عبدالمطلب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ')| ' به ')|')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[عبدالمطلب (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[عبدالمطلب (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
'''عبدالمطلب:''' جد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} وی [[فرزند]] [[هاشم بن عبد مناف]] و بزرگ [[قبیله قریش]] در دوران خود بود و در [[مکه]] می‌زیست. از مردان [[پاکی]] بود که در [[عصر جاهلیت]] و [[شرک]]، به [[پاکی]] و [[نیکی]] [[زندگی]] کرد. به [[خدا]] [[عقیده]] داشت و دوران [[کودکی]] [[حضرت محمد]]{{صل}} را [[درک]] کرده بود. ماجرای حمله [[سپاه]] ابرهه به [[کعبه]] و نابودی فیل سواران در زمان او اتفاق افتاد. هنگام درگذشت او، [[حضرت محمد]]{{صل}} هشت ساله بود. [[قبر]] او در [[قبرستان]] [[ابوطالب]] در [[مکه]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۴۶.</ref>.


==مقدمه==
==مقدمه==
*ابوالحارث شَیبة الحمد، [[عبدالمطلب بن هاشم]]، ملقب به [[فیاض]]، از بزرگان [[قریش]] و سروران و مهتران [[عرب]] در [[عصر جاهلیت]]، در [[مدینه]] از مادری به نام سَلمی متولد شد. هاشم، [[پدر]] او پیش از [[تولد]] وی در [[شام]] درگذشت و و سال‌های اولیه [[زندگی]] خود را میان بستگان مادری خود در [[مدینه]] سپری کرد. پس از چندی عمویش مطلب او را رهسپار [[مکه]] کرد. بدین جهت نام او را عبدالمطلب نهادند. پس از درگذشت مطلب، عبدالمطلب به سیادت و مهتری [[قریش]] رسید و [[فضایل]] نیکش بر همگان [[آشکار]] شد. عبدالمطلب همچون نیاکانش، بر [[آیین]] [[خداپرستی]] بود و هرگز [[فکر]] و اندیشه‌اش با افکار جاهلی در نیامیخت.
*شَیبة بن [[هاشم]]، ملقب به [[عبدالمطلب]]، جد بزرگوار [[رسول اکرم]]{{صل}}، از بزرگان [[قریش]] و مشهورترین چهره‌های [[عصر جاهلی]] است. پدرش پیش از [[تولد]] او در [[شام]] درگذشت و او در [[مدینه]] متولد و [[دوران کودکی]] را نزد مادرش "[[سلمی]]" سپری کرد. پس از مدتی عمویش مُطلب، او را به [[مکه]] آورد و چون مطلّب شیبه را پشت سر خود بر شتر سوار کرده بود، [[مردم]] [[مکه]] [[گمان]] کردند او [[بنده]] مطلّب است که در [[مدینه]] خریداری کرده؛ لذا  او را "[[عبدالمطلب]]" نامیدند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۶۴-۶۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۷-۱۳۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۶-۶۷.</ref>. پس از [[مرگ]] مطلّب، [[عبدالمطلب]] [[رئیس]] [[قبیله]] شد و به خاطر [[بزرگواری]] و [[حسن]] تدبیرش، در میان  [[قریش]] [[محبوبیت]] زیادی به دست آورد<ref>ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۴۲.</ref>. او مانند نیاکانش، بر [[آیین]] [[خداپرستی]] بود و قوانینی در دوره [[جاهلیت]] وضع کرد که پس از [[اسلام]] هم اعتبار داشت<ref>ر.ک: محمدزاده، محسن، عبدالمطلب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۷۷-۷۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴۶؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۴۲-۵۴۳.</ref>.
*قوانینی که او در دوره [[جاهلیت]] وضع کرد، پس از [[اسلام]] هم به اعتبار پیشین باقی‌ماند. آن [[قوانین]] عبارت بودند از: [[حرمت]] [[ازدواج]] با زنان پدران؛ چنانچه گنجی یافت شود، [[خمس]] آن را باید جدا کرد و [[صدقه]] داد؛ وی دیه [[قتل]] را صد شتر و تعداد [[طواف]] دور خانه را هفت طوف قرار داد. او می‌گسار نبود و دختران را زنده به [[گور]] نمی‌کرد. هنگامی که [[سپاه]] ابرهه برای ویران‌ساختن [[خانه خدا]] به‌سوی [[مکه]] به راه افتادند، او به تنهایی در [[مکه]] باقی ماند و به [[نیایش]] و [[راز]] و نیاز با [[خدا]] پرداخت.
==اوصاف [[عبدالمطلب]]==
*عبدالمطلب می‌دانست که از [[نسل]] او [[پیامبر آخرالزمان]] [[مبعوث]] خواهد شد و خود [[آرزوی دیدار]] و [[ایمان]] به او می‌کرد و فرزندانش را به [[ایمان آوردن]] به او فرامی‌خواند. او [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را بسیار [[دوست]] می‌داشت و به او [[محبت]] می‌کرد. [[پیامبر]] را بر زانوان خود می‌نشاند و می‌بوسید. [[امام علی]] {{ع}} در فرازهایی از [[نهج البلاغه]] در [[احتجاج]] با [[معاویه]] بر [[افضلیت]] [[خاندان]] خویش از جمله عبدالمطلب، نیای خویش بر نیای [[معاویه]] سخن رانده است.
* [[عبدالمطلب]]، زیباترین، خوش‌اندام‌ترین، کریم‌ترین و پاکدامن ترینِ [[مردم]] بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳-۱۴.</ref>. او نخستین کسی است که در [[غار حرا]] به [[اعتکاف]] پرداخت و وسعت [[کرم]] او علاوه بر [[انسان‌ها]]، پرندگان و حیوانات را نیز در بر می‌گرفت  از این‌رو او را "[[فیاض]]" و "مطعم الطیر السماء" [[لقب]] دادند<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۱۵۹.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|إنّ اللّه یبعث جدّی عبد المطّلب امّة واحدة فی هیئة الأنبیاء و زیّ الملوک}}<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۴؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۴۶.</ref>.<ref>ر.ک: محمدزاده، محسن، عبدالمطلب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۴-۸۵.</ref>
*[[پیامبر اکرم]] {{صل}} هشت ساله بود که عبدالمطلب بدرود حیات گفت و در منطقه حجون از مناطق [[حجاز]] [[دفن]] شد. او قیمومیت [[پیامبر]] را به [[ابوطالب]]، [[پدر]] گرامی [[امام علی]] {{ع}} سپرد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 542-543.</ref>.
==حمله [[سپاه]] ابرهه به [[مکه]]==
 
*در زمان [[عبدالمطلب]] در [[یمن]] [[پادشاهی]] بود با نام ابرهه، زمانی که او متوجه تقدس و مرکزیت [[مکه]] و [[احترام]] [[مردم]] به این [[شهر]] شد، با لشکری آماده به سمت [[مکه]] به راه افتاد. در نزدیکی [[مکه]]، [[عبدالمطلب]] نزد ابرهه رفت و شتران [[غارت]] شده‌اش را‌طلبید؛ ابرهه تعجب کرد و گفت: "ما می‌خواهیم [[خانه خدا]] را [[تخریب]] کنیم؛ ولی تو به دنبال شترهایت هستی؟!" عبدالمطلّب گفت: "من مالک شترهایم هستم و آن [[خانه]] نیز [[مالکی]] دارد که اگر بخواهد، می‌تواند آن را [[حفظ]] کند"<ref>شیخ مفید، امالی، ص۳۱۲-۳۱۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۳۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۷۴.</ref>. وقتی [[عبدالمطلب]] به [[مکه]] بازگشت به [[مردم]] [[دستور]] داد به کوه‌ها بروند سپس حلقه [[کعبه]] را به دست گرفت و به [[دعا]] و [[تضرع]] مشغول شد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۲-۲۵۳؛ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۱، ص۱۱۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۷۴.</ref>. وقتی [[سپاهیان]] حبشی آماده شدند به [[مکه]] حمله کنند، ناگهان مرغانی که هر یک سنگریزه‌هایی در منقار داشتند در هوا [[آشکار]] شده و سنگریزه‌ها را بر سر مهاجمان ‌ریختند و به جز معدودی همۀ سربازان [[جان]] دادند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۷۴؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۵۴؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۴۶.</ref>.<ref>ر.ک: محمدزاده، محسن، عبدالمطلب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۷۹-۸۰.</ref>
==[[سرپرستی]] عبدالمطلب==
==حفر [[زمزم]]==
*پس از [[مرگ]] [[آمنه]]، [[رسول خاتم]]{{صل}} تحت تکفل جدش عبدالمطلب قرار گرفت. رسم آن زمان چنان بود که هر روز در کنار [[کعبه]] برای عبدالمطلب فرش پهن می‌کردند و فرزندانش در اطراف آن فرش، روی [[زمین]] می‌نشستند تا عبدالمطلب می‌آمد و روی آن فرش می‌نشست و [[فرزندان]] همراه او روی فرش مینشستند. [[رسول اکرم]]{{صل}} گاهی روی آن فرش می‌رفت و عموهای آن [[حضرت]]، [[مانع]] وی می‌شدند؛ ولی عبدالمطلب به آنها می‌گفت که فرزندم را رها کنید که به [[خدا]] قسم! [[صاحب]] [[مقام]] بزرگی خواهد شد. سپس او را می‌گرفت و در کنار خود، روی فرش می‌نشاند<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[ تولد و کودکی پیامبر (مقاله)|تولد و کودکی پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۴۸-۲۴۹.</ref>.
*سال‌ها قبل از [[تولد]] [[عبدالمطلب]]، قبیله‌ای به نام "[[جرهم]]" بر [[مکه]] [[حکومت]] می‌کردند. [[عمر]] بن [[حارث]] آخرین [[حاکم مکه]] از قبیلۀ "[[جرهم]]" زمانی که دید نمی‌تواند در برابر قبیلۀ [[خزاعه]] [[مقاومت]] کند و به زودی [[شکست]] خواهد خورد به درون [[خانه کعبه]] رفت و جواهرات و هدایای نفیسی را که برای [[کعبه]] آورده بودند را به درون [[چاه زمزم]] ریخت و [[چاه]] را با [[خاک]] پر کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۷۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۹؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۱، ص۹۵.</ref>. [[عبدالمطلب]] پیوسته در [[فکر]] بود تا جای [[چاه]] را یافته و آن را حفر کند تا اینکه روزی در کنار [[خانه کعبه]] خوابیده بود که در [[خواب]]، [[دستور]] حفر [[چاه]] را به او دادند و جای آن را نیز به وی نشان دادند. این [[خواب]] دو سه مرتبه تکرار شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۴۲-۱۴۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref>. [[عبدالمطلب]]، [[زمزم]] را حفر کرد و هدایا و جواهرات [[کعبه]] را بیرون آورد و همۀ آن را برای [[کعبه]] و [[زینت]] روی آن [[خرج]] کرد. او کندن [[چاه]] را ادامه داد تا اینکه به آب رسید<ref>ر.ک: محمدزاده، محسن، عبدالمطلب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۰-۸۱.</ref>.
==[[سرپرستی]] [[رسول خدا]]{{صل}}==
* [[پیامبر]]{{صل}} پس از [[وفات]] پدرش، تحت [[سرپرستی]] جدش [[عبدالمطلب]] بود. [[عبدالمطلب]] به خاطر [[یتیمی]] و [[مکارم اخلاق]] [[حضرت]]، خیلی به او علاقه و [[محبت]] داشت و با اطلاعاتی که دربارۀ آیندۀ درخشان و [[پیامبری]] این [[فرزند]] به دست آورده بود، پسرانش را به [[ایمان آوردن]] به او فرامی‌خواند<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۳۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۵.</ref>. رسم آن زمان چنان بود که هر روز در کنار [[کعبه]] برای [[عبدالمطلب]] فرش پهن می‌کردند و فرزندانش در اطراف آن فرش، روی [[زمین]] می‌نشستند. [[رسول اکرم]]{{صل}} که [[کودکی]] شش یا هفت ساله بود گاهی روی آن فرش می‌رفت و عموهای آن [[حضرت]]، [[مانع]] وی می‌شدند؛ ولی [[عبدالمطلب]] به آنها می‌گفت فرزندم را رها کنید که به [[خدا]] قسم! صاحب [[مقام]] بزرگی خواهد شد و من روزی را می‌بینم که بر شما [[سیادت]] کند و [[مردم]] را به [[فرمان]] خویش در آورد و سپس او را می‌گرفت و در کنار خویش می‌نشانید و دست بر شانه‌اش می‌کشید و گونه‌اش را می‌بوسید<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۸۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۶۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۵.</ref>. پس از [[مرگ]] ناگوار [[آمنه]] [[مادر حضرت]]، عبدالمطلّب در [[حفاظت]] [[پیامبر]]{{صل}} توجه بیشتری داشت<ref>ر.ک: محمدزاده، محسن، عبدالمطلب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴۶؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۴۲-۵۴۳.</ref>.
==[[وفات]] [[عبدالمطلب]]==
* [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هشت ساله بود که [[عبدالمطلب]] [[چشم]] از [[جهان]] فروبست. [[قریش]]، [[مرگ]] او را بزرگ شمرده و بدنش را با آب و سدر [[غسل]] دادند و در دو برد [[یمنی]] که [[ارزش]] هر یک، معادل دو هزار مثقال طلا بود پوشاندند. پیکر او، چند روز بر دست‌های [[مردم]] [[تشییع]] ‌شد و در محله "حجون" در کنار [[قبر]] جدش قصی بن [[کلاب]] [[دفن]] گردید<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۸۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۵؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳.</ref>. مورخان عمرعبدالمطلب را هنگام مرگش ۸۰، ۱۱۰، ۱۲۰ و ۱۴۰ سال  گفته اند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۶۹؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۸۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۵؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۱، ص۱۸۸؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳.</ref>.<ref>ر.ک: محمدزاده، محسن، عبدالمطلب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۳-۸۴؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴۶؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۴۲-۵۴۳.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==

نسخهٔ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۹

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عبدالمطلب (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

اوصاف عبدالمطلب

  • عبدالمطلب، زیباترین، خوش‌اندام‌ترین، کریم‌ترین و پاکدامن ترینِ مردم بود[۴]. او نخستین کسی است که در غار حرا به اعتکاف پرداخت و وسعت کرم او علاوه بر انسان‌ها، پرندگان و حیوانات را نیز در بر می‌گرفت از این‌رو او را "فیاض" و "مطعم الطیر السماء" لقب دادند[۵]. رسول اکرم(ص) فرمود: «إنّ اللّه یبعث جدّی عبد المطّلب امّة واحدة فی هیئة الأنبیاء و زیّ الملوک»[۶].[۷]

حمله سپاه ابرهه به مکه

حفر زمزم

سرپرستی رسول خدا(ص)

وفات عبدالمطلب

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۶۴-۶۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۷-۱۳۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۶-۶۷.
  2. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۴۲.
  3. ر.ک: محمدزاده، محسن، عبدالمطلب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۷۷-۷۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴۶؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۴۲-۵۴۳.
  4. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳-۱۴.
  5. عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۱۵۹.
  6. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۴؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۴۶.
  7. ر.ک: محمدزاده، محسن، عبدالمطلب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۴-۸۵.
  8. شیخ مفید، امالی، ص۳۱۲-۳۱۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۳۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۷۴.
  9. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۲-۲۵۳؛ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۱، ص۱۱۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۷۴.
  10. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۷۴؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۵۴؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۴۶.
  11. ر.ک: محمدزاده، محسن، عبدالمطلب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۷۹-۸۰.
  12. احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۷۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۹؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۱، ص۹۵.
  13. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۴۲-۱۴۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۱، ص۹۳-۹۴.
  14. ر.ک: محمدزاده، محسن، عبدالمطلب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۰-۸۱.
  15. ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۳۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۵.
  16. احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۸۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۶۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۵.
  17. ر.ک: محمدزاده، محسن، عبدالمطلب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴۶؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۴۲-۵۴۳.
  18. احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۸۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۵؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳.
  19. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۶۹؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۸۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۵؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۱، ص۱۸۸؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳.
  20. ر.ک: محمدزاده، محسن، عبدالمطلب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۳-۸۴؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴۶؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۴۲-۵۴۳.