شاهدان قیامت: تفاوت میان نسخه‌ها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
||
| خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{یادآوری پانویس}} | {{یادآوری پانویس}} | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] | ||
[[رده:شاهدان قیامت]] | [[رده:شاهدان قیامت]] | ||
نسخهٔ ۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۵
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شاهدان قیامت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- یکی از توقف‌گاه‌های قیامت، "موقف شهادت" است. در این توقف‌گاه، شاهدان بر اعمال انسان گواهی می‌دهند. گواهان بنابر آیات و روایات، متعددند و با شهادت آنها، راه عذر و انکار بر انسان بسته می‌شود[۱]. وجود شاهدان قیامت در تربیت و سازندگی انسان مؤثر است؛ زیرا او می‌داند که آنچه را در دنیا انجام می‌دهد، بی کم و کاست به پایش می‌نویسند و شاهدان معتبری برایش می‌آورند[۲].
- نخستین شاهد قیامت، خداوند متعال است که گواهی خویش را از گذر الهام به فرشتگان مأمور حساب بیان می‌دارد[۳][۴].
- دومین شاهد، پیامبران الهی‌اند. هر پیامبری بر اعمال امت خویش گواهی می‌دهد؛ اما پیامبر اسلام (ص) بر اعمال پیامبران پیش از خود نیز گواهی می‌دهد[۵][۶]. محتمل است گواه بودن پیامبران به این معنا باشد که آنان میزان سنجش اعمال‌اند؛ یعنی نمونه‌ای برای نشان دادن کردار خوب خوبان و کردار زشت زشتکاران[۷][۸].
- سومین شاهد، امامان معصوم‌اند. در قرآن کریم آمده است که شما را امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و رسول خدا (ص) نیز بر شما گواه باشد[۹]. با توجه به اینکه همه افراد امت اسلامی، بر راه میانه نبوده‌اند و ویژگی‌های شهادت را نداشته‌اند، می‌توان دریافت که مراد از "امت میانه" در آیه شریف، تنها کسانی خاص است. در روایات نیز آمده است که مراد از "امت میانه" امامان معصوم (ع) است[۱۰][۱۱].
- چهارمین شاهد، فرشتگان الهی‌اند. به روز واپسین انسان در پیشگاه عدل الهی حضور می‌یابد و کنار او فرشته‌ای است که او را به محشر سوق می‌دهد و فرشته‌ای دیگر نیز هست که بر کردار او گواهی می‌دهد[۱۲][۱۳].
- پنجمین شاهد قیامت، زمین است؛ یعنی مکانی که انسان کار نیک یا بد خویش را در آنجا انجام داده است[۱۴]. در پاره‌ای احادیث آمده است که هر جا می‌رسید، در آنجا نماز بگزارید که در قیامت بر نماز شما گواهی می‌دهد[۱۵]. اما زمین چگونه بر اعمال آدمی گواهی می‌دهد؟ برخی دانشمندان ظاهر آیه را پذیرفته و بر آن رفته‌اند که به روز قیامت، زمین به فرمان خدا تکلم می‌کند. برخی دیگر معتقدند که خداوند، در زمین امواج صوتی می‌آفریند و در حقیقت، متکلم، خدا است. برخی دیگر بر آن رفته‌اند که مراد، تکلم نیست؛ بلکه ظهور و بروز آثار اعمال آدمی است. با توجه به مجموع آیات و روایات، تفسیر نخست نزدیک‌تر به حقیقت می‌نماید[۱۶][۱۷].
- ششمین شاهد قیامت، زمان است. از حضرت علی (ع) نقل کرده‌اند که هر روز که آغاز می‌شود، به انسان هشدار می‌دهد و می‌گوید، من روزی نو هستم و گواه اعمال تو به روز قیامت[۱۸][۱۹].
- هفتمین شاهد قیامت، اعضا و جوارح بدن انسان است[۲۰]. هر عضوی، خود، می‌گوید که چه کرده است؛ اما گواهی اعضای بدن تنها برای گناهکارانی است که باید گرفتار عذاب شوند و برای مؤمنان انجام نمی‌پذیرد [۲۱]. اینکه اعضای بدن چگونه گواهی می‌دهند، از آیات و روایات برمی‌آید که خداوند گونه‌ای توانایی و شعور به آنها می‌بخشد تا به سخن آیند و آنچه را انجام داده‌اند، بازگویند[۲۲][۲۳].
- هشتمین شاهد قیامت، خود اعمال آدمی است. اعمال آدمی در قیامت، تجسم می‌یابند و در پیش او نمودار می‌شوند؛ چنان که در روایت است که قرآن در قیامت به زیباترین صورت ظهور می‌یابد و بدین سان، به سود کسی که او را تلاوت کرده و بدان عمل نموده است، گواهی می‌دهد[۲۴][۲۵].
- شرط شهادت آن است که شاهد، نخست عمل را ببیند و به آن علم بیابد و آن گاه بر اساس دیده‌ها گواهی دهد. این نشان می‌دهد که شاهدان قیامت، در دنیا ناظر اعمال بندگانند وگرنه شهادت آنها وجهی نداشت. در اینکه خداوند همواره شاهد اعمال آدمی است، شکی نیست؛ اما پیامبران و اوصیای آنان (ع) چگونه اعمال همه انسان‌ها را در دنیا نظاره می‌کنند؟ آنان از گذر ولایت باطنی و علم الهی بدین کار توفیق می‌یابند[۲۶]؛ چنان که در روایات آمده است اعمال همه بندگان هر هفته بر امام زمان (ع) عرضه می‌شود. او بدین وسیله از آنچه مردم کرده‌اند، آگاه می‌شود[۲۷]. از آیات قرآن نیز برمی‌آید که همه هستی از گونه‌ای شعور نصیب برده است و اشیای بی‌جان جهان نیز به گونه‌ای شاهد اعمال انسان‌اند و در قیامت از حیات برخوردارند و شهادت می‌دهند[۲۸].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:
- ↑ تفسیر القمی، ۲/ ۲۱۶.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 293.
- ↑ ﴿وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ﴾؛ سوره یونس، آیه ۴۶.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 293.
- ↑ ﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا ﴾؛ سوره نساء، آیه ۴۱؛ ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ﴾؛ سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 293.
- ↑ پیام قرآن، ۶/ ۱۴۹ و ۱۵۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 293.
- ↑ ﴿ وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ تفسیر الصافی، ۱/ ۱۴۷؛ معاد، ۲۱۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 293.
- ↑ ﴿ وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ ﴾؛ سوره ق، آیه ۲۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 294.
- ↑ ﴿ يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ﴾؛ سوره زلزال، آیه ۴.
- ↑ بحارالانوار، ۷/ ۳۱۸.
- ↑ پیام قرآن، ۶/ ۱۵۷ و ۱۵۸.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 294.
- ↑ تفسیر نور الثقلین، ۷/ ۱۲۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 294.
- ↑ ﴿حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾؛ سوره فصلت، آیه ۲۰؛ ﴿ يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴾؛ سوره نور، آیه ۲۴.
- ↑ بحارالانوار، ۸/ ۳۱۸؛ معاد، ۲۱۵.
- ↑ پیام قرآن، ۶/ ۱۵۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 294.
- ↑ الاصول من الکافی، ۲/ ۴۳۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 294.
- ↑ ﴿ وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴾؛ سوره توبه، آیه ۱۰۵.
- ↑ الاصول من الکافی، ۱۷۱۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 295.