اراده در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(جایگزینی صفحه با '{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...')
برچسب: جایگزین شد
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مفهوم‌شناسی==
[[اراده]] در لغت مصدر باب [[افعال]]، به‌معنای قصد کردن<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج۳، ص۱۸۸.</ref>، خواستن و به چیزی میل و رغبت کردن<ref>القاموس‌المحیط، ج‌۱، ص‌۴۱۵ «رود».</ref> و از مادّه «رَوْد» به‌معنای طلب‌ کردن با [[اختیار]] و [[انتخاب]]<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۴، ص۲۷۰.</ref> و تردّد کردن برای [[طلب]] چیزی با [[رفق]] و [[نرمی]]<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۷۱.</ref> است<ref>[[محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۲، ص ۴۴۲؛ [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۶۶-۶۷.</ref>. همچنین اراده صفت ترجیح‌دهنده یکی از دو طرف فعل و ترک، همراه با [[علم]] و [[شعور]] است<ref>محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۲، ص ۴۴۲.</ref>.


و در اصطلاح عبارت است از: تحت کنترل قراردادن همه [[میل‌های نفسانی]] و ضد میل‌های [[نفسانی]] یعنی تنفّرها، خوف‌ها و ترس‌ها. اراده نیرویی است در [[انسان]] که همه میل‌ها و ضد میل‌ها، همه کشش‌ها و تنفّرها، خوف‌ها، [[بیم‌ها]] و ترس‌ها را تحت اختیار خود قرار می‌دهد و نمی‌گذارد یک میل یا ضدّ میل انسان را به یک طرف بکشد<ref>[[مرتضی مطهری]]، فلسفه اخلاق، ص۴۹.</ref>. به عبارتی اراده مربوط است به [[مالک]] بودن بر نفس و [[احساسات]] خود<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۷، ص۳۵۹.</ref>. البته باید دانست اراده نیز تحت [[فرمان]] [[عقل]] است؛ یعنی عقل تشخیص می‌دهد و اراده انجام می‌دهد<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۲۸۱.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۷۴.</ref>
"اراده" قوّه‌ای مرکب از [[شهوت]]، [[حاجت]] و آرزوست و بر [[اشتیاق]] [[دل]] به چیزی یا حکمی که سزاوار است ـ خواه انجام شود یا نشود ـ اطلاق می‌شود<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۷۱.</ref>.<ref>عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۶۶-۶۷.</ref>
==اراده در [[فلسفه]] و [[کلام]]==
اراده در فلسفه و کلام به‌صورت‌های گوناگونی تعریف شده است، مانند:
#حالتی که پس از [[تصوّر]] [[منافع]] و [[مصالح]]، برای فاعل حاصل می‌شود<ref>گوهر مراد، ص‌۲۵۰.</ref>؛
#صفتی که صاحبش را به یکی از دو طرف مقدور سوق می‌دهد<ref>شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۶۴۷‌.</ref>؛
#صفتی که به واسطه آن، از دو طرفِ ممکن، یک طرف همراه با [[علم]] و [[شعور]] ترجیح داده می‌شود<ref>المیزان، ج‌۱، ص‌۱۰۶.</ref>؛
# [[علمی]] که سبب صدور فعل می‌شود بدون آنکه این صدور، از روی [[کراهت]] و [[جبر]] باشد<ref>درة‌التاج، ص‌۵۶۹.</ref>؛
#صفتی که اقتضای صاحبش را بالفعل و تأثیر او را تمام می‌کند که در [[حق تعالی]]، عبارت از علم عنایی یعنی علم به [[نظام احسن]] است و در [[انسان]]، غیر از علم به‌شمار می‌رود<ref>دررالفوائد، ج‌۲، ص‌۷۸.</ref>؛
# [[داعی]]<ref>انوارالملکوت، ص‌۱۳۷‌ـ‌۱۳۸.</ref>
# علم به [[مصلحت]] موجود در فعل<ref>مفتاح‌الباب، ص‌۱۱۷.</ref>؛
# [[اعتقاد]] [[منفعت]]؛
#میلی که در پی اعتقاد منفعت حاصل می‌شود؛
# [[شوق]] مؤکّدی که به دنبال [[ادراک]] [[امر]] ملائم پدید می‌آید، چه ادراک [[یقینی]] باشد و چه ظنّی یا تخیّلی<ref>شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۶۴۸‌.</ref>؛
# شوق به برطرف کردن نقصی که شخص در وجود خود می‌بیند<ref>تهافت التهافت، ص‌۴۲.</ref>؛
#قصدی که به دنبال جزمِ حاصل از ادراک تصوّری و [[تصدیقی]] پدید می‌آید<ref>شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۶۴۷‌.</ref>؛
# [[عزم]] راسخی که پس از مقدّمات فعل، یعنی تصوّر و [[تصدیق]] و میل و جزم و عزم پدید می‌آید<ref>شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۶۴۷‌.</ref>.
#برخی نیز [[اراده]] را معنایی منافی با کراهت و [[اضطرار]] دانسته‌اند<ref>المصطلحات الکلامیه، ص‌۱۵.</ref>.
در معنایی جامع می‌توان اراده را حالت یا صفتی دانست که پس از تصوّر منفعت یا مصلحت در فاعل ایجاد شده و موجب ترجیح یکی از دو طرف می‌شود؛ بنابراین، برخی از تعاریف پیشین [[نادرست]] است و برخی نیز تعریف دقیق اراده نیستند؛ بلکه از لوازم آن شمرده می‌شوند.
اراده در انسان، از کیفیّات نفسانیّه "امور وجدانی مانند [[لذّت]] و درد" و شناختن آن برای [[انسان‌ها]] آسان است؛ ولی علم به ماهیّت آن و نیز تعریف دقیق آن مشکل است<ref>اسفار، ج‌۶، ص‌۳۳۵‌ـ‌۳۳۶.</ref>.<ref>[[محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج ۲، ص ۴۴۴.</ref>
==[[اراده]] در [[عرفان]]==
در عرفان، اراده یکی از منازل [[سلوک]] دانسته شده است و برخی آن را نخستین [[درجه]] از سلوک [[عارفان]] دانسته و گفته‌اند: در چنگ زدن به دست‌گیره محکم [[الهی]] رغبتی است که باعث می‌شود [[باطن]] شخص برای اتّصال [[حقیقی]] به عالم [[قدس]] به‌سوی آن حرکت کند. این رغبت در پی‌تصدیق جازم ـ خواه از [[راه]] [[یقین]] برهانی به‌دست آید یا [[اعتقاد]] [[ایمانی]] ـ حاصل‌ می‌شود<ref>الاشارات و التنبیهات، ج‌۳، ص‌۳۷۸.</ref>. برخی دیگر در [[تبیین]] آن گفته‌اند: نفس را از خواسته‌هایش منع کردن و او را به [[اوامر]] [[حق]] و [[رضا]] به قضای او متوجّه ساختن یا ترک کردن [[عادت]] و ترکِ [[فرورفتن]] در [[شهوات]] و [[غفلت]] از حق و توجّه به امور [[دنیایی]]<ref>الطبقات الصوفیه، ص‌۴۷۵.</ref> یا انگیزه‌های [[حقیقت]] را از روی میل و رغبت اجابت‌کردن<ref>شرح منازل السائرین، ص‌۶۶.</ref> یا [[دل]] را به [[طلب]] حق متوجّه ساختن<ref>مصطلحات التصوف، ص‌۴۷.</ref> یا مبدأ [[محبّت]] یا پاره‌ای از [[آتش]] محبّت که در دل می‌افتد و شخص را به [[اجابت]] انگیزه‌های حقیقت سوق می‌دهد<ref>مصطلحات التصوف، ص‌۷۶‌ـ‌۹۶.</ref><ref>[[محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین]]، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۲ – ۴۴۳؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۷۴.</ref>.
نسبت دادن اراده به موجوداتی مانند دیوار<ref>سوره کهف، آیه:۷۷.</ref>. که دارای [[شعور]] نیستند، مجاز است<ref>المیزان، ج‌۱۳، ص‌۵۹‌ـ‌۶۰ و ۳۴۶.</ref>؛ البتّه در این خصوص باید به این نکته توجّه داشت که نگاه ما به موجودات، دو گونه است: گاهی با دید واقعی و حقیقی به اصل حقیقت وجود بدون در نظر گرفتن مراتب آن نظر می‌کنیم. در این صورت، تمام موجودات، حتّی جمادات به‌اندازه بهره‌ای که از وجود دارند، دارای [[علم]] و شعور و اراده‌اند و اسناد اراده به آنها حقیقی است؛ ولی گاهی با دید ظاهری به مقایسه بین مراتب وجود می‌پردازیم. با این دید، موجودات به دو بخش با [[شعور]] و فاقد شعور تقسیم می‌شوند و اسناد [[اراده]] به قسم اوّل، [[حقیقت]]، و به قسم دوم، مجاز خواهد بود؛ بنابراین، اراده مانند وجود، مشترک [[معنوی]] است که حقیقت آن واحد، ولی دارای مراتب است<ref>اسفار، ج‌۶، ص۳۳۵‌ـ‌۳۳۶؛ الدرر الفوائد، ج‌۲، ص‌۷۹.</ref><ref>[[محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج ۲، ص ۴۴۳.</ref>.
==اراده در [[قرآن]]==
اراده در در قرآن ۹۰ بار به‌کار رفته و ضمن آن، به موارد گوناگون اراده [[انسان‌ها]] مانند: اراده [[خوبی‌ها]] و [[بدی‌ها]]، اراده [[دنیا]] و [[آخرت]]، اراده [[پاداش]] گرفتن، اراده [[برتری]] یافتن، اراده وجه [[اللّه]]، اراده [[عزّت]]، یا اراده اموری که [[توانایی]] انجام آنها را ندارند، اشاره و نیز بیان شده که اراده [[شیطان]]، [[گمراه کردن]] انسان‌ها و ایجاد [[دشمنی]] بین آنها است<ref>محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۴.</ref>.
==تفاوت اراده با دیگر عناوین مشابه==
اراده با عناوین مشابهی نظیر [[اختیار]]، [[مشیّت]] و قصد فرق دارد:
===تفاوت اراده با اختیار===
