شمعون الصفا: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
خط ۲۱: خط ۲۱:
#[[آیات]] {{متن قرآن|إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«هنگامی که حواریان گفتند: ای عیسی پسر مریم! آیا پروردگار تو یارایی دارد که برای ما از آسمان خوانی فرو فرستد؟ (عیسی) گفت: اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۱۱۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ}}<ref>«گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دل‌هایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفته‌ای و بر آن از گواهان باشیم» سوره مائده، آیه ۱۱۳.</ref> که درباره درخواست حواریان از حضرت عیسی{{ع}} برای آمدن [[مائده]] آسمانی است. در برخی از [[تفاسیر]] گوینده این سخن شمعون، [[رئیس]] حواریان معرفی شده است.<ref>تنویر المقباس، ص۱۰۴.</ref> گفته‌اند که وقتی مائده آسمانی نازل شد، روی آن با پارچه‌ای پوشانده شده بود. حضرت عیسی{{ع}} رو به حواریان گفت: چه کسی از شما [[بهترین]] عمل را دارد تا این پارچه را از روی سفره بر دارد؟ شمعون گفت: شما از همه ما شایسته‌ترید.<ref> تفسیر بغوی، ج۲، ص۷۹؛ الکشاف، ج۱، ص۶۹۳.</ref>حضرت عیسی{{ع}}پس از [[وضو]]، [[نماز]] و [[گریستن]]، پارچه را از روی سفره برداشت. شمعون از حضرت عیسی{{ع}} پرسید: آیا این [[غذا]]، بهشتی است یا [[دنیوی]]؟ حضرت عیسی فرمود: هیچ‌یک. این، غذایی است که [[خدا]] با [[قدرت]] [[برتر]] خود آن را پدید آورده است و نمونه پیشین ندارد.<ref> الکشاف، ج۱، ص۶۹۳ - ۶۹۴؛ مجمع البیان، ج۳، ص ۴۱۱.</ref>
#[[آیات]] {{متن قرآن|إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«هنگامی که حواریان گفتند: ای عیسی پسر مریم! آیا پروردگار تو یارایی دارد که برای ما از آسمان خوانی فرو فرستد؟ (عیسی) گفت: اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۱۱۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ}}<ref>«گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دل‌هایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفته‌ای و بر آن از گواهان باشیم» سوره مائده، آیه ۱۱۳.</ref> که درباره درخواست حواریان از حضرت عیسی{{ع}} برای آمدن [[مائده]] آسمانی است. در برخی از [[تفاسیر]] گوینده این سخن شمعون، [[رئیس]] حواریان معرفی شده است.<ref>تنویر المقباس، ص۱۰۴.</ref> گفته‌اند که وقتی مائده آسمانی نازل شد، روی آن با پارچه‌ای پوشانده شده بود. حضرت عیسی{{ع}} رو به حواریان گفت: چه کسی از شما [[بهترین]] عمل را دارد تا این پارچه را از روی سفره بر دارد؟ شمعون گفت: شما از همه ما شایسته‌ترید.<ref> تفسیر بغوی، ج۲، ص۷۹؛ الکشاف، ج۱، ص۶۹۳.</ref>حضرت عیسی{{ع}}پس از [[وضو]]، [[نماز]] و [[گریستن]]، پارچه را از روی سفره برداشت. شمعون از حضرت عیسی{{ع}} پرسید: آیا این [[غذا]]، بهشتی است یا [[دنیوی]]؟ حضرت عیسی فرمود: هیچ‌یک. این، غذایی است که [[خدا]] با [[قدرت]] [[برتر]] خود آن را پدید آورده است و نمونه پیشین ندارد.<ref> الکشاف، ج۱، ص۶۹۳ - ۶۹۴؛ مجمع البیان، ج۳، ص ۴۱۱.</ref>
#آیات {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ}}<ref>«و برای آنان از مردم آن شهر  آنگاه که پیامبران به آنجا آمدند مثلی بزن» سوره یس، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ}}<ref>«آن هنگام که دو تن را نزد آنها فرستادیم و آنان را دروغگو شمردند و ما با سوّمی، (آن دو را) پشتیبانی کردیم، آنگاه گفتند که ما نزد شما فرستاده شده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۴.</ref> که درباره ماجرای سه تن از فرستادگان [[الهی]] است که برای [[تبلیغ پیام]] [[خدا]] به یکی از [[شهرها]] رفته بودند و تکذیبشان کردند. [[مفسران]]، مراد از قریه یادشده را [[شهر]] [[انطاکیه]] دانسته و در [[تفسیر آیه]] به ماجرای تلاش [[شمعون]] برای [[ایمان آوردن]] [[پادشاه]] رومی آن شهر پرداخته‌اند <ref>نک. تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۱۲۴؛ تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص ۱۵.</ref>. البته درباره فرستادگان یادشده [[اختلاف]] است:
#آیات {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ}}<ref>«و برای آنان از مردم آن شهر  آنگاه که پیامبران به آنجا آمدند مثلی بزن» سوره یس، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ}}<ref>«آن هنگام که دو تن را نزد آنها فرستادیم و آنان را دروغگو شمردند و ما با سوّمی، (آن دو را) پشتیبانی کردیم، آنگاه گفتند که ما نزد شما فرستاده شده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۴.</ref> که درباره ماجرای سه تن از فرستادگان [[الهی]] است که برای [[تبلیغ پیام]] [[خدا]] به یکی از [[شهرها]] رفته بودند و تکذیبشان کردند. [[مفسران]]، مراد از قریه یادشده را [[شهر]] [[انطاکیه]] دانسته و در [[تفسیر آیه]] به ماجرای تلاش [[شمعون]] برای [[ایمان آوردن]] [[پادشاه]] رومی آن شهر پرداخته‌اند <ref>نک. تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۱۲۴؛ تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص ۱۵.</ref>. البته درباره فرستادگان یادشده [[اختلاف]] است:
