بحث:صعصعة بن صوحان در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شرکت' به 'شرکت'
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مقدمه== صعصعة بن صوحان العبدی<ref>عبدی: این نسب طایفه عبدالقیس است که جزء قب...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'شرکت' به 'شرکت')
خط ۱۳: خط ۱۳:
از دیگر امتیازات وی، این است که [[شاهد]] بر [[وصیت]] [[علی]]{{ع}} بوده است<ref>معجم رجال الحدیث، خونی، ج۹، ص۱۰۵.</ref>.
از دیگر امتیازات وی، این است که [[شاهد]] بر [[وصیت]] [[علی]]{{ع}} بوده است<ref>معجم رجال الحدیث، خونی، ج۹، ص۱۰۵.</ref>.


وی هم‌چنین [[توفیق]] داشت همراه افرادی مانند [[مالک اشتر]]، [[احنف بن قیس]] و [[جریر بن عبدالله]] و دیگران در [[مراسم]] [[دفن]] [[یار]] [[رسول خدا]]{{صل}}، یعنی [[ابوذر غفاری]] [[شرکت]] کند<ref>تنبیه الغافلین و تذکرة العارفین (ترجمة: کاشانی)، ج۱، ص۶۱۷.</ref>؛ زیرا [[پیامبر]]{{صل}} فرموده بود که جماعتی از [[مؤمنان]] بر بالینش حضور می‌یابند<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۵، ص۵۵.</ref>.
وی هم‌چنین [[توفیق]] داشت همراه افرادی مانند [[مالک اشتر]]، [[احنف بن قیس]] و [[جریر بن عبدالله]] و دیگران در [[مراسم]] [[دفن]] [[یار]] [[رسول خدا]]{{صل}}، یعنی [[ابوذر غفاری]] شرکت کند<ref>تنبیه الغافلین و تذکرة العارفین (ترجمة: کاشانی)، ج۱، ص۶۱۷.</ref>؛ زیرا [[پیامبر]]{{صل}} فرموده بود که جماعتی از [[مؤمنان]] بر بالینش حضور می‌یابند<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۵، ص۵۵.</ref>.


از دیگر [[فضائل]] و [[مناقب]] صعصعه می‌توان به ساخته شدن مسجدی به نام وی در نزدیکی [[کوفه]] اشاره کرد که به [[خواندن نماز]] در آن [[مسجد]] در [[ماه رجب]]، بسیار توصیه شده است<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۷، ص۴۴۶.</ref>.
از دیگر [[فضائل]] و [[مناقب]] صعصعه می‌توان به ساخته شدن مسجدی به نام وی در نزدیکی [[کوفه]] اشاره کرد که به [[خواندن نماز]] در آن [[مسجد]] در [[ماه رجب]]، بسیار توصیه شده است<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۷، ص۴۴۶.</ref>.
