آزادی اقامت و رفت و آمد در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'محل' به 'محل'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات پرسش | موضوع اصلی = فقه سیاسی (پرسش)|بانک جمع پرسش و پاسخ فق...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'محل' به 'محل')
خط ۱۷: خط ۱۷:
[[پرونده:11355.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن قدردان قراملکی]]]]
[[پرونده:11355.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن قدردان قراملکی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]''' در کتاب ''«[[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]''' در کتاب ''«[[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«در تعریف این [[آزادی]] گفته شد که [[انسان]] در [[انتخاب]] [[محل]] اقامت و زندگانی خود مختار و [[آزاد]] است و در هر [[شهر]] و محلی که [[اراده]] نماید می‌تواند رفت و آمد یا اقامت کند که ره‌آورد آن، عدم جواز توقیف و سلب [[تابعیت]] و [[تبعید]] موقت یا دایم انسان است، مگر اینکه دلیل قانع کننده‌ای وجود داشته باشد.
::::::«در تعریف این [[آزادی]] گفته شد که [[انسان]] در [[انتخاب]] محل اقامت و زندگانی خود مختار و [[آزاد]] است و در هر [[شهر]] و محلی که [[اراده]] نماید می‌تواند رفت و آمد یا اقامت کند که ره‌آورد آن، عدم جواز توقیف و سلب [[تابعیت]] و [[تبعید]] موقت یا دایم انسان است، مگر اینکه دلیل قانع کننده‌ای وجود داشته باشد.
::::::'''مبانی [[فقهی]]'''
::::::'''مبانی [[فقهی]]'''
:::::#'''اصل [[اباحه]]''': آزادی اقامت و رفت و آمد به دلیل [[بداهت]] و مسلم انگاشتن آن، در [[فقه]] مورد بحث قرار نگرفته است. بر اساس قاعده “اصالة اباحة” و “اصل حلیت”، در فقه، اصل اباحه و جواز و [[حلیت]] هر شیئی است مگر اینکه خلاف آن [[ثابت]] شود: {{عربی|كل شي‏ء فيه حلال و حرام فهو حلال حتي تعلم انه حرام بعينه}}. [[صاحب جواهر]] در این باره می‌گوید: در [[علم اصول]] ثابت و معلوم شده است که [[عقل]] و [[شرع]] در [[حکم]] بر اباحه و حلیت [[تصرف]] در هر شیئی که [[حرمت]] آن از شرع ثابت نشده، مطابقت و اتفاق دارند<ref>جواهرالکلام، ج۳۶، ص۲۳۶.</ref>. [[کاشف‌الغطاء]] نیز اصل اباحه را در صورت عدم اضرار آن و عدم [[تجاوز به حقوق دیگران]]، اظهر من الشمس می‌داند و اضافه می‌کند که [[مرحوم صدوق]] آن را از [[دین]] [[امامیه]] برشمرده است<ref>کشف الغطاء، ص۳۴.</ref>. مطابق اصل فوق، رفت و آمد و اقامت در شهری، اعم از موقت یا دایم، امری جایز و آزاد است مگر اینکه دلیل خاصی مانع آن گردد<ref>محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۵۹ و ۶۰، باب ۴ از ابواب ما یکتسب به.</ref>.
:::::#'''اصل [[اباحه]]''': آزادی اقامت و رفت و آمد به دلیل [[بداهت]] و مسلم انگاشتن آن، در [[فقه]] مورد بحث قرار نگرفته است. بر اساس قاعده “اصالة اباحة” و “اصل حلیت”، در فقه، اصل اباحه و جواز و [[حلیت]] هر شیئی است مگر اینکه خلاف آن [[ثابت]] شود: {{عربی|كل شي‏ء فيه حلال و حرام فهو حلال حتي تعلم انه حرام بعينه}}. [[صاحب جواهر]] در این باره می‌گوید: در [[علم اصول]] ثابت و معلوم شده است که [[عقل]] و [[شرع]] در [[حکم]] بر اباحه و حلیت [[تصرف]] در هر شیئی که [[حرمت]] آن از شرع ثابت نشده، مطابقت و اتفاق دارند<ref>جواهرالکلام، ج۳۶، ص۲۳۶.</ref>. [[کاشف‌الغطاء]] نیز اصل اباحه را در صورت عدم اضرار آن و عدم [[تجاوز به حقوق دیگران]]، اظهر من الشمس می‌داند و اضافه می‌کند که [[مرحوم صدوق]] آن را از [[دین]] [[امامیه]] برشمرده است<ref>کشف الغطاء، ص۳۴.</ref>. مطابق اصل فوق، رفت و آمد و اقامت در شهری، اعم از موقت یا دایم، امری جایز و آزاد است مگر اینکه دلیل خاصی مانع آن گردد<ref>محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۵۹ و ۶۰، باب ۴ از ابواب ما یکتسب به.</ref>.
