نقل شده در [[زمان]] [[جنگ خیبر]]، چون پیامبر{{صل}} به منطقه [[صهباء]] رسیدند، از [[راه]] برمه حرکت را ادامه دادند تا به منطقه [[وادی القری]] رسیدند و قصد [[حمله]] به [[یهودیان]] آنجا را داشتند. [[ابو هریره]] میگوید: به همراه رسول خدا{{صل}} به قصد رفتن به وادی القری از خیبر بیرون آمدیم. رفاعة بن زید بن وهب جذامی، بردهای [[سیاه پوست]] به نام مدعم به رسول خدا{{صل}} بخشیده بود که عهده دار مرتب کردن بار و وسایل پیامبر{{صل}} بود. چون در وادی القری فرود آمدیم و به جایگاه یهودیان رسیدیم، معلوم شد که گروهی از [[اعراب]] هم به آنها پیوستهاند. در همان حال که مدعم مشغول مرتب کردن بارهای پیامبر{{صل}} و پیاده کردن آنها بود، یهودیان شروع به پرتاب سنگ و [[تیراندازی]] کردند. آنها هم آماده نبودند و بر بالای کوشکها فریاد میکشیدند. در این هنگام تیری به مدعم خورد و او را کشت.
[[مردم]] گفتند، [[بهشت]] بر او گوارا باد. پیامبر{{صل}} فرمودند: "چنین نیست؛ [[سوگند]] به کسی که [[جان]] من در دست اوست، برای قطیفهای که [[روز]] جنگ خیبر برداشت و آن را جزء [[غنایم]] به حساب نیاورد، [[آتش]] بر او شعله ور خواهد بود". وقتی مردم این سخن رسول خدا{{صل}} را شنیدند، کسی پیش آن [[حضرت]] آمد و یک یا دو بند [[کفش]] به ایشان داد. پیامبر{{صل}} فرمودند: "این بندها، بندهای آتشین است"<ref>المغازی، واقدی، ج۲، ص۷۱۰.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[مدعم (مقاله)|مقاله «مدعم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۲۵۴-۲۵۵.</ref>