عدل در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:


==مقدمه==
==مقدمه==
*[[عدالت]] در شکل گسترده، با ابعاد مفهومی و مصداقی، مستقیم و غیر مستقیم، سلبی و ایجابی در [[قرآن کریم]] مطرح شده و برای آن هیچ شرط و زمان و مکانی قائل نشده است. در [[قرآن]] نه تنها بر تحقق [[عدالت]] در [[جامعه]] تأکید شده، بلکه آن را از اهداف بلند [[پیامبران]] دانسته است. از سوی دیگر [[عدالت]] [[قرآنی]] هم ناظر به بُعد سلبی است و هم بُعد ایجابی، یعنی نباید [[ستم]] و [[ظلم]] ورزید و هر چیزی باید در جای خود قرار گیرد. در [[آیات]] متعددی به موضوع [[عدالت]] پرداخته شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:
#آیاتی که [[عدالت]] را [[فلسفه]] [[بعثت پیامبران]] و [[پیامبری]] معرفی می‌کنند:
## [[فلسفه]] [[رسالت]] همه [[پیامبران الهی]]، برپائی [[قسط و عدل]] است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>.
##برپایی [[عدالت]] از اهداف اصلی [[دعوت پیامبر]] و [[مأموریت]] ایشان از طرف [[خداوند]] است: {{متن قرآن|فَلِذَلِكَ فَادْعُ .... وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ}}<ref>«پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان ... و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ}}<ref>«بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است» سوره اعراف، آیه ۲۹.</ref>.
## [[اجرای عدالت]]، در پرتو [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] و [[اولو الامر]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> بر اساس این [[آیه]] [[وظیفه]] [[مردم]] به هنگام درگیری و [[اختلاف]] برای [[قضاوت]] عادلانه، [[رجوع]] به [[خدا]] و [[پیامبر]] و [[اولی الأمر]] است که این [[رجوع]] از [[نشانه‌های ایمان]] است.
## [[قضاوت]] عادلانه بر اساس [[قانون]] ـ [[قرآن]] ـ [[وظیفه پیامبر]] از طرف [[خداوند]] اعلام شده است و [[دعوت]] [[خداوند]] از [[پیامبر]] به رعایت [[عدالت]] هنگام [[داوری]] بین [[یهودیان]]: {{متن قرآن|وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref>.
# [[جهان‌بینی]] بر محور [[عدالت]]: منظور آن دسته از آیاتی است که بنای [[جهان]] را بر [[حق]] و [[عدالت]] [[استوار]] می‌سازد و می‌خواهد که [[مردم]] این‌گونه ببینند. این معنا ناظر به رعایت موازنه و [[تعادل]] و [[حد وسط]] بودن میان [[افراط و تفریط]] در تنظیم امور و هر چیزی در جای خود قرار گرفتن است، قهراً [[عدل]] معنای خاصی غیر از معنای عالم [[انسانی]] دارد، زیرا در [[اعتقاد]] [[اسلامی]] [[عدل الهی]] در عالم چیزی به معنای [[ادای حق]] [[انسان‌ها]] مطرح نیست، بلکه به معنای چیزی را فروگزار نکردن و با تعبیر [[قرآنی]] هرچیزی در جای خود قرار گرفتن و رعایت [[حق]] کردن و در مرحله بعدی [[ظلم]] نکردن به [[انسان‌ها]] و از [[حقوق]] آنان [[تجاوز]] نکردن است. چند نمونه از این دسته از [[آیات]] عبارت‌اند از:
##در مرحله نخست [[حاکمیت]] [[قسط و عدل]] بر [[نظام]] عالم ساری و جاری است: {{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ}}<ref>«خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی می‌دهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است» سوره آل عمران، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کننده‌ای برای سخنان وی نیست و او شنوای داناست» سوره انعام، آیه ۱۱۵.</ref>.
## [[عدالت خدا]] در یکسان قرار ندادن [[مقام مؤمنین]] با [[مفسدان]]: {{متن قرآن|أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ}}<ref>«آیا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند چون فسادانگیزان در زمین می‌شماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران می‌دانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸.</ref>.
## [[عدالت]] [[خداوند]] اقتضای مساوی قرار ندادن [[انسان]] آمر به [[عدالت]] با [[انسان]] ساکت و بی‌تفاوت: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و خداوند دو مرد را مثل می‌زند که یکی از آن دو گنگ است و توان هیچ کاری ندارد و سربار سرور خویش است، هر جا می‌فرستدش خیری (با خود) نمی‌آورد، آیا او با آن کس که به دادگری فرمان می‌دهد و بر راهی است راست، برابر است؟» سوره نحل، آیه ۷۶.</ref>.
## [[عدالت]] [[خداوند]] در اعطای [[درجه]] و [[پاداش]] به مقدار تلاش آنان: {{متن قرآن|لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>«مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند» سوره نساء، آیه ۹۵.</ref>.
## [[وفا]] کردن به [[اعمال]] و استیفای [[حق]] [[انسان‌ها]]: {{متن قرآن|وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ}}<ref>«و به هر کس (جزای) آنچه کرده است تمام داده خواهد شد و او  به آنچه می‌کنند داناتر است» سوره زمر، آیه ۷۰.</ref> و [[آیات]] فراوان دیگری که به [[ظلم]] نکردن و عطا و [[وفا]] کردن به [[اعمال انسان‌ها]] تأکید می‌کند<ref>فرهنگ قرآن، ج۲۰، ص۱۶۰.</ref>.
