صحابه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
خط ۹: خط ۸:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


صحابه یا [[اصحاب]]، جمعِ صاحب، کسی که همراه و هم‌دوره با [[پیامبر خدا]]{{صل}} و مدتی با آن [[حضرت]] بوده و او را دیده و از سخنان او شنیده است. به [[یاران پیامبر]]، [[اصحاب]] و صحابه گفته می‌شود و به کسانی که در [[نسل]] بعد بوده و [[پیامبر]] را ندیده‌اند، "[[تابعین]]" گویند. [[صحابه پیامبر]] بودن یک [[افتخار]] است و [[رسول خدا]]{{صل}} [[اصحاب]] خود را [[ستایش]] کرده است. کسانی همچون [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[بلال]]، [[ابن مسعود]]، [[مقداد]]، [[عمار یاسر]]، [[حمزه]]، از [[اصحاب پیامبر]] بوده‌اند و شمار آنان به هزاران نفر می‌رسد. البته برخی از صحابه، [[کارهای ناپسند]] و خلاف داشتند، و بعضی از [[منافقین]] هم در جمع صحابه بودند، پس نمی‌توان همه صحابه را [[عادل]] و بی‌عیب دانست<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۳۱.</ref>.
'''صحابه'''، به اشخاصی گفته می‌‌شود که همراه و ملازم [[حضرت محمد]]{{صل}} بوده‌اند. طبق [[آیات]] و [[روایات]] وضعیت تمام صحابه یکی نبوده و برخی از صحابه مورد [[ستایش]] و برخی دیگر مورد [[نکوهش]] [[خداوند متعال]] و [[پیامبر]]{{صل}} قرار گرفته‌اند. [[اهل سنت]] با استناد به آیات و روایات مورد ستایش صحابه، [[حکم]] به [[عدالت]] جمیع صحابه داده است، در حالی که [[شیعه]] به [[دلیل]] وجود دو دسته از آیات و روایات در مورد صحابه، حکم آنان را مانند باقی [[مردم]] می‌‌دانند که عدالت آنها باید مورد بررسی قرار بگیرد.
 
==معناشناسی==
===معنای لغوی===
صحابه در لغت به معنای ملازم و همراه است، چه آن ملازم [[انسان]]، حیوان و یا مکان و [[زمان]] باشد و فرقی نمی‌کند این [[مصاحبت]] و [[همراهی]] با [[جسم]] و تن (که اصل در همراهی همین است) باشد و یا با [[عنایت]] و توجه؛ [[ولی]] در عرف به کسی که همراهی‌اش با دیگری بسیار است گفته می‌‌شود<ref>{{عربی|صحب: الصَّاحِبُ الملازم...، و لا یقال فی العرف إلّا لمن کثرت ملازمته...، و الْمُصَاحَبَةُ و الِاصْطِحَابُ أبلغ من الاجتماع، لأجل أنّ المصاحبة تقتضی طول لبثه}}؛ مفردات راغب، ماده صحب و لسان العرب، ابن منظور، ج۷، ص۲۸۶؛ تاج العروس، زبیدی، ج۱، ص۳۲.</ref>.<ref>ر.ک: میلانی، سید علی، عدالت صحابه، ص۲۷.</ref>
 
===معنای اصطلاحی===
====دیدگاه شیعه====
شیعه [[معتقد]] است لفظ "[[صحابی]]" اصصلاح [[شرعی]] نیست (این اصطلاح در لسان [[شارع]] نیامده)، بلکه [[شأن]] و مرتبه اش، مثل دیگر واژه‌های [[عربی]] است. "صاحب" در لغت ملازم و معاشر معنا می‌‌شود و این لفظ جز درباره کسی که ملازمتش زیاد باشد به [[کار]] نمی‌رود و چون "صحبت" همواره میان دو نفر مطرح است، از این رو همواره صاحب و جمع آن یعنی "[[اصحاب]]" به صورت مضاف به کار می‌‌روند<ref>ر.ک: باقر شیخانی، علی، عدالت صحابه از دیدگاه شیعه، ص۲۹.</ref>.
 
صحابی در [[عصر]] [[رسول الله]]{{صل}} نیز در همان معنای لغوی به کار می‌‌رفت و گفته می‌‌شد: {{عربی|صاحب رسول الله}} یا {{عربی|اصحاب رسول الله}} که همواره این واژه‌ها به [[رسول الله]] یا چیز دیگر اضافه می‌‌شد، به عنوان مثال به افرادی که در [[مسجد رسول خدا]]{{صل}} ساکن بودند، "[[اصحاب]] الصفة" گفته می‌‌شد. البته پس از [[رسول خدا]]{{صل}}، [[صحابی]] بدون مضاف الیه نیز بکار می‌‌رفت که مرادشان، [[اصحاب رسول الله]]{{صل}} بود و به صورت نامی برای آنان درآمد، بنابراین لفظ‌های "[[صحابه]]" و "صحابی" از اصطلاعات متشرعه و [[مسلمانان]] بوده و اصطلاح [[شرعی]] نیست<ref>عسکری، سید مرتضی، معالم المدرستین، ج۱، ص۱۳۴.</ref>.


