دیدگاه اهل سنت درباره مهدویت چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۴۳
، ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[ + | پاسخدهنده = )
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[ + | پاسخدهنده = )) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|100px|right|بندانگشتی|[[ + | پاسخدهنده = )) |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین صادقی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین صادقی؛ | ||
| تصویر = Pic2496.jpg| | | تصویر = Pic2496.jpg | ||
| پاسخدهنده = مصطفی صادقی]]]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی صادقی]]'''، در کتاب ''«[[تحلیل تاریخی نشانههای ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانههای ظهور]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی صادقی]]'''، در کتاب ''«[[تحلیل تاریخی نشانههای ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانههای ظهور]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«سوء استفاده از عنوان [[مهدی]] و [[مهدویت]] در عصر [[عباسیان]] رواج گرفت؛ لکن برخی از خلفای [[اموی]] نیز با این نام مورد خطاب [[شاعران]] قرار گرفته یا حتی [[لقب]] داده شدهاند. گروهی [[عمر بن عبدالعزیز]] را [[مهدی]] دانستهاند<ref>قاضی نعمانی مغربی، شرح الاخبار، ج ۳، ص ۳۵۸.</ref>. [[مسعودی]] میگوید: [[سلیمان بن عبدالملک]] [[مهدی]] [[لقب]] داشت<ref>التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۰.</ref> و [[جریر]] و [[فرزدق]] هم در [[شعر]] خود او را [[مهدی]] خطاب کردهاند<ref>دیوان فرزدق، ص ۲۳۹ و شرح دیوان جریر، ص ۳۲۷.</ref>. [[حارث بن سریج]] را نیز که علیه [[امویان]] در [[خراسان]] [[قیام]] کرد مدعی [[مهدویت]] دانستهاند<ref>حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۵.</ref>. در آستانه سقوط [[پادشاهی]] [[بنی امیه]]، [[فرزندان]] [[علی بن عبدالله بن عباس]] و دعوتگران آنان برای همراه کردن [[مردم]] با خود کاملا از عنوان [[مهدی]] بهرهبرداری کرده و [[مبارزه]] او با [[ظلم]] و ایجاد [[عدالت]] را بر خود تطبیق کرده و احادیثی نیز به نفع خود ساختند. از [[ابن عباس]] [[نقل]] کردند که [[مهدی عباسی|مهدی]] و [[منصور عباسی|منصور]] و [[سفاح عباسی|سفاح]] از ما هستند و همو گفته است که [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] {{عم}} [[گمان]] میکنند [[مهدی]] از [[نسل]] آنان است؛ اما بدانید که [[سفاح عباسی|سفاح]] و [[منصور عباسی|منصور]] و [[امام [[مهدی عباسی|مهدی]] از [[فرزندان]] من هستند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۴، ص ۶۳.</ref>. [[مسعودی]] میگوید: [[سفاح عباسی|سفاح]] ابتدا [[مهدی]] [[لقب]] داشت<ref>التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۲.</ref> و [[یعقوبی]] شعری آورده که در آن [[سفاح عباسی|سفاح]]، [[مهدی]] [[بنی هاشم]] خطاب شده است<ref>"انت مهدی هاشم و هداها ... (تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۹۴) لقب منصور نیز ناشی از ملاحم و برداشت از القاب مهدی است. در این باره ر.ک: عمر فاروق، بحوث فی التاریخ العباسی، ص ۲۰۳.</ref>. هنگامی که [[مردم]] با [[سفاح عباسی|سفاح]] [[بیعت]] کردند عمویش [[داوود بن علی]] بر [[منبر]] گفت: [[خلافت]] در دست ماست تا آن را به [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]] [[تسلیم]] کنیم <ref>تاریخ طبری، ج ۷، ص ۴۲۸.</ref> و آنگاه که [[عمر]] [[سفاح عباسی|سفاح]] رو به پایان بود و از [[فتح]] [[سند]] و آفریقا خبردار شد گفت: شنیدهام وقتی [[سند]] و آفریقا گشوده شود [[قائم آل محمد]] {{صل}} خواهد مرد<ref>بلاذری، همان، ص ۲۳۷.</ref>. این از موارد نادری است که کلمه [[قائم آل محمد]] {{صل}} بر غیر از [[امام مهدی|امام دوازدهم]] [[شیعیان]] اطلاق شده است. جالبتر آنکه در [[روایات]] [[ملاحم]] و گاه آنچه به عنوان [[علائم ظهور]] رواج داده میشود، میخوانیم که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} فرمود: در [[آخر الزمان]] و هنگام آشکار شدن [[فتنهها]]، مردی از [[اهل بیت]] من [[خروج]] میکند که به او [[سفاح]] گفته میشود<ref>ابن حماد، الفتن، ص ۲۵۵، ح ۹۹۹؛ ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۳۲۵؛ معجم احادیث المهدی، ج ۱، ص ۹۷ و عبد العلیم بستوی، الموسوعة فی احادیث المهدی الضعیفة و الموضوعه، ص ۲۶۸. سفاح در این روایات به معنای بخشنده است؛ چنانکه لقب دادن اولین خلیفه عباسی نیز به همین دلیل بود. اما آنکه به دلیل خونریزی و کشتار فراوان بنی امیه، سفاح نامیده شد، عبد اللّه بن علی عموی سفاح و منصور است (ر.ک: عمر فاروق، همان، ص ۲۰۳).</ref>. [[ابو دلامه]] شاعر در شعری خطاب به [[ابو مسلم]] گفته است: "آیا قصد [[خیانت]] در [[دولت]] [[امام مهدی|مهدی]] را داشتی؟!"<ref>"افی دولة المهدی حاولت غدرة" (اخبار الدولة العباسیة، ص ۲۵۶).</ref>. [[لقب]] [[مهدی]] برای سومین [[خلیفه]] [[عباسیان]] نیاز به توضیح ندارد و گویا برای همو بود که سخن [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]: "[[مهدی]] هم نام و هم [[کنیه]] من است" یا "نامش نام من و نام پدرش نام [[فرزند من]] است" را اینگونه [[تحریف]] کردند که "نامش نام من و نام پدرش نام [[پدر]] من است"<ref>ممکن است شباهت دو روایت: "اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابنی" و "اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی" باعث تصحیف شده باشد.</ref>. چون نام و [[نسب]] این [[مهدی]] "[[محمد بن عبدالله]]" بود. شاید هم بنی [[حسن]] آن را برای [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد بن عبدالله]] [[نفس زکیه]] ساختند. درباره پنجمین [[خلیفه عباسی]] هم تعبیر [[مهدی]] آمده و ابو العتاهیه خطاب به [[هارون]] الرشید گفته است: "برای تو دو اسم وجود دارد که از رشد و [[هدایت]] گرفته شدهاند: یکی رشید و دیگری [[مهدی]]"<ref>"لک اسمان شقّا من رشاد و من هدی/ فانت الذی تدعی رشیدا و مهدیا" (مسعودی، مروج الذهب، ج ۱، ص ۳۳۰).</ref>. از [[خلفا]] که بگذریم ادعاهایی درباره زنده بودن و [[مهدویت]] افراد دیگر وجود دارد، مانند ادعای [[راوندیه]] درباره [[ابو مسلم خراسانی]]<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص ۴۷.</ref> یا ادعای مردی از بادیه در سال ۳۰۲ ق و [[حسین بن منصور حلاج]] در سال ۳۰۹ ق<ref>تاریخ طبری، ج ۱۱، ص ۴۹ و ۲۱۹.</ref>»<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]؛ [[تحلیل تاریخی نشانههای ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانههای ظهور]]، ص ۶۹- ۷۱.</ref>. | ::::::«سوء استفاده از عنوان [[مهدی]] و [[مهدویت]] در عصر [[عباسیان]] رواج گرفت؛ لکن برخی از خلفای [[اموی]] نیز با این نام مورد خطاب [[شاعران]] قرار گرفته یا حتی [[لقب]] داده شدهاند. گروهی [[عمر بن عبدالعزیز]] را [[مهدی]] دانستهاند<ref>قاضی نعمانی مغربی، شرح الاخبار، ج ۳، ص ۳۵۸.</ref>. [[مسعودی]] میگوید: [[سلیمان بن عبدالملک]] [[مهدی]] [[لقب]] داشت<ref>التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۰.</ref> و [[جریر]] و [[فرزدق]] هم در [[شعر]] خود او را [[مهدی]] خطاب کردهاند<ref>دیوان فرزدق، ص ۲۳۹ و شرح دیوان جریر، ص ۳۲۷.</ref>. [[حارث بن سریج]] را نیز که علیه [[امویان]] در [[خراسان]] [[قیام]] کرد مدعی [[مهدویت]] دانستهاند<ref>حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۵.