##بنابر قول مشهور،<ref>نک: جوامع الجامع، ج۳، ص۱۳۴؛ فتح القدیر، ج۴، ص ۳۶۶.</ref> مراد از {{متن قرآن|مُرْسَلُونَ}}، فرستادگان [[حضرت عیسی]]{{ع}} و [[رسول]] سوم همان شمعون الصفاست.<ref>تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۱۲۴؛ کشف الاسرار، ج۸، ص۲۱۰ - ۲۱۱.</ref> این دیدگاه را ابتدا [[قتاده]] و ابن‌جریح ارائه کرده‌اند.<ref>نک. معانی القرآن، ج۵، ص۴۸۲؛ زاد المسیر، ج۳، ص ۵۲۱.</ref> صاحبان این دیدگاه در توجیه انتساب [[ارسال رسولان]] به [[خداوند]]، گفته‌اند: چون آنها به امر خدا از سوی حضرت عیسی{{ع}}فرستاده شده بودند، با یک واسطه، [[رسولان]] خدا نیز هستند.<ref>تفسیر بغوی، ج۴، ص۹.</ref> مفسران بر پایه این دیدگاه در [[تفسیر آیات]] یاد شده داستانی را [[روایت]] کرده‌اند که بر اساس آن حضرت عیسی{{ع}} دو تن از حواریان خود را برای [[دعوت]] [[مردم]] و پادشاه انطاکیه به [[خداپرستی]] به سوی آنان فرستاد. هنگامی که آن دو [[تکذیب]] شدند، سومین نفر را فرستاد. درباره نام فرستادگان اختلاف است و دیدگاه مشهور فرستاده سوم را "[[شمعون الصفا]]" یا همان پطرس می‌داند.<ref>جوامع الجامع، ج۳، ص۱۳۴؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۶۱؛ عمدة القاری، ج۱۶، ص۱۹.</ref> برخی رسول اول و دوم را [[یوحنا]] و [[پولس]] <ref>تفسیر بغوی، ج۴، ص۹.</ref> و دیدگاهی دیگر آنها را شمعون و یوحنا و "پولس" را رسول سوم دانسته است.<ref> تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۵۷۴؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۶۱.</ref> دو فرستاده نخست گرچه ابتدا با معجزاتی چون شفای [[کور]] مادرزاد و مبتلایان به [[بیماری]] بَرَص موجبات [[ایمان]] برخی افراد را فراهم آوردند، پادشاه رومی انطاکیه به آنها [[ایمان]] نیاورد و [[دستور]] داد آنان را [[زندانی]] کردند و تازیانه زدند. [[حضرت عیسی]]{{ع}} [[رسول]] سوم ([[شمعون الصفا]])<ref> عرائس المجالس، ص۳۶۴؛ مجمع البیان، ج۸، ص۲۶۶.</ref> را روانه [[انطاکیه]] کرد. او زیرکانه توانست با [[پادشاه]] رابطه خوبی برقرار کرده و سرانجام، با نشان دادن معجزاتی مانند زنده کردن مرده، او را [[مؤمن]] سازد. <ref> تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۱۲۵؛ کشف الاسرار، ج۸، ص۲۱۱ - ۲۱۲؛ مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۵ - ۶۵۶.</ref> البته برخی از منابع به [[نقل]] از [[کعب‌الاحبار]] گفته‌اند که پادشاه و [[مردم]] ایمان نیاورده و هر سه فرستاده را دستگیر و قصد کشتن آنان را کردند. <ref>نک. روض الجنان، ج ۱۶، ص ۱۴۱ - ۱۴۳؛ الکامل، ج ۱، ص ۳۶۵.</ref> برخی نیز گفته‌اند پادشاه[[ایمان]] آورد؛ ولی مردم ایمان نیاوردند.<ref>نک. تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۱۵.</ref> در روایاتی از [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{ع}} داستانی همانند داستان یادشده با برخی [[اختلافات]] جزئی نقل شده است. این [[روایات]] دو دسته‌اند: در برخی از آنها [[ابوحمزه ثمالی]] از [[امام باقر]]{{ع}} در باره [[تفسیر آیات]] {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ}}<ref>«و برای آنان از مردم آن شهر  آنگاه که پیامبران به آنجا آمدند مثلی بزن» سوره یس، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ}}<ref>«آن هنگام که دو تن را نزد آنها فرستادیم و آنان را دروغگو شمردند و ما با سوّمی، (آن دو را) پشتیبانی کردیم، آنگاه گفتند که ما نزد شما فرستاده شده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۴.</ref> می‌پرسد و آن [[حضرت]] به ارسال دو رسول به [[شهر]] انطاکیه از سوی [[خداوند]] و ادامه ماجرا اشاره می‌کند.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۲۱۳؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۷۹.</ref> در این روایات از [[رسولان]] حضرت عیسی{{ع}} سخنی به میان نیامده است. براساس روایات دسته دوم، [[امام صادق]]{{ع}} با اشاره به فرستادن حواریان از سوی حضرت عیسی{{ع}} برای [[تبلیغ]]، از فرستادن دو تن از آنان به انطاکیه، [[دستگیری]] آنان به دست [[حاکم]] انطاکیه و در ادامه، رفتن [[شمعون]] به آنجا سخن گفته است.<ref>نک. مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۶؛ قصص الانبیاء، راوندی، ص۲۷۳.</ref> در این روایات به [[آیات]] سوره یس اشاره‌ای نشده است.
##بنابر قول مشهور،<ref>نک: جوامع الجامع، ج۳، ص۱۳۴؛ فتح القدیر، ج۴، ص ۳۶۶.</ref> مراد از {{متن قرآن|مُرْسَلُونَ}}، فرستادگان [[حضرت عیسی]]{{ع}} و [[رسول]] سوم همان شمعون الصفاست.<ref>تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۱۲۴؛ کشف الاسرار، ج۸، ص۲۱۰ - ۲۱۱.</ref> این دیدگاه را ابتدا [[قتاده]] و ابن‌جریح ارائه کرده‌اند.<ref>نک. معانی القرآن، ج۵، ص۴۸۲؛ زاد المسیر، ج۳، ص ۵۲۱.</ref> صاحبان این دیدگاه در توجیه انتساب [[ارسال رسولان]] به [[خداوند]]، گفته‌اند: چون آنها به امر خدا از سوی حضرت عیسی{{ع}}فرستاده شده بودند، با یک واسطه، [[رسولان]] خدا نیز هستند.<ref>تفسیر بغوی، ج۴، ص۹.</ref> مفسران بر پایه این دیدگاه در [[تفسیر آیات]] یاد شده داستانی را [[روایت]] کرده‌اند که بر اساس آن حضرت عیسی{{ع}} دو تن از حواریان خود را برای [[دعوت]] [[مردم]] و پادشاه انطاکیه به [[خداپرستی]] به سوی آنان فرستاد. هنگامی که آن دو [[تکذیب]] شدند، سومین نفر را فرستاد. درباره نام فرستادگان اختلاف است و دیدگاه مشهور فرستاده سوم را "[[شمعون الصفا]]" یا همان پطرس می‌داند.<ref>جوامع الجامع، ج۳، ص۱۳۴؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۶۱؛ عمدة القاری، ج۱۶، ص۱۹.</ref> برخی رسول اول و دوم را [[یوحنا]] و [[پولس]] <ref>تفسیر بغوی، ج۴، ص۹.</ref> و دیدگاهی دیگر آنها را شمعون و یوحنا و "پولس" را رسول سوم دانسته است.<ref> تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۵۷۴؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۶۱.</ref> دو فرستاده نخست گرچه ابتدا با معجزاتی چون شفای [[کور]] مادرزاد و مبتلایان به [[بیماری]] بَرَص موجبات [[ایمان]] برخی افراد را فراهم آوردند، پادشاه رومی انطاکیه به آنها [[ایمان]] نیاورد و [[دستور]] داد آنان را [[زندانی]] کردند و تازیانه زدند. [[حضرت عیسی]]{{ع}} [[رسول]] سوم ([[شمعون الصفا]])<ref> عرائس المجالس، ص۳۶۴؛ مجمع البیان، ج۸، ص۲۶۶.</ref> را روانه [[انطاکیه]] کرد. او زیرکانه توانست با [[پادشاه]] رابطه خوبی برقرار کرده و سرانجام، با نشان دادن معجزاتی مانند زنده کردن مرده، او را [[مؤمن]] سازد. <ref> تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۱۲۵؛ کشف الاسرار، ج۸، ص۲۱۱ - ۲۱۲؛ مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۵ - ۶۵۶.</ref> البته برخی از منابع به [[نقل]] از [[کعب‌الاحبار]] گفته‌اند که پادشاه و [[مردم]] ایمان نیاورده و هر سه فرستاده را دستگیر و قصد کشتن آنان را کردند. <ref>نک. روض الجنان، ج ۱۶، ص ۱۴۱ - ۱۴۳؛ الکامل، ج ۱، ص ۳۶۵.</ref> برخی نیز گفته‌اند پادشاه[[ایمان]] آورد؛ ولی مردم ایمان نیاوردند.<ref>نک. تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۱۵.</ref> در روایاتی از [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{ع}} داستانی همانند داستان یادشده با برخی [[اختلافات]] جزئی نقل شده است. این [[روایات]] دو دسته‌اند: در برخی از آنها [[ابوحمزه ثمالی]] از [[امام باقر]]{{ع}} در باره [[تفسیر آیات]] {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ}}<ref>«و برای آنان از مردم آن شهر  آنگاه که پیامبران به آنجا آمدند مثلی بزن» سوره یس، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ}}<ref>«آن هنگام که دو تن را نزد آنها فرستادیم و آنان را دروغگو شمردند و ما با سوّمی، (آن دو را) پشتیبانی کردیم، آنگاه گفتند که ما نزد شما فرستاده شده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۴.</ref> می‌پرسد و آن [[حضرت]] به ارسال دو رسول به [[شهر]] انطاکیه از سوی [[خداوند]] و ادامه ماجرا اشاره می‌کند.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۲۱۳؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۷۹.</ref> در این روایات از [[رسولان]] حضرت عیسی{{ع}} سخنی به میان نیامده است. براساس روایات دسته دوم، [[امام صادق]]{{ع}} با اشاره به فرستادن حواریان از سوی حضرت عیسی{{ع}} برای [[تبلیغ]]، از فرستادن دو تن از آنان به انطاکیه، [[دستگیری]] آنان به دست [[حاکم]] انطاکیه و در ادامه، رفتن [[شمعون]] به آنجا سخن گفته است.<ref>نک. مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۶؛ قصص الانبیاء، راوندی، ص۲۷۳.</ref> در این روایات به [[آیات]] سوره یس اشاره‌ای نشده است.
##بر اساس قول دوم، مراد از {{متن قرآن|مُرْسَلُونَ}} [[پیامبران الهی]] است.<ref> مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۵.</ref> برخی با نقل روایاتی از [[ابن عباس]]، [[کعب الاحبار]] و [[وهب بن منبه]] نام [[رسولان الهی]] را نیز یاد کرده‌اند <ref>نک. جامع البیان، ج۲۲، ص۱۰۱؛ تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۱۴.</ref>. صاحبان این دیدگاه به ظاهر [[آیه]] استناد کرده‌اند که [[خداوند]] در آن، [[ارسال رسولان]] را به خود نسبت داده است.<ref>التبیان، ج۸، ص۴۴۸؛ [[مجمع البیان]]، ج۸، ص۶۵۵.</ref>. [[ابن کثیر]] در [[تأیید]] این دیدگاه [[ادله]] دیگری هم دارد:
##بر اساس قول دوم، مراد از {{متن قرآن|مُرْسَلُونَ}} [[پیامبران الهی]] است.<ref> مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۵.</ref> برخی با نقل روایاتی از [[ابن عباس]]، [[کعب الاحبار]] و [[وهب بن منبه]] نام [[رسولان الهی]] را نیز یاد کرده‌اند <ref>نک. جامع البیان، ج۲۲، ص۱۰۱؛ تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۱۴.</ref>. صاحبان این دیدگاه به ظاهر [[آیه]] استناد کرده‌اند که [[خداوند]] در آن، [[ارسال رسولان]] را به خود نسبت داده است.<ref>التبیان، ج۸، ص۴۴۸؛ [[مجمع البیان]]، ج۸، ص۶۵۵.</ref>. [[ابن کثیر]] در [[تأیید]] این دیدگاه [[ادله]] دیگری هم دارد:
خط ۲۷: خط ۲۶:
###بر اساس برخی گزارش‌ها،<ref>البدایة والنهایه، ج۲، ص۱۰۱؛ قصص الانبیاء، ابن کثیر، ج۲، ص۴۳۳. </ref> مردم [[انطاکیه]] به [[شمعون]] و [[عیسی]]{{ع}} [[ایمان]] آوردند و انطاکیه یکی از ۴ مرکز اصلی [[مسیحیان]] در کنار اسکندریه، [[قسطنطنیه]] و [[اورشلیم]] شد، در حالی که [[قرآن کریم]] از ایمان نیاوردن [[اهل]] قریه به رسولان و دچار شدن آنان به [[عذاب الهی]] خبر می‌دهد. {{متن قرآن|وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ}}<ref>«و ما پس از وی از آسمان بر قوم او هیچ سپاهی فرو نفرستادیم و بنای فرستادن هم نداشتیم» سوره یس، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ}}<ref>«(عذاب آنان) جز یک بانگ آسمانی نبود که ناگاه همه (با آن) خاموش شدند» سوره یس، آیه ۲۹.</ref>
###بر اساس برخی گزارش‌ها،<ref>البدایة والنهایه، ج۲، ص۱۰۱؛ قصص الانبیاء، ابن کثیر، ج۲، ص۴۳۳. </ref> مردم [[انطاکیه]] به [[شمعون]] و [[عیسی]]{{ع}} [[ایمان]] آوردند و انطاکیه یکی از ۴ مرکز اصلی [[مسیحیان]] در کنار اسکندریه، [[قسطنطنیه]] و [[اورشلیم]] شد، در حالی که [[قرآن کریم]] از ایمان نیاوردن [[اهل]] قریه به رسولان و دچار شدن آنان به [[عذاب الهی]] خبر می‌دهد. {{متن قرآن|وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ}}<ref>«و ما پس از وی از آسمان بر قوم او هیچ سپاهی فرو نفرستادیم و بنای فرستادن هم نداشتیم» سوره یس، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ}}<ref>«(عذاب آنان) جز یک بانگ آسمانی نبود که ناگاه همه (با آن) خاموش شدند» سوره یس، آیه ۲۹.</ref>
##[[بعثت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}}پس از [[نزول]] [[تورات]] است و پس از نزول تورات هیچ امتی با عذاب الهی نابود نشده، بلکه خداوند [[مؤمنان]] را به [[قتال]] با [[کافران]] موظف کرده است. بنابراین ماجرای این قریه و رسولان آن باید پیش از نزول تورات و در شهری دیگر غیر از انطاکیه [[روم]] واقع شده باشد، زیرا هیچ گزارشی از نزول [[عذاب]] بر مردم انطاکیه و نابودی آنان در [[زمان]] عیسی{{ع}} در [[تاریخ]] نیامده است.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۵۷۶ - ۵۷۸. </ref> نتیجه اینکه به نظر می‌رسد دیدگاه نخست و ناظر دانستن ارسال [[رسول]] سوم به داستان شمعون از [[اسرائیلیات]] است که به [[منابع اسلامی]] [[راه]] یافته است. براساس همین [[تفاسیر]] [[نادرست]]، برخی از کتب [[تاریخی]] شمعون را به صورت "شمعان الصفا" و به عنوان یکی از [[انبیای الهی]]<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۷۷. </ref> و برخی نیز [[شمعون]]، نومان و بالوص را سه [[پیامبر]] فرستاده شده به [[انطاکیه]] در [[زمان فترت]] دانسته‌اند<ref>البدء و التاریخ، ج۳، ص۱۲۷. </ref>.<ref>[[حسین اترک|اترک، حسین]]، [[شمعون الصفا (مقاله)|مقاله "شمعون الصفا"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>
##[[بعثت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}}پس از [[نزول]] [[تورات]] است و پس از نزول تورات هیچ امتی با عذاب الهی نابود نشده، بلکه خداوند [[مؤمنان]] را به [[قتال]] با [[کافران]] موظف کرده است. بنابراین ماجرای این قریه و رسولان آن باید پیش از نزول تورات و در شهری دیگر غیر از انطاکیه [[روم]] واقع شده باشد، زیرا هیچ گزارشی از نزول [[عذاب]] بر مردم انطاکیه و نابودی آنان در [[زمان]] عیسی{{ع}} در [[تاریخ]] نیامده است.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۵۷۶ - ۵۷۸. </ref> نتیجه اینکه به نظر می‌رسد دیدگاه نخست و ناظر دانستن ارسال [[رسول]] سوم به داستان شمعون از [[اسرائیلیات]] است که به [[منابع اسلامی]] [[راه]] یافته است. براساس همین [[تفاسیر]] [[نادرست]]، برخی از کتب [[تاریخی]] شمعون را به صورت "شمعان الصفا" و به عنوان یکی از [[انبیای الهی]]<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۷۷. </ref> و برخی نیز [[شمعون]]، نومان و بالوص را سه [[پیامبر]] فرستاده شده به [[انطاکیه]] در [[زمان فترت]] دانسته‌اند<ref>البدء و التاریخ، ج۳، ص۱۲۷. </ref>.<ref>[[حسین اترک|اترک، حسین]]، [[شمعون الصفا (مقاله)|مقاله "شمعون الصفا"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۷

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

شمعون، نامی عبری[۱] به معنای "شنونده" از ریشه "ش - م - ع" به معنای "شنیدن" است که در زبان یونانی، سیمون (Simon) خوانده می‌شده است. [۲] "صفا" یا "کیفاس" (Kefa) که انگلیسی آن Cephasاست، در زبان سُریانی به معنی "سنگ و صخره"،[۳] لقبی است که حضرت عیسی(ع) به شمعون داد.[۴] این واژه که در زبان یونانی به آن "پِترا" یا "پِطرُس"[۵] گفته می‌شود،[۶] در زبان عربی به "بِطرس" یا "فطرس" بدل شده است.[۷] این لقب را به سبب صلابت شمعون در دین به وی داده‌اند.[۸] در برخی منابع "شمعون الصخره" نیز گفته‌اند[۹] که ترجمه شمعون الصفاست.

شمعون الصفا، نخستین و برجسته‌ترین حواری حضرت عیسی(ع) بوده است.[۱۰] آن حضرت حواری دیگری نیز به نام "شمعون" داشت که او را شمعون غیور یا شمعون قانوی می‌خواندند. قانوی، لفظی کلدانی به معنای غیور است.[۱۱]

شمعون در کتاب مقدس

از زندگانی شمعون اطلاعات زیادی در دست نیست و تنها برخی رخدادهای مرتبط با آشنایی و همراهی وی با حضرت عیسی(ع)و مأموریت او در هدایت مردم در اناجیل ذکر شده‌اند. کتاب مقدس، نام پدر شمعون را "یونا"[۱۲] گفته که در "بیت صیدا"، روستایی نزدیک سواحل شمالی دریای جلیل و کفرناحوم زندگی می‌کرده است. برخی منابع نام پدرش را "یوحنا"[۱۳] گفته‌اند. شمعون و برادرش "اندریاس"، حرفه ماهیگیری داشتند.[۱۴] شمعون سواد خواندن و نوشتن داشته و به زبان آرامی و یونانی مسلط بوده است.[۱۵] آشنایی شمعون (پطرس) با عیسی(ع) چنین بود که وی همراه برادرش اندریاس کنار دریای جلیل در حال ماهیگیری بودند که حضرت عیسی آنان را دید و دعوتشان کرد که با وی همراه شوند تا آنها را صیاد آدمیان کند.[۱۶] کتاب مقدس در کنار گزارش اعطای لقب ستایش‌آمیز "پطرس" به شمعون [۱۷] از سوی عیسی(ع)، داستان‌هایی را نیز گزارش می‌کند که در آنها حضرت عیسی(ع) از ضعف ایمان و پایین بودن قدرت فهم وی گله کرده است.[۱۸] شمعون و یوحنا مسئول تدارک شام آخر بوده‌اند.[۱۹] حضرت عیسی(ع) در این شام به پطرس (شمعون) خبر داد که در این شب پیش از اینکه خروس بانگ برآورد، او را سه بار انکار خواهد کرد.[۲۰] پیش‌بینی حضرت عیسی(ع) به وقوع پیوست و پس از دستگیری و شکنجه آن حضرت، وقتی یهودیان سه بار نسبت به مصاحبت شمعون با عیسی(ع) شک کردند، وی هر سه بار انکار کرد و بار سوم حتی وی را دشنام داد [۲۱]

براساس گزارش کتاب مقدس، وقتی مریم مَجْدَلیه برخاستن عیسی از قبر و زنده شدن او را خبر داد، شمعون و یوحنا به سوی قبر رفته و شهادت دادند که کفن عیسی در آنجا بود.[۲۲] دو روز پس از آن، عیسی بر شمعون ظاهر شد [۲۳] و درباره مراقبت و هدایت مردم به وی سفارش کرد.[۲۴] ظاهراً شمعون سخنگوی گروه حواریان و مورد علاقه حضرت عیسی(ع)بوده است.[۲۵] پس از عروج عیسی(ع) به آسمان، شمعون به موعظه مردم پرداخت و ۳۰۰۰ نفر با موعظه وی به مسیح ایمان آوردند.[۲۶] وی سفرهای تبلیغی پرشماری داشت و چندین بار در این راه زندانی و شکنجه شد.[۲۷] وی به مصر، افریقا، ایران و آسیای صغیر [۲۸] همچنین انطاکیه از شهرهای سوریه که در آن زمان تحت حاکمیت روم بود برای تبلیغ مسیحیت مسافرت کرد.[۲۹] کتاب مقدس در جریان این سفرها برای او کراماتی مانند شفای مفلوج، زنده کردن مرده[۳۰] و فرار معجزه‌آسا از زندان به کمک فرشتگان را گزارش کرده است.[۳۱] مشهور است که کلیسای روم را شمعون بنا نهاده است؛ ولی برخی در باره آن تردید دارند [۳۲]. سرنوشت شمعون نیز همانند پولس دردناک بود. وی سرانجام در روم دستگیر و محکوم به اعدام با صلیب شد؛ ولی از آنجا که خود را لایق آن نمی‌دید که همانند استادش عیسی(ع) مصلوب شود، درخواست کرد تا او را واژگون به صلیب کشند و با شکنجه بسیار جان داد.[۳۳] دو رساله از رساله‌های عهد جدید به شمعون یا پطرس منسوب است. انتساب رساله نخست به شمعون از ابتدا مورد تأیید اکثریت بود؛ ولی در باره انتساب رساله دوم به او تردیدهایی وجود دارد.[۳۴] به اعتقاد برخی، انجیل مرقُس را شمعون (پطرس) نوشته و به نام شاگردش مرقُس، خوانده است.[۳۵]انجیل مرقُس که بیشتر، حالت گزارشِ مشاهدات ناظری عینی را دارد، مسموعات مرقس از پطرس است.[۳۶]

شمعون در منابع اسلامی

در منابع روایی اسلامی شمعون یا پطرس به عنوان بزرگ‌ترین حواری حضرت عیسی، جانشین و وصی او ذکر شده است؛[۳۷] همچنین آمده است که خداوند وقتی خواست عیسی(ع)را به آسمان ببرد به او دستور داد تا نور، حکمت الهی و علم به کتاب خدا را نزد شمعون به ودیعت نهد و او را جانشین خود سازد.[۳۸] قرآن کریم به صراحت از شمعون نامی نبرده است؛ اما مفسران ذیل چند آیه درباره شمعونسخن گفته‌اند:

