زهیر بن قین بجلی: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[زهیر بن قین بجلی در | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[زهیر بن قین بجلی در تاریخ اسلامی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
وی در میدانهای [[جنگ]]، دلاوریهای بسیاری نشان داده بود. ابتدا نیز [[هوادار]] جناح [[عثمان]] بود، امّا [[توفیق]] یافت که [[نیک]] فرجام و از شهدای عالی [[مقام]] [[کربلا]] شود. وی در سال ۶۰ [[هجری]] (که [[سید الشهدا]] هم از [[مکّه]] به قصد [[کوفه]] حرکت کرده بود) از [[سفر]] [[حج]] بر میگشت و [[دوست]] نداشت که با [[امام]] برخورد کند و هم [[منزل]] شود. امّا در یکی از منزلگاهها ناچار با فرود آمدن [[کاروان حسینی]] همزمان شد. [[امام]] کسی را نزد او فرستاد. | زهیر بن قین بجلی از شخصیتهای برجسته [[کوفه]] بود که [[روز عاشورا]]، [[افتخار]] یافت در رکاب [[حسین بن علی]]{{ع}} به [[شهادت]] برسد. وی در میدانهای [[جنگ]]، دلاوریهای بسیاری نشان داده بود. ابتدا نیز [[هوادار]] جناح [[عثمان]] بود، امّا [[توفیق]] یافت که [[نیک]] فرجام و از شهدای عالی [[مقام]] [[کربلا]] شود. وی در سال ۶۰ [[هجری]] (که [[سید الشهدا]] هم از [[مکّه]] به قصد [[کوفه]] حرکت کرده بود) از [[سفر]] [[حج]] بر میگشت و [[دوست]] نداشت که با [[امام]] برخورد کند و هم [[منزل]] شود. امّا در یکی از منزلگاهها ناچار با فرود آمدن [[کاروان حسینی]] همزمان شد. [[امام]] کسی را نزد او فرستاد. | ||
فرستاده [[حسین]]{{ع}} به [[خیمه]] او رفت و [[پیام]] [[امام]] را رساند. ابتدا بی میلی نشان میداد. امّا همسرش او را [[تشویق]] کرد تا برود و ببیند خواسته [[امام]] چیست. زهیر نزد [[امام]] رفت. کلمات [[امام]] آتشی در [[دل]] او افروخت که از "عثمانی" بودن به "حسینی" بودن تبدیل شد. همسرش نیز همراه او آمد و به کاروان [[حسین]]{{ع}} پیوستند<ref>بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۷۱.</ref>. [[سپاه حرّ]] وقتی [[راه]] را بر [[امام حسین]]{{ع}} بستند، زهیر با اجازه [[سید الشهدا]] با آنان سخن گفت و به [[امام]] پیشنهاد کرد که با آنان بجنگند، ولی [[امام]] نپذیرفت<ref>اعیان الشیعه، ج۷، ص۷۱.</ref>. [[شب عاشورا]] نیز، از جمله کسانی بود که با نطقی پرشور، مراتب [[اخلاص]] و [[حمایت]] و جانبازی خویش را نسبت به [[امام]] کرد و گفت: اگر هزار بار هم کشته شوم و زنده گردم هرگز [[دست]] از [[یاری]] پسر [[پیغمبر]] بر نخواهم داشت<ref>عنصر شجاعت، ج۱، ص۲۷۱.</ref>. | فرستاده [[حسین]]{{ع}} به [[خیمه]] او رفت و [[پیام]] [[امام]] را رساند. ابتدا بی میلی نشان میداد. امّا همسرش او را [[تشویق]] کرد تا برود و ببیند خواسته [[امام]] چیست. زهیر نزد [[امام]] رفت. کلمات [[امام]] آتشی در [[دل]] او افروخت که از "عثمانی" بودن به "حسینی" بودن تبدیل شد. همسرش نیز همراه او آمد و به کاروان [[حسین]]{{ع}} پیوستند<ref>بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۷۱.