رابطه انتظار با آینده جهان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'احتجاج طبرسی' به 'الاحتجاج طبرسی'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
جز (جایگزینی متن - 'احتجاج طبرسی' به 'الاحتجاج طبرسی')
خط ۱۳: خط ۱۳:
معلوم است در هنگامی که ابرهای مأیوس‌کننده فتنه‌های بزرگ، و تسلط غاصبان [[زمامداری]] و [[مقام]] [[رهبری]] [[جامعه اسلامی]] بر سر [[مردم]] و [[اهل حق]]، [[باران]] بلا و [[ناامیدی]] می‌باریده است، با این کلمات امیدوار کننده و [[انتظار]] بخش، [[علی]] {{ع}} دلهای [[مردم]] را محکم کرده و به این [[حقیقت]] بزرگ و [[وعده]] تخلف ناپذیر [[الهی]] مژده داده و آنان را به [[فتح]] و ظفری که حزب [[خدا]] و حامیان [[حق]] در جلو دارند نوید داده و به [[استقامت]] و [[پایداری]] [[تشویق]] فرموده است. این [[کلام]] در عین حال که خبری از آینده و [[غیب]]، و [[پیشگویی]] [[قاطع]] است، همین مسأله [[سنت]] [[خدا]] (یا به زبان دیگر، [[وعده الهی]]) را که [[علی]] {{ع}} از آن [[آگاهی]] کامل داشته است، اعلام می‌کند. آری، [[ولی خدا]] و کسی که مصداق {{متن قرآن|وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کسی که دانش کتاب نزد اوست» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> است، به [[سنن الهی]] عالم و واقف است و از خواست [[خدا]] و نظامات و قواعدی که در [[جهان]] ماده و مجردات قرار داده، به [[اذن]] [[خدا]] و به [[تعلیم]] او با اطلاع است.
معلوم است در هنگامی که ابرهای مأیوس‌کننده فتنه‌های بزرگ، و تسلط غاصبان [[زمامداری]] و [[مقام]] [[رهبری]] [[جامعه اسلامی]] بر سر [[مردم]] و [[اهل حق]]، [[باران]] بلا و [[ناامیدی]] می‌باریده است، با این کلمات امیدوار کننده و [[انتظار]] بخش، [[علی]] {{ع}} دلهای [[مردم]] را محکم کرده و به این [[حقیقت]] بزرگ و [[وعده]] تخلف ناپذیر [[الهی]] مژده داده و آنان را به [[فتح]] و ظفری که حزب [[خدا]] و حامیان [[حق]] در جلو دارند نوید داده و به [[استقامت]] و [[پایداری]] [[تشویق]] فرموده است. این [[کلام]] در عین حال که خبری از آینده و [[غیب]]، و [[پیشگویی]] [[قاطع]] است، همین مسأله [[سنت]] [[خدا]] (یا به زبان دیگر، [[وعده الهی]]) را که [[علی]] {{ع}} از آن [[آگاهی]] کامل داشته است، اعلام می‌کند. آری، [[ولی خدا]] و کسی که مصداق {{متن قرآن|وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کسی که دانش کتاب نزد اوست» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> است، به [[سنن الهی]] عالم و واقف است و از خواست [[خدا]] و نظامات و قواعدی که در [[جهان]] ماده و مجردات قرار داده، به [[اذن]] [[خدا]] و به [[تعلیم]] او با اطلاع است.


علاوه بر این [[آیه کریمه]]، در سوره قصص در ضمن داستان استعلا و گردنکشی [[فرعون]]، این خواست و [[سنت]] [[خدا]] را صریحاً بیان فرموده است؛ چون معلوم است که این [[سنت الهی]] فقط در مورد [[موسی]] و [[فرعون]] نیست بلکه [[سنت]] عام الیه است و در مورد هر گروه [[مستضعف]] و [[مؤمن]]، و شخص یا دسته استضعاف‌گر در هر عصر و زمانی [[صادق]] است؛ اگر چه مصادیق آن، همه در یک ردیف نباشند و [[صدق]] این [[آیه]] و تطبیق آن و [[ظهور]] این [[سنت]] و قاعده، بر موردی ظاهرتر و آشکارتر از موارد دیگر می‌باشد. و لذا [[علی]] {{ع}} بعد از اینکه خبر از یک تحول بزرگ و [[انقلاب جهانی]] به نفع حزب [[حق]] و [[پیروان]] [[مکتب]] [[ولایت]] می‌دهد، این [[آیه]] را نیز [[تلاوت]] می‌فرماید؛ چون چنان‌که گفته شد، مفهوم [[آیه]]، اختصاص به عصر [[موسی]] و [[فرعون]] ندارد و عام و کلی است<ref>از عالی‌ترین بیانات راجع به این [[سنت]] و [[وعده الهی]] و [[فلسفه]] [[تاریخ]]، بیانات [[حضرت]] [[زینب]] {{س}} است که در [[خطبه]] تاریخی و بی‌نظیر که در مجلس [[یزید]] انشا فرمود، تذکر داد.در این مجلس که با برنامه و تشریفات بسیار جبارانه و مستکبرانه ترتیب یافته و [[وحشت]] و [[رعب]] آن، [[دل]] افراد عادی را می‌لرزاند و توانائی سخن گفتن را از آنها می‌گرفت، ابراز [[مخالفت]] و توبیخ و سرزنش و [[تحقیر]] [[یزید]] و اعلان رسمی محکومیت و انقراض [[حکومت]] او که خطر اعدام فوری داشت، از جانب یک نفر خانم [[اسیر]] و داغ دیده و [[مصیبت]] دیده، از [[معجزات]] بود. چنان‌که آن [[بلاغت]] و از [[قرآن مجید]] [[الهام]] گرفتن، سنجیده و به سامان گفتن، [[یزید]] و چاپلوسان درباری و مزدوران خود فروخته دستگاه را تحت تأثیر قرار دادن، [[کرامت]] و [[حقانیت]] [[اسلام]] و [[اهل بیت]] را اثبات نمودن، [[ستمگران]] و مستبدان را حقیر و [[پست]] شمردن، آن [[پیشگویی‌ها]] و خبر از آینده دادن و متلاشی شدن [[نظام]] یزیدی گفتن که هر جامعه‌شناس و روانشناس را مات و متحیر می‌سازد، از [[معجزات]] است. اگر کسی در این [[اعجاز]] [[تردید]] دارد، به او پیشنهاد می‌کنیم و از تمام بلغا و سخنوران ماهر می‌خواهیم که از این [[خطبه]] تاریخی و سخنان عقیله [[قریش]]، خطبه‌ای کوبنده‌تر، قاطع‌تر، محکوم‌کننده‌تر و مناسب‌تر با آن مجلس و موقف انشا نمایند. الحق این [[خطبه]] از نشانه‌های درخشان جلالت، [[حقیقت]]، [[فضیلت]] و [[عظمت]] [[اهل بیت]] [[رسالت]] است، و از [[خدا]] می‌خواهم که شرحی بر این [[خطبه]] بنگارم و به افتخار خدمتی به آن [[حضرت]] سرافراز گردم. در این [[خطبه]] [[قانون]] و [[سنت]] و [[وعده]] تخلف‌ناپذیر [[الهی]] (و به اصطلاح بعضی، [[فلسفه]] [[تاریخ]]) را [[زینب]] مطرح ساخته و