غدیر خم: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{خرد}} +)) |
جز (جایگزینی متن - 'پنهانی' به 'پنهانی') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
*در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است: "[[رسول خدا]]{{صل}} به [[مردم]] فرمود: "به [[علی]] برای [[امیرالمؤمنین]] شدن او [[درود]] بفرستید"<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۹۲؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۵۲.</ref>. سپس [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} نزد [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} آمدند و ولایتش را به او تبریک گفتند و اولین کسی که به ایشان تبریک گفت، [[عمر بن خطاب]] بود که گفت: [[مبارک]] باد بر تو ای [[علی]]، مولای من، و مولای هر مرد و [[زن]] مؤمنی شدی"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۵۰؛ الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۷۷.</ref>. | *در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است: "[[رسول خدا]]{{صل}} به [[مردم]] فرمود: "به [[علی]] برای [[امیرالمؤمنین]] شدن او [[درود]] بفرستید"<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۹۲؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۵۲.</ref>. سپس [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} نزد [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} آمدند و ولایتش را به او تبریک گفتند و اولین کسی که به ایشان تبریک گفت، [[عمر بن خطاب]] بود که گفت: [[مبارک]] باد بر تو ای [[علی]]، مولای من، و مولای هر مرد و [[زن]] مؤمنی شدی"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۵۰؛ الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۷۷.</ref>. | ||
*[[امام باقر]]{{ع}} در این باره چنین [[روایت]] کردهاند که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "ای [[مردم]]، شما بیشتر از آن هستید که همگی بخواهید در یک زمان با [[دست]] با من [[بیعت]] کنید. برای همین [[خدای متعال]] به من [[دستور]] داده است که از زبانهای شما برای [[ولایت علی]] و امامانی که بعد از او میآیند و از من و او هستند، [[اقرار]] بگیرم؛ چنانکه به شما اعلام کردم که [[ذریه]] من از صلب او هستند. پس همگی بگویید: ما شنیدیم و [[فرمانبردار]] و [[راضی]] هستیم و در مقابل آنچه از [[پروردگار]] درباره [[جانشینی علی]] و اولادش [[ابلاغ]] کردی، [[تسلیم]] هستیم. ما بر این امر، با قلبها و [[جانها]] و زبانها و دستهایمان با تو [[بیعت]] میکنیم و بر همین [[بیعت]] [[زندگی]] میکنیم و میمیریم و دوباره [[مبعوث]] میشویم. ما درباره آن هیچ [[تغییر]] و تبدیل و شکی روا نمیداریم و [[پیمانشکنی]] نمیکنیم و از [[خدا]] و تو و [[امیرالمؤمنین]] و فرزندانش که از [[ذریه]] تو و از صلب [[علی]] هستند و از [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] میآیند، [[اطاعت]] میکنیم؛ زیرا [[جایگاه]] و [[منزلت]] آنها را نزد [[خدا]] و خودم به شما اعلام کردم. هر آینه آنچه را که بر عهده داشتم به جای آوردم و بدانید که [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]{{عم}} [[جوانان]] [[اهل]] بهشتاند و بعد از و پدرشان [[علی]]، [[امام]] هستند و قبل از [[علی]] من [[پدر]] آنها هستم. بگویید: با قلبها و [[جانها]] و زبانها و دستهایمان با [[خدا]] و شما و [[علی]] و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] و امامانی که یاد کردی [[پیمان]] میبندیم و آن را تبدیل نمیکنیم. | *[[امام باقر]]{{ع}} در این باره چنین [[روایت]] کردهاند که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "ای [[مردم]]، شما بیشتر از آن هستید که همگی بخواهید در یک زمان با [[دست]] با من [[بیعت]] کنید. برای همین [[خدای متعال]] به من [[دستور]] داده است که از زبانهای شما برای [[ولایت علی]] و امامانی که بعد از او میآیند و از من و او هستند، [[اقرار]] بگیرم؛ چنانکه به شما اعلام کردم که [[ذریه]] من از صلب او هستند. پس همگی بگویید: ما شنیدیم و [[فرمانبردار]] و [[راضی]] هستیم و در مقابل آنچه از [[پروردگار]] درباره [[جانشینی علی]] و اولادش [[ابلاغ]] کردی، [[تسلیم]] هستیم. ما بر این امر، با قلبها و [[جانها]] و زبانها و دستهایمان با تو [[بیعت]] میکنیم و بر همین [[بیعت]] [[زندگی]] میکنیم و میمیریم و دوباره [[مبعوث]] میشویم. ما درباره آن هیچ [[تغییر]] و تبدیل و شکی روا نمیداریم و [[پیمانشکنی]] نمیکنیم و از [[خدا]] و تو و [[امیرالمؤمنین]] و فرزندانش که از [[ذریه]] تو و از صلب [[علی]] هستند و از [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] میآیند، [[اطاعت]] میکنیم؛ زیرا [[جایگاه]] و [[منزلت]] آنها را نزد [[خدا]] و خودم به شما اعلام کردم. هر آینه آنچه را که بر عهده داشتم به جای آوردم و بدانید که [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]{{عم}} [[جوانان]] [[اهل]] بهشتاند و بعد از و پدرشان [[علی]]، [[امام]] هستند و قبل از [[علی]] من [[پدر]] آنها هستم. بگویید: با قلبها و [[جانها]] و زبانها و دستهایمان با [[خدا]] و شما و [[علی]] و [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] و امامانی که یاد کردی [[پیمان]] میبندیم و آن را تبدیل نمیکنیم. | ||
*ما آنچه را که به ما [[ابلاغ]] کردی به بزرگ و کوچک [[فرزندان]] و [[اهل]] خود میرسانیم و [[خدا]] را بر عمل خود [[شاهد]] میگیریم که او کافی است و تو و [[ملائکه]] بر ما [[شاهد]] هستید و [[خداوند]] بزرگترین [[شاهد]] است. ای [[مردم]]، چه میگویید؟ هر آینه [[خداوند]] هر صدای آشکار و | *ما آنچه را که به ما [[ابلاغ]] کردی به بزرگ و کوچک [[فرزندان]] و [[اهل]] خود میرسانیم و [[خدا]] را بر عمل خود [[شاهد]] میگیریم که او کافی است و تو و [[ملائکه]] بر ما [[شاهد]] هستید و [[خداوند]] بزرگترین [[شاهد]] است. ای [[مردم]]، چه میگویید؟ هر آینه [[خداوند]] هر صدای آشکار و پنهانی را میداند و "هر کسی [[هدایت]] شود، به نفع خود [[هدایت]] شده است و هر کسی [[گمراه]] شود، علیه خود [[گمراه]] شده است" و هر کس [[بیعت]] کند، در واقع با [[خداوند]] [[بیعت]] کرده است، چرا که "[[دست خدا]] بالای دستهای آنها است". ای [[مردم]]، [[تقوای الهی]] پیشه و با [[علی]] [[بیعت]] کنید. ای [[مردم]]، آنچه را که به شما گفتم، بگویید و به [[علی]] برای [[ولایت]] یافتن او بر [[مؤمنین]] تبریک بگویید. ای [[مردم]]، کسانی که برای [[بیعت]] با وی و [[پذیرش]] ولایتش [[سبقت]] بگیرند، از [[رستگاران]] در بهشتهای جاودان هستند. ای [[مردم]]، سخنی را بگویید که [[خداوند]] به سبب آن از شما [[راضی]] باشد. | ||
*[[مردم]] در جواب [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فریاد زدند: "شنیدیم و امر [[خدا]] و رسولش را با قلبها و زبانها و دستهایمان [[اطاعت]] کردیم". سپس به طرف [[علی]]{{ع}} رفته، و با او [[بیعت]] کردند. این بیعتگیری سه روز ادامه پیدا کرد و هرگاه قومی با [[علی]]{{ع}} [[بیعت]] میکردند، [[رسول خدا]] میفرمود: "[[حمد]] و [[سپاس]] خدایی را که ما را بر تمام جهانیان [[برتری]] داده است"<ref>الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۸۲-۸۴. استاد یوسفی غروی نیز مینویسد: ابن طاووس از کتاب النشر و الطیّ از حذیفة بن یمان نقل میکند: هنگامی که علی{{ع}} از یمن آمد و در مکه با پیامبر{{صل}} ملاقات کرد؛ ما در آنجا حاضر بودیم. روزی علی{{ع}} رو به کعبه نماز میخواند که به هنگام رکوع سائلی به وی مراجعه کرد و او در همان حالت رکوع، حلقه انگشترش را به وی صدقه داد. در همین زمان، رسول خدا{{صل}} که در جای دیگر بود تکبیر گفت و آیهای را که خداوند درباره این عمل علی{{ع}} نازل کرده بود قرائت کرد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵. پس از قرائت [[آیه]]، آن [[حضرت]] فرمود: برخیزید تا صاحب این صفات که [[خدا]] او را توصیف کرده است، بیابیم. به دنبال آن هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} وارد [[مسجد]] میشد، با سائلی مواجه شد. آن [[حضرت]] از او پرسید: از کجا میآیی؟ جواب داد: از پیش آن [[نمازگزار]] که در حال [[رکوع]] این حلقه [[انگشتر]] را به من داد. پس [[رسول خدا]]{{صل}} [[تکبیر]] گفت و به سوی [[علی]]{{ع}} رفت. آنگاه از او پرسید: ای [[علی]]، امروز چه کار خیری انجام دادهای؟ [[علی]]{{ع}} جریان را برای آن [[حضرت]] بازگو کرد و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} برای سومین بار [[تکبیر]] گفت. [[حلبی]] مینویسد: [[روایت]] شده است که وقتی [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}} نازل شد، [[پیامبر]]{{صل}} [[دستور]] داد که [[ولایت علی]]{{ع}} اعلام شود و از این امر نگران بود. [[بحرانی]] در البرهان از [[زید بن ارقم]] [[روایت]] کرده است: [[رسول خدا]]{{صل}} عدهای را نزد خود فراخواند که من هم از جمله آنها بودم. او به ما فرمود که [[روح]] الامین، [[جبرئیل]] موضوع [[ولایت]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را بر او نازل کرده است و با ما [[مشورت]] کرد تا این مطلب را در ایام موسم [[حج]] اعلام کند. ما نمیدانستیم که چه بگوییم و از نزد وی پراکنده شدیم تا اینکه در [[جحفه]] فرود آمدیم و مشغول برپا کردن چادرهای خود بودیم که ناگهان شنیدیم [[رسول خدا]]{{صل}} با صدای بلند اعلام میکند: ای [[مردم]]! من [[فرستاده خدا]] هستم، پس [[دعوت]] کسی که شما را به سوی [[خدا]] فرا میخواند، [[اجابت]] کنید. در آن هنگام که هوا به شدت گرم بود به سوی او رفتیم. آن [[حضرت]] فرمود: ای [[مردم]]! بعد از ظهر [[عرفه]] چیزی بر من نازل شد که [[قلب]] مرا در فشار قرار داده است، زیرا [[خوف]] آن را دارم که [[اهل]] إفک آن را [[تکذیب]] کنند. تا اینکه در اینجا [[خداوند]] این [[آیه]] را نازل فرمود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷. | *[[مردم]] در جواب [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فریاد زدند: "شنیدیم و امر [[خدا]] و رسولش را با قلبها و زبانها و دستهایمان [[اطاعت]] کردیم". سپس به طرف [[علی]]{{ع}} رفته، و با او [[بیعت]] کردند. این بیعتگیری سه روز ادامه پیدا کرد و هرگاه قومی با [[علی]]{{ع}} [[بیعت]] میکردند، [[رسول خدا]] میفرمود: "[[حمد]] و [[سپاس]] خدایی را که ما را بر تمام جهانیان [[برتری]] داده است"<ref>الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۸۲-۸۴. استاد یوسفی غروی نیز مینویسد: ابن طاووس از کتاب النشر و الطیّ از حذیفة بن یمان نقل میکند: هنگامی که علی{{ع}} از یمن آمد و در مکه با پیامبر{{صل}} ملاقات کرد؛ ما در آنجا حاضر بودیم. روزی علی{{ع}} رو به کعبه نماز میخواند که به هنگام رکوع سائلی به وی مراجعه کرد و او در همان حالت رکوع، حلقه انگشترش را به وی صدقه داد. در همین زمان، رسول خدا{{صل}} که در جای دیگر بود تکبیر گفت و آیهای را که خداوند درباره این عمل علی{{ع}} نازل کرده بود قرائت کرد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵. پس از قرائت [[آیه]]، آن [[حضرت]] فرمود: برخیزید تا صاحب این صفات که [[خدا]] او را توصیف کرده است، بیابیم. به دنبال آن هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} وارد [[مسجد]] میشد، با سائلی مواجه شد. آن [[حضرت]] از او پرسید: از کجا میآیی؟ جواب داد: از پیش آن [[نمازگزار]] که در حال [[رکوع]] این حلقه [[انگشتر]] را به من داد. پس [[رسول خدا]]{{صل}} [[تکبیر]] گفت و به سوی [[علی]]{{ع}} رفت. آنگاه از او پرسید: ای [[علی]]، امروز چه کار خیری انجام دادهای؟ [[علی]]{{ع}} جریان را برای آن [[حضرت]] بازگو کرد و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} برای سومین بار [[تکبیر]] گفت. [[حلبی]] مینویسد: [[روایت]] شده است که وقتی [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...