طغیان: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
خط ۹: خط ۸:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
==معناشناسی==
طغیان مصدر از مادّه طغی به معنای [[تجاوز]] از حدّ متعارف، و عدم تأثر از [[مقام]] [[ربوبیّت]] به سبب [[استکبار]] و [[خروج]] از زیّ [[عبودیّت]] و هم‌خانواده با [[طاغوت]] است. این صفت یکی از حالات مذموم [[انسان]] است که در حالات استغنا حاصل می‌گردد و موجب طغیان‌گری و داشتن [[روحیه]] [[تجاوز]] می‌گردد. البته طغیان دارای مراتب و درجاتی است. یکی از موارد آن [[تجاوز]] از حدّ و [[کیفر]] در حوزه [[اجتماعی]] است؛ یا بی‌رویگی در [[مصرف]]. راغب آن ‌را [[تجاوز]] حدّ در [[گناه]] می‌داند و در طغیان [[آب]] به صورت استعاره گفته است. [[طبرسی]] در [[مجمع البیان]] فرموده: طغیان از [[آب]]: به معنای [[تجاوز]] از حدّ رود و سرازیر شدن محدوده متعارف آن است. در [[قرآن]] فقط در طغیان [[آدمی]] و طغیان [[آب]] به کار رفته است. و نیز در توزین مثل: {{متن قرآن|أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ}}<ref>«که در ترازو تجاوز نکنید» سوره الرحمن، آیه ۸.</ref> معنای آن مطلق [[تجاوز]] از حدّ است و آن با [[گناه]] و طغیان [[آب]] و غیر آن [[تطبیق]] می‌شود که [[گناهکار]] از حد خویش [[تجاوز]] کرده و گرنه حدّ او [[انسانیت]] و [[نیکو کاری]] و [[تعادل]] در [[رفتار]] است. مثلاً این که درباره [[قدرت]] و شخص مستظهر به آن [[فرعون]] آمده: {{متن قرآن|اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى}}<ref>«به سوی فرعون روان شو که او سرکشی کرده است» سوره طه، آیه ۲۴.</ref>. به این [[دلیل]] است که [[فرعون]] به [[استبداد]] و [[ظلم]] روی آورده بود. یا درباره زمان و شرایط [[سوار شدن]] [[نوح]] در کشتی آمده: {{متن قرآن|إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاءُ حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ}}<ref>«ما آنگاه که آب سر برکشید، شما را در کشتی (نوح) سوار کردیم» سوره حاقه، آیه ۱۱.</ref>. در اشاره به جوشان و سرازیر شدن [[آب]] است. {{متن قرآن|وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref> (طغوی): اسم است از طغیان، چنان‌که در مفردات و قاموس گفته است {{متن قرآن|كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا}}<ref>«قوم “ثمود” با سرکشی خود (پیامبران را) دروغ انگاشتند» سوره شمس، آیه ۱۱.</ref>.[[ثمود]] به واسطه طغیانی که داشت [[پیامبر خدا]] را [[تکذیب]] کرد. کلمه (طاغیة): اسم فاعل است از طغیان. {{متن قرآن|فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ}}<ref>«اما قوم ثمود با سرکشی خویش به نابودی افکنده شدند» سوره حاقه، آیه ۵.</ref> بنابراین، وقتی در آیاتی [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] می‌کند و می‌گوید: {{متن قرآن|وَلَا تَطْغَوْا}}<ref>«و سرکشی نورزید» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref> به این معناست که چنین صفتی در [[انسان]] باید زدوده شود. یا درباره آن‌چه به او نازل شده {{متن قرآن|مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا}}<ref>«بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref> می‌گوید در آموزه‌های [[وحی]] به تو [[وصف]] تجاوزگری وجود ندارد.
طغیان در لغت عبارت است از گستاخی، گردنکشی، [[زیاده‌روی]]، [[نافرمانی]]، [[عصیان]]<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۷، ص۴۱۲؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۲۰.</ref> و [[سرپیچی]] کردن<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۷۲.</ref>، [[تجاوز]] از حدود [[تعیین]] شده [[عقلی]] و [[شرعی]]<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۶۴۲.</ref> یا زیاده‌روی و تجاوز از حدود متعارف ([[نظم]] و [[اعتدال]]) در [[امور مادی]] یا [[معنوی]].
#{{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref>.
 
#{{متن قرآن|فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ * أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ * قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ * أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُمْ بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ}}<ref>«بنابراین پند بده که تو، به (برکت) نعمت پروردگارت نه پیشگویی و نه دیوانه * بلکه می‌گویند شاعری است که چشم به راه رویداد مرگ برای اوییم * بگو: چشم به راه بدارید که من هم با شما از چشم‌دارندگان به راهم * آیا خردهایشان (آنان را) بدین (پندار) واداشته است یا آنان قومی گردنکش‌اند؟» سوره طور، آیه ۲۹-۳۲.</ref>.
طغیان یا در موضوع‌های خارجی یا در مسیر [[گمراهی]] و [[انحراف]] صورت می‌گیرد. در [[قرآن]]، به کسی که طغیان و تعدی‌اش از حق شدت یافته باشد، “طاغوت” اطلاق شده است. [[شیطان]] و همه مظاهر بازدارنده آن از [[سلوک]] طریق حق و توجه به [[خداوند]]، از جمله مصداق‌های “طاغوت” شمرده می‌شوند<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۷، ص۹۷-۹۹.</ref>؛ از این‌رو، [[طاغوت]] صیغه [[مبالغه]] از طغیان به معنای [[تعدی]] و [[تجاوز از حد]] است و به هر چیزی که سبب تجاوز از حد گردد، اطلاق می‌شود. [[شیاطین]]، [[بت‌ها]]، [[حکام]] [[جبار]] و [[مستکبر]]، هر معبودی غیر [[پروردگار]] و هر مسیری که به غیر حتی منتهی شود، همه از مصداق‌های “طاغوت”‌اند<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]] و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۸۰.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۱۶۶؛ [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۴۰۳.</ref>
#{{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>.
 
#{{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! تا تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است بر پا ندارید بر حق نیستید؛ و بی‌گمان آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید پس بر گروه کافران اندوه مخور» سوره مائده، آیه ۶۸.</ref>.
==طغیان در قرآن==
#{{متن قرآن|كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ * أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ * فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنْتَ بِمَلُومٍ}}<ref>«بدین‌گونه برای کسانی که پیش از آنان بودند، هیچ پیامبری نیامد مگر اینکه گفتند: او جادوگر یا دیوانه است * آیا یکدیگر را بدان سفارش کردند؟ (نه) بلکه آنان قومی سرکش بودند * پس، از آنان روی بگردان که سزاوار سرزنش نیستی» سوره ذاریات، آیه ۵۲.</ref>.
{{اصلی|طغیان در قرآن}}
#{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref>.
طغیان در [[قرآن]] در سه معنای [[طغیان]] [[آدمی]] و [[طغیان]] [[آب]] و در وزن کردن به کار رفته است، مثل: {{متن قرآن|أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ}}<ref>«که در ترازو تجاوز نکنید» سوره الرحمن، آیه ۸.</ref> معنای آن مطلق [[تجاوز]] از حدّ است و با [[گناه]] و [[طغیان]] [[آب]] و غیر آن [[تطبیق]] می‌شود که [[گناهکار]] از حد خویش [[تجاوز]] کرده و گرنه حدّ او [[انسانیت]] و [[نیکوکاری]] و [[تعادل]] در [[رفتار]] است <ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۹۶.</ref>.  


البته [[آیات]] دیگری که این ماده استعمال شده و هر چند به صورت مستقیم ناظر به [[حیات پیامبر]] نیست، اما به مسائل [[دعوت]] آن [[حضرت]] اشاره دارد، مانند:
==طغیان در فرهنگ سیاسی==
#{{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى}}<ref>«حاشا؛ انسان سرکشی می‌ورزد» سوره علق، آیه ۶.</ref>.
در [[فرهنگ]] [[سیاسی]]، طغیان به [[قیام]] و عصیان در برابر [[قدرت]] دولتی یا مسلط (یا [[قوانین]] [[حاکم]] بر [[جامعه]]) اطلاق شده که حرکت مقطعی است و به [[شکست]] می‌انجامد (به واسطه سرکوبی یا فروکش‌ کردن) و به آن [[شورش]] نیز گفته می‌شود<ref>علی‌اکبر آقابخشی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۳۵۷.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۴۰۳.</ref>
#{{متن قرآن|الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ}}<ref>«آنان که در شهرها سر به سرکشی برداشتند» سوره فجر، آیه ۱۱.</ref>.
#{{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ طَغَى}}<ref>«اما آنکه سرکشی کرده باشد» سوره نازعات، آیه ۳۷.</ref>.
#{{متن قرآن|مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى}}<ref>«چشم (وی سوی دیگر) نگشت و کژ ندید» سوره نجم، آیه ۱۷.</ref>.
#{{متن قرآن|وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَنْ يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا}}<ref>«امّا آن نوجوان، پدر و مادرش مؤمن بودند؛ ترسیدیم که آنان را به سرکشی و کفر وادارد» سوره کهف، آیه ۸۰.</ref>.
===نکات===
در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
#اجتناب از طغیان، از [[پندها]] و [[مواعظ]] [[خداوند]] به [[پیامبر]] و [[مؤمنان]]: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref>.
# [[تهمت]] [[کهانت]] و [[شاعری]] از سوی [[کافران]] به [[پیامبر]] از آثار طغیان آنان: {{متن قرآن|فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ * أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ * أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُمْ بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ}}<ref>«بنابراین پند بده که تو، به (برکت) نعمت پروردگارت نه پیشگویی و نه دیوانه * بلکه می‌گویند شاعری است که چشم به راه رویداد مرگ برای اوییم * آیا خردهایشان (آنان را) بدین (پندار) واداشته است یا آنان قومی گردنکش‌اند؟» سوره طور، آیه ۲۹-۳۲.</ref>.
#موضع‌گیری [[یهود]] بر علیه [[پیامبر]]، و [[معارف]] نازل شده بر او بارزترین نمود طغیان و [[سرکشی]]: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>، {{متن قرآن|كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ * أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ * فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنْتَ بِمَلُومٍ}}<ref>«بدین‌گونه برای کسانی که پیش از آنان بودند، هیچ پیامبری نیامد مگر اینکه گفتند: او جادوگر یا دیوانه است * آیا یکدیگر را بدان سفارش کردند؟ (نه) بلکه آنان قومی سرکش بودند * پس، از آنان روی بگردان که سزاوار سرزنش نیستی» سوره ذاریات، آیه ۵۲.</ref>.
# [[خداوند]] پیامبرش را در برابر سرسختی و [[لجاجت]] [[دشمنان]] [[دلداری]] داده، می‌گوید: اگر آنها در مقابل سخنانت این چنین [[لجاجت]] به خرج می‌دهند و [[ایمان]] نمی‌آورند مطلب تازه‌ای نیست، به خاطر بیاور هنگامی را که به تو گفتیم پروردگارت احاطه کامل بر [[مردم]] دارد و از وضعشان کاملاً [[آگاه]] است {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ...}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد.».. سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref> و همیشه در برابر [[دعوت]] [[پیامبران]]، گروهی [[پاکدل]] [[ایمان]] آورده‌اند و گروهی [[متعصب]] و لجوج به [[بهانه‌جویی]] و کارشکنی و [[دشمنی]] برخاسته‌اند، در گذشته چنین بوده، امروز نیز چنین است. ما آنها را [[بیم]] داده - و [[انذار]] - می‌کنیم اما جز طغیان [[عظیم]]، چیزی بر آنها نمی‌افزاید {{متن قرآن|وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref> زیرا اگر [[دل]] و [[جان آدمی]] آماده [[پذیرش]] [[حق]] نباشد، نه تنها سخن [[حق]] در آن اثر نمی‌گذارد، بلکه غالباً نتیجه معکوس می‌دهد و به خاطر سرسختی و [[مقاومت]] منفی بر [[گمراهی]] طغیان و لجاجتشان می‌افزاید<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۹۶.</ref>.