## [[نظام هستی]] از طرف [[خداوند]] بر [[عدل و قسط]] قرار داده شده و ظلم‌های مشهود بر [[انسان‌ها]] نتیجه و جزای [[اعمال]] خودشان است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«بی‌گمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمی‌دارد امّا این مردمند که به خویش ستم می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«و خداوند به آنان ستم نورزید بلکه آنان خود به خویش ستم روا می‌داشتند» سوره نحل، آیه ۳۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«و آنان بر ما ستم نکردند بلکه بر خویشتن ستم روا می‌داشتند» سوره بقره، آیه ۵۷.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«و ما به آنان ستم نکردیم بلکه آنان خود به خویشتن ستم می‌ورزیدند» سوره نحل، آیه ۱۱۸.</ref>.
# [[دعوت]] به برپایی و تحقق بخشیدن به [[عدالت]] و موانع آن: مسئله‌ای که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد این است که در [[قرآن مجید]] بارها به مسأله [[مبارزه]] با کم‌فروشی و تقلب در وزن و پیمانه [[تکیه]] و تأکید شده است، در یک جا رعایت این [[نظم]] را در ردیف [[نظام آفرینش]] در پهنه [[جهان هستی]] گذارده می‌گوید: {{متن قرآن|وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ}}<ref>«و آسمان را برافراشت و ترازو را بگذاشت که در ترازو تجاوز نکنید» سوره الرحمن، آیه ۷ ـ ۸</ref>، اشاره به اینکه رعایت [[عدالت]] در کیل و وزن مسأله کوچک و کم اهمیتی نیست، بلکه جزئی از اصل [[عدالت]] و [[نظم]] است که [[حاکم]] بر سراسر هستی است. برخی از آیاتی که به [[قسط و عدل]] توصیه می‌کنند: {{متن قرآن|فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>«و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref>.
در این [[آیات]] اولاً می‌فرماید [[عدالت]] یکی از محورهای [[دعوت]] [[پیامبران]] است و سپس [[خداوند]] به [[پیامبر]] [[دستور]] می‌دهد که به [[مردم]] بگوید [[مأمور]] به [[قسط و عدل]] است و [[عدالت]] [[قانون]] عمومی در همه هستی و [[روابط اجتماعی]] و فردی و [[خانوادگی]] است، از [[شهادت]] تا [[کتابت]] و معاملات و [[جنگ]] و [[صلح]] و [[اختلاف‌ها]] و برخورد با [[مخالفان]] و در [[جنگ]] و نزاع‌های [[خانوادگی]] که در همه باید [[عدالت حاکم]] باشد. [[خداوند]] به [[پیامبر]]{{صل}} توصیه می‌کند [[هدف]] از فرستادن [[کتاب آسمانی]] این است که اصول [[حق]] و [[عدالت]] در میان [[مردم]] [[اجرا]] شود: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ}}<ref>«ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی» سوره نساء، آیه ۱۰۵.</ref>. [[دستور خداوند]] به [[مؤمنان]] برای حرکت و [[ایستادگی]] بر اساس [[قسط و عدل]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref> و نیز در [[شهادت]] دادن، انگیزه‌های منفعت‌طلبانه، [[خویشاوندی]] و [[ترس]] آنان را از [[گواهی]] دادن عادلانه جدا نکند: {{متن قرآن|شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید  هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref> و تحت تأثیر [[تمایلات نفسانی]] از [[عدالت]] [[منحرف]] نشوند: «فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَی أَنْ تَعْدِلُوا»<ref>سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref>.
*[[خداوند]] خطاب به [[مؤمنان]] می‌‌گوید همواره برای [[خدا]] [[قیام]] کنید و به [[حق]] و [[عدالت]] [[گواهی]] دهید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید» سوره مائده، آیه ۸.</ref>، سپس به [[مسلمانان]] چنین هشدار می‌دهد: نباید [[کینه‌ها]] و عداوت‌های قومی و [[تصفیه]] حساب‌های شخصی [[مانع]] از [[اجرای عدالت]] و موجب [[تجاوز به حقوق دیگران]] گردد، زیرا [[عدالت]] از همه اینها بالاتر است: «وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَی أَلَّا تَعْدِلُوا» و بار دیگر به خاطر اهمیت موضوع روی مسأله [[عدالت]] [[تکیه]] کرده، می‌فرماید: {{متن قرآن|اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى}}<ref>«دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است» سوره مائده، آیه ۸.</ref>.
[[خداوند]] [[نظام هستی]] را بر اساس [[عدل]] [[آفریده]] و برای [[رشد]] و کمال [[نظام اجتماعی]] به [[عدالت]] و [[احسان]] [[فرمان]] میدهد {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن فرمان می‌دهد» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>.<ref>سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۲۰۶-۲۱۳.</ref>