==مقدمه==
بعد از گسترش یافتن مفهوم اصطلاحی "صحابه" و به‌کارگیری فراوان آن در کتب [[تاریخی]]، [[حدیثی]] و [[فقهی]] برخی از [[علمای شیعه]] به تبیین مفهوم اصطلاحی آن پرداخته و گفته اند: "صحابی کسی است که در حال [[ایمان]]، [[پیامبر]]{{صل}} را [[دیدار]] کرده و [[مسلمان]] از [[دنیا]] رفته است، اگرچه در این میان [[مرتد]] شده باشد"<ref>شهید ثانی، شیخ زین الدین، الرعایة فی علم الدرایة، ص۳۳۹.</ref>.
* [[اصحاب]] و [[یاران پیامبر خاتم|یاران پیامبر]]{{صل}} می‌باشند، اصطلاحاً آنان‌که زمان [[پیامبرخاتم|رسول خدا]] را [[درک]] کرده و او را دیده‌اند. شمار آنان را تا سی‌هزار نفر هم گفته‌اند که البته رقم دقیقی نیست، چون تنها در حجّة [[الوداع]]، بیش از صدهزار نفر با آن [[حضرت]] [[حج]] انجام دادند و سخنان او را در [[غدیر]] شنیدند. برخی هم [[صحابی]] را کسی دانسته‌اند که او را دیده و از او [[حدیث]] [[نقل]] کرده یا مدّتی با او [[مصاحبت]] داشته است. در مقابل صحابه، تابعین‌اند که [[نسل]] پس از صحابه‌اند. بحث از صحابه از آنجا ریشه می‌گیرد که [[اهل سنت]] معتقدند همۀ صحابه [[عادل]] و منزّه‌اند و دلیلشان هم آیاتی است که از [[مؤمنان]] و [[مهاجران]] و [[انصار]] [[ستایش]] می‌کند و این [[اعتقاد]]، برای تصحیح [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]] و [[عثمان]] و نیز توجیه خلاف‌های عملی آنان است. در حالی که در [[آیات]] متعدّدی از برخی افراد آن زمان [[نکوهش]] شده و به [[گواهی]] [[تاریخ]] نیز خطاهای بزرگی از برخی سرزده و [[اعتقاد]] به [[عدالت]] همۀ صحابه، چیزی جز چشم نهادن بر واقعیات [[تاریخی]] و توجیه [[ظلم]] و [[انحراف]] برخی نیست. آیا [[امام علی|علی]]{{ع}} که در همۀ صحنه‌های [[نبرد]] علیه [[باطل]] و [[شرک]] حضور داشته، و [[ابو سفیان]] که در همۀ توطئه‌ها علیه [[اسلام]] فعالیّت داشته و اواخر [[عمر]] [[پیغمبر]] منافقانه [[مسلمان]] شده است برابرند؟<ref>در این‌باره ر. ک: «نظریة عدالة الصحابه»، احمد حسین یعقوب، «معالم المدرستین»، ج ۱ ص ۸۷، «الصحابة فی القرآن و السنّة و التاریخ» مرکز الرساله</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۶۱.</ref>.


==صحابه در [[قرآن]]==
همچنین در تعریف دیگری آمده است: "صحابی کسی است که در حال ایمان با پیامبر{{صل}} هم‌نشین شده و با ایمان مرده باشد"<ref>سید حسن صدر، نهایة الدرایة، ص۳۴۱.</ref>.<ref>ر.ک: باقر شیخانی، علی، عدالت صحابه از دیدگاه شیعه، ص۲۹ـ۳۰.</ref>
*در [[قرآن]]، شکل‌های گوناگون این واژه به کار رفته و مترجمان و [[مفسران]] [[قرآن]] در ترجمه و [[تفسیر]] آن، معانی لغوی آن را به کار برده‌اند:
#'''ملازمه و [[همراهی]] دو [[بنده]] [[صالح]] [[خداوند]]:''' {{متن قرآن|قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْرًا}}<ref>«گفت: اگر از این پس از تو چیزی پرسیدم همراهیم مکن که از سوی من معذوری» سوره کهف، آیه ۷۶.</ref>.
#'''[[معاشرت]] [[مؤمن]] و [[کافر]]:''' {{متن قرآن|وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا}}<ref>«و او را (بار و) بری بود پس (یک روز) به همراه خویش -که با وی گفت و گو می‌کرد- گفت: من از تو در مال بیشتر و در نفر نیرومندترم» سوره کهف، آیه ۳۴.</ref>.
#'''[[معاشرت]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[مشرکان]]:''' {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ}}<ref>«آیا نیندیشیده‌اند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیست» سوره اعراف، آیه ۱۸۴.</ref>.<ref>[[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۵-۱۶.</ref>


