نهاد وکالت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله'
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان')
جز (جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله')
خط ۲۳: خط ۲۳:
*'''[[راهنمایی]] و [[ارشاد]] [[شیعیان]] و [[مناظره]] با [[مخالفان]]''': فراوان، [[امامان]]{{عم}} [[شیعیان]] را برای [[شناخت حق]]، به [[وکیلان]] سرشناس خود ارجاع می‌دادند. [[وکلا]] و [[نایبان چهارگانه]] [[عصر غیبت]] در [[مسائل اعتقادی]]، به [[ارشاد]] و [[راهنمایی]] [[شیعیان]] می‌پرداختند و در مواردی سخن آنها به عنوان سخن و بیان [[ائمه]]{{عم}} [[عقیده]] [[حق]] را از [[باطل]] جدا کرده است؛ برای نمونه، وقتی [[شیعیان]] درباره مفّوضه<REF>«[[تفویض]]» یعنی [[خداوند]] امور عالم را به دیگران واگذار کرده است. مفّوضه [[معتقد]] بودند که امر [[خلق]] و [[رزق]] به [[امامان]] واگذار شده است؛ در حالی که طبق [[عقاید شیعه]]، همه امور، تحت [[اراده]] و [[تدبیر الهی]] است.</REF> و [[عقاید]] آنها از [[نائب]] اوّل سوال کردند او در پاسخ، دیدگاه مفّوضه را در نسبت دادن [[خلق]] و [[رزق]] به [[امامان]] رد کرد و آن را به [[ذات مقدس]] [[ربوبی]] مربوط دانست.<REF>ر.ک: [[الغیبة]] [[شیخ طوسی]]، ص ۲۹۳.</REF> با این موضع‌گیری، [[شیعیان]] و [[پیروان اهل بیت]] نیز در این موضوع به همین [[عقیده]] [[گرایش]] یافتند.
*'''[[راهنمایی]] و [[ارشاد]] [[شیعیان]] و [[مناظره]] با [[مخالفان]]''': فراوان، [[امامان]]{{عم}} [[شیعیان]] را برای [[شناخت حق]]، به [[وکیلان]] سرشناس خود ارجاع می‌دادند. [[وکلا]] و [[نایبان چهارگانه]] [[عصر غیبت]] در [[مسائل اعتقادی]]، به [[ارشاد]] و [[راهنمایی]] [[شیعیان]] می‌پرداختند و در مواردی سخن آنها به عنوان سخن و بیان [[ائمه]]{{عم}} [[عقیده]] [[حق]] را از [[باطل]] جدا کرده است؛ برای نمونه، وقتی [[شیعیان]] درباره مفّوضه<REF>«[[تفویض]]» یعنی [[خداوند]] امور عالم را به دیگران واگذار کرده است. مفّوضه [[معتقد]] بودند که امر [[خلق]] و [[رزق]] به [[امامان]] واگذار شده است؛ در حالی که طبق [[عقاید شیعه]]، همه امور، تحت [[اراده]] و [[تدبیر الهی]] است.</REF> و [[عقاید]] آنها از [[نائب]] اوّل سوال کردند او در پاسخ، دیدگاه مفّوضه را در نسبت دادن [[خلق]] و [[رزق]] به [[امامان]] رد کرد و آن را به [[ذات مقدس]] [[ربوبی]] مربوط دانست.<REF>ر.ک: [[الغیبة]] [[شیخ طوسی]]، ص ۲۹۳.</REF> با این موضع‌گیری، [[شیعیان]] و [[پیروان اهل بیت]] نیز در این موضوع به همین [[عقیده]] [[گرایش]] یافتند.


*'''کمک به حل [[مشکلات]] [[شیعیان]]''': [[سازمان وکالت]] در همه دوره‌ها و به ویژه در [[عصر غیبت]] کوتاه مدت [[پناهگاه]] بسیار خوبی برای [[شیعیان]] بوده است. [[وکیلان]] می‌کوشیدند تا نیازهای مختلف [[شیعیان]] را برآورده کنند و این کار در موارد متعددی به [[دستور]] خاص [[امامان]]{{عم}} انجام می‌شد؛ از جمله این موارد، حلّ [[اختلافات]] پیش آمده در میان [[شیعیان]] بود که گاهی [[وکلا]] [[مأمور]] می‌شدند تا در این راه، وجوه [[مالی]] مربوط به [[امام]] را هزینه کنند؛ برای نمونه در [[اختلاف]] دو نفر از [[شیعیان]] در مورد [[ارث]]، یکی از وکلای [[امام صادق]]{{ع}} به نام مفضّل بن [[عمر]]، [[مأمور]] شد که از سوی [[امام]] چهارصد درهم بپردازد و [[اختلاف]] آنها را برطرف کند.<REF>رجال کشی، ص ۴۳۳.</REF> جالب است بدانیم که رفع [[مشکلات]] [[شیعیان]] تا آنجا مهم بوده و هست که یکی از وکلای [[امام کاظم]]{{ع}} به نام [[علی بن یقطین]] با [[نفوذ]] در دستگاه [[خلافت عباسی]] به این کار اهتمام ورزید و [[امام هفتم]] [[رضایت]] خود را از کارهای او این‌گونه اعلام فرمود: ان لله مع كل طاغية وزيرا من اوليائه يدفع به عنهم؛<REF>همان، ص ۴۳۴.</REF> [[خداوند]] به همراه هر طاغوتی، وزیری از اولیای خود دارد که به [[وسیله]] او از [[دوستان]] خود [[دفع بلا]] می‌کند و تو از آنان هستی ای [[علی]]!
