مسیلمه کذاب: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۴۲۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۱
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{امامت}} +{{امامت}}))
خط ۳۳: خط ۳۳:
*[[ابن‌حجر]] می‌نویسد: "او پس از [[قتل]] مسیلمه کذاب به [[اسلام]] برگشت<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۰۴.</ref> و تا زمان [[خلافت]] [[معاویه]] زنده بود"<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۸.</ref>.
*[[ابن‌حجر]] می‌نویسد: "او پس از [[قتل]] مسیلمه کذاب به [[اسلام]] برگشت<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۰۴.</ref> و تا زمان [[خلافت]] [[معاویه]] زنده بود"<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۸.</ref>.
*در این [[جنگ]] که یکی از سخت‌ترین [[جنگ‌ها]] با مدعیان [[نبوت]] و [[مرتدان]] بود، [[مسلمانان]] بسیاری به [[شهادت]] رسیدند. منابع از کشته شدن ۱۲۰۰ [[مسلمان]] خبر داده‌اند که ۷۰۰ نفر از آنان [[حافظ]] [[قرآن]] بوده‌اند<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۱، ص۳۴.</ref>. خالد پس از این [[نبرد]] با دختر "[[مجاعة بن مراره]]"<ref>یکی از سران توطئه‌گر بنی‌حنیفه.</ref>[[ازدواج]] کرد. [[رفتار]] او باعث [[اعتراض]] [[مسلمانان]] شد<ref>ابن‌اعثم، الفتوح، ج۱، ص۳۴.</ref>. [[مسلمانان]] در [[اعتراض]] به این کار، نامه‌ای به [[ابوبکر]] نوشتند. [[عمر]] گفت: "خالد همیشه کاری می‌کند که [[دل]] ما را به درد می‌آورد". [[ابوبکر]] [[نامه]] [[تندی]] به خالد نوشت. وقتی [[نامه]] به دست خالد رسید خندید و گفت: "من مطمئن هستم این کار [[عمر]] است؛ وگرنه [[ابوبکر]] از من [[راضی]] است"<ref>ابن‌اعثم، الفتوح، ج۱، ص۳۵.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[مسیلمه کذاب (مقاله)|مسیلمه کذاب]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۸۳-۲۸۴.</ref>.
*در این [[جنگ]] که یکی از سخت‌ترین [[جنگ‌ها]] با مدعیان [[نبوت]] و [[مرتدان]] بود، [[مسلمانان]] بسیاری به [[شهادت]] رسیدند. منابع از کشته شدن ۱۲۰۰ [[مسلمان]] خبر داده‌اند که ۷۰۰ نفر از آنان [[حافظ]] [[قرآن]] بوده‌اند<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۱، ص۳۴.</ref>. خالد پس از این [[نبرد]] با دختر "[[مجاعة بن مراره]]"<ref>یکی از سران توطئه‌گر بنی‌حنیفه.</ref>[[ازدواج]] کرد. [[رفتار]] او باعث [[اعتراض]] [[مسلمانان]] شد<ref>ابن‌اعثم، الفتوح، ج۱، ص۳۴.</ref>. [[مسلمانان]] در [[اعتراض]] به این کار، نامه‌ای به [[ابوبکر]] نوشتند. [[عمر]] گفت: "خالد همیشه کاری می‌کند که [[دل]] ما را به درد می‌آورد". [[ابوبکر]] [[نامه]] [[تندی]] به خالد نوشت. وقتی [[نامه]] به دست خالد رسید خندید و گفت: "من مطمئن هستم این کار [[عمر]] است؛ وگرنه [[ابوبکر]] از من [[راضی]] است"<ref>ابن‌اعثم، الفتوح، ج۱، ص۳۵.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[مسیلمه کذاب (مقاله)|مسیلمه کذاب]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۸۳-۲۸۴.</ref>.
==[[ادعای نبوت]] [[مسیلمه]] و سجاح==
سران [[قبایل]] در سال نهم [[هجرت به مدینه]] می‌آمدند و [[اسلام]] آورده و مسائل [[دینی]] خود را از [[پیامبر]]{{صل}} اخذ می‌کردند. از جمله قبایلی که به [[مدینه]] آمدند سران [[قبیله]] مسیلمه بود که به اتفاق ایشان [[خدمت پیامبر اکرم]]{{صل}} رسیدند و اسلام آوردند و پیامبر{{صل}} به هر یک از آنها سهمی عطا فرمود و سهمی نیز به مسیلمه داد ولی وقتی به دیار خود بازگشتند مسیلمه [[مرتد]] شد و ادعای نبوت و [[پیغمبری]] کرد.
او پس از بازگشت، در [[اندیشه]] [[نبوت]] رفته خطاب به [[مردمان]] [[بنی‌حنیفه]] می‌گفت: می‌خواهم بدانم که چگونه [[قریش]] نسبت به [[خلافت]] و [[امامت]] از شما سزاوارتر شده‌اند؟ به [[خدا]] [[سوگند]] که [[جمعیت]] آنان بیشتر از شما نیست، چنانچه [[شجاع‌تر]] از شما نیستند، [[سرزمین]] شما از آنان است، چنانچه اموال‌تان. پس از آن بود که ادعای نبوت کرد و ضمن نامه‌ای به [[رسول خدا]] نوشت با این مضمون: {{عربی|أما بعد، فإني قد اشركت في الأمر معك و ان لنا نصف الأرض و لقريش نصف الأرض و لكن قريشاً قوم يعتدون}} من در کار نبوت با تو [[شریک]] شدم، نیمی از [[زمین]] از آن ماست و نیمی دیگر از آن قریش، اما قریش قومی [[تجاوز]] پیشه‌اند<ref>الفتوح، ج۱، ص۲۳.</ref>.
و [[پیامبر اکرم]] در جوابش نوشت: {{متن حدیث| بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى مُسَيْلَمَةَ الْكَذَّابِ: سَلَامٌ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}} به [[نام خداوند]] [[بخشاینده]] و [[مهربان]]، این نامه‌ای است از محمد رسول خدا به مسیلمه [[کذاب]]، [[درود]] بر کسانی که از [[هدایت]] [[پیروی]] کنند، اما بعد، زمین متعلق به خداست و بر کسی از [[بندگان]] خود که بخواهد واگذار می‌کند و سرانجام [[نیک]] از آن [[پرهیزگاران]] است. از کارهای مسیلمه این بود که [[نماز]] را از [[امت]] خود برداشت و شراب و [[زنا]] را برایشان [[حلال]] کرد.
این [[نامه‌نگاری]] در اواخر [[سال دهم]] (ه. ق) بوده است. پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} زمینه بیشتری برای [[مسیلمه]] فراهم آمد تا جایی که توانست عده زیادی را در اطراف خویش جمع آورد. او به [[تقلید]] از [[قرآن]]، کلماتی با [[نثر]] مسجع می‌ساخت و بر [[مردم]] عرضه کرد، نمونه آن این چنین بود: {{عربی|لا اقسم بهذا البلد و لا تبرح هذا البلد حتی تکون ذامال و ولد و وفر و صفد و خیل و عدد الی آخر الابد، علی‌رغم من حسد. لقد انعم الله علی الحبلی، اخرج منها نسمه تسعی، من بین صفاق وحشی}}<ref>کتاب الرده، ص۱۱۱.</ref>.
مسیلمه [[کذاب]] در کفریانش که می‌خواست با [[آیات]] نازل شده قرآن مقابله کند می‌گفت: {{عربی|و المبذرات ذرعا و الحاصدات حصدا و الذاریات قمحا و الطاحنات طحنا و العاجنات عجنا و الخابزات خبزا و الثاردات ثردا و اللاقمات لقما اهاله و سمنا لقد فضلتکم علی اهل الوبر و ما سبقکم اهل المدر ریفکم فامنعوه و المعتر فاووه}} یعنی قسم به بذرافشانان برای کشت و دروکنندگان دروکردنی و پاک‌کنندگان گندم و آسیاکنندگان [[آسیا]] کردنی و خمیرکنندگان خمیر کردنی و ترید کنندگان ترید کردنی و لقمه کنندگان لقمه کردنی برای چاق شدن، بر [[اهل]] وبر [[برتری]] دارید و اهل بیابان از شما جلوتر نیست، کسان را از محل‌های آباد خود منع کنید و [[فقیران]] را جا دهید و [[ظالم]] را دور کنید<ref>بحر المعارف، ص۷۳.</ref>.
در برابر [[سوره کوثر]] گفت: {{عربی|انا اعطیناک الجماهر، فصل ربک و جاهر، أن مبغضک رجل کافر}} در [[مقام]] معارضه با [[سوره بروج]] گفت: {{عربی|و الأرض ذات المروج و النساء ذات الفروج والخیل ذات السروج و نحن علیها نموج...}} و امثال این‌گونه جملات بی‌معنی که با زرنگی توانسته بود جملات [[عربی]] را به وزن [[آیات قرآن]] ترتیب دهد و مردم را بفریبد. به علاوه، به مردم گفته بود که [[نماز صبح]] و عشا را وی بر آنان بخشوده است<ref>البدایة و النهایه، ج۶، ص۳۲۶.</ref>.
[[فخر رازی]] از حسن نقل کرده که می‌گوید: مسیلمه کذاب دو نفر از [[اصحاب پیامبر]] [[اسلام]] را بازداشت کرد، از اولی پرسید: آیا [[گواهی]] می‌دهی که محمد [[رسول]] خداست؟ گفت: آری! پرسید: آیا گواهی می‌دهی که من هم رسول خدایم؟ (او می‌پنداشت که محمد رسول در [[قریش]] است و او در [[بنی‌حنیفه]]) گفت: آری، آنگاه او را رها کرد و نفر دوم را مورد خطاب قرار داد و همان سوال را از او کرد. دومی به سوال او پاسخ مثبت داد ولی در پاسخ دومی گفت: کر هستم! ولی سه مرتبه این سوال را تکرار کرد و او همان جواب را داد، دستور داد او را بکشند.
این خبر که به [[پیامبر]] رسید فرمود: آنکه کشته شد بر راه [[یقین]] و صداقتش رفت و گوارایش باد، اما آن دیگری از [[رخصت]] خداوندی استفاده کرد وبالی بر عهده ندارد<ref>تفسیر کبیر، ج۸، ص۱۳؛ مستدرک حاکم، ج۲، ص۳۵۷.</ref>.
دیگر از مدعیان [[نبوت]] زنی به نام سجاح بود. سجاح دختر [[حارث تمیمی]] [[ادعای نبوت]] کرد، اما پس از [[ملاقات]] با [[مسیلمه]] با وی [[ازدواج]] کرد، گفته شده: او مهریه سجاح را [[بخشودگی]] [[نماز صبح]] و عشا قرار داده بود، در فتوح آمده است که چون سجاح نزد مسیلمه آمد گفت: اوصاف [[حمیده]] تو را شنیدم و تو را برگزیدم. آمده‌ام تا بر [[حکم]] تو شوم تا [[زن]] و شوهر، [[پیغمبر]] باشیم و به اتفاق یکدیگر، عالم را [[مطیع]] و منقاد گردانیم... مسیلمه گفت: در عوض مهر، [[نماز]] عشا و صبح را از [[امت]] تو برگرفتم<ref>الفتوح، ص۲۰.</ref>.
این ازدواج بیشتر به یک طنز جنسی شبیه است تا یک ازدواج ایوئولوژیک. زمانی که [[مسلمانان]] با سپاهی به [[فرماندهی]] [[خالد بن ولید]] به سوی یمامه رفتند، به دسته‌ای از [[یاران]] مسیلمه برخورد کردند، از آنها پرسیدند: [[عقیده]] شما چیست؟ آنان گفتند {{عربی|منا نبي و منكم نبي}} ما پیامبر داریم شما هم پیامبر دارید. پس از آن بود که درگیری آغاز شد، [[نبرد]] یمامه یکی از سخت‌ترین جنگ‌های مسلمانان با مدعیان [[نبوت]] و [[ارتداد]] است. در این [[جنگ]] عده زیادی از [[مسلمانان]] به [[شهادت]] رسیدند که تعداد پنجاه و هشت نفر از [[مهاجر]] و [[انصار]] در میان آنان بودند و از این تعداد ۱۳ نفر کسانی بودند که در [[جنگ بدر]] حضور داشتند. جمع شهدای مسلمانان به [[روایت]] [[ابن اعثم]] ۱۲۰۰ نفر بوده که تعداد هفتصد نفر [[حافظ قرآن]] بوده‌اند<ref>الفتوح، ج۱، ص۴۰۰؛ تاریخ خلفا، ج۲، ص۳۱.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۳۰۸.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۵٬۸۶۲

ویرایش