سلیم بن قیس هلالی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۰: خط ۳۰:


==آیا فردی به نام [[سلیم]] وجود داشته است یا نه؟==
==آیا فردی به نام [[سلیم]] وجود داشته است یا نه؟==
[[شبهه]] اول: اولین کسی که چنین سخنی را مطرح کرده، [[ابن غضائری]] است که می‌نویسد: [[اصحاب]] ما می‌گویند: [[سلیم]] را نمی‌شناسند و از وی در خبرها یاد نشده است<ref>رجال ابن الغضائری، ج۱، ص۶۳.</ref>. [[محمد تقی مجلسی]] (اول) نیز این [[شبهه]] را مطرح کرده است و البته بلافاصله جواب می‌دهد: بعضی [[نقل]] کرده‌اند که فردی به نام [[سلیم]] وجود نداشته است<ref>روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محمدتقی مجلسی، ج۱۱، ص۳۶.</ref>. امّا [[ابن ابی الحدید]] معتزلی پس از اعتراف به وجود کتاب معروفی به نام [[کتاب سلیم]] در بین [[شیعه]] می‌نویسد: فردی معروف به [[سلیم بن قیس هلالی]] وجود ندارد و کتاب منسوب به وی ساختگی است<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۲، ص۲۱۶ - ۲۱۷.</ref>. به تازگی نیز مطرح شده که چون در کتاب‌ها و [[منابع تاریخی]] به طور مستقل نامی از [[سلیم]] برده نشده است، پس فردی به این نام وجود نداشته است<ref>مقاله پژوهشی درباره سلیم بن قیس، عبدالمهدی جلالی.</ref>.
===[[شبهه]] اول===
پاسخ‌ها به این [[شبهه]]
*اولین کسی که چنین سخنی را مطرح کرده، [[ابن غضائری]] است که می‌نویسد: [[اصحاب]] ما می‌گویند: [[سلیم]] را نمی‌شناسند و از وی در خبرها یاد نشده است<ref>رجال ابن الغضائری، ج۱، ص۶۳.</ref>. [[محمد تقی مجلسی]] (اول) نیز این [[شبهه]] را مطرح کرده است و البته بلافاصله جواب می‌دهد: بعضی [[نقل]] کرده‌اند که فردی به نام [[سلیم]] وجود نداشته است<ref>روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محمدتقی مجلسی، ج۱۱، ص۳۶.</ref>. امّا [[ابن ابی الحدید معتزلی]] پس از اعتراف به وجود کتاب معروفی به نام [[کتاب سلیم]] در بین [[شیعه]] می‌نویسد: فردی معروف به [[سلیم بن قیس هلالی]] وجود ندارد و کتاب منسوب به وی ساختگی است<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۲، ص۲۱۶ - ۲۱۷.</ref>. به تازگی نیز مطرح شده که چون در کتاب‌ها و [[منابع تاریخی]] به طور مستقل نامی از [[سلیم]] برده نشده است، پس فردی به این نام وجود نداشته است<ref>مقاله پژوهشی درباره سلیم بن قیس، عبدالمهدی جلالی.</ref>.
الف: خود [[ابن غضائری]] می‌نویسد: من درباره [[سلیم]] مطالبی را در غیر کتابش و روایتی که [[ابان بن ابی عیاش]] از وی [[نقل]] کرده است، یافته ام، البته [[ابن عقده]] در کتاب [[رجال]] [[امیر]] المؤمنینش احادیثی از وی [[نقل]] کرده است<ref>رجال ابن الغضائری، ج۱، ص۶۳.</ref>.
*'''پاسخ‌ها به این [[شبهه]]:'''
ب: [[علامه حلی]] پس از [[نقل]] قول [[علما]] درباره [[سلیم]]، می‌نویسد: از نظر من باید به [[عادل]] بودن [[سلیم]] [[حکم]] کرد<ref>خلاصه الاقوال، ص۸۳.</ref>.
#خود [[ابن غضائری]] می‌نویسد: من درباره [[سلیم]] مطالبی را در غیر کتابش و روایتی که [[ابان بن ابی عیاش]] از وی [[نقل]] کرده است، یافته‌ام، البته [[ابن عقده]] در کتاب [[رجال]] [[امیر]] المؤمنینش احادیثی از وی [[نقل]] کرده است<ref>رجال ابن الغضائری، ج۱، ص۶۳.</ref>.
ج: [[محمدتقی مجلسی]] (اول) نیز می‌نویسد: بزرگان [[اصحاب]] می‌گویند: [[سلیم]] از [[خواص اصحاب]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و برگزیدگان [[اصحاب]] آن [[حضرت]] بوده است<ref>روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۱۱، ص۳۶.</ref>.
#[[علامه حلی]] پس از [[نقل]] قول [[علما]] درباره [[سلیم]]، می‌نویسد: از نظر من باید به [[عادل]] بودن [[سلیم]] [[حکم]] کرد<ref>خلاصه الاقوال، ص۸۳.</ref>.
