جز
جایگزینی متن - 'اقبال' به 'اقبال'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] {{پایان}} {{پایان}} == منابع == {{منابع}} +]] {{پایان مدخلهای وابسته}} == منابع == {{منابع}})) |
جز (جایگزینی متن - 'اقبال' به 'اقبال') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
فخرالدین در مجمعالبحرین در معنای خشوع فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا}}، فرموده: {{عربی|ای خضعت. خُشُوع و خضوع}}؛ یعنی [[تواضع]]، خواری، [[فروتنی]]، و از آن جمله است، قوله: {{متن قرآن|الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ}}، و خشوع در [[نماز]] را گفتهاند: [[خشیت]] [[قلب]] و تواضع است (یعنی [[ترس]] و [[بیم]] در قلب، و فروتنی است)، و گفتهاند: آن، نگاهکردن به محلّ [[سجده]] است؛ به [[دلیل]] این که [[پیامبر]]{{صل}} چشمش را به [[آسمان]] میانداخت، پس آنگاه که این [[آیه]] نازل گردید، پیامبر{{صل}} سرش را فرود آورد و به سجدهگاهش چشم دوخت، و قوله: {{متن قرآن|تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً}}<ref>«و از نشانههای او این است که زمین را پژمرده میبینی» سوره فصلت، آیه ۳۹.</ref>؛ یعنی خشک، و آن، کنایه از خواری و [[ذلت]] است، و قوله: {{متن قرآن|خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ}}<ref>«در حالی که دیدگانشان (از شرم و ترس) بر زمین دوخته است» سوره قلم، آیه ۴۳.</ref>؛ یعنی در آن [[روز]] به جهت لوچشدن چشم، و این که سیاهی چشم به کنار رفته است، [[قادر]] به نگاهکردن نیست، و قوله: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ}}؛ یعنی [[فروتنی]] ذلّتگونه. {{عربی|و خشع فی صلوته و دعائه}}؛ یعنی با [[دل]] و قلبش رو به سوی او تعالی آورد. فرق بین خشوع و [[خضوع]] در این است که تنوع در [[جسم]]، [[چشم]] و صورت بوده و خضوع، تنها در جسم است، و از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] شده که مردی در حال [[نماز]] با ریش خود [[بازی]] میکرد، و آن [[حضرت]]{{صل}} فرمود: اگر [[خشوع قلبی]] داشت، اعضای [[بدن]] او هم خشوع داشت، و بعضی شارحین این را [[دلیل]] دانستهاند بر اینکه خشوع در نماز هم در [[قلب]] است و هم در اعضا، اما خشوع در قلب، این است که دل خود را از هرچه [[همّت]] بر آن دارد و از هر چه از لوازم آن است، فارغ و آسوده بدارد، و در آن، چیزی جز [[عبادت]] و [[معبود]] [[راه]] ندهد، و اما خشوع در جوارح، این است که چشم خود را پایین اندازد و به چیزی توجّه نداشته باشد و بیهودهکاری نکند، و [[علی]]{{ع}} فرمود: به سمت راست و چپ توجّهی نکند و به کسی که در سمت راست او و در سمت چپ او ایستاده، متوجّه نباشد، و در [[حدیث]] است که: {{متن حدیث|فَقَالَ بِخُشُوعٍ اللَّهُ أَكْبَرُ}}؛ یعنی با [[آرامش]] و فروتنی توأم با [[ذلّت]] و [[اطمینان]] و بریدن از هر چیزی به سوی [[خدای تعالی]]<ref>مجمع البحرین، ص۳۴۹.</ref>. | فخرالدین در مجمعالبحرین در معنای خشوع فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا}}، فرموده: {{عربی|ای خضعت. خُشُوع و خضوع}}؛ یعنی [[تواضع]]، خواری، [[فروتنی]]، و از آن جمله است، قوله: {{متن قرآن|الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ}}، و خشوع در [[نماز]] را گفتهاند: [[خشیت]] [[قلب]] و تواضع است (یعنی [[ترس]] و [[بیم]] در قلب، و فروتنی است)، و گفتهاند: آن، نگاهکردن به محلّ [[سجده]] است؛ به [[دلیل]] این که [[پیامبر]]{{صل}} چشمش را به [[آسمان]] میانداخت، پس آنگاه که این [[آیه]] نازل گردید، پیامبر{{صل}} سرش را فرود آورد و به سجدهگاهش چشم دوخت، و قوله: {{متن قرآن|تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً}}<ref>«و از نشانههای او این است که زمین را پژمرده میبینی» سوره فصلت، آیه ۳۹.</ref>؛ یعنی خشک، و آن، کنایه از خواری و [[ذلت]] است، و قوله: {{متن قرآن|خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ}}<ref>«در حالی که دیدگانشان (از شرم و ترس) بر زمین دوخته است» سوره قلم، آیه ۴۳.</ref>؛ یعنی در آن [[روز]] به جهت لوچشدن چشم، و این که سیاهی چشم به کنار رفته است، [[قادر]] به نگاهکردن نیست، و قوله: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ}}؛ یعنی [[فروتنی]] ذلّتگونه. {{عربی|و خشع فی صلوته و دعائه}}؛ یعنی با [[دل]] و قلبش رو به سوی او تعالی آورد. فرق بین خشوع و [[خضوع]] در این است که تنوع در [[جسم]]، [[چشم]] و صورت بوده و خضوع، تنها در جسم است، و از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] شده که مردی در حال [[نماز]] با ریش خود [[بازی]] میکرد، و آن [[حضرت]]{{صل}} فرمود: اگر [[خشوع قلبی]] داشت، اعضای [[بدن]] او هم خشوع داشت، و بعضی شارحین این را [[دلیل]] دانستهاند بر اینکه خشوع در نماز هم در [[قلب]] است و هم در اعضا، اما خشوع در قلب، این است که دل خود را از هرچه [[همّت]] بر آن دارد و از هر چه از لوازم آن است، فارغ و آسوده بدارد، و در آن، چیزی جز [[عبادت]] و [[معبود]] [[راه]] ندهد، و اما خشوع در جوارح، این است که چشم خود را پایین اندازد و به چیزی توجّه نداشته باشد و بیهودهکاری نکند، و [[علی]]{{ع}} فرمود: به سمت راست و چپ توجّهی نکند و به کسی که در سمت راست او و در سمت چپ او ایستاده، متوجّه نباشد، و در [[حدیث]] است که: {{متن حدیث|فَقَالَ بِخُشُوعٍ اللَّهُ أَكْبَرُ}}؛ یعنی با [[آرامش]] و فروتنی توأم با [[ذلّت]] و [[اطمینان]] و بریدن از هر چیزی به سوی [[خدای تعالی]]<ref>مجمع البحرین، ص۳۴۹.</ref>. | ||
در مقدمه مرآةالانوار و مشکوةالاسرار، در معنای خشوع فرموده: خشوع، در لغت، [[تواضع]] [[سکون]] و تذلّل است، و در آن، معنای خضوع است. در [[تفسیر]] [[فرات]] بنابراهیم، از [[ابنعباس]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}}<ref>«از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بیگمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵.</ref>، آورده: البته، شخص [[خاشع]] آنکس است که در نماز [[فروتن]] باشد؛ آنکس که به آن | در مقدمه مرآةالانوار و مشکوةالاسرار، در معنای خشوع فرموده: خشوع، در لغت، [[تواضع]] [[سکون]] و تذلّل است، و در آن، معنای خضوع است. در [[تفسیر]] [[فرات]] بنابراهیم، از [[ابنعباس]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}}<ref>«از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بیگمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵.</ref>، آورده: البته، شخص [[خاشع]] آنکس است که در نماز [[فروتن]] باشد؛ آنکس که به آن اقبال کند؛ (یعنی:) [[رسول خدا]]{{صل}} و علی{{ع}}. من میگویم: پس خشوع فروتنی ذلّتگونه است برای [[خدای عزّ و جلّ]] و برای پیامبر{{صل}} در آنچه آنان بدان امر کردهاند، و [[خضوع]] برای آنان، و [[تضرّع]] و زارینمودن به سویشان و به سوی [[طاعت]] و ولایتشان، و بدان که [[خدای سبحان]] گاهی خشوع را درباره کسیکه [[اهل]] [[آتش]] است، ذکر فرموده، و مراد از آن، [[ذلّت]] و خواریای است که با [[دشمنان]] [[ائمه]] در [[روز قیامت]] ملازم است؛ به سبب اینکه در آن [[روز]] ظاهر میشود که آنان، اهل آتشاند و نمیتوانند از آن [[سرپیچی]] کنند، و برای همین از [[امام صادق]]{{ع}} در [[تأویل]] قوله: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ}}، وارد شده که آن بزرگوار فرمود: یعنی خاضعند؛ چنانکه [[طاقت]] [[امتناع]] و سرپیچی ندارند، و از آن ظاهر میشود، مراد از خضوع<ref>مقدمه برهان، ص۹۵.</ref>. | ||
در [[فرهنگ]] لغات فرموده: {{عربی|خَشَعَ خُشُوعاً}}؛ یعنی [[خوار]] و [[فرمانبردار]] شد و سرِ [[اطاعت]] فرود آورد، خاشِع؛ یعنی کسی که [[فروتنی]] و اظهار اطاعت کند، و جمع آن، خُشَّع، خَشَعَه و خاشعون است. {{عربی|خَشَعَ بِبَصَرِهِ}}؛ یعنی چشم فروبست و به زیر انداخت. تَخَشُّع؛ یعنی تضرّعنمودن، لابهکردن. خشوع؛ یعنی فروتنی، تضرّع، [[فرمانبرداری]]، لابهکردن<ref>ملخّص المنجد و منتهی الارب، ص۱۷۵.</ref>. | در [[فرهنگ]] لغات فرموده: {{عربی|خَشَعَ خُشُوعاً}}؛ یعنی [[خوار]] و [[فرمانبردار]] شد و سرِ [[اطاعت]] فرود آورد، خاشِع؛ یعنی کسی که [[فروتنی]] و اظهار اطاعت کند، و جمع آن، خُشَّع، خَشَعَه و خاشعون است. {{عربی|خَشَعَ بِبَصَرِهِ}}؛ یعنی چشم فروبست و به زیر انداخت. تَخَشُّع؛ یعنی تضرّعنمودن، لابهکردن. خشوع؛ یعنی فروتنی، تضرّع، [[فرمانبرداری]]، لابهکردن<ref>ملخّص المنجد و منتهی الارب، ص۱۷۵.</ref>. | ||
در فرهنگ عمید فرموده: خشوع (به ضم خاء و شین)، به معنای فروتنیکردن، از روی [[خواری]] و [[زاری]] سر فرود آوردن، فرمانبرداری کردن<ref>فرهنگ عمید، ص۵۳۵.</ref>. [[خاشع]]؛ یعنی فروتنیکننده، کسی که اظهار اطاعت و فروتنی بکند<ref>فرهنگ عمید، ص۵۱۵.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۷۴.</ref> | در فرهنگ عمید فرموده: خشوع (به ضم خاء و شین)، به معنای فروتنیکردن، از روی [[خواری]] و [[زاری]] سر فرود آوردن، فرمانبرداری کردن<ref>فرهنگ عمید، ص۵۳۵.</ref>. [[خاشع]]؛ یعنی فروتنیکننده، کسی که اظهار اطاعت و فروتنی بکند<ref>فرهنگ عمید، ص۵۱۵.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۷۴.</ref> |