عدالت صحابه: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
خط ۱۸: | خط ۱۷: | ||
*از علمای معاصر، برخی در تألیفاتشان به نقد [[رفتار]] و عملکرد کسانی که عنوان [[صحابی]] را یدک میکشند پرداخته و کارهای نکوهیدۀ آنان را از منابع [[اهل سنت]] آوردهاند، برخی هم در این موضوع، تألیف مستقلّی ارائه کردهاند.<ref>. ک: «الغدیر»، جلدهای ۵،۶،۸،۹،۱۰، «نظریة عدالة الصحابه»، احمد یعقوب (و ترجمهاش: نظریۀ عدالت صحابه)، «گفتگوی مذاهب» (عدالت صحابه) محمّد حسن زمانی، «الف سؤال و اشکال» ج ۲، علی الکورانی، «پاسخ شبهاتی پیرامون مکتب تشیّع»، عباس علی موسوی، ترجمه احمد بهشتی، «معالم المدرستین» علامه عسکری، ج ۱ ص ۹۵</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۸۴.</ref>. | *از علمای معاصر، برخی در تألیفاتشان به نقد [[رفتار]] و عملکرد کسانی که عنوان [[صحابی]] را یدک میکشند پرداخته و کارهای نکوهیدۀ آنان را از منابع [[اهل سنت]] آوردهاند، برخی هم در این موضوع، تألیف مستقلّی ارائه کردهاند.<ref>. ک: «الغدیر»، جلدهای ۵،۶،۸،۹،۱۰، «نظریة عدالة الصحابه»، احمد یعقوب (و ترجمهاش: نظریۀ عدالت صحابه)، «گفتگوی مذاهب» (عدالت صحابه) محمّد حسن زمانی، «الف سؤال و اشکال» ج ۲، علی الکورانی، «پاسخ شبهاتی پیرامون مکتب تشیّع»، عباس علی موسوی، ترجمه احمد بهشتی، «معالم المدرستین» علامه عسکری، ج ۱ ص ۹۵</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۸۴.</ref>. | ||
==[[نظریه]]"[[عادل]] بودن همه [[صحابه]] و بررسی آن<ref>بیشتر مطالب این قسمت، از کتاب «پیامدهای نظریه عدالت صحابه»، نوشته حسین رجبی نقل شده است.</ref>== | |||
* [[اهل سنت]] بعد از [[قرآن]]، [[احادیث]] و [[سنت]] [[رسول اکرم]]{{صل}}، [[فهم]] و [[رفتار]] [[اصحاب]] را پایه [[اعتقادات]] و [[احکام دین]] میدانند؛ از این رو، [[موثق]] بودن و [[عدالت]] [[اخلاقی]] و [[روایی]] [[اصحاب]]، اصلی بسیار مهم است. اکنون بخشی از اقوال [[متکلمان]]، [[محدثان]]، [[فقیهان]] و [[مفسران اهل سنت]] را بازگو میکنیم: | |||
# [[ابوعمر یوسف بن عبدالبر قرطبی]] مینویسد: آنان [[مردمان]] [[بهترین]] قرنها (در طول [[تاریخ اسلام]]) و [[برترین]] گروهی هستند که برای [[دعوت]] و [[ارشاد]] [به سوی [[اسلام]]] فرستاده شدهاند. [[عدالت]] همگی آنان با [[ستایش خداوند]] عزوجل و پیامبرش از آنان، به [[اثبات]] رسیده است. چه کسی عادلتر از آنانی است که [[خداوند]] ایشان را برای [[همنشینی]] و [[یاری]] پیامبرش [[برگزیده]] است؟ چه [[شهادت]] تزکیهای بهتر از این، و چه [[گواهی]] عدالتی کاملتر از این را میتوان [[تصور]] کرد؟<ref>{{عربی|فهم خير القرون، و خير أمة أخرجت للناس، ثبتت عدالة جميعهم بثناء الله عزّ و جلّ عليهم و ثناء رسوله{{صل}}، و لا أعدل ممن ارتضاه الله لصحبة نبيه و نصرته، و لا تزكية أفضل من ذلك، و لا تعديل أكمل منه}} (الاستیعاب، ج۱، ص۷).