تفسیر عرفانی در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی « {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 8...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[تفسیر عرفانی]]''' است. "'''[[تفسیر عرفانی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تفسیر عرفانی در قرآن]] - [[تفسیر عرفانی در علوم قرآنی]]</div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تفسیر عرفانی در قرآن]] - [[تفسیر عرفانی در علوم قرآنی]]</div>
خط ۸: خط ۷:


==مقدمه==
==مقدمه==
[[تفاسیر عرفانی]] با تکیه بر [[تأویل]] [[ظواهر]] [[آیات]] و اخذ به [[باطن]] نوشته شده‌اند؛ مانند:
[[حقیقت]] [[عرفان]] چیزی جز [[شناخت]] [[حقایق]] بر اثر [[سیر و سلوک]] و [[مجاهدت]] با نفس نیست. تصوف و عرفان از یک سرچشمه نشأت گرفته‌اند و هر دو حاصل یک واقعیت‌اند. در نهایت، تصوف بیشتر به جنبه عملی و [[سلوک]] و عرفان به جنبه نظری و [[اندیشه]] و دریافت حقایق می‌پردازد. راه و روش [[اهل عرفان]] به‌گونه درون‌بینشی و ذوقیات است و راهی که سالکان طریقه [[اشراق]] رفته‌اند با دریافت‌های [[باطنی]] سر و کار دارند و راه [[ریاضت]] و مجاهدت را در پیش می‌گیرند تا [[باطن]] خود را جلا دهند و آن را آینه‌ای برای انعکاس حقایق نهفته [[جهان]] سازند. آنان به آیاتی از قبیل: {{متن قرآن|عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! خویش را دریابید! چون رهیاب شده باشید آن کس که گمراه است به شما زیان نمی‌رساند؛ همگان بازگشتتان به سوی خداوند است آنگاه شما را از آنچه می‌کرده‌اید آگاه می‌گرداند» سوره مائده، آیه ۱۰۵.</ref> و {{متن قرآن|مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى}}<ref>«هر کس رهیاب شود تنها به سود خود راه یافته و هر کس گمراه شود تنها به زیان خود گمراه گردیده است و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر دوش نخواهد گرفت و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمی‌کنیم» سوره اسراء، آیه ۱۵.</ref> تمسّک می‌جویند.
#«بیان السعادة فی [[مقامات]] العبادة»، اثر [[سلطان]] [[محمد بن محمد]] جنابذی (گنابادی) (سلطان علیشاه)، [[مفسر]] با [[تمسک]] به شمار اندکی از [[روایات اهل بیت]]{{ع}} بیشتر به مسائل [[عرفانی]] پرداخته است.
 
[[رحمة]] من [[الرحمان]] فی [[تفسیر]] و إشارات القرآن» (تفسیر [[ابن‌عربی]]) اثر «[[ابوبکر]] [[محمد]] بن [[علی بن محمد]]»، معروف به «محیی‌الدین بن‌ [[عربی]]». این تفسیر از آثار و تألیفات ابن‌عربی گردآوری شده و در واقع تفسیر ملاّ عبدالرزاق کاشانی است.
حکمای اشراق برای دستیابی به [[راز]] هستی و سرّ [[آفرینش]]، راه خوداندیشی و دریافت‌های باطنی را پیموده و روش ذوقی را برای کسب حقایق برگزیده‌اند و در این راه به مرز [[افراط]] رفته و مطالبی به دور از [[روح]] [[شریعت]] به زبان و قلم آورده که نام آنها را «شطحیات» نامیده‌اند. تفاوت اندکی که میان [[مکتب]] اشراق و مکتب عرفان هست این که، اشراقیون ارزش‌های [[عقلی]] را [[ارج]] می‌نهند و در جنب آن به دریافت‌های باطنی می‌پردازند؛ ولی عرفا، تنها به یافته‌های درونی و روش ذوقی بسنده می‌کنند و به [[راه و رسم]] [[عقل]] چندان وقعی نمی‌نهند.
#تفسیر عاملی به [[زبان فارسی]]، اثر [[ابراهیم]] [[موثق]] عاملی معروف به موثق، در هشت جلد به [[همت]] کتابخانه [[صدوق]] چاپ شده است. نویسنده با تبیین نظریات و اشارات عرفا، به کتاب خود جنبه تحلیلی داده است.
حاج ملاهادی [[سبزواری]] در این باره می‌گوید: «رسیدن پویندگان راه [[حقیقت]] به سرمنزل مقصود، یا تنها از راه [[فکر]] و [[اندیشه]] ممکن است یا از راه [[تصفیه]] درونی و یا به کمک هر دوی آنها. آنان که از هر دو وسیله اندیشه و [[تصفیه باطن]] بهره می‌گیرند، [[فلاسفه]] اشراقی یا اشراقیون هستند. گروهی که تنها به تصفیه درون می‌پردازند، [[صوفیه]] و عرفایند و کسانی که تنها براساس عقل و اندیشه کار می‌کنند، اگر مقیّد به [[شرع]] باشند، [[متکلّم]] وگرنه [[فیلسوف]] مشّایی اند»<ref>شرح منظومه، ص۷۳؛ تفسیر و مفسران، ج۲، ص۳۳۸.</ref>.
#«غرائب‌ القرآن و رغائب‌ الفرقان» معروف به «تفسیر [[نیشابوری]]»، به قلم «نظام‌الدین [[حسین قمی]] نیشابوری» معروف به «[[نظام نیشابوری]]» و «[[نظام]] اعرج»، به [[زبان عربی]]، ده جلد.
 