د: مرحوم شوشتری هم می‌نویسد: شاید نظر [[ابن غضائری]] در رد قول بعضی از افراد به اینکه خود [[سلیم]] شناخته شده نیست و از او در خبری یاد نشده، به خاطر خبری است که در کتاب الخصال<ref>الخصال، شیخ صدوق، ص۴۷۵ {{متن حدیث|حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ الله عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ الله بْنِ أَبِي خَلَفٍ قَالَ حَدَّثَنِي يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الله بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رَحِمَهُ الله قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى النَّبِيِّ{{صل}} وَ إِذَا الْحُسَيْنُ عَلَى فَخِذَيْهِ وَ هُوَ يُقَبِّلُ عَيْنَيْهِ وَ يَلْثِمُ فَاهُ وَ هُوَ يَقُولُ أَنْتَ سَيِّدٌ ابْنُ سَيِّدٍ أَنْتَ إِمَامٌ ابْنُ إِمَامٍ أَبُو الْأَئِمَّةِ أَنْتَ حُجَّةٌ ابْنُ حُجَّةٍ أَبُو حُجَجٍ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِكَ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ}}.</ref> درباره [[ائمه]] [[اثنی عشر]] آمده است؛ با این عبارت: عن ابن مسکان عن [[ابان بن تغلب]] عنه عن [[سلمان]]؛ ممکن است مراد از ابان، [[ابان بن ابی عیاش]] بوده و نه ابان ابن [[تغلب]] و در نسخه الاختصاص<ref>شیخ مفید می‌نویسد: [[علی بن جعفر]] حضرمی از [[سلیم بن قیس]] شامی [[روایت]] کرده که وی شنیده است از [[علی]]{{ع}} که فرمود: من و اوصیای من از فرزندانم همه [[مهدی]] و [[محدث]] هستیم؛
#[[محمد تقی مجلسی]] (اول) نیز می‌نویسد: بزرگان [[اصحاب]] می‌گویند: [[سلیم]] از [[خواص اصحاب]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و برگزیدگان [[اصحاب]] آن [[حضرت]] بوده است<ref>روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۱۱، ص۳۶.</ref>.
#مرحوم [[شوشتری]] هم می‌نویسد: شاید نظر [[ابن غضائری]] در رد قول بعضی از افراد به اینکه خود [[سلیم]] شناخته شده نیست و از او در خبری یاد نشده، به خاطر خبری است که در کتاب الخصال<ref>الخصال، شیخ صدوق، ص۴۷۵ {{متن حدیث|حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ الله عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ الله بْنِ أَبِي خَلَفٍ قَالَ حَدَّثَنِي يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الله بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رَحِمَهُ الله قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى النَّبِيِّ{{صل}} وَ إِذَا الْحُسَيْنُ عَلَى فَخِذَيْهِ وَ هُوَ يُقَبِّلُ عَيْنَيْهِ وَ يَلْثِمُ فَاهُ وَ هُوَ يَقُولُ أَنْتَ سَيِّدٌ ابْنُ سَيِّدٍ أَنْتَ إِمَامٌ ابْنُ إِمَامٍ أَبُو الْأَئِمَّةِ أَنْتَ حُجَّةٌ ابْنُ حُجَّةٍ أَبُو حُجَجٍ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِكَ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ}}.</ref> درباره [[ائمه]] [[اثنی عشر]] آمده است؛ با این عبارت: {{عربی|"عن ابن مسکان عن ابان بن تغلب عنه عن سلمان"}}؛ ممکن است مراد از ابان، [[ابان بن ابی عیاش]] بوده و نه [[ابان ابن تغلب]] و در نسخه الاختصاص<ref>شیخ مفید می‌نویسد: [[علی بن جعفر]] حضرمی از [[سلیم بن قیس]] شامی [[روایت]] کرده که وی شنیده است از [[علی]]{{ع}} که فرمود: من و اوصیای من از فرزندانم همه [[مهدی]] و [[محدث]] هستیم؛
گفتم: یا أمیرالمؤمنین آنها چه کسانی‌اند؟ فرمود: [[حسن]] و [[حسین]]، سپس پسرم [[علی بن الحسین]]؛در آن موقع، [[علی]]، [[شیرخواره]] بود؛ سپس هشت نفر بعد از او یکی پس از دیگری آنهایند که به ایشان [[خدا]] قسم یاد می‌کند در این [[آیه]] {{متن قرآن|وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ}} [[پیامبر اکرم]] و [[فرزندان]] همین [[اوصیاء]] هستند؛
گفتم: یا أمیرالمؤمنین آنها چه کسانی‌اند؟ فرمود: [[حسن]] و [[حسین]]، سپس پسرم [[علی بن الحسین]]؛در آن موقع، [[علی]]، [[شیرخواره]] بود؛ سپس هشت نفر بعد از او یکی پس از دیگری آنهایند که به ایشان [[خدا]] قسم یاد می‌کند در این [[آیه]] {{متن قرآن|وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ}} [[پیامبر اکرم]] و [[فرزندان]] همین [[اوصیاء]] هستند؛
گفتم: یا [[أمیر المؤمنین]] آیا دو [[امام]] در یک زمان جمع میشوند؟
گفتم: یا [[أمیر المؤمنین]] آیا دو [[امام]] در یک زمان جمع میشوند؟
خط ۴۸: خط ۴۹:
فرمود: دو فرزندم، [[حسن]] و [[حسین]]؛ بعد همین پسرم و [[حضرت]] [[دست]] [[علی بن الحسین]] را گرفت ولی او هنوز شیرخوار بود؛ بعد هشت نفر از [[نسل]] او یکی پس از دیگری و ایناناند که [[خدای تبارک و تعالی]] به نامشان [[سوگند]] یاد کرده است و میفرماید: {{متن قرآن|وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ}} پس والد، [[رسول خدا]] و من هستیم و ما ولد، یعنی ایشان که یازده نفر [[جانشینان]] من که [[درود]] بر ایشان و [[نفرین]] همیشگی بر دشمنانشان باد!
فرمود: دو فرزندم، [[حسن]] و [[حسین]]؛ بعد همین پسرم و [[حضرت]] [[دست]] [[علی بن الحسین]] را گرفت ولی او هنوز شیرخوار بود؛ بعد هشت نفر از [[نسل]] او یکی پس از دیگری و ایناناند که [[خدای تبارک و تعالی]] به نامشان [[سوگند]] یاد کرده است و میفرماید: {{متن قرآن|وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ}} پس والد، [[رسول خدا]] و من هستیم و ما ولد، یعنی ایشان که یازده نفر [[جانشینان]] من که [[درود]] بر ایشان و [[نفرین]] همیشگی بر دشمنانشان باد!
گفتم: ای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}! دو [[امام]] در یک عصر جمع میشوند؟
گفتم: ای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}! دو [[امام]] در یک عصر جمع میشوند؟
فرمود: نه، یکی از آن دو ساکت است و سخن نمی‌گوید تا اولی در گذرد و [[سپاس]]، سزاوار خدای یکتاست و [[درود]] بر [[محمد و آلش]] باد!</ref> که آمده است: [[ابراهیم]] ثقفی از [[اسماعیل]] بن [[یسار]] از [[علی بن جعفر]] حضرمی از [[سلیم بن قیس]] شامی؛ ظاهراً شامی، [[تحریف]] شده هلالی است و ما درباره [[سلیم بن قیس]] غیر از [[سلیم]] معروف، به کسی دست نیافتیم. پس غیر از ابان، کس دیگری هم از [[سلیم]] [[روایت]] [[نقل]] کرده، چنانکه [[ابن غضائری]] گفته است<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۵، ص۲۳۸.</ref>.
فرمود: نه، یکی از آن دو ساکت است و سخن نمی‌گوید تا اولی در گذرد و [[سپاس]]، سزاوار خدای یکتاست و [[درود]] بر [[محمد و آلش]] باد!</ref> که آمده است: [[ابراهیم ثقفی]] از [[اسماعیل بن یسار]] از [[علی بن جعفر حضرمی]] از [[سلیم بن قیس شامی]]؛ ظاهراً شامی، [[تحریف]] شده هلالی است و ما درباره [[سلیم بن قیس]] غیر از [[سلیم]] معروف، به کسی دست نیافتیم. پس غیر از ابان، کس دیگری هم از [[سلیم]] [[روایت]] [[نقل]] کرده، چنانکه [[ابن غضائری]] گفته است<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۵، ص۲۳۸.</ref>.
ه: مرحوم مامقانی قول عبدالنبی کاظمی<ref>تکمله الرجال، عبدالنبی کاظمی، ج۱، ص۴۵۲.</ref> را [[نقل]] کرده است و می‌نویسد: او می‌گوید: هر چه [[نقل]] کردیم، [[اعتراض]] بر [[کتاب سلیم]] بود و نه بر خودش؛ ظاهراً او [[انسان]] ثقه‌ای است و اگر غیر [[ثقه]] بود، چرا برخی به ساختگی بودن او ملتزم شده‌اند<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج۳۲، ص۴۱۳.</ref>؛ او در ادامه می‌نویسد: اما درباره خود [[سلیم]] شبهه‌ای نیست که وی [[مصاحب]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و از [[خواص یاران]] آن [[حضرت]] بوده است که از [[امام علی]]{{ع}}، [[امام حسن]]{{ع}}، [[امام حسین]]{{ع}}، [[امام سجاد]]{{ع}}، [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}}<ref>مامقانی می‌نویسد: درباره روایت سلیم از امام علی{{ع}}، امام حسن{{ع}}، امام حسین{{ع}}، و امام علی بن الحسین{{ع}} شکی نیست اما سلیم در زمان حیات امام سجاد{{ع}} از دنیا رفته و روایتش از امام باقر و امام صادق{{عم}} غیر قطعی است و روایتی از این دو امام از طریق سلیم در کتب حدیثی ما نیامده است. ممکن است سلیم از اصحاب امام باقر{{ع}} قبل از امامتش در زمان امام سجاد{{ع}} بوده باشد، اما دربارهی اینکه او از اصحاب امام صادق{{ع}} باشد، هیچ دلیلی در دست نیست و تصریح در روایت کشی به اینکه بعد از وفات سلیم ابان بن ابی عیاش کتابش را بر امام باقر{{ع}} (بعد از وفات امام سجاد{{ع}}) عرضه کرده است، نشان میدهد که کتاب در دست ابان بوده است. (تنقیح المقال ۳۲: ۴۲۹ پاورقی ۱).</ref> [[روایت]] [[نقل]] کرده و از [[اولیا]] و علمای مشهور بین [[عامه]] و [[خاصه]] است و ظاهر سخنان [[اهل]] [[رجال]] این است که او [[ثقه]] است و می‌توان بر او [[اعتماد]] کرد و مناقشه [[ابن غضائری]] و امثال او درباره کتاب اوست و نه خود او و نسبت دادن ساختگی بودن کتاب به ابان، نشان دهنده [[وثاقت]] [[سلیم]] و دور بودن او از هر [[عیب]] و نقصی است<ref>تنقیح المقال، ج۳۲، ص۴۲۸- ۴۲۹.</ref>.
#مرحوم [[مامقانی]] قول [[عبدالنبی کاظمی]]<ref>تکمله الرجال، عبدالنبی کاظمی، ج۱، ص۴۵۲.</ref> را [[نقل]] کرده است و می‌نویسد: او می‌گوید: هر چه [[نقل]] کردیم، [[اعتراض]] بر [[کتاب سلیم]] بود و نه بر خودش؛ ظاهراً او [[انسان]] ثقه‌ای است و اگر غیر [[ثقه]] بود، چرا برخی به ساختگی بودن او ملتزم شده‌اند<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج۳۲، ص۴۱۳.</ref>؛ او در ادامه می‌نویسد: اما درباره خود [[سلیم]] شبهه‌ای نیست که وی [[مصاحب]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و از [[خواص یاران]] آن [[حضرت]] بوده است که از [[امام علی]]{{ع}}، [[امام حسن]]{{ع}}، [[امام حسین]]{{ع}}، [[امام سجاد]]{{ع}}، [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}}<ref>مامقانی می‌نویسد: درباره روایت سلیم از امام علی{{ع}}، امام حسن{{ع}}، امام حسین{{ع}}، و امام علی بن الحسین{{ع}} شکی نیست اما سلیم در زمان حیات امام سجاد{{ع}} از دنیا رفته و روایتش از امام باقر و امام صادق{{عم}} غیر قطعی است و روایتی از این دو امام از طریق سلیم در کتب حدیثی ما نیامده است. ممکن است سلیم از اصحاب امام باقر{{ع}} قبل از امامتش در زمان امام سجاد{{ع}} بوده باشد، اما دربارهی اینکه او از اصحاب امام صادق{{ع}} باشد، هیچ دلیلی در دست نیست و تصریح در روایت کشی به اینکه بعد از وفات سلیم ابان بن ابی عیاش کتابش را بر امام باقر{{ع}} (بعد از وفات امام سجاد{{ع}}) عرضه کرده است، نشان میدهد که کتاب در دست ابان بوده است. (تنقیح المقال ۳۲: ۴۲۹ پاورقی ۱).</ref>[[روایت]] [[نقل]] کرده و از [[اولیا]] و علمای مشهور بین [[عامه]] و [[خاصه]] است و ظاهر سخنان [[اهل]] [[رجال]] این است که او [[ثقه]] است و می‌توان بر او [[اعتماد]] کرد و مناقشه [[ابن غضائری]] و امثال او درباره کتاب اوست و نه خود او و نسبت دادن ساختگی بودن کتاب به ابان، نشان دهنده [[وثاقت]] [[سلیم]] و دور بودن او از هر [[عیب]] و نقصی است<ref>تنقیح المقال، ج۳۲، ص۴۲۸- ۴۲۹.</ref>.
و: مرحوم خوانساری می‌نویسد: [[سلیم]] از علمای [[اهل بیت]] و از بزرگان [[صحابه]] [[ائمه]]{{عم}} است که به ایشان [[عشق]] می‌ورزید و از کتاب [[رجال]] [[شیخ طوسی]] استفاده می‌شود که [[سلیم]]، [[پنج تن]] از [[ائمه معصومین]]{{عم}} را [[درک]] کرده است. ظاهراً [[سلیم]] در نزد [[ائمه]]{{عم}} به منزله ارکان اربعه و نزد ایشان [[محبوب]] بوده است و این، نشان دهنده [[جایگاه]] بلند وی نزد [[ائمه]] و [[شیعه]] است و در بین خود ما نصی یافت نشد که بر مجهول بودنش دلالت کند، تا اینکه به خلاف عدالتش دلالت و [[دلیل]] [[نص]] بر عدالتش این است که بیش از دو نفر از بزرگان [[عادل]] [[اصحاب]] ما درباره وی [[شهادت]] داده‌اند و این، بر خلاف [[تحقیق]] است؛ بلکه مدار در [[علم رجال]] بر ظنون [[اجتهادی]] است و برای توقف در عدالتش وجهی نیست؛ به [[دلیل]] [[جایگاه]] بلند روایاتش که در کافی [[نقل]] شده است. منازل [[رجال]] از [[روایات]] او دانسته می‌شود و از این [[روایات]] به دست می‌آید که او از [[خواص]] [[یاران امیرالمؤمنین]]{{ع}} و طبق [[نقلی]]، وی [[مصاحب]] [[امیر المؤمنین]] بوده است. پس نمی‌توان وی را از [[دشمنان]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دانست؛ زیرا [[حجاج]] به دنبالش بود تا او را بکشد و سخنان [[مخالفان]] درباره [[سلیم]] نشان دهنده بزرگی و [[منزلت]] وی است<ref>روضات الجنات، خوانساری، ج۴، ص۶۶.</ref>. همچنین او می‌نویسد: وی در [[درجه]] بالای [[معرفت]] و [[دین]] است و در زمره [[اولیاء الهی]] است<ref>روضات الجنات، خوانساری، ج۴، ص۷۳.</ref>.
#مرحوم [[خوانساری]] می‌نویسد: [[سلیم]] از علمای [[اهل بیت]] و از بزرگان [[صحابه]] [[ائمه]]{{عم}} است که به ایشان [[عشق]] می‌ورزید و از کتاب [[رجال]] [[شیخ طوسی]] استفاده می‌شود که [[سلیم]]، [[پنج تن]] از [[ائمه معصومین]]{{عم}} را [[درک]] کرده است. ظاهراً [[سلیم]] در نزد [[ائمه]]{{عم}} به منزله ارکان اربعه و نزد ایشان [[محبوب]] بوده است و این، نشان دهنده [[جایگاه]] بلند وی نزد [[ائمه]] و [[شیعه]] است و در بین خود ما نصی یافت نشد که بر مجهول بودنش دلالت کند، تا اینکه به خلاف عدالتش دلالت و [[دلیل]] [[نص]] بر عدالتش این است که بیش از دو نفر از بزرگان [[عادل]] [[اصحاب]] ما درباره وی [[شهادت]] داده‌اند و این، بر خلاف [[تحقیق]] است؛ بلکه مدار در [[علم رجال]] بر ظنون [[اجتهادی]] است و برای توقف در عدالتش وجهی نیست؛ به [[دلیل]] [[جایگاه]] بلند روایاتش که در کافی [[نقل]] شده است. منازل [[رجال]] از [[روایات]] او دانسته می‌شود و از این [[روایات]] به دست می‌آید که او از [[خواص]] [[یاران امیرالمؤمنین]]{{ع}} و طبق [[نقلی]]، وی [[مصاحب]] [[امیر المؤمنین]] بوده است. پس نمی‌توان وی را از [[دشمنان]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دانست؛ زیرا [[حجاج]] به دنبالش بود تا او را بکشد و سخنان [[مخالفان]] درباره [[سلیم]] نشان دهنده بزرگی و [[منزلت]] وی است<ref>روضات الجنات، خوانساری، ج۴، ص۶۶.</ref>. همچنین او می‌نویسد: وی در [[درجه]] بالای [[معرفت]] و [[دین]] است و در زمره [[اولیاء الهی]] است<ref>روضات الجنات، خوانساری، ج۴، ص۷۳.</ref>.
ز: [[آیت الله خویی]] می‌نویسد: [[سلیم بن قیس]]، ثقة، [[جلیل]] القدر و [[عظیم]] الشأن است و در این باره [[شهادت]] مرحوم برقی به اینکه وی از برگزیدگان [[اصحاب امام علی]]{{ع}} بوده، کافی است و مؤید سخنان [[نعمانی]] در [[شأن]] [[کتاب سلیم]] است و [[مرحوم علامه]] از وی در قسم اول، یاد و به عدالتش [[حکم]] کرده است<ref>معجم رجال الحدیث، خویی، ج۸، ص۲۲۰ -۲۲۷</ref>.
#[[آیت الله خویی]] می‌نویسد: [[سلیم بن قیس]]، ثقه، [[جلیل]] القدر و [[عظیم]] الشأن است و در این باره [[شهادت]] مرحوم [[برقی]] به اینکه وی از برگزیدگان [[اصحاب امام علی]]{{ع}} بوده، کافی است و مؤید سخنان [[نعمانی]] در [[شأن]] [[کتاب سلیم]] است و [[مرحوم علامه]] از وی در قسم اول، یاد و به عدالتش [[حکم]] کرده است<ref>معجم رجال الحدیث، خویی، ج۸، ص۲۲۰ -۲۲۷</ref>.
ح: تنها به این [[دلیل]] که چون در کتب [[تاریخی]] و رجالی از او نام برده شده، پس چنین کسی وجود نداشته است؛ همانطور که بیان شد، [[روایات]] [[سلیم]] را فقط ابان [[نقل]] نکرده که بگوییم [[سلیم]] را فقط ابان [[نقل]] نکرده که بگوییم [[سلیم]] ساخته [[ذهن]] ابان بوده است. برای بررسی شرح حال و [[روایات]] [[سلیم]] می‌توان به کتب مختلف [[تاریخی]] و [[تفسیری]] و رجالی و... [[رجوع]] کرد<ref>ر ک: المقنعة، شیخ مفید، ص۲۷۷، الجامع للشرایع، یحیی بن سعید حلی مقدمة، ص۷؛ أجوبة المسائل المهنائیة، علامه حلی، ص۱۲۴؛ مختلف الشیعة، علامه حلی، ج۳، ص۳۲۸؛ منتهی المطلب (ط. ج)، علامه حلی، ج۸، ص۵۶۲؛ رسائل شهید ثانی (ط.ج)، الشهید الثانی، ج۲، ص۹۹۲– ۹۹۳؛ مناهج الأخیار فی شرح الإستبصار، السید احمد بن زین العابدین العلوی العاملی، ج۲، ص۱۰۵؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محمد تقی مجلسی (الأول)، ج۲، ص۹۲؛ ذخیرة المعاد (ط.ق)، محقق سبزواری، ج۱، ص۴۸۷؛ الوافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۲۰۳؛ فوائد الطوسیة، حر عاملی، ص۲۴۳؛ هدایة الأمة إلی أحکام الأئمة{{عم}}، حرعاملی، ج۸، ص۵۴۹؛ الرسائل الفقهیة، خاجوئی، ج۱، ص۴۷۱؛ الحدائق الناضرة، محقق بحرانی، ج۱۲، ۳۸۶ - ۳۸۷؛ کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء (ط. ج)، شیخ جعفر کاشف الغطاء، ج۱، ص۳۸۶؛ النور الساطع فی الفقه النافع - شیخ علی کاشف الغطاء، ج۱، ص۵۰۸؛ جواهر الکلام شیخ جواهری، ج۱۳، ص۱۴۱؛ کتاب الخمس، شیخ انصاری، ص۲۹۲؛ الرسائل الأحمدیة شیخ أحمد آل طعان البحرانی القطیفی، ج۱، ص۲۲۱؛ بصائر الدرجات، محمد بن الحسن بن فروخ (الصفار) ص۱۰۳؛ الإمامة والتبصرة علی ابن بابویه القمی ص۱۱۰؛ الکافی، کلینی، ج۱، ص۴۴؛ الاعتقادات فی دین الإمامیة، شیخ صدوق، ص۱۱۸؛ الخصال، شیخ صدوق، ص۴۱؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، شیخ صدوق، ج۱، ص۵۲؛ کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ص۲۴۰؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۳۹۴؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۴، ص۱۸۹؛ کفایة الأثر، خزاز قمی، ص۴۶- ۴۸؛ تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج۴، ص۱۲۶؛ مختصر بصائر الدرجات، حسن بن سلیمان حلی، ص۴۰؛ وسائل الشیعة، حر العاملی، ج۱، ص۴۵۸؛ خاتمة المستدرک، میرزا حسین نوری طبرسی، ج۱، ص۷۷؛ مقدمة التحقیق الإیضاح فضل بن شاذان الأزدیف، ص۸۵ (مقدمة المصحح)؛ الغارات، إبراهیم بن محمد ثقفی کوفی، ج۲، ص۶۸۳؛ مناقب الإمام أمیر المؤمنین{{ع}}، محمد بن سلیمان الکوفی، ج۲، ص۱۷۱؛ شرح الأخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۱، ص۴۸۵؛ الغیبة ابن أبی زینب نعمانی، ص۷۴؛ المسترشد، محمد بن جریر الطبری (الشیعی)، ص۲۳۱؛ مائة منقبة، محمد ابن أحمد ابن علی بن الحسن القمی (ابن شاذان)، ص۱۲۴؛ الإستنصار، أبی الفتح کراجکی، ص۹- ۱۰؛ الغیبة، شیخ طوسی، ص۱۹۳؛ عیون المعجزات، حسین بن عبدالوهاب، ج۴؛ الاحتجاج، شیخ طبرسی، ج۱، ص۱۰۵- ۱۰۶؛ مناقب آل أبیطالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۲۵۳؛ التحصین، سید بن طاووس، ص۶۳۰، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، سید بن طاووس، ص۱۷۴؛ الیقین، سید بن طاووس، ص۳۰۹؛ مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، علی طبرسی، ص۲۴۶؛ الصراط المستقیم، علی بن یونس العاملی النباطی البیاضی، ج۲، ص۳۷؛ عوالی اللئالی، ابن أبی جمهور احسائی، ج۳، ص۱۲۵ - ۱۲۶؛ حسن بن سلیمان حلی، ص۱۰۷؛ کتاب الأربعین، محمد طاهر القمی الشیرازی، ص۲۴۸؛ الجواهر السنیة، حر عاملی، ص۳۰۳؛ الفصول المهمة فی أصول الأئمة، حر عاملی، ج۱، ص۳۷؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ص۱۵؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۲، ص۳۴۳؛ کتاب الأربعین، شیخ ماحوزی، ص۲۱۳ - ۲۱۴؛ العوالم، الإمام الحسین{{ع}}، شیخ عبدالله بحرانی، ص۱۳۵؛ خلاصة عبقات الأنوار، سید حامد نقوی، ج۴، ص۱۱۹؛ نهایة الدرایة، سید حسن صدر، ص۱۵؛ المراجعات، سید شرف الدین، ص۴۱۳؛ جامع أحادیث الشیعة، سید بروجردی، ج۱، ص۱۴ - ۱۵؛ الغدیر، علامه امینی، ج۱، ص۶۶، مستدرک سفینة البحار، شیخ علی نمازی شاهرودی، ج۹، ص۱۲۹ - ۱۳۰ تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، ج۱، ص۱۴؛ تفسیر القرآن المجید، شیخ مفید، ص۵۲۳ – ۵۲۴؛ تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱، ص۴۱۷؛ تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخظم فی تأویل کتاب الله العزیز المحکم، سید حیدر آملی، ج۱، ص۴۴۰؛ التفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۱۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۳۶؛ تفسیر نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۱، ص۱۳۴؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، شیخ محمد بن محمدرضا القمی المشهدی، ج۲، ص۱۷۹؛ تفسیر الصراط المستقیم، سید حسین بروجردی، ج۱، ص۲۹۷؛ شواهد التنزیل لقواعدالتفضیل، حاکم حسکانی، ج۱، ص۴۸؛ تفسیر الآلوسی، آلوسی، ج۳، ص۱۲۴؛ معالم الدین و ملاذ المجتهدین، حسن بن زین الدین عاملی، ص۱۸؛ الوافیة فی أصول الفقه، فاضل تونی، ص۲۷۷؛ الفوائد المدنیة والشواهد المکیة، محمد أمین استرآبادی و سید نورالدین عاملی، ص۲۳۰؛ قوانین الأصول، میرزای قمی، ص۲۸۰؛ فرائد الأصول، شیخ انصاری، ج۱، ص۱۴۴؛ معالم العلماء، ابن شهر آشوب، ص۹۳؛ فهرست ابن الندیم، ابن الندیم بغدادیف ص۲۷۵؛ الأعلام، خیر الدین زرکلی، ج۳، ص۱۱۹؛ فهرس التراث، محمد حسین الحسینی الجلالی، ج۱، ص۱۰۳؛ أخبار الدولة العباسیة، مؤلف مجهول، ص۴۵؛ التنبیه و الإشراف، مسعودی، ص۱۹۸ – ۱۹۹؛ أعیان الشیعة، سید محسن امین، ج۱، ص۲۸؛ فضائل أمیر المؤمنین{{ع}}، ابن عقدة کوفی، ص۱۵۹ -۱۶۰؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، شیخ طبرسی، ج۱، ص۴۰۵؛ الدر النظیم، یوسف بن حاتم شامی مشغری عاملی، ص۴۹۶- ۴۹۷؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، علی بن أبی الفتح اربلی، ج۲، ص۱۵۴- ۱۵۵؛ نهج الإیمان، ابن جبر، ص۲۲۲ - ۲۲۳؛ العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، علی بن یوسف مطهر حلی، ص۴۶؛ إرشاد القلوب، حسن بن محمد دیلمی، ج۲، ص۲۹۸؛ تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، سید شرف الدین علی حسینی استر آبادی ۲: ۶۷۸؛ ینابیع المودة لذوی القربی، قندوزی، ج۱، ص۹۴ – ۹۵؛ الإمام جعفر الصادق{{ع}}، عبدالحلیم الجندی، ص۲۰۱.</ref>.
#تنها به این [[دلیل]] که چون در کتب [[تاریخی]] و رجالی از او نام برده شده، پس چنین کسی وجود نداشته است؛ همانطور که بیان شد، [[روایات]] [[سلیم]] را فقط ابان [[نقل]] نکرده که بگوییم [[سلیم]] را فقط ابان [[نقل]] نکرده که بگوییم [[سلیم]] ساخته [[ذهن]] ابان بوده است. برای بررسی شرح حال و [[روایات]] [[سلیم]] می‌توان به کتب مختلف [[تاریخی]] و [[تفسیری]] و رجالی و... [[رجوع]] کرد<ref>ر ک: المقنعة، شیخ مفید، ص۲۷۷، الجامع للشرایع، یحیی بن سعید حلی مقدمة، ص۷؛ أجوبة المسائل المهنائیة، علامه حلی، ص۱۲۴؛ مختلف الشیعة، علامه حلی، ج۳، ص۳۲۸؛ منتهی المطلب (ط. ج)، علامه حلی، ج۸، ص۵۶۲؛ رسائل شهید ثانی (ط.ج)، الشهید الثانی، ج۲، ص۹۹۲– ۹۹۳؛ مناهج الأخیار فی شرح الإستبصار، السید احمد بن زین العابدین العلوی العاملی، ج۲، ص۱۰۵؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محمد تقی مجلسی (الأول)، ج۲، ص۹۲؛ ذخیرة المعاد (ط.ق)، محقق سبزواری، ج۱، ص۴۸۷؛ الوافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۲۰۳؛ فوائد الطوسیة، حر عاملی، ص۲۴۳؛ هدایة الأمة إلی أحکام الأئمة{{عم}}، حرعاملی، ج۸، ص۵۴۹؛ الرسائل الفقهیة، خاجوئی، ج۱، ص۴۷۱؛ الحدائق الناضرة، محقق بحرانی، ج۱۲، ۳۸۶ - ۳۸۷؛ کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء (ط. ج)، شیخ جعفر کاشف الغطاء، ج۱، ص۳۸۶؛ النور الساطع فی الفقه النافع - شیخ علی کاشف الغطاء، ج۱، ص۵۰۸؛ جواهر الکلام شیخ جواهری، ج۱۳، ص۱۴۱؛ کتاب الخمس، شیخ انصاری، ص۲۹۲؛ الرسائل الأحمدیة شیخ أحمد آل طعان البحرانی القطیفی، ج۱، ص۲۲۱؛ بصائر الدرجات، محمد بن الحسن بن فروخ (الصفار) ص۱۰۳؛ الإمامة والتبصرة علی ابن بابویه القمی ص۱۱۰؛ الکافی، کلینی، ج۱، ص۴۴؛ الاعتقادات فی دین الإمامیة، شیخ صدوق، ص۱۱۸؛ الخصال، شیخ صدوق، ص۴۱؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، شیخ صدوق، ج۱، ص۵۲؛ کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ص۲۴۰؛ معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۳۹۴؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۴، ص۱۸۹؛ کفایة الأثر، خزاز قمی، ص۴۶- ۴۸؛ تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج۴، ص۱۲۶؛ مختصر بصائر الدرجات، حسن بن سلیمان حلی، ص۴۰؛ وسائل الشیعة، حر العاملی، ج۱، ص۴۵۸؛ خاتمة المستدرک، میرزا حسین نوری طبرسی، ج۱، ص۷۷؛ مقدمة التحقیق الإیضاح فضل بن شاذان الأزدیف، ص۸۵ (مقدمة المصحح)؛ الغارات، إبراهیم بن محمد ثقفی کوفی، ج۲، ص۶۸۳؛ مناقب الإمام أمیر المؤمنین{{ع}}، محمد بن سلیمان الکوفی، ج۲، ص۱۷۱؛ شرح الأخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۱، ص۴۸۵؛ الغیبة ابن أبی زینب نعمانی، ص۷۴؛ المسترشد، محمد بن جریر الطبری (الشیعی)، ص۲۳۱؛ مائة منقبة، محمد ابن أحمد ابن علی بن الحسن القمی (ابن شاذان)، ص۱۲۴؛ الإستنصار، أبی الفتح کراجکی، ص۹- ۱۰؛ الغیبة، شیخ طوسی، ص۱۹۳؛ عیون المعجزات، حسین بن عبدالوهاب، ج۴؛ الاحتجاج، شیخ طبرسی، ج۱، ص۱۰۵- ۱۰۶؛ مناقب آل أبیطالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۲۵۳؛ التحصین، سید بن طاووس، ص۶۳۰، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، سید بن طاووس، ص۱۷۴؛ الیقین، سید بن طاووس، ص۳۰۹؛ مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، علی طبرسی، ص۲۴۶؛ الصراط المستقیم، علی بن یونس العاملی النباطی البیاضی، ج۲، ص۳۷؛ عوالی اللئالی، ابن أبی جمهور احسائی، ج۳، ص۱۲۵ - ۱۲۶؛ حسن بن سلیمان حلی، ص۱۰۷؛ کتاب الأربعین، محمد طاهر القمی الشیرازی، ص۲۴۸؛ الجواهر السنیة، حر عاملی، ص۳۰۳؛ الفصول المهمة فی أصول الأئمة، حر عاملی، ج۱، ص۳۷؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ص۱۵؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۲، ص۳۴۳؛ کتاب الأربعین، شیخ ماحوزی، ص۲۱۳ - ۲۱۴؛ العوالم، الإمام الحسین{{ع}}، شیخ عبدالله بحرانی، ص۱۳۵؛ خلاصة عبقات الأنوار، سید حامد نقوی، ج۴، ص۱۱۹؛ نهایة الدرایة، سید حسن صدر، ص۱۵؛ المراجعات، سید شرف الدین، ص۴۱۳؛ جامع أحادیث الشیعة، سید بروجردی، ج۱، ص۱۴ - ۱۵؛ الغدیر، علامه امینی، ج۱، ص۶۶، مستدرک سفینة البحار، شیخ علی نمازی شاهرودی، ج۹، ص۱۲۹ - ۱۳۰ تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، ج۱، ص۱۴؛ تفسیر القرآن المجید، شیخ مفید، ص۵۲۳ – ۵۲۴؛ تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱، ص۴۱۷؛ تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخظم فی تأویل کتاب الله العزیز المحکم، سید حیدر آملی، ج۱، ص۴۴۰؛ التفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۱۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۳۶؛ تفسیر نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۱، ص۱۳۴؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، شیخ محمد بن محمدرضا القمی المشهدی، ج۲، ص۱۷۹؛ تفسیر الصراط المستقیم، سید حسین بروجردی، ج۱، ص۲۹۷؛ شواهد التنزیل لقواعدالتفضیل، حاکم حسکانی، ج۱، ص۴۸؛ تفسیر الآلوسی، آلوسی، ج۳، ص۱۲۴؛ معالم الدین و ملاذ المجتهدین، حسن بن زین الدین عاملی، ص۱۸؛ الوافیة فی أصول الفقه، فاضل تونی، ص۲۷۷؛ الفوائد المدنیة والشواهد المکیة، محمد أمین استرآبادی و سید نورالدین عاملی، ص۲۳۰؛ قوانین الأصول، میرزای قمی، ص۲۸۰؛ فرائد الأصول، شیخ انصاری، ج۱، ص۱۴۴؛ معالم العلماء، ابن شهر آشوب، ص۹۳؛ فهرست ابن الندیم، ابن الندیم بغدادیف ص۲۷۵؛ الأعلام، خیر الدین زرکلی، ج۳، ص۱۱۹؛ فهرس التراث، محمد حسین الحسینی الجلالی، ج۱، ص۱۰۳؛ أخبار الدولة العباسیة، مؤلف مجهول، ص۴۵؛ التنبیه و الإشراف، مسعودی، ص۱۹۸ – ۱۹۹؛ أعیان الشیعة، سید محسن امین، ج۱، ص۲۸؛ فضائل أمیر المؤمنین{{ع}}، ابن عقدة کوفی، ص۱۵۹ -۱۶۰؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، شیخ طبرسی، ج۱، ص۴۰۵؛ الدر النظیم، یوسف بن حاتم شامی مشغری عاملی، ص۴۹۶- ۴۹۷؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، علی بن أبی الفتح اربلی، ج۲، ص۱۵۴- ۱۵۵؛ نهج الإیمان، ابن جبر، ص۲۲۲ - ۲۲۳؛ العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، علی بن یوسف مطهر حلی، ص۴۶؛ إرشاد القلوب، حسن بن محمد دیلمی، ج۲، ص۲۹۸؛ تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، سید شرف الدین علی حسینی استر آبادی ۲: ۶۷۸؛ ینابیع المودة لذوی القربی، قندوزی، ج۱، ص۹۴ – ۹۵؛ الإمام جعفر الصادق{{ع}}، عبدالحلیم الجندی، ص۲۰۱.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[سلیم بن قیس هلالی (مقاله)|مقاله «سلیم بن قیس هلالی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۳۷۸-۳۸۳.</ref>
۲. [[شبهه]] دوم: چون نام [[سلیم]] در میان فرار کنندگان از [[حجاج]] نیست، پس چنین کسی وجود نداشته است؛
===[[شبهه]] دوم===
*چون نام [[سلیم]] در میان فرار کنندگان از [[حجاج]] نیست، پس چنین کسی وجود نداشته است؛
گفته شده است، چون نام [[سلیم]] در کتاب المتوارین عبدالغنی بن سعید [[ازدی]] نیست، پس فرار [[سلیم]] از دست [[حجاج]] نیز ساختگی است و چنین کسی وجود نداشته است. در کتاب المتوارین [[اسامی]] زیر آمده است: ۱. ابوعمرو بن علاء؛ ۲. [[حسن بصری]]؛ ۳. [[عبدالله]] بن [[حارث]] [[هاشمی]]؛ ۴. [[ابراهیم بن یزید نخعی]] ابوعمران [[فقیه]]؛ ۵. [[مجاهد]] بن [[حبر]] ابو الحجاج؛ ۶. ابو عیاض؛ ۷. [[سلیمان بن مهران]] [[ابومحمد]] اعمش؛ ۸. [[سعید بن جبیر]]؛ ۹. [[عمران]] بن حطان سدوسی؛ و ۱۰. [[عون بن عبدالله]]. مطلب [[تأمل]] برانگیز این است که نام [[سلیم بن قیس هلالی]] در میان گریختگان از [[ستم]] [[حجاج]] بن [[یوسف]] دیده نمی‌شود؛ در حالی که از قول [[ابان بن ابی عیاش]] در آغاز کتاب آمده که [[سلیم]] از [[ترس]] [[حجاج]] به نوبندجان [[فارس]] گریخته و در [[خانه]] پدری او [[پنهان]] شده است<ref>برگرفته از مقاله پژوهشی درباره سلیم بن قیس هلالی، عبدالمهدی جلالی.</ref>.
گفته شده است، چون نام [[سلیم]] در کتاب المتوارین عبدالغنی بن سعید [[ازدی]] نیست، پس فرار [[سلیم]] از دست [[حجاج]] نیز ساختگی است و چنین کسی وجود نداشته است. در کتاب المتوارین [[اسامی]] زیر آمده است: ۱. ابوعمرو بن علاء؛ ۲. [[حسن بصری]]؛ ۳. [[عبدالله]] بن [[حارث]] [[هاشمی]]؛ ۴. [[ابراهیم بن یزید نخعی]] ابوعمران [[فقیه]]؛ ۵. [[مجاهد]] بن [[حبر]] ابو الحجاج؛ ۶. ابو عیاض؛ ۷. [[سلیمان بن مهران]] [[ابومحمد]] اعمش؛ ۸. [[سعید بن جبیر]]؛ ۹. [[عمران]] بن حطان سدوسی؛ و ۱۰. [[عون بن عبدالله]]. مطلب [[تأمل]] برانگیز این است که نام [[سلیم بن قیس هلالی]] در میان گریختگان از [[ستم]] [[حجاج]] بن [[یوسف]] دیده نمی‌شود؛ در حالی که از قول [[ابان بن ابی عیاش]] در آغاز کتاب آمده که [[سلیم]] از [[ترس]] [[حجاج]] به نوبندجان [[فارس]] گریخته و در [[خانه]] پدری او [[پنهان]] شده است<ref>برگرفته از مقاله پژوهشی درباره سلیم بن قیس هلالی، عبدالمهدی جلالی.</ref>.
جواب
جواب
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش