حبابه والبیه در معارف مهدویت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*[[مفضل بن عمر]] گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که می‌فرمود: "سیزده [[زن]] با [[قائم]]{{ع}} در [[هنگام ظهور]] هستند"؛
*[[مفضل بن عمر]] گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که می‌فرمود: "سیزده [[زن]] با [[قائم]]{{ع}} در [[هنگام ظهور]] هستند". گفتم: چه کاری انجام خواهند داد؟ فرمود: "رسیدگی به امور مجروحان و مریض‌ها". گفتم: آنها را برایم نام می‌برید؟ فرمود: "[[قنواء]] دختر [[رشید]]؛ [[ام ایمن]]؛ [[حبابه والبیه]]؛ [[سمیه]] [[مادر]] [[عمار بن یاسر]]؛ [[زبیده]]؛ [[ام خالد]]؛ [[احمسیه]]؛ [[ام سعید حنفیه]]؛ [[صبانه]] آرایشگر و [[ام خالد جهنیه]]"<ref>دلائل الإمامة، طبری، ص۴۸۴. البته در این روایت نام بیش از ۹ نفر نیامده است. نیلی نجفی در ذیل این روایت نوشته است: ظاهرا چهار نفر دیگر، آسیة بنت مزاحم، سارة، مریم بنت عمران، و کلثوم بنت عمران، خواهر موسی بن عمران هستند که به دلیل معروفیت، نامشان نیامده است. (سرور أهل الإیمان فی علامات ظهور صاحب الزمان، ص۱۱۵).</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[حبابه والبیه (مقاله)|حبابه والبیه]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۶۶-۲۶۷.</ref>.
*گفتم: چه کاری انجام خواهند داد؟
*فرمود: "رسیدگی به امور مجروحان و مریض‌ها"؛
*گفتم: آنها را برایم نام می‌برید؟ فرمود: "[[قنواء]] دختر [[رشید]]؛ [[ام ایمن]]؛ [[حبابه والبیه]]؛ [[سمیه]] [[مادر]] [[عمار بن یاسر]]؛ [[زبیده]]؛ [[ام خالد]]؛ [[احمسیه]]؛ [[ام سعید حنفیه]]؛ [[صبانه]] آرایشگر و [[ام خالد جهنیه]]"<ref>دلائل الإمامة، طبری، ص۴۸۴. البته در این روایت نام بیش از ۹ نفر نیامده است. نیلی نجفی در ذیل این روایت نوشته است: ظاهرا چهار نفر دیگر، آسیة بنت مزاحم، سارة، مریم بنت عمران، و کلثوم بنت عمران، خواهر موسی بن عمران هستند که به دلیل معروفیت، نامشان نیامده است. (سرور أهل الإیمان فی علامات ظهور صاحب الزمان، ص۱۱۵).</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[حبابه والبیه (مقاله)|حبابه والبیه]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۶۶-۲۶۷.</ref>.
*از زنانی است که طبق روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} جزو یاران [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} خواهد بود. [[شیخ طوسی]] وی را از اصحاب [[امام حسن]] {{ع}} و [[ابن داود]] او را از اصحاب [[امام حسن]]، [[امام حسین]]، [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] {{عم}} می‌داند. برخی دیگر ایشان را از اصحاب هشت [[امام]] [[معصوم]] -تا [[امام رضا]] {{ع}}- شمرده‌اند.
*از زنانی است که طبق روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} جزو یاران [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} خواهد بود. [[شیخ طوسی]] وی را از اصحاب [[امام حسن]] {{ع}} و [[ابن داود]] او را از اصحاب [[امام حسن]]، [[امام حسین]]، [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] {{عم}} می‌داند. برخی دیگر ایشان را از اصحاب هشت [[امام]] [[معصوم]] -تا [[امام رضا]] {{ع}}- شمرده‌اند.
*هم‌چنین گفته شده است که [[امام رضا]] {{ع}}، ایشان را در پیراهن شخصی خود کفن کرد. او به هنگام مرگ، بیش از ٢٤٠ سال داشت. او دوبار به دوران جوانی بازگشت که یک بار با [[معجزه]] [[امام سجاد]] {{ع}} و بار دوم با معجزه [[امام رضا]] {{ع}} بود و اوست که هشت [[امام]] [[معصوم]] بر سنگی که به همراه داشت، با خاتم خود، بر آن نقش زدند<ref>تنقیح المقال، ج ۲۳، ص ۷۵.</ref>. حبابه والبیه می‌گوید: ... به [[امیر مؤمنان]] {{ع}} عرض کردم: خدا تو را مشمول رحمت خود قرار دهد. دلیل [[امامت]] چیست‌؟ حضرت در پاسخ فرمود: "آن سنگ‌ریزه را نزد من بیاور." آن را به حضور حضرت آوردم، [[امام علی|علی]] {{ع}} با انگشتر خود بر آن مهر زد، به‌گونه‌ای که آن مهر بر آن سنگ، نقش بست و به من فرمود: "ای حبابه! هرکس که مدّعی [[امامت]] شد و توانست مانند من این سنگ را مهر کند، او امامی است که پیروی از او واجب است. امام کسی است که هرچیز را بخواهد می‌داند." من پی کار خودم رفتم، تا [[امیر مؤمنان]] {{ع}} از دنیا رفت. آن‌گاه خدمت [[امام حسن]] {{ع}} آمدم که بر جای علی {{ع}} نشسته بود و مردم از او سؤال می‌کردند. چون مرا دید، فرمود: "ای حبابه والبیه!" عرض کردم: بلی سرور من! فرمود: "آن‌چه همراه داری بیاور". من آن سنگ کوچک را به آن حضرت دادم. ان بزرگوار مانند علی {{ع}} با انگشتر خود بر آن مهر زد؛ به‌گونه‌ای که جای مهر بر آن نقش بست. سپس به حضور [[امام حسین]] {{ع}} که در مسجد [[رسول خدا]] بود آمدم. مرا نزد خود خواند و خوشامد گفت و فرمود: "دلیل آن‌چه تو می‌خواهی موجود است. آیا نشانه [[امامت]] را می‌خواهی‌؟" گفتم: آری، ای آقای من! فرمود: "آن‌چه با خود داری بیاور"؛ من آن سنگ کوچک را به او دادم، انگشترش را بر آن زد و مهرش بر آن نقش بست.
*هم‌چنین گفته شده است که [[امام رضا]] {{ع}}، ایشان را در پیراهن شخصی خود کفن کرد. او به هنگام مرگ، بیش از ٢٤٠ سال داشت. او دوبار به دوران جوانی بازگشت که یک بار با [[معجزه]] [[امام سجاد]] {{ع}} و بار دوم با معجزه [[امام رضا]] {{ع}} بود و اوست که هشت [[امام]] [[معصوم]] بر سنگی که به همراه داشت، با خاتم خود، بر آن نقش زدند<ref>تنقیح المقال، ج ۲۳، ص ۷۵.</ref>. حبابه والبیه می‌گوید: ... به [[امیر مؤمنان]] {{ع}} عرض کردم: خدا تو را مشمول رحمت خود قرار دهد. دلیل [[امامت]] چیست‌؟ حضرت در پاسخ فرمود: "آن سنگ‌ریزه را نزد من بیاور." آن را به حضور حضرت آوردم، [[امام علی|علی]] {{ع}} با انگشتر خود بر آن مهر زد، به‌گونه‌ای که آن مهر بر آن سنگ، نقش بست و به من فرمود: "ای حبابه! هرکس که مدّعی [[امامت]] شد و توانست مانند من این سنگ را مهر کند، او امامی است که پیروی از او واجب است. امام کسی است که هرچیز را بخواهد می‌داند." من پی کار خودم رفتم، تا [[امیر مؤمنان]] {{ع}} از دنیا رفت. آن‌گاه خدمت [[امام حسن]] {{ع}} آمدم که بر جای علی {{ع}} نشسته بود و مردم از او سؤال می‌کردند. چون مرا دید، فرمود: "ای حبابه والبیه!" عرض کردم: بلی سرور من! فرمود: "آن‌چه همراه داری بیاور". من آن سنگ کوچک را به آن حضرت دادم. ان بزرگوار مانند علی {{ع}} با انگشتر خود بر آن مهر زد؛ به‌گونه‌ای که جای مهر بر آن نقش بست. سپس به حضور [[امام حسین]] {{ع}} که در مسجد [[رسول خدا]] بود آمدم. مرا نزد خود خواند و خوشامد گفت و فرمود: "دلیل آن‌چه تو می‌خواهی موجود است. آیا نشانه [[امامت]] را می‌خواهی‌؟" گفتم: آری، ای آقای من! فرمود: "آن‌چه با خود داری بیاور"؛ من آن سنگ کوچک را به او دادم، انگشترش را بر آن زد و مهرش بر آن نقش بست.
۲۱۸٬۰۹۰

ویرایش