*اصل [[عدالت]] یک اصل عقلایی و فرادینی است که در تمام [[ادیان الهی]] به آن تأکید شده و بر کل [[حیات]] [[آدمی]] و تمامی [[افعال]] او سرایان دارد. این اصل در شکل گسترده، با ابعاد مفهومی و مصداقی در حوزه معنایی مفرد و مرکب، مستقیم و غیر مستقیم، سلبی و ایجابی در [[قرآن کریم]] مطرح شده و برای آن هیچ شرط و زمان و مکانی [[محدودیت]] پذیری قائل نشده است.[[دین]] چنان برای [[عدالت]] [[ارزش]] قائل است که به جز [[عقل]] لازم دارد که به آن جنبه [[قداست]] و [[معنویت]] بدهد و برای تحقق آن [[پاداش اخروی]] [[تعیین]] کند. از محورهای مهم [[عدالت]]، [[عدالت اجتماعی]] است. در [[قرآن]] نه تنها بر تحقق [[عدالت]] در [[جامعه]] تأکید شده، بلکه آن را از اهداف بلند [[پیامبران]] دانسته است. از سوی دیگر [[عدالت]] [[قرآنی]] هم ناظر به بُعد سلبی و هم بُعد ایجابی است، (نباید [[ستم]] و [[ظلم]] ورزید و هر چیزی باید در جای خود قرار گیرد). البته [[عدالت]] امری [[انسانی]] است و منظور از [[انسانی]] بودن، به این معنا است که [[عدالت]] [[ارزش]] ذاتی دارد و شمول‌پذیر است. در قالب و قلمرو خاصی قرار نمی‌گیرد و به این معنا نیست که به [[دین]] و [[مذهب]] خاصی محدود شود، [[بی‌عدالتی]] بد است. برای هرکس باشد، هر چند او [[مجرم]] باشد، [[مجرم]] در محدوده جرمش [[مجرم]] است، اما [[دلیل]] بر این نمی‌شود که به او [[ظلم]] شود، یا بیشتر از [[جرم]] او مجازات شود، یا چون [[مجرم]] است بشود، به او هر کاری کرد، [[تهمت]] زد، [[شکنجه]] کرد، یا وقتی که او [[اسیر]] شده، بدرفتاری کرد، به همین [[دلیل]] هم فرادینی است. [[ارزش]] ذاتی داشتن، این است که نفس کار، در ذات خودش [[زیبا]] یا [[زشت]] است و تابع [[جعل]] و [[قرارداد]] [[مذهب]] و [[عقیده]] خاصی نیست. به عبارت دیگر [[زیبایی]] [[عدالت]] در [[حق]] [[خدا]] و یا بندگانش، به این معنا است که اگر او هم نمی‌گفت [[زیبا]] بود، آن را در می‌یافتیم، درباره [[ظلم]] هم، [[زشت]] بودن آن را در می‌یابیم. حال اگر [[خداوند]] می‌گفت یا نمی‌گفت ما آن را [[درک]] می‌کردیم. چنان‌که در برخی از اصول دیگر چون [[استبداد]] و [[اجبار]] کردن دیگران نیز آنها [[زشت]] هستند و رعایت [[حق]] [[انتخاب]] دیگران، به ذات خود خوب است. اما این [[پرسش]] مطرح است که پس اگر چنین است چرا [[ادیان]] و [[پیامبران]] و به ویژه [[پیامبر اسلام]] بر اصل [[عدالت]] تأکید کرده و تحقق و اقامة آن را بارها خواستار شده‌اند {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> در پاسخ به این [[پرسش]] باید [[یادآوری]] شود که این نکته به [[دلیل]] اهمیت و خطرزایی آن از سوی [[انسان‌ها]] است.[[دین]] چنان برای [[عدالت]] [[ارزش]] قائل است که به جز [[عقل]] لازم دارد که به آن جنبه [[قداست]] و [[معنویت]] بدهد و برای تحقق آن [[پاداش اخروی]] [[تعیین]] کند.
*اصل [[عدالت]] یک اصل عقلایی و فرادینی است که در تمام [[ادیان الهی]] به آن تأکید شده و بر کل [[حیات]] [[آدمی]] و تمامی [[افعال]] او سرایان دارد. این اصل در شکل گسترده، با ابعاد مفهومی و مصداقی در حوزه معنایی مفرد و مرکب، مستقیم و غیر مستقیم، سلبی و ایجابی در [[قرآن کریم]] مطرح شده و برای آن هیچ شرط و زمان و مکانی [[محدودیت]] پذیری قائل نشده است.[[دین]] چنان برای [[عدالت]] [[ارزش]] قائل است که به جز [[عقل]] لازم دارد که به آن جنبه [[قداست]] و [[معنویت]] بدهد و برای تحقق آن [[پاداش اخروی]] [[تعیین]] کند. از محورهای مهم [[عدالت]]، [[عدالت اجتماعی]] است. در [[قرآن]] نه تنها بر تحقق [[عدالت]] در [[جامعه]] تأکید شده، بلکه آن را از اهداف بلند [[پیامبران]] دانسته است. از سوی دیگر [[عدالت]] [[قرآنی]] هم ناظر به بُعد سلبی و هم بُعد ایجابی است، (نباید [[ستم]] و [[ظلم]] ورزید و هر چیزی باید در جای خود قرار گیرد). البته [[عدالت]] امری [[انسانی]] است و منظور از [[انسانی]] بودن، به این معنا است که [[عدالت]] [[ارزش]] ذاتی دارد و شمول‌پذیر است. در قالب و قلمرو خاصی قرار نمی‌گیرد و به این معنا نیست که به [[دین]] و [[مذهب]] خاصی محدود شود، [[بی‌عدالتی]] بد است. برای هرکس باشد، هر چند او [[مجرم]] باشد، [[مجرم]] در محدوده جرمش [[مجرم]] است، اما [[دلیل]] بر این نمی‌شود که به او [[ظلم]] شود، یا بیشتر از [[جرم]] او مجازات شود، یا چون [[مجرم]] است بشود، به او هر کاری کرد، [[تهمت]] زد، [[شکنجه]] کرد، یا وقتی که او [[اسیر]] شده، بدرفتاری کرد، به همین [[دلیل]] هم فرادینی است. [[ارزش]] ذاتی داشتن، این است که نفس کار، در ذات خودش [[زیبا]] یا [[زشت]] است و تابع [[جعل]] و [[قرارداد]] [[مذهب]] و [[عقیده]] خاصی نیست. به عبارت دیگر [[زیبایی]] [[عدالت]] در [[حق]] [[خدا]] و یا بندگانش، به این معنا است که اگر او هم نمی‌گفت [[زیبا]] بود، آن را در می‌یافتیم، درباره [[ظلم]] هم، [[زشت]] بودن آن را در می‌یابیم. حال اگر [[خداوند]] می‌گفت یا نمی‌گفت ما آن را [[درک]] می‌کردیم. چنان‌که در برخی از اصول دیگر چون [[استبداد]] و [[اجبار]] کردن دیگران نیز آنها [[زشت]] هستند و رعایت [[حق]] [[انتخاب]] دیگران، به ذات خود خوب است. اما این [[پرسش]] مطرح است که پس اگر چنین است چرا [[ادیان]] و [[پیامبران]] و به ویژه [[پیامبر اسلام]] بر اصل [[عدالت]] تأکید کرده و تحقق و اقامة آن را بارها خواستار شده‌اند {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> در پاسخ به این [[پرسش]] باید [[یادآوری]] شود که این نکته به [[دلیل]] اهمیت و خطرزایی آن از سوی [[انسان‌ها]] است.[[دین]] چنان برای [[عدالت]] [[ارزش]] قائل است که به جز [[عقل]] لازم دارد که به آن جنبه [[قداست]] و [[معنویت]] بدهد و برای تحقق آن [[پاداش اخروی]] [[تعیین]] کند.