خط ۲۳: خط ۲۳:
:::::#'''[[روایات]]''' در [[سنت پیامبر]] و [[ائمه]] نیز این [[آزادی]] مسلم تلقی شده است. از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نقل شده است که فرمود: {{متن حدیث|البلاد بلاد اللَّه و العباد عباد اللَّه فحيثما أصبت خيرا فأقم}}<ref>نهج الفصاحه، ص۲۲۳.</ref>؛ [[شهرها]]، شهرهای [[خدا]] و [[بندگان]]، بندگان [[خداوند]] است، در هر کجا که به خیر و [[خوشبختی]] رسیدی، در آنجا رحل اقامت بینداز. در این [[حدیث]] برای توجیه [[آزادی]] فوق، به [[مالکیت خدا]] بر [[دنیا]] از جمله شهرها استناد شده است، به این معنا که [[آفریدگار]] [[جهان]] به [[انسان]] این نوع آزادی و [[تصرف]] را [[عطا]] کرده است. عبارت {{متن حدیث|العباد عباد اللَّه}} در حدیث، این نکته لطیف را می‌رساند که استفاده از این [[حق]] و آزادی برای همه [[بندگان خدا]] به صورت مشترک و مساوی تجویز شده است، چرا که همه [[انسان‌ها]] در اصل مخلوق و [[بنده]] خدا بودن یکسانند، از این‌رو بهره‌برداری از [[نعمت‌های الهی]] نیز باید به صورت یکسان باشد و بنده‌ای حق ندارد که نعمت‌های الهی را به طور [[نامشروع]] به خود اختصاص داده و دیگران را از آن [[محروم]] کند.
:::::#'''[[روایات]]''' در [[سنت پیامبر]] و [[ائمه]] نیز این [[آزادی]] مسلم تلقی شده است. از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نقل شده است که فرمود: {{متن حدیث|البلاد بلاد اللَّه و العباد عباد اللَّه فحيثما أصبت خيرا فأقم}}<ref>نهج الفصاحه، ص۲۲۳.</ref>؛ [[شهرها]]، شهرهای [[خدا]] و [[بندگان]]، بندگان [[خداوند]] است، در هر کجا که به خیر و [[خوشبختی]] رسیدی، در آنجا رحل اقامت بینداز. در این [[حدیث]] برای توجیه [[آزادی]] فوق، به [[مالکیت خدا]] بر [[دنیا]] از جمله شهرها استناد شده است، به این معنا که [[آفریدگار]] [[جهان]] به [[انسان]] این نوع آزادی و [[تصرف]] را [[عطا]] کرده است. عبارت {{متن حدیث|العباد عباد اللَّه}} در حدیث، این نکته لطیف را می‌رساند که استفاده از این [[حق]] و آزادی برای همه [[بندگان خدا]] به صورت مشترک و مساوی تجویز شده است، چرا که همه [[انسان‌ها]] در اصل مخلوق و [[بنده]] خدا بودن یکسانند، از این‌رو بهره‌برداری از [[نعمت‌های الهی]] نیز باید به صورت یکسان باشد و بنده‌ای حق ندارد که نعمت‌های الهی را به طور [[نامشروع]] به خود اختصاص داده و دیگران را از آن [[محروم]] کند.
::::::[[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[روایات]] متعدد [[مردم]] را به [[سیر]] و [[سفر]] [[تشویق]] می‌کند و آن را موجب [[سلامتی]] برمی‌شمارد: {{متن حدیث|سَافِرُوا تَصِحُّوا}}<ref>متقی هندی، کنزالعمال، حدیث ۱۷۴۶۹ تا ۱۷۴۷۱؛ محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، ج۴، ماده «سیر».</ref>. [[امام علی]]{{ع}} نیز [[انتخاب]] [[شهر]] و [[محل زندگی]] را از [[حقوق انسان]] بر می‌شمارد و تأکید می‌کند که شهرها ترجیح خاصی ندارند و [[بهترین]] شهر برای انسان، شهری است که انسان را [[تحمل]] کند، یعنی [[رفاه]] و [[آسایش]] او در آن ممکن باشد: {{متن حدیث|لَيْسَ بَلَدٌ بِأَحَقَّ بِكَ مِنْ بَلَدٍ خَيْرُ الْبِلَادِ مَا حَمَلَكَ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۳۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۸، ص۴۲ و ج۲۰، ص۹۰؛ عبدالواحد آمدی، غررالحکم، ج۵، ص۸۳.</ref>.