#از آنجا که اختیار از خیر مشتق شده و به آنچه خیر است یا خیر دیده می‌شود، تعلّق می‌گیرد اما تعلّق اراده به آنچه [[شرّ]] است یا شرّ دیده می‌شود نیز ممکن است.
#در حالت [[اجبار]] و [[اکراه]] و نیز در حالت [[اضطرار]]، اختیار تحقّق نمی‌یابد؛ ولی اراده در این دو حال نیز حاصل می‌شود <ref>الفروق اللغویه، ص‌۲۸.</ref> {{متن قرآن|وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> کسانی که (توان) زناشویی نمی‌یابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بی‌نیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را می‌خواهند  اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند  که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره نور، آیه:۳۳.</ref> این دو فرق به استعمال واژه‌های [[اراده]] و [[اختیار]] مربوط است<ref>[[محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج ۲، ص ۴۴۴.</ref>.
===تفاوت اراده  با [[مشیّت]]===
# مشیّت، صرفاً خواستن چیزی است؛ ولی اراده، به سمت آن چیز رفتن و [[اقدام]] کردن است و روشن است گاهی چیزی خواسته می‌شود؛ ولی اراده بر انجام آن تعلّق نمی‌گیرد؛ ازاین‌رو می‌توان گفت: مشیّت، مرتبه [[ضعیف]] اراده است که با فعل فاصله دارد و اراده، مرتبه [[قوی]] مشیّت و متّصل به فعل است<ref>الفروق اللغویه، ص‌۳۵، ش ۱۳۸.</ref>.
#در نگاه دیگر، اراده از تعیّنات مشیّت و متأخّر از آن است<ref>شرح فصوص الحکم، ص‌۸۱۶‌ـ‌۸۱۷‌.</ref>؛ زیرا مشیّت، مربوط به [[مرتبه علم]] و اراده مربوط به مرتبه خارج است<ref>محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۴.</ref>.
===تفاوت اراده با قصد===
#قصد فقط به فعل خود قصدکننده تعلّق می‌گیرد؛ ولی اراده هم به فعل اراده‌کننده و هم به فعل غیرش متعلّق می‌شود<ref>الفروق اللغویه، ص‌۴۲۹.</ref>. علاوه بر این، در معنای قصد، نوعی [[میانه‌روی]] نیز مورد نظر است<ref>نثر طوبی، ج‌۲، ص‌۳۰۱.</ref><ref>محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج ۲، ص ۴۴۵.</ref>.
===تفاوت [[اراده]] با عناوین دیگر===
اراده با عناوین دیگری مانند [[قدرت]]، [[شهوت]] و میل، تمنّی و [[رضا]]، [[محبّت]] و [[شوق]] که ممکن است با اراده یکی دانسته شوند نیز تفاوت دارد:
# قدرت، صاحبش را به دو طرف فعل و ترک متمکّن می‌سازد؛ ولی اراده یکی از دو طرف را ترجیح می‌دهد.
#گاهی اراده هست و شهوت نیست؛ مانند خوردن دارویی تلخ که برای [[انسان]] مفید است و گاهی شهوت هست و اراده نیست؛ مانند اینکه انسان از خوردن غذای لذیذی که برای وی [[مضر]] است، [[امتناع]] می‌ورزد<ref>اسفار، ج۴، ص۱۱۳؛ کشاف‌اصطلاحات الفنون، ج۱، ص‌۱۳۲‌ـ‌۱۳۶؛ الفروق اللغویه، ص‌۳۴.</ref>.
# اراده بنا به نظر برخی محقّقان فقط به مقدوری که [[زمان]] آن نیز گذشته نباشد، تعلّق می‌گیرد؛ ولی تمنّی به امر مقدور و غیر مقدور و نیز به امر گذشته و [[آینده]] تعلّق می‌گیرد<ref>کشاف اصطلاحات‌الفنون، ج۱، ص۱۳۶‌ـ‌۱۳۲؛ الفروق‌اللغویه،ص‌۱۴۲.</ref>.
# اراده مربوط به آینده و رضا مربوط به گذشته یا حال است<ref>الفروق اللغویه، ص‌۳۴.</ref>.
# محبّت اگر به‌معنای شهوت نباشد، مزیّتی دارد که در اراده نیست؛ زیرا وقتی گفته می‌شود: "اُحبّه"، یعنی هیچ نوع [[بدی]] را برای او نمی‌خواهم؛ ولی وقتی گفته می‌شود:{{عربی|ارید له الخیر‏ }}، به این معنا نیست که هیچ‌گونه بدی را برای او نمی‌خواهم<ref>الفروق اللغویه، ص‌۴۸۴.</ref>.
# اراده، میلی اختیاری، ولی شوق، میلی طبیعی است؛ افزون بر اینکه گاهی شوق هست و اراده نیست و گاهی اراده هست و شوق نیست<ref>اسفار، ج‌۴، ص‌۱۱۳.</ref><ref>[[محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج ۲، ص ۴۴۵.</ref>.
==مبادی اراده==
همان‌گونه که انجام هر فعل اختیاری، به اراده مسبوق است، خود اراده نیز به مبادی و عللی مسبوق است که باعث تحقّق اراده‌ای خاص می‌شوند. در آیاتی از [[قرآن]] به برخی از این مبادی اشاره شده؛ مانند اینکه [[ایمان آوردن]] انسان در پی آن است که [[خداوند]]، [[ایمان]] را [[محبوب]] وی قرار داده، در [[قلب]] او [[زینت]] دهد: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُوْلَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ }}<ref> و بدانید که فرستاده خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی می‌افتید امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دل‌های شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند؛ سوره حجرات، آیه:۷.</ref>. [[پیامبران]] به واسطه [[وحی]] [[الهی]]، [[کارهای نیک]] را [[اراده]] کرده و انجام می‌دهند: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ }}<ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند؛ سوره انبیاء، آیه:۷۳.</ref> [[امر الهی]] سبب اراده برخی امور به‌وسیله پیامبران می‌شود.{{متن قرآن|أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا}}<ref>، امّا آن کشتی از آن مستمندانی بود که (با آن) در دریا کار می‌کردند؛ بر آن شدم به آن آسیب رسانم چون در پی آن پادشاهی بود که هر کشتی (بی‌آسیب) را به زور می‌گرفت؛ سوره کهف، آیه:۷۹.</ref>، {{متن قرآن|وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا}}<ref> و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معنی آنچه بر آن شکیبایی نتوانستی کرد؛ سوره کهف، آیه:۷۹.</ref> روی‌گردانی از یاد‌ [[خدا]] باعث می‌شود که [[انسان]] فقط [[زندگی دنیا]] را [[اراده]] کند{{متن قرآن|فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا}}<ref> پس، از آن کس که از یاد ما دل گردانده و جز زندگی این جهان را نخواسته است روی بگردان؛ سوره نجم، آیه:۲۹.</ref>. [[پیروی]] از [[شهوات]] باعث‌ می‌شود شخص، [[انحراف]] دیگران را نیز اراده کند: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلاً عَظِيمًا}}<ref> و خداوند می‌خواهد توبه شما را بپذیرد و آنان که از شهوت‌ها پیروی دارند می‌خواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید؛ سوره نساء، آیه:۲۷.</ref> و‌...‌.<ref>[[محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج ۲، ص ۴۴۵.</ref>.
از دیدگاه [[فلسفی]]، مبادی اراده به‌ترتیب [[تصوّر]]، [[تصدیق]] و [[شوق]] است؛ یعنی در ابتدا چیزی تصوّر می‌شود، بعد از تصوّر، تصدیق به فایده یا ضرر پیدا می‌شود و در اثر این تصدیق، شوق به جذب [[منفعت]] که [[شهوت]] نامیده می‌شود یا شوق به دفع ضرر که [[غضب]] نام دارد، پدید می‌آید و با قوی‌شدن این شوق، اراده تحقّق می‌یابد<ref>محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۶.</ref>.
[[تصدیقی]] که از مبادی اراده است، به سه قسم تقسیم می‌شود:
# [[تصدیق یقینی]] که تصدیق به [[خیرات]] عالم [[عقل]]، یعنی دارالیقین است؛
# تصدیق ظنّی که تصدیق به خیرات محدود [[آخرتی]] است؛ خیراتی که به‌دلیل محدود بودن، ظنّی به‌شمار می‌آیند؛
# تصدیق تخیّلی که تصدیق به خیرات [[دنیایی]] است؛ خیراتی که به‌دلیل [[محدودیّت]] و قابل زوال بودن تخیّلی شمرده می‌شوند.
قسم اوّل منشأ پیدایش اراده‌ای می‌شود که مخصوص مقرّبان است. آنها با این اراده، خیرات [[یقینی]] را می‌طلبند. قسم دوم، اراده‌ای را پدید می‌آورد که به [[اصحاب یمین]] اختصاص دارد. آنان با این اراده، به سمت خیرات آخرتی می‌روند و قسم سوم باعث پیدایش اراده‌ای می‌شود که خاص [[اصحاب شمال]] است. آنان با این [[اراده]]، همه [[همّت]] خویش را متوجّه امور [[دنیایی]] می‌کنند<ref>شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۶۴۸‌؛ شرح الاسماء، ص‌۳۴۴‌ـ‌۳۴۹؛ دررالفوائد، ج‌۲، ص‌۸۴‌.</ref>.<ref>[[محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج ۲، ص ۴۴۶.</ref>
==متعلّقات اراده==