</ref>. | |||
# [[ابوالمعالی عبدالملک جوینی]] میگوید: بر [[مسلمان]] [[معتقد]] [[واجب]] است تا بدانند که همه [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} از دیدگاه [[پیامبر]] در [[مقام]] قابل [[غبطه]] و خاصی قرار داشتند و [[پیامبر]]{{صل}} به هر یک از آنان توجه ویژهای داشت. [[نصوص]] [[قرآنی]] از [[عدالت صحابه]] و [[خشنودی]] [[خداوند]] از آنان در "[[بیعت رضوان]]" خبر میدهند و قرائن نیز نشان میدهند که [[مهاجرین]] و [[انصار]] [[ستایش]] [[نیکو]] شدهاند<ref>{{عربی|و الذي يجب على المعتقد أن يلتزمه، أن يعلم أن جلة الصحابة كانوا من رسول الله{{صل}} بالمحل المغبوط و المكان المحوط. و ما منهم إلا و هو منه ملحوظ محظوظ. و قد شهدت نصوص الكتاب على عدالتهم و الرضا عن جملتهم بالبيعة بيعة الرضوان و نص القرائن على حسن الثناء على المهاجرين و الأنصار}} (الإرشاد إلی قواطع الأدلة فی اصول الاعتقاد، ص۳۶۴).</ref>. | |||
# [[ابوعمرو عثمان بن الصلاح شهر زوری]] میگوید: همه [[اصحاب]] از امتیاز خاصی برخوردارند و آن اینکه از [[عدالت]] هیچ یک از آنان سؤال نمیشود، بلکه این مسئلهای قطعی تلقی میشود؛ زیرا همه آنان مطلقاً، از دیدگاه [[نصوص]] [[قرآن]]، [[احادیث]] و [[اجماع]] کسانی که [[اجماع]] آنان قابل قبول و معتبر است، عادلاند. [[امت اسلامی]] بر [[عدالت]] [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[اتفاق نظر]] دارد، اگر چه [[صحابه]] از کسانی باشند که در [[درگیریها]] (میان [[اصحاب پیامبر]]) شرکت داشتهاند. همچنین این دیدگاه، دیدگاه علمایی است که [[اجماع]] آنان معتبر است. این [[اعتقاد]] به خاطر [[حسن ظن]] و با توجه به [[فضائل]] و [[مناقب]] آنان است. و گویا [[تأیید الهی]] بوده تا درباره [[عدالت]] آنان [[اجماع]] باشد؛ زیرا آنان ناقلان و پاسداران [[شریعت اسلامی]] بودهاند<ref>{{عربی|للصحابة بأسرهم خصيصة، و هي أنه لا يسأل عن عدالة أحد منهم، بل ذلك أمر مفروغ منه؛ لكونهم على الإطلاق معدّلين بنصوص الكتاب و السنة، و إجماع من يعتدّ به في الإجماع من الأمة.... ثم إن الأمة مجمعة على تعديل جميع الصحابة، و من لابس الفتن منهم، فكذلك بإجماع العلماء الذين يعتد بهم في الإجماع، إحسانا للظن بهم، و نظرا إلى ما تمهّد لهم من المآثر، و كأن الله سبحانه و تعالى أتاح الإجماع على ذلك لكونهم نقلة الشريعة}} (علوم الحدیث، ص۲۹۴-۲۹۵).</ref>. | |||
# [[احمد بن تیمیه]] میگوید: از [[اصول اعتقادی]] [[اهل سنت و جماعت]] آن است که [[دلها]] و زبانهای شان [از [[بغض]] و [[بدگویی]]] درباره [[اصحاب]]{{صل}} [[پاک]] و سالم است؛ چنانکه [[خداوند]] آنان را این چنین توصیف میفرماید: "آنان که پس از [[مهاجر]] و [[انصار]] آمدند (یعنی [[تابعین]] و [[مؤمنان]] تا [[روز قیامت]]) همواره در [[دعا]] به درگاه [[خدا]] میگویند: پروردگارا! ما و [[برادران]] دینیمان را که در [[ایمان آوردن]]، پیش از ما شتافتند، بیامرز و در [[دل]] ما [[کینه]] [[مؤمنان]] را قرار نده؛ پروردگارا! تو بسیار [[مهربان]] هستی". و این اصل [[اعتقادی]] به [[پیروی]] از [[دستور]] [[رسول اکرم]]{{صل}} است که میفرماید: "به [[اصحاب]] من [[ناسزا]] نگویید؛ [[سوگند]] به خدایی که جانم در [[دست]] اوست، اگر یکی از شما به اندازه کوه [[اُحد]] [[طلا]] [[انفاق]] کند، به [[پاداش]] یک یا نصف مُد از [[کردار]] آنان نخواهد رسید<ref>{{عربی|و من أصول أهل السنة و الجماعة سلامة قلوبهم و ألسنتهم لأصحاب رسول الله{{صل}} كما وصفهم الله به في قوله تعالى:}} {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}} «و کسانی که پس از آنان آمدهاند میگویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفتهاند بیامرز و در دلهای ما کینهای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشایندهای» سوره حشر، آیه ۱۰. {{عربی|و طاعة للنبي{{صل}} في قوله: "لا تسبوا أصحابي، فو الذي نفسي بيده لو أن أحدكم أنفق مثل [[أحد]] ذهبا ما بلغ مد أحدهم و لا نصيفه"}} (شرح العقیدة الواسطیه، ص۱۵۷-۱۵۸).</ref>. | |||
# [[مسعود بن عمر تفتازانی]] مینویسد: [[اهل حق]] درباره [[بزرگداشت]] [[صحابه]] و [[پرهیز]] از [[بدگویی]] درباره آنان [[اتفاق نظر]] دارند؛ به ویژه درباره [[مهاجران]] و [[انصار]] که در [[قرآن]] و [[سنت]] [[مناقب]] آنان یاد شده و (در [[حدیث]]) درباره تعرض به [[جایگاه]] والای آنان هشدار داده شده است. [[[رسول اکرم]]{{صل}} میفرماید: "درباره [[اصحاب]] من از [[خدا]] بترسید و آنان را پس از من [[هدف]] [نسبتهای ناروا] قرار ندهید"؛ "به [[اصحاب]] من [[ناسزا]] نگویید"؛ "[[بهترین]] و [[برترین]] روزگاران، روزگار من است"؛ اگر [[اصحاب پیامبر]] [[اسلام]]{{صل}} پس از [[مرگ]] ایشان، دچار [[انحراف]] میشدند، حتماً آن [[حضرت]]{{صل}} با هوش خویش و با [[ارتباط با وحی]] و [[الهام]] این موضوع را یادآور میشدند. و اما بسیاری از مطالبی که درباره [[صحابه پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] میشود، در واقع یا صحت ندارند و اگر به فرض صحیح باشند، قابل توجیه و تأویلاند<ref>{{عربی|إتفق أهل الحق على وجوب تعظيم الصحابة. و الكف عن الطعن فيهم، سيما المهاجرين و الأنصار لما ورد في الكتاب و السنة من الثناء عليهم، و التحذير عن الإخلال بإجلالهم: «اللّه اللّه في أصحابي، لا تتخذوهم غرضا من بعدي»، «لا تسبوا أصحابي»، «خير القرون قرني» و لو كانوا فسدوا بعده لما قال ذلك، بل نبّه، و كثير مما حكي عنهم افتراءات، و ما صح فله محامل و تأويلات}} (شرح المقاصد، ج۵، ص۳۰۳).</ref>. | |||
* [[شیعه امامیه]]، به [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} با دیده [[تجلیل]] و [[تکریم]] مینگرند ولی این موضوع را [[مانع]] از [[داوری]] درباره [[رفتار]] برخی [[صحابه]] نمیدانند و معتقدند که [[همنشینی]] با [[پیامبر]]{{صل}} سبب [[گناه]] نکردن نمیباشد. اساس [[داوری]] [[شیعه]] را [[آیات قرآنی]]، [[احادیث صحیح]]، [[تاریخ]] قطعی و [[خرد]] [[سلیم]] [[انسانی]] تشکیل میدهد که در ادامه، آنها را بیان خواهیم کرد.<ref>[[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۲-۲۵.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | |||
# [[پرونده:1100354.jpg|22px]] [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:عدالت صحابه]] | [[رده:عدالت صحابه]] |
نسخهٔ ۱۲ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۱
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عدالت صحابه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
عدالت صحابه از مسائل داغ و مورد نزاع میان شیعه و اهل سنت در طول تاریخ، این بوده که آیا همۀ صحابه عادلاند؟ صحابه چه کسانیاند؟ آیا میتوان از آنان انتقاد کرد یا برخی را لعنت کرد؟[۱].
مقدمه
- آنان که مدّعی عدالت همۀ صحابهاند، میخواهند بر خلافهای عظیم و انحرافها و بدعتها و فتنهجوییهای برخی از سیاستبازان صدر اسلام، سرپوش بگذارند و اگر هم در مواردی، گناه و خلافشان قطعی و انکارناپذیر است، با یک کلمۀ "توبه کردهاند"، آنان را تطهیر کنند و حتّی کشتن ائمه و اولیای الهی و انسانهای پاک را نادیده بگیرند و چیزی در مذمّت صحابه نگویند و نشنوند. بیشک، در میان آنان که صحابه محسوب میشوند، افراد فاسق، منافق و مجرم، تارک زکات، تارک جهاد هم بودهاند. کسانی همچون ولید و شرابخواریش، حاطب بن بلتعه و جاسوسیاش، حکم بن عاص و لعنت شدنش از زبان پیامبر، بسر بن ارطاة و جنایاتش، مغیره و زنای او، خالد بن ولید و کشتن مالک بن نویره و تجاوز به همسرش، معاویه و جنگ او با حضرت علی و... بسیاری از اینگونه موارد که در تاریخ اسلام فراوان است و آن همه آیات قرآن دربارۀ اهل فسق و نفاق و توطئه و پیمانشکنی و شایعهپراکنی و... ناظر به آنهاست.[۲].
- نتیجۀ کلّی آنکه نمیتوان دربست عدالت همۀ صحابه را پذیرفت و روایتی را که میگوید "اصحاب من همچون ستارهاند، به هرکدام اقتدا کنید، هدایت میشوید"، مستند و درست دانست.[۳] طبیعتاً کار کسانی که وصیت پیامبر(ص) را نادیده گرفتند، منکر حادثۀ غدیر شدند، جلوی نوشتن وصیت پیامبر را گرفتند، از جیش اسامه تخلّف کردند، با علی(ع) و امام حسن(ع) جنگیدند و آنان را به شهادت رساندند، بر ضدّ حکومت علوی که مورد بیعت مردم مسلمان قرار گرفته بود، فتنهانگیزی و لشکرکشی کردند، برخلاف آنچه پیامبر خدا(ص) سنت نهاده بود، بدعت در دین گذاشتند همه و همه مورد اشکال قرار میگیرد و با عادل بودن آنان که صحابی بودند، منافات دارد.
- شهید پاکنژاد مینویسد: آیا هرکس مصاحب نبیّ گرامی شد، نمیتواند همانند پسر نوح باشد؟ ابو لهب کیست؟ منافقینی که آیاتی دربارهشان آمد کیستند؟ آنها که از جنگ فرار کردند، محصنات مؤمنات را قذف نمودند، صدای سازوآواز شنیدند و نبیّ گرامی را رها کرده دویدند از سر تراشیدن و نحر شتر سر باززدند، از وراء حجرات بر نبیّ گرامی فریاد برآوردند، از ورود به جیش اسامه سرپیچی کردند و... کیستند؟ آیا این همه کسان که در حیات نبیّ گرامی و زمان باز بودن راه وحی، سبب نزول آیات تهدید به وعید میشدند، با رفتن نبیّ گرامی همه و همه اهل ایمان شدند؟ اینکه عثمان عمّار را زد تا به فتق دچار شد، اینکه طلحه و یا زبیر با علی بیعت کردند و بعد جنگیدند، کدام بر راه درست بودند؟[۴] بحث از "عدالت صحابه" و نقد این نظریه، از دیرباز مطرح بوده و اهل سنت پیوسته کوشیدهاند دستوپا بزنند و پروندۀ همۀ صحابه را کاملا سفید و بیاشکال جلوه دهند، مستندات تاریخی را چه میتوان کرد؟ این عقیده با حقایق تاریخی در تعارض جدّی است.
- برخی از علمای منصف اهل سنت نیز عقیده به عدالت دربست همۀ صحابه ندارند. کسانی همچون: سعد تفتازانی، مارزی، ابن عماد حنبلی و از متأخرین: محمّد عبده، محمّد بن عقیل علوی، محمّد رشید رضا، سیّد قطب، سیّد مقبلی، محمود ابوریّه، مصطفی صادق رافعی، محمّد غزالی، معتقدند عدالت ویژۀ آن عدّه از صحابه است که به روش اسلامی استقامت داشته و در دین تغییر و تبدیل ایجاد نکردهاند.[۵]
- از علمای معاصر، برخی در تألیفاتشان به نقد رفتار و عملکرد کسانی که عنوان صحابی را یدک میکشند پرداخته و کارهای نکوهیدۀ آنان را از منابع اهل سنت آوردهاند، برخی هم در این موضوع، تألیف مستقلّی ارائه کردهاند.[۶][۷].
نظریه"عادل بودن همه صحابه و بررسی آن[۸]
- اهل سنت بعد از قرآن، احادیث و سنت رسول اکرم(ص)، فهم و رفتار اصحاب را پایه اعتقادات و احکام دین میدانند؛ از این رو، موثق بودن و عدالت اخلاقی و روایی اصحاب، اصلی بسیار مهم است. اکنون بخشی از اقوال متکلمان، محدثان، فقیهان و مفسران اهل سنت را بازگو میکنیم:
- ابوعمر یوسف بن عبدالبر قرطبی مینویسد: آنان مردمان بهترین قرنها (در طول تاریخ اسلام) و برترین گروهی هستند که برای دعوت و ارشاد [به سوی اسلام] فرستاده شدهاند. عدالت همگی آنان با ستایش خداوند عزوجل و پیامبرش از آنان، به اثبات رسیده است. چه کسی عادلتر از آنانی است که خداوند ایشان را برای همنشینی و یاری پیامبرش برگزیده است؟ چه شهادت تزکیهای بهتر از این، و چه گواهی عدالتی کاملتر از این را میتوان تصور کرد؟[۹].
- ابوالمعالی عبدالملک جوینی میگوید: بر مسلمان معتقد واجب است تا بدانند که همه اصحاب پیامبر(ص) از دیدگاه پیامبر در مقام قابل غبطه و خاصی قرار داشتند و پیامبر(ص) به هر یک از آنان توجه ویژهای داشت. نصوص قرآنی از عدالت صحابه و خشنودی خداوند از آنان در "بیعت رضوان" خبر میدهند و قرائن نیز نشان میدهند که مهاجرین و انصار ستایش نیکو شدهاند[۱۰].
- ابوعمرو عثمان بن الصلاح شهر زوری میگوید: همه اصحاب از امتیاز خاصی برخوردارند و آن اینکه از عدالت هیچ یک از آنان سؤال نمیشود، بلکه این مسئلهای قطعی تلقی میشود؛ زیرا همه آنان مطلقاً، از دیدگاه نصوص قرآن، احادیث و اجماع کسانی که اجماع آنان قابل قبول و معتبر است، عادلاند. امت اسلامی بر عدالت اصحاب پیامبر(ص) اتفاق نظر دارد، اگر چه صحابه از کسانی باشند که در درگیریها (میان اصحاب پیامبر) شرکت داشتهاند. همچنین این دیدگاه، دیدگاه علمایی است که اجماع آنان معتبر است. این اعتقاد به خاطر حسن ظن و با توجه به فضائل و مناقب آنان است. و گویا تأیید الهی بوده تا درباره عدالت آنان اجماع باشد؛ زیرا آنان ناقلان و پاسداران شریعت اسلامی بودهاند[۱۱].
- احمد بن تیمیه میگوید: از اصول اعتقادی اهل سنت و جماعت آن است که دلها و زبانهای شان [از بغض و بدگویی] درباره اصحاب(ص) پاک و سالم است؛ چنانکه خداوند آنان را این چنین توصیف میفرماید: "آنان که پس از مهاجر و انصار آمدند (یعنی تابعین و مؤمنان تا روز قیامت) همواره در دعا به درگاه خدا میگویند: پروردگارا! ما و برادران دینیمان را که در ایمان آوردن، پیش از ما شتافتند، بیامرز و در دل ما کینه مؤمنان را قرار نده؛ پروردگارا! تو بسیار مهربان هستی". و این اصل اعتقادی به پیروی از دستور رسول اکرم(ص) است که میفرماید: "به اصحاب من ناسزا نگویید؛ سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، اگر یکی از شما به اندازه کوه اُحد طلا انفاق کند، به پاداش یک یا نصف مُد از کردار آنان نخواهد رسید[۱۲].
- مسعود بن عمر تفتازانی مینویسد: اهل حق درباره بزرگداشت صحابه و پرهیز از بدگویی درباره آنان اتفاق نظر دارند؛ به ویژه درباره مهاجران و انصار که در قرآن و سنت مناقب آنان یاد شده و (در حدیث) درباره تعرض به جایگاه والای آنان هشدار داده شده است. [[[رسول اکرم]](ص) میفرماید: "درباره اصحاب من از خدا بترسید و آنان را پس از من هدف [نسبتهای ناروا] قرار ندهید"؛ "به اصحاب من ناسزا نگویید"؛ "بهترین و برترین روزگاران، روزگار من است"؛ اگر اصحاب پیامبر اسلام(ص) پس از مرگ ایشان، دچار انحراف میشدند، حتماً آن حضرت(ص) با هوش خویش و با ارتباط با وحی و الهام این موضوع را یادآور میشدند. و اما بسیاری از مطالبی که درباره صحابه پیامبر(ص) نقل میشود، در واقع یا صحت ندارند و اگر به فرض صحیح باشند، قابل توجیه و تأویلاند[۱۳].
- شیعه امامیه، به اصحاب پیامبر(ص) با دیده تجلیل و تکریم مینگرند ولی این موضوع را مانع از داوری درباره رفتار برخی صحابه نمیدانند و معتقدند که همنشینی با پیامبر(ص) سبب گناه نکردن نمیباشد. اساس داوری شیعه را آیات قرآنی، احادیث صحیح، تاریخ قطعی و خرد سلیم انسانی تشکیل میدهد که در ادامه، آنها را بیان خواهیم کرد.[۱۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۸۴.
- ↑ از جمله ر. ک: آیات: توبه ۳۸،۳۹،۶۱ و ۱۰۹، احزاب ۱۲، حجرات،۶، سجده ۱۸، بقره ۹، محمّد ۱۶
- ↑ احقاق الحق، ج ۲ ص ۳۹۱
- ↑ مظلومی گمشده در سقیفه، ج ۱ ص ۴۷
- ↑ شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱ ص ۳۲۱
- ↑ . ک: «الغدیر»، جلدهای ۵،۶،۸،۹،۱۰، «نظریة عدالة الصحابه»، احمد یعقوب (و ترجمهاش: نظریۀ عدالت صحابه)، «گفتگوی مذاهب» (عدالت صحابه) محمّد حسن زمانی، «الف سؤال و اشکال» ج ۲، علی الکورانی، «پاسخ شبهاتی پیرامون مکتب تشیّع»، عباس علی موسوی، ترجمه احمد بهشتی، «معالم المدرستین» علامه عسکری، ج ۱ ص ۹۵
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۸۴.
- ↑ بیشتر مطالب این قسمت، از کتاب «پیامدهای نظریه عدالت صحابه»، نوشته حسین رجبی نقل شده است.
- ↑ فهم خير القرون، و خير أمة أخرجت للناس، ثبتت عدالة جميعهم بثناء الله عزّ و جلّ عليهم و ثناء رسوله(ص)، و لا أعدل ممن ارتضاه الله لصحبة نبيه و نصرته، و لا تزكية أفضل من ذلك، و لا تعديل أكمل منه (الاستیعاب، ج۱، ص۷).
- ↑ و الذي يجب على المعتقد أن يلتزمه، أن يعلم أن جلة الصحابة كانوا من رسول الله(ص) بالمحل المغبوط و المكان المحوط. و ما منهم إلا و هو منه ملحوظ محظوظ. و قد شهدت نصوص الكتاب على عدالتهم و الرضا عن جملتهم بالبيعة بيعة الرضوان و نص القرائن على حسن الثناء على المهاجرين و الأنصار (الإرشاد إلی قواطع الأدلة فی اصول الاعتقاد، ص۳۶۴).
- ↑ للصحابة بأسرهم خصيصة، و هي أنه لا يسأل عن عدالة أحد منهم، بل ذلك أمر مفروغ منه؛ لكونهم على الإطلاق معدّلين بنصوص الكتاب و السنة، و إجماع من يعتدّ به في الإجماع من الأمة.... ثم إن الأمة مجمعة على تعديل جميع الصحابة، و من لابس الفتن منهم، فكذلك بإجماع العلماء الذين يعتد بهم في الإجماع، إحسانا للظن بهم، و نظرا إلى ما تمهّد لهم من المآثر، و كأن الله سبحانه و تعالى أتاح الإجماع على ذلك لكونهم نقلة الشريعة (علوم الحدیث، ص۲۹۴-۲۹۵).
- ↑ و من أصول أهل السنة و الجماعة سلامة قلوبهم و ألسنتهم لأصحاب رسول الله(ص) كما وصفهم الله به في قوله تعالى: ﴿وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾ «و کسانی که پس از آنان آمدهاند میگویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفتهاند بیامرز و در دلهای ما کینهای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشایندهای» سوره حشر، آیه ۱۰. و طاعة للنبي(ص) في قوله: "لا تسبوا أصحابي، فو الذي نفسي بيده لو أن أحدكم أنفق مثل أحد ذهبا ما بلغ مد أحدهم و لا نصيفه" (شرح العقیدة الواسطیه، ص۱۵۷-۱۵۸).
- ↑ إتفق أهل الحق على وجوب تعظيم الصحابة. و الكف عن الطعن فيهم، سيما المهاجرين و الأنصار لما ورد في الكتاب و السنة من الثناء عليهم، و التحذير عن الإخلال بإجلالهم: «اللّه اللّه في أصحابي، لا تتخذوهم غرضا من بعدي»، «لا تسبوا أصحابي»، «خير القرون قرني» و لو كانوا فسدوا بعده لما قال ذلك، بل نبّه، و كثير مما حكي عنهم افتراءات، و ما صح فله محامل و تأويلات (شرح المقاصد، ج۵، ص۳۰۳).
- ↑ دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۲-۲۵.