::::::[[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[روایات]] متعدد [[مردم]] را به [[سیر]] و [[سفر]] [[تشویق]] می‌کند و آن را موجب [[سلامتی]] برمی‌شمارد: {{متن حدیث|سَافِرُوا تَصِحُّوا}}<ref>متقی هندی، کنزالعمال، حدیث ۱۷۴۶۹ تا ۱۷۴۷۱؛ محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، ج۴، ماده «سیر».</ref>. [[امام علی]]{{ع}} نیز [[انتخاب]] [[شهر]] و [[محل زندگی]] را از [[حقوق انسان]] بر می‌شمارد و تأکید می‌کند که شهرها ترجیح خاصی ندارند و [[بهترین]] شهر برای انسان، شهری است که انسان را [[تحمل]] کند، یعنی [[رفاه]] و [[آسایش]] او در آن ممکن باشد: {{متن حدیث|لَيْسَ بَلَدٌ بِأَحَقَّ بِكَ مِنْ بَلَدٍ خَيْرُ الْبِلَادِ مَا حَمَلَكَ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۳۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۸، ص۴۲ و ج۲۰، ص۹۰؛ عبدالواحد آمدی، غررالحکم، ج۵، ص۸۳.</ref>.
::::::این [[روایت]] هم بر آزادی اقامت و هم بر آزادی رفت و آمد دلالت می‌کند؛ دلالت آن بر آزادی اقامت، دلالت نصی و دلالت آن بر آزادی رفت و آمد، دلالت مفهومی است، زیرا آزادی اقامت مستلزم آزادی رفت و آمد در شهرها و یافتن شهر مناسب است. اصل فوق در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] نیز چنین آمده است: هیچ کس را نمی‌توان از [[محل]] اقامت خود [[تبعید]] کرد یا از اقامت در محل مورد علاقه‌اش [[ممنوع]] یا به اقامت در محلی مجبور ساخت.
::::::این [[روایت]] هم بر آزادی اقامت و هم بر آزادی رفت و آمد دلالت می‌کند؛ دلالت آن بر آزادی اقامت، دلالت نصی و دلالت آن بر آزادی رفت و آمد، دلالت مفهومی است، زیرا آزادی اقامت مستلزم آزادی رفت و آمد در شهرها و یافتن شهر مناسب است. اصل فوق در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] نیز چنین آمده است: هیچ کس را نمی‌توان از محل اقامت خود [[تبعید]] کرد یا از اقامت در محل مورد علاقه‌اش [[ممنوع]] یا به اقامت در محلی مجبور ساخت.
::::::یکی از [[فقیهان]] معاصر در این باره می‌گوید: هر فرد [[انسان]] در [[انتخاب]] [[اقامتگاه]] خود در [[شهر]] و هر خانه‌ای [[آزاد]] است. در [[منطق]] [[اسلام]] همه [[جهان]] [[وطن]] انسان است و انسان هر جای [[دنیا]] مایل باشد می‌تواند [[زندگی]] کند و هر کجا راحت باشد، آنجا وطن و اقامتگاه اوست<ref>جعفر سبحانی، مبانی حکومت اسلامی، ص۴۴۷.</ref>.»<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۶۲.</ref>
::::::یکی از [[فقیهان]] معاصر در این باره می‌گوید: هر فرد [[انسان]] در [[انتخاب]] [[اقامتگاه]] خود در [[شهر]] و هر خانه‌ای [[آزاد]] است. در [[منطق]] [[اسلام]] همه [[جهان]] [[وطن]] انسان است و انسان هر جای [[دنیا]] مایل باشد می‌تواند [[زندگی]] کند و هر کجا راحت باشد، آنجا وطن و اقامتگاه اوست<ref>جعفر سبحانی، مبانی حکومت اسلامی، ص۴۴۷.</ref>.»<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۶۲.</ref>


۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش