اصول نظام سیاسی اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۵: خط ۴۵:
#واکنش [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} وقتی گردن‌بندی از بیت‌المال را به گردن یکی از دخترانش می‌بیند عبرت‌آموز ضابطه‌گرایان است: به [[نقل]] [[طبری]] با [[سلسله]] [[سند]] از [[ابن ابی رافع]] آن حضرت با [[مشاهده]] گردنبند فرمود: به [[خداوند]] [[سوگند]] دستش را [[قطع]] می‌کنم. ابن ابی رافع می‌گوید عرض کردم یا [[امیرالمؤمنین]]، به [[خدا]] سوگند من آن را به [[مسؤولیت]] خودم به گرن دختر [[برادر]] خود بسته‌ام. آن‌گاه حضرت آرام شد. </ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۰.</ref>
#واکنش [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} وقتی گردن‌بندی از بیت‌المال را به گردن یکی از دخترانش می‌بیند عبرت‌آموز ضابطه‌گرایان است: به [[نقل]] [[طبری]] با [[سلسله]] [[سند]] از [[ابن ابی رافع]] آن حضرت با [[مشاهده]] گردنبند فرمود: به [[خداوند]] [[سوگند]] دستش را [[قطع]] می‌کنم. ابن ابی رافع می‌گوید عرض کردم یا [[امیرالمؤمنین]]، به [[خدا]] سوگند من آن را به [[مسؤولیت]] خودم به گرن دختر [[برادر]] خود بسته‌ام. آن‌گاه حضرت آرام شد. </ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۰.</ref>


==[[شایسته‌سالاری]]==
[[نظام اسلامی]]، پیشبرد هدفی متعالی را در برنامه خود قرار داده است تا [[سعادت انسان]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] تأمین شود. تأمین چنین هدفی، [[نیازمند]] [[علم]] و [[آگاهی]] کامل [[شناخت]]، مسیر، کیفیت [[سیر]] و همچنین [[توانایی]] اداره مجموعه تا رسیدن به مقصد است، [[حکومت]] به عنوان سازمان [[اجتماعی]] که عهده‌دار [[سرپرستی]] امور [[انسانی]] و [[زمینه‌سازی]] برای رسیدن به [[رشد]] است، برای ایفای نقش خود، تفکیک وظایفی را ایجاد نموده و در نتیجه تخصص‌ها و صلاحیت‌های متنوعی را [[تعیین]] می‌نماید.
در یک [[جامعه]] و [[نظام]] سالم، کسانی می‌توانند عهده‌دار مسؤولیت‌های اجتماعی و سرپرستی امور شوند که صلاحیت و [[شایستگی]] لازم برای [[تصدی]] آن [[مسؤولیت]] را دارا باشند. [[قرآن کریم]] از زبان دختر [[حضرت شعیب]]، عبارتی [[نقل]] می‌فرماید که می‌توان از آن، [[لزوم]] شایستگی و صلاحیت برای احراز هر مسؤولیت را استفاده نمود: {{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>. چنانکه در [[قصه]] [[طالوت]] آمده است {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. [[پیامبر]] آن [[قوم]] به ایشان فرمود که: [[خداوند]] طالوت را [[حاکم]] شما قرار داد، پرسیدند: چگونه می‌تواند [[پادشاه]] ما باشد؛ در حالی که ما بر امر [[پادشاهی]] شایستگی بیشتری داریم و او [[ثروتمند]] نیست. پیامبر فرمود خداوند او را [[برگزیده]] است و به وی [[علم]] و [[توانایی]] زیادی بخشیده است. هرچند آن [[قوم]] نیز قایل بودند که باید فرد شایسته‌ای بر آنان [[حکومت]] کند؛ ولی ملاک [[شایستگی]] را داشتن [[مال]] و [[ثروت]] می‌دانستند که [[آیه شریفه]] به [[اصلاح]] ملاک‌های شایستگی پرداخته و “علم” و “قدرت رهبری” را [[میزان]] صلاحیت حکومت معرفی نموده است.
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[نقل]] [[ابن ابی الحدید]] می‌فرماید: {{متن حدیث|لا تقبلن في استعمال عمالك و أمرائك شفاعة إلا شفاعة الكفاية و الأمانة}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲۰، باب ۱۸۴، ص۲۷۶.</ref>: در [[گزینش]] کارکنان و فرمانروایانت [[شفاعت]] و وساطت کسی را مپذیر، مگر شفاعت شایستگی و [[امانتداری]] آنها را. به روشنی این سخن گرانمایه، به [[زمامداران]] [[تکلیف]] می‌کند که شایستگان و افراد با صلاحیت را در رأس امور قرار دهند و اصلی‌ترین ملاک مسؤلیت سپاری را، شایستگی و اهلیت انجام آن کار قرار دهند؛ همچنین در [[عهدنامه مالک اشتر]]، آن [[حضرت]] با شمردن برخی از صلاحیت‌های کلی بر [[شایسته‌سالاری]] تأکید می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ تَوَخَ‏ مِنْهُمْ‏ أَهْلَ‏ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ‏ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ}}<ref>فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه ۵۳.</ref>؛ کارگزارانت را از میان کسانی که [[اهل]] تجربه و [[حیاء]]، و از [[خاندان]] نجیب و [[صالح]] و پیشقدم در [[اسلام]] هستند، [[انتخاب]] کن.
بنابراین [[شایسته]] سالاری، یا رعایت صلاحیت و اهلیت در [[تصدی]] [[مناصب]] [[حکومتی]]، یک اصل [[عقلی]] است و هر جامعه‌ای که به دنبال تأمین [[خوشبختی]] و [[سعادت]] باشد از این قاعده [[پیروی]] می‌کند. آموزه‌های دیگر [[دینی]] نیز سرشار از تأکید این اصل بوده و سپردن امور به اهلش را توصیه نموده<ref>امام صادق{{ع}} فرمود: مواغلب جان‌های خود باشید. به خدا سوگند، اگر صاحب گوسفندان، چوپان دیگری را سراغ داشته باشد که از چوپان فعلی بر نگهداری گوسفندان داناتر باشد، چوپان اول را اخراج و دومی را برای مراقبت از گوسفندان خود به کار می‌گیرد؛ وسایل الشیعه، ج۱۱، ص۳۵، حدیث ۱.</ref> و از قرار دادن نااهلان بر مصادر امور<ref>رسول خداوند{{صل}} فرمود: کسی که خود را بر جمعی از مسلمانان مقدم بدارد و بداند که در بین آنان کسی که برتر از او باشد، وجود دارد، بدون شک به خدا و پیامبرش و مسلمانان خیانت کرده است؛ الغدیر، ج۸، ص۲۹۱.</ref> منع کرده‌اند. [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]] نیز با استناد به: {{متن قرآن|أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>، [[صالحان]] را عهده‌دار [[حکومت]] و [[اداره امور]] ممکن، می‌داند<ref>مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۱.</ref>
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==


۷۳٬۳۶۴

ویرایش