  1. آیات ﴿إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۳۹]، ﴿قَالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ[۴۰] که درباره درخواست حواریان از حضرت عیسی(ع) برای آمدن مائده آسمانی است. در برخی از تفاسیر گوینده این سخن شمعون، رئیس حواریان معرفی شده است.[۴۱] گفته‌اند که وقتی مائده آسمانی نازل شد، روی آن با پارچه‌ای پوشانده شده بود. حضرت عیسی(ع) رو به حواریان گفت: چه کسی از شما بهترین عمل را دارد تا این پارچه را از روی سفره بر دارد؟ شمعون گفت: شما از همه ما شایسته‌ترید.[۴۲]حضرت عیسی(ع)پس از وضو، نماز و گریستن، پارچه را از روی سفره برداشت. شمعون از حضرت عیسی(ع) پرسید: آیا این غذا، بهشتی است یا دنیوی؟ حضرت عیسی فرمود: هیچ‌یک. این، غذایی است که خدا با قدرت برتر خود آن را پدید آورده است و نمونه پیشین ندارد.[۴۳]
  2. آیات ﴿وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ[۴۴]، ﴿إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ[۴۵] که درباره ماجرای سه تن از فرستادگان الهی است که برای تبلیغ پیام خدا به یکی از شهرها رفته بودند و تکذیبشان کردند. مفسران، مراد از قریه یادشده را شهر انطاکیه دانسته و در تفسیر آیه به ماجرای تلاش شمعون برای ایمان آوردن پادشاه رومی آن شهر پرداخته‌اند [۴۶]. البته درباره فرستادگان یادشده اختلاف است:
    1. بنابر قول مشهور،[۴۷] مراد از ﴿مُرْسَلُونَ، فرستادگان حضرت عیسی(ع) و رسول سوم همان شمعون الصفاست.[۴۸] این دیدگاه را ابتدا قتاده و ابن‌جریح ارائه کرده‌اند.[۴۹] صاحبان این دیدگاه در توجیه انتساب ارسال رسولان به خداوند، گفته‌اند: چون آنها به امر خدا از سوی حضرت عیسی(ع)فرستاده شده بودند، با یک واسطه، رسولان خدا نیز هستند.[۵۰] مفسران بر پایه این دیدگاه در تفسیر آیات یاد شده داستانی را روایت کرده‌اند که بر اساس آن حضرت عیسی(ع) دو تن از حواریان خود را برای دعوت مردم و پادشاه انطاکیه به خداپرستی به سوی آنان فرستاد. هنگامی که آن دو تکذیب شدند، سومین نفر را فرستاد. درباره نام فرستادگان اختلاف است و دیدگاه مشهور فرستاده سوم را "شمعون الصفا" یا همان پطرس می‌داند.[۵۱] برخی رسول اول و دوم را یوحنا و پولس [۵۲] و دیدگاهی دیگر آنها را شمعون و یوحنا و "پولس" را رسول سوم دانسته است.[۵۳] دو فرستاده نخست گرچه ابتدا با معجزاتی چون شفای کور مادرزاد و مبتلایان به بیماری بَرَص موجبات ایمان برخی افراد را فراهم آوردند، پادشاه رومی انطاکیه به آنها ایمان نیاورد و دستور داد آنان را زندانی کردند و تازیانه زدند. حضرت عیسی(ع) رسول سوم (شمعون الصفا)[۵۴] را روانه انطاکیه کرد. او زیرکانه توانست با پادشاه رابطه خوبی برقرار کرده و سرانجام، با نشان دادن معجزاتی مانند زنده کردن مرده، او را مؤمن سازد. [۵۵] البته برخی از منابع به نقل از کعب‌الاحبار گفته‌اند که پادشاه و مردم ایمان نیاورده و هر سه فرستاده را دستگیر و قصد کشتن آنان را کردند. [۵۶] برخی نیز گفته‌اند پادشاهایمان آورد؛ ولی مردم ایمان نیاوردند.[۵۷] در روایاتی از امام باقر و امام صادق(ع) داستانی همانند داستان یادشده با برخی اختلافات جزئی نقل شده است. این روایات دو دسته‌اند: در برخی از آنها ابوحمزه ثمالی از امام باقر(ع) در باره تفسیر آیات ﴿وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ[۵۸]، ﴿إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ[۵۹] می‌پرسد و آن حضرت به ارسال دو رسول به شهر انطاکیه از سوی خداوند و ادامه ماجرا اشاره می‌کند.[۶۰] در این روایات از رسولان حضرت عیسی(ع) سخنی به میان نیامده است. براساس روایات دسته دوم، امام صادق(ع) با اشاره به فرستادن حواریان از سوی حضرت عیسی(ع) برای تبلیغ، از فرستادن دو تن از آنان به انطاکیه، دستگیری آنان به دست حاکم انطاکیه و در ادامه، رفتن شمعون به آنجا سخن گفته است.[۶۱] در این روایات به آیات سوره یس اشاره‌ای نشده است.