==آیا [[قرآن]] به [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} تضمین می‌دهد؟==
====دیدگاه [[اهل سنت]]====
*ستایشی که [[قرآن کریم]] از [[رفتار]] گذشته [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[پلید]] کرده است، هرگز [[دلیل]] بر [[پاکی]] آنها از هر نوع [[فساد]] و [[انحرافی]] در دوران عمرشان نیست؛ زیرا [[رضایت خداوند]] و [[سعادت ابدی]] [[انسان]] در گرو تداوم [[ایمان]] و استمرار [[عمل صالح]] در طول میداد و خود [[اسوه]] [[فضایل]] [[انسانی]] بود و هرگز به [[شرک]] و [[گناه]] آلود نشد، این‌گونه خطاب می‌کند: {{متن قرآن|لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«اگر شرک بورزی بی‌گمان کردارت از میان خواهد رفت و بی‌شک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.</ref>. همچنین در مورد [[پیامبر]] بزرگ [[ابراهیم]] و فرزندانش می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و اگر شرک ورزیده بودند آنچه می‌کردند تباه می‌شد» سوره انعام، آیه ۸۸.</ref>.
دیدگاه اهل سنت در مورد معنای صحابه یکی نبوده و اختلافاتی در این خصوص میان بزرگان اهل سنت وجود دارد. برخی صحابه را شخصی می‌‌دانند که رسول خدا{{صل}} را دیده یا ملازم و همراه رسول خدا بوده است؛ برخی قید شنیدن [[حدیث]] از آن [[حضرت]] را اضافه کرده‌اند و برخی شرط [[نقل]] حدیثی از رسول خدا{{صل}} را اضافه نموده‌اند.
*از نظر [[تاریخی]] [[بدیهی]] است که همه کسانی که به نام صحابه معرّفی شده‌اند، [[صالح]] و [[پارسا]] نبوده‌اند. [[بخاری]] از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرده است که فرمود: "در [[قیامت]] من بر لب [[حوض کوثر]] ایستاده‌ام و در [[انتظار]] کسانی هستم که نزدم خواهند آمد، در این هنگام گروهی را از کنار من جدا می‌کنند و دور می‌نمایند. می‌پرسم: اینان هم از صحابه من هستند؟ می‌گویند: آری! اما تو خبر نداری اینان (پس از تو) [[عقب‌گرد]] کردند و به قهقرا برگشتند"<ref>صحیح بخاری، کتاب فتن.</ref>.
* [[تفتازانی]] می‌نویسد: "[[جنگ]] و اختلافاتی میان صحابه رخ داده و در کتب [[تاریخ]] [[ثبت]] شده و از طریق افراد موثّق [[نقل]] گردیده است. از همه اینها می‌توان پی برد که گروهی از [[اصحاب]] از راه [[حقّ]] [[منحرف]] شدند و به [[فسق]] و [[ستمکاری]] [[آلوده]] گردیدند، [[انگیزه]] این [[انحراف]] و [[فسق]] و [[ستم]]، [[حس]] [[کینه‌توزی]] عناد و [[حسد]] و سلطنت‌خواهی و [[ریاست‌طلبی]] و [[تمایل]] به لذّات و [[شهوات]] بوده است؛ زیرا چنین نبود که همگی صحابه از [[گناه]] و [[پلیدی]] مبرّا و [[معصوم]] باشند"<ref>شرح المقاصد، ص۴۶.</ref>.
* [[مجتهد]] و معذور، بلکه مأجور دانستن صحابه و [[تنزیه]] آنان از سوی [[اهل سنت]] باعث تجری گروهی [[دنیاطلب]] و [[خودخواه]] گردید. کسانی همچون [[معاویه]]، [[عمرو بن عاص]]، [[خالد بن ولید]]، [[مغیرة بن شعبه]]، [[سعید بن عاص]]، [[بسر بن ارطاة]] و... به هر عمل خلاف و جنایت باری دست زدند و کسی نتوانست زبان به [[اعتراض]] بگشاید. [[رهبر]] [[خوارج نهروان]] - [[حرقوص بن زهیر]]- از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} بود که [[حضرت]] درباره‌اش فرمود: "او [[دین]] خود را رها می‌کند، همچون تیری که از ترکش بیرون می‌رود". همچنین [[عبدالله بن جحش]] - که از [[مهاجرین]] به [[حبشه]] بود- از [[اسلام]] برگشت و به [[آیین مسیحیت]] در آمد.
*بنابراین نه تنها به [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} و سایر [[مؤمنان]] تضمینی داده نشده که چنین تضمینی حتّی به شخص [[پیامبر]]{{صل}} نیز - که وجودش سراسر [[ایمان]] و [[تقوی]]، [[رحمت]] و [[برکت]] برای [[انسان]] است- داده نشده است<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۲۵-۱۲۶.</ref>.


==سیمای صحابه در [[سخنان پیامبر]]{{صل}} و [[تاریخ]]==
ابی [[صلاح]] شهرزوری<ref>عثمان بن صلاح الدین عبدالرحمن شهرزوری فقیه شافعی مولف کتاب علوم الحدیث در علم درایه است که به مقدمه ابن صلاح نیز معروف است و مورد توجه عالمان علم درایه بوده و شروح متعددی نیز بر این کتاب نوشته شده است. وی در سال ۶۴۳ در دمشق درگذشت.</ref> می‌‌گوید بیشتر [[اهل حدیث]]، هر [[مسلمانی]] را که رسول خدا{{صل}} را دیده است صحابی می‌‌دانند. همچنین [[بخاری]] در صحیح، کسی را که با پیامبر{{صل}} [[همراهی]] کرده یا در حال [[اسلام]]، او را دیده است، [[صحابی]] معرفی می‌‌کند<ref>بخاری، صحیح بخاری، ج۵، ص۲.</ref>.<ref>شهرزوری، ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۹۲.</ref>
*بر طبق [[تاریخ]]، گروهی از صحابه، در زمان [[زندگانی رسول خدا]]{{صل}} به جای [[خواندن قرآن کریم]] و [[تدبر]] در آن، به سراغ نسخه‌های [[تورات]] [[تحریف]] شده و کتاب‌های [[یهود]] رفته و شیفته [[خواندن]] آنها بودند. وقتی [[رسول خدا]]{{صل}} از این موضوع [[آگاه]] شد، به آنان فرمود: "با وجود [[کتاب خدا]] - [[قرآن کریم]] - کتاب‌های دیگر را همراه آن نگیرید و از آنها استفاده نکنید. به [[خدا]] اگر [[موسی]] به اینجا می‌آمد، شما از او [[پیروی]] می‌کردید، اما اگر او زنده بود و مرا می‌دید از من [[پیروی]] می‌کرد<ref>سنن دارمی، ج۱، ص۱۱۶؛ مصنف عبدالرزاق، ج۱۰، ص۳۱۳ و ج۱۱، ص۱۳ - ۱۱۰؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۱، ص۱۸۲؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۱، ص۶۶۶؛ الفائق، زمخشری، ج۴، ص۱۱۴.</ref>.
*پسر [[عمر]] می‌گوید: ما در زمان [[زندگی پیامبر]]{{صل}} درباره همسران‌مان و شیوه [[رفتار]] با ایشان نگران بودیم که مبادا سخنی بگوییم که آیه‌ای در [[سرزنش]] ما نازل شود ولی پس از درگذشت [[پیامبر]]{{صل}}، در این باره آسوده خاطر شدیم و نسبت به همسران‌مان به [[راحتی]] صحبت می‌کردیم<ref>صحیح بخاری، بخاری، ج۶، ص۱۴۶.</ref>.
*نتیجه آنکه، صِرف [[صحابی]] بودن و دیدن [[پیامبر]]{{صل}} و [[نقل]] سخنان آن [[حضرت]]، [[شرافت]] نیست بلکه [[پایداری]] بر آن [[اعتقاد]] و [[رفتار]] بر اساس [[آموزه‌های دینی]] و [[سنت پیامبر]]{{صل}} از جمله شروط [[عدالت]] است. در [[زندگی]] [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} مواردی بر خلاف [[دستورها]] و [[سنت پیامبر]]{{صل}} [[اسلام]] [[مشاهده]] می‌شود؛ از جمله:
#[[بدعت‌گذاری]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}}<ref>صحیح بخاری، بخاری، کتاب التفسیر، باب کنت علیهم شهیدا، ج۵، ص۲۴۰ و باب تفسیر سورة الأنبیاء، باب کما به أنا اول خلق، ج۷، ص۱۲۸ و ۲۰۸، ح۶۵۷۶ و کتاب رقاق، باب فی الحوض.</ref>؛
#[[ارتداد]] گروهی از صحابه پس از [[پیامبر]]{{صل}}<ref>صحیح بخاری، بخاری، ج۴، ص۱۴۲ و ۶۶۴، ح۳۴۴۷، کتاب بدء الخلق و کتاب الفتن، باب ما جاء فی قول الله تعالی "واتقوا فتنة" و کتاب تفسیر، باب تفسیر الانبیاء.</ref>؛
#دوری ایشان از [[حوض]]<ref>صحیح مسلم، مسلم، ج۱، ص۱۵۰، کتاب الطهاره، باب استحباب اطالة العزة و التعجیل فی الوضوء، ح۳۹ و کتاب الفضائل، باب ۹، باب اثبات حوض النبی{{صل}}.</ref>؛
#ورودشان به [[جهنم]]<ref>صحیح بخاری، بخاری، ج۷، ص۲۰۷، کتاب رقاق، باب فی الحوض.</ref>؛
#[[نفرین]] [[رسول خدا]]{{صل}} به آنان<ref>صحیح بخاری، بخاری، ج۷، ص۲۰۶ و ج۸، ص۸۸، کتاب الفتن.</ref>.
*اما امروز به [[شیعیان]] و [[پیروان مکتب اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[تهمت]] [[مخالفت]] با صحابه [[رسول خدا]]{{صل}} زده می‌شود؛ در حالی که آنها پیرو بزرگ‌ترین، [[داناترین]] و فاضل‌ترین صحابه [[رسول خدا]]{{صل}}؛ یعنی [[صدیق اکبر]]، [[فاروق]] اعظم، [[یعسوب الدین]] و [[جانشین]] [[راستین]] [[پیامبر]]{{صل}}، [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۴، ص۵۱.</ref> هستند و [[علمای شیعه]] درباره صحابه [[شایسته]]، کتاب‌ها و رساله‌ها نگاشته، بنا به شیوه [[قرآن]] و [[سنت پیامبر]]{{صل}}، [[عقیده]] خود را گفته‌اند، و گوشه‌های مبهم و تاریک را در [[رفتار]] گروهی از صحابه آشکار، و با استناد به منابع کهن، اهداف آنها را از رفتارهای‌شان بیان کرده‌اند.<ref>[[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۱۶-۱۱۷.</ref>


==پیشینه [[نگارش]] کتاب درباره صحابه در میان [[اهل سنت]]==
ابوالمظفر [[سمعانی]] [[مروزی]] بر این [[عقیده]] است که [[اهل حدیث]]، به کسی [[صحابه]] می‌‌گویند که [[حدیث]] و یا جمله ای از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرده باشد. برخی نیز مفهوم صحابه را گسترش می‌‌دهند و می‌‌گویند حتی اگر کسی یک بار هم پیامبر{{صل}} را دیده باشد از صحابه محسوب می‌‌شود<ref>شهرزوری، ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۹۲.</ref>.  
*[[مامقانی]] می‌نویسد: گفته شده، اولین نویسنده کتاب درباره صحابه، [[علی بن مدینی]] با عنوان "معرفة ما نزل فی الصحابه" است. همچنین [[محمد بن عمر واقدی]] نویسنده کتاب‌های "المغازی" و "فتوح الشام" و معاصر [[خلافت]] [[مأمون]]، مفصل‌ترین گزارش را درباره [[زندگی]] صحابه نوشت که هم درباره [[زندگی]] [[رسول خدا]] و هم درباره [[اصحاب]] است. پس از او [[محمد بن سعد کاتب واقدی]] [[کتاب]] "الطبقات الکبری"، [[بلاذری]] [[کتاب]] "[[انساب الاشراف]]"، [[ابن عبدالبر]] [[کتاب]] "الاستیعاب" و [[ابن حجر عسقلانی]] [[کتاب]] "الاصابه فی معرفة الصحابه" را نوشته‌اند<ref>مقباس الهدایه، ج۳، ص۲۹۷؛ و نیز ر.ک: دانشنامه تشیع، ج۱۰، ص۲۷۵، واژه صحابه.</ref>.
*بنا به مبنای در پیش گفته شده، پرداختن به این موضوع در میان [[اهل سنت]] با توجه به نگرش ایشان درباره صحابه است.<ref>[[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۱۷-۱۱۸.</ref>