مقتضای صفت اراده آن است که به چیزی تعلق بگیرد. اراده [[شیطان]] در [[قرآن]] فقط به چیزی تعلّق گرفته که به [[ضرر]] [[معنوی]] [[انسان]] باشد؛ مانند [[گمراه کردن]] [[انسان‌ها]]: {{متن قرآن|وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ}}<ref> و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند؛ سوره نساء، آیه:۶۰.</ref>، و ایجاد [[دشمنی]] میان آنان: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلاةِ}}<ref>شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ سوره مائده، آیه:۹۱.</ref> قرآن با توجّه به این مطلب، از انسان‌ها می‌خواهد تا در برابر اراده شیطان [[مقاومت]] و گناهانی مانند شراب‌خواری و قماربازی را که شیطان خواستار آن است، ترک کنند: {{متن قرآن|فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ}}<ref> اکنون آیا دست می‌کشید؟؛ سوره مائده، آیه: ۹۱.</ref> روشن است اراده شیطان چون به انسان مرتبط است، تأثیر آن در‌ صورت مقاومت انسان، کم و در‌صورت [[پذیرش]] یا [[سستی]] او، فراوان می‌شود.
[[اراده انسان]] به امور گوناگونی تعلّق می‌گیرد، حتّی ممکن است انسان به عللی مانند [[نادانی]]، [[گمراهی]] و [[لجاجت]] و [[اشتیاق]] وافر به [[هدایت]] دیگران، اموری را اراده کند که از توان وی خارج است؛ چنان‌که چیزی را اراده کند که [[مخالف]] خواست [[تکوینی]] [[خداوند]] است؛ مانند [[خروج]] از جهنّم: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَن يَخْرُجُواْ مِنَ النَّارِ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنْهَا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ}}<ref> می‌خواهند از آتش (دوزخ) رهایی یابند اما از آن بیرون نخواهند رفت و عذابی پایدار خواهند داشت؛ سوره مائده، آیه:۳۷.</ref>، خاموش کردن [[نور]] [[خدا]]: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ}}<ref> برآنند که نور خداوند را با دهان‌هاشان خاموش گردانند و خداوند جز این نمی‌خواهد؛ سوره توبه، آیه:۳۲.</ref>، [[نیرنگ]] به [[پیامبر]] و [[خیانت]] به او: {{متن قرآن|وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الأَخْسَرِينَ}}<ref> و با او نیرنگی ورزیدند ما هم آنان را زیانکارتر گرداندیم؛ سوره انبیاء، آیه:۷۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِن يُرِيدُواْ أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِيَ أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ}}<ref> و اگر بخواهند تو را فریب دهند بی‌گمان خداوند تو را بسنده است؛ هموست که تو را با یاوری خویش و با مؤمنان پشتیبانی کرد؛ سوره انفال، آیه:۶۲.</ref> و [[هدایت]] کردن گمراهانی که دیگر قابل هدایت نیستند: {{متن قرآن|أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ}}<ref> آیا می‌خواهید کسی را که خداوند گمراه وا نهاده است راهنمایی کنید؟؛ سوره نساء، آیه:۸۸.</ref>.
متعلَّق [[اراده انسان]] سبب [[پسندیده]] بودن یا [[ناپسند]] بودن آن [[اراده]] است. اموری که اراده آنها پسندیده است؛ مانند [[آخرت]]: {{متن قرآن|وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ الآخِرَةَ}}<ref> برخی جهان واپسین را می‌خواستید؛ سوره آل عمران، آیه:۱۵۲.</ref>، [[ثواب]] آن: {{متن قرآن|وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ}}<ref> آنکه بهره جهان واپسین را بجوید؛ سوره آل عمران، آیه:۱۴۵.</ref>، [[اصلاح]]: {{متن قرآن|إِن يُرِيدَا إِصْلاحًا}}<ref> چنانچه در پی اصلاح باشند؛ سوره نساء، آیه:۳۵.</ref>، تحصّن و [[پاک‌دامنی]]: {{متن قرآن|إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا}}<ref>سوره نور، آیه:۳۳.</ref>، [[تذکّر]] و [[شکر]]: {{متن قرآن|لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا}}<ref> آن کس که بخواهد در یاد گیرد یا بخواهد سپاس گزارد؛ سوره فرقان، آیه:۶۲.</ref>، وجه [[اللّه]]: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ وَجْهَهُ}}<ref> سوره انعام، آیه:۵۲.</ref>، [[عزّت]]: {{متن قرآن|مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ}}<ref> هر که عزّت می‌خواهد؛ سوره فاطر، آیه:۱۰.</ref> و کامل کردن دوره شیر دادن به نوزاد: {{متن قرآن|لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ}}<ref> کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند؛ سوره بقره، آیه:۲۳۳.</ref>. از‌ دیگر آیاتی که به اراده پسندیده [[انسان]] اشاره دارد، عبارت‌اند از: {{متن قرآن|أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا}}<ref> امّا آن کشتی از آن مستمندانی بود که (با آن) در دریا کار می‌کردند؛ بر آن شدم به آن آسیب رسانم چون در پی آن پادشاهی بود که هر کشتی (بی‌آسیب) را به زور می‌گرفت؛ سوره کهف، آیه:۷۹.</ref>،{{متن قرآن|وَلَوْ أَرَادُواْ الْخُرُوجَ لأَعَدُّواْ لَهُ عُدَّةً وَلَكِن كَرِهَ اللَّهُ انبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُواْ مَعَ الْقَاعِدِينَ}}<ref> اگر (به راستی) می‌خواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم می‌آوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید!؛ سوره توبه، آیه:۴۶.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref> شعیب گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی پس اگر ده سال را به پایان بردی خود دانی و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت؛ سوره قصص، آیه:۲۷.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَن يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَّهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَن تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالأَمْسِ إِن تُرِيدُ إِلاَّ أَن تَكُونَ جَبَّارًا فِي الأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَن تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ}}<ref> آنگاه چون خواست به کسی که دشمن هر دوی آنها بود تاخت آورد گفت: ای موسی! آیا می‌خواهی که مرا همچون کسی که دیروز کشتی بکشی؟ تو جز این نمی‌خواهی که در این (سر) زمین گردنکش باشی و نمی‌خواهی که از مصلحان باشی؛ سوره قصص، آیه:۱۹.</ref>، {{متن قرآن|قَالُواْ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ}}<ref> گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دل‌هایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفته‌ای و بر آن از گواهان باشیم؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۳.</ref>، {{متن قرآن|إِنِّي أُرِيدُ أَن تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاء الظَّالِمِينَ}}<ref> من می‌خواهم که تو با گناه من و گناه خود (نزد خداوند) بازگردی تا از دمسازان آتش باشی و این کیفر ستمگران است؛ سوره مائده، آیه:۲۹.</ref>.
اموری که [[اراده]] آنها [[ناپسند]] است؛ مانند [[دنیا]]: {{متن قرآن|مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا}}<ref> برخی از شما این جهان را می‌خواستید؛ سوره آل عمران، آیه:۱۵۲.</ref>، و [[ثواب]] آن: {{متن قرآن|وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ}}<ref> و هر کس پاداش این جهان را بخواهد؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۴۵.</ref>؛ در‌ حالی‌که [[خداوند]]، خواهان [[آخرت]] است: {{متن قرآن|تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ}}<ref> این جهان را می‌خواهید و خداوند جهان واپسین را برای شما می‌خواهد؛ سوره انفال، آیه:۶۷.</ref>، [[گمراهی]] [[مؤمنان]] و [[انحراف]] آنان از [[حق]]: {{متن قرآن|وَيُرِيدُونَ أَن تَضِلُّواْ السَّبِيلَ}}<ref> می‌خواهند شما نیز گمراه باشید؟؛ سوره نساء، آیه:۴۴.</ref> و {{متن قرآن|يُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلاً عَظِيمًا}}<ref>و آنان که از شهوت‌ها پیروی دارند می‌خواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید؛ سوره نساء، آیه:۲۷.</ref>، [[تحریف]] [[کلام خدا]]: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ}}<ref> آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند؛ سوره فتح، آیه:۱۵.</ref>، کار خلاف [[عفّت]]: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ}}<ref> و بی‌گمان تو نیک می‌دانی که چه می‌خواهیم؛ سوره هود، آیه:۷۹.