مقداد: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
(←منابع) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
==[[رحلت]] مقداد== | ==[[رحلت]] مقداد== | ||
*مقداد اواخر عمرش در "[[جرف]]"[[سکونت]] داشت و سال ۳۳ [[هجری]] در هفتاد سالگی، بر اثر فتق شکم یا خوردن روغن کرچک از [[دنیا]] رفت<ref>ر.ک: بلاذری، احمد بن یحیی، الانساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۵؛ طبری،محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۰۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۲۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۸.</ref>. پیکر مطهرش را به [[مدینه]] آوردند و [[عثمان بن عفان]] بر او [[نماز]] گزارد و در [[قبرستان بقیع]] به [[خاک]] سپرده شد<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مقداد بن اسود (مقاله)|مقداد بن اسود]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۳۲۰-۳۲۱؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۱۹.</ref>. | *مقداد اواخر عمرش در "[[جرف]]"[[سکونت]] داشت و سال ۳۳ [[هجری]] در هفتاد سالگی، بر اثر فتق شکم یا خوردن روغن کرچک از [[دنیا]] رفت<ref>ر.ک: بلاذری، احمد بن یحیی، الانساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۵؛ طبری،محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۰۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۲۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۸.</ref>. پیکر مطهرش را به [[مدینه]] آوردند و [[عثمان بن عفان]] بر او [[نماز]] گزارد و در [[قبرستان بقیع]] به [[خاک]] سپرده شد<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[مقداد بن اسود (مقاله)|مقداد بن اسود]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۳۲۰-۳۲۱؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۱۹.</ref>. | ||
==مقدمه== | |||
* مِقداد بن عمرو بن ثَعلَبه بهراوی کنْدی، معروف به [[مقداد بن اسود]]، قامتی بلند و چهرهای گندمگون داشت. او از [[یاران]] [[شجاع]] و قهرمانان و نجیب پبامبر [[خدا]] بود که در تمام جنگهای [[پیامبر]]{{صل}} شرکت کرد. او را مجمعِ [[فضایل]] و [[مناقب]] دانستهاند و یکی از "ارکان اربعه" شمردهاند و [[پیامبر خدا]]، وی را یکی از چهار نفری برشمرده است که [[بهشت]]، شیفته [[دیدار]] آنان است. او پس از [[پیامبر خدا]]، [[استوار]] گام در [[صراط مستقیم]] بماند و [[حق]] [[ولایت]] [[علی]]{{ع}} را پاس داشت و [[مخالفت]] خود را با تغییر [[نادرست]] جریان [[رهبری]] [[امت]] پس از [[پیامبر خدا]] در [[مسجد]] [[نبوی]] آشکارا بیان کرد. برخی [[روایات]]، [[مقداد]] را مطیعترین [[یار]] [[امام]]{{ع}} دانستهاند و او از معدود کسانی است که بر [[پیکر مطهر]] زهرای [[طاهره]]{{س}} [[نماز]] گزارد. [[مقداد]] با [[خلافت عثمان]]، [[مخالفت]] کرد و با [[سخنرانی]] شکوهمندی در [[مسجد]] [[مدینه]]، این [[مخالفت]] را اعلام داشت و گفت: من از [[قریش]] در شگفتم! آنان مردی را وا نهادهاند که کسی را از او داناتر و عادلتر نمیشناسم... هان! به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر یاورانی مییافتم.... | |||
* او به سال ۳۳ هجری و در هفتاد سالگی [[زندگی]] را بدرود گفت. [[مقداد]] از آغاز، ثروتمند بود و [[وصیت]] کرد که ۳۶ هزار درهم از داراییاش را به [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} بدهند. این [[وصیت]]، نشاندهنده [[محبت]] او به [[اهلبیت]] و بزرگداشت و [[احترام]] او نسبت به ایشان است<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۵۸.</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۱۷ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۴۲
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مقداد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقداد و اسلام
- مقداد بن اسود کندی، از صحابه بزرگ رسول خدا(ص) و یاوران علی بن ابی طالب(ع)، شخصیتی بارز، دانشمند و دلاور بود[۱].[۲] او از اولین کسانی بود که به رسول خدا(ص)ایمان آورد و یکی از هفت نفری است که در آغاز دعوت پیامبر(ص) اسلامِ خود را علنی کرد. او همراه مسلمانان به حبشه رفت؛ اما بعد از چندی به مکه بازگشت و در سریه ابوعبیدة بن حارث به مدینه رفت[۳].
اوصاف ظاهری
- مقداد، مردی بلند قد و سیه چرده، با شکمی بزرگ و سری پر مو با چشمهای درشت و ابروهای پیوستۀ مشکی بود که ریش زیبای خود را زرد میکرد[۴].
ازدواج
- مقداد، دختری از طایفه قریش را خواستگاری کرد؛ اما پدر آن دختر به او جواب رد داد. رسول خدا(ص) صباغه، دختر زبیر بن عبدالمطلب را به ازدواج وی در آورد. از صباغه، عبدالله و کریمه به دنیا آمد و عبدالله در جنگ جمل در رکاب علی(ع) به شهادت رسید[۵].
شرکت در جنگ ها
- مقداد در نبردهای صدر اسلام حضور داشت و در جنگ بدر از کسانی بود که برای جنگ اعلام آمادگی کرد[۶] و در جنگ اُحد جزء تیراندازان بود. در فتح "مصر" و "اسکندریه" از برجستگان سپاه اسلام بود[۷].
دفاع از حریم ولایت
- پس از رحلت رسول اکرم(ص)، مقداد با ابوبکر بیعت نکرد و همراه با سلمان، ابوذر و تعداد اندکی از مسلمانان به امام علی(ع) وفادار ماند و در موقعیتهای مختلف، مقام و منزلت امیرالمؤمنین(ع) را یادآور شد. در دوران خانهنشینی امام، همواره در تمام سختیها، یار و مطیع فرامین ایشان بود. در جریان شورای شش نفره برای تعیین خلیفه، به عبدالرحمان اعتراض کرد که چرا علی(ع) را ترک کردید[۸].[۹]
مدح مقداد در روایات
- پیامبر(ص) درباره مقداد فرمود: «مقداد از ماست. خداوند، دشمن است با کسی که دشمن اوست و دوست است با کسی که دوست اوست»[۱۰]. همچنین فرمود: «خداوند مرا به دوستی با چهار نفر مأمور کرده است: علی، سلمان، مقداد و ابوذر»[۱۱]. لذا مقداد از ارکان چهارگانه ایمان به شمار میآید. در روایت دیگری آمده: «بهشت، مشتاق مقداد است»[۱۲]. امام صادق(ع) دربارۀ آیۀ: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۱۳] فرمود: «به خدا سوگند! کسی به این آیه عمل نکرد، مگر هفت نفر و مقداد یکی از آنها بود»[۱۴]. هنگامی که حضرت قائم(ع) قیام کند، بیست و هفت نفر را زنده میکند که یکی از آنان مقداد است[۱۵].[۱۶]
رحلت مقداد
- مقداد اواخر عمرش در "جرف"سکونت داشت و سال ۳۳ هجری در هفتاد سالگی، بر اثر فتق شکم یا خوردن روغن کرچک از دنیا رفت[۱۷]. پیکر مطهرش را به مدینه آوردند و عثمان بن عفان بر او نماز گزارد و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد[۱۸].
مقدمه
- مِقداد بن عمرو بن ثَعلَبه بهراوی کنْدی، معروف به مقداد بن اسود، قامتی بلند و چهرهای گندمگون داشت. او از یاران شجاع و قهرمانان و نجیب پبامبر خدا بود که در تمام جنگهای پیامبر(ص) شرکت کرد. او را مجمعِ فضایل و مناقب دانستهاند و یکی از "ارکان اربعه" شمردهاند و پیامبر خدا، وی را یکی از چهار نفری برشمرده است که بهشت، شیفته دیدار آنان است. او پس از پیامبر خدا، استوار گام در صراط مستقیم بماند و حق ولایت علی(ع) را پاس داشت و مخالفت خود را با تغییر نادرست جریان رهبری امت پس از پیامبر خدا در مسجد نبوی آشکارا بیان کرد. برخی روایات، مقداد را مطیعترین یار امام(ع) دانستهاند و او از معدود کسانی است که بر پیکر مطهر زهرای طاهره(س) نماز گزارد. مقداد با خلافت عثمان، مخالفت کرد و با سخنرانی شکوهمندی در مسجد مدینه، این مخالفت را اعلام داشت و گفت: من از قریش در شگفتم! آنان مردی را وا نهادهاند که کسی را از او داناتر و عادلتر نمیشناسم... هان! به خدا سوگند، اگر یاورانی مییافتم....
- او به سال ۳۳ هجری و در هفتاد سالگی زندگی را بدرود گفت. مقداد از آغاز، ثروتمند بود و وصیت کرد که ۳۶ هزار درهم از داراییاش را به حسن و حسین(ع) بدهند. این وصیت، نشاندهنده محبت او به اهلبیت و بزرگداشت و احترام او نسبت به ایشان است[۱۹].
منابع
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
- حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲
- مجتبی تونهای، موعودنامه
- محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین
پانویس
- ↑ ر.ک: احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۴؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۰۶؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۱۹.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۱۹؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ۳۱۶-۳۱۷؛ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص۶۸۹.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۷-۳۱۸.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۷.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۷.
- ↑ ر.ک: عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۲۰؛ طبری،محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۳۴؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۸۰- ۵۸۱.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۱۹؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۸-۳۱۹؛ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص۶۸۹.
- ↑ ر.ک: یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۵۲۴؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۲۳۳.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۹-۳۲۰.
- ↑ «ذَاکَ مِنَّا أَبْغَضَ اللَّهُ مَنْ أَبْغَضَهُ وَ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّهُ»؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۲۳.
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ سَکَتَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ سَکَتَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ الْمِقْدَادُ بْنُ أَسْوَدَ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ وَ سَلْمَانُ الْفَارِسِی»؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۹؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۲۵۳.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج ۸، ص ۳۱۴.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ «فَوَ اللَّهِ مَا وَفَی بِهَا إِلَّا سَبْعَةُ نَفَرٍ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ مَوْلًی لِرَسُولِ اللَّهِ ص یُقَالُ لَهُ شَبِیبٌ وَ زَیْدُ بْنُ أَرْقَم»؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۶۳؛ حمیری قمی،عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۴۱.
- ↑ طبسی، نجم الدین، چشماندازی به حکومت مهدی، ص ۱۷۱.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۲۰-۳۲۱؛ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص۶۸۹.
- ↑ ر.ک: بلاذری، احمد بن یحیی، الانساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۵؛ طبری،محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۰۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۲۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۸.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۲۰-۳۲۱؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۱۹.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۵۸.