==اهمیت بررسی [[زندگی]] صحابه از دیدگاه [[شیعه]]==
به گفته [[ابن حجر عسقلانی]]، صحیح‌ترین تعریف برای «صحابی»، آن است که پیامبر{{صل}} را در حال [[ایمان]] [[دیدار]] کند و [[مسلمان]] از [[دنیا]] برود. از این رو کسانی که [[حضرت]] را در [[زمان]] کوتاه یا طولانی همراهی کرده‌اند حال از او [[روایت]] نموده‌اند یا نه، با ایشان به [[جنگ]] رفته‌اند یا نه، او را دیده‌اند و یا به جهت [[کوری]] ندیده‌اند، همگی از صحابه هستند<ref>عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۱۵۸.</ref>.
*[[شیعیان]] به [[نص در امامت]] و [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} [[معتقد]] بوده و با [[ادله]] محکم برگرفته از [[قرآن]] و [[سنت پیامبر]]{{صل}} بر این دیدگاه [[اسلامی]] تأکید کرده‌اند و از کسانی که [[دین]] را از [[پیامبر]]{{صل}} فرا گرفته، به آیندگان انتقال داده‌اند و نیز در [[نگهداری دین]] [[جان]] فشانی‌ها نموده، [[مشکلات]] [[جان]] فرسا را [[تحمل]] کرده‌اند، [[غفلت]] نورزیده و پیوسته یاد ایشان را زنده نگهداشته و از تلاش‌های ایشان [[ستایش]] کرده و می‌کنند. آنها برای پیراستن سیمای [[اصحاب]] [[راستین]] از گرد و غبار [[مخالفت]] با [[دستورات الهی]] می‌کوشند و به همین جهت، برخی از افراد پیرامون [[پیامبر]]{{صل}} را که به دنبال اغراض خود بودند، [[تأیید]] نمی‌کنند و از [[رفتار]] ایشان در زمان [[پیامبر]] و پس از درگذشت او [[انتقاد]] کرده، به [[پیروی]] از [[قرآن]]، این گروه [[منافق]] را [[سرزنش]] می‌کنند؛ زیرا [[خداوند متعال]]، [[سکوت]] در برابر تلاش‌های [[انحرافی]] ایشان را نمی‌پسندد، و به [[نقل]] [[متقی هندی]]<ref>کنز العمال، ج۱، ص۲۳۸.</ref> [[بهترین]] [[امت]] و مصداق [[آیه]] {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref> زمانی محقق می‌شود که همانند صحابه [[راستین]] مانند [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}، [[عمار]]، [[مقداد]]، [[سلمان فارسی]]، [[بلال]] و... [[احکام]] [[حق تعالی]] را پاس داشته، در [[ترویج]] آن بکوشند.<ref>[[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۱۸.</ref>
 
[[جلال الدین سیوطی]]<ref>جلال الدین عبدالرحمان سیوطی (۸۴۹-۹۱۱ هـ.ق) عالم شافعی قرن نهم و دهم است. سیوطی در اواخر دوران شکوفایی علمی در مصر یعنی از زمان سقوط خلافت عباسی تا اوایل قرن دهم می‌‌زیست. وی از اکابر علمای عامه است و تألیفات پرشماری در زمینه‌های مختلف دارد. وی نویسنده تفسیر مهم الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور و نیز جامع‌ترین کتاب درباره علوم قرآنی با نام الإتقان فی علوم القرآن است.</ref> نیز به نقل از [[سعید بن مسیب]]<ref>سعید بن مسیب از بزرگان تابعین است که مورد پذیرش شیعه و سنی می‌‌باشد، وی از محبان امیرالمؤمنین{{ع}} و یکی از فقهای هفت گانه مدینه محسوب می‌‌شود.</ref> می‌‌گوید: "صحابی کسی است که یک یا دو سال، با [[رسول خدا]]{{صل}} همراه بوده و با او در یک یا دو [[غزوه]] شرکت داشته است"<ref>سیوطی، جلال الدین، تدریب الراوی، ج۲، ص۱۸۸.</ref>.<ref>ر.ک: علیا نسب، سیدضیاءالدین، صحابه در قرآن، ص۲۴ تا۳۰.</ref>


==پیشینه [[نگارش]] کتاب درباره صحابه در میان [[شیعیان]]==
*[[شیعه]] نوشته‌های مفصلی در شرح حال صحابه ننوشته است چرا که آن را ضروری نمی‌دانست؛ زیرا با توجه به مبانی [[قرآن]] و [[سنت رسول خدا]]{{صل}} [[استمرار]] [[دین]] بر عهده [[امام علی]]{{ع}} است که [[پیامبر]]{{صل}} [[تعیین]] کرده و [[اصحاب]] نیز همانند دیگران در سایه [[پیروی]] از [[ولایت]] و [[امامت]]، دارای ارج خواهند بود؛ از این رو توجه فراوان به ایشان در مقابل [[قرآن]] و [[پیامبر]]{{صل}} و [[جانشین پیامبر]]{{صل}}، غیر ضروری است ولی مخالفین [[تشیع]] با اتهام‌های ناروا این شیوه معقول و [[استوار]] [[شیعه]] را به عنوان ابزاری برای [[تهمت]] زدن به [[شیعه]] قرار می‌دهند و با [[تحریف]] واقعیت، به [[شیعه]] [[تهمت]] [[مخالفت]] و [[دشمنی]] با صحابه را می‌زنند. [[عالمان]] [[آگاه]] [[شیعه]] برای روشن کردن [[افکار]] و برای [[بزرگداشت]] صحابه بزرگوار، کتاب‌هایی را نوشته‌اند؛ مرحوم [[سید علی خان مدنی شیرازی]] "الدرجات الرفیعه" را نوشت تا هم [[پایبندی]] بسیاری از صحابه به [[دین]] و [[امامت]] و هم حوادث [[صدر اسلام]] را [[یادآوری]] کند، و با همین شیوه، پاسخ بسیاری از [[شبهات]] را داده باشد. سپس مرحوم [[محدث قمی]] "تحفة الاحباب فی نوادر آثار الاصحاب" را نوشت و مرحوم [[عالمی دامغانی]] نیز کتاب "پیغمبر و یاران" را نوشت.<ref>[[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۱۹.</ref>


==فهرستی از [[صحابه پیامبر خاتم]]==
==فهرستی از [[صحابه پیامبر خاتم]]==
خط ۱۷۷: خط ۱۶۵:
# [[خَوات بن جُبَیر]]
# [[خَوات بن جُبَیر]]
# [[دِحیه بن خلیفه کلبی]]
# [[دِحیه بن خلیفه کلبی]]
# ### [[313]]###
# [[رافع بن عُمیره]]
# [[رافع بن عُمیره]]
# [[ربیع بن زیاد حارثی]]
# [[ربیع بن زیاد حارثی]]
خط ۲۹۹: خط ۲۸۶:
{{پایان}}
{{پایان}}
{{پایان}}
{{پایان}}
== [[عدالت صحابه]]==
== [[سنت صحابه]]==


