خرق عادت: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{خرد}} +)) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> |
نسخهٔ ۲۰ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۵۴
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل معجزه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- پدیدههایی که در این جهان، پدید میآید غالباً از راه اسباب و عللی است که با آزمایشهای گوناگون، قابل شناخت میباشد مانند اکثریت قریب به اتفاق پدیدههای فیزیکی و شیمیایی و زیستی و روانی. ولی در موارد نادری، پارهای از این پدیدهها به گونۀ دیگری تحقق مییابد و میتوان کلیّه اسباب و علل آنها را به وسیله آزمایشهای حسی شناخت و شواهدی یافت میشود که در پیدایش اینگونه پدیدهها نوع دیگری از عوامل، مؤثر است مانند کارهای شگفت انگیزی که مرتاضان، انجام میدهند و متخصصان علوم مختلف، گواهی میدهند این کارها براساس قوانین علوم مادی و تجربی، انجام نمییابد. چنین اموری را خارقالعاده مینامند. [۱].
- امور خارقالعاده را میتوان به دو بخش کلی، تقسیم کرد: یک: اموری که هر چند اسباب و علل عادی ندارد، اما اسباب غیرعادی آنها کم و بیش در اختیار بشر قرار میگیرد و میتوان با آموزشها و تمرینهای ویژهای به آنها دست یافت، مانند کارهای مرتاضان. بخش دیگر، کارهای خارقالعادهای است که تحقق آنها مربوط به اذن خاص الهی میباشد و اختیار آنها به دست افرادی که ارتباط با خدای متعال ندارند سپرده نمیشود و از اینروی دارای دو ویژگی اساسی است. اولا قابل تعلیم و تعلّم نیست، و ثانیاً تحت تأثیر نیروی قویتری قرار نمیگیرد و مغلوب عاملِ دیگری واقع نمیشود. اینگونه خوارق عادت، مخصوص بندگان برگزیده خداست و هرگز در دام گمراهان و هوسبازان نمیافتد ولی اختصاص به پیامبران ندارد بلکه گاهی سایر اولیاء خدا هم از آنها برخوردار میشوند و از اینروی، به اصطلاح کلامی، همه آنها را معجزه نمیخوانند و معمولاً چنین کارهایی که از غیر پیامبران سر میزند بنام کرامت موسوم میگردد چنانکه علمهای غیرعادی الهی هم منحصر به وحی نبوت نیست و هنگامی که چنین علمهایی به دیگران داده شود بنام الهام و تحدیث و مانند آنها نامیده میشود.
- ضمناً راه بازشناسی این دو نوع از خوارق عادت الهی و غیرالهی نیز معلوم شد یعنی اگر انجام دادن امر خارقالعادهای قابل تعلیم و تعلّم باشد یا فاعل دیگری بتواند جلو ایجاد یا ادامه آن را بگیرد و اثرش را خنثی سازد از قبیل خوارق عادت الهی نخواهد بود. چنانکه تبهکاری و فساد عقاید و اخلاق شخص را میتوان نشانه دیگری بر عدم ارتباط وی با خدای متعال، و شیطانی یا نفسانی بودن کارهایش به حساب آورد. [۲].