#«تفسیر کشف‌الأسرار و عدّة‌الأبرار» معروف به «تفسیر [[خواجه]] [[عبدالله]] [[انصاری]]»، به زبان فارسی، نوشته «[[ابوالفضل]] رشیدالدین [[میبدی]]» در ده جلد. در این تفسیر، در کنار مباحث ادبی، [[فقهی]] و [[تاریخی]]، آیات بر مذاق عرفا ترجمه و تأویل شده است.
بنابراین، اساس [[مکتب]] [[عرفان]] بر امور زیر مبتنی است: [[وحدت وجود]]، [[کشف و شهود]]، فنای در حقیقت ([[فناء فی الله]])، [[سیر و سلوک]]، [[عشق]] به [[جمال]] مطلق، [[راز]] و رمز. ورود [[اهل عرفان]] به عرصه [[تفسیر آیات قرآن]] با نگاه امور شش‎گانه فوق است و همه [[تفاسیر عرفانی]] کم و بیش دارای چنین صبغه‌ای هستند.
#«تفسیر تستری»، تألیف «[[ابو محمد]] [[سهل]] بن عبدالله تستری».
 
#«حقائق‌ التفسیر» تألیف «[[ابوعبدالرحمان]] سُلّمی».
معروف‌ترین و مهم‌ترین تفاسیر عرفانی عبارتند از:
#«لطائف‌ الاشارات» تألیف «[[ابو القاسم]] عبدالکریم بن [[هوازن]] قشیری».<ref>ایازی، محمد علی، آشنایی باتفاسیرقرآن، صفحه ۶۰و(۵۸-۴۸۲)و(۴۸-۵۵۴)و۲۲؛ ایازی، محمد علی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، صفحه ۶۲۹و۶۰۳و۵۸۸و۲۱۲؛ معرفت، محمد هادی، التفسیروالمفسرون فی ثوبه القشیب، جلد۲، صفحه ۵۴۰.</ref>.<ref>[[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص۱۷۱۱.</ref>
#[[تفسیر]] تُستری از [[سهل بن عبدالله تستری]]؛
#تفسیر سُلَمی ([[حقایق]] التفسیر) از [[محمد بن حسین بن موسی آزدی سُلَمی]]؛
#تفسیر [[قشیری]] (لطائف الاشارات) از [[عبدالکریم بن هوازن قشیری نیشابوری]]
#تفسیر [[میبدی]] ([[کشف]] الاسرار و عدة الابرار). اصل این تفسیر از [[خواجه عبدالله انصاری]] بوده که [[ابوالفضل رشیدالدین میبدی]] آن را گسترش داده است.
#[[تفسیر ابن عربی]] «تفسیر القرآن الکریم» دو جلدی منسوب به او که البته برخی آن را از [[کمال الدین ابوالغنائم عبدالرزاق کاشی سمرقندی]] دانسته‌اند. گرچه احتمال می‌رود که گردآوری او باشد ولی اصل مطالب کتاب، از آنِ [[ابن عربی]] است یا در نهایت از نوشته‌های او فراهم شده است.
#التأویلات النجمیه از [[نجم الدین ابوبکر عبدالله رازی]] معروف به «دایه» است. نجم الدین پیش از اتمام تفسیرش از [[دنیا]] رفت و کار ناتمام وی را [[علاء الدوله سمنانی]] از [[رهبران]] معروف [[صوفیه]] به اتمام رسانید. این [[تفسیر]] به شیوه رمز و اشاره در قالب عباراتی ظریف و شیوا نوشته شده است.
#عرائس البیان فی [[حقایق]] القرآن از «روزبهان شیرازی». این تفسیر به شیوه رمز و اشاره و بر طریق [[اهل عرفان]] نوشته شده است
#المحیط الاعظم از [[سید حیدر آملی]]. این اثر براساس تأویلات [[عرفانی]] [[استوار]] است
# تفسیر کاشفی (مواهب علیّه) از [[کاشفی سبزواری]]
#تفسیر صدر المتألهین شیرازی از [[صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی]]، [[فیلسوف]] بزرگ و صاحب [[مکتب فلسفی]] [[حکمت]] [[متعالیه]]. او نخستین کسی است که دو مشرب مشّاء و [[اشراق]] را به هم پیوند داد و در [[تفسیر قرآن]]، [[معارف قرآنی]] را با توجه و رویکرد به [[احادیث]] [[معصومین]]{{عم}} با نگاه [[فلسفی]] و عرفانی مورد تفسیر و بررسی قرار داد. نکته‌ها و ظرافت‌های [[تفسیر ملاصدرا]] بسیار چشمگیر و فراوان است.
#[[تفسیر روح البیان]] از [[اسماعیل حقّی بروسوی]]. این تفسیر در عین [[جامعیت]] از [[صبغه]] عرفانی برخوردار است.
#بیان السعاده فی [[مقامات]] العبادة از [[سلطان محمد گنابادی]] معروف به [[سلطان علیشاه]] از علمای [[صوفی]] تحصیل کرده در [[مشهد]] و [[نجف اشرف]] می‌باشد. این تفسیر به شیوه [[اجتهادی]] و با بهره‌گیری از [[عقل]]، نقل، مباحث عرفانی و فلسفی نوشته شده و از اهمیت فراوانی برخوردار است.
#مخزن العرفان، کنز العرفان از بانو [[نصرت امین اصفهانی]]. این اثر از [[تفاسیر]] [[اخلاقی]] و عرفانی به زبان ساده و قابل استفاده برای عموم است.
 
وجه اشتراک [[تفاسیر عرفانی]]، [[تعالیم]] عرفانی یا ذوق وجدانی حاصل از [[شهود]] [[باطنی]] [[مفسران]] آنها، براساس [[تأویل]] [[ظواهر]] [[آیات]] است. در تفاسیر عرفانی برداشت‌های رمزی و اشاره‌ای به عنوان نشانه‌ای از معانی [[حقیقی]]، امری معمول و مصطلح است و معمولاً در این‌گونه موارد، [[آیات قرآنی]] بر معنایی مغایر با مفاهیم ظاهری مورد تأویل قرار می‌گیرند. از دیرباز درباره جواز یا عدم جواز این [[شیوه تفسیری]]، گفت‌گوهای فراوانی میان [[اهل]] نظر انجام گرفته است. برخی آن را دلیل [[مخالفت]] خود با این روش دانسته و حمل لفظ بر معنای خلاف [[ظاهر قرآن]] را، رفض و رها کردن ظاهر دانسته و آن را سبب تجرّی و به هم ریختن مرز [[ظاهر و باطن قرآن]] تلقّی کرده‌اند<ref>التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۳۳۷.</ref>.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[ تفسیر عرفانی - کوشا (مقاله)|مقاله «تفسیر عرفانی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>


==منابع==
==منابع==
# [[پرونده: 9030760879.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه علوم قرآنی''']]
{{منابع}}
#[[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[ تفسیر عرفانی - کوشا (مقاله)|مقاله «تفسیر عرفانی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:تفسیر عرفانی]]
[[رده:تفسیر عرفانی]]
۲۱۸٬۰۹۰

ویرایش