</ref>. در آستانه سقوط [[پادشاهی]] [[بنی امیه]]، [[فرزندان]] [[علی بن عبدالله بن عباس]] و دعوتگران آنان برای همراه کردن [[مردم]] با خود کاملا از عنوان [[مهدی]] بهرهبرداری کرده و [[مبارزه]] او با [[ظلم]] و ایجاد [[عدالت]] را بر خود تطبیق کرده و احادیثی نیز به نفع خود ساختند. از [[ابن عباس]] [[نقل]] کردند که [[مهدی عباسی|مهدی]] و [[منصور عباسی|منصور]] و [[سفاح عباسی|سفاح]] از ما هستند و همو گفته است که [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] {{عم}} [[گمان]] میکنند [[مهدی]] از [[نسل]] آنان است؛ اما بدانید که [[سفاح عباسی|سفاح]] و [[منصور عباسی|منصور]] و [[امام [[مهدی عباسی|مهدی]] از [[فرزندان]] من هستند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۴، ص ۶۳.</ref>. [[مسعودی]] میگوید: [[سفاح عباسی|سفاح]] ابتدا [[مهدی]] [[لقب]] داشت<ref>التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۲.</ref> و [[یعقوبی]] شعری آورده که در آن [[سفاح عباسی|سفاح]]، [[مهدی]] [[بنی هاشم]] خطاب شده است<ref>"انت مهدی هاشم و هداها ... (تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۹۴) لقب منصور نیز ناشی از ملاحم و برداشت از القاب مهدی است. در این باره ر.ک: عمر فاروق، بحوث فی التاریخ العباسی، ص ۲۰۳.</ref>. هنگامی که [[مردم]] با [[سفاح عباسی|سفاح]] [[بیعت]] کردند عمویش [[داوود بن علی]] بر [[منبر]] گفت: [[خلافت]] در دست ماست تا آن را به [[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]] [[تسلیم]] کنیم <ref>تاریخ طبری، ج ۷، ص ۴۲۸.</ref> و آنگاه که [[عمر]] [[سفاح عباسی|سفاح]] رو به پایان بود و از [[فتح]] [[سند]] و آفریقا خبردار شد گفت: شنیدهام وقتی [[سند]] و آفریقا گشوده شود [[قائم آل محمد]] {{صل}} خواهد مرد<ref>بلاذری، همان، ص ۲۳۷.</ref>. این از موارد نادری است که کلمه [[قائم آل محمد]] {{صل}} بر غیر از [[امام مهدی|امام دوازدهم]] [[شیعیان]] اطلاق شده است. جالبتر آنکه در [[روایات]] [[ملاحم]] و گاه آنچه به عنوان [[علائم ظهور]] رواج داده میشود، میخوانیم که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} فرمود: در [[آخر الزمان]] و هنگام آشکار شدن [[فتنهها]]، مردی از [[اهل بیت]] من [[خروج]] میکند که به او [[سفاح]] گفته میشود<ref>ابن حماد، الفتن، ص ۲۵۵، ح ۹۹۹؛ ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۳۲۵؛ معجم احادیث المهدی، ج ۱، ص ۹۷ و عبد العلیم بستوی، الموسوعة فی احادیث المهدی الضعیفة و الموضوعه، ص ۲۶۸. سفاح در این روایات به معنای بخشنده است؛ چنانکه لقب دادن اولین خلیفه عباسی نیز به همین دلیل بود. اما آنکه به دلیل خونریزی و کشتار فراوان بنی امیه، سفاح نامیده شد، عبد اللّه بن علی عموی سفاح و منصور است (ر.ک: عمر فاروق، همان، ص ۲۰۳).</ref>. [[ابو دلامه]] شاعر در شعری خطاب به [[ابو مسلم]] گفته است: "آیا قصد [[خیانت]] در [[دولت]] [[امام مهدی|مهدی]] را داشتی؟!"<ref>"افی دولة المهدی حاولت غدرة" (اخبار الدولة العباسیة، ص ۲۵۶).</ref>. [[لقب]] [[مهدی]] برای سومین [[خلیفه]] [[عباسیان]] نیاز به توضیح ندارد و گویا برای همو بود که سخن [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]: "[[مهدی]] هم نام و هم [[کنیه]] من است" یا "نامش نام من و نام پدرش نام [[فرزند من]] است" را اینگونه [[تحریف]] کردند که "نامش نام من و نام پدرش نام [[پدر]] من است"<ref>ممکن است شباهت دو روایت: "اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابنی" و "اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی" باعث تصحیف شده باشد.</ref>. چون نام و [[نسب]] این [[مهدی]] "[[محمد بن عبدالله]]" بود. شاید هم بنی [[حسن]] آن را برای [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد بن عبدالله]] [[نفس زکیه]] ساختند. درباره پنجمین [[خلیفه عباسی]] هم تعبیر [[مهدی]] آمده و ابو العتاهیه خطاب به [[هارون]] الرشید گفته است: "برای تو دو اسم وجود دارد که از رشد و [[هدایت]] گرفته شدهاند: یکی رشید و دیگری [[مهدی]]"<ref>"لک اسمان شقّا من رشاد و من هدی/ فانت الذی تدعی رشیدا و مهدیا" (مسعودی، مروج الذهب، ج ۱، ص ۳۳۰).</ref>. از [[خلفا]] که بگذریم ادعاهایی درباره زنده بودن و [[مهدویت]] افراد دیگر وجود دارد، مانند ادعای [[راوندیه]] درباره [[ابو مسلم خراسانی]]<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص ۴۷.</ref> یا ادعای مردی از بادیه در سال ۳۰۲ ق و [[حسین بن منصور حلاج]] در سال ۳۰۹ ق<ref>تاریخ طبری، ج ۱۱، ص ۴۹ و ۲۱۹.</ref>»<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]؛ [[تحلیل تاریخی نشانههای ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانههای ظهور]]، ص ۶۹- ۷۱.</ref>. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۹: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین مقامی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین مقامی؛ | ||
| تصویر = 136873.jpg| | | تصویر = 136873.jpg | ||
| پاسخدهنده = مهدی مقامی]]]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی مقامی]]'''، در کتاب ''«[[ درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی مقامی]]'''، در کتاب ''«[[ درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[اعتقاد به مهدویت]] میان [[اهل سنت]]، رایج است. [[اهل سنت]] در مواردی چون: نام [[حضرت]]<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳۷۶؛ مسند بزار، ج۱، ص۲۸۱؛ سنن ترمذی، ج۴، ص۵۰۵، باب ۵۲؛ معجم کبیر، ج۱۰، ص۱۶۵؛ تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۸۸؛ الحاوی للفتاوی، ج۲، ص۵۹.</ref>، در اینکه [[حضرت]] از [[اهل بیت]]{{عم}}<ref>مسند احمد، ج۱، ص۹۹؛ مسند بزار، ج۱، ص۱۰۴؛ جامع الاصول، ج۱۱، ص۴۹؛ سنن ابیداود، ج۴، ص۱۰۷؛ الدر المنثور، ج۶، ص۵۸؛ مستدرک، ج۴، ص۵۵۷.</ref>، از [[فرزندان حضرت زهرا]]{{س}}<ref>سنن ابیداود، ج۴، ص۱۰۷؛ سنن ابنماجه، ج۲، ص۱۳۶۷؛ معجم کبیر، ج۲۳، ص۲۶۷؛ مستدرک حاکم، ج۴، ص۵۵۷؛ الصواعق المحرقه، ص۱۶۳.</ref>، همکنیه بودن با [[پیامبر]]{{صل}}، خال بر گونه، دندانهای از هم جدا، حتمیبودن [[ظهور]]، [[تعداد یاران]]، بسیاری از [[علائم ظهور]] و ویژگیهای [[عصر ظهور]]، با [[شیعه]] مشترکاند<ref>بررسی تطبیقی مهدویت، ص۱۰۷-۱۹۸.</ref>، ولی در برخی موارد مانند: نام [[پدر]] [[حضرت]]<ref>منهاجالسنه، ابن تیمیه، ج۴، ص۲۱۱.</ref> و زمان [[تولد]] ایشان<ref>المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الآثار الصحیحه، ج۱، ص۱۳.</ref>. | ::::::«[[اعتقاد به مهدویت]] میان [[اهل سنت]]، رایج است. [[اهل سنت]] در مواردی چون: نام [[حضرت]]<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳۷۶؛ مسند بزار، ج۱، ص۲۸۱؛ سنن ترمذی، ج۴، ص۵۰۵، باب ۵۲؛ معجم کبیر، ج۱۰، ص۱۶۵؛ تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۸۸؛ الحاوی للفتاوی، ج۲، ص۵۹.</ref>، در اینکه [[حضرت]] از [[اهل بیت]]{{عم}}<ref>مسند احمد، ج۱، ص۹۹؛ مسند بزار، ج۱، ص۱۰۴؛ جامع الاصول، ج۱۱، ص۴۹؛ سنن ابیداود، ج۴، ص۱۰۷؛ الدر المنثور، ج۶، ص۵۸؛ مستدرک، ج۴، ص۵۵۷.</ref>، از [[فرزندان حضرت زهرا]]{{س}}<ref>سنن ابیداود، ج۴، ص۱۰۷؛ سنن ابنماجه، ج۲، ص۱۳۶۷؛ معجم کبیر، ج۲۳، ص۲۶۷؛ مستدرک حاکم، ج۴، ص۵۵۷؛ الصواعق المحرقه، ص۱۶۳.</ref>، همکنیه بودن با [[پیامبر]]{{صل}}، خال بر گونه، دندانهای از هم جدا، حتمیبودن [[ظهور]]، [[تعداد یاران]]، بسیاری از [[علائم ظهور]] و ویژگیهای [[عصر ظهور]]، با [[شیعه]] مشترکاند<ref>بررسی تطبیقی مهدویت، ص۱۰۷-۱۹۸.</ref>، ولی در برخی موارد مانند: نام [[پدر]] [[حضرت]]<ref>منهاجالسنه، ابن تیمیه، ج۴، ص۲۱۱.</ref> و زمان [[تولد]] ایشان<ref>المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الآثار الصحیحه، ج۱، ص۱۳.</ref>. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۹: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۵. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۵. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ | ||
| تصویر = 13681078.jpg| | | تصویر = 13681078.jpg | ||
| پاسخدهنده = مجتبی تونهای]]]] | |||
::::::آقای '''[[مجتبی تونهای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[مجتبی تونهای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[اهل سنت]] در اینکه [[مهدی موعود]] {{ع}} از [[نسل]] [[پیامبر]] {{صل}} و از [[فرزندان]] زهرای اطهر {{س}} است و اینکه [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر میکند، پس از آنکه از [[جور]] و [[ستم]] پر شده باشد، اینکه [[عیسی مسیح]] {{ع}} از [[آسمان]] نازل شده و در پشت سر آن [[حضرت]] [[نماز]] میخواند، و اینکه [[مردم]] در عصر آن [[حضرت]] در [[رفاه]] [[زندگی]] میکنند و اینکه [[مهدی]]، [[حسینی]] بوده و از [[نسل]] [[امام حسین]] {{ع}} است، [[تردید]] نداشته و با تمام خصایص و خصلتهای [[امام حسین]] {{ع}} او را میشناسند و به [[دلیل]] [[روایات]] متواتری که در این باب از [[پیامبر]] {{صل}} وارد شده، ابداً نسبت به وجود آن [[حضرت]] به خود [[تردید]] راه نمیدهند. اگرچه بیشتر آنها [[انکار]] میکنند که آن [[حضرت]] پسر بلاواسطه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} و [[خلیفه]] دوازدهم [[رسول خدا]] {{صل}} باشد، به [[دلیل]] [[شبهات]] واهی که دارند (از قبیل اینکه پنجساله چگونه به [[مقام امامت]] میرسد و [[انسان]] چگونه میتواند اینهمه [[عمر]] کند) با [[شیعه]] در شخص [[امام عصر]] {{ع}} همعقیده نیستند؛ ولی در اصل [[مهدویت]] و اینکه آن [[موعود]] [[ملل]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} است بحثی ندارند<ref>سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص ۲۷.</ref>. | ::::::«[[اهل سنت]] در اینکه [[مهدی موعود]] {{ع}} از [[نسل]] [[پیامبر]] {{صل}} و از [[فرزندان]] زهرای اطهر {{س}} است و اینکه [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر میکند، پس از آنکه از [[جور]] و [[ستم]] پر شده باشد، اینکه [[عیسی مسیح]] {{ع}} از [[آسمان]] نازل شده و در پشت سر آن [[حضرت]] [[نماز]] میخواند، و اینکه [[مردم]] در عصر آن [[حضرت]] در [[رفاه]] [[زندگی]] میکنند و اینکه [[مهدی]]، [[حسینی]] بوده و از [[نسل]] [[امام حسین]] {{ع}} است، [[تردید]] نداشته و با تمام خصایص و خصلتهای [[امام حسین]] {{ع}} او را میشناسند و به [[دلیل]] [[روایات]] متواتری که در این باب از [[پیامبر]] {{صل}} وارد شده، ابداً نسبت به وجود آن [[حضرت]] به خود [[تردید]] راه نمیدهند. اگرچه بیشتر آنها [[انکار]] میکنند که آن [[حضرت]] پسر بلاواسطه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} و [[خلیفه]] دوازدهم [[رسول خدا]] {{صل}} باشد، به [[دلیل]] [[شبهات]] واهی که دارند (از قبیل اینکه پنجساله چگونه به [[مقام امامت]] میرسد و [[انسان]] چگونه میتواند اینهمه [[عمر]] کند) با [[شیعه]] در شخص [[امام عصر]] {{ع}} همعقیده نیستند؛ ولی در اصل [[مهدویت]] و اینکه آن [[موعود]] [[ملل]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} است بحثی ندارند<ref>سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص ۲۷.</ref>. |