*'''کمک به حل [[مشکلات]] [[شیعیان]]''': [[سازمان وکالت]] در همه دوره‌ها و به ویژه در [[عصر غیبت]] کوتاه مدت [[پناهگاه]] بسیار خوبی برای [[شیعیان]] بوده است. [[وکیلان]] می‌کوشیدند تا نیازهای مختلف [[شیعیان]] را برآورده کنند و این کار در موارد متعددی به [[دستور]] خاص [[امامان]]{{عم}} انجام می‌شد؛ از جمله این موارد، حلّ [[اختلافات]] پیش آمده در میان [[شیعیان]] بود که گاهی [[وکلا]] [[مأمور]] می‌شدند تا در این راه، وجوه [[مالی]] مربوط به [[امام]] را هزینه کنند؛ برای نمونه در [[اختلاف]] دو نفر از [[شیعیان]] در مورد [[ارث]]، یکی از وکلای [[امام صادق]]{{ع}} به نام مفضّل بن [[عمر]]، [[مأمور]] شد که از سوی [[امام]] چهارصد درهم بپردازد و [[اختلاف]] آنها را برطرف کند.<REF>رجال کشی، ص ۴۳۳.</REF> جالب است بدانیم که رفع [[مشکلات]] [[شیعیان]] تا آنجا مهم بوده و هست که یکی از وکلای [[امام کاظم]]{{ع}} به نام [[علی بن یقطین]] با [[نفوذ]] در دستگاه [[خلافت عباسی]] به این کار اهتمام ورزید و [[امام هفتم]] [[رضایت]] خود را از کارهای او این‌گونه اعلام فرمود: ان لله مع كل طاغية وزيرا من اوليائه يدفع به عنهم؛<REF>همان، ص ۴۳۴.</REF> [[خداوند]] به همراه هر طاغوتی، وزیری از اولیای خود دارد که به وسیله او از [[دوستان]] خود [[دفع بلا]] می‌کند و تو از آنان هستی ای [[علی]]!


==عناصر گوناگون [[سازمان وکالت]]==
==عناصر گوناگون [[سازمان وکالت]]==
*'''[[رهبری]] سازمان''': در رأس [[وکالت]] در سراسر دوران فعالیتش،  شخص [[امام]] [[معصوم]] در هر زمان بوده که مهم‌ترین امور این نهاد به [[وسیله]] او انجام می‌گرفته است. اموری مانند [[تعیین]] وکلای نواحی و بررسی عملکرد آنان، معرفی [[وکلا]] به [[شیعیان]] و شناساندن [[فضایل]] ایشان، تأمین [[مالی]] [[وکیلان]]، [[عزل]] و برکناری وکلای [[فاسد]] و [[خائن]] و معرفی جریان‌های دروغین مدعی [[وکالت]] و بابیت<REF>باب یعنی دروازه و در اینجا به معنای ادعا کردن مقامی است که به منزله واسطه و حلقه وصل بین [[مردم]] و [[امام]] است.</REF> و برخورد با آنان، همه بر عهده [[امام]] به عنوان [[رهبر]] جریان [[وکالت]] بوده است. [[بدیهی]] است این مدیریّت [[الهی]] و [[معصوم]]، ضامن بقا و تداوم این سازمان و [[اعتقاد]] و [[اطمینان]] [[شیعیان]] به آن در همه دوره‌ها، به ویژه در عصر [[غیبت امام زمان]]{{ع}} بوده است.