</ref>، [[ظلم]] و کج‌روی: {{متن قرآن|وَمَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ}}<ref> آنان را (در رستخیز) گرد می‌آورد؛ سوره حج، آیه:۲۵.</ref>، [[فرار از جنگ]]: {{متن قرآن|إِن يُرِيدُونَ إِلاَّ فِرَارًا}}<ref> آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند؛ سوره احزاب، آیه:۱۳.</ref>، [[حلول]] [[غضب]] [[پروردگار]]: {{متن قرآن|أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ}}<ref> بر شما دراز آمد یا می‌خواستید که خشم پروردگارتان بر شما فرود آید؛ سوره طه، آیه:۸۶.</ref><ref>از دیگر آیاتی که به اراده ناپسند انسان اشاره دارد، عبارت‌اند از: نساء/۴، ۹۱؛ نساء/۴، ۱۵۰؛ صافات/۳۷، ۸۶؛ نساء/۴، ۱۴۴؛ قیامت/۷۵، ۵؛ بقره/۲، ۱۰۸؛ اسراء/۱۷، ۱۰۳؛ مدثّر/۷۴، ۵۲.</ref>. در ‌آیه‌ای نیز بیان شده، [[آخرت]] برای کسانی است که طالب [[برتری‌طلبی]] و [[فساد]] در [[زمین]] نباشند. از این [[آیه]] استفاده می‌شود ارادۀ برتری‌طلبی در زمین و فساد [[ناپسند]] است: {{متن قرآن|تِلْكَ الدَّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الأَرْضِ وَلا فَسَادًا}}<ref>آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ سوره قصص، آیه:۸۳.</ref>
چگونگی برخورد [[خداوند]] با [[انسان‌ها]]، به نوع [[اراده]] آنان بستگی دارد. اگر کسی [[زندگی دنیا]] را اراده کند، خداوند در [[دنیا]] بخشی از خواسته‌های وی را به او می‌دهد؛ ولی جزای چنین شخصی در آخرت، [[عذاب]] [[جهنم]] و [[دوری از رحمت]] و [[مغفرت الهی]] است: {{متن قرآن|مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا}}<ref> هر کس این جهان زودگذر را بخواهد، آنچه در آن بخواهیم برای هر کس اراده کنیم زود بدو می‌دهیم سپس برای او دوزخ را می‌گماریم که در آن نکوهیده رانده درآید؛ سوره اسراء، آیه:۱۸.</ref> و اگر کسی [[زندگی]] آخرت را اراده کند و برای رسیدن به آن، به‌گونه‌ای [[شایسته]] بکوشد و به [[توحید]] و [[نبوّت]] و [[معاد]] [[اعتقاد]] داشته باشد، خداوند از او تشکّر می‌کند، به این صورت که افزون بر [[پذیرش اعمال]] وی و اعطای [[ثواب]] به او، وی را [[ستایش]] نیز می‌کند: {{متن قرآن|وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا}}<ref> و از کوشش آنانکه جهان واپسین را بخواهند و فراخور آن بکوشند و مؤمن باشند؛ سپاسگزاری خواهد شد؛ سوره اسراء، آیه:۱۹.</ref><ref>المیزان، ج‌۱۳، ص‌۶۳‌ـ‌۶۶‌.</ref>. این مطلب در [[آیات]] دیگری نیز بیان شده است؛ مانند: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّه كِتَابًا مُّؤَجَّلاً وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ}}<ref> و هیچ کس جز به اذن خداوند نخواهد مرد؛ که سرنوشتی است «با هنگام» و هر کس پاداش  این جهان را بخواهد به او از آن می‌دهیم و آنکه بهره جهان واپسین را بجوید از آن به او خواهیم داد؛ و به زودی سپاسگزاران را پاداش می‌دهیم؛ سوره آل عمران، آیه:۱۴۵.</ref>، {{متن قرآن|مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ}}<ref> هر کس کشت جهان واپسین را بخواهد به کشت او می‌افزاییم و آنکه کشت این جهان را بخواهد از آن بدو می‌دهیم و در جهان واپسین هیچ بهره‌ای ندارد؛ سوره شوری، آیه:۲۰.</ref>، {{متن قرآن|مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}<ref> کسانی که زندگی این جهان و آراستگی آن را بخواهند (بر و بار) کارهایشان را در آن به آنان تمام خواهیم داد و در آن با آنان کاستی نمی‌ورزند.آنان کسانی هستند که در رستخیز جز آتش (دوزخ) نخواهند داشت و آنچه در آن کرده‌اند نابود و آنچه انجام می‌داده‌اند تباه است؛ سوره هود، آیه:۱۵ - ۱۶.</ref>. بنابراین، [[خداوند]]، هم به کسانی که [[دنیا]] را می‌خواهند و هم به کسانی که [[آخرت]] را [[اراده]] می‌کنند، از عطای خویش [[یاری]] می‌رساند: {{متن قرآن|كُلاًّ نُّمِدُّ هَؤُلاء وَهَؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّكَ}}<ref> به هر یک از آنان و اینان از دهش پروردگارت یاری می‌رسانیم و دهش پروردگارت بازداشته نیست؛ سوره اسراء، آیه:۲۰.</ref>
باید توجه داشت مقصود از اراده دنیا در [[آیات قرآن]]، شخصی است که دنیا را به‌صورت مستقل قصد کرده و از آخرت [[اعراض]] نموده و آن را فراموش کند<ref>المیزان، ج‌۱۳، ص‌۶۳‌.</ref>؛ پس [[انسان]] می‌تواند هم دنیا و هم آخرت را اراده کند، به این صورت که دنیا را به تبع آخرت بخواهد<ref>مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۶۲۸‌.</ref>.
گاهی [[انسان]]، اراده‌ای را به دیگری نسبت می‌دهد که در وی وجود ندارد؛ چنان‌که کافرانِ [[قوم]] [[حضرت نوح]]{{ع}} درباره [[حضرت]] به قوم خویش گفتند: او [[اراده]] کرده است بر شما [[برتری]] طلبد: {{متن قرآن|يُرِيدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ}}<ref> بر آن است که بر شما برتری جوید؛ سوره مؤمنون، آیه:۲۴.</ref>. گاهی هم برخی وجود اراده‌ای را در خود ادّعا می‌کنند که در آنها وجود ندارد؛ چنان‌که [[منافقان]] ادّعا می‌کنند اراده آنان احسان‌کردن است: {{متن قرآن|إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ إِحْسَانًا}}<ref> ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!؛ سوره نساء، آیه:۶۲.</ref><ref>[[محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج ۲، ص ۴۴۶ ـ ۴۴۸.</ref>.
==انواع اراده==
# [[اراده آزاد]]: اراده‌ای که تابع [[قانون]] علّیّت نباشد<ref>[[مرتضی مطهری]]، مجموعه آثار، ج۱، ص۳۸۸.</ref>
# [[اراده تشریعی]]: یعنی اینکه [[خدا]] این‌طور [[راضی]] است، خدا این‌چنین می‌خواهد<ref>مرتضی مطهری، حماسه حسینی، جلد اول، ص۳۱۷ و جلد سوم، ص۳۴۸.</ref>
# [[اراده تکوینی]]: یعنی [[قضاء و قدر]] [[الهی]] که اگر چیزی [[قضا و قدر]] حتمی الهی به آن تعلق گرفت، معنایش این است که در مقابل [[قضا و قدر الهی]] دیگر کاری نمی‌شود کرد<ref>حماسه حسینی، جلد اول، ص۳۱۷.</ref>. مقصود از اراده تکوینی، قضا و قدر حتمی الهی است<ref>حماسه حسینی، جلد سوم، ص۳۴۸.</ref>
# [[اراده کامله]]: اراده‌ای بالفعل و [[ازلی]] که احتیاج به [[انگیزه]] و محرّک و باعث ندارد، مانند [[اراده خداوند]] و همچنین [[عقول]] مجرده که حکمای الهی به آن قائل‌اند<ref>مجموعه آثار، ج۵، ص۴۳۱.</ref>
# [[اراده نیک]]: اراده نیک انسان یعنی در مقابل فرمان‌های [[وجدان]] [[مطیع]] مطلق باشد<ref>فلسفه اخلاق، ص۷۰.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۷۴.</ref>
==[[اراده الهی]] و [[انسانی]]==
مفهوم اراده در مقابل [[کراهت]] و [[جبر]] قرار دارد. مفهوم کراهت وجود محدودیت‌ها و قیدهای داخلی و خارجی است. هرچه این محدودیت‌ها و قیود بیشتر باشند، اراده و [[اختیار]] ضعیف‌تر و جبر و کراهت قوی‌تر می‌گردد؛ بر این اساس اراده دو نوع است: اراده الهی و اراده انسانی<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۴، ص۲۷۱.</ref>. تفاوت این دو نوع [[اراده]] عبارت است از:
# [[اراده الهی]] مطلق و محض است، نه محدود و [[مقید]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.</ref> و به [[حکم]] تعلق می‌گیرد؛ زیرا اشتیاقی در او متصور نیست؛ امّا اراده [[انسانی]] شدت و [[ضعف]] دارد (از جهت کیفیت [[انتخاب]] و [[اختیار]])؛ زیرا [[انسان‌ها]] از لحاظ [[استعداد]] و [[عقل]] مختلف هستند: {{متن قرآن|كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا}}<ref>«هر بار که از دلتنگی و اندوه بخواهند از آن (دوزخ) بیرون روند بازشان می‌گردانند» سوره حج، آیه ۲۲.</ref>.
# اراده انسانی در طول اراده الهی است؛ زیرا اراده الهی به [[اختیار انسان]] تعلق گرفته است و [[اجبار]] [[انسان]] به اراده الهی نقض غرضِ [[الهی]] خواهد بود؛ لذا [[اعتقاد]] [[اشاعره]] در مجبور بودن انسان و استناد فعل او به [[خداوند]] [[باطل]] است<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۱۰۷-۱۱۰.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۶۶-۶۷.</ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۲۲ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۹:۱۶

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث اراده است. "اراده" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اراده (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مفهوم‌شناسی

اراده در لغت مصدر باب افعال، به‌معنای قصد کردن[۱]، خواستن و به چیزی میل و رغبت کردن[۲] و از مادّه «رَوْد» به‌معنای طلب‌ کردن با اختیار و انتخاب[۳] و تردّد کردن برای طلب چیزی با رفق و نرمی[۴] است[۵]. همچنین اراده صفت ترجیح‌دهنده یکی از دو طرف فعل و ترک، همراه با علم و شعور است[۶].

و در اصطلاح عبارت است از: تحت کنترل قراردادن همه میل‌های نفسانی و ضد میل‌های نفسانی یعنی تنفّرها، خوف‌ها و ترس‌ها. اراده نیرویی است در انسان که همه میل‌ها و ضد میل‌ها، همه کشش‌ها و تنفّرها، خوف‌ها، بیم‌ها و ترس‌ها را تحت اختیار خود قرار می‌دهد و نمی‌گذارد یک میل یا ضدّ میل انسان را به یک طرف بکشد[۷]. به عبارتی اراده مربوط است به مالک بودن بر نفس و احساسات خود[۸]. البته باید دانست اراده نیز تحت فرمان عقل است؛ یعنی عقل تشخیص می‌دهد و اراده انجام می‌دهد[۹].[۱۰]

"اراده" قوّه‌ای مرکب از شهوت، حاجت و آرزوست و بر اشتیاق دل به چیزی یا حکمی که سزاوار است ـ خواه انجام شود یا نشود ـ اطلاق می‌شود[۱۱].[۱۲]

اراده در فلسفه و کلام

اراده در فلسفه و کلام به‌صورت‌های گوناگونی تعریف شده است، مانند:

  1. حالتی که پس از تصوّر منافع و مصالح، برای فاعل حاصل می‌شود[۱۳]؛
  2. صفتی که صاحبش را به یکی از دو طرف مقدور سوق می‌دهد[۱۴]؛
  3. صفتی که به واسطه آن، از دو طرفِ ممکن، یک طرف همراه با علم و شعور ترجیح داده می‌شود[۱۵]؛
  4. علمی که سبب صدور فعل می‌شود بدون آنکه این صدور، از روی کراهت و جبر باشد[۱۶]؛
  5. صفتی که اقتضای صاحبش را بالفعل و تأثیر او را تمام می‌کند که در حق تعالی، عبارت از علم عنایی یعنی علم به نظام احسن است و در انسان، غیر از علم به‌شمار می‌رود[۱۷]؛
  6. داعی[۱۸]
  7. علم به مصلحت موجود در فعل[۱۹]؛
  8. اعتقاد منفعت؛
  9. میلی که در پی اعتقاد منفعت حاصل می‌شود؛
  10. شوق مؤکّدی که به دنبال ادراک امر ملائم پدید می‌آید، چه ادراک یقینی باشد و چه ظنّی یا تخیّلی[۲۰]؛
  11. شوق به برطرف کردن نقصی که شخص در وجود خود می‌بیند[۲۱]؛
  12. قصدی که به دنبال جزمِ حاصل از ادراک تصوّری و تصدیقی پدید می‌آید[۲۲]؛
  13. عزم راسخی که پس از مقدّمات فعل، یعنی تصوّر و تصدیق و میل و جزم و عزم پدید می‌آید[۲۳].
  14. برخی نیز اراده را معنایی منافی با کراهت و اضطرار دانسته‌اند[۲۴].

در معنایی جامع می‌توان اراده را حالت یا صفتی دانست که پس از تصوّر منفعت یا مصلحت در فاعل ایجاد شده و موجب ترجیح یکی از دو طرف می‌شود؛ بنابراین، برخی از تعاریف پیشین نادرست است و برخی نیز تعریف دقیق اراده نیستند؛ بلکه از لوازم آن شمرده می‌شوند.

اراده در انسان، از کیفیّات نفسانیّه "امور وجدانی مانند لذّت و درد" و شناختن آن برای انسان‌ها آسان است؛ ولی علم به ماهیّت آن و نیز تعریف دقیق آن مشکل است[۲۵].[۲۶]

اراده در عرفان

در عرفان، اراده یکی از منازل سلوک دانسته شده است و برخی آن را نخستین درجه از سلوک عارفان دانسته و گفته‌اند: در چنگ زدن به دست‌گیره محکم الهی رغبتی است که باعث می‌شود باطن شخص برای اتّصال حقیقی به عالم قدس به‌سوی آن حرکت کند. این رغبت در پی‌تصدیق جازم ـ خواه از راه یقین برهانی به‌دست آید یا اعتقاد ایمانی ـ حاصل‌ می‌شود[۲۷]. برخی دیگر در تبیین آن گفته‌اند: نفس را از خواسته‌هایش منع کردن و او را به اوامر حق و رضا به قضای او متوجّه ساختن یا ترک کردن عادت و ترکِ فرورفتن در شهوات و غفلت از حق و توجّه به امور دنیایی[۲۸] یا انگیزه‌های حقیقت را از روی میل و رغبت اجابت‌کردن[۲۹] یا دل را به طلب حق متوجّه ساختن[۳۰] یا مبدأ محبّت یا پاره‌ای از آتش محبّت که در دل می‌افتد و شخص را به اجابت انگیزه‌های حقیقت سوق می‌دهد[۳۱][۳۲].

نسبت دادن اراده به موجوداتی مانند دیوار[۳۳]. که دارای شعور نیستند، مجاز است[۳۴]؛ البتّه در این خصوص باید به این نکته توجّه داشت که نگاه ما به موجودات، دو گونه است: گاهی با دید واقعی و حقیقی به اصل حقیقت وجود بدون در نظر گرفتن مراتب آن نظر می‌کنیم. در این صورت، تمام موجودات، حتّی جمادات به‌اندازه بهره‌ای که از وجود دارند، دارای علم و شعور و اراده‌اند و اسناد اراده به آنها حقیقی است؛ ولی گاهی با دید ظاهری به مقایسه بین مراتب وجود می‌پردازیم. با این دید، موجودات به دو بخش با شعور و فاقد شعور تقسیم می‌شوند و اسناد اراده به قسم اوّل، حقیقت، و به قسم دوم، مجاز خواهد بود؛ بنابراین، اراده مانند وجود، مشترک معنوی است که حقیقت آن واحد، ولی دارای مراتب است[۳۵][۳۶].

اراده در قرآن

اراده در در قرآن ۹۰ بار به‌کار رفته و ضمن آن، به موارد گوناگون اراده انسان‌ها مانند: اراده خوبی‌ها و بدی‌ها، اراده دنیا و آخرت، اراده پاداش گرفتن، اراده برتری یافتن، اراده وجه اللّه، اراده عزّت، یا اراده اموری که توانایی انجام آنها را ندارند، اشاره و نیز بیان شده که اراده شیطان، گمراه کردن انسان‌ها و ایجاد دشمنی بین آنها است[۳۷].

تفاوت اراده با دیگر عناوین مشابه

اراده با عناوین مشابهی نظیر اختیار، مشیّت و قصد فرق دارد:

تفاوت اراده با اختیار

  1. از آنجا که اختیار از خیر مشتق شده و به آنچه خیر است یا خیر دیده می‌شود، تعلّق می‌گیرد اما تعلّق اراده به آنچه شرّ است یا شرّ دیده می‌شود نیز ممکن است.
  2. در حالت اجبار و اکراه و نیز در حالت اضطرار، اختیار تحقّق نمی‌یابد؛ ولی اراده در این دو حال نیز حاصل می‌شود [۳۸] ﴿وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۳۹] این دو فرق به استعمال واژه‌های اراده و اختیار مربوط است[۴۰].

تفاوت اراده با مشیّت

  1. مشیّت، صرفاً خواستن چیزی است؛ ولی اراده، به سمت آن چیز رفتن و اقدام کردن است و روشن است گاهی چیزی خواسته می‌شود؛ ولی اراده بر انجام آن تعلّق نمی‌گیرد؛ ازاین‌رو می‌توان گفت: مشیّت، مرتبه ضعیف اراده است که با فعل فاصله دارد و اراده، مرتبه قوی مشیّت و متّصل به فعل است[۴۱].
  2. در نگاه دیگر، اراده از تعیّنات مشیّت و متأخّر از آن است[۴۲]؛ زیرا مشیّت، مربوط به مرتبه علم و اراده مربوط به مرتبه خارج است[۴۳].

تفاوت اراده با قصد

  1. قصد فقط به فعل خود قصدکننده تعلّق می‌گیرد؛ ولی اراده هم به فعل اراده‌کننده و هم به فعل غیرش متعلّق می‌شود[۴۴]. علاوه بر این، در معنای قصد، نوعی میانه‌روی نیز مورد نظر است[۴۵][۴۶].

تفاوت اراده با عناوین دیگر

اراده با عناوین دیگری مانند قدرت، شهوت و میل، تمنّی و رضا، محبّت و شوق که ممکن است با اراده یکی دانسته شوند نیز تفاوت دارد:

  1. قدرت، صاحبش را به دو طرف فعل و ترک متمکّن می‌سازد؛ ولی اراده یکی از دو طرف را ترجیح می‌دهد.
  2. گاهی اراده هست و شهوت نیست؛ مانند خوردن دارویی تلخ که برای انسان مفید است و گاهی شهوت هست و اراده نیست؛ مانند اینکه انسان از خوردن غذای لذیذی که برای وی مضر است، امتناع می‌ورزد[۴۷].
  3. اراده بنا به نظر برخی محقّقان فقط به مقدوری که زمان آن نیز گذشته نباشد، تعلّق می‌گیرد؛ ولی تمنّی به امر مقدور و غیر مقدور و نیز به امر گذشته و آینده تعلّق می‌گیرد[۴۸].
  4. اراده مربوط به آینده و رضا مربوط به گذشته یا حال است[۴۹].
  5. محبّت اگر به‌معنای شهوت نباشد، مزیّتی دارد که در اراده نیست؛ زیرا وقتی گفته می‌شود: "اُحبّه"، یعنی هیچ نوع بدی را برای او نمی‌خواهم؛ ولی وقتی گفته می‌شود:ارید له الخیر‏ ، به این معنا نیست که هیچ‌گونه بدی را برای او نمی‌خواهم[۵۰].
  6. اراده، میلی اختیاری، ولی شوق، میلی طبیعی است؛ افزون بر اینکه گاهی شوق هست و اراده نیست و گاهی اراده هست و شوق نیست[۵۱][۵۲].

مبادی اراده

همان‌گونه که انجام هر فعل اختیاری، به اراده مسبوق است، خود اراده نیز به مبادی و عللی مسبوق است که باعث تحقّق اراده‌ای خاص می‌شوند. در آیاتی از قرآن به برخی از این مبادی اشاره شده؛ مانند اینکه ایمان آوردن انسان در پی آن است که خداوند، ایمان را محبوب وی قرار داده، در قلب او زینت دهد: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُوْلَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ [۵۳]. پیامبران به واسطه وحی الهی، کارهای نیک را اراده کرده و انجام می‌دهند: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ [۵۴] امر الهی سبب اراده برخی امور به‌وسیله پیامبران می‌شود.﴿أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا[۵۵]، ﴿وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا[۵۶] روی‌گردانی از یاد‌ خدا باعث می‌شود که انسان فقط زندگی دنیا را اراده کند﴿فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا[۵۷]. پیروی از شهوات باعث‌ می‌شود شخص، انحراف دیگران را نیز اراده کند: ﴿وَاللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلاً عَظِيمًا[۵۸] و‌...‌.[۵۹].

از دیدگاه فلسفی، مبادی اراده به‌ترتیب تصوّر، تصدیق و شوق است؛ یعنی در ابتدا چیزی تصوّر می‌شود، بعد از تصوّر، تصدیق به فایده یا ضرر پیدا می‌شود و در اثر این تصدیق، شوق به جذب منفعت که شهوت نامیده می‌شود یا شوق به دفع ضرر که غضب نام دارد، پدید می‌آید و با قوی‌شدن این شوق، اراده تحقّق می‌یابد[۶۰].

تصدیقی که از مبادی اراده است، به سه قسم تقسیم می‌شود:

  1. تصدیق یقینی که تصدیق به خیرات عالم عقل، یعنی دارالیقین است؛
  2. تصدیق ظنّی که تصدیق به خیرات محدود آخرتی است؛ خیراتی که به‌دلیل محدود بودن، ظنّی به‌شمار می‌آیند؛
  3. تصدیق تخیّلی که تصدیق به خیرات دنیایی است؛ خیراتی که به‌دلیل محدودیّت و قابل زوال بودن تخیّلی شمرده می‌شوند.

قسم اوّل منشأ پیدایش اراده‌ای می‌شود که مخصوص مقرّبان است. آنها با این اراده، خیرات یقینی را می‌طلبند. قسم دوم، اراده‌ای را پدید می‌آورد که به اصحاب یمین اختصاص دارد. آنان با این اراده، به سمت خیرات آخرتی می‌روند و قسم سوم باعث پیدایش اراده‌ای می‌شود که خاص اصحاب شمال است. آنان با این اراده، همه همّت خویش را متوجّه امور دنیایی می‌کنند[۶۱].[۶۲]

متعلّقات اراده

مقتضای صفت اراده آن است که به چیزی تعلق بگیرد. اراده شیطان در قرآن فقط به چیزی تعلّق گرفته که به ضرر معنوی انسان باشد؛ مانند گمراه کردن انسان‌ها: ﴿وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ[۶۳]، و ایجاد دشمنی میان آنان: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلاةِ[۶۴] قرآن با توجّه به این مطلب، از انسان‌ها می‌خواهد تا در برابر اراده شیطان مقاومت و گناهانی مانند شراب‌خواری و قماربازی را که شیطان خواستار آن است، ترک کنند: ﴿فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ[۶۵] روشن است اراده شیطان چون به انسان مرتبط است، تأثیر آن در‌ صورت مقاومت انسان، کم و در‌صورت پذیرش یا سستی او، فراوان می‌شود.

اراده انسان به امور گوناگونی تعلّق می‌گیرد، حتّی ممکن است انسان به عللی مانند نادانی، گمراهی و لجاجت و اشتیاق وافر به هدایت دیگران، اموری را اراده کند که از توان وی خارج است؛ چنان‌که چیزی را اراده کند که مخالف خواست تکوینی خداوند است؛ مانند خروج از جهنّم: ﴿يُرِيدُونَ أَن يَخْرُجُواْ مِنَ النَّارِ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنْهَا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ[۶۶]، خاموش کردن نور خدا: ﴿يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ[۶۷]، نیرنگ به پیامبر و خیانت به او: ﴿وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الأَخْسَرِينَ[۶۸]؛ ﴿وَإِن يُرِيدُواْ أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِيَ أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ[۶۹] و هدایت کردن گمراهانی که دیگر قابل هدایت نیستند: ﴿أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ[۷۰].

متعلَّق اراده انسان سبب پسندیده بودن یا ناپسند بودن آن اراده است. اموری که اراده آنها پسندیده است؛ مانند آخرت: ﴿وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ الآخِرَةَ[۷۱]، ثواب آن: ﴿وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ[۷۲]، اصلاح: ﴿إِن يُرِيدَا إِصْلاحًا[۷۳]، تحصّن و پاک‌دامنی: ﴿إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا[۷۴]، تذکّر و شکر: ﴿لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا[۷۵]، وجه اللّه: ﴿يُرِيدُونَ وَجْهَهُ[۷۶]، عزّت: ﴿مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ[۷۷] و کامل کردن دوره شیر دادن به نوزاد: ﴿لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ[۷۸]. از‌ دیگر آیاتی که به اراده پسندیده انسان اشاره دارد، عبارت‌اند از: ﴿أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا[۷۹]،﴿وَلَوْ أَرَادُواْ الْخُرُوجَ لأَعَدُّواْ لَهُ عُدَّةً وَلَكِن كَرِهَ اللَّهُ انبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُواْ مَعَ الْقَاعِدِينَ[۸۰]، ﴿قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ[۸۱]، ﴿فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَن يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَّهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَن تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالأَمْسِ إِن تُرِيدُ إِلاَّ أَن تَكُونَ جَبَّارًا فِي الأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَن تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ[۸۲]، ﴿قَالُواْ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ[۸۳]، ﴿إِنِّي أُرِيدُ أَن تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاء الظَّالِمِينَ[۸۴].

اموری که اراده آنها ناپسند است؛ مانند دنیا: ﴿مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا[۸۵]، و ثواب آن: ﴿وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ[۸۶]؛ در‌ حالی‌که خداوند، خواهان آخرت است: ﴿تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ[۸۷]، گمراهی مؤمنان و انحراف آنان از حق: ﴿وَيُرِيدُونَ أَن تَضِلُّواْ السَّبِيلَ[۸۸] و ﴿يُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلاً عَظِيمًا[۸۹]، تحریف کلام خدا: ﴿يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ[۹۰]، کار خلاف عفّت: ﴿وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ[۹۱]، ظلم و کج‌روی: ﴿وَمَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ[۹۲]، فرار از جنگ: ﴿إِن يُرِيدُونَ إِلاَّ فِرَارًا[۹۳]، حلول غضب پروردگار: ﴿أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ[۹۴][۹۵]. در ‌آیه‌ای نیز بیان شده، آخرت برای کسانی است که طالب برتری‌طلبی و فساد در زمین نباشند. از این آیه استفاده می‌شود ارادۀ برتری‌طلبی در زمین و فساد ناپسند است: ﴿تِلْكَ الدَّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الأَرْضِ وَلا فَسَادًا[۹۶]

چگونگی برخورد خداوند با انسان‌ها، به نوع اراده آنان بستگی دارد. اگر کسی زندگی دنیا را اراده کند، خداوند در دنیا بخشی از خواسته‌های وی را به او می‌دهد؛ ولی جزای چنین شخصی در آخرت، عذاب جهنم و دوری از رحمت و مغفرت الهی است: ﴿مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا[۹۷] و اگر کسی زندگی آخرت را اراده کند و برای رسیدن به آن، به‌گونه‌ای شایسته بکوشد و به توحید و نبوّت و معاد اعتقاد داشته باشد، خداوند از او تشکّر می‌کند، به این صورت که افزون بر پذیرش اعمال وی و اعطای ثواب به او، وی را ستایش نیز می‌کند: ﴿وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا[۹۸][۹۹]. این مطلب در آیات دیگری نیز بیان شده است؛ مانند: ﴿وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّه كِتَابًا مُّؤَجَّلاً وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ[۱۰۰]، ﴿مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ[۱۰۱]، ﴿مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ[۱۰۲]. بنابراین، خداوند، هم به کسانی که دنیا را می‌خواهند و هم به کسانی که آخرت را اراده می‌کنند، از عطای خویش یاری می‌رساند: ﴿كُلاًّ نُّمِدُّ هَؤُلاء وَهَؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّكَ[۱۰۳]

باید توجه داشت مقصود از اراده دنیا در آیات قرآن، شخصی است که دنیا را به‌صورت مستقل قصد کرده و از آخرت اعراض نموده و آن را فراموش کند[۱۰۴]؛ پس انسان می‌تواند هم دنیا و هم آخرت را اراده کند، به این صورت که دنیا را به تبع آخرت بخواهد[۱۰۵].

گاهی انسان، اراده‌ای را به دیگری نسبت می‌دهد که در وی وجود ندارد؛ چنان‌که کافرانِ قوم حضرت نوح(ع) درباره حضرت به قوم خویش گفتند: او اراده کرده است بر شما برتری طلبد: ﴿يُرِيدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ[۱۰۶]. گاهی هم برخی وجود اراده‌ای را در خود ادّعا می‌کنند که در آنها وجود ندارد؛ چنان‌که منافقان ادّعا می‌کنند اراده آنان احسان‌کردن است: ﴿إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ إِحْسَانًا[۱۰۷][۱۰۸].

انواع اراده

  1. اراده آزاد: اراده‌ای که تابع قانون علّیّت نباشد[۱۰۹]
  2. اراده تشریعی: یعنی اینکه خدا این‌طور راضی است، خدا این‌چنین می‌خواهد[۱۱۰]
  3. اراده تکوینی: یعنی قضاء و قدر الهی که اگر چیزی قضا و قدر حتمی الهی به آن تعلق گرفت، معنایش این است که در مقابل قضا و قدر الهی دیگر کاری نمی‌شود کرد[۱۱۱]. مقصود از اراده تکوینی، قضا و قدر حتمی الهی است[۱۱۲]
  4. اراده کامله: اراده‌ای بالفعل و ازلی که احتیاج به انگیزه و محرّک و باعث ندارد، مانند اراده خداوند و همچنین عقول مجرده که حکمای الهی به آن قائل‌اند[۱۱۳]
  5. اراده نیک: اراده نیک انسان یعنی در مقابل فرمان‌های وجدان مطیع مطلق باشد[۱۱۴].[۱۱۵]

اراده الهی و انسانی

مفهوم اراده در مقابل کراهت و جبر قرار دارد. مفهوم کراهت وجود محدودیت‌ها و قیدهای داخلی و خارجی است. هرچه این محدودیت‌ها و قیود بیشتر باشند، اراده و اختیار ضعیف‌تر و جبر و کراهت قوی‌تر می‌گردد؛ بر این اساس اراده دو نوع است: اراده الهی و اراده انسانی[۱۱۶]. تفاوت این دو نوع اراده عبارت است از:

  1. اراده الهی مطلق و محض است، نه محدود و مقید: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱۱۷] و به حکم تعلق می‌گیرد؛ زیرا اشتیاقی در او متصور نیست؛ امّا اراده انسانی شدت و ضعف دارد (از جهت کیفیت انتخاب و اختیار)؛ زیرا انسان‌ها از لحاظ استعداد و عقل مختلف هستند: ﴿كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا[۱۱۸].
  2. اراده انسانی در طول اراده الهی است؛ زیرا اراده الهی به اختیار انسان تعلق گرفته است و اجبار انسان به اراده الهی نقض غرضِ الهی خواهد بود؛ لذا اعتقاد اشاعره در مجبور بودن انسان و استناد فعل او به خداوند باطل است[۱۱۹].[۱۲۰].

منابع

  1. حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲
  2. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم
  3. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر

پانویس

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۳، ص۱۸۸.
  2. القاموس‌المحیط، ج‌۱، ص‌۴۱۵ «رود».
  3. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۴، ص۲۷۰.
  4. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۷۱.
  5. حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۲، ص ۴۴۲؛ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۶۶-۶۷.
  6. محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۲، ص ۴۴۲.
  7. مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۴۹.
  8. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۷، ص۳۵۹.
  9. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۲۸۱.
  10. محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۷۴.
  11. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۷۱.
  12. عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۶۶-۶۷.
  13. گوهر مراد، ص‌۲۵۰.
  14. شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۶۴۷‌.
  15. المیزان، ج‌۱، ص‌۱۰۶.
  16. درة‌التاج، ص‌۵۶۹.
  17. دررالفوائد، ج‌۲، ص‌۷۸.
  18. انوارالملکوت، ص‌۱۳۷‌ـ‌۱۳۸.
  19. مفتاح‌الباب، ص‌۱۱۷.
  20. شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۶۴۸‌.
  21. تهافت التهافت، ص‌۴۲.
  22. شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۶۴۷‌.
  23. شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۶۴۷‌.
  24. المصطلحات الکلامیه، ص‌۱۵.
  25. اسفار، ج‌۶، ص‌۳۳۵‌ـ‌۳۳۶.
  26. حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۴.
  27. الاشارات و التنبیهات، ج‌۳، ص‌۳۷۸.
  28. الطبقات الصوفیه، ص‌۴۷۵.
  29. شرح منازل السائرین، ص‌۶۶.
  30. مصطلحات التصوف، ص‌۴۷.
  31. مصطلحات التصوف، ص‌۷۶‌ـ‌۹۶.
  32. حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۲ – ۴۴۳؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۷۴.
  33. سوره کهف، آیه:۷۷.
  34. المیزان، ج‌۱۳، ص‌۵۹‌ـ‌۶۰ و ۳۴۶.
  35. اسفار، ج‌۶، ص۳۳۵‌ـ‌۳۳۶؛ الدرر الفوائد، ج‌۲، ص‌۷۹.
  36. حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۳.
  37. محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۴.
  38. الفروق اللغویه، ص‌۲۸.
  39. کسانی که (توان) زناشویی نمی‌یابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بی‌نیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را می‌خواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره نور، آیه:۳۳.
  40. حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۴.
  41. الفروق اللغویه، ص‌۳۵، ش ۱۳۸.
  42. شرح فصوص الحکم، ص‌۸۱۶‌ـ‌۸۱۷‌.
  43. محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۴.
  44. الفروق اللغویه، ص‌۴۲۹.
  45. نثر طوبی، ج‌۲، ص‌۳۰۱.
  46. محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۵.
  47. اسفار، ج۴، ص۱۱۳؛ کشاف‌اصطلاحات الفنون، ج۱، ص‌۱۳۲‌ـ‌۱۳۶؛ الفروق اللغویه، ص‌۳۴.
  48. کشاف اصطلاحات‌الفنون، ج۱، ص۱۳۶‌ـ‌۱۳۲؛ الفروق‌اللغویه،ص‌۱۴۲.
  49. الفروق اللغویه، ص‌۳۴.
  50. الفروق اللغویه، ص‌۴۸۴.
  51. اسفار، ج‌۴، ص‌۱۱۳.
  52. حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۵.
  53. و بدانید که فرستاده خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی می‌افتید امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دل‌های شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند؛ سوره حجرات، آیه:۷.
  54. و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند؛ سوره انبیاء، آیه:۷۳.
  55. ، امّا آن کشتی از آن مستمندانی بود که (با آن) در دریا کار می‌کردند؛ بر آن شدم به آن آسیب رسانم چون در پی آن پادشاهی بود که هر کشتی (بی‌آسیب) را به زور می‌گرفت؛ سوره کهف، آیه:۷۹.
  56. و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معنی آنچه بر آن شکیبایی نتوانستی کرد؛ سوره کهف، آیه:۷۹.
  57. پس، از آن کس که از یاد ما دل گردانده و جز زندگی این جهان را نخواسته است روی بگردان؛ سوره نجم، آیه:۲۹.
  58. و خداوند می‌خواهد توبه شما را بپذیرد و آنان که از شهوت‌ها پیروی دارند می‌خواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید؛ سوره نساء، آیه:۲۷.
  59. حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۵.
  60. محمد حسین حشمت‌پور|حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۶.
  61. شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۶۴۸‌؛ شرح الاسماء، ص‌۳۴۴‌ـ‌۳۴۹؛ دررالفوائد، ج‌۲، ص‌۸۴‌.
  62. حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۶.
  63. و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند؛ سوره نساء، آیه:۶۰.
  64. شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ سوره مائده، آیه:۹۱.
  65. اکنون آیا دست می‌کشید؟؛ سوره مائده، آیه: ۹۱.
  66. می‌خواهند از آتش (دوزخ) رهایی یابند اما از آن بیرون نخواهند رفت و عذابی پایدار خواهند داشت؛ سوره مائده، آیه:۳۷.
  67. برآنند که نور خداوند را با دهان‌هاشان خاموش گردانند و خداوند جز این نمی‌خواهد؛ سوره توبه، آیه:۳۲.
  68. و با او نیرنگی ورزیدند ما هم آنان را زیانکارتر گرداندیم؛ سوره انبیاء، آیه:۷۰.
  69. و اگر بخواهند تو را فریب دهند بی‌گمان خداوند تو را بسنده است؛ هموست که تو را با یاوری خویش و با مؤمنان پشتیبانی کرد؛ سوره انفال، آیه:۶۲.
  70. آیا می‌خواهید کسی را که خداوند گمراه وا نهاده است راهنمایی کنید؟؛ سوره نساء، آیه:۸۸.
  71. برخی جهان واپسین را می‌خواستید؛ سوره آل عمران، آیه:۱۵۲.
  72. آنکه بهره جهان واپسین را بجوید؛ سوره آل عمران، آیه:۱۴۵.
  73. چنانچه در پی اصلاح باشند؛ سوره نساء، آیه:۳۵.
  74. سوره نور، آیه:۳۳.
  75. آن کس که بخواهد در یاد گیرد یا بخواهد سپاس گزارد؛ سوره فرقان، آیه:۶۲.
  76. سوره انعام، آیه:۵۲.
  77. هر که عزّت می‌خواهد؛ سوره فاطر، آیه:۱۰.
  78. کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند؛ سوره بقره، آیه:۲۳۳.
  79. امّا آن کشتی از آن مستمندانی بود که (با آن) در دریا کار می‌کردند؛ بر آن شدم به آن آسیب رسانم چون در پی آن پادشاهی بود که هر کشتی (بی‌آسیب) را به زور می‌گرفت؛ سوره کهف، آیه:۷۹.
  80. اگر (به راستی) می‌خواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم می‌آوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید!؛ سوره توبه، آیه:۴۶.
  81. شعیب گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی پس اگر ده سال را به پایان بردی خود دانی و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت؛ سوره قصص، آیه:۲۷.
  82. آنگاه چون خواست به کسی که دشمن هر دوی آنها بود تاخت آورد گفت: ای موسی! آیا می‌خواهی که مرا همچون کسی که دیروز کشتی بکشی؟ تو جز این نمی‌خواهی که در این (سر) زمین گردنکش باشی و نمی‌خواهی که از مصلحان باشی؛ سوره قصص، آیه:۱۹.
  83. گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دل‌هایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفته‌ای و بر آن از گواهان باشیم؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۳.
  84. من می‌خواهم که تو با گناه من و گناه خود (نزد خداوند) بازگردی تا از دمسازان آتش باشی و این کیفر ستمگران است؛ سوره مائده، آیه:۲۹.
  85. برخی از شما این جهان را می‌خواستید؛ سوره آل عمران، آیه:۱۵۲.
  86. و هر کس پاداش این جهان را بخواهد؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۴۵.
  87. این جهان را می‌خواهید و خداوند جهان واپسین را برای شما می‌خواهد؛ سوره انفال، آیه:۶۷.
  88. می‌خواهند شما نیز گمراه باشید؟؛ سوره نساء، آیه:۴۴.
  89. و آنان که از شهوت‌ها پیروی دارند می‌خواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید؛ سوره نساء، آیه:۲۷.
  90. آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند؛ سوره فتح، آیه:۱۵.
  91. و بی‌گمان تو نیک می‌دانی که چه می‌خواهیم؛ سوره هود، آیه:۷۹.
  92. آنان را (در رستخیز) گرد می‌آورد؛ سوره حج، آیه:۲۵.
  93. آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند؛ سوره احزاب، آیه:۱۳.
  94. بر شما دراز آمد یا می‌خواستید که خشم پروردگارتان بر شما فرود آید؛ سوره طه، آیه:۸۶.
  95. از دیگر آیاتی که به اراده ناپسند انسان اشاره دارد، عبارت‌اند از: نساء/۴، ۹۱؛ نساء/۴، ۱۵۰؛ صافات/۳۷، ۸۶؛ نساء/۴، ۱۴۴؛ قیامت/۷۵، ۵؛ بقره/۲، ۱۰۸؛ اسراء/۱۷، ۱۰۳؛ مدثّر/۷۴، ۵۲.
  96. آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ سوره قصص، آیه:۸۳.
  97. هر کس این جهان زودگذر را بخواهد، آنچه در آن بخواهیم برای هر کس اراده کنیم زود بدو می‌دهیم سپس برای او دوزخ را می‌گماریم که در آن نکوهیده رانده درآید؛ سوره اسراء، آیه:۱۸.
  98. و از کوشش آنانکه جهان واپسین را بخواهند و فراخور آن بکوشند و مؤمن باشند؛ سپاسگزاری خواهد شد؛ سوره اسراء، آیه:۱۹.
  99. المیزان، ج‌۱۳، ص‌۶۳‌ـ‌۶۶‌.
  100. و هیچ کس جز به اذن خداوند نخواهد مرد؛ که سرنوشتی است «با هنگام» و هر کس پاداش این جهان را بخواهد به او از آن می‌دهیم و آنکه بهره جهان واپسین را بجوید از آن به او خواهیم داد؛ و به زودی سپاسگزاران را پاداش می‌دهیم؛ سوره آل عمران، آیه:۱۴۵.
  101. هر کس کشت جهان واپسین را بخواهد به کشت او می‌افزاییم و آنکه کشت این جهان را بخواهد از آن بدو می‌دهیم و در جهان واپسین هیچ بهره‌ای ندارد؛ سوره شوری، آیه:۲۰.
  102. کسانی که زندگی این جهان و آراستگی آن را بخواهند (بر و بار) کارهایشان را در آن به آنان تمام خواهیم داد و در آن با آنان کاستی نمی‌ورزند.آنان کسانی هستند که در رستخیز جز آتش (دوزخ) نخواهند داشت و آنچه در آن کرده‌اند نابود و آنچه انجام می‌داده‌اند تباه است؛ سوره هود، آیه:۱۵ - ۱۶.
  103. به هر یک از آنان و اینان از دهش پروردگارت یاری می‌رسانیم و دهش پروردگارت بازداشته نیست؛ سوره اسراء، آیه:۲۰.
  104. المیزان، ج‌۱۳، ص‌۶۳‌.
  105. مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۶۲۸‌.
  106. بر آن است که بر شما برتری جوید؛ سوره مؤمنون، آیه:۲۴.
  107. ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!؛ سوره نساء، آیه:۶۲.
  108. حشمت‌پور، محمد حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج ۲، ص ۴۴۶ ـ ۴۴۸.
  109. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۳۸۸.
  110. مرتضی مطهری، حماسه حسینی، جلد اول، ص۳۱۷ و جلد سوم، ص۳۴۸.
  111. حماسه حسینی، جلد اول، ص۳۱۷.
  112. حماسه حسینی، جلد سوم، ص۳۴۸.
  113. مجموعه آثار، ج۵، ص۴۳۱.
  114. فلسفه اخلاق، ص۷۰.
  115. محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۷۴.
  116. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۴، ص۲۷۱.
  117. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
  118. «هر بار که از دلتنگی و اندوه بخواهند از آن (دوزخ) بیرون روند بازشان می‌گردانند» سوره حج، آیه ۲۲.
  119. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۱۰۷-۱۱۰.
  120. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۶۶-۶۷.