ابوثعلبه ثقفی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-''']] ==پانویس== {{پانویس}} +''']] {{پایان منابع}} ==پانویس== {{پانویس}})) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
*[[سعید بن ابوثعلبه ثقفی]] (فرزند) | *[[سعید بن ابوثعلبه ثقفی]] (فرزند) | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[محمود حیدری آقایی|حیدری آقایی، محمود]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوثعلبه اشجعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | # [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[محمود حیدری آقایی|حیدری آقایی، محمود]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوثعلبه اشجعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] |
نسخهٔ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۴
مقدمه
در منابع صحابهنگاری، او با همین کنیه و نسب معرفی شده، از نام وی و نام نیاکانش یاد نشده است. به دلیل آنکه در پارهای از روایات، از ابوثعلبه ذکری به میان آمده، وی را در شمار اصحاب شمردهاند. ابن حجر روایتی[۱] در موضوع طلاق از ابوثعلبه نقل میکند. وی میگوید: عمویم به من گفت: کاری انجام بده تا دخترم را به ازدواج تو درآورم. میگوید: نذر کردم اگر با او ازدواج کنم، طلاقش دهم. سپس از پیامبر درباره این نذر پرسیدم، فرمود: «لاَ طَلاَقَ إِلاَّ بَعْدَ نِكَاحٍ». آنگاه با دختر عمویم ازدواج کردم و صاحب دو فرزند به نامهای سعد و سعید شدیم. ابن حجر میگوید: در سند و متن این روایت، ضعف و مغایرت وجود دارد.
ابن حجر[۲] میگوید: ابوثعلبه، پسر عموی کَردَم بن سفیان بن أبان بن یسار بن مالک بن حُطَیط بن جُشم ثقفی است. با توجه به این گزارش، باید أبان بن یسار جد ابو ثعلبه باشد و به دلیل همین ارتباط نسبی، ابوثعلبه را ثقفی معرفی کردهاند.
ابن عبدالبر[۳] و ابن اثیر[۴]، ابوثعلبه را پسر عموی کَردَم بن قیس شمردهاند. ابن حجر[۵] نسب کَردَم بن قیس را چنین آورده است: قیس بن أبی سائب بن عمران بن ثعلبه خشنی. در این صورت جد ابوثعلبه عمران و از تیره بنوخشین، لقب وائل بن نمر و برة از قبیله قضاعه است[۶]. پس در میان صحابه، دو تن به نامهای ابوثعلبه ثقفی و خُشنی وجود دارد. ناگفته نماند در مورد ابوثعلبه خُشنی- که میان صحابه مردی شناخته شده است. بحثی نداریم[۷]، اما در مورد ابوثعلبه ثقفی و احتمال یکی بودن وی با خُشنی، به بحث میپردازیم.
برخی کَردَم بن سفیان را با کردم بن قیس یکی دانستهاند[۸]. در روایتهای گزارش شده از آنان، شباهتها و مغایرتهایی وجود دارد. همین شباهتها باعث شده ابن منده این دو تن را یکی بداند و این گن، ابوحاتم رازی و طبرانی برخلاف ابن منده بین آن دو فرق بگذارند. ابن حجر[۹] با یادآوری مغایرتهای میان آن روایات، بین این دو شخص از نظر نسب، حادثه و داستان، اختلاف را صحیح و آنان را دو تن مستقل میشمارد. البته او میان ثقفی و خُشنی، وجه جمعی را تصور کرده است که بعید نیست یکی به اصالت و دیگری به حلف باشد. در این صورت، این دو تن یکی بوده، به تبع آن، ابوثعلبهها نیز با دو نسب ثقفی و خُشنی یکی هستند، اما سلسله نسبی را که برای هریک ذکر کردهاند، چگونه باید توجیه کرد و چگونه با نظر ابن حجر قابل جمع است؟
استناد صحابه نگاران در انتساب وی به خُشنی، روایتی از کَردَم بن قیس است که میگوید: من و پسر عمویم، ابوثعلبه، در روز گرمی حرکت میکردیم، در حالی که من کفش داشتم و او نداشت. وی از من کفشی درخواست کرد، گفتم: مشروط به آنکه دخترت را به نکاح من درآوردی! و او پذیرفت. در پایان مسیر، ابوثعلبه کفشم را پس داد و دخترش را نداد. کردم نزد رسول خدا(ص) رفت و قصه را بازگو کرد. پیامبر آن قول و قرار را باطل دانست و فرمود: "رهایش کن برای تو خیری در آن نیست"[۱۰].[۱۱]
جستارهای وابسته
- سعد بن ابوثعلبه ثقفی (فرزند)
- سعید بن ابوثعلبه ثقفی (فرزند)
منابع
پانویس
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۵۰-۴۹.
- ↑ ابن اثیر، ج۵، ص۴۳۲ و ج۷، ص۴۹.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۳-۱۸۲.
- ↑ ابن اثیر، ج۶، ص۴۳.
- ↑ ابن حجر، ج۵، ص۴۳۳.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۵۱.
- ↑ ر.ک: ابوثعلبه خشنی.
- ↑ ذهبی، ج۲، ص۲۸.
- ↑ ابن حجر، ج۵، ص۴۳۴-۴۳۳.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۳-۱۸۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۴۳.
- ↑ حیدری آقایی، محمود، مقاله «ابوثعلبه اشجعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۰۴-۲۰۵.