|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{ویرایش غیرنهایی}}
| | #تغییر_مسیر [[حکیم بن جبله عبدی]] |
| {{امامت}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[حکیم بن جَبَله عبدی در تاریخ اسلامی]] | [[حکیم بن جَبَله عبدی در تراجم و رجال]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| | |
| ==مقدمه==
| |
| *[[حکیم]]<ref>حکیم به فتح حاء و نیز به ضم حاء هم خوانده شده و اکثرا به ضم «حاء» میخوانند.</ref>[[فرزند]] [[جبلة بن حصین عبدی ربعی]]، از بزرگان [[عبد قيس]] و از زاهدان ربيعه و از [[اصحاب]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} بود<ref>رجال طوسی ص۳۹، ش۲۱.</ref>.
| |
| *آیا او به [[زیارت]] [[رسول خدا]]{{صل}} مشرف شده است یا نه؟ بین مؤرخین [[اختلاف]] است، [[ابن حجر]] از [[ابو عمر]] [[نقل]] میکند: او [[پیامبر خدا]]{{صل}} را [[درک]] کرد ولی روایتی از او نرسیده است<ref>الاصابه، ج۲، ص۱۷۸.</ref>. اما [[ابن اثیر]] میگوید: از او روایتی نرسیده و دلیلی هم بر [[تشرف]] او نداریم، ولی او مردی [[صالح]] و [[دیندار]] بود و افراد قبیلهاش [[مطیع]] و [[فرمانبردار]] وی بودند<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۳۹.</ref>.
| |
| *[[ابن ابی الحدید]]، وی را از [[شجاعترین]] مردان [[عرب]] به شمار آورده است<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۸، ص۵۶.</ref>.
| |
| *از مجموع نظرات مؤرخان استفاده میشود که حکیم بن جبله شخصیتی ممتاز و مردی [[پرهیزگار]] و غیرتمند بود، و در میان [[قوم]] خود شخصیتی متنفذ و [[مطاع]] به شمار میآمده است. در [[شخصیت]] نافذ و [[ایمان]] و [[اعتقاد]] او همین بس که وی در جریان برخورد با کجرویهای [[عثمان]] [[خلیفه سوم]]، با گروه یک [[صد]] نفری از اهالی [[بصره]] به [[مدینه]] آمد و [[رهبری]] آنان را در محاصره [[قصر]] [[عثمان]] عهده دار بود<ref>ر.ک: مروج الذهب، ج۲، ص۳۵۲ و شرح آن در صفحات بعد خواهد آمد.</ref>.
| |
| *حکیم از طرف [[عثمان]] مدتی بر [[سرزمین]] "[[سند]]" [[امارت]] نمود ولی بعد از آنکه نتوانست خلافکاریهای [[عثمان]] را [[تحمل]] کند - به [[بصره]] آمد و در [[شورش]] علیه [[عثمان]] با گروهی به [[مدینه]] عزیمت کرد و در [[قتل]] او شرکت نمود<ref>سير أعلام النبلاء، ج۵، ص۴۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۵۰-۴۵۱.</ref>
| |
| | |
| ==برخورد حکیم با [[سپاه]] [[جمل]] و [[شهادت]] او==
| |
| *هنگامی که [[طلحه]] و [[زبیر]] به همراه [[عایشه]] [[همسر رسول خدا]]{{صل}} وارد [[بصره]] شده بودند تا آماده [[جنگ]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} شوند، اگر چه آنها نخست با [[عثمان بن حنیف]] فرماندار [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[بصره]] بر سر [[متارکه جنگ]] تا رسیدن [[حضرت امیر]]{{ع}} به توافق رسیدند. اما [[پیمان]]شکنان با نادیده گرفتن [[معاهده]] [[صلح]] که تنها ساعاتی از امضای آن گذشته بود، از [[غفلت]] [[عثمان بن حنیف]] [[سوء]] استفاده کرده و [[دستور]] دادند عدهای شبانگاه به قصر فرمانداری حملهور شده و پس از به [[شهادت]] رساندن حدود [[چهل]] نفر از نگهبانان، وارد قصر شدند و [[عثمان بن حنیف]] ([[حاکم بصره]]) را به [[اسارت]] گرفته و نزد [[عایشه]] بردند.
