جز
جایگزینی متن - 'وپنجم' به ' و پنجم'
جز (جایگزینی متن - 'وچهارم' به ' و چهارم') |
جز (جایگزینی متن - 'وپنجم' به ' و پنجم') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
آن [[حضرت]] از [[خداوند]] میخواهد به پاس لطفی که در [[عیبپوشی]] از ما داشته، از [[سوء]] خُلق و [[ارتکاب معصیت]] دوری گزینیم: «ای خداوند چنان کن که هر [[عیب]] ما که پوشیده داشتهای و هر [[گناه]] که [[نهان]] کردهای، ما را [[اندرز]] دهندهای شود که از [[اخلاق]] بد و ارتکاب خطاها بازمان دارد و به سوی توبهای محوکننده [[گناهان]] براند و به آن [[راه]] که پسند توست بکشاند»<ref>نیایش سی و چهارم.</ref>. | آن [[حضرت]] از [[خداوند]] میخواهد به پاس لطفی که در [[عیبپوشی]] از ما داشته، از [[سوء]] خُلق و [[ارتکاب معصیت]] دوری گزینیم: «ای خداوند چنان کن که هر [[عیب]] ما که پوشیده داشتهای و هر [[گناه]] که [[نهان]] کردهای، ما را [[اندرز]] دهندهای شود که از [[اخلاق]] بد و ارتکاب خطاها بازمان دارد و به سوی توبهای محوکننده [[گناهان]] براند و به آن [[راه]] که پسند توست بکشاند»<ref>نیایش سی و چهارم.</ref>. | ||
[[ارزش]] اخلاق در نظر [[امام سجاد]]{{ع}} به قدری بالاست که به هنگام [[دعای خیر]] برای فرزندانش در کنار [[سلامت]] [[بدن]]، صحت [[دین]] و اخلاقشان را از خداوند [[طلب]] مینماید: «ای خداوند بر من [[احسان]] کن و فرزندانم را برایم باقی گذار و شایستگیشان بخش... تنشان و دینشان و اخلاقشان به سلامت دار»<ref>نیایش | [[ارزش]] اخلاق در نظر [[امام سجاد]]{{ع}} به قدری بالاست که به هنگام [[دعای خیر]] برای فرزندانش در کنار [[سلامت]] [[بدن]]، صحت [[دین]] و اخلاقشان را از خداوند [[طلب]] مینماید: «ای خداوند بر من [[احسان]] کن و فرزندانم را برایم باقی گذار و شایستگیشان بخش... تنشان و دینشان و اخلاقشان به سلامت دار»<ref>نیایش بیست و پنجم.</ref>. | ||
در آموزههای [[صحیفه]]، [[تمسّک به قرآن]] میتواند در دوری از اخلاقهای [[پست]] و [[رشد]] و تعالی [[انسان]] بسیار مؤثر باشد: «بارخدایا بر [[محمد]] و خاندانش [[درود]] بفرست و به یُمن [[قرآن]]... ما را از [[صفات ناپسند]] و [[خصال]] نکوهیده دور دار»<ref>نیایش | در آموزههای [[صحیفه]]، [[تمسّک به قرآن]] میتواند در دوری از اخلاقهای [[پست]] و [[رشد]] و تعالی [[انسان]] بسیار مؤثر باشد: «بارخدایا بر [[محمد]] و خاندانش [[درود]] بفرست و به یُمن [[قرآن]]... ما را از [[صفات ناپسند]] و [[خصال]] نکوهیده دور دار»<ref>نیایش بیست و پنجم.</ref>. | ||
در میان [[دعاهای صحیفه]]، [[دعای هشتم]] مهمترین اشارات را به [[اخلاقیات]] سوء و [[افعال]] ناپسندی دارد که باید از آنها اجتناب کرد و از شرشان به [[خدا]] پناه را برد. آنها را برمیشماریم: ۱. شر و شور آزمندی؛ ۲. شدت خشم؛ ۳. غلبه حسد؛ ۴. ناتوانی شکیبایی؛ ۵. اندک بودن قناعت؛ ۶. بدی خلق و خوی؛ ۷. [[اصرار]] [[شهوت]]؛ ۸. [[چیرگی]] [[عصبیت]]؛ ۹. [[پیروی از هوای نفس]]؛ ۱۰. [[مخالفت]] با [[هدایت]]؛ ۱۱. فرو رفتن به [[خواب غفلت]]؛ ۱۲. [[اختیار]] تکلّف؛ ۱۳. [[برتری]] دادن [[باطل]] بر [[حق]]؛ ۱۴. [[اصرار بر گناه]]؛ ۱۵. [[خرد]] شمردن گناه؛ ۱۶. بزرگ شمردن [[طاعت]] خویش؛ ۱۷. به خود بالیدن [[توانگران]]؛ ۱۸. [[خوار]] داشتن درویشان؛ ۱۹. بد [[رفتاری]] با زیردستان؛ ۲۰. [[ناسپاسی]] در [[حق]] کسی که به ما [[نیکی]] کرده؛ ۲۱. [[یاری]] [[ستمگران]]؛ ۲۲. [[خوار]] داشتن [[ستمدیدگان]]؛ ۲۳. قصد کردن چیزی که در آن حقّی نداریم؛ ۲۴. از روی بیدانشی در [[دانش]] [[سخن گفتن]]؛ ۲۵. [[خیال]] [[فریب]] کسی را در [[دل]] داشتن؛ ۲۶. [[خودپسندی]] نسبت به کارهای خویش؛ ۲۷. [[آرزوهای دور و دراز]] داشتن؛ ۲۸. [[بدی]] [[باطن]]؛ ۲۹. [[حقیر شمردن]] [[گناهان]] کوچک؛ ۳۰. [[چیرگی]] [[شیطان]]؛ ۳۱. واژگونبختی [[زمان]]؛ ۳۲.. [[ستم]] سلطهداران؛ ۳۳. اسرافکاری؛ ۳۴. [[بینوایی]] و فقدان [[کفاف]]؛ ۳۵. [[شماتت]] و [[شادکامی]] [[دشمنان]]؛ ۳۶. [[نیازمند]] شدن به [[اقرار]] همگنان؛ ۳۷. تنگنای [[معیشت]]؛ ۳۸. مردن بیآنکه ساز و برگ رفتن مهیّا باشد؛ ۳۹. بزرگترین و بدترین [[مصیبت]] و شومترین [[شقاوت]]؛ یعنی [[محرومیت]] از [[ثواب]] [[الهی]] و گرفتار شدن به عقویت وی. | در میان [[دعاهای صحیفه]]، [[دعای هشتم]] مهمترین اشارات را به [[اخلاقیات]] سوء و [[افعال]] ناپسندی دارد که باید از آنها اجتناب کرد و از شرشان به [[خدا]] پناه را برد. آنها را برمیشماریم: ۱. شر و شور آزمندی؛ ۲. شدت خشم؛ ۳. غلبه حسد؛ ۴. ناتوانی شکیبایی؛ ۵. اندک بودن قناعت؛ ۶. بدی خلق و خوی؛ ۷. [[اصرار]] [[شهوت]]؛ ۸. [[چیرگی]] [[عصبیت]]؛ ۹. [[پیروی از هوای نفس]]؛ ۱۰. [[مخالفت]] با [[هدایت]]؛ ۱۱. فرو رفتن به [[خواب غفلت]]؛ ۱۲. [[اختیار]] تکلّف؛ ۱۳. [[برتری]] دادن [[باطل]] بر [[حق]]؛ ۱۴. [[اصرار بر گناه]]؛ ۱۵. [[خرد]] شمردن گناه؛ ۱۶. بزرگ شمردن [[طاعت]] خویش؛ ۱۷. به خود بالیدن [[توانگران]]؛ ۱۸. [[خوار]] داشتن درویشان؛ ۱۹. بد [[رفتاری]] با زیردستان؛ ۲۰. [[ناسپاسی]] در [[حق]] کسی که به ما [[نیکی]] کرده؛ ۲۱. [[یاری]] [[ستمگران]]؛ ۲۲. [[خوار]] داشتن [[ستمدیدگان]]؛ ۲۳. قصد کردن چیزی که در آن حقّی نداریم؛ ۲۴. از روی بیدانشی در [[دانش]] [[سخن گفتن]]؛ ۲۵. [[خیال]] [[فریب]] کسی را در [[دل]] داشتن؛ ۲۶. [[خودپسندی]] نسبت به کارهای خویش؛ ۲۷. [[آرزوهای دور و دراز]] داشتن؛ ۲۸. [[بدی]] [[باطن]]؛ ۲۹. [[حقیر شمردن]] [[گناهان]] کوچک؛ ۳۰. [[چیرگی]] [[شیطان]]؛ ۳۱. واژگونبختی [[زمان]]؛ ۳۲.. [[ستم]] سلطهداران؛ ۳۳. اسرافکاری؛ ۳۴. [[بینوایی]] و فقدان [[کفاف]]؛ ۳۵. [[شماتت]] و [[شادکامی]] [[دشمنان]]؛ ۳۶. [[نیازمند]] شدن به [[اقرار]] همگنان؛ ۳۷. تنگنای [[معیشت]]؛ ۳۸. مردن بیآنکه ساز و برگ رفتن مهیّا باشد؛ ۳۹. بزرگترین و بدترین [[مصیبت]] و شومترین [[شقاوت]]؛ یعنی [[محرومیت]] از [[ثواب]] [[الهی]] و گرفتار شدن به عقویت وی. |