وقف در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==)) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:وقف]] | [[رده:وقف]] | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] |
نسخهٔ ۱۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۳۴
سنتی اجتماعی - دینی و از پشتوانههای اقتصادی آیینهای عزاداری و زیارت
«وقف» (ج: اوقاف) در لغت به معنای ایستادن، حبسکردن و جلوگیریکردن، و در اصطلاح، عملی دینی است که در آن، فرد از بخشی از دارایی خود سلب مالکیت کرده و آن را پشتوانه مالی انجام کاری قرار میدهد. به دارایی وقف شده «موقوفه» و به شخصی وقفکننده «واقف» گفته میشود. از دیرباز وقف و اشکال مشابه آن در فرهنگها و ادیان مختلف وجود داشته است. در فرهنگ اسلامی، وقف جایگاه مهمی در بهبودبخشی وضعیت اجتماعی - اقتصادی جامعه داشته و از مهمترین سازوکارهای محرومیتزدایی و نیز ترویج و تبلیغ دین بوده است.
در قرآن مشخصاً از وقف نامی برده نشده است؛ گرچه به دفعات بر مضمون اصلی وقف یعنی انفاق، انجام کار خیر و کمک به نیازمندان تأکید شده است. در دیگر منابع دینی از وقف به عنوان مصداق «صدقه جاریه» و «باقیات صالحات» نام برده شده است. در سیره پیامبر اکرم(ص)، حضرت زهرا(س) و امامان شیعه به ویژه امام علی(ع) به وقف توجه ویژهای شده و ایشان علاوه بر آنکه خود از واقفان بودند، دیگران را نیز به انجام این عمل ترغیب میکردند. از جمله موقوفات مشهور پیامبر، باغهای «مخیریق» برای بنیهاشم و نخلستان «بویره» در منطقه قبا برای فقیران بوده است. امام علی(ع) نیز اهتمام زیادی به وقف داشت و چاهها، باغها، مساجد و زمینهای بسیاری را برای مسلمانان و به ویژه مستمندان وقف کرد. شیخ بهایی در کشکول خود روایتی را نقل کرده که طبق آن امام حسین(ع) زمینهای کربلا را از اهل نینوا و غاضریه به ۶۰ هزار درهم خرید و وقف خود آنان کرد؛ مشروط بر آنکه زائرانش را به سوی قبرش راهنمایی کنند و به مدت سه روز از ایشان پذیرایی کنند. در روایت دیگری هم از امام صادق(ع) نقل شده که پدرش امام باقر(ع) وصیت کرده بود بخشی از مالش را به مدت ۱۰ سال برای عزاداری در موسم حج وقف کنند. پس از پیامبر(ص) و اهلبیت، سنت وقف در بین مسلمانان استمرار یافت. به ویژه در دوره خلافت عباسی، شمار موقوفات در تمام ممالک اسلامی فزونی بسیار یافت و امرا، وزرا و تجار موقوفات بسیاری برای امور عامالمنفعه از خود به یادگار گذاردند.
سابقه وقف در ایران به پیش از ورود اسلام بر میگردد. در ایران باستان نذورات و وقف اموال توسط شاهان، بزرگان، مالکان و کشاورزان برای آتشگاهها و معابد متداول بود. همچنین در اواخر دوره ساسانیان، نهادهایی برای کمک به نیازمندان و احداث تأسیسات عامالمنفعه به وجود آمد.
ظاهراً نخستین بار در دوره سامانیان تشکیلاتی رسمی در دولت به نام «دیوان اوقاف» برای رسیدگی به امور مساجد و اراضی موقوفه ایجاد شد. تا پیش از آن اداره اوقاف را قضات هر منطقه برعهده داشتند. اما از آن به بعد، اداره این امور را دولتها برعهده گرفتند و بخشی از درآمد آنها نیز از این طریق تأمین میشد. در دوره سلجوقیان اوقاف گسترش نسبتاً زیادی یافت و نظارت ویژهای از طرف حکومت مرکزی بر موقوفات اعمال شد. در آن دوره، به ویژه در برههای که خواجه نظامالملک منصب وزارت را برعهده داشت، موقوفات زیادی برای احداث، نگهداری و اداری مدارس نظامیه به وجود آمد. در اوایل دوره مغولان، بسیاری از املاک موقوفه توسط ایشان مصادره شد. اما پس از اسلام آوردن مغولان، آنها مشوق وقف شدند و به ویژه در دوره غازانخان موقوفات زیادی برای امور خیریه ایجاد شد. بیشترین توسعه اوقاف مربوط به دوره صفویه است. در آن دوره، شاهان صفوی بسیاری از اموال و املاک را وقف کردند. بیش از همه شاه عباس اول به توسعه وقف اهتمام داشت. از جمله مشهور است که در سال ۱۰۱۵ یا ۱۰۱۶ق، وی تصمیم گرفت همه املاک و رقبات و نیز بناهای گوناگونی که در اصفهان و اطراف آن داشت را وقف چهارده معصوم کند. به تبعیت از شاهان، حاکمان مناطق نیز املاک فراوانی را در سراسر مملکت به صورت وقف درآوردند. از دوره نادرشاه و پس از آنکه وی دستور به مصادره بسیاری از موقوفات داد، وقف دچار افول شد و هرچند در دوره زندیان و بیش از آن در دوره قاجار دوباره تلاشهایی برای رونقبخشی به آن صورت گرفت، اما دیگر جایگاه قبلی خود را باز نیافت. گرچه پس از انقلاب اسلامی، تلاشهایی برای احیا و گسترش وقف شده است.
در کشورهای اروپایی نیز نهادی مشابه وقف در قالب «تِراست» (trust)، حداقل از سدههای میانه رواج داشته و دارد و امروزه بنیادهای وقفی بسیاری در اروپا و آمریکا به ارائه خدمات عامالمنفعه اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی میپردازند که ازجمله مشهورترین آنها «بنیاد نوبل» در سوئد و «مؤسسه بیل گیتس» و بنیادهای «فورد» و «راکفلر» در آمریکا را میتوان نام برد.
در فقه مذاهب اسلامی، با تفاوتهایی بین منابع شیعه و سنی، مجموعه شروطی را برای وقف برشمردهاند که قابلیت بقای موقوف و ممنوعیت هرگونه دخل و تصرف در آن توسط واقف در مدت وقف از جمله آنها است. برای هر وقف، وقف نامهای نوشته میشود که در آن مشخصات واقف، مشخصات و شرایط متولی، حدود و ثغور دقیق موقوفه و کاربریها و موارد مصرف عواید آن با ذکر جزئیات ثبت میشود. در گذشته این وقفنامهها را یک یا چند نفر از علما و بزرگان محلی مهر و امضا کرده و اصطلاحاً بر صحت مفاد آن اظهار شهادت میکردند. اما امروزه وقفنامهها در سازمانهای رسمی و دولتی مانند «سازمان اوقاف و امور خیریه» در ایران و «دیوان الوقف الشیعی» در عراق ثبت رسمی میشوند.
چهار عنصر اصلی را برای وقف میتوان برشمرد:
- بانی و مؤسس (واقِف)؛ واقفان نوعاً از بین صاحب منصبان و رجال حکومتی، علما، تجار و متدینین متمول بودهاند. البته تنوع موضوعات و سیالیت قالب وقف که هیچ محدودیتی از نظر ارزش مالی موقوفه بر آن مترتب نیست، امکان انجام وقفهای کوچک را برای طبقات پایینتر نیز فراهم کرده است. از نکات جالب توجه آنکه بخش مهمی از موقوفات، خصوصاً در دوره صفویه توسط زنان، به ویژه زنان صاحب منصب یا همسران رجال حکومتی صورت گرفته است که نشان از استقلال مالی ایشان دارد. از مشهورترین زنان واقف میتوان گوهرشاد آغا ۔ همسرشاهرخ تیموری-، ترکان خاتون - ملکه ایلخانی-، دلارام خانم - همسرشاه عباس اول - و زینب بیگم - دختر امیرمحمد اردستانی شیخ الاسلام - را نام برد. واقفان انگیزههای مختلفی برای وقف دارایی خود داشته و دارند؛ اعم از انگیزههای مذهبی (مانند کسب رضای خدا و اهلبیت و ابراز محبت به بزرگان دینی)، اقتصادی (مانند حمایت از اولاد و خانواده)، اجتماعی (مانند کسب شهرت و وجهه)، سیاسی (مانند تثبیت قدرت) و شخصی (مانند ایجاد پشتوانه مالی خانوادگی).
- مدیر وقف (تولیت)؛ مدیریت امور مربوط به هر موقفه، با متولی با تولیت آن است که توسط واقف یا طبق شرایط مندرج در وقفنامه مشخص شده است. معمولاً از محل وقف، بخش مشخصی جهت اجرت متولی و در صورت نیاز دیگر خادمان موقوفه اختصاص داده میشود. تولیت موقوفات، به دلایل اقتصادی و سیاسی، در طول تاریخ از مسائل پر مناقشه بوده است. به ویژه در مقاطعی که حکومتها و دولتها سعی در بسط کنترل و مدیریت خود بر موقوفات داشتهاند. رایجترین نوع تولیت، تولیت موروثی است که در آن واقفان معمولاً تولیت موقوفات خود را تا پایان عمر خود برعهده دارند و پس از خود، این کار را به فرزندان و نسلهای بعدی خود میسپارند. در گذشته برخی واقفان، از علما و روحانیان میخواستند که تولیت موقوفاتشان را عهدهدار شوند. همین امر یکی از پشتوانههای اقتصادی بخشی از روحانیت محسوب میشد. اما در دوره رضاشاه با تصویب قانون جدید اوقاف، دولت جایگزین روحانیان متولی شد و روحانیت از این پشتوانه مالی مهم محروم شد.
- موضوع وقف (موقوفه)؛ نوع و جنس موقوفات طیف متنوعی را شامل میشود که نتیجه تفاوت تفسیر و رویکرد به وقف در مقاطع مختلف بوده است. اغلب موقوفات در قالب زمین، مِلک و ساختمان بودهاند، اما در وقفهای کوچک گاه یک شیء هم موضوع وقف است. همچنین در کنار موقوفات دارای ارزش مادی، با توسعه مفهوم وقف به ویژه در دوره معاصر، موقوفات معنوی هم به گستره وقف افزوده شدهاند؛ نظیر وقف یک رسم و آیین یا حتی یک قطعه شعر. به عنوان مثال در روستای قورتان - حوالی زواره اصفهان – در دهه محرم، آیین عزاداری منحصر به فردی برگزار میشود که طبق باور اهالی، وقف آن روستا شده است و عزاداران، در پایان آن آیین، با خواندن شعری، بر کسی که آیین وقفی را به جای دیگری ببرد، لعن میفرستند.
- اهداف وقف و بهره برندگان از آن (موقوف علیهم)؛ وقف، کاربردها و اهداف مختلفی داشته و دارد که مهمترین و رایجترین آنها را میتوان در این چند دسته گنجاند:
- کاربرد فرهنگی و آموزشی از رایجترین اشکال وقف، احداث مؤسسات آموزشی و حوزههای علمیه و نیز راهاندازی کتابخانهها بوده است. مدارس نظامیه در بغداد، رَبع رشیدی در تبریز، جده کوچک و جده بزرگ و نیمآور در اصفهان و سپهسالار در تهران از مشهورترین نمونههای تاریخی مؤسسات آموزشی وقفیاند.
- کاربرد اجتماعی: ارائه خدمات عامالمنفعه از طریق احداث مراکز بهداشتی و درمانی، کاروانسرا، حمام، آب انبار و... و کمک به نیازمندان از دیگر کاربردهای مهم وقف بوده است.
- کاربرد اقتصادی: از دیرباز، وقف به عنوان ابزاری برای حفظ اموال و تأمین پشتوانه اقتصادی خانواده و نسلهای بعدی کاربرد داشته است. به ویژه در مقاطعی که جامعه با نابهسامانیهای سیاسی و بیثباتی اقتصادی مواجه بوده است.
- کاربرد مذهبی: از مهمترین کاربردهای وقف، کاربردهای مذهبی است. این دسته کاربردها را به چند گروه کلی میتوان تقسیم کرد:
- توسعه اماکن مذهبی: از نخستین کارکردهای وقف در جامعه اسلامی، وقف زمین جهت احداث مسجد بوده است. در دورههای بعد و با ظهور دیگر اماکن مذهبی، حسینیه و تکیه هم به این فهرست افزوده شدند. همچنین وقف اموال جهت نگهداری و تعمیر و تأمین هزینههای جاری اماکن مذهبی نیز رواج داشته است. در مقاطعی از جمله در دوره تیموریان، خانقاهها نیز در فهرست مکانهایی بودند که با کمک وقف نگهداری میشدند.
- توسعه مزارات: در بین شیعیان، وقف برای احداث، نگهداری و توسعه اماکن متبرکه و مزار امامان و امامزادگان از موارد پرکاربرد وقف بوده است. مهمترین مصادیق اینگونه از وقف، موقوفات عتبات عالیات در عراق و حرمهای امام رضا(ع) در مشهد و حضرت معصومه در قم بوده است.
- زیارت: بخشی از وقفهای مذهبی جهت تسهیل امر زیارت اماکن متبرکه، خدماترسانی به زائران و فراهم کردن امکانات رفاهی در مسیرها و نیز در شهرهای زیارتی (احداث زائرسرا و...) و تدابیری برای اطعام زائران بوده است که نقش مؤثری در افزایش سفرهای زیارتی داشتهاند.
- برگزاری مجالس و آیینهای مذهبی: از دوره صفویه تا امروز، بخش مهمی از موقوفات شیعیان در جهت برگزاری مجالس و آیینهای مذهبی (جلسات قرآن و دعاخوانی، مراسم احیای شبهای قدر، جشنها و عزاداریها به ویژه عزاداری عاشورا) و تأمین لوازم و امکانات آنها بوده است. این گروه از موقوفات، فهرست متنوعی را شامل میشوند؛ از احداث یا اختصاص مکانی خاص برای برگزاری مجالس گرفته تا وقف اشیای مورداستفاده در آیینها و تأمین هزینههای اطعام عزاداران و موارد دیگر. گستردگی این دسته از موقوفات تا حدی است که میتوان وقف را از جمله پشتوانههای اقتصادی برگزاری مجالس عزاداری دانست. در وقفنامههای مربوط به مجالس مذهبی، گاه به جزئیترین امور نیز توجه شده است. از تعیین سهمی مشخص برای دستمزد مجریان برنامه (روضهخوانها، وعاظ، تعزیهخوانها و...) تا هزینههای اطعام و حتی کیفیت اطعام و نوع غذا. به عنوان مثال شاه سلطان حسین صفوی در وقفنامه مربوط به «فرحآباد» معین کرده است که در دهه محرم، ۲۱ رمضان و روز اربعین مراسم عزاداری امام حسین(ع) برگزار شود؛ به این صورت که یک نفر «طالب علم عارف به احادیث» ابتدا تعزیه آن امام بخواند و سپس مراثی آن حضرت را بیان کند و زنان و مردان به تعزیهداری مشغول شوند و متولی موقوفه به مقداری که صلاح میداند به آن طالب علم اجرت دهد و بقیه آنچه باقی ماند را صرف «طبخ حلیم در شب عاشورا و در ایام مزبوره و نان گندم و سایر مأکولاتی که ضرور باشد» و نیز پرداخت اجرت کسانی بکنند که مشغول به خدمت هستند. همچنین قید کرده که چیزهای شیرین مانند حلوا و غیره تهیه نکنند و در آن مجلس نیاورند. در برخی وقفنامهها که بر اماکن مذهبی مانند مزار امامان، مساجد و مدارس وقف شدهاند نیز سهمی به برگزاری مراسم عزاداری در آن اماکن تخصیص یافته است. به عنوان مثال واقف تعیین کرده است در فلان مناسبت باید در مدرسه یا مسجد احداث شده توسط وی، مراسم روضهخوانی برگزار شود.
شکل دیگر وقفهای مرتبط با مجالس عزاداری، وقف اشیاء و ابزار مورد استفاده در آیینهای عزاداری (نظیر نخل، طشت، بیرق، کتل، علامت و...) بوده است. معمولاً واقفان، این اشیاء را برای یک مکان (حسینیه، تکیه و مسجد) یا یک هیئت مذهبی وقف میکنند و مرسوم است که نام واقف در گوشهای از شیء وقف شده درج میشود.[۱].