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==

نسخهٔ ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۰۰

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل صحابه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

صحابه، به اشخاصی گفته می‌‌شود که همراه و ملازم حضرت محمد(ص) بوده‌اند. طبق آیات و روایات وضعیت تمام صحابه یکی نبوده و برخی از صحابه مورد ستایش و برخی دیگر مورد نکوهش خداوند متعال و پیامبر(ص) قرار گرفته‌اند. اهل سنت با استناد به آیات و روایات مورد ستایش صحابه، حکم به عدالت جمیع صحابه داده است، در حالی که شیعه به دلیل وجود دو دسته از آیات و روایات در مورد صحابه، حکم آنان را مانند باقی مردم می‌‌دانند که عدالت آنها باید مورد بررسی قرار بگیرد.

معناشناسی

معنای لغوی

صحابه در لغت به معنای ملازم و همراه است، چه آن ملازم انسان، حیوان و یا مکان و زمان باشد و فرقی نمی‌کند این مصاحبت و همراهی با جسم و تن (که اصل در همراهی همین است) باشد و یا با عنایت و توجه؛ ولی در عرف به کسی که همراهی‌اش با دیگری بسیار است گفته می‌‌شود[۱].[۲]

معنای اصطلاحی

دیدگاه شیعه

شیعه معتقد است لفظ "صحابی" اصصلاح شرعی نیست (این اصطلاح در لسان شارع نیامده)، بلکه شأن و مرتبه اش، مثل دیگر واژه‌های عربی است. "صاحب" در لغت ملازم و معاشر معنا می‌‌شود و این لفظ جز درباره کسی که ملازمتش زیاد باشد به کار نمی‌رود و چون "صحبت" همواره میان دو نفر مطرح است، از این رو همواره صاحب و جمع آن یعنی "اصحاب" به صورت مضاف به کار می‌‌روند[۳].

صحابی در عصر رسول الله(ص) نیز در همان معنای لغوی به کار می‌‌رفت و گفته می‌‌شد: صاحب رسول الله یا اصحاب رسول الله که همواره این واژه‌ها به رسول الله یا چیز دیگر اضافه می‌‌شد، به عنوان مثال به افرادی که در مسجد رسول خدا(ص) ساکن بودند، "اصحاب الصفة" گفته می‌‌شد. البته پس از رسول خدا(ص)، صحابی بدون مضاف الیه نیز بکار می‌‌رفت که مرادشان، اصحاب رسول الله(ص) بود و به صورت نامی برای آنان درآمد، بنابراین لفظ‌های "صحابه" و "صحابی" از اصطلاعات متشرعه و مسلمانان بوده و اصطلاح شرعی نیست[۴].

بعد از گسترش یافتن مفهوم اصطلاحی "صحابه" و به‌کارگیری فراوان آن در کتب تاریخی، حدیثی و فقهی برخی از علمای شیعه به تبیین مفهوم اصطلاحی آن پرداخته و گفته اند: "صحابی کسی است که در حال ایمان، پیامبر(ص) را دیدار کرده و مسلمان از دنیا رفته است، اگرچه در این میان مرتد شده باشد"[۵].

همچنین در تعریف دیگری آمده است: "صحابی کسی است که در حال ایمان با پیامبر(ص) هم‌نشین شده و با ایمان مرده باشد"[۶].[۷]

دیدگاه اهل سنت

دیدگاه اهل سنت در مورد معنای صحابه یکی نبوده و اختلافاتی در این خصوص میان بزرگان اهل سنت وجود دارد. برخی صحابه را شخصی می‌‌دانند که رسول خدا(ص) را دیده یا ملازم و همراه رسول خدا بوده است؛ برخی قید شنیدن حدیث از آن حضرت را اضافه کرده‌اند و برخی شرط نقل حدیثی از رسول خدا(ص) را اضافه نموده‌اند.

ابی صلاح شهرزوری[۸] می‌‌گوید بیشتر اهل حدیث، هر مسلمانی را که رسول خدا(ص) را دیده است صحابی می‌‌دانند. همچنین بخاری در صحیح، کسی را که با پیامبر(ص) همراهی کرده یا در حال اسلام، او را دیده است، صحابی معرفی می‌‌کند[۹].[۱۰]

ابوالمظفر سمعانی مروزی بر این عقیده است که اهل حدیث، به کسی صحابه می‌‌گویند که حدیث و یا جمله ای از پیامبر(ص) نقل کرده باشد. برخی نیز مفهوم صحابه را گسترش می‌‌دهند و می‌‌گویند حتی اگر کسی یک بار هم پیامبر(ص) را دیده باشد از صحابه محسوب می‌‌شود[۱۱].

به گفته ابن حجر عسقلانی، صحیح‌ترین تعریف برای «صحابی»، آن است که پیامبر(ص) را در حال ایمان دیدار کند و مسلمان از دنیا برود. از این رو کسانی که حضرت را در زمان کوتاه یا طولانی همراهی کرده‌اند حال از او روایت نموده‌اند یا نه، با ایشان به جنگ رفته‌اند یا نه، او را دیده‌اند و یا به جهت کوری ندیده‌اند، همگی از صحابه هستند[۱۲].