}} نازل شد، [[پیامبر]]{{صل}} [[دستور]] داد که [[ولایت علی]]{{ع}} اعلام شود و از این امر نگران بود. [[بحرانی]] در البرهان از [[زید بن ارقم]] [[روایت]] کرده است: [[رسول خدا]]{{صل}} عدهای را نزد خود فراخواند که من هم از جمله آنها بودم. او به ما فرمود که [[روح]] الامین، [[جبرئیل]] موضوع [[ولایت]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را بر او نازل کرده است و با ما [[مشورت]] کرد تا این مطلب را در ایام موسم [[حج]] اعلام کند. ما نمیدانستیم که چه بگوییم و از نزد وی پراکنده شدیم تا اینکه در [[جحفه]] فرود آمدیم و مشغول برپا کردن چادرهای خود بودیم که ناگهان شنیدیم [[رسول خدا]]{{صل}} با صدای بلند اعلام میکند: ای [[مردم]]! من [[فرستاده خدا]] هستم، پس [[دعوت]] کسی که شما را به سوی [[خدا]] فرا میخواند، [[اجابت]] کنید. در آن هنگام که هوا به شدت گرم بود به سوی او رفتیم. آن [[حضرت]] فرمود: ای [[مردم]]! بعد از ظهر [[عرفه]] چیزی بر من نازل شد که [[قلب]] مرا در فشار قرار داده است، زیرا [[خوف]] آن را دارم که [[اهل]] إفک آن را [[تکذیب]] کنند. تا اینکه در اینجا [[خداوند]] این [[آیه]] را نازل فرمود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷. | ||
*مرحوم [[طبرسی]] در [[الاحتجاج]] با [[سند]] خود از [[شیخ طوسی]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] میکند: هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} در محل وقوف اقامت کرد، [[جبرئیل]] بر وی نازل شد و فرمود: ای [[محمد]]، [[خداوند عزوجل]] [[سلام]] میرساند و میفرماید: هر آینه أجل تو نزدیک شده است و تو را خبر میدهم از چیزی که [[گریز]] و چارهای از آن نیست، پس به [[عهد]] خود [[وفا]] کن و [[وصیت]] خود را اعلام کن و [[علم]] خود و [[میراث]] [[علوم]] انبیای قبل و [[سلاح]] و تابوت و تمام [[آیات]] و [[نشانههای پیامبران]] را به [[وصی]] و [[خلیفه]] بعد از خود [[تسلیم]] کن. [[حجت کامل]] من بر بندگانم؛ [[علی بن ابی طالب]] است. او را به عنوان نشانه در میان [[مردم]] به پای دار و [[عهد]] و [[میثاق]] و [[بیعت]] با او را [[تجدید]] کن و [[بیعت]] و میثاقی را که با من بستهاند متذکر شو مبنی بر اینکه [[ولیّ]] من و مولای خودشان و مولای هر مرد و [[زن]] مؤمنی [[علی بن ابی طالب]] است و به [[درستی]] که هیچ یک از انبیای خودم را [[قبض روح]] نمیکنم، مگر بعد از [[اکمال دین]] و حجتم و اتمام نعمتم با اظهار [[ولایت]] نسبت به اولیایم و اظهار [[عداوت]] نسبت به دشمنانم. و این [[کمال توحید]] و [[دین]] من است و [[اتمام نعمت]] بر بندگانم با [[پیروی]] و [[اطاعت]] از ولی من حاصل میشود و من هیچگاه [[زمین]] را بدون ولی و [[قیّم]] خودم باقی نمیگذارم تا آنها [[حجت]] من بر بندگانم باشند. ای [[محمد]]، برخیز و [[علی]] را به عنوان ولی و [[جانشین]] خود اعلام کن و از [[مردم]] [[بیعت]] بگیر و [[عهد]] و میثاقی را که، با من بستهاند، [[تجدید]] کن، زیرا که به زودی تو را پیش خودم میبرم. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: [[رسول خدا]]{{صل}} [[خوف]] این را داشت که [[قریش]] و [[منافقان]] [[آشوب]] برپا کنند و به [[دوران جاهلیت]] بازگردند، زیرا میدانست که [[دشمنی]] و [[کینه]] دیرینه و عمیقی با [[علی]]{{ع}} دارند. برای همین از [[جبرئیل]] درخواست کرد که از [[خدا]] بخواهد تا او را از [[شرّ]] [[مردم]] نگه دارد، لذا [[اعلان]] [[ولایت علی]]{{ع}} را به تأخیر انداخت تا [[جبرئیل]] [[امان]] [[الهی]] را برایش بیاورد تا به [[مسجد]] خیف رسید. در [[مسجد]] خیف [[جبرئیل]] نازل شد و به او فرمود که به [[عهد]] خود [[وفا]] کند و [[علی]]{{ع}} را به [[جانشینی]] خود اعلام کند تا [[مردم]] به وسیله او [[هدایت]] شوند و هنوز [[امان]] [[الهی]] را که [[پیامبر]]{{صل}} درخواست کرده بود، نازل نشده بود، تا اینکه آن [[حضرت]] به کراع الغمیم رسید. در آنجا هم [[جبرئیل]] بر روی نازل شد و همان امر قبلی را بر روی نازل کرد، تا اینکه [[پیامبر]] به منطقه غدیر خم رسید. در آنجا به هنگامی که پنج [[ساعت]] از روز گذشته بود، [[جبرئیل]] همراه با [[امان]] [[الهی]] نازل شد و آن [[حضرت]] را [[تحریض]] و [[تهدید]] کرد که هر چه سریعتر [[رسالت الهی]] را [[ابلاغ]] کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷. | *مرحوم [[طبرسی]] در [[الاحتجاج]] با [[سند]] خود از [[شیخ طوسی]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] میکند: هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} در محل وقوف اقامت کرد، [[جبرئیل]] بر وی نازل شد و فرمود: ای [[محمد]]، [[خداوند عزوجل]] [[سلام]] میرساند و میفرماید: هر آینه أجل تو نزدیک شده است و تو را خبر میدهم از چیزی که [[گریز]] و چارهای از آن نیست، پس به [[عهد]] خود [[وفا]] کن و [[وصیت]] خود را اعلام کن و [[علم]] خود و [[میراث]] [[علوم]] انبیای قبل و [[سلاح]] و تابوت و تمام [[آیات]] و [[نشانههای پیامبران]] را به [[وصی]] و [[خلیفه]] بعد از خود [[تسلیم]] کن. [[حجت کامل]] من بر بندگانم؛ [[علی بن ابی طالب]] است. او را به عنوان نشانه در میان [[مردم]] به پای دار و [[عهد]] و [[میثاق]] و [[بیعت]] با او را [[تجدید]] کن و [[بیعت]] و میثاقی را که با من بستهاند متذکر شو مبنی بر اینکه [[ولیّ]] من و مولای خودشان و مولای هر مرد و [[زن]] مؤمنی [[علی بن ابی طالب]] است و به [[درستی]] که هیچ یک از انبیای خودم را [[قبض روح]] نمیکنم، مگر بعد از [[اکمال دین]] و حجتم و اتمام نعمتم با اظهار [[ولایت]] نسبت به اولیایم و اظهار [[عداوت]] نسبت به دشمنانم. و این [[کمال توحید]] و [[دین]] من است و [[اتمام نعمت]] بر بندگانم با [[پیروی]] و [[اطاعت]] از ولی من حاصل میشود و من هیچگاه [[زمین]] را بدون ولی و [[قیّم]] خودم باقی نمیگذارم تا آنها [[حجت]] من بر بندگانم باشند. ای [[محمد]]، برخیز و [[علی]] را به عنوان ولی و [[جانشین]] خود اعلام کن و از [[مردم]] [[بیعت]] بگیر و [[عهد]] و میثاقی را که، با من بستهاند، [[تجدید]] کن، زیرا که به زودی تو را پیش خودم میبرم. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: [[رسول خدا]]{{صل}} [[خوف]] این را داشت که [[قریش]] و [[منافقان]] [[آشوب]] برپا کنند و به [[دوران جاهلیت]] بازگردند، زیرا میدانست که [[دشمنی]] و [[کینه]] دیرینه و عمیقی با [[علی]]{{ع}} دارند. برای همین از [[جبرئیل]] درخواست کرد که از [[خدا]] بخواهد تا او را از [[شرّ]] [[مردم]] نگه دارد، لذا [[اعلان]] [[ولایت علی]]{{ع}} را به تأخیر انداخت تا [[جبرئیل]] [[امان]] [[الهی]] را برایش بیاورد تا به [[مسجد]] خیف رسید. در [[مسجد]] خیف [[جبرئیل]] نازل شد و به او فرمود که به [[عهد]] خود [[وفا]] کند و [[علی]]{{ع}} را به [[جانشینی]] خود اعلام کند تا [[مردم]] به وسیله او [[هدایت]] شوند و هنوز [[امان]] [[الهی]] را که [[پیامبر]]{{صل}} درخواست کرده بود، نازل نشده بود، تا اینکه آن [[حضرت]] به کراع الغمیم رسید. در آنجا هم [[جبرئیل]] بر روی نازل شد و همان امر قبلی را بر روی نازل کرد، تا اینکه [[پیامبر]] به منطقه غدیر خم رسید. در آنجا به هنگامی که پنج [[ساعت]] از روز گذشته بود، [[جبرئیل]] همراه با [[امان]] [[الهی]] نازل شد و آن [[حضرت]] را [[تحریض]] و [[تهدید]] کرد که هر چه سریعتر [[رسالت الهی]] را [[ابلاغ]] کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷. |
نسخهٔ ۲۵ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۱۱
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل غدیر خم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
غدیر خم نام محلّی که پیامبر اسلام(ص) در بازگشت از حجةالوداع در سال دهم هجری، در روز ۱۸ ذی حجّه، امیر المؤمنین(ع) را به خلافت و امامت نصب کرد.[۱].
مقدمه
- پیامبر خدا(ص) چون دانست که وفات او نزدیک شده است، تصمیم گرفت به سفر حج برود و در آنجا با عموم مسلمانان دیدار کند و رهنمودهای کلّی را دربارۀ خط صحیح دین و انجام حج و پیشگیری از انحرافات ارائه دهد. آن آخرین حج پیامبر که در سال دهم هجری اتفاق افتاد، حجة الوداع نام گرفت. پیامبر اعلام کرده بود که این آخرین دیدار عمومی وی با مسلمانان است. جمع بسیاری از مدینه و مناطق دیگر آن سال به حج رفتند. پیامبر، بارها در مواقع گوناگون با آنان سخن گفت، از جمله در کنار چاه زمزم خطبهای خواند. رسول خدا(ص) در بازگشت به سوی مدینه، چون به منطقۀ غدیر خم در نزدیکی جحفه رسید، جایی که کاروانها از هم جدا میشدند و راه مدینه، عراق، یمن از هم جدا میشد، جبرئیل امین پیام مهمّی از سوی خدا آورد، تا رسول خدا(ص) آن را به مردم ابلاغ کند، پیامی آنچنان حسّاس و حیاتی که اگر آن را نرساند، رسالت خدا را به انجام نرسانده است و آن نصب علی(ع) به عنوان جانشین خود بود. آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ...﴾[۲] حامل همین پیام بود. پیامبر دستور داد همه درنگ کنند. خود فرود آمد، به کاروانها هم فرمود تا فرود آیند، رفتگان برگردند، بازماندگان برسند و همه آن روز (که روز ۱۸ ذی حجّه بود) در آن صحرای گرم گرد آیند. جمعیّت حاضر در وادی غدیر خم را تا ۱۲۰ هزار هم نقل کردهاند. پس از نماز، دستور داد تا از جهاز شتران منبری برافرازند. همه با اشتیاق آمادۀ شنیدن سخنان پیامبر بودند. حضرت رسول(ص) از زحماتی که در راه هدایت آنان و تبلیغ دین خدا کشیده بود با آنان سخن گفت، توصیههای فراوانی کرد، نسبت به مراعات حقوق ثقلین (قرآن و عترت) تأکید نمود. از آنان اقرار گرفت که طبق آیۀ قرآن برآنان ولایت دارد و از خودشان نسبت به آنان اولی است. سپس دست علی(ع) را گرفت و بالا برد تا آنکه همه او را دیدند و شناختند و با صدای بلند و رسا فرمود: من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه... امیر المؤمنین(ع) را رسما و با آن مراسم باشکوه و جلوههای بهیادماندنی به جانشینی خود و امامت بر مسلمین نصب کرد و آنان را ملزم ساخت که از او اطاعت کنند و از فرمانش سرپیچی نداشته باشند. آن روز، روز مهمّی بود و عید به شمار میآمد، مردم دستهدسته آمدند و به علی(ع) تبریک گفتند. این به فرمان حضرت محمّد(ص) بود که برای علی(ع) خیمهای زدند و همه آمدند و به آن حضرت با عنوان "امیر المؤمنین"سلام دادند و تهنیت گفتند. ابوبکر و عمر در صدر کسانی بودند که برای تهنیتگویی آمدند و سخن عمر (بخ بخ لک یا علی) در تواریخ آمده است. دست دادن مردم با امیر مؤمنان و تهنیتگویی برای امامت، همراه بود با بیعت با آن حضرت. همسران پیامبر و زنان دیگری که در کاروان بودند، با قرار دادن دست خود در ظرف آبی که دست علی(ع) هم در آن بود، با وی بیعت کردند. پس از انجام این مراسم، آیۀ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا﴾[۳] نازل شد و پیامبر، خدا را شکر کرد و بر اکمال دین و اتمام نعمت و رضایت الهی به ادای رسالت و تعیین علی(ع) برای ولایت، شاکرانه تکبیر گفت. در همان صحنه، حسّان بن ثابت از پیامبر اجازه خواست تا این واقعه را به شعر بسراید و قصیدۀ معروف خود را ینادیهم یوم الغدیر نبیّهم... خواند و پیامبر دعایش کرد. کاروانها هرکدام به سوی مقصد خویش حرکت کردند. امّا آیا آن پیمانها و بیعتها استوار ماند؟ و آیا به فرمان خدا و رسول در مورد جانشینی حضرت امیر عمل شد و وصیت پیامبر مورد توجّه قرار گرفت؟ حوادث پس از رحلت پیامبر خدا(ص) نشان داد که بسیاری پیمان شکستند و به بیعت وفادار نماندند و حادثۀ غدیر را انکار کردند و در سقیفه، خلافت را به دیگران سپردند و اهل بیت و علی بن ابی طالب(ع) را خانهنشین و منزوی ساختند[۴][۵]
مکان و تاریخ غدیر خم
- غدیر خم نام محلّی است که پیامبر اسلام(ص) در بازگشت از حجةالوداع در سال دهم هجری در روز ۱۸ ذی حجّه، علی(ع) را به خلافت و امامت نصب کرد[۶]. غدیر خم هم به عنوان یک منطقۀ جغرافیایی و هم به عنوان یک روز مهمّ و تاریخی در اسلام و در فرهنگ شیعه قابل ذکر است. از نظر جغرافیایی، منطقۀ غدیر خم در ۲۰۰ کیلومتری مکّه، نزدیکی شهر "رابغ" و کنار روستای جحفه، میقات حجّاج قرار گرفته است و امروز هم به نام "غدیر" شناخته میشود[۷] و از نظر تاریخی و اعتقادی هم یکی از برجسته ترین اعیاد اسلامی و شاخصهای فکری تشیّع است. نزول آیۀ تبلیغ ولایت علی(ع) و خطبۀ پیامبر در آن روز که به خطبۀ غدیریّه معروف است، سرفصلی نو در تاریخ اسلام شد و براساس پیمان با مولایی که در آن روز و آن مکان به عنوان جانشین رسول خدا(ص) تعیین گشت، شکل گرفت و ولایت علی(ع) به صورت روشن و بیتردید، اعلام شد[۸].