| |
| *[[عایشه]]، بدون هیچ [[دلیل]] و برهانی [[حکم]] [[قتل]] او را صادر کرد! اما گروهی از [[اصحاب جمل]]، [[عایشه]] را به خاطر [[ترس]] از [[قدرت]] برادرش [[سهل بن حنیف]] از کشتن [[عثمان بن حنیف]] باز داشتند. [[عایشه]] پیشنهاد آنان را پذیرفت و [[دستور]] [[حبس]] او را صادر کرد و [[دستور]] داد [[چهل]] ضربه شلاق به او زدند و موهای صورت و ابرو و نیز مژههایش را دانه دانه کندند و به چشمانش آسیب رساندند و سپس او را زندانی نمودند!<ref>عایشه به کدام دلیل حکم قتل عثمان حنیف را صادر کرد، و چرا با مخالفت جمعی از قتل او گذشت و به چه گناهی او را شلاق زد؟ و با چه دلیل و برهانی دستور داد موهای سر و صورت و ابروهای او را کندند؟ و از همه مهمتر عایشه به حکم کدام حاکم و امامی حق قضاوت داشت؟ اینها سؤالاتی است که باید طرفداران عایشه میدادند، اما امیرالمؤمنين{{ع}} پس از پایان جنگ جمل و پیروزی بر ناکثین برای جلوگیری از فتنه بیشتر عایشه را با احترام و اکرام به مدینه اعزام گردد و از کیفر او به خاطر مصالح اسلام و مسلمین درگذشت. و تفصیل بیشتر این واقعه را در شرح حال احنف بن قيس و عثمان بن حنیف در همین اثر ملاحظه نمایید.</ref>
| |
| *وقتی خبر این ماجرای دلخراش به "[[حکیم بن جبله]]" رسید، این مرد [[شجاع]] و غیرتمند و [[مخلص]] به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} خود با جمع زیادی<ref>در تاریخ طبری، هفت صد نفر ذکر شده است.</ref> از دو [[طایفه]] [[عبد قيس]] و [[بكر بن وائل]] برای مقابله با [[طلحه]] و [[زبیر]] از [[شهر]] خارج شد.
| |
| *و در مقابل قوای [[طلحه]] و [[زبیر]] در محلی به نام زابوقه قرار گرفت و [[جنگ]] شدیدی به [[راه]] انداخت. ولی قبل از شروع [[جنگ]] با [[عبدالله بن زبیر]] در بازار [[ارزاق]] [[شهر]] [[ملاقات]] کرد، [[ابن زبیر]] از او سؤال کرد: چه میخواهی بکنی؟ حکیم گفت: ما دو چیز میخواهیم: اول این که از این [[ارزاق]] ما نيز استفاده کنیم و دوم این که [[عثمان بن حنیف]] را [[آزاد]] سازید تا مجدداً در [[دارالاماره]] مستقر شود و همانطوری که بین شما و او قرار داد صلحی منعقد گردیده است، عمل نمایید تا [[حضرت علی]] خود بیاید، البته اگر بیش از این، نیروهایی که هم اکنون به همراه دارم، اعوان و [[انصار]] دیگری سراغ داشتم، به [[خدا]] قسم به این پیشنهادی که به تو کردهام، [[راضی]] نمیشدم و به تلافی [[اعمال]] ناجوانمردانه شما در [[حق]] [[عثمان بن حنيف]] و [[قتل عام]] نگهبانان [[دارالاماره]] با شما وارد [[جنگ]] میشدم و شما را در برابر کشتن [[برادران دینی]] میکشتم. آیا شما از [[خشم]] و [[قهر خدا]] نمیترسید؟ به چه حقی [[خون]] این [[برادران]] بی[[گناه]] ما را [[حلال]] دانستهاید؟ [[ابن زبیر]] گفت: به خاطر [[خون عثمان]]! [[حکیم]] گفت: مگر این افراد مظلومی که به [[دست]] شما کشته شدند، [[قاتل]] [[عثمان بن عفان]] بودند؟ آیا مگر اینها در زمان [[کشته شدن عثمان]] در [[مدینه]] حضور داشتند؟ [[ابن زبیر]] در جواب گفت: اولاً: چیزی از این [[ارزاق]] و آذوقه به شما نمیدهیم، و ثانياً: [[عثمان بن حنیف]] را هم [[آزاد]] نخواهیم کرد مگر اینکار او به طور رسمی [[علی]] را از [[خلافت]] [[عزل]] نموده و [[دارالاماره]] را رسماً به ما واگذار نماید.
