*'''[[طلحة بن عبیدالله]]'''، [[صحابی پیامبر]] که در دوران [[خلافت امام علی]]{{ع}} به [[همراهی]] [[زبیر بن عوام]]، سردمدار نفاقی بزرگ و برپایی نرد [[جمل]] شدند. [[طلحه]] در میان [[اهل سنت]] از جمله [[عشره مبشره]] است، اما [[نقل]] او در نزد [[امامیه]] پذیرفته نیست. [[امام علی]]{{ع}} در شناساندن [[طلحه]] و [[زبیر]] میفرماید: "[[طلحه]] و [[زبیر]] هر یک امیدوارند که [[حاکم]] شوند و چشم به [[خلافت]] دوختهاند و رفیق خود را به حساب نمیآورند"<ref>{{متن حدیث|كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا يَرْجُو الْأَمْرَ لَهُ وَ يَعْطِفُهُ عَلَيْهِ دُونَ صَاحِبِهِ}}؛ نک: نهج البلاغه، خطبه ۱۴۸</ref>. آن دو قبل از شروع [[جنگ جمل]] برای ادامه [[نماز جماعت]] [[نزاع]] کردند که با دخالت [[عایشه]] قرار شد یک روز پسر [[طلحه]] و روز دیگر پسر [[زبیر]] [[نماز]] اقامه کند.
* [[امام]]{{ع}} در [[وصف]] آن دو میفرماید: آن دو نه رشته [[الهی]] را چنگ زدند و نه با وسیلهای به [[خدا]] روی آورند. وقتی [[آیه]] [[حجاب]] در زمان [[رسول اکرم]]{{صل}} نازل شد، [[طلحه]] گفت: "فایدهاش چیست؟ امروز [[زنان]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[حجاب]] باشند، ولی فردا که وی از [[دنیا]] رفت ما آنها را [[نکاح]] کنیم!" وجود [[مبارک]] [[رسول خدا]] از او رنجیدهخاطر شد و به همین مناسبت [[آیه شریفه]] "و شما [[حق]] ندارید [[رسول خدا]] را برنجانید و مطلقاً (نباید) زنانش را پس از ([[مرگ]]) او به [[نکاح]] خود درآورید" نازل شد.
* [[طلحه]] در زمان [[عثمان]] [[حاکم]] [[بیت المقدس]] و [[فلسطین]] بود، اما پس از [[عثمان]] با [[امام علی]]{{ع}} [[بیت]] کرد، در حالی که در سر هوای [[امارت]] داشت. اما هنگامی که [[امام]] به [[خلافت]] رسید و در تقسیم [[بیت المال]] او را مانند سایر [[مردمان]] در نظر گرفت و از امتیازهای خاص برایش صرفنظر کرد و توقع او برای سپردن [[امارت]] [[بصره]] نیز با [[مخالفت]] و ممانعت [[امام]]{{ع}} روبهرو شد، [[بیعت]] خویش را به [[فراموشی]] سپرد و به بهانه [[خونخواهی عثمان]] به همراه [[زبیر]] با [[امام]] به [[مخالفت]] برخاستند و [[بیعت]] خویش را شکستند.
* [[امام]]{{ع}} در نامهای به [[طلحه]] و [[زبیر]] مینویسد: اگر شما دو نفر ([[طلحه]] و [[زبیر]]) از روی میل [[بیعت]] کردید تا دیر نشده از راهی که پیش گرفتهاید بازگردید و در پیشگاه [[خدا]] [[توبه]] کنید و اگر در [[دل]] با [[اکراه]] [[بیعت]] کردید، خود دانید، زیرا این شما بودید که مرا بر [[حکومت]] بر خویش راه دادید و [[اطاعت]] از من را ظاهر و [[نافرمانی]] را [[پنهان]] داشتید. بهجانم [[سوگند]]، شما از سایر [[مهاجرین]] سزاوارتر به پنهانداشتن [[عقیده]] و [[پنهانکاری]] نیستید. اگر در آغاز [[بیعت]] کنار میرفتید (و [[بیعت]] نمیکردید) آسانتر بود که [[بیعت]] کنید و سپس به بهانه سر باز زنید.