    2. بر اساس قول دوم، مراد از ﴿مُرْسَلُونَ پیامبران الهی است.[۶۲] برخی با نقل روایاتی از ابن عباس، کعب الاحبار و وهب بن منبه نام رسولان الهی را نیز یاد کرده‌اند [۶۳]. صاحبان این دیدگاه به ظاهر آیه استناد کرده‌اند که خداوند در آن، ارسال رسولان را به خود نسبت داده است.[۶۴]. ابن کثیر در تأیید این دیدگاه ادله دیگری هم دارد:
      1. مردم در تکذیب رسولان، آنها را بشری مانند خود دانسته و فرستادن وحی بر انسان را انکار کردند و اینکه بشر شایسته دریافت وحی نیست و آنها دروغ می‌گویند: ﴿قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ[۶۵]، پس آنان خود را پیامبر می‌خواندند که چنین پاسخی شنیده‌اند.
      2. بر اساس برخی گزارش‌ها،[۶۶] مردم انطاکیه به شمعون و عیسی(ع) ایمان آوردند و انطاکیه یکی از ۴ مرکز اصلی مسیحیان در کنار اسکندریه، قسطنطنیه و اورشلیم شد، در حالی که قرآن کریم از ایمان نیاوردن اهل قریه به رسولان و دچار شدن آنان به عذاب الهی خبر می‌دهد. ﴿وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ[۶۷]، ﴿إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ[۶۸]
    3. بعثت حضرت عیسی(ع)پس از نزول تورات است و پس از نزول تورات هیچ امتی با عذاب الهی نابود نشده، بلکه خداوند مؤمنان را به قتال با کافران موظف کرده است. بنابراین ماجرای این قریه و رسولان آن باید پیش از نزول تورات و در شهری دیگر غیر از انطاکیه روم واقع شده باشد، زیرا هیچ گزارشی از نزول عذاب بر مردم انطاکیه و نابودی آنان در زمان عیسی(ع) در تاریخ نیامده است.[۶۹] نتیجه اینکه به نظر می‌رسد دیدگاه نخست و ناظر دانستن ارسال رسول سوم به داستان شمعون از اسرائیلیات است که به منابع اسلامی راه یافته است. براساس همین تفاسیر نادرست، برخی از کتب تاریخی شمعون را به صورت "شمعان الصفا" و به عنوان یکی از انبیای الهی[۷۰] و برخی نیز شمعون، نومان و بالوص را سه پیامبر فرستاده شده به انطاکیه در زمان فترت دانسته‌اند[۷۱].[۷۲]

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. دائرة المعارف کتاب مقدس، ص۶۸۶، "پطرس".
  2. دائرة المعارف کتاب مقدس، ص۶۸۶؛ دائرة المعارف الکتابیه، ج۴، ص۵۵۷ - ۵۵۸، "شمَع".
  3. روضة الصفا، ج۲، ص۵۱۹؛ المنجد، ص۴۲۹، "صفا"؛ دائرة المعارف کتاب مقدس، ص۶۸۶.
  4. کتاب مقدس، متی ۱۶: ۱۸ - ۱۹؛ قاموس کتاب مقدس، ص۲۲۰، "پطرس".
  5. Petrus.
  6. قاموس الکتاب المقدس، ص۱۷۴، "بطرس".
  7. البدایة والنهایه، ج۲، ص۱۱۰؛ روضة الصفا، ج۲، ص ۵۱۹؛ تاج العروس، ج۸، ص۳۹۹، "فطرس".
  8. روضة الصفا، ج۲، ص۵۱۹.
  9. کشف الاسرار، ج۸، ص۲۱۱؛ روضة الصفا، ج۲، ص۵۱۹.
  10. نک: الکامل، ج۱، ص۳۶۴؛ البدایة و النهایه، ج۱، ص ۲۶۵؛ ج۲، ص۱۰۱.
  11. قاموس کتاب مقدس، ص۵۳۳، "شمعون".
  12. کتاب مقدس، یوحنا ۲۱: ۱۵ - ۱۷.
  13. قاموس کتاب مقدس، ص۲۲۰.
  14. کتاب مقدس، متی ۴: ۱۸ - ۲۰؛ مرقس ۱: ۱۶ـ۲۱، لوقا ۵: ۸.
  15. نک: قاموس کتاب مقدس، ص۲۲۲.
  16. کتاب مقدس، متی ۴: ۱۸ - ۲۰؛ مرقس ۱: ۱۶ - ۱۹.
  17. کتاب مقدس، متی ۱۶: ۱۸ - ۱۹.
  18. کتاب مقدس، متی ۱۶: ۱۶ - ۲۴.
  19. کتاب مقدس، لوقا ۲۲: ۸.
  20. کتاب مقدس، متی ۲۶: ۳۱ - ۳۶.
  21. کتاب مقدس، متی ۲۶: ۱ - ۷۵.
  22. کتاب مقدس، لوقا ۲۴: ۱۰ - ۱۲.
  23. کتاب مقدس، اول قرنتیان ۱۵: ۴ - ۵؛ لوقا ۲۴: ۱ـ۳، ۳۳ - ۳۵.
  24. کتاب مقدس، یوحنا ۲۱: ۴ - ۱۷.