| |
| *[[حکیم]] با شنیدن سخنان سخیف و بی[[دلیل]] [[عبدالله بن زبیر]] گفت: خداوندا تو [[شاهد]] عادلی هستی، خودگواه باش. سپس به یارانش گفت: "من در مورد [[لزوم]] و [[ضرورت]] [[جنگ]] با اینها کمترین تردیدی ندارم، پس هر کسی تردید دارد، میتواند از ادامه [[راه]] منصرف گردد" عدهای که [[آمادگی]] [[جنگ]] نداشتند از [[حکیم]] جدا شده و رفتند، و [[حکیم]] با نیروهای باقی ماند به [[راه]] خود ادامه داد، و [[جنگ]] سخت و خونینی را آغاز نمود و به [[نقل]] [[ابن ابی الحدید]]: این [[جنگ]] را [[جمل]] اصغر و [[جنگ]] [[حضرت علی]]{{ع}} را [[جمل]] اکبر نامیدهاند. [[حکیم]] در چهار گروه بودند و خود [[حکیم]] مقابل [[طلحه]] قرار گرفت، [[ذُریح]] مقابل [[زبیر]]، و [[ابن محترش]]<ref>در تاریه طبری «ابن محرش» ذکر شده است.</ref> مقابل [[عبدالرحمان بن عتاب]] [[حرقوص بن زهیر]] مقابل [[عبدالرحمن بن حرث]] ([[حارث]]) از [[سپاه]] [[جمل]] قرار گرفتند و [[جنگ]] بسیار سخت و شدیدی نمودند.
| |
| *در جریان این [[جنگ]] سخت، مردی از [[سپاه]] [[دشمن]] با [[شمشیر]]، پای [[حکیم]] را [[قطع]] کرد اما [[حکیم بن جبله]] در کمال [[تهور]] و [[شجاعت]] پای [[قطع]] شدهاش را به [[دست]] گرفت و به سوی آن مرد پرتاب نمود و اتفاقاً پای [[قطع]] شده به گردن او اصابت کرد. از اسب به [[زمین]] افتاد، [[حکیم]] بلافاصله خود را به او رساند و با ضربات [[دست]] او را به [[قتل]] رساند و در حالی که [[رجز]] میخواند، به [[نبرد]] خود ادامه داد تا خود و یارانش به [[شهادت]] رسیدند<ref>ر.ک: كامل ابن اثیر، ج۲، ص۳۲۰؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۴۶۶-۴۷۱ و شرح ابن ابی الحدید، ج۹، ص۳۱۸- ۳۲۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۵۱-۴۵۳.</ref>
| |
| | |
| ==[[اندوه]] [[امام]]{{ع}} از خبر [[شهادت]] [[حکیم]]==
| |
| *وقتی خبر [[شهادت]] [[حکیم]] و رشادتهای [[طایفه]] کوچک [[عبد قيس]] و [[بکر بن وائل]] به گوش [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} رسید، آن [[حضرت]] بسیار [[اندوهگین]] شد و در [[مدح]] [[دلاوری]] و شجاعانه او و یارانش این [[شعر]] را سرود: "[[حکیم]] با پیامی شنوا [[یاران]] را فراخواند و به [[مقام]] و [[منزلت]] بلندی نایل شد"<ref>{{عربی|دعا حکیم دعوة سميعة نال بها المنزلة الرفيعة}}؛ كامل ابن اثیر، ج۲، ص۳۲۶؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۴۸۱ و ر.ک: اعیان الشیعه، ج۶، ص۲۱۴.</ref>.
| |
| *آری، حکیم بن جبله با جمعی از یارانش در [[راه]] استقرار [[ولایت علوی]] و حکایت از [[استاندار بصره]] با [[ناکثین]] جنگیدند و شربت [[شهادت]] نوشیدند و [[روح]] بلندشان به [[ملکوت]] اعلی پیوست.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۵۴.</ref>
| |
| | |
| == جستارهای وابسته ==
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|'''اصحاب امام علی''']]
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{یادآوری پانویس}}
| |
| {{پانویس2}}
| |
| | |
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:یاران امام علی]]
| |
| [[رده:حکیم بن جَبَله عبدی]]
| |
| [[رده:اعلام]]
| |