در موقعی که به حسب ظاهر همه چیز تمام شده و بسیاری مأیوس و [[ناامید]] و [[تسلیم]] وضع [[حاکم]] می‌شوند و [[یزید]] بر اوضاع مسلط گردیده، در نهایت [[استبداد]] و استعباد [[سلطنت]] می‌نماید، طرفداران [[حق]] و حزب [[حق]] و [[شیعیان]] [[اهل بیت]] را از [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[نجات]] می‌دهد و [[اهل بیت]] و [[هدف‌ها]] و مقاصدشان را فاتح و پیروز، و [[بنی امیه]] و حزب استعبادگر را مغلوب و [[شکست]] خورده معرفی می‌فرماید و اعلام می‌کند که از [[کرامت]] [[اهل حق]] چیزی کم نشد و بر [[اهل باطل]] چیزی افزوده نگشت و هر چه [[یزید]] کوشش و [[تلاش]] کند و [[اهل حق]] را بکشد و از میان بردارد و بر کید و [[کینه]] و [[ستمگری]] بیفزاید، نمی‌تواند ارتجاع و [[ارتداد]] [[جاهلیت]] را تجدید کند و از [[پیشرفت]] [[انقلاب]] [[اسلام]] جلوگیری نماید و [[نور]] [[خدا]] را خاموش سازد. آری، [[زینب]] به آینده درخشان [[اسلام]] و [[اهل بیت]] و آثار [[نجات]] بخش [[انقلاب]] برادرش [[حسین]] {{ع}} صد در صد [[اطمینان]] داشت و می‌دانست راهی را که برادرش رفته است [[راه خدا]]، راه [[حق]] و راه [[تاریخ]] است.در [[کربلا]] روز یازدهم [[محرم]]، در آن هنگامی که او را به [[اسارت]] عازم [[کوفه]] کرده بودند و ابدان [[پاک]] شهدای راه [[حق]] روی [[زمین]] افتاده بود، همین خبر را می‌داد و آینده را می‌دید.در مجلس [[یزید]] نیز با همین منطق محکم، مجلس را قبضه کرد و [[یزید]] را چنان کوبید و در آن دادگاه [[تاریخ]]، چنان محکوم کرد که [[یزید]] نتوانست یک کلمه از خود [[دفاع]] نماید، یا آنکه غیظ و [[خشم]] خود را با تصمیم جنایت دیگر فرو بنشاند.اینک این قسمتی از [[خطبه]] را که خطاب به [[یزید]] است بخوانید و در معنی [[انتظار]]، تأمل فرمایید:{{عربی|"ثُمَّ كِدْ كَيْدَكَ وَ اِجْهَدْ جُهْدَكَ فَوَ اَللَّهِ اَلَّذِي شَرَّفَنَا بِالْوَحْيِ وَ اَلْكِتَابِ وَ اَلنُّبُوَّةِ وَ اَلاِنْتِخَابِ لاَ تُدْرِكُ أَمَدَنَا وَ لاَ تَبْلُغُ غَايَتَنَا وَ لاَ تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لاَ يُرْحَضُ عَنْكَ عَارُنَا"}}؛ پس تمام مکر و حیله ات را بکار گیر و تمام کوششت را انجام ده، که قسم به خدایی که ما را مشرف به [[وحی]] و کتاب و [[نبوت]] و [[انتخاب]] نمود هرگز نمی‌توانی عمق و نهایت ما را [[درک]] کنی و ذکر و یاد ما را محو نمایی، و آن عاری که بر ما وارد نمودی از تو زدوده نخواهد شد. ([[احتجاج]] [[طبرسی]]، چاپ بیروت، ص۳۰۹). و به این قاعده [[الهی]] و [[قانون]] [[تاریخ]]، شخص [[امام]] {{ع}} نیز در ضمن جریان [[نهضت]] [[کربلا]] مکرر تصریح فرمود، که شرح و تفصیل آن از حدود این مقاله مختصر خارج است</ref>.  