{{حاکم جائر}}
{{حاکم جائر}}
خط ۴۱: خط ۳۰:


==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}



نسخهٔ ‏۲ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۲۴

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل طغیان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

معناشناسی

طغیان در لغت عبارت است از گستاخی، گردنکشی، زیاده‌روی، نافرمانی، عصیان[۱] و سرپیچی کردن[۲]، تجاوز از حدود تعیین شده عقلی و شرعی[۳] یا زیاده‌روی و تجاوز از حدود متعارف (نظم و اعتدال) در امور مادی یا معنوی.

طغیان یا در موضوع‌های خارجی یا در مسیر گمراهی و انحراف صورت می‌گیرد. در قرآن، به کسی که طغیان و تعدی‌اش از حق شدت یافته باشد، “طاغوت” اطلاق شده است. شیطان و همه مظاهر بازدارنده آن از سلوک طریق حق و توجه به خداوند، از جمله مصداق‌های “طاغوت” شمرده می‌شوند[۴]؛ از این‌رو، طاغوت صیغه مبالغه از طغیان به معنای تعدی و تجاوز از حد است و به هر چیزی که سبب تجاوز از حد گردد، اطلاق می‌شود. شیاطین، بت‌ها، حکام جبار و مستکبر، هر معبودی غیر پروردگار و هر مسیری که به غیر حتی منتهی شود، همه از مصداق‌های “طاغوت”‌اند[۵].[۶]

طغیان در قرآن

طغیان در قرآن در سه معنای طغیان آدمی و طغیان آب و در وزن کردن به کار رفته است، مثل: ﴿أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ[۷] معنای آن مطلق تجاوز از حدّ است و با گناه و طغیان آب و غیر آن تطبیق می‌شود که گناهکار از حد خویش تجاوز کرده و گرنه حدّ او انسانیت و نیکوکاری و تعادل در رفتار است [۸].

طغیان در فرهنگ سیاسی

در فرهنگ سیاسی، طغیان به قیام و عصیان در برابر قدرت دولتی یا مسلط (یا قوانین حاکم بر جامعه) اطلاق شده که حرکت مقطعی است و به شکست می‌انجامد (به واسطه سرکوبی یا فروکش‌ کردن) و به آن شورش نیز گفته می‌شود[۹].[۱۰]

جستارهای وابسته


منابع

پانویس

  1. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۷، ص۴۱۲؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۲۰.
  2. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۷۲.
  3. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۶۴۲.
  4. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۷، ص۹۷-۹۹.
  5. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۸۰.
  6. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۱۶۶؛ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۰۳.
  7. «که در ترازو تجاوز نکنید» سوره الرحمن، آیه ۸.
  8. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۹۶.
  9. علی‌اکبر آقابخشی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۳۵۷.
  10. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۰۳.