جلال الدین سیوطی[۱۳] نیز به نقل از سعید بن مسیب[۱۴] می‌‌گوید: "صحابی کسی است که یک یا دو سال، با رسول خدا(ص) همراه بوده و با او در یک یا دو غزوه شرکت داشته است"[۱۵].[۱۶]


فهرستی از صحابه پیامبر خاتم

  1. ام سلمه همسر رسول خدا
  2. ابراهیم فرزند رسول اکرم
  3. ابن ام‌مکتوم
  4. ابوالعاص بن الربیع
  5. ابوامامه باهلی
  6. ابوایوب انصاری
  7. ابوبصیر عتبه بن اسید
  8. ابوبکره بن نفیع بن حارث
  9. ابوجندل بن سهیل
  10. ابودجانه انصاری
  11. ابودرداء
  12. ابوذر غفاری
  13. ابورافع آزادکرده پیامبر
  14. ابوسعید خدری
  15. ابوسفیان بن حارث
  16. ابوطالب بن عبدالمطلب
  17. ابوطلحه انصاری
  18. ابوقتاده انصاری
  19. ابوقیس صیفی
  20. ابولبابه
  21. ابومحجن
  22. ابومسلم خولانی
  23. ابوموسی اشعری
  24. ابوهریره دوسی
  25. ابوهیثم بن تیهان
  26. اُبَیِ بنُ کَعْب
  27. احنف بن قیس
  28. ارقم بن ابی الارقم
  29. اسامه بن زید
  30. اسعد بن زراره
  31. اسماء‌ بنت عُمیس
  32. اسماء دختر نعمان بن ابی‎الجون
  33. اشعث بن قیس کِندی
  34. اصحم نجاشی
  35. اُصیَد بن سلمه
  36. اعشی مازنی
  37. اقرع بن حابس
  38. اکثم بن جون
  39. اکثم بن صیفی
  40. ام سلمه همسر رسول خدا
  41. اُم عُماره
  42. ام مَعبد خُزاعیه
  43. ام‌ایمن
  44. ام‌حبیبه دختر ابوسفیان
  45. اَمَد بن اَبد
  46. امرؤالقیس
  47. ام‌سنان اسلمیه
  48. ام‌شُریک
  49. ام‌کلثوم دختر امام علی بن ابی‌طالب
  50. ام‌ورقه
  51. ام‌هانی دختر ابوطالب
  52. امیه بن ابی‌الصلت
  53. اُمیه دختر قیس
  54. انس بن ابی مرثد
  55. اَنس بن حارث
  56. انس بن مالک
  57. انس بن نضر بن ضمضم
  58. اوس بن صامت انصاری
  59. أَوس بن قیظی
  60. اویس قرنی
  61. آبان بن سعید بن العاص
  62. باذان
  63. باقوم رومی
  64. بُجیر بن زهیر
  65. بُدَیل بن وَرقاء
  66. براء بن عازب
  67. براء بن مالک
  68. براء بن معرور
  69. بُریده بن الحُصیب
  70. بُسر بن أرطاه
  71. بشر بن حارث
  72. بشر بن معاویه
  73. بشیر بن معبد
  74. بکر بن شَداخ
  75. بلال مؤذن پیامبر
  76. بهلول بن ذویب
  77. تماضر شاعر
  78. تمیم بن اوس
  79. تمیم بن جراشه
  80. ثابت بن دحداح
  81. ثابت بن قیس بن شماس
  82. ثعلبه بن حاطب
  83. ثعلبه بن عبدالرحمان
  84. ثُمامه بن اُثال حنفی
  85. ثوبان مولی آزاده کرده رسول الله
  86. جابر بن عبدالله انصاری
  87. جارود بن المعلی
  88. جاریه بن قدامه
  89. جُعده بن هُبیره
  90. جعفر طیار
  91. جُلاس بن سُوَید
  92. جناده بن ابی‌امیه
  93. جندب بن عبدالله
  94. جندب بن کعب
  95. جویریه
  96. جُهیم بن صلت
  97. حارث بن صِمه
  98. حارث بن کَلده
  99. حارثه بن سراقه
  100. حارثه بن نعمان
  101. حاطب بن ابی بلتعه
  102. حُباب بن مُنذر
  103. حَجاج بن عُلاط
  104. حجر بن عدی
  105. حُذَیفه بن الیمان
  106. حسان بن ثابت
  107. حفصه دختر عمر
  108. حکم بن ابی‌العاص
  109. حَکَم بن عمرو غِفاری
  110. حُکیم بن جَبَله
  111. حکیم بن حزام
  112. حمزه بن عبدالمطلب
  113. حنظله بن ابی‌عامر
  114. حَولاء عطاره
  115. حلیمه سعدیه
  116. خالد بن سعید
  117. خالد بن ولید
  118. خباب بن اَرت
  119. خُبَیب بن عَدی
  120. خدیجه بنت خویلد
  121. خریم بن اوس
  122. خزاعی بن عبدنهم
  123. خُزَیمه بن ثابت ذوالشهادتین
  124. خَوات بن جُبَیر
  125. دِحیه بن خلیفه کلبی
  126. رافع بن عُمیره
  127. ربیع بن زیاد حارثی
  128. رفاعه بن عبدالمنذر
  129. رقیه دختر رسول خدا
  130. ام‌کلثوم دختر رسول خدا
  131. ریحانه بنت زید
  132. زاهِر بن حرام
  133. زُبیر بن عَوام بن خُوَیلِد
  134. زُهَیر بن صُرَد سعدی
  135. زیاد بن سُمیه
  136. زید بن ارقم
  137. زید بن ثابت
  138. زید بن حارثه‌
  139. زید بن خالد الجُهنی
  140. زید بن سعنه
  141. زید بن صوحان
  142. زید بن عمرو بن نُفَیل
  143. زینب بنت جحش
  144. زینب بنت خزیمه
  145. سُراقَهُ بنُ مالک
  146. سعد الاسود
  147. سعد بن ابی وقاص
  148. سعد بن خیثمه
  149. سعد بن ربیع
  150. سعد بن عُباده بن دُلیم
  151. سعد بن معاذ
  152. سعید بن زید
  153. سعید بن عامر بن حُذیم
  154. سفینه مولی رسول الله
  155. سلمان فارسی
  156. سلیمان بن صرد خزاعی
  157. سمره بن جندب فزاری
  158. سواد بن قارب دوسی
  159. سوده بنت زمعه
  160. سهل بن حُنیف أوسی
  161. سهل بن سعد ساعدی
  162. سُهَیل بن عمرو
  163. شریح قاضی
  164. شیبه بن عثمان
  165. صخر بن حرب بن‌امیه
  166. صَرمه بن ابی‌انس
  167. صعصعه بن صوحان العبدی
  168. صَعصَعه بن ناجیه
  169. صفیه دختر حُیی بن اخطب
  170. صفیه دختر عبدالمطلب
  171. صهیب بن سنان
  172. ضَحاک بن سُفیان
  173. ضَماد بن ثَعلَبَه
  174. طُفَیل بن عَمرو دَوسی
  175. طلحه بن عُبیدالله تیمی
  176. طلیب بن عمیر
  177. عاتکه دختر عبدالمطلب
  178. عاصم بن ثابت
  179. عامر بن اکوع
  180. عامر بن فهیره
  181. عامر بن واثله
  182. عایشه
  183. عَباد بن بشر بن وقش
  184. عباس بن عبدالمطلب
  185. عبدالله بن ابی‌امیه
  186. عبدالله بن ارقم
  187. عبدالله بن اُنیس جُهَنی انصاری
  188. عبدالله بن جَحش
  189. عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب
  190. عبدالله بن حَنظَله
  191. عبدالله خُزاعی
  192. عبدالله ذوالبجادین
  193. قَتاده بن نعمان
  194. قُثَم بن عباس
  195. قدامه بن مظعون
  196. قَرَظه بن کعب
  197. قیس بن سعد بن عباده
  198. قیس بن عاصم منقری
  199. کعب بن زهیر
  200. کعب بن سور ازادی
  201. کعب بن عُجره
  202. کعب بن عمرو
  203. کعب بن مالک
  204. کلثوم بن هِدم
  205. لبابه الکبری ام‌الفضل
  206. لبید بن ربیعه
  207. ماعز بن مالک اسلمی
  208. مالک بن عَوف نَصری
  209. مالک بن قیس
  210. مالک بن نویره
  211. محمد بن ابی حذیفه
  212. محمد بن مسلمه
  213. محمدبن ابی‌بکر
  214. مخنف بن سلیم الازدی الغامدی
  215. مِدعَم
  216. مرثد بن ابی‌مرثد
  217. مروان بن حَکَم
  218. مِسوَر بن مَخرمَه
  219. مُصعب بن عُمیر
  220. معاذ بن جبل
  221. مُعاذ بن عَفراء
  222. معاویه بن ابی‌سفیان اموی
  223. معاویه بن معاویه المزنی
  224. مغیره بن شعبه
  225. مقداد بن اسود
  226. مُنذر بن عمرو بن خُنَیس
  227. میمونه همسر رسول خدا
  228. نابغه جعدی
  229. نعمان بن بشیر
  230. نُعمان بن عَجلان
  231. نعمان بن مالک
  232. نُعمان بن مُقرِن
  233. نُعیم بن مسعود
  234. نوفل بن حارث
  235. وائل بن حِجر
  236. وائله بن اسقع
  237. وحشی بن حرب
  238. ورقه بن نوفل
  239. ولید بن عقبه
  240. هاشم بن عتبه
  241. هند بن ابی هاله
  242. هند همسر ابوسفیان
  243. یسار حبشی
  244. یَعلی بن اُمیه التمیمی

