عبدالعظیم حسنی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
بعد از [[شهادت امام رضا]]{{ع}}، [[حضرت]] عبدالعظیم حسنی{{ع}} میگوید: «از [[امام جواد]]{{ع}} پرسیدم که متحیر ماندهام که [[قبر]] [[سالار شهیدان]] را زیارت کنم، یا به [[طوس]] رفته و قبر پدرت را زیارت نمایم. امام جواد{{ع}} فرمودند: اندکی [[صبر]] کن و همین جا بایست تا بازگردم. [[امام]]{{ع}} به اندرون [[خانه]] رفتند و بعد از دقایقی، با چشمانی گریان بازگشتند و فرمودند: [[زوار]] قبر اباعبداللّه{{ع}} فراوانند ولی زوّار قبر پدرم بسیاراندکند»<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۶۳۰.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۴۹۵.</ref> | بعد از [[شهادت امام رضا]]{{ع}}، [[حضرت]] عبدالعظیم حسنی{{ع}} میگوید: «از [[امام جواد]]{{ع}} پرسیدم که متحیر ماندهام که [[قبر]] [[سالار شهیدان]] را زیارت کنم، یا به [[طوس]] رفته و قبر پدرت را زیارت نمایم. امام جواد{{ع}} فرمودند: اندکی [[صبر]] کن و همین جا بایست تا بازگردم. [[امام]]{{ع}} به اندرون [[خانه]] رفتند و بعد از دقایقی، با چشمانی گریان بازگشتند و فرمودند: [[زوار]] قبر اباعبداللّه{{ع}} فراوانند ولی زوّار قبر پدرم بسیاراندکند»<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۶۳۰.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۴۹۵.</ref> | ||
==[[وصیت امام]] [[رضا]] به [[عبدالعظیم حسنی]]{{ع}}== | |||
یکی از مسائلی که [[امام رضا]]{{ع}} همواره به آن پایبند بودند، توجه به [[اصول اخلاقی]] و رعایت آن بود و همواره [[مردم]] را به اجرای آن [[دعوت]] و سفارش مینمودند. در این زمینه ایشان به [[حضرت]] عبدالعظیم حسنی{{ع}}، این چنین سفارش کردند: «ای عبدالعظیم حسنی! [[سلام]] مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که [[شیطان]] را به خود راه ندهند. آنان را به [[راستگویی]] و رد [[امانت]] وارد کن و بگو در مواردی که برای آنها [[مجادله]] فایده ندارد، [[جدل]] نکنند. [[مهربانی]] و تفقّد و [[برادری]]، موجب [[تحکیم]] مراتب [[دوستی]] آنها میشود، بنابراین به [[ملاقات]] یکدیگر روند و یکدیگر را [[آزار]] و [[اذیت]] نکنند. هر کس [[دوستان]] ما را بیازارد [[خداوند]] به سختترین [[شکنجه]] در [[دنیا]] او را گرفتار میکند و در [[آخرت]] زیانکار خواهد بود. ای عبدالعظیم حسنی! مردم را به [[راستی و درستی]] و [[حفظ دین]] و [[فرایض]] سفارش کن و مردم را به [[زیارت]] جمیع [[ائمه]] [[تشویق]] و [[ترغیب]] کرده و بگو [[صلوات]] بسیار بر ائمه{{عم}} بفرستید و به زیارت آنها بروید که اسباب خیر و [[برکت]] و [[آمرزش]] است». [[امام]]{{ع}} در این [[وصیت]] و سفارش، زیارت [[قبر]] خویش را یادآور شدند<ref>به نقل از کتاب: انوار البهینه.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۷۹۶.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۳ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۱۲
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
حضرت شاه عبدالعظیم حسنی(ع)، فرزند عبداللّه بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب(ع)، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی(ع) است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت میرسد. نام مبارک مادر ایشان فاطمه بنت عقبه بن قیس بود. ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم(ع)، در سال ۱۷۳ هجری قمری، در شهر مدینه واقع شده است[۱] و مدت ۷۹ سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم(ع)، امام رضا(ع)، امام محمد تقی(ع) و امام هادی(ع)، مقارن بوده و نزد این بزرگواران شاگردی نموده و احادیث بسیاری را از ایشان روایت کرده است. وی دارای کتبی چون خطب امیرالمؤمنین و یوم ولیلة میباشد[۲].
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمه معصومین(ع) و از چهرههای بارز و محبوب و مورد اعتماد، نزد اهل بیت عصمت(ع) و پیروان آنان بود و در مسایل دین آگاه و به معارف مذهبی و احکام قرآن، شناخت و معرفتی وافر داشت.
زمینههای مهاجرت حضرت عبدالعظیم(ع) از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر جستجو کرد؛ خلفای عباسی نسبت به خاندان حضرت پیامبر(ص) و شیعیان ائمه(ع) بسیار سختگیری میکردند که حضرت عبدالعظیم(ع) نیز از کینه و دشمنی خلفا در امان نبود و بارها تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند. گزارشهای دروغ سخنچینان را بهانه این سختگیریها قرار میدادند، تا این که وی برای مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان میکرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد مینمود. ایشان از مدینه وارد ایران شدند و شهر به شهر میگشتند تا به ری رسیدند. وی به صورت یک مسافر ناشناس، وارد ری شد و در محله «ساربانان»، در کوی «سکّة الموالی» به منزل یکی از شیعیان رفت و در زیر زمین آن خانه به سر برد. ایشان کمتر از آن خانه خارج میشد و روزها را روزه میگرفت و شبها به عبادت و تهجد میپرداخت. تعداد کمی از شیعیان او را میشناختند و از حضورش در ری خبر داشتند و مخفیانه به زیارتش میشتافتند، اما میکوشیدند که این خبر فاش نشود و خطری جان حضرت را تهدید نکند. حضرت عبدالعظیم(ع) در میان شیعیان شهر ری بسیار ارجمند بود و پاسخگویی به مسائل شرعی و حل مشکلات مذهبی آنان را بر عهده داشت. همچنین ایشان از طرف امام هادی(ع) وکالت داشتند و مردم سخن او را سخن امام(ع) میدانستند[۳]. روزهای پایانی عمر پر برکت حضرت عبدالعظیم(ع) با بیماری ایشان همراه بود تا این که دار فانی را وداع گفتند و بنا بر خوابی که یکی از شیعیان ری دیده بود، پیکر مطهر ایشان بعد از غسل و کفن و قرائت نماز، به سوی باغ فردی به نام «عبدالجبّار» تشییع گردید و پیکر مطهرش را در کنار همان درخت سیبی که رسول خدا(ص) در عالم خواب به آن اشاره کرده بود، دفن کردند[۴]. امروزه آرامگاه ایشان در شهر ری، مأمن عاشقان اهل بیت(ع) میباشند.
در روایات متعددی برای زیارت حضرت عبد العظیم(ع)، ثوابی همچون ثواب زیارت حضرت سید الشهدا(ع)، بیان شده است: «السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوابُ زِيَارَةِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يُرْتَجى»[۵].
امام رضا(ع) به حضرت عبدالعظیم(ع) وصیت کردند: «ای عبدالعظیم حسنی! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که شیطان را به خود راه ندهند و آنان را به راستگویی و ردّ امانت وارد کن و بگو در مواردی که برای آنها مجادله فایده ندارد، جدل نکنند. مهربانی و تفقد و برادری، موجب تحکیم مراتب دوستی آنها میشود. به ملاقات یکدیگر روند. آزار و اذیت یکدیگر نکنند. هر کس دوستان ما را بیازارد، خداوند به سختترین شکنجه در دنیا او را گرفتار میکند و در آخرت زیانکار خواهد بود. مردم را به راستی و درستی و حفظ دین و فرایض دعوت کن. همچنین مردم را به زیارت جمیع ائمه(ع) تشویق و ترغیب کرده و به آنان بگو صلوات بسیار بر ائمه(ع) بفرستید و به زیارت بروید که اسباب خیر و برکت و آمرزش است»[۶].
بعد از شهادت امام رضا(ع)، حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) میگوید: «از امام جواد(ع) پرسیدم که متحیر ماندهام که قبر سالار شهیدان را زیارت کنم، یا به طوس رفته و قبر پدرت را زیارت نمایم. امام جواد(ع) فرمودند: اندکی صبر کن و همین جا بایست تا بازگردم. امام(ع) به اندرون خانه رفتند و بعد از دقایقی، با چشمانی گریان بازگشتند و فرمودند: زوار قبر اباعبداللّه(ع) فراوانند ولی زوّار قبر پدرم بسیاراندکند»[۷].[۸]
وصیت امام رضا به عبدالعظیم حسنی(ع)
یکی از مسائلی که امام رضا(ع) همواره به آن پایبند بودند، توجه به اصول اخلاقی و رعایت آن بود و همواره مردم را به اجرای آن دعوت و سفارش مینمودند. در این زمینه ایشان به حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، این چنین سفارش کردند: «ای عبدالعظیم حسنی! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که شیطان را به خود راه ندهند. آنان را به راستگویی و رد امانت وارد کن و بگو در مواردی که برای آنها مجادله فایده ندارد، جدل نکنند. مهربانی و تفقّد و برادری، موجب تحکیم مراتب دوستی آنها میشود، بنابراین به ملاقات یکدیگر روند و یکدیگر را آزار و اذیت نکنند. هر کس دوستان ما را بیازارد خداوند به سختترین شکنجه در دنیا او را گرفتار میکند و در آخرت زیانکار خواهد بود. ای عبدالعظیم حسنی! مردم را به راستی و درستی و حفظ دین و فرایض سفارش کن و مردم را به زیارت جمیع ائمه تشویق و ترغیب کرده و بگو صلوات بسیار بر ائمه(ع) بفرستید و به زیارت آنها بروید که اسباب خیر و برکت و آمرزش است». امام(ع) در این وصیت و سفارش، زیارت قبر خویش را یادآور شدند[۹].[۱۰]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ شناختنامه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و شهر ری، ص۱۰۸.
- ↑ مفاتیح الجنان، ص۸۵۱-۸۵۲.
- ↑ رجال نجاشی، ص۲۴۷-۲۴۸.
- ↑ مفاتیح الجنان، ص۸۵۲، به نقل از: رجال نجاشی، المستدرک.
- ↑ مفاتیح الجنان، ص۸۵۲-۸۵۳، به نقل از: من لا یحضره فقیه.
- ↑ به نقل از: انوار البهیة.
- ↑ عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۶۳۰.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص۴۹۵.
- ↑ به نقل از کتاب: انوار البهینه.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص ۷۹۶.