موقعیت جغرافیایی سرزمین غدیر
- امروزه راه رسیدن به وادی "غدیر" از دو طریق است:
- راه جحفه: از کنار فرودگاه رابغ تا اوّل روستای جحفه، سپس ۴۵ کیلومتر به سمت شمال در ریگزار تا قصر علیا، سپس ۲کیلومتر در سمت راست جاده با عبور از تپههای شنی، سپس بیابانی کوتاه به سمت راست جادۀ وادی "غدیر" که فاصلهاش تا میقات جحفه از سمت طلوع آفتاب ۸ کیلومتر است.
- راه رابغ: از تقاطع جادۀ مکّه ـ رابغ به سمت مکّه در طرف چپ جاده ۱۰ کیلومتر سپس به سمت راست، جادۀ فرعی به طرف "غدیر" که فاصلۀ آن از جنوب شرقی تا رابغ ۲۶ کیلومتر است[۹]. به نوشتۀ یکی دیگر از محقّقان: در آن منطقه، ارتفاعات کوهستانی وجود دارد و راهی را که به یک دشت گسترده منتهی میشود مشخّص ساخته است، جایی که راهها از آنجا جدا میشود، از آنجا میتوان به سمت "غربه" روی آورد که به سبب پخش شدن تودههای شن، راه یافتن به آن منطقه دشوار است ولی منطقۀ "غدیر" نزدیکیهای حرّه است، سرزمینی پر از سنگهای سیاه و غیرقابل کشت. در انتهای حرّه، دشت گستردهای باز میشود که چشمههای "غدیر" آنجاست. در همین سرزمین بود که پیامبر خدا(ص) توقّف کرد تا آخرین پیامهای آسمانی را به کاروانهای حجّاج و امت اسلامی برساند[۱۰].
حادثۀ غدیر خم
- از روشنترین احادیث پیامبر اسلام(ص) دربارۀ امامت و خلافت، حدیث غدیر خم است. حضرت پس از حج اکبر همراه شماری بسیار از حجاج رهسپار مدینه شد، میانِ راه در جایی به نام «غدیر خم» ایستاد و فرمان داد حاجیان نیز از حرکت باز ایستند. آنگاه فرشتۀ وحی فرود آمد و آیۀ تبلیغ: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۱۱] را نازل کرد. لحن آیه نشان میدهد پیامبر(ص) موظف است بی درنگ پیام الهی را به مردم ابلاغ کند؛ پیامی که احساس میکرد ممکن است با مخالفت شماری از مردم روبهرو شود.
- خداوند در آن آیه فرموده است که اگر پیام آیه را ابلاغ نکند، گویی رسالت خویش را ادا نکرده است. همچنین فرموده، پیامبر خویش را از گزند مردم حفظ خواهد کرد[۱۲]. در آن روز پیامبر(ص) بعد ازنماز ظهر بر فراز منبری از کجاوۀ شتران رفت و با صدای بلند خطبهای را آغاز کرد. نخست از مردم پرسید: «آیا من بر سرپرستی شما از خود شما سزاوارتر نیستم؟» مردم گفتند: «آری یا رسولالله!» این پرسش پیامبر(ص) اشاره ای هست به آنچه در قرآن آمده و خداوند میفرماید: ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾[۱۳]. آنگاه فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌ مَوْلَاه» یعنی: «هر کس من مولای اویم پس علی مولای او است». پسپس ایشان به فرمان الهی برای علی(ع) همان مقام ولایت را برگزید که خدا برای خود آن حضرت برگزیده بود. پس از خطابه پیامبر(ص) آیۀ «اکمال دین و اتمام نعمت» نازل شد که خداوند در آن میفرماید: «امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خویش را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را برای شما به عنوان دین برگزیدم»[۱۴]. این رویداد، بی هیچ گونه شک و تردید و ابهامی در کتب روایی و تاریخی مسلمانان آمده است و بیش از صد صحابی(ص) آن را روایت کردهاند. همچنین از قرن دوم تا قرن چهاردهم هجری، بیش از سیصد و شصت عالِم مسلمان به گونهای این رویداد را گزارش کردهاند[۱۵].
- شیعیان معتقدند براساس پیام الهی و ابلاغ رسالی، علی(ع) به ولایت و سرپرستی مسلمانان منصوب شده است؛ زیرا تنها برای انجام این وظیفۀ مهم بود که پیامبر اسلام(ص) در روزهای پایانی عمر شریف خویش، صد و بیست هزار حاجی را در آن گرمای سوزان گرد هم آورد و تبلیغ آن نشان کمال و تمام دین بود[۱۶]. پس از ابلاغ پیام الهی، بزرگان صحابه و از جمله خلیفۀ اول و دوم اهل سنت، پیش علی(ع) آمدند و امامت مؤمنان را به او مبارک باد گفتند[۱۷]. علی(ع) و دیگر امامان(ع) نیز در مواضع متعددی به حدیث غدیر استناد کرده و آن را سندی زنده بر ولایت خویش دانستهاند[۱۸].
- پیامبر(ص) با زمینهسازیهایی هوشیارانه، پیام الهی را به گوش مسلمانان رساند و به آنها فرمود که آنچه را گفتم، حاضران به غایبان برسانند.
- شاعران و ادیبان نیز از همان آغاز، ماجرا را به نظم و نثر کشیدند و ادبیاتی شکوهمند در این موضوع پدید آوردند[۱۹].
اسامی غدیر خم
- روز تاریخی غدیر به نامهای دیگری نیز شناخته میشود از جمله: یوم الغدیر؛ یوم البلاغ؛ یوم التّمام؛ یوم التّتویج و... [۲۰].
نصب امام علی(ع) به امامت در غدیر خم
- بعد از تمام شدن اعمال رسول خدا و رفتن آن حضرت به سمت مدینه از حجة الوداع، آیه بلاغ نازل شد که خداوند در آن به آن حضرت دستور داد که جانشین بعد از خودش را معرفی کند. خداوند در این آیه میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۲۱].