نسخهٔ ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۵۸

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث عدل است. "عدل" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عدل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

عدل نقیض جور و ستم است[۱]. معنای مادّه آن، حدّ وسط بین افراط و تفریط است به گونه ای که در آن هیچ زیاده و نقصان نباشد[۲]. عدالت، لفظی است که اقتضای معنای برابری دارد[۳]. در این مدخل از واژه «عدل» و مشتقّات آن و جملاتی که مفید این معنا باشد، استفاده شده است[۴].

مقدمه

  • عدالت در شکل گسترده، با ابعاد مفهومی و مصداقی، مستقیم و غیر مستقیم، سلبی و ایجابی در قرآن کریم مطرح شده و برای آن هیچ شرط و زمان و مکانی قائل نشده است. در قرآن نه تنها بر تحقق عدالت در جامعه تأکید شده، بلکه آن را از اهداف بلند پیامبران دانسته است. از سوی دیگر عدالت قرآنی هم ناظر به بُعد سلبی است و هم بُعد ایجابی، یعنی نباید ستم و ظلم ورزید و هر چیزی باید در جای خود قرار گیرد. در آیات متعددی به موضوع عدالت پرداخته شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:
  1. آیاتی که عدالت را فلسفه بعثت پیامبران و پیامبری معرفی می‌کنند:
    1. فلسفه رسالت همه پیامبران الهی، برپائی قسط و عدل است: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۵].
    2. برپایی عدالت از اهداف اصلی دعوت پیامبر و مأموریت ایشان از طرف خداوند است: فَلِذَلِكَ فَادْعُ .... وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ[۶]، قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ[۷].
    3. اجرای عدالت، در پرتو اطاعت از خدا و رسول و اولو الامر: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ[۸] بر اساس این آیه وظیفه مردم به هنگام درگیری و اختلاف برای قضاوت عادلانه، رجوع به خدا و پیامبر و اولی الأمر است که این رجوع از نشانه‌های ایمان است.
    4. قضاوت عادلانه بر اساس قانون ـ قرآن ـ وظیفه پیامبر از طرف خداوند اعلام شده است و دعوت خداوند از پیامبر به رعایت عدالت هنگام داوری بین یهودیان: وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۹].
  2. جهان‌بینی بر محور عدالت: منظور آن دسته از آیاتی است که بنای جهان را بر حق و عدالت استوار می‌سازد و می‌خواهد که مردم این‌گونه ببینند. این معنا ناظر به رعایت موازنه و تعادل و حد وسط بودن میان افراط و تفریط در تنظیم امور و هر چیزی در جای خود قرار گرفتن است، قهراً عدل معنای خاصی غیر از معنای عالم انسانی دارد، زیرا در اعتقاد اسلامی عدل الهی در عالم چیزی به معنای ادای حق انسان‌ها مطرح نیست، بلکه به معنای چیزی را فروگزار نکردن و با تعبیر قرآنی هرچیزی در جای خود قرار گرفتن و رعایت حق کردن و در مرحله بعدی ظلم نکردن به انسان‌ها و از حقوق آنان تجاوز نکردن است. چند نمونه از این دسته از آیات عبارت‌اند از:
    1. در مرحله نخست حاکمیت قسط و عدل بر نظام عالم ساری و جاری است: شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ[۱۰]، وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ[۱۱].
    2. عدالت خدا در یکسان قرار ندادن مقام مؤمنین با مفسدان: أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ[۱۲].
    3. عدالت خداوند اقتضای مساوی قرار ندادن انسان آمر به عدالت با انسان ساکت و بی‌تفاوت: وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۱۳].
    4. عدالت خداوند در اعطای درجه و پاداش به مقدار تلاش آنان: لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ[۱۴].
    5. وفا کردن به اعمال و استیفای حق انسان‌ها: وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ[۱۵] و آیات فراوان دیگری که به ظلم نکردن و عطا و وفا کردن به اعمال انسان‌ها تأکید می‌کند[۱۶].
    6. نظام هستی از طرف خداوند بر عدل و قسط قرار داده شده و ظلم‌های مشهود بر انسان‌ها نتیجه و جزای اعمال خودشان است: إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[۱۷]، وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[۱۸]، وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[۱۹]، وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[۲۰].
  3. دعوت به برپایی و تحقق بخشیدن به عدالت و موانع آن: مسئله‌ای که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد این است که در قرآن مجید بارها به مسأله مبارزه با کم‌فروشی و تقلب در وزن و پیمانه تکیه و تأکید شده است، در یک جا رعایت این نظم را در ردیف نظام آفرینش در پهنه جهان هستی گذارده می‌گوید: وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ[۲۱]، اشاره به اینکه رعایت عدالت در کیل و وزن مسأله کوچک و کم اهمیتی نیست، بلکه جزئی از اصل عدالت و نظم است که حاکم بر سراسر هستی است. برخی از آیاتی که به قسط و عدل توصیه می‌کنند: فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۲۲]؛ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا[۲۳].