علاوه بر این [[آیه کریمه]]، در سوره قصص در ضمن داستان استعلا و گردنکشی [[فرعون]]، این خواست و [[سنت]] [[خدا]] را صریحاً بیان فرموده است؛ چون معلوم است که این [[سنت الهی]] فقط در مورد [[موسی]] و [[فرعون]] نیست بلکه [[سنت]] عام الیه است و در مورد هر گروه [[مستضعف]] و [[مؤمن]]، و شخص یا دسته استضعاف‌گر در هر عصر و زمانی [[صادق]] است؛ اگر چه مصادیق آن، همه در یک ردیف نباشند و [[صدق]] این [[آیه]] و تطبیق آن و [[ظهور]] این [[سنت]] و قاعده، بر موردی ظاهرتر و آشکارتر از موارد دیگر می‌باشد. و لذا [[علی]] {{ع}} بعد از اینکه خبر از یک تحول بزرگ و [[انقلاب جهانی]] به نفع حزب [[حق]] و [[پیروان]] [[مکتب]] [[ولایت]] می‌دهد، این [[آیه]] را نیز [[تلاوت]] می‌فرماید؛ چون چنان‌که گفته شد، مفهوم [[آیه]]، اختصاص به عصر [[موسی]] و [[فرعون]] ندارد و عام و کلی است<ref>از عالی‌ترین بیانات راجع به این [[سنت]] و [[وعده الهی]] و [[فلسفه]] [[تاریخ]]، بیانات [[حضرت]] [[زینب]] {{س}} است که در [[خطبه]] تاریخی و بی‌نظیر که در مجلس [[یزید]] انشا فرمود، تذکر داد.در این مجلس که با برنامه و تشریفات بسیار جبارانه و مستکبرانه ترتیب یافته و [[وحشت]] و [[رعب]] آن، [[دل]] افراد عادی را می‌لرزاند و توانائی سخن گفتن را از آنها می‌گرفت، ابراز [[مخالفت]] و توبیخ و سرزنش و [[تحقیر]] [[یزید]] و اعلان رسمی محکومیت و انقراض [[حکومت]] او که خطر اعدام فوری داشت، از جانب یک نفر خانم [[اسیر]] و داغ دیده و [[مصیبت]] دیده، از [[معجزات]] بود. چنان‌که آن [[بلاغت]] و از [[قرآن مجید]] [[الهام]] گرفتن، سنجیده و به سامان گفتن، [[یزید]] و چاپلوسان درباری و مزدوران خود فروخته دستگاه را تحت تأثیر قرار دادن، [[کرامت]] و [[حقانیت]] [[اسلام]] و [[اهل بیت]] را اثبات نمودن، [[ستمگران]] و مستبدان را حقیر و [[پست]] شمردن، آن [[پیشگویی‌ها]] و خبر از آینده دادن و متلاشی شدن [[نظام]] یزیدی گفتن که هر جامعه‌شناس و روانشناس را مات و متحیر می‌سازد، از [[معجزات]] است. اگر کسی در این [[اعجاز]] [[تردید]] دارد، به او پیشنهاد می‌کنیم و از تمام بلغا و سخنوران ماهر می‌خواهیم که از این [[خطبه]] تاریخی و سخنان عقیله [[قریش]]، خطبه‌ای کوبنده‌تر، قاطع‌تر، محکوم‌کننده‌تر و مناسب‌تر با آن مجلس و موقف انشا نمایند. الحق این [[خطبه]] از نشانه‌های درخشان جلالت، [[حقیقت]]، [[فضیلت]] و [[عظمت]] [[اهل بیت]] [[رسالت]] است، و از [[خدا]] می‌خواهم که شرحی بر این [[خطبه]] بنگارم و به افتخار خدمتی به آن [[حضرت]] سرافراز گردم. در این [[خطبه]] [[قانون]] و [[سنت]] و [[وعده]] تخلف‌ناپذیر [[الهی]] (و به اصطلاح بعضی، [[فلسفه]] [[تاریخ]]) را [[زینب]] مطرح ساخته و در موقعی که به حسب ظاهر همه چیز تمام شده و بسیاری مأیوس و [[ناامید]] و [[تسلیم]] وضع [[حاکم]] می‌شوند و [[یزید]] بر اوضاع مسلط گردیده، در نهایت [[استبداد]] و استعباد [[سلطنت]] می‌نماید، طرفداران [[حق]] و حزب [[حق]] و [[شیعیان]] [[اهل بیت]] را از [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[نجات]] می‌دهد و [[اهل بیت]] و [[هدف‌ها]] و مقاصدشان را فاتح