مالکیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۲۴۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ ژوئن ۲۰۲۰
خط ۲۴: خط ۲۴:
==رابطه [[مالکیّت]] [[حقیقی]] و اعتباری==
==رابطه [[مالکیّت]] [[حقیقی]] و اعتباری==
*در تعریف [[مالکیّت]] اشاره شد که معنای جامع در همه انحاء مالکیّت‌ها، [[قدرت]] تصرّف و تسلّط مالک بر مملوک است. چون رابطه مالک و مملوک، بنا بر مرتبه ارتباطی که با یکدیگر دارند، ذومراتب، است، پس [[قدرت]] بر [[تصرف]] نیز ذو مراتب است. اگر رابطه مالک و مملوک، امری وجودی و [[حقیقی]] باشد، مالک واقعاً [[ولایت]] تصرّف بر مملوک خود را دارد؛ مانند [[مالکیّت]] نفس [[انسانی]] بر قوا و آثار قوای خود؛ مثلاً چون [[قوه]] واهمه و یا متخیّله در درون خود متخیّلاتی را [[خلق]] می‌کند، اوّلاً، مالک آنها است و ثانیاً، [[ولایت]] کامل بر آنها دارد و به محض آنکه توجّه خود را از آنها برداشت، همگی نابود می‌شوند. سایر مالکیّت‌های متعارف فردی و جمعی، یا براساس اعتبارات و قراردادهای [[اجتماعی]] است، مانند مالکیّت‌هایی که در [[جوامع انسانی]] دائرمدار [[قوانین اجتماعی]] است، و یا [[ولایتی]] توهّمی است که مملوک براساس خیالی [[باطل]]، خود را در تسلّط دیگری قرار می‌دهد؛ چنان‌که [[خداوند]]، [[ولایت شیطان]] را از این قبیل برمی‌شمارد: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا}}<ref>«و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است» سوره نساء، آیه ۱۱۹.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۵۶.</ref>.
*در تعریف [[مالکیّت]] اشاره شد که معنای جامع در همه انحاء مالکیّت‌ها، [[قدرت]] تصرّف و تسلّط مالک بر مملوک است. چون رابطه مالک و مملوک، بنا بر مرتبه ارتباطی که با یکدیگر دارند، ذومراتب، است، پس [[قدرت]] بر [[تصرف]] نیز ذو مراتب است. اگر رابطه مالک و مملوک، امری وجودی و [[حقیقی]] باشد، مالک واقعاً [[ولایت]] تصرّف بر مملوک خود را دارد؛ مانند [[مالکیّت]] نفس [[انسانی]] بر قوا و آثار قوای خود؛ مثلاً چون [[قوه]] واهمه و یا متخیّله در درون خود متخیّلاتی را [[خلق]] می‌کند، اوّلاً، مالک آنها است و ثانیاً، [[ولایت]] کامل بر آنها دارد و به محض آنکه توجّه خود را از آنها برداشت، همگی نابود می‌شوند. سایر مالکیّت‌های متعارف فردی و جمعی، یا براساس اعتبارات و قراردادهای [[اجتماعی]] است، مانند مالکیّت‌هایی که در [[جوامع انسانی]] دائرمدار [[قوانین اجتماعی]] است، و یا [[ولایتی]] توهّمی است که مملوک براساس خیالی [[باطل]]، خود را در تسلّط دیگری قرار می‌دهد؛ چنان‌که [[خداوند]]، [[ولایت شیطان]] را از این قبیل برمی‌شمارد: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا}}<ref>«و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است» سوره نساء، آیه ۱۱۹.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۵۶.</ref>.
==[[اولیاء الهی]]{{عم}}؛ [[وارثان]] انحصاری [[ولایت]] [[خداوند]] بر روی [[زمین]]==
#چون [[خداوند]] [[خالق]] هستی است، مالک کائنات است و هر [[مالکی]] بر مملوک خود [[ولایت]] دارد. و چون [[مالکیّت]] [[الهی]] امری [[حقیقی]] است، [[ولایت]] او تام و [[حاکم]] بر ظاهر و [[باطن]] کائنات است؛ چنان‌که می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی می‌بخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز می‌ستانی و هر کس را بخواهی گرامی می‌داری و هر کس را بخواهی خوار می‌گردانی؛ نیکی در کف توست بی‌گمان تو بر هر کاری توانایی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>.
#اصل اولی، عدم جواز تصرّف در [[ملک]] غیر است؛ مگر آنکه [[یقین]] داشته باشیم که صاحب [[ملک]] اجازه در [[تصرف]] داده است. بر این اساس، برای تصرّف در عالم و از جمله [[تصرف]] در مالکیت‌های اعتباری، [[نیازمند]] [[اذن]] [[شارع]] هستیم و بدون [[اذن]] او، همه تصرفات، خواه در [[ملک]] خود و یا غیر، تصرّفی غاصبانه است.
#صاحب اصلی عالم - یعنی [[خداوند]] - اجازه تصرّف در [[ملک]] خود را تنها به [[خلیفه]] خود، که نازل‌منزله [[پروردگار]] در [[تدبیر]] و تمشیت امور عالم است، داده است.
#این قاعده [[عقلی]]، در عالم [[دنیا]] به این ترتیب است که [[خلیفه الهی]]، به [[اذن]] او در مرتبه بعد از [[خداوند]]، [[صاحب ولایت]] و [[مالکیّت]] مِلک و [[مُلک]] [[دنیا]] است و هرگونه تصرّف مالکانه و حاکمانه در [[ملک]] [[خداوند]]، منوط به [[اذن]] خاص و یا عام [[خلیفه خداوند]] در [[دنیا]] است.
*در نتیجه، می‌باید همیشه در [[جامعه انسانی]] [[خلیفه خداوند]] وجود داشته باشد تا [[اذن]] در تصرّف و [[اعمال]] [[ولایت]] به افراد واجد شرایط بدهد. در غیر این صورت، تصرّفات غیر [[مأذون]] از [[مقام ولایت]] و [[امامت]]، تصرّفی غاصبانه و غیرمالکانه است؛ ولو که به حسب [[قوانین اجتماعی]] و اعتبارات عرفی، شخص، مالک امر و یا ملکی بوده باشد.
*بیان برهانی این مطلب، در [[آیات]] مختلف مورد اشاره قرار گرفته است؛ مثلاً در [[سوره]] [[مبارکه]] [[اعراف]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«بی‌گمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث می‌دهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره اعراف، آیه ۱۲۸.</ref>.
*این [[آیه]] را می‌توان به صورت قیاسی اقترانی [[قرارداد]]؛ به این ترتیب که:
*کبرای [[قیاس]]: همه [[زمین]] از آنِ [[خداوند]] است {{متن قرآن|إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ}}؛
*صغرای [[قیاس]]: [[خداوند]] [[ولایت]] و [[حاکمیّت]] بر [[زمین]] را به هرکس بخواهد [[تفویض]] می‌کند: {{متن قرآن|يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ}}؛
*نتیجه آنکه: در میان [[انسان‌ها]]، تنها کسانی که [[خداوند]] به آنها [[اذن]] در تصرّف داده، [[ولایت]] در [[اموال]] و [[نفوس]] [[انسان‌ها]] دارند و از طرف [[خداوند]]، اجازه [[تصرف]] در کلّ [[امور دنیا]] پیدا کرده‌اند.
*نتیجه منطقی [[برهان]]، در پایان [[آیه]] و با بیان [[وصف]] به جای موصوف بیان شده است؛ به این ترتیب که اشخاص [[مأذون]] از طرف [[خداوند]]، با صفت اعلایشان معرفی می‌شوند: {{متن قرآن|وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}.
*توضیح آنکه:
#"[[عاقبت]]" در لغت یعنی آنچه که در پایان جریان امری مادّی و یا [[معنوی]] واقع می‌شود. در نتیجه، [[عاقبت]] در [[آیه]]، یعنی جریان [[میراث]] [[ولایت]] و [[مالکیّت]] [[الهی]] در [[زمین]]؛ که بنا بر بیان [[آیه]]، در نهایت به متّقین ختم می‌شود. این متّقین کسانی هستند که [[خداوند]] تقوای آنان را [[تأیید]] کند؛ ایشان صاحب [[میراث]] [[الهی]] در روی زمین‌اند.
#"[[تقوا]]" در لغت به معنای "حریم‌داری امری مادّی و یا [[معنوی]]" است و [[متّقی]] کسی است که [[حریم]] [[ادب]] [[بندگی]] را در مقابل [[خداوند]] به [[درستی]] [[حفظ]] می‌نماید.
*در نتیجه، متّقین کامل، که تقوای آنان مورد قبول [[خداوند]] است و [[وصف]] [[متّقی]] در [[درجه]] اوّل بر آنان [[صدق]] می‌کند و تقوای بقیّه با عیار آنان سنجیده می‌شود، [[اولیاء]] [[معصوم]] [[خداوند]] هستند. به این ترتیب، روشن می‌شود که [[آیه]]، طیّ یک [[برهان عقلی]]، مصادیق [[وارثان]] [[ولایت الهی]] در روی [[زمین]] را معرفی می‌نماید و اینکه اگر [[زمین]] و [[مالکیّت]] و [[ولایت]] بر همه امور آن، از آنِ [[خداوند]] است، [[پروردگار]] آن را در [[اختیار]] متّقین مورد [[انتخاب]] خود قرار داده است و مصداق بارز این افراد، [[انبیاء]] و [[امامان معصوم]]{{عم}} هستند<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۵۰۳-۵۰۵.</ref>.


==[[مالکیّت]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر عالم==
==[[مالکیّت]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر عالم==
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش