نظم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==جستارهای وابسته== +== جستارهای وابسته ==))
خط ۴۸: خط ۴۸:
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==جستارهای وابسته==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌های وابسته}}
{{مدخل‌های وابسته}}
*[[انتظام احوال مردم]]
*[[انتظام احوال مردم]]

نسخهٔ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۳۵

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل نظم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

رعایت نظم در امور فردی

امور ظاهری‌

  • از شاخصه‌های رعایت نظم در امور فردی، توجه به آراستگی ظاهری است و رسول خدا(ص) همیشه با ظاهری آراسته در اجتماع ظاهر می‌شد[۵]. ایشان در مسافرت نیز به نظم ظاهری خود بی‌توجه نبود و پیوسته، پنج چیز را با خود به همراه داشت: آیینه، سرمه‌دان، شانه، مسواک و قیچی[۶][۷].
  • از دیگر مظاهر شخصی نظم و انضباط در سیره نبوی(ص) نام نهادن بر حیوانات، سلاح‌ها و دیگر وسایل شخصی ایشان بود[۸] که این کار باعث وجود نظم بیشتر د ر زندگی شخصی پیامبر(ص) شد[۹].

تقسیم ساعات شبانه روز

رعایت نظم در امور سیاسی

ابلاغ رسالت الهی

  • از ارکان نظم و انضباط، انجام به موقع امور و نیز تلاش برای انجام دقیق و کامل آن کار است. پیامبر خدا(ص) در راه ابلاغ رسالت خویش، مراحل مختلفی را پشت سر گذاشت و در تمام این مراحل، در هر جایگاهی و به اقتضای آن به وظیفه خویش عمل کرد؛ مثلا، در دوران دعوت مخفیانه، تنها کارهایی را انجام می‌داد که با دعوت پنهانی سنخیت داشته باشد و یا در ایام علنی شدن دعوت کارهایی را می‌کردند که در حیطه دعوت علنی باشد و با آن مغایرتی نداشته باشد؛ تا اینکه سرانجام، پیروزی‌های مسلمانان در آینده‌ای نزدیک رقم خورد و اسلام منتشر شد[۱۵].
  • دعوت نبی خدا(ص)، چهار مرحله داشت که هر مرحله‌ای نیز برای خود شیوه‌ای خاص داشت:
  1. مرحله سرّی که سه یا پنج سال به طول انجامید؛
  2. اعلان دعوت به سوی خدا؛ در این مرحله که ابتدا با انذار اقوام و خویشان رسول خدا(ص) آغاز شد وظیفه ایشان، تنها بیان و ابلاغ رسالت بود و تا زمان هجرت ادامه یافت؛‌
  3. مرحله دفاع از دعوت با شمشیر که تا صلح حدیبیه استمرار داشت؛
  4. مبارزه با تمام کسانی که راه پیشرفت اسلام را سد کرده بودند[۱۶].

رعایت نظم در امور نظامی (میدان‌های جنگ)

  • انضباط پایه نظامی گری است و هیچ ارتشی هر چند دارای نیرو و تجهیزات فراوان دیگران و کامل، بدون داشتن آن در هیچ نبردی پیروز نخواهد شد؛ و فرق اصلی نظامیان و دیگران، در درجه نخست، انضباطی است که نظامیان بدان پایبنداند. رسول اکرم(ص) برای ساماندهی امور جنگی، اهمیت بسیاری قائل بود؛ ایشان در جنگ‌ها نیروهایش را به صف می‌کرد و صف‌هایشان را مرتب می‌فرمود؛ آن‌گونه که گویی تیرها را در ترکش مرتب می‌کند[۲۳]. روزی سواد بن غزیه جلوتر از صف ایستاده بود و پیامبر(ص) با چوبه تیری به شکم او زد و فرمود: "ای سواد! در صف بایست!..."[۲۴]. بی‌نظمی‌های برخی مسلمانان در برخی غزوات شکست مسلمانان را در آن جنگ در پی داشت [۲۵][۲۶].

رعایت نظم در امور عبادی و اجتماعی‌

تنظیم وقت برای دیدارهای مردمی

  • پیامبر(ص) اوقات خود را به سه قسمت تقسیم کرده و آن قسمت از وقت را که ویژه خود بود، بین خود و مردم تقسیم می‌کرد. پس خواص و پس از آنها سایر مردم به نزد ایشان وارد می‌شدند و رسول خدا(ص) چیزی از وقت خود را از آنان دریغ نمی‌فرمود. در این دیدارها، ‌اهل فضل به اندازه فضلشان در دین، بر دیگران مقدم بودند و ‌ترجیح داده می‌شدند[۲۷][۲۸].

