عفت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] {{پایان}} {{پایان}} == منابع == {{منابع}} +]] {{پایان مدخل‌های وابسته}} == منابع == {{منابع}}))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان مدخل‌های وابسته}} +{{پایان مدخل‌ وابسته}}))
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
* [[وجوب عفت]]
* [[وجوب عفت]]
* [[ورع]]
* [[ورع]]
{{پایان مدخل‌های وابسته}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۴۹

مدخل‌های وابسته به این بحث:

مقدمه

عفت و پاک‌دامنی در لغت به معنای مناعت و چشم‌پوشی از کارهای قبیح است و در اصطلاح اخلاق، حالتی نفسانی است که از غلبه بر جان آدمی جلوگیری می‌کند و در سایه آن، انسان‌ها توانایی دوری از تمایلات و خواسته‌های شهوانی نفس را پیدا می‌کنند. پاک‌دامنی رعایت اعتدال در قوه شهویه است. هرگاه انسان قوه شهویه را تحت نظارت قوه عاقله به‌کار گیرد، موجب کسب عفت می‌شود تا آنچه مفید به حال انسان است و سعادت او را تضمین می‌کند برای او حاصل شود. هنگامی که شهوت رها شود و به افراط بینجامد آن‌را "شَرَه" و زمانی‌که در آن تفریط شود، آن‌را "خمودی" می‌نامند. کسی‌که به خواسته نفس عمل کند و خود را بنده او قرار دهد از حد انسانیّت خارج و به مرز حیوانیّت نزدیک شده است[۱].

اهمیت عفت و پاک‌دامنی

عفت و پاک‌دامنی در دین مقدس اسلام از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخوردار است به‌گونه‌ای که قرآن کریم به‌صراحت به حفظ عفت سفارش می‌کند و می‌فرماید: کسانی‌ که امکانی برای ازدواج نمی‌یابند، [باید پاک‌دامنی پیشه کنند] تا خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز گرداند[۲]. در روایات اسلامی نیز از عفت و پاک‌دامنی با تعبیرات بلندی یاد شده است. امام علی (ع) فرد عفیف را هم‌رتبه، بلکه بالاتر از مجاهد در راه خدا می‌داند و می‌فرماید: پاداش مجاهدی که در راه خدا به شهادت رسیده، برتر از فرد پاک‌دامنی نیست که توان گناه داشته و گناه نکرده است، که پاک‌دامن در آستانه فرشته شدن است[۳]. امام علی (ع) در توصیف متقین که برترین الگوهای انسانی را معرفی می‌کند، یکی از اوصاف متقین را عفت و پاکدامنی برمی‌شمرد:متقین دارای نفس‌هایی عفیف‌اند، ... اگر نفس او در آنچه بر آن دشوار است فرمان نبرد، او نیز در آنچه نفسش می‌پسندد، اطاعتش نکند،... متقین پاکیزه و با غفّت‌اند (پیرو شهوات نیستند)[۴]. امام (ع) راه‌کار متقین در تربیت نفس را عقاب و جریمه نفس می‌داند، به این نحو که آنچه را مورد علاقه نفس باشد از او دریغ می‌دارند تا در اطاعت خدا قوی شود[۵].

گستره عفت

در روایات اسلامی، پاک‌دامنی حیطه‌های مختلفی از زندگی انسان را در برمی‌گیرد. از جمله موارد پاک‌دامنی می‌توان به پاک‌دامنی در کلام، شکم، پوشش، جمال و... اشاره کرد[۶].

عفت کلام

امام علی (ع) در بخشی از سخنانش در معرفی متقین می‌فرماید: ساحت قدس او از فحش و بدزبانی نرم و مهربانانه دارد... دیگران را با لقب‌های زشت و ناروا نخوانَد... مصیبت زدگان را شماتت نکند... در امور لغو و باطل قدم ننهد و از چارچوب حق خارج نشود... اگر از سخن لب فروبندد، غمگین نشود که سکوت او مصلحت و مفید است و اگر چهره به خنده گشاید، به قهقهه نرسد...[۷][۸].

عفت شکم

یکی از انواع عفت‌ها رعایت اعتدال در خوردن و آشامیدن است، در روایات نیز تأثیر فراوانی برای آن بیان شده است. هرگاه انسان زیاد از حد بخورد و بیاشامد، قوه تفکر او ضعیف و قلب نیز قسیّ و سخت می‌شود، شهوت جنسی به هیجان می‌آید و آدمی از انجام عبادات و لذت مناجات بازمی‌ماند.اهل‌بیت (ع) هم‌چنین فواید فراوانی برای سیرنخوردن و رعایت عفت شکم بیان کرده‌اند، از جمله: نورانیّت و صفای دل، ذکاوت، تیزهوشی، رسیدن به لذت مناجات، یاد فقرا و مستمندان، یادآوری گرسنگی روز قیامت، تواضع و فروتنی، کاهش میل به خواب و... امام علی (ع) خطاب به کارگزار خود، عثمان بن حُنَیف، که بر خوان ثروتمندان نشسته‌بود، می‌فرماید: ای پسر حُنَیف، به من خبر رسیده که مردی از جوانان و سرشناسان بصره تو را به سفره‌ای خوانده است و تو هم سر از پا نشناخته‌ بدان‌جا شتافته‌ای. او غذاهای رنگارنگ و مخصوص برای تو فراهم کرده و کاسه‌ها یکی پس از دیگری پیش روی تو نهاده است. من گمان نمی‌کردم تو به سفره گروهی درآیی که نیازمندانشان را جفا کنند و ثروتمندانشان را به میهمانی خوانند. اینک بدانچه از این گونه سفره‌ها می‌خوری درست بنگر، پس آنچه را نمی‌دانی از کجاست و با چه انگیزه‌ای به آن دعوت شده‌ای از دهان بریز و آنچه را یقین داری که پاک و بی‌شائبه است استفاده و اجابت کن[۹][۱۰].

حد اعتدال در خوردن آن است که انسان آن‌قدر بخورد که سنگینی معده و درد گرسنگی، هر دو را از یاد ببرد و از یاد شکم بیرون بیاید، زیرا هدف از خوردن، ادامه زندگی و قوت در عبادت است. این امر تفسیری از کلام خداست که فرمود: بخورید و بیاشامید، اما اسراف نکنید[۱۱][۱۲].

عفت پوشش

در نظر امام علی (ع) عفت در پوشش، رعایت حجاب برمبنای شعائر و معیارهای دینی است که در قرآن کریم تعریف و تبیین شده‌اند[۱۳].

امام (ع) رعایت پوششِ زنان را عامل سلامت و استواری آنان می‌داند: آنان (زنان) را در صدف حجاب درپوشان تا از چشم زخم بُلهوسان برهند، زیرا دوام امنیّت و سلامت زن به پوشش و عفاف اوست[۱۴]. ثمره حجاب در جامعه اسلامی، عفت و پاک‌دامنی و محفوظ ماندن از گناه است. افزون بر این، لباس نباید مایه فخر، مباهات و شهرت قرار گیرد. امام (ع) در بیان صفات متقین از پوشش آن‌ها که همراه با اعتدال است، یاد می‌کند[۱۵][۱۶].

عفت، زکات زیبایی

امام علی (ع) پاک‌دامنی را زکات زیبایی معرفی می‌کند و می‌فرماید: زکات جمال و زیبایی، عفت و پاک‌دامنی است[۱۷].[۱۸].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 183.
  2. ﴿وَأَنكِحُوا الأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ؛ سوره نور، آیه ۳۲.
  3. «مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِيدُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً، مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَكَادَ الْعَفِيفُ أَنْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۴٧٤.
  4. «أَنْفُسُهُمْ عَفِيفَةٌ،...إِنِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فِيمَا تَكْرَهُ لَمْ يُعْطِهَا سُؤْلَهَا... أَبْرَارٌ أَتْقِيَاءُ ومَيِّتَةً شَهْوَتُهُن»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 183- 184.
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 184.
  7. «بَعِيداً فُحْشُهُ لَيِّناً قَوْلُهُ... لَا يُنَابِزُ بِالْأَلْقَابِ... لَا يَشْمَتُ بِالْمَصَائِبِ... لَا يَدْخُلُ فِي الْبَاطِلِ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ؛.. إِنْ صَمَتَ لَمْ يَغُمَّهُ صَمْتُهُ وَ إِنْ ضَحِكَ لَمْ يَعْلُ صَوْتُهُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹٣.
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 184.
  9. «يَا ابْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْكَ الْجِفَانُ، وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ؛ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ، فَمَا اشْتَبَهَ عَلَيْكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَيْقَنْتَ بِطِيبِ [وَجْهِهِ] وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ»؛ نهج البلاغه، نامه ۴۵.
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 184.
  11. ﴿ يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ؛ سوره اعراف، آیه ۳۱.
  12. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 185.
  13. ﴿ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ سوره نور، آیه۳۱ و ﴿ وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء الَّلاتِي لا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَّهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ؛ سوره نور، آیه ٣١.
  14. «وَ اكْفُفْ عَلَيْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِكَ إِيَّاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ أَبْقَى عَلَيْهِنَّ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  15. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.
  16. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 185.
  17. «زَكَاةُ الْجَمَالِ الْعَفَافُ»؛ غرر الحکم، ص٣٩٠.
  18. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 185.