*'''[[رهبری]] سازمان''': در رأس [[وکالت]] در سراسر دوران فعالیتش،  شخص [[امام]] [[معصوم]] در هر زمان بوده که مهم‌ترین امور این نهاد به وسیله او انجام می‌گرفته است. اموری مانند [[تعیین]] وکلای نواحی و بررسی عملکرد آنان، معرفی [[وکلا]] به [[شیعیان]] و شناساندن [[فضایل]] ایشان، تأمین [[مالی]] [[وکیلان]]، [[عزل]] و برکناری وکلای [[فاسد]] و [[خائن]] و معرفی جریان‌های دروغین مدعی [[وکالت]] و بابیت<REF>باب یعنی دروازه و در اینجا به معنای ادعا کردن مقامی است که به منزله واسطه و حلقه وصل بین [[مردم]] و [[امام]] است.</REF> و برخورد با آنان، همه بر عهده [[امام]] به عنوان [[رهبر]] جریان [[وکالت]] بوده است. [[بدیهی]] است این مدیریّت [[الهی]] و [[معصوم]]، ضامن بقا و تداوم این سازمان و [[اعتقاد]] و [[اطمینان]] [[شیعیان]] به آن در همه دوره‌ها، به ویژه در عصر [[غیبت امام زمان]]{{ع}} بوده است.


*'''[[وکیل ارشد]]''': برای انجام بهتر امور [[وکالت]]، مناطق مختلف شیعه‌نشین تقسیم‌بندی و برای هر منطقه، [[وکیل]] ارشدی [[نصب]] می‌شد که [[وظیفه]] او رسیدگی و [[نظارت]] بر کار وکلای آن منطقه بود چنانکه وکلای جزء [[وظیفه]] داشتند به [[وکیل ارشد]] مراجعه کرده و در امور [[وکالت]] با او هماهنگ باشند. طبق شواهد [[تاریخی]]، از نظر [[سازمان وکالت]] چهار منطقه اصلی برای [[شیعیان]] وجود داشت؛  
*'''[[وکیل ارشد]]''': برای انجام بهتر امور [[وکالت]]، مناطق مختلف شیعه‌نشین تقسیم‌بندی و برای هر منطقه، [[وکیل]] ارشدی [[نصب]] می‌شد که [[وظیفه]] او رسیدگی و [[نظارت]] بر کار وکلای آن منطقه بود چنانکه وکلای جزء [[وظیفه]] داشتند به [[وکیل ارشد]] مراجعه کرده و در امور [[وکالت]] با او هماهنگ باشند. طبق شواهد [[تاریخی]]، از نظر [[سازمان وکالت]] چهار منطقه اصلی برای [[شیعیان]] وجود داشت؛  
خط ۴۱: خط ۴۱:
*'''بهره‌مندی از [[عدالت]] و [[پرهیزگاری]]''': [[جایگاه]] [[وکالت]] [[امام]]، جایگاهی مهم و حساس است و [[وکلا]] افرادی بودند که مورد [[اعتماد]] [[امام]] و [[امت]] بودند. [[بدیهی]] است که برای چنین موقعیتی، صفت [[تقوا]] و [[عدالت]]، [[ضرورت]] دارد و [[وکیل]] باید [[انسانی]] [[مؤمن]]، مؤدّب به [[آداب]] [[الهی]] و متخّلق به [[اخلاق]] اسالمی باشد. مطالعه شرح حال وکیلای [[امامان]] نشان می‌دهد که در میان آنها کسانی که دارای مراتب بالای [[ایمان]] و [[پرهیزگاری]] باشند، فراوان بوده‌اند و در مواردی به [[دلیل]] همین [[شایستگی]]، مورد [[تکریم]] و [[تعظیم]] [[امامان]] واقع شده‌اند.
*'''بهره‌مندی از [[عدالت]] و [[پرهیزگاری]]''': [[جایگاه]] [[وکالت]] [[امام]]، جایگاهی مهم و حساس است و [[وکلا]] افرادی بودند که مورد [[اعتماد]] [[امام]] و [[امت]] بودند. [[بدیهی]] است که برای چنین موقعیتی، صفت [[تقوا]] و [[عدالت]]، [[ضرورت]] دارد و [[وکیل]] باید [[انسانی]] [[مؤمن]]، مؤدّب به [[آداب]] [[الهی]] و متخّلق به [[اخلاق]] اسالمی باشد. مطالعه شرح حال وکیلای [[امامان]] نشان می‌دهد که در میان آنها کسانی که دارای مراتب بالای [[ایمان]] و [[پرهیزگاری]] باشند، فراوان بوده‌اند و در مواردی به [[دلیل]] همین [[شایستگی]]، مورد [[تکریم]] و [[تعظیم]] [[امامان]] واقع شده‌اند.


*'''برخورداری از صفت [[امانتداری]]''': از آنجا که [[وکیل]] [[امام]] [[نماینده]] آن [[حضرت]] در میان [[مردم]]، و واسطه میان ایشان و [[امام]] بود، بایستی [[انسانی]] [[امین]] و درستکاری می‌بود؛ زیرا تنها در این صورت بود که مورد [[اعتماد]] و [[اطمینان]] [[پیروان]] [[امام]] قرار می‌گرفت. البتّه این [[امانتداری]] و [[وثاقت]] (= قابل [[اطمینان]] بودن) در همه امور مربوط به [[وکالت]]، اهمیت داشت؛ هم در انجام [[امور مالی]] و دریافت [[اموال]] [[شیعیان]] و رساندن آنها به [[امام]] [[معصوم]] و هم در مواردی که [[وکلا]] علاوه بر [[امور مالی]]، [[پناهگاه]] [[علمی]] [[شیعیان]] به شمار می‌رفتند و [[مؤمنان]] به سخن‌ آنها همچون [[سخن امام]] [[اعتماد]] می‌کردند. در مورد اخیر، معمولاً [[امامان]] به [[وثاقت]] [[وکیل]] تصریح نموده، آن را به [[شیعیان]] اعلام می‌کردند؛ چنانکه [[امام عسکری]]{{ع}} دربارۀ [[عثمان بن سعید]] و پسرش [[محمد بن عثمان]] فرمود: العمري و ابنه ثقتان، ما اديا عني فعني يؤديان؛<REF>الکافی، ج ۱، ص ۳۲۹. عمری و پسرش، هر دو [[ثقه]] [و [[امین]]] هستند؛ آنچه را آن دو از من [[نقل]] کنند [و به من استناد دهند] از من [[نقل]] می‌نمایند.</REF> گفتنی است که [[وثاقت]] [[وکیل]]، ویژگی بسیار مهمی است که هم در ابتدای [[گزینش]] او به سمت [[وکالت]] و هم در استمرار این [[مقام]] برای او [[ضرورت]] دارد و چنانچه وکیلی در ادامۀ [[حیات]] خود، گرفتار [[لغزش]] می‌شد و از مسیر [[امانتداری]] بیرون می‌رفت، از سامازن [[وکالت]] [[اخراج]] و به [[وسیله]] [[امام]] یا وکلای ارشد به [[شیعیان]] معرفی می‌شد. این امر، حکایت از [[نظارت]] مستمر [[رهبری]] بر [[سازمان وکالت]] دارد. یکی از وکلای معروف، [[احمد بن هلال کرخی]] است که با وجود سابقه [[وکالت]] برای [[امام رضا]] و [[امام جواد]] و [[امام هادی]]{{عم}} در زمان وکالتش برای [[امام عسکری]]{{ع}} گرفتار [[خیانت]] [[مالی]] شد و آن [[حضرت]] در توقیعی، او را [[لعن]] و [[نفرین]] کرد.<REF>ر.ک: [[رجال]] کشی، ص ۵۳۵.</REF> [[احمد بن هلال]] در عصر [[غیبت صغرا]] نیز به معارضه با [[نایب دوم]] [[امام زمان]]{{ع}} پرداخت و بار دیگر از سوی [[ناحیه مقدسه]] [[امام عصر]] {{ع}، توقیعی درباره او صادر شد و [[امام]] آشکارا از او [[بیزاری]] جُست.<REF>ر.ک: الغیبه [[طوسی]]، ص ۳۹۸.</REF>
*'''برخورداری از صفت [[امانتداری]]''': از آنجا که [[وکیل]] [[امام]] [[نماینده]] آن [[حضرت]] در میان [[مردم]]، و واسطه میان ایشان و [[امام]] بود، بایستی [[انسانی]] [[امین]] و درستکاری می‌بود؛ زیرا تنها در این صورت بود که مورد [[اعتماد]] و [[اطمینان]] [[پیروان]] [[امام]] قرار می‌گرفت. البتّه این [[امانتداری]] و [[وثاقت]] (= قابل [[اطمینان]] بودن) در همه امور مربوط به [[وکالت]]، اهمیت داشت؛ هم در انجام [[امور مالی]] و دریافت [[اموال]] [[شیعیان]] و رساندن آنها به [[امام]] [[معصوم]] و هم در مواردی که [[وکلا]] علاوه بر [[امور مالی]]، [[پناهگاه]] [[علمی]] [[شیعیان]] به شمار می‌رفتند و [[مؤمنان]] به سخن‌ آنها همچون [[سخن امام]] [[اعتماد]] می‌کردند. در مورد اخیر، معمولاً [[امامان]] به [[وثاقت]] [[وکیل]] تصریح نموده، آن را به [[شیعیان]] اعلام می‌کردند؛ چنانکه [[امام عسکری]]{{ع}} دربارۀ [[عثمان بن سعید]] و پسرش [[محمد بن عثمان]] فرمود: العمري و ابنه ثقتان، ما اديا عني فعني يؤديان؛<REF>الکافی، ج ۱، ص ۳۲۹. عمری و پسرش، هر دو [[ثقه]] [و [[امین]]] هستند؛ آنچه را آن دو از من [[نقل]] کنند [و به من استناد دهند] از من [[نقل]] می‌نمایند.