  25. کتاب مقدس، متی ۱۶: ۱۶ - ۲۰.
  26. کتاب مقدس، اعمال رسولان ۲: ۱۴ - ۴۷؛ قاموس کتاب مقدس، ص۲۲۱.
  27. قاموس کتاب مقدس، ص۲۲۱ - ۲۲۲، "پطرس".
  28. لغت‌نامه، ج۱۰، ص۱۴۴۹۸، "شمعون"؛ کتاب مقدس، اول پطرس ۱: ۱.
  29. کتاب مقدس، غلاطیان ۲: ۱۱ - ۲۱؛ رسالتا بطرس، ص ۵.
  30. کتاب مقدس، اعمال رسولان ۹: ۳۲ - ۴۳؛ دائرة المعارف کتاب مقدس، ص۶۸۷.
  31. کتاب مقدس، اعمال رسولان ۱۲: ۱۱ - ۱۲.
  32. دائرة المعارف کتاب مقدس، ص ۶۸۷.
  33. قاموس کتاب مقدس، ص۲۲۲.
  34. دائرة المعارف کتاب مقدس، ص ۳۱۱.
  35. تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ق۲، ص ۱۴۸؛ لغت‌نامه، ج ۱۰، ص ۱۴۴۹۷ - ۱۴۴۹۸، "شمعون".
  36. کلام مسیحی، ص۴۵ - ۴۶.
  37. تفسیر فرات الکوفی، ص۳۷۸؛ الامالی، ص۱۰۰ - ۱۰۱؛ معالم المدرستین، ج۱، ص۲۱۶.
  38. بحارالانوار، ج۱۴، ص۲۵۰.
  39. «هنگامی که حواریان گفتند: ای عیسی پسر مریم! آیا پروردگار تو یارایی دارد که برای ما از آسمان خوانی فرو فرستد؟ (عیسی) گفت: اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۱۱۲.
  40. «گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دل‌هایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفته‌ای و بر آن از گواهان باشیم» سوره مائده، آیه ۱۱۳.
  41. تنویر المقباس، ص۱۰۴.
  42. تفسیر بغوی، ج۲، ص۷۹؛ الکشاف، ج۱، ص۶۹۳.
  43. الکشاف، ج۱، ص۶۹۳ - ۶۹۴؛ مجمع البیان، ج۳، ص ۴۱۱.
  44. «و برای آنان از مردم آن شهر آنگاه که پیامبران به آنجا آمدند مثلی بزن» سوره یس، آیه ۱۳.
  45. «آن هنگام که دو تن را نزد آنها فرستادیم و آنان را دروغگو شمردند و ما با سوّمی، (آن دو را) پشتیبانی کردیم، آنگاه گفتند که ما نزد شما فرستاده شده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۴.
  46. نک. تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۱۲۴؛ تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص ۱۵.
  47. نک: جوامع الجامع، ج۳، ص۱۳۴؛ فتح القدیر، ج۴، ص ۳۶۶.
  48. تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۱۲۴؛ کشف الاسرار، ج۸، ص۲۱۰ - ۲۱۱.
  49. نک. معانی القرآن، ج۵، ص۴۸۲؛ زاد المسیر، ج۳، ص ۵۲۱.
  50. تفسیر بغوی، ج۴، ص۹.
  51. جوامع الجامع، ج۳، ص۱۳۴؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۶۱؛ عمدة القاری، ج۱۶، ص۱۹.
  52. تفسیر بغوی، ج۴، ص۹.
  53. تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۵۷۴؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۶۱.
  54. عرائس المجالس، ص۳۶۴؛ مجمع البیان، ج۸، ص۲۶۶.
  55. تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۱۲۵؛ کشف الاسرار، ج۸، ص۲۱۱ - ۲۱۲؛ مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۵ - ۶۵۶.
  56. نک. روض الجنان، ج ۱۶، ص ۱۴۱ - ۱۴۳؛ الکامل، ج ۱، ص ۳۶۵.
  57. نک. تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۱۵.
  58. «و برای آنان از مردم آن شهر آنگاه که پیامبران به آنجا آمدند مثلی بزن» سوره یس، آیه ۱۳.
  59. «آن هنگام که دو تن را نزد آنها فرستادیم و آنان را دروغگو شمردند و ما با سوّمی، (آن دو را) پشتیبانی کردیم، آنگاه گفتند که ما نزد شما فرستاده شده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۴.
  60. تفسیر قمی، ج۲، ص۲۱۳؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۷۹.
  61. نک. مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۶؛ قصص الانبیاء، راوندی، ص۲۷۳.
  62. مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۵.
  63. نک. جامع البیان، ج۲۲، ص۱۰۱؛ تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۱۴.
  64. التبیان، ج۸، ص۴۴۸؛ مجمع البیان، ج۸، ص۶۵۵.
  65. «گفتند: شما جز بشری مانند ما نیستید و (خداوند) بخشنده، چیزی فرو نفرستاده است و شما جز دروغ نمی‌گویید» سوره یس، آیه ۱۵.
  66. البدایة والنهایه، ج۲، ص۱۰۱؛ قصص الانبیاء، ابن کثیر، ج۲، ص۴۳۳.
  67. «و ما پس از وی از آسمان بر قوم او هیچ سپاهی فرو نفرستادیم و بنای فرستادن هم نداشتیم» سوره یس، آیه ۲۸.
  68. «(عذاب آنان) جز یک بانگ آسمانی نبود که ناگاه همه (با آن) خاموش شدند» سوره یس، آیه ۲۹.
  69. تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۵۷۶ - ۵۷۸.
  70. تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۷۷.
  71. البدء و التاریخ، ج۳، ص۱۲۷.
  72. اترک، حسین، مقاله "شمعون الصفا"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.