نامۀ ۳۹ نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
جز (جایگزینی متن - 'سخن امام علی' به 'سخن امام علی') |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[امام علی]] {{ع}} از آنجا که [[وظیفه]] هدایتگریاش اقتضا میکرد، همواره در [[اندیشه]] [[اصلاح]] [[مردمان]] بود و در این زمینه [[دوست]] و [[دشمن]] برایش یکسان بودند. از اینرو بسیاری از [[نامههای نهج البلاغه]] به منظور [[هدایت]] [[دشمنان]] آن [[حضرت]] نگاشته شده است. [[امام]] در این [[نامه]] تصویر [[زندگی]] جاهلانه [[عمرو بن عاص]] را بیان میکند. [[امام]] خطاب به او فرمود: "تو [[مردانگی]] خد را بهخاطر مردی تبهکار و پردهدر از دست دادی؛ مردی که در محفلش به شخص بزرگوار توهین میکند و در اثر معاشرتش، شخص بردبار را به [[نادانی]] میکشد. پس [[قلب]] تو پیرو [[قلب]] او شده است، چنانکه [[باطن]] و [[سرشت]] تو هم [[سرشت]] اوست. در نتیجه [[دینداری]]، [[امانتداری]]، [[دنیا]] و آخرتت را به باد داد و [[خداوند]] از [[باطن]] تو [[آگاه]] است"<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 784.</ref>. | *[[امام علی]] {{ع}} از آنجا که [[وظیفه]] هدایتگریاش اقتضا میکرد، همواره در [[اندیشه]] [[اصلاح]] [[مردمان]] بود و در این زمینه [[دوست]] و [[دشمن]] برایش یکسان بودند. از اینرو بسیاری از [[نامههای نهج البلاغه]] به منظور [[هدایت]] [[دشمنان]] آن [[حضرت]] نگاشته شده است. [[امام]] در این [[نامه]] تصویر [[زندگی]] جاهلانه [[عمرو بن عاص]] را بیان میکند. [[امام]] خطاب به او فرمود: "تو [[مردانگی]] خد را بهخاطر مردی تبهکار و پردهدر از دست دادی؛ مردی که در محفلش به شخص بزرگوار توهین میکند و در اثر معاشرتش، شخص بردبار را به [[نادانی]] میکشد. پس [[قلب]] تو پیرو [[قلب]] او شده است، چنانکه [[باطن]] و [[سرشت]] تو هم [[سرشت]] اوست. در نتیجه [[دینداری]]، [[امانتداری]]، [[دنیا]] و آخرتت را به باد داد و [[خداوند]] از [[باطن]] تو [[آگاه]] است"<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 784.</ref>. | ||
*[[عمروعاص]] [[دین]] خود را پیرو دنیای [[معاویه]] قرار داد. عمرو با [[معاویه]] [[بیعت]] نکرد، مگر طبق قراری که براساس آن از [[معاویه]] تضمین گرفته و [[معاویه]] نیز [[تعهد]] قطعی کرده بود که [[حکومت مصر]] را در [[آینده]] به او خواهد سپرد. وانگهی [[اموال]] فراوان و زمینهای حاصل خیز بسیار در حال به او واگذار کند و به دو پسر و غلامان [[عمرو عاص]] چندان بدهد که چشم ایشان را پر کند. اما [[سخن امام | *[[عمروعاص]] [[دین]] خود را پیرو دنیای [[معاویه]] قرار داد. عمرو با [[معاویه]] [[بیعت]] نکرد، مگر طبق قراری که براساس آن از [[معاویه]] تضمین گرفته و [[معاویه]] نیز [[تعهد]] قطعی کرده بود که [[حکومت مصر]] را در [[آینده]] به او خواهد سپرد. وانگهی [[اموال]] فراوان و زمینهای حاصل خیز بسیار در حال به او واگذار کند و به دو پسر و غلامان [[عمرو عاص]] چندان بدهد که چشم ایشان را پر کند. اما [[سخن امام علی]] {{ع}} درباره [[معاویه]] که فرمود: "[[گمراهی]] او [[آشکار]] است"، سخنی درست و صواب است، زیرا هر [[ستمگری]] [[گمراه]] است.[[معاویه]] پردهها را دریده و مردی بسیار سبکسر بود، همنشینان یاوهگو و افسانهسرا داشت و هیچگاه موقر و موجه نبود. جامههای ابریشمی و دیبا میپوشید و در جامهای زرین و سیمین میآشامید و سوار بر مرکبهایی میشد که زین آراسته به سیم و زر داشت و جلهای دیبا و پارچههای ابریشمی رنگارنگ بر آنها مینهاد. در آن روزگار [[جوان]] بود و [[جوانی]] میکرد و مستی [[جوانی]] و [[حکومت]] و [[قدرت]] در او جمع بود. [[مردم]] در کتابهای [[سیره]] [[نقل]] کردهاند که او به روزگار [[حکومت]] [[عثمان]] در [[شام]] بادهنوشی میکرد. [[امام]] خطاب به عمرو، [[معاویه]] را معرفی میکند و او را [[اسیر]] [[دنیاخواهی]] [[معاویه]] میداند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 785.</ref>. | ||
==فرازی از [[نامه]]== | ==فرازی از [[نامه]]== | ||
*تو دینت را پیرو دنیای کسی کردی که گمراهیاش [[آشکار]] است و [[زشتی]] او پدیدار. آزادمرد را در مجلس خویش به [[زشتی]] یاد میکند و بردبار را به هنگام آمیزش، سفیه میشمارد. تو سر در پی او نهادی و به طلب زیادت او ایستادی، چون سگ که پی شیر رود و به چنگال آن نگرد و زیادت شکار او را [[انتظار]] برد. پس [[دنیا]] و [[آخرت]] خود را به باد دادی و اگر خواهان [[حق]] بودی بر آنچه میخواستی دست مینهادی. اگر [[خدا]] مرا بر تو و پسر [[ابوسفیان]] مسلط ساخت. سزای کاری را که کردید بدهم و اگر مرا عاجز کردن توانید و خود پایدار مانید، آنچه پیش روی شماست برای شما بدتر است (که آن [[عذاب]] خداست)<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 785.</ref>. | *تو دینت را پیرو دنیای کسی کردی که گمراهیاش [[آشکار]] است و [[زشتی]] او پدیدار. آزادمرد را در مجلس خویش به [[زشتی]] یاد میکند و بردبار را به هنگام آمیزش، سفیه میشمارد. تو سر در پی او نهادی و به طلب زیادت او ایستادی، چون سگ که پی شیر رود و به چنگال آن نگرد و زیادت شکار او را [[انتظار]] برد. پس [[دنیا]] و [[آخرت]] خود را به باد دادی و اگر خواهان [[حق]] بودی بر آنچه میخواستی دست مینهادی. اگر [[خدا]] مرا بر تو و پسر [[ابوسفیان]] مسلط ساخت. سزای کاری را که کردید بدهم و اگر مرا عاجز کردن توانید و خود پایدار مانید، آنچه پیش روی شماست برای شما بدتر است (که آن [[عذاب]] خداست)<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 785.</ref>. |
نسخهٔ ۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۷
مقدمه
- امام علی (ع) از آنجا که وظیفه هدایتگریاش اقتضا میکرد، همواره در اندیشه اصلاح مردمان بود و در این زمینه دوست و دشمن برایش یکسان بودند. از اینرو بسیاری از نامههای نهج البلاغه به منظور هدایت دشمنان آن حضرت نگاشته شده است. امام در این نامه تصویر زندگی جاهلانه عمرو بن عاص را بیان میکند. امام خطاب به او فرمود: "تو مردانگی خد را بهخاطر مردی تبهکار و پردهدر از دست دادی؛ مردی که در محفلش به شخص بزرگوار توهین میکند و در اثر معاشرتش، شخص بردبار را به نادانی میکشد. پس قلب تو پیرو قلب او شده است، چنانکه باطن و سرشت تو هم سرشت اوست. در نتیجه دینداری، امانتداری، دنیا و آخرتت را به باد داد و خداوند از باطن تو آگاه است"[۱].
- عمروعاص دین خود را پیرو دنیای معاویه قرار داد. عمرو با معاویه بیعت نکرد، مگر طبق قراری که براساس آن از معاویه تضمین گرفته و معاویه نیز تعهد قطعی کرده بود که حکومت مصر را در آینده به او خواهد سپرد. وانگهی اموال فراوان و زمینهای حاصل خیز بسیار در حال به او واگذار کند و به دو پسر و غلامان عمرو عاص چندان بدهد که چشم ایشان را پر کند. اما سخن امام علی (ع) درباره معاویه که فرمود: "گمراهی او آشکار است"، سخنی درست و صواب است، زیرا هر ستمگری گمراه است.معاویه پردهها را دریده و مردی بسیار سبکسر بود، همنشینان یاوهگو و افسانهسرا داشت و هیچگاه موقر و موجه نبود. جامههای ابریشمی و دیبا میپوشید و در جامهای زرین و سیمین میآشامید و سوار بر مرکبهایی میشد که زین آراسته به سیم و زر داشت و جلهای دیبا و پارچههای ابریشمی رنگارنگ بر آنها مینهاد. در آن روزگار جوان بود و جوانی میکرد و مستی جوانی و حکومت و قدرت در او جمع بود. مردم در کتابهای سیره نقل کردهاند که او به روزگار حکومت عثمان در شام بادهنوشی میکرد. امام خطاب به عمرو، معاویه را معرفی میکند و او را اسیر دنیاخواهی معاویه میداند[۲].
فرازی از نامه
- تو دینت را پیرو دنیای کسی کردی که گمراهیاش آشکار است و زشتی او پدیدار. آزادمرد را در مجلس خویش به زشتی یاد میکند و بردبار را به هنگام آمیزش، سفیه میشمارد. تو سر در پی او نهادی و به طلب زیادت او ایستادی، چون سگ که پی شیر رود و به چنگال آن نگرد و زیادت شکار او را انتظار برد. پس دنیا و آخرت خود را به باد دادی و اگر خواهان حق بودی بر آنچه میخواستی دست مینهادی. اگر خدا مرا بر تو و پسر ابوسفیان مسلط ساخت. سزای کاری را که کردید بدهم و اگر مرا عاجز کردن توانید و خود پایدار مانید، آنچه پیش روی شماست برای شما بدتر است (که آن عذاب خداست)[۳].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 784.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 785.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 785.