- این آیه آنقدر مهم است که رسول خدا(ص) در میان بیان خطبه آن را مطرح و درباره نزول این آیه و تأکید خدا در ابلاغ ولایت در غدیر خم، با مردم سخن میگوید و در بخش زیادی از خطبه به بیان مسائل مربوط به این آیه میپردازد و میفرماید: "هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکردهام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان میکنم؛ همانا جبرئیل سه مرتبه از سوی سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - بر من فرود آمد و فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب، برادر، وصی و جانشین من در میان امت و امام پس از من است. جایگاه او نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود. او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است". به سبب اهمیت این آیه، مخالفان ولایت اهل بیت(ع) نیز بسیار تلاش کردهاند تا در دلالت آن بر ولایت امیرمؤمنان خدشه وارد کنند و به این منظور، شبهات فراوانی را مطرح کردند. در منابع و مصادر معتبر اهل سنت به این حقیقت، اعتراف شده که آیه ابلاغ نیز در روز غدیر نازل شد. اسامی تعدادی از علمای اهل سنت که این مطلب را یادآور شدهاند:
- ابن أبی حاتم عبدالرحمن بن محمد بن ادریس رازی؛
- احمد بن موسی بن مردویه؛
- احمد بن حمد ثعلبی؛
- ابو نعیم أحمد بن عبدالله اصفهانی؛
- ابو الحسن علی بن أحمد واحدی؛
- مسعود بن ناصر سجستانی؛
- عبدالله بن عبیدالله حسکانی؛
- ابن عساکر علی بن حسن دمشقی؛
- فخرالدین محمد بن عمر رازی؛
- محمد بن طلحه نصیبی شافعی.
- ابن ابی حاتم رازی، ابن مردویه و ابن عساکر از ابوسعید خدری روایت کردهاند که آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...﴾ در غدیر خم و درباره شأن حضرت علی بن ابی طالب(ع) بر رسول خدا(ص) نازل شده است[۲۲].
- همچنین ابن مردویه از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که در زمان رسول خدا ما این آیه را اینگونه قرائت میکردیم: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ أَنَّ عَلِيّاً مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ[۲۳].
- در راه بازگشت از حج وقتی رسول خدا(ص) دستور داد تا مردم یکجا بایستند، ابتدای کاروان به جحفه رسیده بود که آن حضرت دستور داد تا آنها بازگردند و افراد در همان جا منتظر ماندند تا دنباله کاروان از راه برسد. به دستور جبرئیل آن حضرت کمی به سمت راست مسیر حرکت کرد. در آن منطقه درختچههای زیادی بود که رسول خدا(ص) دستور داد تا زیر این درختچهها را تمیز کنند و با سنگ مکان بلندی ساخته شود تا ایشان روی آن بایستد. از همان ابتدا که پیامبر(ص) بر روی بلندی ایستاد، علی(ع) هم کمی پایینتر از ایشان ایستاده بود تا اینکه آن حضرت دست خود را بر بازوی علی(ع) زد و علی(ع) دست خود را به سوی رسول خدا(ص) دراز کرد. آن حضرت دست علی(ع) را گرفت و بالا کشید به طوری که همردیف رسول خدا(ص) شد[۲۴]. آنگاه رسول خدا(ص) خطبه معروف غدیر را خواندند و در آن ضمن بیان بسیاری از دستورهای الهی مانند احکام حج و واجبات و محرمات، انتصاب الهی امام علی(ع) را به امر خدای متعال به مردم ابلاغ فرمودند.
- در روایتی از امام صادق(ع) روایت شده است: "رسول خدا(ص) به مردم فرمود: "به علی برای امیرالمؤمنین شدن او درود بفرستید"[۲۵]. سپس اصحاب رسول خدا(ص) نزد امیرالمؤمنین(ع) آمدند و ولایتش را به او تبریک گفتند و اولین کسی که به ایشان تبریک گفت، عمر بن خطاب بود که گفت: مبارک باد بر تو ای علی، مولای من، و مولای هر مرد و زن مؤمنی شدی"[۲۶].
- امام باقر(ع) در این باره چنین روایت کردهاند که رسول خدا(ص) فرمود: "ای مردم، شما بیشتر از آن هستید که همگی بخواهید در یک زمان با دست با من بیعت کنید. برای همین خدای متعال به من دستور داده است که از زبانهای شما برای ولایت علی و امامانی که بعد از او میآیند و از من و او هستند، اقرار بگیرم؛ چنانکه به شما اعلام کردم که ذریه من از صلب او هستند. پس همگی بگویید: ما شنیدیم و فرمانبردار و راضی هستیم و در مقابل آنچه از پروردگار درباره جانشینی علی و اولادش ابلاغ کردی، تسلیم هستیم. ما بر این امر، با قلبها و جانها و زبانها و دستهایمان با تو بیعت میکنیم و بر همین بیعت زندگی میکنیم و میمیریم و دوباره مبعوث میشویم. ما درباره آن هیچ تغییر و تبدیل و شکی روا نمیداریم و پیمانشکنی نمیکنیم و از خدا و تو و امیرالمؤمنین و فرزندانش که از ذریه تو و از صلب علی هستند و از حسن و حسین میآیند، اطاعت میکنیم؛ زیرا جایگاه و منزلت آنها را نزد خدا و خودم به شما اعلام کردم. هر آینه آنچه را که بر عهده داشتم به جای آوردم و بدانید که حسن و حسین(ع) جوانان اهل بهشتاند و بعد از و پدرشان علی، امام هستند و قبل از علی من پدر آنها هستم. بگویید: با قلبها و جانها و زبانها و دستهایمان با خدا و شما و علی و حسن و حسین و امامانی که یاد کردی پیمان میبندیم و آن را تبدیل نمیکنیم.
- ما آنچه را که به ما ابلاغ کردی به بزرگ و کوچک فرزندان و اهل خود میرسانیم و خدا را بر عمل خود شاهد میگیریم که او کافی است و تو و ملائکه بر ما شاهد هستید و خداوند بزرگترین شاهد است. ای مردم، چه میگویید؟ هر آینه خداوند هر صدای آشکار و پنهانی را میداند و "هر کسی هدایت شود، به نفع خود هدایت شده است و هر کسی گمراه شود، علیه خود گمراه شده است" و هر کس بیعت کند، در واقع با خداوند بیعت کرده است، چرا که "دست خدا بالای دستهای آنها است". ای مردم، تقوای الهی پیشه و با علی بیعت کنید. ای مردم، آنچه را که به شما گفتم، بگویید و به علی برای ولایت یافتن او بر مؤمنین تبریک بگویید. ای مردم، کسانی که برای بیعت با وی و پذیرش ولایتش سبقت بگیرند، از رستگاران در بهشتهای جاودان هستند. ای مردم، سخنی را بگویید که خداوند به سبب آن از شما راضی باشد.
- مردم در جواب پیامبر اکرم(ص) فریاد زدند: "شنیدیم و امر خدا و رسولش را با قلبها و زبانها و دستهایمان اطاعت کردیم". سپس به طرف علی(ع) رفته، و با او بیعت کردند. این بیعتگیری سه روز ادامه پیدا کرد و هرگاه قومی با علی(ع) بیعت میکردند، رسول خدا میفرمود: "حمد و سپاس خدایی را که ما را بر تمام جهانیان برتری داده است"[۲۷].
- ابن عباس در ادامه بیان داستان معراج پیامبر اکرم(ص) از زبان آن حضرت، به بیان واقعه غدیر میپردازد و میگوید: سپس رسول خدا دو دست علی بن ابی طالب(ع) را گرفت و ایشان را از زمین بلند کرد... سپس فرمود: "ای مردم! خداوند -تبارک و تعالی- مولا و سرپرست من است و من سرپرست و مولای مؤمنان هستم؛ هر فردی که من مولایش هستم پس علی مولای اوست؛ خداوندا! هر کسی علی را دوست دارد، او را دوست بدار و هر کسی که با علی دشمنی میکند دشمن بدار و یاریکننده او را یاری کن و کسی که در پی خواری اوست خوار گردان".
- ابن عباس در ادامه میگوید: "منافقان و مریض دلان و کسانی که در فرمایش پیامبر اکرم(ص) شک داشتند، گفتند: "ما از درگاه خدا از این گفتار او که واقع نخواهد شد بیزاری میجوئیم و هیچ گاه راضی نخواهیم شد که علی، وزیر و یاور (و جانشین) او شود؛ پیامبر(ص) علی(ع) را به سبب تعصب فامیلی انتخاب کرد". سلمان و ابوذر و مقداد و عمار بن یاسر گفتند: "به خدا قسم، ما از آنجا حرکت نکرده بودیم که آیه (اکمال دین) نازل شد، و رسول خدا(ص) سه بار آیه را تکرار کرده سپس فرمود: "همانا اکمال دین و اتمام نعمت و رضایت پروردگارم به رسالت من و جانشینی علی بن ابی طالب تعلق گرفت (و در حقیقت، کامل شدن دین به ولایت امیرالمؤمنین(ع) است)[۲۸].[۲۹]
جستارهای وابسته
منابع
- عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابیطالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
- فرهنگ شیعه
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۳۴.
- ↑ مائده، آیه ۶۷
- ↑ مائده، آیه ۳.
- ↑ واقعۀ غدیر را به طور تفصیل در کتب تاریخ ذکر کردهاند، نیازی به ذکر منبع نیست. ر.ک: «الغدير»، ج ۱، «بحارالأنوار»، ج ۳۷ ص ۱۰۸ تا ۲۵۳. «موسوعة الامام علی بن ابیطالب» ج ۲ ص ۲۵۱ و «حسّاسترین فراز تاریخ»
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۸۹.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۳۴.
- ↑ «عاتق بن غیث بلادی، «علی طریق الهجره»، «معجم معالم الحجاز»؛ شیخ عبد الهادی فضلی، مقالۀ تراثنا، ش ۲۱.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۳۴.
- ↑ چهارده قرن با غدیر، ص ۲۱۹.
- ↑ کمال السیّد، «الطریق الی غدیر خم».
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ امینی، الغدیر، ج ۱، ص۱۴ـ ۱۵؛ المراجعات، نامۀ ۵۷؛ اضواء علی عقائد الشیعة الامامیة و تاریخهم، ص ۱۳۳.
- ↑ «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.
- ↑ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾«امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۰ـ۳۵۱.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۱.
- ↑ المراجعات، نامۀ ۵۶؛ امینی، الغدیر، ج۱، ص ۲۸۳ ـ ۲۷۰.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۱.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۳۴؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۵۱ـ۳۵۲.
- ↑ ماهنامۀ کوثر، ش ۲، ص ۲۹.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ اسباب نزول الآیات، واحدی نیشابوری، ص۱۳۵؛ شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج۱، ص۲۵۰؛ الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۲۹۸؛ تفسیر آلوسی، ج۶، ص۱۹۳.
- ↑ الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۲۹۸.
- ↑ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۷۶-۷۰.
- ↑ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۹۲؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۵۲.
- ↑ الامالی، شیخ صدوق، ص۵۰؛ الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۷۷.
- ↑ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۸۲-۸۴. استاد یوسفی غروی نیز مینویسد: ابن طاووس از کتاب النشر و الطیّ از حذیفة بن یمان نقل میکند: هنگامی که علی(ع) از یمن آمد و در مکه با پیامبر(ص) ملاقات کرد؛ ما در آنجا حاضر بودیم. روزی علی(ع) رو به کعبه نماز میخواند که به هنگام رکوع سائلی به وی مراجعه کرد و او در همان حالت رکوع، حلقه انگشترش را به وی صدقه داد. در همین زمان، رسول خدا(ص) که در جای دیگر بود تکبیر گفت و آیهای را که خداوند درباره این عمل علی(ع) نازل کرده بود قرائت کرد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵. پس از قرائت آیه، آن حضرت فرمود: برخیزید تا صاحب این صفات که خدا او را توصیف کرده است، بیابیم. به دنبال آن هنگامی که رسول خدا(ص) وارد مسجد میشد، با سائلی مواجه شد. آن حضرت از او پرسید: از کجا میآیی؟ جواب داد: از پیش آن نمازگزار که در حال رکوع این حلقه انگشتر را به من داد. پس رسول خدا(ص) تکبیر گفت و به سوی علی(ع) رفت. آنگاه از او پرسید: ای علی، امروز چه کار خیری انجام دادهای؟ علی(ع) جریان را برای آن حضرت بازگو کرد و پیامبر اکرم(ص) برای سومین بار تکبیر گفت. حلبی مینویسد: روایت شده است که وقتی آیه: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...﴾ نازل شد، پیامبر(ص) دستور داد که ولایت علی(ع) اعلام شود و از این امر نگران بود. بحرانی در البرهان از زید بن ارقم روایت کرده است: رسول خدا(ص) عدهای را نزد خود فراخواند که من هم از جمله آنها بودم. او به ما فرمود که روح الامین، جبرئیل موضوع ولایت علی بن ابی طالب(ع) را بر او نازل کرده است و با ما مشورت کرد تا این مطلب را در ایام موسم حج اعلام کند. ما نمیدانستیم که چه بگوییم و از نزد وی پراکنده شدیم تا اینکه در جحفه فرود آمدیم و مشغول برپا کردن چادرهای خود بودیم که ناگهان شنیدیم رسول خدا(ص) با صدای بلند اعلام میکند: ای مردم! من فرستاده خدا هستم، پس دعوت کسی که شما را به سوی خدا فرا میخواند، اجابت کنید. در آن هنگام که هوا به شدت گرم بود به سوی او رفتیم. آن حضرت فرمود: ای مردم! بعد از ظهر عرفه چیزی بر من نازل شد که قلب مرا در فشار قرار داده است، زیرا خوف آن را دارم که اهل إفک آن را تکذیب کنند. تا اینکه در اینجا خداوند این آیه را نازل فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
- مرحوم طبرسی در الاحتجاج با سند خود از شیخ طوسی از امام باقر(ع) روایت میکند: هنگامی که رسول خدا(ص) در محل وقوف اقامت کرد، جبرئیل بر وی نازل شد و فرمود: ای محمد، خداوند عزوجل سلام میرساند و میفرماید: هر آینه أجل تو نزدیک شده است و تو را خبر میدهم از چیزی که گریز و چارهای از آن نیست، پس به عهد خود وفا کن و وصیت خود را اعلام کن و علم خود و میراث علوم انبیای قبل و سلاح و تابوت و تمام آیات و نشانههای پیامبران را به وصی و خلیفه بعد از خود تسلیم کن. حجت کامل من بر بندگانم؛ علی بن ابی طالب است. او را به عنوان نشانه در میان مردم به پای دار و عهد و میثاق و بیعت با او را تجدید کن و بیعت و میثاقی را که با من بستهاند متذکر شو مبنی بر اینکه ولیّ من و مولای خودشان و مولای هر مرد و زن مؤمنی علی بن ابی طالب است و به درستی که هیچ یک از انبیای خودم را قبض روح نمیکنم، مگر بعد از اکمال دین و حجتم و اتمام نعمتم با اظهار ولایت نسبت به اولیایم و اظهار عداوت نسبت به دشمنانم. و این کمال توحید و دین من است و اتمام نعمت بر بندگانم با پیروی و اطاعت از ولی من حاصل میشود و من هیچگاه زمین را بدون ولی و قیّم خودم باقی نمیگذارم تا آنها حجت من بر بندگانم باشند. ای محمد، برخیز و علی را به عنوان ولی و جانشین خود اعلام کن و از مردم بیعت بگیر و عهد و میثاقی را که، با من بستهاند، تجدید کن، زیرا که به زودی تو را پیش خودم میبرم. امام باقر(ع) میفرماید: رسول خدا(ص) خوف این را داشت که قریش و منافقان آشوب برپا کنند و به دوران جاهلیت بازگردند، زیرا میدانست که دشمنی و کینه دیرینه و عمیقی با علی(ع) دارند. برای همین از جبرئیل درخواست کرد که از خدا بخواهد تا او را از شرّ مردم نگه دارد، لذا اعلان ولایت علی(ع) را به تأخیر انداخت تا جبرئیل امان الهی را برایش بیاورد تا به مسجد خیف رسید. در مسجد خیف جبرئیل نازل شد و به او فرمود که به عهد خود وفا کند و علی(ع) را به جانشینی خود اعلام کند تا مردم به وسیله او هدایت شوند و هنوز امان الهی را که پیامبر(ص) درخواست کرده بود، نازل نشده بود، تا اینکه آن حضرت به کراع الغمیم رسید. در آنجا هم جبرئیل بر روی نازل شد و همان امر قبلی را بر روی نازل کرد، تا اینکه پیامبر به منطقه غدیر خم رسید. در آنجا به هنگامی که پنج ساعت از روز گذشته بود، جبرئیل همراه با امان الهی نازل شد و آن حضرت را تحریض و تهدید کرد که هر چه سریعتر رسالت الهی را ابلاغ کند: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
- عیاشی از امام صادق(ع) روایت کرده است: وحی الهی درباره ولایت علی(ع) در منی نازل شده بود، اما رسول خدا(ص) از اعلان آن خودداری کرد؛ زیرا از واکنش مردم نسبت به این دستور الهی خوف داشت. تا اینکه از مکه بازگشت در حالی که پنج هزار نفر از اهل مکه او را مشایعت میکردند. پس از اینکه به جحفه رسید، جبرئیل نازل شد و فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾؛ از آنچه که پیامبر در منی از آن کراهت داشت. و قبل از آن روایتی را به همین معنا از امام باقر(ع) روایت میکند: جبرئیل بر رسول خدا(ص) نازل شد و فرمود که ولایت علی بن ابی طالب(ع) را اعلان کند، اما آن حضرت از ترس ایجاد تفرقه و شورش این کار را نکرد تا نزول جبرئیل سه مرتبه تکرار شد و آن حضرت به منزلگاه جحفه رسید. پس وقتی که به ناحیه معیعه در جحفه رسید، مردم را برای نماز جماعت فراخواند. و در جامع الاخبار با سند خود از امام صادق(ع) روایت کرده است: هنگامی که رسول خدا از حجة الوداع فارغ شد. جبرئیل در مسیر بازگشت بر او نازل شد و این آیه را قرائت کرد: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...﴾؛ رسول خدا(ص) فرمود: ای جبرئیل، مردم تازه مسلمان هستند و خوف آن را دارم که دچار شک و تردید شوند و از من اطاعت نکنند. پس جبرئیل به آسمان عروج کرد. در روز دوم جبرئیل در غدیر [به همین صورت آمده است!] بر پیامبر(ص) نازل و فرمود: ای محمد! ﴿بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ...﴾؛ اما آن حضرت عرض کرد: ای جبرئیل، میترسم که اصحابم با من مخالفت کنند! به دنبال آن جبرئیل به آسمان عروج کرد. در روز سوم جبرئیل بر رسول خدا(ص) نازل شد، در حالی که آن حضرت در غدیر خم بود و فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ...﴾؛ وقتی که رسول خدا(ص) این سخن را شنید، به مردم فرمود: به خدا قسم که از این مکان تکان نمیخورم تا رسالت پروردگارم را ابلاغ کنم. علامه طباطبائی در اینباره میفرماید: باید در آیه سوم سوره مائده که میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...﴾ و احادیثی که درباره آن از طرف شیعه و سنی وارد شده و خبرهای متواتر مربوط به حادثه غدیر خم و اوضاع اجتماعی زمان رسول خدا دقت کرد. آنچه از تأمل و دقت در این امور به نظر میرسد، این است که موضوع ولایت چند روز قبل از غدیر نازل شده بود، اما پیامبر(ص) از اعلان آن واهمه داشت، زیرا میترسید که مورد قبول قرار نگیرد و یا نسبت به وی سوء قصدی انجام گیرد و به دنبال آن امر دعوت الهی مختل شود، برای همین اعلان این امر را به تأخیر میانداخت و امروز و فردا میکرد تا اینکه آیه شصت و هفت سوره مائده نازل شد. آنگاه پیامبر(ص) این دستور الهی را اعلان کرد. بنابراین، این احتمال وجود دارد که خداوند بخش اعظم سوره مائده که امر ولایت هم در آن بوده است را در روز عرفه (یا غروب آن) بر پیامبر اکرم(ص) نازل کرده باشد و آن حضرت آن را تلاوت کرده باشد، اما بیان امر ولایت را تا غدیر به تأخیر انداخته باشد. در این صورت بعید به نظر نمیرسد که مقصود بعضی از روایات که میگوید: این آیه در غدیر نازل شده است، تلاوت این آیه به وسیله پیامبر اکرم(ص) باشد و در صدد بیان شأن نزول آیه بودهاند و بدین جهت گفتهاند که این آیه در روز غدیر نازل شده است. (تاریخ تحقیقی اسلام، (ترجمه: حسینعلی عربی)، ج۴، ص۵۰۴-۵۰۷).
- ↑ الامالی، شیخ صدوق، ص۴۳۵.
- ↑ عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابیطالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۸۹-۱۹۶.