|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{امامت}}
| | #تغییر_مسیر [[آیه سخره]] |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آیه سَخرِه در قرآن]] - [[آیه سَخرِه در کلام اسلامی]] </div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| | |
| ==مقدمه==
| |
| از آنجا که در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند -که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref> از استیلای [[پروردگار]] بر [[عرش]] و مسخر و رام بودن [[خورشید]]، ماه و [[ستارگان]] به [[فرمان]] او خبر داده شده به آن [[آیه عرش]] یا سخره گویند.
| |
| | |
| "سخره" از ریشه "س خ ر" در لغت به معنای وادار کردن به عمل با [[قهر]] و [[اجبار]]، سوق دادن با غرض مخصوصی با قهر و [[غلبه]] است<ref>قاموس قرآن، ج۳، ص۲۴۳؛ مفردات، ص۴۰۲.</ref>. این واژه اصل واحدی است که بر حقیر و [[ذلیل]] شمردن دلالت دارد و از این باب است [[تسخیر]] [[خدا]] نسبت به اشیاء که به معنای رام کردن شیء بر طبق آمر و [[اراده]] خداست<ref>معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۴۴.</ref>. در التحقیق برای آن یک معنی دانسته است و آن [[حکم]] و تقدیر به همراه قهر [[تکوینی]] و [[تشریعی]] است و تسخیر [[شمس]] و [[قمر]] از این [[جهت]] است که خدا آنان را تحت حکم و قهر و تقدیر تکوینی خویش قرار داده است و از لوازم این معنی [[اطاعت]] و رام شدن و اراده و [[تکلیف]] و به کار گرفتن کسی یا چیزی به طور مجانی است<ref>التحقیق، ج۵، ص۷۶.</ref>. ریشه سخر و مشتقات آن در [[قرآن]] ۴۲ بار به کار رفته است.
| |
| | |
| درباره حالات [[امام صادق]]{{ع}} گزارش شده که هر گاه به [[آسمان]] نگاه میکرد این [[آیات]] [[خلقت]] [[آسمان]] و [[زمین]] را [[تلاوت]] مینمود: {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانههایی برای خردمندان است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰.</ref> و سپس [[آیه سخره]] را میخواند<ref>الاصول الستة عشر، ص۱۳.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[حدیث]] مفصلی فرمود: هر کس در بیابانی خالی از سکنه، شبی را به سر برد و این [[آیه]] را بخواند، [[فرشتگان]] او را محافظت کنند و [[شیاطین]] از او دور شوند<ref>الکافی، ج۲، ص۶۲۵.</ref>. در [[روایت]] دیگری [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: ای [[علی]]، هر کس از [[جادوگر]] یا [[شیطانی]] بترسد پس این آیه را بخواند<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۵۸.</ref>. همچنین بر بالین محتضر در وقت [[جان]] دادن برای دور نمودن شیاطین و آسان جان دادن روایت شده که این آیه خوانده شود<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۴۳ و ۲۴۱.</ref>.
| |
| | |
| در [[تفاسیر]]، [[عرش]]، کنایه از [[مقام]] [[سلطنت]] و [[ربوبیت]] و [[تدبیر الهی]] است؛ زیرا:
| |
| #در اغلب آیات، پس از واژه عَرْش، لفظ [[تدبیر]] و پرداخت به امور [[مخلوقات]] آمده است و در ادامه همین آیه سخره نیز، این امر مشهود است. | |
| #تعبیر {{متن قرآن|اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ}} است که در هفت جای [[قرآن کریم]] آمده و نشان میدهد که عرش کنایه از مقام تدبیر و [[ربوبیت الهی]] است.
| |
| در [[تفسیر نمونه]] آمده است: عرش در لغت به معنای چیزی است که دارای سقف بوده باشد و گاهی به خود سقف نیز عرش گفته میشود مانند: {{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا}}<ref>«یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت» سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>. گاهی به معنی تختهای بلند همانند تخت [[سلاطین]] نیز آمده است، چنان که در داستان [[سلیمان]] میخوانیم: {{متن قرآن|أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا}}<ref>«کدام یک از شما تخت آن زن را پیش من میآورد؟» سوره نمل، آیه ۳۸.</ref>. نیز به داربستهایی که برای برپا نگهداشتن بعضی از درختان میزنند، [[عرش]] گفته میشود: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ}}<ref>«و اوست که باغهایی با داربست و بیداربست آفریده است» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref>.
| |
| | |
| هنگامی که عرش در مورد [[خداوند]] به کار میرود و گفته میشود [[عرش خدا]]، منظور از آن مجموعه [[جهان هستی]] است که در [[حقیقت]] تخت [[حکومت]] [[پروردگار]] محسوب میشود. جمله {{متن قرآن|اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ}} کنایه از [[تسلط]] یک [[زمامدار]] بر امور [[کشور]] خویش است، همانطور که جمله {{عربی|"ثُلَّ عَرْشُهُ"}} (تختش فرو ریخت) به معنی از دست دادن [[قدرت]] میباشد. بنابراین در [[آیه]] مورد بحث جمله {{متن قرآن|اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ}} کنایه از احاطه کامل پروردگار و تسلط او بر [[تدبیر امور]] [[آسمانها]] و [[زمین]] بعد از [[خلقت]] آنهاست. کسانی که جمله فوق را دلیل بر تجسم [[خدا]] گرفتهاند گویا توجه به موارد استعمال فراوان این جمله در این معنی کنایی آن نکردهاند<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۲۰۴.</ref>.
| |
| | |
| [[فیض کاشانی]] گوید: این آیه دلالت بر [[نفی]] مکان از خدا میکند و این که خدا با [[علم]] و قدرت بر همه اشیاء احاطه دارد<ref>الصافی، ج۲، ص۲۰۵.</ref>. [[طبرسی]] میگوید: استوای بر عرش کنایه از [[استیلا]] و [[فرمانروایی]] است؛ یعنی قدرت و [[سلطنت]] او پس از [[خلق]] آسمانها و زمین، استقرار یافت و بر [[فرشتگان]] آشکار گشت. این جمله، مطابق محاورات متعارف [[عرب]] است. مثلاً میگویند: {{عربی|"اسْتَوَى الملكُ عَلَى عَرْشِهِ"}}؛ یعنی: شاه بر کشور خویش تسلط یافت و امور مملکت را به [[نظم]] در آورد. بالعکس هر گاه اوضاع کشور به [[هرج و مرج]] گراید و شاه نتواند مملکت را قبضه کند، میگویند: {{عربی|"ثُلَّ عَرْشُهُ"}}؛ در صورتی که ممکن است اساساً شاه را عرش و تاج و تختی نباشد<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۶۵۹.</ref>.
| |
| | |
| برخی دیگر گفتهاند: [[آیات]] عرش باعث توهم کسانی شده که میگویند خدا بر روی تخت نشسته و [[حکم]] میفرماید، لکن ما، با اینکه ولو [[معتقد]] به وجود عرش هستیم به دلیل {{متن قرآن|وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ}}<ref>«و فرشتگان بر کنارههای آن (آسمان)اند و در آن روز تخت (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر میبرند» سوره حاقه، آیه ۱۷.</ref> و [[اخبار]] بسیار در باب [[حاملان عرش]] میباشد. همچنین اگر [[معتقد]] هستیم که [[عرش]] احاطه به [[کرسی]] و کرسی احاطه به همه [[آسمانها]] و [[زمین]] دارد به دلیل {{متن قرآن|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ}}<ref>«همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref> از طرف دیگر میدانیم که [[ظواهر]] بعد از قرینه عقلیه به منزله قرینه متصله است و در صورتی که بر خلاف ظاهر باشد نمیگذارد [[ظهور]] منعقد شود؛ زیرا قرینه متصله مانند مثل قرائن منفصله نیست که بر تقیید یا تخصیص یا معانی مجازیه حمل شود.
| |
| | |
| بنابراین، در صورت وجود قرینه عقلیه برخلاف ظاهر [[آیه]]، اساساً ظهوری برای آیه درست نمیشود. پس خلاصه، مقصود از عرش، احاطه [[قدرت]] و [[عظمت]] است که تمام ممکنات در تحت [[تدبیر]] او هستند و مقصود از استوا نیز، [[قیام]] به کارپردازی است، لذا در بعض [[آیات]] بعد از جمله {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ}} میفرماید: {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ}} و نیز از شواهد همین جمله بعد است: {{متن قرآن|يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ}}، [[شب]]، [[روز]] را محو میکند<ref> اطیب البیان، ج۵، ص۳۴۰.</ref>.
| |
| | |
| [[علامه طباطبایی]] نیز مینویسد: اینکه فرمود: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ}} کنایه است از [[استیلاء]] و تسلطش بر [[ملک]] خود و قیامش به [[تدبیر امور]] آن، به طوری که هیچ موجود کوچک و بزرگی از قلم تدبیرش ساقط نمیشود و در تحت نظامی دقیق هر موجودی را به کمال واقعیاش رسانده [[حاجت]] هر صاحب حاجتی را میدهد. به همین [[جهت]]، در [[سوره یونس]] پس از ذکر استواء، تدبیر خود را ذکر میکند و میفرماید: {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ}}. سپس بیان اجمالی قبل را تفصیل داده، میفرماید: {{متن قرآن|يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا}}؛ یعنی شب را به روز میپوشاند و روز به سرعت شب را [[طلب]] میکند تا آن را بپوشاند. از این جمله میتوان فهمید که اصل، [[ظلمت]] است و [[نور]] [[روز]]، چیزی است که از درخشندگی [[خورشید]] پیدا میشود و در [[حقیقت]] روز پدیدهای است که عارض بر شب میشود که دائماً نصف کمتر سطح کره [[زمین]] را پوشانیده است و چون دائماً نور خورشید در روی زمین در حرکت است قهراً ظلمت مخروطی شکل هم در حرکت و گویا مورد تعقیب روز است. و اینکه فرمود: {{متن قرآن|وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ}}؛ معنایش این است که [[خداوند]] [[آفتاب]] و ماه و [[ستارگان]] را آفرید در حالی که همه مسخر امر او و جاری بر طبق [[مشیت]] او هستند<ref>المیزان.</ref>.
| |
| | |
| با توجه به آنچه گذشت قرائت این [[آیه]] با [[تدبر]] در معنای آن [[فضیلت]] و [[ثواب]] خاصی دارد. خلاصه [[عرش]] در این آیه و [[آیات]] دیگر، کنایه از [[مقام]] [[سلطنت]] و [[ربوبیت]] و [[تدبیر الهی]] است. لذا پس از واژه عرش معمولاً به [[تدبیر]] و [[اداره امور]] [[مخلوقات]] پرداخته شده است که در همین [[آیه سخره]] نیز این امر مشهود است.<ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه سَخرِه (مقاله)|مقاله «آیه سَخرِه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref>
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| #[[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه سَخرِه (مقاله)|مقاله «آیه سَخرِه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس}}
| |
| | |
| [[رده:آیه سَخرِه]]
| |
| [[رده:مدخل]]
| |