جز
جایگزینی متن - 'قبیله عبدالقیس' به 'قبیله عبدالقیس'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'قبیله عبدالقیس' به 'قبیله عبدالقیس') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
جنگ احد با تمام فراز و نشیب خود پایان یافت و [[پیامبر]]{{صل}} در حالی که علی{{ع}} در پیش روی [[حضرت]] [[پرچم]] را میکشید وارد [[شهر]] شد. همه به خانههای خود رفتند تا به مداوای جراحتها بپردازند. [[اهل]] [[مدینه]] در سوگ عزیزانشان [[عزادار]] بودند، اما فردای آن [[روز]] [[جبرئیل]] نازل شد و پیامبر{{صل}} را به تعقیب [[دشمن]] [[مأمور]] کرد. چرا؟ چرا لازم شد مسلمانان به عنوان تعقیب [[سپاه قریش]] به سمت [[مکه]] حرکت کنند؟ حدود ۷۰ کیلومتر ابوسفیان و سپاهش به طرف مکه راه رفته بود، در آنجا توقف کردند. ابوسفیان به [[فکر]] افتاد که اگر به مکه برسیم، بزرگان [[قریش]] از ما بپرسند با [[شکست]] محمد، چرا مدینه را با [[خاک]] یکسان نکردید، چه جوابی داریم؟ و لذا در این [[اندیشه]] بود که به مدینه برگردد و کار را یکسره کند. | جنگ احد با تمام فراز و نشیب خود پایان یافت و [[پیامبر]]{{صل}} در حالی که علی{{ع}} در پیش روی [[حضرت]] [[پرچم]] را میکشید وارد [[شهر]] شد. همه به خانههای خود رفتند تا به مداوای جراحتها بپردازند. [[اهل]] [[مدینه]] در سوگ عزیزانشان [[عزادار]] بودند، اما فردای آن [[روز]] [[جبرئیل]] نازل شد و پیامبر{{صل}} را به تعقیب [[دشمن]] [[مأمور]] کرد. چرا؟ چرا لازم شد مسلمانان به عنوان تعقیب [[سپاه قریش]] به سمت [[مکه]] حرکت کنند؟ حدود ۷۰ کیلومتر ابوسفیان و سپاهش به طرف مکه راه رفته بود، در آنجا توقف کردند. ابوسفیان به [[فکر]] افتاد که اگر به مکه برسیم، بزرگان [[قریش]] از ما بپرسند با [[شکست]] محمد، چرا مدینه را با [[خاک]] یکسان نکردید، چه جوابی داریم؟ و لذا در این [[اندیشه]] بود که به مدینه برگردد و کار را یکسره کند. | ||
البته با بزرگان قریش مثل [[عکرمه بن ابی جهل]] و [[حارث بن هشام]] و [[خالد بن ولید]] [[مشورت]] کرد و آنها هم [[تأیید]] کردند. به دنبال این [[تصمیم]] خطرناک، در حالی که آماده بازگشت به مدینه بودند متوجه چند سوار از [[قبیله | البته با بزرگان قریش مثل [[عکرمه بن ابی جهل]] و [[حارث بن هشام]] و [[خالد بن ولید]] [[مشورت]] کرد و آنها هم [[تأیید]] کردند. به دنبال این [[تصمیم]] خطرناک، در حالی که آماده بازگشت به مدینه بودند متوجه چند سوار از [[قبیله عبدالقیس]] شدند که به سوی مدینه میرفتند. ابوسفیان به آنها گفت: به محمد بگویید ما تصمیم گرفتهایم دوباره به [[جنگ]] تو و یارانت بیاییم و کارتان را یکسره کنیم و لذا [[نزول وحی]] مبنی بر تعقیب ابوسفیان از حکمتهای [[الهی]] بود که [[مشرکین]] فکر نکنند مسلمانان [[قدرت]] مقابله با [[قریش]] را از دست دادهاند. لازم بود از نظر [[ارعاب]] [[دشمن]] و ترمیم [[شکست]] عملیات [[احد]] این تعقیب صورت گیرد تا [[فکر]] برگشت به [[مدینه]] و [[حمله]] به [[شهر]]، به [[ذهن]] آنها خطور نکند. از طرف دیگر تعقیب دشمن ضرورتی بود تا پایگاه جرأت و [[جسارت]] [[دشمنان داخلی]] مدینه مثل [[یهود]] و دیگران را در هم بشکند. | ||
[[ابو رافع]] گفت: هنگامی که [[مشرکان]] از احد برگشتند، علی{{ع}} پیشاپیش [[رسول خدا]] با جمعی از [[قبیله خزرج]] اعزام شدند، مشرکان در هیچ منزلی فرود نمیآمدند مگر اینکه علی نیز فرود میآمد، در این باره [[خداوند]] این [[آیات]] را فرستاد: {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیدهاند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref>، {{متن حدیث|[يَعْنِي] الْجِرَاحَاتِ}} کسانی که پس از آنکه جراحاتی به آنان رسید، [[خدا]] و [[پیامبر]] را [[استجابت]] کردند، برای [[نیکوکاران]] از آنها پاداشی بزرگ است، کسانی که [[مردم]] به آنان گفتند: {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> (یعنی [[نعیم بن مسعود اشجعی]]) به آنان گفت که: {{متن قرآن|إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما همداستان شدهاند، از آنها پروا کنید!» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> مردم برای حمله به شما [[اجتماع]] کردهاند (یعنی [[ابوسفیان]] و همراهانش) از آنها بترسید، {{متن قرآن|فَزَادَهُمْ إِيمَانًا}}<ref>«اما بر ایمانشان افزود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> پس بر [[ایمان]] آنان افزوده شد و گفتند: {{متن قرآن|وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref>، به همین جهت آنها با [[نعمت]] و [[فضل خداوند]] بازگشتند، در حالی که هیچ [[بدی]] به آنان نرسیده بود و از خوشنودی خداوند [[پیروی]] کردند و خدا دارای فضل بزرگی است<ref>آل عمران ۱۷۴</ref>. | [[ابو رافع]] گفت: هنگامی که [[مشرکان]] از احد برگشتند، علی{{ع}} پیشاپیش [[رسول خدا]] با جمعی از [[قبیله خزرج]] اعزام شدند، مشرکان در هیچ منزلی فرود نمیآمدند مگر اینکه علی نیز فرود میآمد، در این باره [[خداوند]] این [[آیات]] را فرستاد: {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیدهاند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref>، {{متن حدیث|[يَعْنِي] الْجِرَاحَاتِ}} کسانی که پس از آنکه جراحاتی به آنان رسید، [[خدا]] و [[پیامبر]] را [[استجابت]] کردند، برای [[نیکوکاران]] از آنها پاداشی بزرگ است، کسانی که [[مردم]] به آنان گفتند: {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> (یعنی [[نعیم بن مسعود اشجعی]]) به آنان گفت که: {{متن قرآن|إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما همداستان شدهاند، از آنها پروا کنید!» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> مردم برای حمله به شما [[اجتماع]] کردهاند (یعنی [[ابوسفیان]] و همراهانش) از آنها بترسید، {{متن قرآن|فَزَادَهُمْ إِيمَانًا}}<ref>«اما بر ایمانشان افزود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> پس بر [[ایمان]] آنان افزوده شد و گفتند: {{متن قرآن|وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref>، به همین جهت آنها با [[نعمت]] و [[فضل خداوند]] بازگشتند، در حالی که هیچ [[بدی]] به آنان نرسیده بود و از خوشنودی خداوند [[پیروی]] کردند و خدا دارای فضل بزرگی است<ref>آل عمران ۱۷۴</ref>. |