امور عبادی‌

  • عبادت پیامبر(ص) نیز مانند دیگر اعمالش نظم خاصی داشت. از عایشه نقل شده است که پیامبر خدا(ص) معمولاً هر شب پس از نماز عشاء در آغاز شب می‌خوابید و سپس بر می‌خاست و نماز می‌گزارد. چون نزدیک سحر می‌شد، نماز وتر خود را می‌گزارد و آن گاه در بستر خود می‌آرمید و همین که آوای اذان را می‌شنید، شتابان از جای بر می‌خاست و برای نماز صبح به سوی مسجد بیرون می‌رفت[۲۹][۳۰].
  • منظم بودن صف‌های نماز جماعت از اموری بود که در سیره رسول خدا(ص) به شدت به آن توجه می‌شد و ایشان دوست داشت پیروانش مرتب و منظم باشند؛ از این رو، بر نظم و ترتیب خصوصا در امر جماعت بسیار تأکید داشت و پیوسته می‌فرمود: "ای مردم! صف‌هایتان را منظم کنید و دوش به دوش هم بایستید تا فاصله و جدایی و خللی میان شما نباشد و نامرتب نباشید که خداوند دلهایتان را از یکدیگر دور می‌کند و بدانید که من شما را از پشت سر می‌بینم"[۳۱][۳۲].
  • آن حضرت، صف‌های نماز را چنان مرتب و منظم می‌کرد که گویی چوب‌های تیر را جفت می‌کند[۳۳]. نقل شده است، روزی آن حضرت برای نماز به مسجد وارد شد و وقتی خواست تکبیرة الإحرام بگوید، متوجه شد که سینه مردی سینه‌اش جلوتر از سایرین است؛ پس فرمود: "بندگان خدا صفوف خود را منظم کنید وگرنه میان دل‌هایتان اختلاف خواهد افتاد"[۳۴]. روایت‌های دیگری نیز با تعابیر مختلف در این باره نقل شده است[۳۵].

مسجد؛ پایگاه ساماندهی و انتظام بخشی امور

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. محمد معین، فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۲۸۲.
  2. دهخدا، لغت نامه، ص ۴۱۲.
  3. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۵.
  4. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۵.
  5. رضی الدین طبرسی، مکارم اخلاق، ص ۳۴ - ۳۵.
  6. نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۱۱۸؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۸۵ و ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۳، ص ۳۳۳.
  7. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۵.
  8. جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۹۴ و المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۷، ص ۱۲۲.
  9. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۶.
  10. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۸ و ابن اثیر، النهایه، ج۳، ص۳۰۳.
  11. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۶.
  12. ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۶۸ و حسن بن أبی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۴۰.
  13. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۶.
  14. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۶.
  15. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۷.
  16. جعفر مرتضی العاملی، الصحیح، ج ۲، ص ۳۴۲ و محمدسعید رمضان البوطی، فقه السیره، ص ۶۷.
  17. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۷.
  18. ابن هشام، السیرة النبویه، ج، ۱، ص۵۰۱-۵۰۴.
  19. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۷.
  20. احمدبن حنبل، مسند احمد، ج۵، ص۳۸۴؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۱، ص ۹۱ و ابن ماجه، سنن، ج ۲، ص۱۳۳۷.
  21. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۸.
  22. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۸.
  23. محمد بن جریر واقدی، المغازی ، ج ۱، ص۵۷؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۹۹ و محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ طبری)، ج۲، ص۴۴۶.
  24. تاریخ الامم و الملوک (تاریخ طبری)، ج۲، ص۴۴۶.
  25. المغازی، ج ۱، ص ۲۳۰؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۵۱۳ و السیرة النبویة، ج ۲، ص ۷۷ - ۷۸.
  26. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۸-۶۴۹.
  27. الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۴۹؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۸ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۸۹.
  28. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۹.
  29. ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیة، ص ۱۶۱؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۱۷۶؛ نسائی، سنن، ج ۱، ص ۴۳۷ و ابن حبان، صحیح، ج ۶، ص ۳۲۸.
  30. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۹.
  31. شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص ۲۳۰ و احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۱، ص ۸۰ و با مضامینی مشابه در: مسند احمد، ج ۴، ص ۲۷۶؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۸۶ و ابن خزیمه، صحیح، ج ۱، ص ۸۳.
  32. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۴۹.
  33. صحیح مسلم، ج ۲، ص ۳۱؛ نووی دمشقی، ریاض الصالحین، ص ۶۱ و صحیح ابن حبان، ج ۵، ص ۵۴۴.
  34. صحیح مسلم، ج ۲، ص ۳۱، محیی الدین النووی، المجموع، ج ۴، ص ۲۲۶ و بیهقی، السنن الکبری، ج ۲، ص ۲۱.
  35. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۵۰.
  36. نورالدین علی سمهودی، وفاء الوفاء، ج ۲، ص ۴۵ - ۴۶.
  37. عادلی، فاطمه و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۵۰.