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. صحب: الصَّاحِبُ الملازم...، و لا یقال فی العرف إلّا لمن کثرت ملازمته...، و الْمُصَاحَبَةُ و الِاصْطِحَابُ أبلغ من الاجتماع، لأجل أنّ المصاحبة تقتضی طول لبثه؛ مفردات راغب، ماده صحب و لسان العرب، ابن منظور، ج۷، ص۲۸۶؛ تاج العروس، زبیدی، ج۱، ص۳۲.
  2. ر.ک: میلانی، سید علی، عدالت صحابه، ص۲۷.
  3. ر.ک: باقر شیخانی، علی، عدالت صحابه از دیدگاه شیعه، ص۲۹.
  4. عسکری، سید مرتضی، معالم المدرستین، ج۱، ص۱۳۴.
  5. شهید ثانی، شیخ زین الدین، الرعایة فی علم الدرایة، ص۳۳۹.
  6. سید حسن صدر، نهایة الدرایة، ص۳۴۱.
  7. ر.ک: باقر شیخانی، علی، عدالت صحابه از دیدگاه شیعه، ص۲۹ـ۳۰.
  8. عثمان بن صلاح الدین عبدالرحمن شهرزوری فقیه شافعی مولف کتاب علوم الحدیث در علم درایه است که به مقدمه ابن صلاح نیز معروف است و مورد توجه عالمان علم درایه بوده و شروح متعددی نیز بر این کتاب نوشته شده است. وی در سال ۶۴۳ در دمشق درگذشت.
  9. بخاری، صحیح بخاری، ج۵، ص۲.
  10. شهرزوری، ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۹۲.
  11. شهرزوری، ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۹۲.
  12. عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۱۵۸.
  13. جلال الدین عبدالرحمان سیوطی (۸۴۹-۹۱۱ هـ.ق) عالم شافعی قرن نهم و دهم است. سیوطی در اواخر دوران شکوفایی علمی در مصر یعنی از زمان سقوط خلافت عباسی تا اوایل قرن دهم می‌‌زیست. وی از اکابر علمای عامه است و تألیفات پرشماری در زمینه‌های مختلف دارد. وی نویسنده تفسیر مهم الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور و نیز جامع‌ترین کتاب درباره علوم قرآنی با نام الإتقان فی علوم القرآن است.
  14. سعید بن مسیب از بزرگان تابعین است که مورد پذیرش شیعه و سنی می‌‌باشد، وی از محبان امیرالمؤمنین(ع) و یکی از فقهای هفت گانه مدینه محسوب می‌‌شود.
  15. سیوطی، جلال الدین، تدریب الراوی، ج۲، ص۱۸۸.
  16. ر.ک: علیا نسب، سیدضیاءالدین، صحابه در قرآن، ص۲۴ تا۳۰.