</ref>. [[سپاه حرّ]] وقتی [[راه]] را بر [[امام حسین]]{{ع}} بستند، زهیر با اجازه [[سید الشهدا]] با آنان سخن گفت و به [[امام]] پیشنهاد کرد که با آنان بجنگند، ولی [[امام]] نپذیرفت<ref>اعیان الشیعه، ج۷، ص۷۱.</ref>. [[شب عاشورا]] نیز، از جمله کسانی بود که با نطقی پرشور، مراتب [[اخلاص]] و [[حمایت]] و جانبازی خویش را نسبت به [[امام]] کرد و گفت: اگر هزار بار هم کشته شوم و زنده گردم هرگز [[دست]] از [[یاری]] پسر [[پیغمبر]] بر نخواهم داشت<ref>عنصر شجاعت، ج۱، ص۲۷۱.</ref>. |
نسخهٔ ۲۳ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۱۱
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
زهیر بن قین بجلی از شخصیتهای برجسته کوفه بود که روز عاشورا، افتخار یافت در رکاب حسین بن علی(ع) به شهادت برسد. وی در میدانهای جنگ، دلاوریهای بسیاری نشان داده بود. ابتدا نیز هوادار جناح عثمان بود، امّا توفیق یافت که نیک فرجام و از شهدای عالی مقام کربلا شود. وی در سال ۶۰ هجری (که سید الشهدا هم از مکّه به قصد کوفه حرکت کرده بود) از سفر حج بر میگشت و دوست نداشت که با امام برخورد کند و هم منزل شود. امّا در یکی از منزلگاهها ناچار با فرود آمدن کاروان حسینی همزمان شد. امام کسی را نزد او فرستاد.
فرستاده حسین(ع) به خیمه او رفت و پیام امام را رساند. ابتدا بی میلی نشان میداد. امّا همسرش او را تشویق کرد تا برود و ببیند خواسته امام چیست. زهیر نزد امام رفت. کلمات امام آتشی در دل او افروخت که از "عثمانی" بودن به "حسینی" بودن تبدیل شد. همسرش نیز همراه او آمد و به کاروان حسین(ع) پیوستند[۱]. سپاه حرّ وقتی راه را بر امام حسین(ع) بستند، زهیر با اجازه سید الشهدا با آنان سخن گفت و به امام پیشنهاد کرد که با آنان بجنگند، ولی امام نپذیرفت[۲]. شب عاشورا نیز، از جمله کسانی بود که با نطقی پرشور، مراتب اخلاص و حمایت و جانبازی خویش را نسبت به امام کرد و گفت: اگر هزار بار هم کشته شوم و زنده گردم هرگز دست از یاری پسر پیغمبر بر نخواهم داشت[۳].
روز عاشورا، سید الشهدا فرماندهی جناح راست یاران خویش را در میدان به زهیر سپرد. زهیر، پس از امام حسین(ع) اوّلین کسی بود که سواره و غرق در سلاح مقابل دشمن رفت و به نصیحت آنان پرداخت. شمر به طرف او تیری افکند. گفتگوهایی بین او و شمر انجام گرفت[۴]. ظهر عاشورا هم او و سعید بن عبد الله جلوی امام ایستادند و سپر تیرها شدند تا امام نماز بخواند. پس از اتمام نماز، به میدان رفت و شجاعانه نبرد کرد. مطابق گفتهاش، با شمشیر از حسین(ع) دفاع کرد و جنگید و کشته شد. امام به بالین او آمد و او را دعا و کشندگانش را نفرین کرد[۵].
منابع
پانویس
- ↑ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۷۱.
- ↑ اعیان الشیعه، ج۷، ص۷۱.
- ↑ عنصر شجاعت، ج۱، ص۲۷۱.
- ↑ انصار الحسین، ص۳۷؛ عنصر شجاعت، ج۱، ص۲۵۰.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۲۱۷.