* [[طلحه]] در شرایطی از [[خونخواهی عثمان]] دم میزد که خود از [[رهبران]] [[مخالفان]] و تحریک [[مردم]] علیه [[عثمان]] بود. از این رو [[امام]]{{ع}} به رمزگشایی از موضع ناحق آنها برآمد و فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]، آنها نه منکری در کارهای من سراغ دارند و نه میان من و خودشان راه [[انصاف]] پیمودند. آنها حقی را میطلبند که خود ترک کردهاند و [[انتقام]] خونی را میخواهند که خود ریختهاند. اگر من در ریختن این [[خون]] شریکشان بودم، آنها نیز از آن سهمی دارند و اگر خودشان تنها این [[خون]] را ریختهاند، باید از خود [[انتقام]] بگیرند. اولین مرحله [[عدالت]] آن است که خود را محکوم کنند. همانا [[آگاهی]] و حقیقتبینی با من همراه است<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ مَا أَنْكَرُوا عَلَيَّ مُنْكَراً وَ لَا جَعَلُوا بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ نِصْفاً، وَ إِنَّهُمْ لَيَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَكُوهُ وَ دَماً هُمْ سَفَكُوهُ؛ فَإِنْ كُنْتُ شَرِيكَهُمْ فِيهِ فَإِنَّ لَهُمْ نَصِيبَهُمْ مِنْهُ، وَ إِنْ كَانُوا وَلُوهُ دُونِي، فَمَا الطَّلِبَةُ إِلَّا قِبَلَهُمْ، وَ إِنَّ أَوَّلَ عَدْلِهِمْ لَلْحُكْمُ عَلَى أَنْفُسِهِمْ. إِنَّ مَعِي لَبَصِيرَتِي}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۷</ref>.
* [[طلحه]] در روز [[قتل عثمان]] نقاب بر چهره زد تا او را نشناسند و چون درهای منزل [[عثمان]] را بستند تا کسی وارد [[خانه]] او نشود، او مهاجمان را از [[خانه]] یکی از [[انصار]] که در [[همسایگی]] [[خانه]] [[عثمان]] قرار داشت، [[هدایت]] کرد تا از آنجا وارد شوند و خود بهطرف [[خانه]] [[عثمان]] [[تیراندازی]] میکرد. او تا سه روز نگذاشت جنازه [[عثمان]] را [[دفن]] کنند و نیز [[مانع]] [[دفن]] او در [[قبرستان]] [[مسلمانان]] شد. حال که [[مردم]] با [[امام علی]]{{ع}} [[بیعت]] کردند، شگفت آنکه در صف خونخواهان [[عثمان]] قرار گرفت. آن دو علت موجهی نداشتند که با آن بتوانند [[مردم]] را علیه [[امام]] بشورانند، لذا به [[عایشه]] [[متوسل]] شدند. در نهایت [[طلحه]] در این [[جنگ]] مورد اصابت تیر واقع شد و [[خونریزی]] شدید موجب [[مرگ]] او شد. محققان نوشتهاند [[مروان بن حکم]] که در [[لشکر]] [[جمل]] همراه با [[طلحه]] بود به او تیر زد، زیرا [[مروان]] پس از این واقعه در همان روز گفت: "دیگر [[خون]] [[عثمان]] را از کسی مطالبه نخواهم کرد."
* [[طلحة بن عبیدالله]]، ابتدا از [[اصحاب پیامبر]] و عضو شورای [[خلافت]] هنگام [[مرگ]] [[عمر]] بود، [[تمایلات]] [[ثروتاندوزی]] فراوانی داشت و از [[عثمان]] پولهای بسیاری گرفت و از [[سرمایهداران]] بزرگ شد.<ref>مروج الذهب ج ۲ ص۳۴۲</ref> در دوران [[خلافت]] [[امام علی|امیر مؤمنان]] چون به خواستههای ریاستطلبانهاش نرسید به [[پیمانشکنی]] برخاست. وی از [[فتنهانگیزان]] و از سران [[جنگ جمل]] بود که در همان [[جنگ]] در ۶۴ سالگی کشته شد<ref>طبقلات ابن سعد ج۳ص۱۱۹</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۷۳.</ref>