خط ۳۳: خط ۳۳:
علی{{ع}} فرمود: "گوش کن و بدان برای این امر ([[خروج دجال]]) علامت‌ها و نشانه‌هایی است که برای تو می‌شمارم:  
علی{{ع}} فرمود: "گوش کن و بدان برای این امر ([[خروج دجال]]) علامت‌ها و نشانه‌هایی است که برای تو می‌شمارم:  


هنگامی که [[نماز]] بین [[مردم]] از بین رفت؛ مردم در [[امانت]] [[خیانت]] کردند؛ [[دروغ]] گفتن را روا داشتند؛ [[ربا]] خوردن را جایز دانستند؛ [[دین]] را در مقابل [[دنیا]] فروختند؛ [[نادانان]] را [[امیر]] قرار دادند؛ با [[زنان]] مشاوره کردند؛ [[قطع رحم]] کردند؛ [[حلم]] را [[ضعف]] شمردند؛ [[ظلم]] را مایه [[افتخار]] دانستند؛ رهبرانشان [[فاسد]] بودند و وزرایشان [[ظالم]]؛ [[فقرا]] [[فاسق]] شدند؛ [[شهادت]] به ناحق زیاد شد؛ [[گناه]]، آشکار شد؛ [[سخن]] ناحق و نابجا زیاد شد؛ [[مساجد]] را [[زینت]] بستند؛ زمانی که صفوف [[نماز]] طولانی است، اما [[قلوب]] [[مردم]] از هم جداست؛ مردم [[پیمان‌شکنی]] می‌کنند؛ مردم زنانشان را در [[تجارت]] [[شرکت]] می‌دهند، به خاطر [[حرص]] بر [[دنیا]]؛ زمانی که آخر این [[امت]]، اول آن را [[لعن]] می‌کنند؛ مردها به زن‌ها شبیه می‌شوند و زنان به مردان؛ مردم [[دین]] را می‌آموزند به خاطر غیر دین و زمانی که گرگ، [[لباس]] گوسفند بر تن می‌کند (فراوان ان شدن [[فریب کاری]])"<ref>کمال‌الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص۵۲۶؛ مختصر بصائر الدرجات، حسن بن سلیمان حلی، ص۳۰.</ref>.
هنگامی که [[نماز]] بین [[مردم]] از بین رفت؛ مردم در [[امانت]] [[خیانت]] کردند؛ [[دروغ]] گفتن را روا داشتند؛ [[ربا]] خوردن را جایز دانستند؛ [[دین]] را در مقابل [[دنیا]] فروختند؛ [[نادانان]] را [[امیر]] قرار دادند؛ با [[زنان]] مشاوره کردند؛ [[قطع رحم]] کردند؛ [[حلم]] را [[ضعف]] شمردند؛ [[ظلم]] را مایه [[افتخار]] دانستند؛ رهبرانشان [[فاسد]] بودند و وزرایشان [[ظالم]]؛ [[فقرا]] [[فاسق]] شدند؛ [[شهادت]] به ناحق زیاد شد؛ [[گناه]]، آشکار شد؛ [[سخن]] ناحق و نابجا زیاد شد؛ [[مساجد]] را [[زینت]] بستند؛ زمانی که صفوف [[نماز]] طولانی است، اما [[قلوب]] [[مردم]] از هم جداست؛ مردم [[پیمان‌شکنی]] می‌کنند؛ مردم زنانشان را در [[تجارت]] شرکت می‌دهند، به خاطر [[حرص]] بر [[دنیا]]؛ زمانی که آخر این [[امت]]، اول آن را [[لعن]] می‌کنند؛ مردها به زن‌ها شبیه می‌شوند و زنان به مردان؛ مردم [[دین]] را می‌آموزند به خاطر غیر دین و زمانی که گرگ، [[لباس]] گوسفند بر تن می‌کند (فراوان ان شدن [[فریب کاری]])"<ref>کمال‌الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص۵۲۶؛ مختصر بصائر الدرجات، حسن بن سلیمان حلی، ص۳۰.</ref>.


