حدیث سلسلة الذهب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | |||
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حدیث سلسلة الذهب در حدیث]] - [[حدیث سلسلة الذهب در کلام اسلامی]] - [[حدیث سلسلة الذهب در گفتگوهای بینالمذاهب]] - [[حدیث سلسلة الذهب در معارف و سیره رضوی]]</div> | |||
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[حدیث سلسلة الذهب (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | |||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
نسخهٔ ۱۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۴۵
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
حدیث سلسلة الذهب در حدیث - حدیث سلسلة الذهب در کلام اسلامی - حدیث سلسلة الذهب در گفتگوهای بینالمذاهب - حدیث سلسلة الذهب در معارف و سیره رضوی
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حدیث سلسلة الذهب (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
حدیث سلسلة الذهب حدیثی که حضرت رضا(ع) در نیشابور در مراسم استقبال شورانگیز شیعیان از آن حضرت فرمود[۱]
مقدمه
- چون خواست از آن شهر بکوچد و به خراسان پیش مأمون برود، راویان و اصحاب حدیث گرد آن حضرت بودند، گفتند ای پسر پیامبر از پیش ما میروی، آیا حدیثی نمیفرمایی که بهره ببریم؟ حضرت رضا(ع) در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم موسی بن جعفر(ع) شنیدم که از پدرش امام صادق، از پدرش امام باقر، از پدرش امام سجاد، از پدرش حسین بن علی، از پدرش امیر المؤمنین(ع) شنید که او از پیامبر خدا شنید که فرمود: از جبرئیل شنیدم که گفت: خداوند متعال میفرماید: لا إله إلاّ اللّه حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی[۲]، چون مرکب او حرکت کرد، دوباره فرمود: بشروطها و أنا من شروطها، با شرطهایش، من یکی از شرطهای آنم.[۳] از دلایلی است که نشان میدهد توحید و اسلام وقتی کامل است که رهبری معصوم و ولایت أئمه هدی(ع) در کنار آن باشد و توحید بیولایت کافی نیست. این مضمون در کلام دیگری از آن حضرت نقل شده است که: کمال الدّین ولایتنا و البرأئة من عدوّنا[۴] در روایات بیشماری نیز آمده است که شرط قبولی اعمال، ولایت اهل بیت(ع) و محبّت آنان است. آنچه در کلام حضرت رضا(ع) بیشتر جلوه میکند، نقش ولایت امام معصوم در به ثمر رساندن عقیدۀ توحیدی در جامعه و محوریت ولایت برای دینداری است. بدون این ولایتپذیری از أئمه، نه توحید درست میشود و نه خداپرستی صحیحی صورت میگیرد. امام باقر(ع) فرمود: کلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا إمام له من اللّه فسعیه غیر مقبول و هو ضالّ متحیّر...[۵] هرکس که با عبادتی پرزحمت و طاقت فرسا برای خداوند دینداری کند، امّا پیشوای الهی نداشته باشد، تلاش او پذیرفته نیست، خودش هم گمراه و سرگردان است. نیز آن حضرت فرمود: "خداوند را کسی میشناسد و میپرستد که خدا را و امام از ما خاندان را شناخته باشد و کسی که خدا را نشناسد و به ما معرفت نداشته باشد، غیر خدا را شناخته و غیر خدا را میپرستد و اینگونه گمراه میشود."[۶] حدیث سلسلة الذهب (زنجیرۀ طلایی) برای آن جهت به این نام مشهور شده است که همۀ سلسله سند آن تا به خداوند برسد، نورانی، محکم و نفیس است و نقل شده که این حدیث چون به یکی از امرای سامانی رسید، آن را به خطّ طلا نوشت و وصیّت کرد که همراهش دفن کنند. پس از مرگش او را در خواب دیدند که میگفت مرا به سبب همین حدیث و احترامی که به آن کردم آمرزیدند.[۷][۸]
بشرطها و شروطها
- تعبیر و اصطلاحی است برگرفته از حدیث "سلسلة الذهب" که حضرت امام رضا(ع) در نیشابور در جمع شیعیان فرمود و توحید را دژ استوار الهی دانست، امّا به شرط امامت و رهبری اهل بیت(ع). در سفری که آن حضرت از مدینه به خراسان میرفت، در نیشابور استقبال بینظیری از سوی شیعیان انجام گرفت. مردم درخواست کردند که حدیثی بفرماید. حضرت، کلامی را از پدرانش از پیامبر، از جبرئیل و از خدا نقل کرد که خداوند میفرماید: کلمۀ لا اله الا اللّه (عقیدۀ توحید)، حصن و دژ استوار من است، هرکس وارد آن شود (و موحّد باشد) از عذاب من ایمن گردد. حضرت درنگی فرمود، سپس سر از کجاوه بیرون آورد و فرمود: بشروطها و أنا من شروطها[۹]، یعنی این سخن شرطهایی دارد، من یکی از آن شرطهایم. معنای این تأکید آن است که "توحید" وقتی دژ حفاظتی و ایمنساز از عذاب خدا و ضامن سعادت بشر است که در کنار آن، عقیده به ولایت ائمه معصومین و اطاعت از آنان باشد و در رأس این دینداری، امامت معصوم هم باشد، وگرنه این دژ، بینگهبان و بیحفاظ است و به تسخیر دشمن درمیآید. نکتۀ جالب اینکه در این حدیث، کلمۀ لا اله الا اللّه، قلعۀ الهی بهشمار آمده است، در حدیث دیگری ولایت علی بن ابی طالب، حصن الهی شمرده شده است[۱۰]، نتیجۀ این دو حدیث، پیوند توحید و ولایت است، هردو حافظ و قلعه و دژ الهیاند و این، همان و أنا من شروطها را بهتر اثبات میکند. این حدیث، به سبب سند بسیار خوبش به "سلسلة الذهب" نیز معروف است[۱۱].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۵.
- ↑ (لا اله الا اللّه، قلعه و دژ من است، هرکه در قلعۀ من وارد شود، از عذابم ایمن گردد)
- ↑ بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳ به نقل از عیون اخبار الرضا(ع) و امالی صدوق، ص ۳۰۶
- ↑ اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۱ ص ۹۰ و کافی، ج ۱ ص ۸۸
- ↑ کافی، ج ۱ ص ۱۸۱ ح ۴
- ↑ کشف الغمه، ج ۳ ص ۹۸
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۵.
- ↑ بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳، امالی صدوق، ص ۳۰۶(مجلس ۴۱
- ↑ سفینة البحار، کلمۀ ولی
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۲۶.