</REF> گفتنی است که [[وثاقت]] [[وکیل]]، ویژگی بسیار مهمی است که هم در ابتدای [[گزینش]] او به سمت [[وکالت]] و هم در استمرار این [[مقام]] برای او [[ضرورت]] دارد و چنانچه وکیلی در ادامۀ [[حیات]] خود، گرفتار [[لغزش]] می‌شد و از مسیر [[امانتداری]] بیرون می‌رفت، از سامازن [[وکالت]] [[اخراج]] و به وسیله [[امام]] یا وکلای ارشد به [[شیعیان]] معرفی می‌شد. این امر، حکایت از [[نظارت]] مستمر [[رهبری]] بر [[سازمان وکالت]] دارد. یکی از وکلای معروف، [[احمد بن هلال کرخی]] است که با وجود سابقه [[وکالت]] برای [[امام رضا]] و [[امام جواد]] و [[امام هادی]]{{عم}} در زمان وکالتش برای [[امام عسکری]]{{ع}} گرفتار [[خیانت]] [[مالی]] شد و آن [[حضرت]] در توقیعی، او را [[لعن]] و [[نفرین]] کرد.<REF>ر.ک: [[رجال]] کشی، ص ۵۳۵.</REF> [[احمد بن هلال]] در عصر [[غیبت صغرا]] نیز به معارضه با [[نایب دوم]] [[امام زمان]]{{ع}} پرداخت و بار دیگر از سوی [[ناحیه مقدسه]] [[امام عصر]] {{ع}، توقیعی درباره او صادر شد و [[امام]] آشکارا از او [[بیزاری]] جُست.<REF>ر.ک: الغیبه [[طوسی]]، ص ۳۹۸.</REF>


*'''[[رازداری]] و [[پنهان‌کاری]]''': از آنجا که [[سازمان وکالت]] در طول زمان فعالیّت، به شدّت از سوی [[حاکمان ستم‌گر]] تحت تعقیب قرار داشت [[وکلا]] بایستی انسان‌هایی رازدار می‌بودند، تا [[اسرار]] این سازمان و فعالیت‌های آن از نگاه تیز جاسوسان [[حکومتی]] پنهان بماند. در [[غیبت صغرا]] این شیوه بیشتر دیده می‌شود؛ به گونه‌ای که [[نایب اول]] و دوم در [[پوشش]] روغن فروشی با [[امام]] و [[شیعیان]] [[ارتباط]] برقرار می‌کردند.
*'''[[رازداری]] و [[پنهان‌کاری]]''': از آنجا که [[سازمان وکالت]] در طول زمان فعالیّت، به شدّت از سوی [[حاکمان ستم‌گر]] تحت تعقیب قرار داشت [[وکلا]] بایستی انسان‌هایی رازدار می‌بودند، تا [[اسرار]] این سازمان و فعالیت‌های آن از نگاه تیز جاسوسان [[حکومتی]] پنهان بماند. در [[غیبت صغرا]] این شیوه بیشتر دیده می‌شود؛ به گونه‌ای که [[نایب اول]] و دوم در [[پوشش]] روغن فروشی با [[امام]] و [[شیعیان]] [[ارتباط]] برقرار می‌کردند.
خط ۵۱: خط ۵۱:


*'''[[نایب دوم]]؛ [[ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری]]''': او پس از [[وفات]] پدرش، [[عثمان بن سعید]] به جای او نشست و به [[وکالت]] و [[نیابت خاص]] از سوی [[امام عصر]]{{ع}} [[منصوب]] شد. [[محمد بن عثمان]] نیز همانند پدرش، از نظر [[تقوا]] و [[موقعیت]] [[اجتماعی]] مورد قبول و [[احترام]] خاص [[شیعیان]] بود. در بزرگی [[شخصیت]] او همین بس که [[امام عسکری]]{{ع}} درباره او و پدرش به [[احمد بن اسحاق قمی]]،<REF>او [[وکیل]] [[امام عسکری]]{{ع}} در میان [[شیعیان]] [[قم]] و از چهره‌های مشهور و مورد [[اعتماد]] [[شیعه]] بوده و محضر سه [[امام]] بزرگوار [[امام هادی]] و [[امام عسکری]] و [[امام مهدی]]{{عم}} را [[درک]] کرده است.</REF> چنین فرمود: عمری و پسرش –محمد بن [[عثمان]]- هر دو [[امین]] و مورد [[اعتماد]] من هستند. آنچه به تو برسانند از جانب من می‌رسانند و آنچه به تو بگویند از طرف من می‌گویند. سخنان آنان را بشنو و از آنان [[پیروی]] کن؛ زیرا این دو نفر مورد [[اعتماد]] و امینِ من هستند.<REF>الغیبه، [[طوسی]]، ۳۹۵؛ [[الکافی]]، ج ۱، ص ۲۳۰.</REF> به علاوه [[امام حسن عسکری]]{{ع}} پیشاپیش از نیابتِ او، به [[شیعیان]] خبر داده بود، آن‌گاه که فرمود: [[شاهد]] باشید که [[عثمان بن سعید عمری]] [[وکیل]] من است و پسرش [[محمد]] [[وکیل]] فرزندم [[مهدی]]{{ع}} است.<REF>همان، ۳۵۶.</REF> [[محمد بن عثمان]] پس از حدود [[چهل]] سال [[نیابت]]، در سال ۳۰۵ ق در [[گذشت]]؛ در حالی که با [[راهنمایی]] [[امام مهدی]]{{ع}} دو ماه پیش از مرگش از زمان وفاتش خبر داده بود.<REF>الغیبة، [[طوسی]]، ص ۳۶۵، ح ۳۳۳.</REF>
*'''[[نایب دوم]]؛ [[ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری]]''': او پس از [[وفات]] پدرش، [[عثمان بن سعید]] به جای او نشست و به [[وکالت]] و [[نیابت خاص]] از سوی [[امام عصر]]{{ع}} [[منصوب]] شد. [[محمد بن عثمان]] نیز همانند پدرش، از نظر [[تقوا]] و [[موقعیت]] [[اجتماعی]] مورد قبول و [[احترام]] خاص [[شیعیان]] بود. در بزرگی [[شخصیت]] او همین بس که [[امام عسکری]]{{ع}} درباره او و پدرش به [[احمد بن اسحاق قمی]]،<REF>او [[وکیل]] [[امام عسکری]]{{ع}} در میان [[شیعیان]] [[قم]] و از چهره‌های مشهور و مورد [[اعتماد]] [[شیعه]] بوده و محضر سه [[امام]] بزرگوار [[امام هادی]] و [[امام عسکری]] و [[امام مهدی]]{{عم}} را [[درک]] کرده است.</REF> چنین فرمود: عمری و پسرش –محمد بن [[عثمان]]- هر دو [[امین]] و مورد [[اعتماد]] من هستند. آنچه به تو برسانند از جانب من می‌رسانند و آنچه به تو بگویند از طرف من می‌گویند. سخنان آنان را بشنو و از آنان [[پیروی]] کن؛ زیرا این دو نفر مورد [[اعتماد]] و امینِ من هستند.<REF>الغیبه، [[طوسی]]، ۳۹۵؛ [[الکافی]]، ج ۱، ص ۲۳۰.</REF> به علاوه [[امام حسن عسکری]]{{ع}} پیشاپیش از نیابتِ او، به [[شیعیان]] خبر داده بود، آن‌گاه که فرمود: [[شاهد]] باشید که [[عثمان بن سعید عمری]] [[وکیل]] من است و پسرش [[محمد]] [[وکیل]] فرزندم [[مهدی]]{{ع}} است.<REF>همان، ۳۵۶.</REF> [[محمد بن عثمان]] پس از حدود [[چهل]] سال [[نیابت]]، در سال ۳۰۵ ق در [[گذشت]]؛ در حالی که با [[راهنمایی]] [[امام مهدی]]{{ع}} دو ماه پیش از مرگش از زمان وفاتش خبر داده بود.<REF>الغیبة، [[طوسی]]، ص ۳۶۵، ح ۳۳۳.</REF>
*'''[[نایب]] سوّم: [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی]]''': او از [[طایفه]] بنی نوبخت [[قم]] است که در زمان نخستین [[نائب]] [[امام]] به [[بغداد]] [[مهاجرت]] کرد.<REF>تاریخ [[سیاسی]] [[غیبت امام دوازدهم]]، ص ۱۹۲.</REF> [[حسین بن روح]] پیش از درگذشت [[نایب]] دوّم از [[ناحیه مقدسه]] به [[نیابت]] [[منصوب]] شد و توسط [[نایب دوم]] به [[خواص]] [[شیعیان]] و [[وکیلان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} معرفی شد. او پس از درگذشت [[محمد بن عثمان]] در سال ۳۰۵ ق [[نیابت]] را به عهده گرفت. درباره [[شخصیت]] او بعضی نوشته‌اند که از [[اصحاب امام عسکری]]{{ع}} بوده<REF>مناقب [[آل ابی طالب]]، ج ۴، ص ۴۲۳.</REF> و در میان [[شیعیان]] [[بغداد]] [[موقعیت]] [[اجتماعی]] خوبی داشته است؛ به ویژه که وی در زمان سفیر دوّم، یکی از [[کارگزاران]] او بوده و در سال‌های آخر سفارتش، به عنوان [[وکیل ارشد]] و واسطه بین او و دیگر [[وکیلان]] و ناظر بر [[اموال]] [[محمد بن عثمان]] [[منصوب]] شده است.<REF>الغیبة، [[طوسی]]، ص ۳۷۱ و ۳۷۲.</REF> [[ام کلثوم]] دختر [[محمد بن عثمان]] می‌گوید: [[حسین بن روح]] سال‌ها طولانی [[وکیل]] [[محمد بن عثمان]] و ناظر بر املاک او بود و [[اسرار]] او را به سران [[شیعه]] می‌رساند و از [[نزدیکان]] خاص وی بود... بدین سبب [[حسین بن روح]] در [[قلوب]] [[شیعیان]]، [[جایگاه]] والایی یافت.... و [[فضل]] و امانتش همه جا منتشر شده بود... و من یکی نفر [[شیعه]] را نمی‌شناسم که درباره [[وکالت]] او [[شک]] باشد.<REF>تاریخ [[عصر غیبت]]، ص ۲۹۶.</REF> [[شیخ صدوق]] از [[محمد بن علی]] اسود [[روایت]] می‌کند که گفت: من اموالی از [[موقوفات]] را که در [[اختیار]] داشتم پیش [[محمد بن عثمان]] می‌بردم. در روزهای آخر عمرش، وقتی برای تحویل [[اموال]] نزد او رفتم، [[دستور]] داد تا آنها را به [[حسین بن روح]] تحویل دهم:.. سپس فرمود: «آنچه به دست [[حسین بن روح]] می‌رسد، مانند این است که به دست من می‌رسد».<REF>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۰۲، ح ۲۹.</REF> در زمان [[سفارت]] [[سفیر]] سوّم تا حدودی [[شیعیان]] [[آزادی]] داشتند و [[حسین بن روح]] نیز در بین [[مقامات]] [[حکومتی]]، [[موقعیت]] ویژه‌ای داشت؛ بنابراین [[نایب سوم]] به [[دلیل]] این [[جایگاه]] به [[دستگیری]] از [[شیعیان]] مستمند می‌پرداخت و حتی به سفارش او مشکل مادی بعضی از [[علویان]] به [[وسیله]] [[وزیر]] [[عباسی]] حل می‌شد.<REF>تاریخ [[عصر غیبت]]، ص ۲۹۶.</REF> سرانجام، [[نایب سوم]] پس از ۲۱ سال [[نیابت]] در [[شعبان]] ۳۲۶ درگذشت.
*'''[[نایب]] سوّم: [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی]]''': او از [[طایفه]] بنی نوبخت [[قم]] است که در زمان نخستین [[نائب]] [[امام]] به [[بغداد]] [[مهاجرت]] کرد.<REF>تاریخ [[سیاسی]] [[غیبت امام دوازدهم]]، ص ۱۹۲.</REF> [[حسین بن روح]] پیش از درگذشت [[نایب]] دوّم از [[ناحیه مقدسه]] به [[نیابت]] [[منصوب]] شد و توسط [[نایب دوم]] به [[خواص]] [[شیعیان]] و [[وکیلان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} معرفی شد. او پس از درگذشت [[محمد بن عثمان]] در سال ۳۰۵ ق [[نیابت]] را به عهده گرفت. درباره [[شخصیت]] او بعضی نوشته‌اند که از [[اصحاب امام عسکری]]{{ع}} بوده<REF>مناقب [[آل ابی طالب]]، ج ۴، ص ۴۲۳.</REF> و در میان [[شیعیان]] [[بغداد]] [[موقعیت]] [[اجتماعی]] خوبی داشته است؛ به ویژه که وی در زمان سفیر دوّم، یکی از [[کارگزاران]] او بوده و در سال‌های آخر سفارتش، به عنوان [[وکیل ارشد]] و واسطه بین او و دیگر [[وکیلان]] و ناظر بر [[اموال]] [[محمد بن عثمان]] [[منصوب]] شده است.<REF>الغیبة، [[طوسی]]، ص ۳۷۱ و ۳۷۲.</REF> [[ام کلثوم]] دختر [[محمد بن عثمان]] می‌گوید: [[حسین بن روح]] سال‌ها طولانی [[وکیل]] [[محمد بن عثمان]] و ناظر بر املاک او بود و [[اسرار]] او را به سران [[شیعه]] می‌رساند و از [[نزدیکان]] خاص وی بود... بدین سبب [[حسین بن روح]] در [[قلوب]] [[شیعیان]]، [[جایگاه]] والایی یافت.... و [[فضل]] و امانتش همه جا منتشر شده بود... و من یکی نفر [[شیعه]] را نمی‌شناسم که درباره [[وکالت]] او [[شک]] باشد.<REF>تاریخ [[عصر غیبت]]، ص ۲۹۶.</REF> [[شیخ صدوق]] از [[محمد بن علی]] اسود [[روایت]] می‌کند که گفت: من اموالی از [[موقوفات]] را که در [[اختیار]] داشتم پیش [[محمد بن عثمان]] می‌بردم. در روزهای آخر عمرش، وقتی برای تحویل [[اموال]] نزد او رفتم، [[دستور]] داد تا آنها را به [[حسین بن روح]] تحویل دهم:.. سپس فرمود: «آنچه به دست [[حسین بن روح]] می‌رسد، مانند این است که به دست من می‌رسد».<REF>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۰۲، ح ۲۹.</REF> در زمان [[سفارت]] [[سفیر]] سوّم تا حدودی [[شیعیان]] [[آزادی]] داشتند و [[حسین بن روح]] نیز در بین [[مقامات]] [[حکومتی]]، [[موقعیت]] ویژه‌ای داشت؛ بنابراین [[نایب سوم]] به [[دلیل]] این [[جایگاه]] به [[دستگیری]] از [[شیعیان]] مستمند می‌پرداخت و حتی به سفارش او مشکل مادی بعضی از [[علویان]] به وسیله [[وزیر]] [[عباسی]] حل می‌شد.<REF>تاریخ [[عصر غیبت]]، ص ۲۹۶.</REF> سرانجام، [[نایب سوم]] پس از ۲۱ سال [[نیابت]] در [[شعبان]] ۳۲۶ درگذشت.


*'''[[نایب چهارم]]؛ [[ابوالحسن علی بن محمد سمری]]''': او در [[سازمان وکالت]] [[شیعه]] به [[حُسن]] سابقه مشهور بود و گذشته [[نیکو]] و [[امانت‌داری]] او سبب شد [[جایگاه]] والایی در میان [[شیعیان]] و به ویژه وکلای [[امام عصر]]{{ع}} یابد و آن‌گاه که او از سوی [[امام مهدی]]{{ع}} به [[نیابت خاصه]] [[منصوب]] شد، مورد قبول و [[پذیرش]] همه قرار گرفت.<REF>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۲۹۸.</REF> [[نایب چهارم]] از خانوده‌ای متدّین و پیرو [[اهل بیت]]{{عم}} بود؛ به گونه‌ای که بسیاری از [[خاندان]] او نیمی از درآمد املاک خود را [[وقف]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} کردند و آن [[اموال]] را به صورت سالانه برای آن [[حضرت]] می‌فرستادند.<REF>همان.</REF> [[سمری]] مدت نیابتش کوتاه بود و شرایط زمانش، شرایط خاص [[سیاسی]] بود؛ به همین سبب، فعالیت‌های او به آیندگان نرسیده است. مهم‌ترین حادثه در [[نیابت]] او، پایان‌یافتن دوره [[غیبت صغرا]] و [[نیابت خاصه]] است که با صدور توقیعی از سوی [[امام]] انجام گرفت. شش روز قبل از درگذشت [[علی بن محمد سمری]]، توقعی صادر شد که زمان [[مرگ]] وی را [[پیش‌گویی]] کرد و خبر داد که دیگر نایبی نیست و با [[مرگ]] او دروره [[غیبت کبرا]] آغاز خواهد شد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۱۸۹-۱۹۹.</ref>.
*'''[[نایب چهارم]]؛ [[ابوالحسن علی بن محمد سمری]]''': او در [[سازمان وکالت]] [[شیعه]] به [[حُسن]] سابقه مشهور بود و گذشته [[نیکو]] و [[امانت‌داری]] او سبب شد [[جایگاه]] والایی در میان [[شیعیان]] و به ویژه وکلای [[امام عصر]]{{ع}} یابد و آن‌گاه که او از سوی [[امام مهدی]]{{ع}} به [[نیابت خاصه]] [[منصوب]] شد، مورد قبول و [[پذیرش]] همه قرار گرفت.<REF>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۲۹۸.</REF> [[نایب چهارم]] از خانوده‌ای متدّین و پیرو [[اهل بیت]]{{عم}} بود؛ به گونه‌ای که بسیاری از [[خاندان]] او نیمی از درآمد املاک خود را [[وقف]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} کردند و آن [[اموال]] را به صورت سالانه برای آن [[حضرت]] می‌فرستادند.<REF>همان.</REF> [[سمری]] مدت نیابتش کوتاه بود و شرایط زمانش، شرایط خاص [[سیاسی]] بود؛ به همین سبب، فعالیت‌های او به آیندگان نرسیده است. مهم‌ترین حادثه در [[نیابت]] او، پایان‌یافتن دوره [[غیبت صغرا]] و [[نیابت خاصه]] است که با صدور توقیعی از سوی [[امام]] انجام گرفت. شش روز قبل از درگذشت [[علی بن محمد سمری]]، توقعی صادر شد که زمان [[مرگ]] وی را [[پیش‌گویی]] کرد و خبر داد که دیگر نایبی نیست و با [[مرگ]] او دروره [[غیبت کبرا]] آغاز خواهد شد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۱۸۹-۱۹۹.</ref>.
۲۱۸٬۹۱۲

ویرایش