از [[روایات]] معروفی که صعصعه آن را [[نقل]] کرده، [[عهدنامه]] [[امام علی]]{{ع}} به [[مالک اشتر]] است و نامه‌ای که خبر شهادت مالک را می‌رساند و [[شعبی]] آن را از قول صعصعه این گونه نقل می‌کند: "پس از [[درود]]؛ من یکی از [[بندگان خدا]] را نزد شما فرستادم که به هنگام [[سختی‌ها]] نمی‌خوابد و نمی‌آساید و در برابر [[دشمنان]] از [[بیم]] پیشآمدهای ناگوار روی برنمی‌تابد. و گام از کاهلی وا پس نمی‌گذارد و [[سستی]] را به اراده‌اش [[راه]] نمی‌دهد؛ او از [[بندگان]] دلیر و سخت‌کوش خداست و از آنها که [[رفتاری]] بزرگوارانه دارند. بر [[جنایتکاران]]، از شعله [[آتش]] آسیب رسان‌تر است و بیش از هر کس، از [[ننگ]] و کار ننگ‌آور دور است. او [[مالک بن حارث]] اشترست. شمشیری [[قاطع]] که در فرود بر [[هدف]] [[کژی]] و کندی نمی‌پذیرد. در [[صلح]]، [[حکیم]] و [[خردمند]] است و در [[جنگ]]، مدیر و کارآزموده؛ نظریاتی عمیق و [[متین]] و صبری [[پسندیده]] و [[نیکو]] دارد. بنابراین به سخنش گوش دهید و از فرمانش [[اطاعت]] کنید. هرگاه [[دستور]] [[بسیج]] صادر کرد، به زیر [[پرچم]] او گرد آیید و چون [[فرمان]] توقف صادر کرد، توقف کنید؛ زیرا او هر قدمی که پیش نهد یا پس گذارد، به فرمان من می‌کند. من برای [[خیرخواهی]] و [[دلسوزی]] شما و از آن جهت که درباره [[دشمنان]] شما سخت [[ستیز]] و پایدار است؛ خود را از [[مصاحبت]] و مساعدتش [[محروم]] ساختم تا شما را از آن بهره‌مند گردانم"<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۹؛ مصباح البلاغه، میرجهانی، ج۴، ص۱۳۴؛ الغدیر، علامه امینی (ترجمه: جمعی از نویسندگان)، ج۱۷، ص۸۳.</ref>.
از [[روایات]] معروفی که صعصعه آن را [[نقل]] کرده، [[عهدنامه]] [[امام علی]]{{ع}} به [[مالک اشتر]] است و نامه‌ای که خبر شهادت مالک را می‌رساند و [[شعبی]] آن را از قول صعصعه این گونه نقل می‌کند: "پس از [[درود]]؛ من یکی از [[بندگان خدا]] را نزد شما فرستادم که به هنگام [[سختی‌ها]] نمی‌خوابد و نمی‌آساید و در برابر [[دشمنان]] از [[بیم]] پیشآمدهای ناگوار روی برنمی‌تابد. و گام از کاهلی وا پس نمی‌گذارد و [[سستی]] را به اراده‌اش [[راه]] نمی‌دهد؛ او از [[بندگان]] دلیر و سخت‌کوش خداست و از آنها که [[رفتاری]] بزرگوارانه دارند. بر [[جنایتکاران]]، از شعله [[آتش]] آسیب رسان‌تر است و بیش از هر کس، از [[ننگ]] و کار ننگ‌آور دور است. او [[مالک بن حارث]] اشترست. شمشیری [[قاطع]] که در فرود بر [[هدف]] [[کژی]] و کندی نمی‌پذیرد. در [[صلح]]، [[حکیم]] و [[خردمند]] است و در [[جنگ]]، مدیر و کارآزموده؛ نظریاتی عمیق و [[متین]] و صبری [[پسندیده]] و [[نیکو]] دارد. بنابراین به سخنش گوش دهید و از فرمانش [[اطاعت]] کنید. هرگاه [[دستور]] [[بسیج]] صادر کرد، به زیر [[پرچم]] او گرد آیید و چون [[فرمان]] توقف صادر کرد، توقف کنید؛ زیرا او هر قدمی که پیش نهد یا پس گذارد، به فرمان من می‌کند. من برای [[خیرخواهی]] و [[دلسوزی]] شما و از آن جهت که درباره [[دشمنان]] شما سخت [[ستیز]] و پایدار است؛ خود را از [[مصاحبت]] و مساعدتش [[محروم]] ساختم تا شما را از آن بهره‌مند گردانم"<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۹؛ مصباح البلاغه، میرجهانی، ج۴، ص۱۳۴؛ الغدیر، علامه امینی (ترجمه: جمعی از نویسندگان)، ج۱۷، ص۸۳.</ref>.
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش