حرص: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
*در [[تعالیم]] [[دین]]، کسب [[مال]] [[حلال]]، [[بی‌نیازی]] جستن از دیگران و زندگی همراه با [[قناعت]]، موجب مهار حرص و [[آز]] دانسته شده است. حرص، [[آز]] و [[دنیاپرستی]] نسبت به مواهب مادی، در [[تعالیم]] [[دین]] امری نکوهیده و موجب شر و [[فساد]] دانسته شده، ولی چنانچه این حرص و [[اشتیاق]] در مسیر کسب [[علم]] و تحصیل [[پاداش الهی]] و درجات اخروی به کار افتد، می‌تواند سودمند باشد و [[آدمی]] را در جهت کسب [[سعادت]] [[یاری]] رساند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 48.</ref>.
*در [[تعالیم]] [[دین]]، کسب [[مال]] [[حلال]]، [[بی‌نیازی]] جستن از دیگران و زندگی همراه با [[قناعت]]، موجب مهار حرص و [[آز]] دانسته شده است. حرص، [[آز]] و [[دنیاپرستی]] نسبت به مواهب مادی، در [[تعالیم]] [[دین]] امری نکوهیده و موجب شر و [[فساد]] دانسته شده، ولی چنانچه این حرص و [[اشتیاق]] در مسیر کسب [[علم]] و تحصیل [[پاداش الهی]] و درجات اخروی به کار افتد، می‌تواند سودمند باشد و [[آدمی]] را در جهت کسب [[سعادت]] [[یاری]] رساند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 48.</ref>.


==آز در فرهنگ مطهر==
[[آدم]] فقط برای اینکه جمع کند فعالیت می‌کند و هرچه هم جمع کند، باز می‌خواهد بیشتر و بیشتر جمع کند و جمع‌کردن او حدی ندارد. اسم این [حالت]، “آز” است. چنین [[آدمی]] آنجا که می‌خواهد بدهد، ببخشد و یا [[احسان]] کند دچار “بُخل” است - این [[بیماری]] دیگری است - دچار “امساک” است و به تعبیر [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} {{متن حدیث|شُحٌّ‏ مُطَاعٌ‏}}<ref>تعبیر «شح» مال قرآن است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ}} سوره حشر، آیه ۹.</ref> دارد: یعنی یک حالت روانی‌ای دارد که آن حالت [[روانی]] [[حاکم]] بر اوست، نه [[فکر]] و [[عقل]] و اراده‌اش. [[پول]] به جانش چسبیده و هیچ حساب، کتاب، عقل و منطقی در کار نیست. والّا اگر عقل و [[منطق]] در کار باشد، می‌فهمد که اینجا جای خرج‌کردن است؛ یعنی خیر، [[مصلحت]]، [[منفعت]]، [[خوشی]] و سعادتش در خرج‌کردن است، ولی [[بخل]] به او اجازه نمی‌دهد. حالت [[حرص]] و [[آز]]، ضد [[اخلاقی]] است؛ یعنی [[پایین‌تر]] از [[اخلاق]] است و بیماری است<ref>انسان کامل، ص۲۲۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۳.</ref>
== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==



نسخهٔ ‏۱۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۲۳

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حرص (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

معناشناسی

  • واژه "آز" مترادف واژه "حرص" به‌معنای "خواستن و تمایل بسیار زیاد به چیزی داشتن" در فرهنگ و ادبیات فارسی مترادف آز، واژه زیاده‌جویی آمده است. نیز در روایات اخلاقی، گاهی از الفاظ و اصطلاحاتی استفاده شده است که معنایی نزدیک به حرص دارند یا ناظر به لوازم و نتایج آن مثل "شُحّ" و "شَرَه" هستند[۱].

آز در قرآن

  • واژه حرص، مترادف آز، در قرآن کریم پنج بار به کار رفته‌است. این واژه گرچه در احادیث و متون اخلاقی بار معنایی منفی یافته، امّا در قرآن یک بار در معنای اصطلاحی و چهار بار در همان معنای لغوی به‌کار رفته است[۲]. خداوند می‌فرماید: و آن‌ها را حریص‌ترین مردم -حتی حریص‌تر از مشرکان- بر زندگی (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهی یافت (تا آن‌جا) که هر یک از آن‌ها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالی که این عمر طولانی، او را از کیفر (الهی) باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آن‌ها بیناست[۳][۴].

بار منفی و مثبت واژه "حرص"

منشأ درونی و بیرونی حرص و راه درمان آن

آز در فرهنگ مطهر

آدم فقط برای اینکه جمع کند فعالیت می‌کند و هرچه هم جمع کند، باز می‌خواهد بیشتر و بیشتر جمع کند و جمع‌کردن او حدی ندارد. اسم این [حالت]، “آز” است. چنین آدمی آنجا که می‌خواهد بدهد، ببخشد و یا احسان کند دچار “بُخل” است - این بیماری دیگری است - دچار “امساک” است و به تعبیر پیغمبر اکرم(ص) «شُحٌّ‏ مُطَاعٌ‏»[۱۱] دارد: یعنی یک حالت روانی‌ای دارد که آن حالت روانی حاکم بر اوست، نه فکر و عقل و اراده‌اش. پول به جانش چسبیده و هیچ حساب، کتاب، عقل و منطقی در کار نیست. والّا اگر عقل و منطق در کار باشد، می‌فهمد که اینجا جای خرج‌کردن است؛ یعنی خیر، مصلحت، منفعت، خوشی و سعادتش در خرج‌کردن است، ولی بخل به او اجازه نمی‌دهد. حالت حرص و آز، ضد اخلاقی است؛ یعنی پایین‌تر از اخلاق است و بیماری است[۱۲].[۱۳]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. دانشنامه نهج البلاغه ج۱

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 47.
  2. نک: نحل / ۳۷، یوسف / ۱۰۳، نساء / ۱۲۹ و توبه ۱۲۸
  3. وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ؛ سوره بقره، آیه:۹۶.
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 47.
  5. لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ؛ توبه / ۱۲۸
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 47.
  7. «وَلاَ تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِکَ بَخِيلاً يَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ، وَيَعِدُکَ الْفَقْرَ، وَلاَ جَبَاناً يُضْعِفُکَ عَنِ الامُورِ، وَلاَ حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ، فَإِنَّ الْبُخْلَ وَالْجُبْنَ وَالْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ»؛ نک: نهج البلاغه، نامه ۵۳
  8. «وَلاَ حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ»؛ نک: نهج البلاغه، نامه ۵۳
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 48.
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 48.
  11. تعبیر «شح» مال قرآن است: وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ سوره حشر، آیه ۹.
  12. انسان کامل، ص۲۲۰.
  13. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۴۳.