در این آیات اولاً می‌فرماید عدالت یکی از محورهای دعوت پیامبران است و سپس خداوند به پیامبر دستور می‌دهد که به مردم بگوید مأمور به قسط و عدل است و عدالت قانون عمومی در همه هستی و روابط اجتماعی و فردی و خانوادگی است، از شهادت تا کتابت و معاملات و جنگ و صلح و اختلاف‌ها و برخورد با مخالفان و در جنگ و نزاع‌های خانوادگی که در همه باید عدالت حاکم باشد. خداوند به پیامبر(ص) توصیه می‌کند هدف از فرستادن کتاب آسمانی این است که اصول حق و عدالت در میان مردم اجرا شود: إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ[۲۴]. دستور خداوند به مؤمنان برای حرکت و ایستادگی بر اساس قسط و عدل: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ[۲۵] و نیز در شهادت دادن، انگیزه‌های منفعت‌طلبانه، خویشاوندی و ترس آنان را از گواهی دادن عادلانه جدا نکند: شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ[۲۶] و تحت تأثیر تمایلات نفسانی از عدالت منحرف نشوند: «فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَی أَنْ تَعْدِلُوا»[۲۷].

خداوند نظام هستی را بر اساس عدل آفریده و برای رشد و کمال نظام اجتماعی به عدالت و احسان فرمان میدهد إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ[۳۰].[۳۱]

فلسفه بعثت پیامبران و پیامبری

  1. لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ[۳۳].
  2. قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ[۳۴].
  3. شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ...* فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ[۳۵].
  4. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۳۶].
  5. يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا... *... وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ [۳۷].

نتیجه: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:

  1. برپائی قسط وعدل فلسفه رسالت همه پیامبران الهی لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛
  2. برپایی عدالت از اهداف اصلی دعوت پیامبر و مأموریت ایشان از طرف خداوند: فَلِذَلِكَ فَادْعُ... وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ...، قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ؛
  3. اجرای عدالت، در پرتو اطاعت از خدا و رسول و اولو الامر: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا؛
  4. قضاوت عادلانه بر اساس قانون - قرآن - وظیفه پیامبر از طرف خداوند اعلام شده است و دعوت خداوند از پیامبر به رعایت عدالت هنگام داوری بین یهودیان وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا...، وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ؛
  5. رجوع به خدا و پیامبر وظیفه مردم به هنگام درگیری و اختلاف برای قضاوت عادلانه فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ و از نشانه‌های ایمان إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا.

جهان‌بینی بر محور عدالت

منظور آن دسته از آیاتی است که بنای جهان را بر حق و عدالت استوار می‌سازد و می‌خواهد که مردم این‌گونه ببینند. این معنا ناظر به رعایت موازنه و تعادل و حد وسط بودن میان افراط و تفریط در تنظیم امور و هر چیزی در جای خود قرار گرفتن است، قهراً عدل معنای خاص غیر از معنای عالم انسانی دارد، زیرا در اعتقاد اسلامی عدل الهی در عالم چیزی به معنای ادای حق انسان‌ها مطرح نیست، بلکه به معنای چیزی را فروگزار نکردن، و با تعبیر قرآنی هرچیزی در جای خود قرار گرفتن و رعایت حق کردن و در مرحله بعدی ظلم نکردن به انسان‌ها و از حقوق آنان تجاوز نکردن است. برای آشنایی با این دسته از آیات:

  1. شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۳۸].
  2. وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ[۳۹].
  3. إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا[۴۰].
  4. بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا[۴۱].
  5. وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[۴۲].
  6. وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[۴۳].
  7. إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[۴۴].
  8. هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[۴۵].
  9. وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[۴۶].
  10. أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ[۴۷].
  11. أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ[۴۸].
  12. أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ[۴۹].
  13. وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۵۰].
  14. أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ[۵۱].
  15. لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا[۵۲]
  16. وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ[۵۳].
  17. وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ[۵۴].

نکات:

  1. در مرحله نخست حاکمیت قسط و عدل بر نظام عالم ساری و جاری است. شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ... قَائِمًا بِالْقِسْطِ...، وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ؛
  2. عدالت خدا در یکسان قرار ندادن مقام مؤمنین با مفسدان: أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا... كَالْمُفْسِدِينَ؛
  3. عدالت خداوند اقتضای مساوی قرار ندادن انسان آمر به عدالت با انسان ساکت و بی‌تفاوت (گنگ) وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا؛
  4. عدالت خداوند در اعطای درجه و پاداش به مقدار تلاش آنان لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ؛
  5. وفا کردن به اعمال و استیفای حق انسان‌ها وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ و آیات فراوان دیگری که به ظلم نکردن و عطا و وفا کردن به اعمال انسان‌ها تأکید می‌کند[۵۵].
  6. نظام هستی از طرف خداوند بر عدل، قسط قرار داده شده و ظلم‌های مشهود بر انسان‌ها نتیجه و جزای اعمال خودشان است إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ، وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ، وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ، وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ.

دعوت به برپایی و تحقق بخشیدن به عدالت و موانع آن

  1. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ[۵۶].
  2. إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا[۵۷].
  3. إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا[۵۸].
  4. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۵۹].
  5. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[۶۰].
  6. إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ...[۶۱].
  7. وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۶۲].
  8. وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ * وَإِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ * أَفِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۶۳].
  9. وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ[۶۴]. نکته: مسئله‌ای که باید در اینجا مورد توجه قرار گیرد این است که در قرآن مجید بارها به مسأله مبارزه با کم‌فروشی و تقلب در وزن و پیمانه تکیه و تأکید شده است، در یک جا رعایت این نظم را در ردیف نظام آفرینش در پهنه جهان هستی گذارده می‌گوید: وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ * أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ[۶۵]. خداوند آسمان را برافراشت و میزان و حساب در همه چیز گذاشت، تا شما در وزن و حساب تعدی و طغیان نکنید اشاره به اینکه مسأله رعایت عدالت در کیل و وزن مسأله کوچک و کم اهمیتی نیست، بلکه جزئی از اصل عدالت و نظم است که حاکم بر سراسر هستی است.
  10. فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۶۶].
  11. وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا[۶۷] نکته: در آیات قسط و عدل اولاً می‌گوید یکی از محورهای دعوت پیامبران است. وانگهی خداوند به پیامبر دستور می‌دهد که با مردم مطرح کند که مأمور به قسط و عدل است و عدالت قانون عام در همه هستی و روابط اجتماعی و فردی و خانوادگی است، از شهادت تا کتابت و معاملات مکیل و موزون و جنگ صلح و اختلاف‌ها و برخورد با مخالفان و در جنگ و نزاع‌های خانوادگی که همه باید عدالت حاکم باشد و کلام خداوند با صدق و عدل به تمامیت رسیده است و خداوند قیام به قسط دارد و خلاصه پیامبرش هم مأمور به قسط و عدل است.

نتیجه:

  1. خداوند خطاب به مؤمنان می‌فرماید هنگامی که به خاطر وام یا داد و ستد بدهی‌ای را تا سرآمدِ معین به یکدیگر بدهکار شدید، پس آن را بنویسید. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ و باید نویسنده‌ای بر اساس عدالت، سند را در میانِ شما بنویسد وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ و تنظیم و نوشتن اسناد تجاری و دیون باید بر اساس عدل و نویسنده عادل باشد؛
  2. داوری عادلانه و قضاوت بر اساس قسط فرمان خداوند به پیامبر و مردم وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ؛
  3. خداوند به پیامبر(ص) توصیه می‌کند که هدف از فرستادن این کتاب آسمانی این است که اصول حق و عدالت در میان مردم اجرا شود، ما این کتاب را به حق بر تو فرستادیم تا به آن‌چه خداوند به تو آموخته است در میان مردم قضاوت کنی إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ سپس به پیامبر(ص) هشدار می‌دهد که هرگز از خائنان حمایت نکند وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا گرچه روی سخن در این آیه به پیامبر(ص) است ولی شک نیست که این حکم یک حکم عمومی نسبت به تمام قضات و داوران می‌باشد، و به همین دلیل چنین خطابی مفهومش این نیست که ممکن است چنین کاری از پیامبر(ص) سر بزند، چه اینکه حکم مزبور ناظر به همه افراد است[۶۸].
  4. دستور خداوند به مؤمنان برای - قیام - حرکت و ایستادگی بر اساس قسط و عدل يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ و در شهادت انگیزه‌های منفعت‌طلبانه، خویشاوندی و ترس آنان را از گواهی دادن عادلانه جدا نکند شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ و تحت تأثیر تمایلات نفسانی از عدالت منحرف نشوند فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا؛
  5. خداوند خطاب به مؤمنان میگوید همواره قیام برای خدا کنید و به حق و عدالت گواهی دهید يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ سپس، به مسلمانان چنین هشدار می‌دهد که: نباید کینه‌ها و عداوت‌های قومی و تصفیه حساب‌های شخصی مانع از اجرای عدالت و موجب تجاوز به حقوق دیگران گردد، زیرا عدالت از همه اینها بالاتر است وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا و بار دیگر به خاطر اهمیت موضوع روی مسأله عدالت تکیه کرده، می‌فرماید: عدالت پیشه کنید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى؛
  6. خداوند نظام هستی را بر اساس عدل آفریده و برای رشد و کمال نظام اجتماعی به عدالت و احسان فرمان میدهد إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ...؛
  7. در نظام تجارت، داد و ستد باید همان‌گونه نظام هستی بر اساس عدل و قسط است ترازوی سنجش عادلانه باشد در سنجش کالاها دقت کنید که کم‌فروشی نکنید وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ پرداخت کامل حقوق مردم، بهتر و خوش‌عاقبت‌تر است. ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا؛
  8. بی‌مورد بودن خوف از بی‌عدالتی، از جانب خدا و رسول: وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ *... * أَفِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛
  9. پس از اینکه خداوند دستور میدهد در نزاع میان مؤمنان، برای برقراری صلح با تجاوزگران به حقوق دیگران مقابله کنید، تا به حق و احترام به قانون الهی برگردند می‌فرماید “و هر گاه گروه تجاوزگر بازگشت فَإِنْ فَاءَتْ و زمینه صلح فراهم شد در میان آن دو طبق عدالت صلح برقرار سازید فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ یعنی؛ تنها به درهم شکستن قدرت گروه تجاوزگر به حقوق دیگری قناعت نکنید، بلکه این پیکار باید زمینه‌ساز صلح باشد، و مقدمه‌ای برای ریشه‌کن کردن عوامل نزاع و درگیری و گرنه با گذشتن زمان کوتاه یا طولانی بار دیگر که ظالم در خود احساس توانائی کند بر می‌خیزد و نزاع را از سر می‌گیرد. و از آنجا که تمایلات گروهی، گاهی افراد را به هنگام قضاوت و داوری به سوی یکی از دوگروه متخاصم متمایل می‌سازد، و بی‌طرفی داوران را نقض می‌کند در آخر آیه می‌فرماید و عدالت پیشه کنید خداوند عدالت پیشه‌گان را دوست می‌دارد وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ؛
  10. خداوند دستور میدهد که هنگام طلاق و جدایی، دو نفر عادل از خودتان را شاهد بگیرید وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ تا اگر در آینده اختلافی روی دهد، هیچ‌یک از طرفین، نتوانند واقعیت‌ها را انکار کنند. و سپس میگوید شهادت را برای خدا برپا دارید وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ مبادا تمایل قلبی شما به یکی از دو طرف، مانع شهادت به حق باشد، باید جز خدا و اقامه حق انگیزه دیگری در آن راه نیابد، درست است که شهود باید عادل باشند، ولی با وجود عدالت، نیز صدور گناه محال نیست، به همین دلیل به آنها هشدار می‌دهد که مراقب خویش باشند و آگاهانه یا ناآگاهانه از مسیر حق منحرف نشوند[۶۹].

جستارهای وابسته

منابع

  1. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ترتیب العین، ج ۲، ص ۱۱۵۴، «عدل».
  2. التحقیق، ج ۸، ص ۵۵، «عدل».
  3. مفردات راغب، ص ۵۵۱، «عدل».
  4. فرهنگ قرآن، واژه «عدالت».
  5. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  6. «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان ... و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم» سوره شوری، آیه ۱۵.
  7. «بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است» سوره اعراف، آیه ۲۹.
  8. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  9. «و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.
  10. «خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی می‌دهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است» سوره آل عمران، آیه ۱۸.
  11. «و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کننده‌ای برای سخنان وی نیست و او شنوای داناست» سوره انعام، آیه ۱۱۵.
  12. «آیا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند چون فسادانگیزان در زمین می‌شماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران می‌دانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸.
  13. «و خداوند دو مرد را مثل می‌زند که یکی از آن دو گنگ است و توان هیچ کاری ندارد و سربار سرور خویش است، هر جا می‌فرستدش خیری (با خود) نمی‌آورد، آیا او با آن کس که به دادگری فرمان می‌دهد و بر راهی است راست، برابر است؟» سوره نحل، آیه ۷۶.
  14. «مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند» سوره نساء، آیه ۹۵.
  15. «و به هر کس (جزای) آنچه کرده است تمام داده خواهد شد و او به آنچه می‌کنند داناتر است» سوره زمر، آیه ۷۰.
  16. فرهنگ قرآن، ج۲۰، ص۱۶۰.
  17. «بی‌گمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمی‌دارد امّا این مردمند که به خویش ستم می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۴۴.
  18. «و خداوند به آنان ستم نورزید بلکه آنان خود به خویش ستم روا می‌داشتند» سوره نحل، آیه ۳۳.
  19. «و آنان بر ما ستم نکردند بلکه بر خویشتن ستم روا می‌داشتند» سوره بقره، آیه ۵۷.
  20. «و ما به آنان ستم نکردیم بلکه آنان خود به خویشتن ستم می‌ورزیدند» سوره نحل، آیه ۱۱۸.
  21. «و آسمان را برافراشت و ترازو را بگذاشت که در ترازو تجاوز نکنید» سوره الرحمن، آیه ۷ ـ ۸
  22. «و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.
  23. «و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.
  24. «ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
  25. «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید» سوره نساء، آیه ۱۳۵.
  26. «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد» سوره نساء، آیه ۱۳۵.
  27. سوره نساء، آیه ۱۳۵.
  28. «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید» سوره مائده، آیه ۸.
  29. «دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است» سوره مائده، آیه ۸.
  30. «به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن فرمان می‌دهد» سوره نحل، آیه ۹۰.
  31. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۲۰۶-۲۱۳.
  32. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  33. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
  34. «بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب می‌سازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز می‌گردید» سوره اعراف، آیه ۲۹.
  35. «از دین، همان را برای شما بیان داشت... * پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع می‌گرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۳ و ۱۵.
  36. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  37. «ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب می‌ورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان می‌گفتند ایمان آورده‌ایم در حالی که دل‌هاشان ایمان نیاورده است...*... و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۱ -۴۲.
  38. «خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی می‌دهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است» سوره آل عمران، آیه ۱۸.
  39. «و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کننده‌ای برای سخنان وی نیست و او شنوای داناست» سوره انعام، آیه ۱۱۵.
  40. «خداوند همسنگ ذرّه‌ای ستم نمی‌ورزد و اگر (آن ذرّه) کاری نیک باشد آن را دو چندان می‌کند و از سوی خود پاداشی سترگ می‌دهد» سوره نساء، آیه ۴۰.
  41. «اما (این) خداوند است که هر کس را بخواهد پاکیزه می‌دارد و سر مویی ستم نخواهند دید» سوره نساء، آیه ۴۹.
  42. «و ابر را سایه‌بان شما کردیم و ترانگبین و بلدرچین برایتان فرو فرستادیم (و گفتیم) از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم، بخورید. و آنان بر ما ستم نکردند بلکه بر خویشتن ستم روا می‌داشتند» سوره بقره، آیه ۵۷.
  43. «و آنان را به دوازده سبط که هر یک امتی بود بخش کردیم و چون قوم موسی از وی آب خواستند به موسی وحی کردیم که با چوبه‌دست خود به (آن) سنگ بزن! و دوازده چشمه از آن فرا جوشید هر گروهی آبشخور خویش بازشناخت، و ابر را بر آنان سایه‌بان کردیم و بر آنها ترانگبین و بلدرچین فرو فرستادیم (و گفتیم:) از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم بخورید و آنان به ما ستم نورزیدند که بر خویشتن ستم می‌کردند» سوره اعراف، آیه ۱۶۰.
  44. «بی‌گمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمی‌دارد امّا این مردمند که به خویش ستم می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۴۴.
  45. «آیا (کافران) جز این چشم دارند که فرشتگان بر آنان درآیند یا فرمان پروردگارت در رسد؟ پیشینیان ایشان هم همین‌گونه رفتار کردند و خداوند به آنان ستم نورزید بلکه آنان خود به خویش ستم روا می‌داشتند» سوره نحل، آیه ۳۳.
  46. «و هرچه را پیش‌تر برای تو بازگفتیم بر یهودیان حرام کردیم و ما به آنان ستم نکردیم بلکه آنان خود به خویشتن ستم می‌ورزیدند» سوره نحل، آیه ۱۱۸.
  47. «آیا فرمانبرداران را مانند گناهکاران (یکسان) می‌گردانیم؟» سوره قلم، آیه ۳۵.
  48. «آیا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند چون فسادانگیزان در زمین می‌شماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران می‌دانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸.
  49. «آیا کسانی که به گناهان دست یازیده‌اند گمان دارند که آنان را همانند کسانی قرار می‌دهیم که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، به گونه‌ای که زندگانی و مرگشان همگون باشد؟! بد داوری می‌کنند!» سوره جاثیه، آیه ۲۱.
  50. «و خداوند دو مرد را مثل می‌زند که یکی از آن دو گنگ است و توان هیچ کاری ندارد و سربار سرور خویش است، هر جا می‌فرستدش خیری (با خود) نمی‌آورد، آیا او با آن کس که به دادگری فرمان می‌دهد و بر راهی است راست، برابر است؟» سوره نحل، آیه ۷۶.
  51. «آیا آنکه مؤمن است همگون کسی است که نافرمان است؟ (هرگز) برابر نیستند» سوره سجده، آیه ۱۸.
  52. «مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است.».. سوره نساء، آیه ۹۵.
  53. «و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک می‌گردد و کارنامه (ها) برنهاده می‌شود و پیامبران و گواهان را می‌آورند و میان آنان به حقّ داوری می‌کنند و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره زمر، آیه ۶۹.
  54. «و به هر کس (جزای) آنچه کرده است تمام داده خواهد شد و او به آنچه می‌کنند داناتر است» سوره زمر، آیه ۷۰.
  55. ر.ک: فرهنگ قرآن، ج۲۰، ص۱۶۰.
  56. «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد» سوره بقره، آیه ۲۸۲.
  57. «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
  58. «ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
  59. «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سو‌گرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵.
  60. «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.
  61. «به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان می‌دهد.».. سوره نحل، آیه ۹۰.
  62. «و چون پیمانه می‌کنید تمام بپیمایید و با ترازوی درست وزن کنید؛ این بهتر و نیک‌فرجام‌تر است» سوره اسراء، آیه ۳۵.
  63. «و چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده می‌شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند ناگاه گروهی از آنان رو می‌گردانند * و اگر حقّ با آنان باشد با پذیرندگی به سوی او می‌آیند * آیا آنان به دل بیمارند یا تردید دارند یا می‌هراسند که خداوند و پیامبرش بر آنان بیداد روا دارند؟ (خیر)، بلکه آنان ستمگرند» سوره نور، آیه ۴۸-۵۰.
  64. «و چون پیمانه می‌کنید تمام بپیمایید و با ترازوی درست وزن کنید» سوره اسراء، آیه ۳۵.
  65. «و آسمان را برافراشت و ترازو را بگذاشت * که در ترازو تجاوز نکنید» سوره الرحمن، آیه ۷-۸.
  66. «و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.
  67. «پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.
  68. تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۱۲.
  69. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۲۰۶-۲۱۳.