و پیروز، و [[بنی امیه]] و حزب استعبادگر را مغلوب و [[شکست]] خورده معرفی می‌فرماید و اعلام می‌کند که از [[کرامت]] [[اهل حق]] چیزی کم نشد و بر [[اهل باطل]] چیزی افزوده نگشت و هر چه [[یزید]] کوشش و [[تلاش]] کند و [[اهل حق]] را بکشد و از میان بردارد و بر کید و [[کینه]] و [[ستمگری]] بیفزاید، نمی‌تواند ارتجاع و [[ارتداد]] [[جاهلیت]] را تجدید کند و از [[پیشرفت]] [[انقلاب]] [[اسلام]] جلوگیری نماید و [[نور]] [[خدا]] را خاموش سازد. آری، [[زینب]] به آینده درخشان [[اسلام]] و [[اهل بیت]] و آثار [[نجات]] بخش [[انقلاب]] برادرش [[حسین]] {{ع}} صد در صد [[اطمینان]] داشت و می‌دانست راهی را که برادرش رفته است [[راه خدا]]، راه [[حق]] و راه [[تاریخ]] است.در [[کربلا]] روز یازدهم [[محرم]]، در آن هنگامی که او را به [[اسارت]] عازم [[کوفه]] کرده بودند و ابدان [[پاک]] شهدای راه [[حق]] روی [[زمین]] افتاده بود، همین خبر را می‌داد و آینده را می‌دید.در مجلس [[یزید]] نیز با همین منطق محکم، مجلس را قبضه کرد و [[یزید]] را چنان کوبید و در آن دادگاه [[تاریخ]]، چنان محکوم کرد که [[یزید]] نتوانست یک کلمه از خود [[دفاع]] نماید، یا آنکه غیظ و [[خشم]] خود را با تصمیم جنایت دیگر فرو بنشاند.اینک این قسمتی از [[خطبه]] را که خطاب به [[یزید]] است بخوانید و در معنی [[انتظار]]، تأمل فرمایید:{{عربی|"ثُمَّ كِدْ كَيْدَكَ وَ اِجْهَدْ جُهْدَكَ فَوَ اَللَّهِ اَلَّذِي شَرَّفَنَا بِالْوَحْيِ وَ اَلْكِتَابِ وَ اَلنُّبُوَّةِ وَ اَلاِنْتِخَابِ لاَ تُدْرِكُ أَمَدَنَا وَ لاَ تَبْلُغُ غَايَتَنَا وَ لاَ تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لاَ يُرْحَضُ عَنْكَ عَارُنَا"}}؛ پس تمام مکر و حیله ات را بکار گیر و تمام کوششت را انجام ده، که قسم به خدایی که ما را مشرف به [[وحی]] و کتاب و [[نبوت]] و [[انتخاب]] نمود هرگز نمی‌توانی عمق و نهایت ما را [[درک]] کنی و ذکر و یاد ما را محو نمایی، و آن عاری که بر ما وارد نمودی از تو زدوده نخواهد شد. ([[الاحتجاج]] [[طبرسی]]، چاپ بیروت، ص۳۰۹). و به این قاعده [[الهی]] و [[قانون]] [[تاریخ]]، شخص [[امام]] {{ع}} نیز در ضمن جریان [[نهضت]] [[کربلا]] مکرر تصریح فرمود، که شرح و تفصیل آن از حدود این مقاله مختصر خارج است</ref>.  
و ظاهرترین مصداق این [[آیه]] در [[تاریخ]] همان انقلابی است که به [[رهبری]] [[حضرت مهدی]]، [[قائم آل محمد]] {{ع}} بر پا می‌شود. انقلابی که حتماً واقع خواهد شد و خواست [[خدا]] و [[سنت الهی]] است. {{متن قرآن|وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}}<ref>«و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۲.</ref>.
و ظاهرترین مصداق این [[آیه]] در [[تاریخ]] همان انقلابی است که به [[رهبری]] [[حضرت مهدی]]، [[قائم آل محمد]] {{ع}} بر پا می‌شود. انقلابی که حتماً واقع خواهد شد و خواست [[خدا]] و [[سنت الهی]] است. {{متن قرآن|وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}}<ref>«و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۲.</ref>.


۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش