عام الوفود در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۴: خط ۴۴:


==[[وفود]]==
==[[وفود]]==
[[فتح مکه]] جایگاه ویژه رسول خدا{{صل}} را در جزیرة العرب [[استوار]] ساخت. از آن پس، ورود [[نمایندگان]] به حضور ایشان، پس از بازگشت به [[مدینه]] افزایش یافت؛ به گونهای که [[سال نهم هجری]] را «[[عام الوفود]]؛ [[سال]] نمایندگان [[سیاسی]]» نامیدند. حضور وفود در مدینه به انگیزههای گوناگونی بود. پذیرش اسلام و [[آگاهی]] از اصول و برنامههای [[دین جدید]]، از جمله اهداف برخی از این هیئتها به شمار میآمد، ولی به نظر میرسد بسیاری از آنها که تعدادشان به بیش از هفتاد مورد میرسد، برای گرفتن تأمین از [[دولت]] مدینه که اینک [[قدرت]] و [[غلبه]] نظامی آن کاملا آشکار گشته بود، بدان [[شهر]] رو آوردند. تلاش رسول خدا{{صل}} در این [[دیدارها]]، آشنا کردن [[قبایل]] با [[تعالیم اسلام]] و [[آموزش]] حساسیتهای [[فرهنگی]] و سیاسی [[دین اسلام]] بود. آن [[حضرت]] هر چند [[آگاه]] بود که پذیرش اسلام از سوی برخی از این قبایل به صورت ظاهر است، اما تلاش میکرد قبایل پراکنده در سراسر جزیرة العرب [[مطیع]] [[حکومت]] مرکزی مدینه شوند و از آن [[پیروی]] کنند. ایشان با وجود پذیرش تقاضاهای [[مالی]] این قبایل و اعطای امتیازهای مالی به آنها، از پذیرش تقاضاهای سیاسی و زیاده خواهی آنان خودداری کرد. برخی از نمایندگان خواستار شراکت در قدرت با [[پیامبر]] بودند. از جمله این گروهها، [[بنی حنیفه]] بودند که تقسیم قدرت را میان خود و پیامبر خواستار شدند<ref>ذهبی، ج۲، ص۶۸۳؛ ابن سیدالناس، ج۲، ص۲۹۲.</ref>، ولی آن [[حضرت]] بر [[یگانگی]] [[قدرت]] مرکزی [[اصرار]] داشتند. در [[حقیقت]] اعلام [[اسلام]] از سوی [[نمایندگان]] [[قبایل]]، اعترافی ضمنی به یگانگی [[دولت]] و قدرت مرکزی مستقر در [[مدینه]]، آن هم بدون هیچگونه قید و شرطی بود.
[[فتح مکه]] جایگاه ویژه رسول خدا{{صل}} را در جزیرة العرب [[استوار]] ساخت. از آن پس، ورود [[نمایندگان]] به حضور ایشان، پس از بازگشت به [[مدینه]] افزایش یافت؛ به گونه‌ای که [[سال نهم هجری]] را "[[عام الوفود]]؛ [[سال]] نمایندگان [[سیاسی]]" نامیدند. حضور وفود در مدینه به انگیزه‌های گوناگونی بود. پذیرش اسلام و [[آگاهی]] از اصول و برنامه‌های [[دین جدید]]، از جمله اهداف برخی از این هیئت‌ها به شمار می‌آمد، ولی به نظر می‌رسد بسیاری از آنها که تعدادشان به بیش از هفتاد مورد می‌رسد، برای گرفتن تأمین از [[دولت]] مدینه که اینک [[قدرت]] و [[غلبه]] نظامی آن کاملا آشکار گشته بود، بدان [[شهر]] رو آوردند. تلاش رسول خدا{{صل}} در این [[دیدارها]]، آشنا کردن [[قبایل]] با [[تعالیم اسلام]] و [[آموزش]] حساسیت‌های [[فرهنگی]] و سیاسی [[دین اسلام]] بود. آن [[حضرت]] هرچند [[آگاه]] بود که پذیرش اسلام از سوی برخی از این قبایل به صورت ظاهر است، اما تلاش می‌کرد قبایل پراکنده در سراسر جزیرة العرب [[مطیع]] [[حکومت]] مرکزی مدینه شوند و از آن [[پیروی]] کنند.
[[رسول خدا]]{{صل}} را بر قبایلی که اسلام آورده بودند، خواستههای سنگین و شرطهای سخت قرار نمیداد. آنان نیز همچون [[مسلمانان]] باید [[رسالت]] [[نبوی]] را میپذیرفتند و [[دستورات]] [[دین]] را به جا میآوردند و [[حقوق مالی]] را به دولت مدینه میپرداختند، اما [[سرزمین]]، بزرگان و [[نظم]] خود را همچنان محفوظ نگاه میداشتند. بنابراین، با [[پذیرش اسلام]]، نظم کهن و [[روابط]] میان عشایر و قبایل و ساکنان دهکدهها و [[شهرها]]، همچنان [[پایدار]] بود. البته فردی که به عنوان [[امیر]] یا [[رئیس]] مورد [[تأیید]] [[حکومت]] مرکزی قرار میگرفت، لازم بود از دستورات دولت مدینه [[پیروی]] کند و [[ارتباط]] خویش را با آن دولت محفوظ دارد.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۰-۳۱.</ref>
 
ایشان با وجود پذیرش تقاضاهای [[مالی]] این قبایل و اعطای امتیازهای مالی به آنها، از پذیرش تقاضاهای سیاسی و زیاده خواهی آنان خودداری کرد. برخی از نمایندگان خواستار شراکت در قدرت با [[پیامبر]] بودند. از جمله این گروه‌ها، [[بنی حنیفه]] بودند که تقسیم قدرت را میان خود و پیامبر خواستار شدند<ref>ذهبی، ج۲، ص۶۸۳؛ ابن سیدالناس، ج۲، ص۲۹۲.</ref>، ولی آن [[حضرت]] بر [[یگانگی]] [[قدرت]] مرکزی [[اصرار]] داشتند. در [[حقیقت]] اعلام [[اسلام]] از سوی [[نمایندگان]] [[قبایل]]، اعترافی ضمنی به یگانگی [[دولت]] و قدرت مرکزی مستقر در [[مدینه]]، آن‌هم بدون هیچ‌گونه قید و شرطی بود.
 
[[رسول خدا]]{{صل}} بر قبایلی که اسلام آورده بودند، خواسته‌های سنگین و شرط‌های سخت قرار نمی‌داد. آنان نیز همچون [[مسلمانان]] باید [[رسالت]] [[نبوی]] را می‌پذیرفتند و [[دستورات]] [[دین]] را به‌جا می‌آوردند و [[حقوق مالی]] را به دولت مدینه می‌پرداختند، اما [[سرزمین]]، بزرگان و [[نظم]] خود را همچنان محفوظ نگاه می‌داشتند.
 
بنابراین، با [[پذیرش اسلام]]، نظم کهن و [[روابط]] میان عشایر و قبایل و ساکنان دهکده‌ها و [[شهرها]]، همچنان [[پایدار]] بود. البته فردی که به عنوان [[امیر]] یا [[رئیس]] مورد [[تأیید]] [[حکومت]] مرکزی قرار می‌گرفت، لازم بود از دستورات دولت مدینه [[پیروی]] کند و [[ارتباط]] خویش را با آن دولت محفوظ دارد.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۶۸.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش