ارزش در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۷۹۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ مارس ۲۰۲۱
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
===[[ایمان]] به [[حقانیت]] ارزش‌ها===
===[[ایمان]] به [[حقانیت]] ارزش‌ها===
“ایمان و [[اعتقاد]] [[راسخ]] [[مؤمنان]] به حقانیت این ارزش‌ها” و نقش بی‌بدیلی که در تأمین [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] [[انسان‌ها]] ایفا می‌کنند و در مرحله بعد “اخلاق کریمه، صفای [[نفسانی]] و تقوای الهی” است که از یک سو محصول و معلول [[التزام]] مؤمنانه به [[ارزش‌ها]] و از سوی دیگر، [[زمینه‌ساز]] التزام و [[تعهد]] وافر به اجرایی شدن آنها در سطح وسیع می‌باشد. این [[تدبیر]] دیگری است که زمینه نفسانی و [[روانی]] بسیار متقنی برای [[التزام عملی]] به رعایت آنها فراهم می‌سازد: [[سنن]] و [[قوانین]] [[اجتماع]] هیچ وقت از گزند [[تخلف]] و بطلان ایمن نمی‌شود مگر اینکه بر اساس [[فضایل اخلاقی]] و [[شرافت]] [[انسانی]] تأسیس شده و پشتوانه‌اش دل‌های [[مردم]] بوده باشد. این فضایل اخلاقی هم به [[تنهایی]] در تأمین [[سعادت]] اجتماع و سوق [[انسان]] به سوی [[صلاح]] عمل کافی نیست، مگر وقتی که بر اساس [[توحید]] باشد؛ یعنی مردم [[ایمان]] داشته باشند به اینکه عالم - که انسان جزئی از آن است. [[آفریدگار]] و معبودی دارد [[یکتا]]، و [[ازلی]] و [[سرمدی]] که هیچ چیز از [[علم]] و احاطه او بیرون نیست و قدرتش [[مقهور]] هیچ قدرتی نمی‌شود... و این خود روشن است که وقتی [[اخلاق]] بر چنین عقیده‌ای اتکا داشته باشد برای [[آدمیان]] جز [[مراقبت]] [[رضای خدا]] همتی باقی نمی‌ماند. در آن صورت تمامی همّ [[آدمی]] این می‌شود که یک یک کارهایش مورد رضای خدا باشد، و چنین مردمی از درون دل‌هایشان، رادعی به نام “تقوا” دارند که مانع آنان از [[ارتکاب جرم]] می‌شود<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۲۹۲.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۹۴.</ref>
“ایمان و [[اعتقاد]] [[راسخ]] [[مؤمنان]] به حقانیت این ارزش‌ها” و نقش بی‌بدیلی که در تأمین [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] [[انسان‌ها]] ایفا می‌کنند و در مرحله بعد “اخلاق کریمه، صفای [[نفسانی]] و تقوای الهی” است که از یک سو محصول و معلول [[التزام]] مؤمنانه به [[ارزش‌ها]] و از سوی دیگر، [[زمینه‌ساز]] التزام و [[تعهد]] وافر به اجرایی شدن آنها در سطح وسیع می‌باشد. این [[تدبیر]] دیگری است که زمینه نفسانی و [[روانی]] بسیار متقنی برای [[التزام عملی]] به رعایت آنها فراهم می‌سازد: [[سنن]] و [[قوانین]] [[اجتماع]] هیچ وقت از گزند [[تخلف]] و بطلان ایمن نمی‌شود مگر اینکه بر اساس [[فضایل اخلاقی]] و [[شرافت]] [[انسانی]] تأسیس شده و پشتوانه‌اش دل‌های [[مردم]] بوده باشد. این فضایل اخلاقی هم به [[تنهایی]] در تأمین [[سعادت]] اجتماع و سوق [[انسان]] به سوی [[صلاح]] عمل کافی نیست، مگر وقتی که بر اساس [[توحید]] باشد؛ یعنی مردم [[ایمان]] داشته باشند به اینکه عالم - که انسان جزئی از آن است. [[آفریدگار]] و معبودی دارد [[یکتا]]، و [[ازلی]] و [[سرمدی]] که هیچ چیز از [[علم]] و احاطه او بیرون نیست و قدرتش [[مقهور]] هیچ قدرتی نمی‌شود... و این خود روشن است که وقتی [[اخلاق]] بر چنین عقیده‌ای اتکا داشته باشد برای [[آدمیان]] جز [[مراقبت]] [[رضای خدا]] همتی باقی نمی‌ماند. در آن صورت تمامی همّ [[آدمی]] این می‌شود که یک یک کارهایش مورد رضای خدا باشد، و چنین مردمی از درون دل‌هایشان، رادعی به نام “تقوا” دارند که مانع آنان از [[ارتکاب جرم]] می‌شود<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۲۹۲.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۹۴.</ref>
===[[احکام]] جزایی و [[کیفری]]===
وجود مجموعه‌ای از احکام جزایی و کیفری با [[هدف]] [[نظارت]] بر روند اجرایی این ارزش‌ها و قوانین و محدودساختن تمردها و تخلفات محتمل، راهکار مکمل دیگری است که در کنار فرایند [[جامعه‌پذیری]] و درونی‌ساختن ارزش‌ها، [[منطق]] توجیهی، محرک‌ها و مشوق‌های لازم، آثار و نتیجه‌های مترتب، در هر [[جامعه]]، [[ضرورت]] اجتناب‌ناپذیر دارد. [[اسلام]] نیز با [[تشریع]] این سنخ [[قوانین]] و طراحی [[نظام]] [[قضایی]] مناسب، از این [[سیاست]] نیز در جهت تأمین هدف‌های خود و جریان‌یابی [[ارزش‌ها]] در پهنه [[اجتماع]] و مهار اراده‌های ناهمسو بهره گرفته است. مجری این قوانین نیز [[حکومت اسلامی]] خواهد بود. به بیان [[علامه طباطبایی]]: از آنجایی که قوانین، و احکامی که برای [[نظام اجتماعی]] وضع می‌شود، احکامی است اعتباری، و غیرحقیقی، و به [[تنهایی]] اثر خود را نمی‌بخشد (چون طبع [[سرکش]] و [[آزادی]] [[طلب]] [[بشر]]، همواره می‌خواهد از قید [[قانون]] بگریزد)، و لذا برای اینکه تأثیر این قوانین تکمیل شود، به [[احکام]] جزایی دیگری [[نیازمند]] می‌شود تا از [[حریم]] آن توانین [[حمایت]] و محافظت کند و نگذارد یک دسته بوالهوس از آن [[تعدی]] نموده، دسته‌ای دیگر در آن [[سهل‌انگاری]] و [[بی‌اعتنایی]] کنند؛ به همین دلیل می‌بینیم هر [[قدر]] [[حکومت]] - حال هر [[حکومتی]] که باشد - بر اجرای مقررات جزایی قوی‌تر باشد، اجتماع در مسیر خود کمتر متوقف می‌شود و افراد کمتر از مسیر خود [[منحرف]] و [[گمراه]] گشته و کمتر از مقصد باز می‌مانند<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۸۰؛ ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۲۱۱.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۹۵.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۶٬۰۸۹

ویرایش