ابوالیمان: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
وی به همراه پدرش عقربه نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد. آن [[حضرت]] از پدرش درباره وی پرسید، پدرش گفت: فرزندم بُحیر (بَحیر) است. حضرت دستی بر سر من (بحیر) کشید. موهای دست کشیده تا وقت مرگم سیاه بوده و نامم را بشیر گذاشت و لکنت زبانم برطرف شد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۳۴.</ref>. پدرش عقربه در [[جنگ احد]] به [[شهادت]] رسید<ref>ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۰؛ ابن سید الناس، ج۱، ص۴۳۷.</ref>. رسول خدا{{صل}}، ابوالیمان را به سبب شهادت پدرش گریان دید و فرمود: آیا [[راضی]] میشوی من [[پدر]] تو، و [[عایشه]] مادرت باشد؟!<ref>ابن حبان، مشاهیر، ص۸۸؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵.</ref> پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}، ابوالیمان به [[شام]]<ref>طوسی، ص۲۸.</ref> یا [[فلسطین]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن حمزه، ص۴۸.</ref> رفت و آنجا ساکن شد. او از رسول خدا{{صل}} [[حدیثی]] درباره [[ریا]] و [[سمعه]] نقل کرده است<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۸۸.</ref>. وی این [[حدیث]] را برای [[عبدالملک بن مروان]] [[روایت]] کرد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۳۴.</ref>. | وی به همراه پدرش عقربه نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد. آن [[حضرت]] از پدرش درباره وی پرسید، پدرش گفت: فرزندم بُحیر (بَحیر) است. حضرت دستی بر سر من (بحیر) کشید. موهای دست کشیده تا وقت مرگم سیاه بوده و نامم را بشیر گذاشت و لکنت زبانم برطرف شد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۳۴.</ref>. پدرش عقربه در [[جنگ احد]] به [[شهادت]] رسید<ref>ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۰؛ ابن سید الناس، ج۱، ص۴۳۷.</ref>. رسول خدا{{صل}}، ابوالیمان را به سبب شهادت پدرش گریان دید و فرمود: آیا [[راضی]] میشوی من [[پدر]] تو، و [[عایشه]] مادرت باشد؟!<ref>ابن حبان، مشاهیر، ص۸۸؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵.</ref> پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}، ابوالیمان به [[شام]]<ref>طوسی، ص۲۸.</ref> یا [[فلسطین]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن حمزه، ص۴۸.</ref> رفت و آنجا ساکن شد. او از رسول خدا{{صل}} [[حدیثی]] درباره [[ریا]] و [[سمعه]] نقل کرده است<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۸۸.</ref>. وی این [[حدیث]] را برای [[عبدالملک بن مروان]] [[روایت]] کرد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۳۴.</ref>. | ||
فرزندش [[عبدالله]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۵، ص۱۹.</ref> و نیز [[عبدالله بن عوف]]<ref>ابن ابی حاتم، ج۲، ص۳۷۶.</ref> و [[شریح بن عبید]]<ref>ابن عساکر، ج۱۰، ص۲۹۸.</ref> از او روایت کردهاند. وی پس از سال ۸۵<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵.</ref> در روستای خسیه از نواحی [[فلسطین]] درگذشت<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱.</ref>.<ref>[[ | فرزندش [[عبدالله]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۵، ص۱۹.</ref> و نیز [[عبدالله بن عوف]]<ref>ابن ابی حاتم، ج۲، ص۳۷۶.</ref> و [[شریح بن عبید]]<ref>ابن عساکر، ج۱۰، ص۲۹۸.</ref> از او روایت کردهاند. وی پس از سال ۸۵<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵.</ref> در روستای خسیه از نواحی [[فلسطین]] درگذشت<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱.</ref>.<ref>[[حسین مرادینسب|مرادینسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوالیمان»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۵۷۰-۵۷۱.</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[ | # [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[حسین مرادینسب|مرادینسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوالیمان»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۱۲
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
نام وی را به اختلاف بشر[۱] یا بشیر بن عقربه - یا عقرب[۲] - گفتهاند[۳]. کنیهاش را نیز ابوالیمان و برخی ابوولید گفتهاند[۴]، اما به ابوالیمان مشهور است[۵]. او را به اعتبار قبیلهاش، جهنی[۶] یا به اعتبار محل سکونتش، فلسطینی[۷] نامیدهاند. ابن اثیر[۸] و ابن حجر[۹]، دو یا سه مدخل با اسامی بشر و بشیر، و در کنیه ابوالیمان[۱۰] آوردهاند.
وی به همراه پدرش عقربه نزد رسول خدا(ص) آمد. آن حضرت از پدرش درباره وی پرسید، پدرش گفت: فرزندم بُحیر (بَحیر) است. حضرت دستی بر سر من (بحیر) کشید. موهای دست کشیده تا وقت مرگم سیاه بوده و نامم را بشیر گذاشت و لکنت زبانم برطرف شد[۱۱]. پدرش عقربه در جنگ احد به شهادت رسید[۱۲]. رسول خدا(ص)، ابوالیمان را به سبب شهادت پدرش گریان دید و فرمود: آیا راضی میشوی من پدر تو، و عایشه مادرت باشد؟![۱۳] پس از رحلت رسول خدا(ص)، ابوالیمان به شام[۱۴] یا فلسطین[۱۵] رفت و آنجا ساکن شد. او از رسول خدا(ص) حدیثی درباره ریا و سمعه نقل کرده است[۱۶]. وی این حدیث را برای عبدالملک بن مروان روایت کرد[۱۷].
فرزندش عبدالله[۱۸] و نیز عبدالله بن عوف[۱۹] و شریح بن عبید[۲۰] از او روایت کردهاند. وی پس از سال ۸۵[۲۱] در روستای خسیه از نواحی فلسطین درگذشت[۲۲].[۲۳]
منابع
پانویس
- ↑ ابن حبان، مشاهیر، ص۸۸؛ بخاری، ج۲، ص۷۸؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۸۸.
- ↑ ابن حمزه، ص۴۸؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۸۱.
- ↑ ابن سعد، ج۷، ص۲۹۹؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ طبرانی، ج۲، ص۴۲؛ مسلم، المتفردات، ص۷۸؛ ابن ابی حاتم، ج۵، ص۸۴۰؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹.
- ↑ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱.
- ↑ ابن ابی عاصم، ج۵، ص۸۴۰؛ ابن ابی حاتم، ج۲، ص۳۷۶؛ طوسی، ص۲۸؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۸۱.
- ↑ ابن ابی عاصم، ج۵، ص۸۴۰؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱.
- ↑ ابن ابی حاتم، ج۲، ص۳۷۶؛ سیمانی، ج۴، ص۳۹۸.
- ↑ ابن اثیر، ج۱، ص۳۸۸ و ۴۰۱.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۴۳۳ و ۴۴۳.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۳۸۱.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۴۳۴.
- ↑ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۰؛ ابن سید الناس، ج۱، ص۴۳۷.
- ↑ ابن حبان، مشاهیر، ص۸۸؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ طوسی، ص۲۸.
- ↑ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن حمزه، ص۴۸.
- ↑ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۸۸.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۴۳۴.
- ↑ ابن حبان، الثقات، ج۵، ص۱۹.
- ↑ ابن ابی حاتم، ج۲، ص۳۷۶.
- ↑ ابن عساکر، ج۱۰، ص۲۹۸.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱.
- ↑ مرادینسب، حسین، مقاله «ابوالیمان»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۵۷۰-۵۷۱.