دلایل ازدواج امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#))
خط ۲۰: خط ۲۰:


«کسانی که بر این باورند، [[اعتقاد]] دارند آن [[حضرت]] به طور قطع [[ازدواج]] کرده، و دارای فرزندانی نیز هست. ایشان به طور عمده، دو دسته [[دلیل]] برای این ادعا ذکر کرده‌اند:
«کسانی که بر این باورند، [[اعتقاد]] دارند آن [[حضرت]] به طور قطع [[ازدواج]] کرده، و دارای فرزندانی نیز هست. ایشان به طور عمده، دو دسته [[دلیل]] برای این ادعا ذکر کرده‌اند:
:::::#[[ازدواج]]، امری [[مستحب]] است و ساحت [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} از ترک این [[مستحب]] مبرا می‌باشد.
#[[ازدواج]]، امری [[مستحب]] است و ساحت [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} از ترک این [[مستحب]] مبرا می‌باشد.
:::::#در کتاب‌های روایی، برخی [[روایت‌ها]] و [[ادعیه]]، بر همسر و [[فرزند]] داشتن [[حضرت]] دلالت دارد.
#در کتاب‌های روایی، برخی [[روایت‌ها]] و [[ادعیه]]، بر همسر و [[فرزند]] داشتن [[حضرت]] دلالت دارد.
*'''[[دلیل]] نخست: استحباب ازدواج‌''': برخی افرادی که این احتمال را ترجیح داده‌اند، در پاسخ منکران وجود همسر و [[فرزند]] برای [[حضرت مهدی]] {{ع}} چنین نوشته‌اند: چگونه ترک خواهند کرد چنین [[سنت]] عظیمه جد اکرم خود را با آن همه ترغیب و تحریص که در فعل آن و تهدید و تخویف در ترک آن شده، و سزاوارترین [[امت]] در اخذ به [[سنت]] [[پیغمبر]]، [[امام]] هر عصر است، و تاکنون کسی ترک آن [[سنت]] را از خصایص آن [[حضرت]] نشمرده است<ref>طبرسی نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، ص ۴۰۲.</ref>.
*'''[[دلیل]] نخست: استحباب ازدواج‌''': برخی افرادی که این احتمال را ترجیح داده‌اند، در پاسخ منکران وجود همسر و [[فرزند]] برای [[حضرت مهدی]] {{ع}} چنین نوشته‌اند: چگونه ترک خواهند کرد چنین [[سنت]] عظیمه جد اکرم خود را با آن همه ترغیب و تحریص که در فعل آن و تهدید و تخویف در ترک آن شده، و سزاوارترین [[امت]] در اخذ به [[سنت]] [[پیغمبر]]، [[امام]] هر عصر است، و تاکنون کسی ترک آن [[سنت]] را از خصایص آن [[حضرت]] نشمرده است<ref>طبرسی نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، ص ۴۰۲.</ref>.


خط ۲۷: خط ۲۷:


'''بررسی این دیدگاه‌: استحباب ازدواج‌''' [[استدلال]] پیشین، دارای دو مقدمه است:
'''بررسی این دیدگاه‌: استحباب ازدواج‌''' [[استدلال]] پیشین، دارای دو مقدمه است:
:::::#[[ازدواج]]، [[سنت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، و کاری [[شایسته]] و [[مستحب]] است.
#[[ازدواج]]، [[سنت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، و کاری [[شایسته]] و [[مستحب]] است.
:::::#[[حضرت مهدی]] {{ع}} ناگزیر این [[سنت]] را انجام می‌دهد.
#[[حضرت مهدی]] {{ع}} ناگزیر این [[سنت]] را انجام می‌دهد.


اما مقدمه نخست شکی نیست که استحباب [[ازدواج]] از [[آیات]] و [[روایات]] فراوانی استفاده می‌شود.
اما مقدمه نخست شکی نیست که استحباب [[ازدواج]] از [[آیات]] و [[روایات]] فراوانی استفاده می‌شود.
خط ۴۸: خط ۴۸:
با توجه به [[مستحبات]] بسیار زیاد، آیا [[امام]] {{ع}} به همه آن‌ها عمل می‌کند؟ یا از آن امور [[انتخاب]] کرده و گزینشی عمل می‌کند؟
با توجه به [[مستحبات]] بسیار زیاد، آیا [[امام]] {{ع}} به همه آن‌ها عمل می‌کند؟ یا از آن امور [[انتخاب]] کرده و گزینشی عمل می‌کند؟
::::::بدون [[تردید]] [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} مانند [[پیامبران]]، چون [[هدایت مردم]] را به عهده دارند- همیشه در عمل به [[احکام الهی]] پیشگام بوده‌اند. به صورت اساسی، [[رسالت]] آنان ایجاب می‌کرد نخست خود عامل به [[دستورهای الهی]] باشند و در صحنه عمل برای دیگران [[الگو]] و نمونه باشند؛ بنابراین، در [[لزوم]] عمل کردن [[امام]] به [[مستحبات]] دو نکته وجود دارد:
::::::بدون [[تردید]] [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} مانند [[پیامبران]]، چون [[هدایت مردم]] را به عهده دارند- همیشه در عمل به [[احکام الهی]] پیشگام بوده‌اند. به صورت اساسی، [[رسالت]] آنان ایجاب می‌کرد نخست خود عامل به [[دستورهای الهی]] باشند و در صحنه عمل برای دیگران [[الگو]] و نمونه باشند؛ بنابراین، در [[لزوم]] عمل کردن [[امام]] به [[مستحبات]] دو نکته وجود دارد:
:::::#[[هدایت]] و [[رهبری]] و الگوی کامل بودن برای [[مردم]] که ایجاب می‌کند [[امام]] در زندگی و [[معاشرت]] و در برخورد با دیگران به گونه‌ای [[شایسته]] عمل کند و در عمل به دستورهای دینی ([[واجب]] و [[مستحب]]) پیشگام باشد.
#[[هدایت]] و [[رهبری]] و الگوی کامل بودن برای [[مردم]] که ایجاب می‌کند [[امام]] در زندگی و [[معاشرت]] و در برخورد با دیگران به گونه‌ای [[شایسته]] عمل کند و در عمل به دستورهای دینی ([[واجب]] و [[مستحب]]) پیشگام باشد.
:::::#اقتضای [[جایگاه]] و [[منزلت]] [[انسان کامل]]، ایجاب می‌کند به [[مستحبات]] عمل کند.
#اقتضای [[جایگاه]] و [[منزلت]] [[انسان کامل]]، ایجاب می‌کند به [[مستحبات]] عمل کند.


بدون [[تردید]]، نکته اول در [[زمان غیبت]] [[امام]] {{ع}} موضوعیت ندارد؛ زیرا [[امام]] {{ع}} در دید [[مردم]] نیست، و [[امامت]] وی در [[باطن]] است، نه در ظاهر؛ ولی نکته دوم در رسیدن به مطلوب ([[امام]] به [[مستحبات]] شرعی پایبند و سزاوارتر از دیگران است) کافی است.
بدون [[تردید]]، نکته اول در [[زمان غیبت]] [[امام]] {{ع}} موضوعیت ندارد؛ زیرا [[امام]] {{ع}} در دید [[مردم]] نیست، و [[امامت]] وی در [[باطن]] است، نه در ظاهر؛ ولی نکته دوم در رسیدن به مطلوب ([[امام]] به [[مستحبات]] شرعی پایبند و سزاوارتر از دیگران است) کافی است.
خط ۶۹: خط ۶۹:
'''نقد و بررسی کوتاه‌'''
'''نقد و بررسی کوتاه‌'''
::::::[[استدلال]] به این [[روایت]]، از چند جهت درست نمی‌باشد؛ زیرا:
::::::[[استدلال]] به این [[روایت]]، از چند جهت درست نمی‌باشد؛ زیرا:
:::::#[[نعمانی]] همین [[روایت]] را [[نقل]] کرده است؛ در حالی‌که به جای "من ولده"، "من ولی"<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۲.</ref> آورده است.
#[[نعمانی]] همین [[روایت]] را [[نقل]] کرده است؛ در حالی‌که به جای "من ولده"، "من ولی"<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۲.</ref> آورده است.


با توجه به این که [[کتاب الغیبه]] [[نعمانی]] به مراتب بر [[کتاب الغیبه]] [[شیخ طوسی]] مقدم بوده و بخشی از [[سند]] هر دو کتاب مشترک است و نیز بین کلمه "ولی" و "ولد" از نظر نوشتار، نزدیکی وجود دارد، احتمال تصحیف، بسیار قوی می‌نماید؛ بنابراین، [[استدلال]] به این [[روایت]]، بی‌اعتبار خواهد شد. یکی از [[دانشمندان]] معاصر پس از ذکر هر دو [[روایت]] می‌نویسد: با وجود این [[اختلاف]]، استناد به [[نقل]] "[[غیبت]] [[شیخ]]" اطمینان‌بخش نیست؛ بلکه [[نقل]] "[[غیبت نعمانی]]" از برخی جهات، مانند علو [[سند]] و لفظ [[حدیث]]، معتبرتر به نظر می‌رسد<ref>صافی گلپایگانی، لطف الله، پاسخ ده پرسش، ص ۵۴.</ref>. یکی دیگر از اندیشه‌وران معاصر پس از اشاره به [[اختلاف]] [[نقل]] [[شیخ طوسی]] و [[نعمانی]]، درباره این [[روایت]] نوشته است: کمترین احتمالی که در این‌باره وجود دارد، این است که مقصود از عبارت "هیچ یک از [[فرزندان]] و نه دیگران، از جای آن [[حضرت]] [[آگاه]] نیستند" مبالغه در شدت پنهانی باشد؛ بدین معنا که اگر هم بر فرض آن [[حضرت]] را فرزندی باشد، حتی او هم از شخصیت حقیقی [[حضرت]] [[آگاه]] نخواهد بود، تا چه رسد به دیگران و لذا- چنان‌که واضح است- این عبارت دلیلی بر وجود [[فرزند]] بالفعل‌ نمی‌باشد. و همین اندازه که چنین معنایی برای [[روایت]] محتمل باشد، برای ساقط کردن [[استدلال]] بدان [[کفایت]] می‌کند؛ زیرا آن‌گاه که احتمال به میان آید، [[استدلال]] [[باطل]] است<ref>صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبرا، ترجمه سید حسن افتخارزاده، ص ۸۵.</ref>.
با توجه به این که [[کتاب الغیبه]] [[نعمانی]] به مراتب بر [[کتاب الغیبه]] [[شیخ طوسی]] مقدم بوده و بخشی از [[سند]] هر دو کتاب مشترک است و نیز بین کلمه "ولی" و "ولد" از نظر نوشتار، نزدیکی وجود دارد، احتمال تصحیف، بسیار قوی می‌نماید؛ بنابراین، [[استدلال]] به این [[روایت]]، بی‌اعتبار خواهد شد. یکی از [[دانشمندان]] معاصر پس از ذکر هر دو [[روایت]] می‌نویسد: با وجود این [[اختلاف]]، استناد به [[نقل]] "[[غیبت]] [[شیخ]]" اطمینان‌بخش نیست؛ بلکه [[نقل]] "[[غیبت نعمانی]]" از برخی جهات، مانند علو [[سند]] و لفظ [[حدیث]]، معتبرتر به نظر می‌رسد<ref>صافی گلپایگانی، لطف الله، پاسخ ده پرسش، ص ۵۴.</ref>. یکی دیگر از اندیشه‌وران معاصر پس از اشاره به [[اختلاف]] [[نقل]] [[شیخ طوسی]] و [[نعمانی]]، درباره این [[روایت]] نوشته است: کمترین احتمالی که در این‌باره وجود دارد، این است که مقصود از عبارت "هیچ یک از [[فرزندان]] و نه دیگران، از جای آن [[حضرت]] [[آگاه]] نیستند" مبالغه در شدت پنهانی باشد؛ بدین معنا که اگر هم بر فرض آن [[حضرت]] را فرزندی باشد، حتی او هم از شخصیت حقیقی [[حضرت]] [[آگاه]] نخواهد بود، تا چه رسد به دیگران و لذا- چنان‌که واضح است- این عبارت دلیلی بر وجود [[فرزند]] بالفعل‌ نمی‌باشد. و همین اندازه که چنین معنایی برای [[روایت]] محتمل باشد، برای ساقط کردن [[استدلال]] بدان [[کفایت]] می‌کند؛ زیرا آن‌گاه که احتمال به میان آید، [[استدلال]] [[باطل]] است<ref>صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبرا، ترجمه سید حسن افتخارزاده، ص ۸۵.</ref>.
:::::#درباره [[روایت]] [[شیخ طوسی]] گفته می‌شود که مورد [[تحریف]] واقع شده است. زیرا در این [[روایت]]، ضمیر مفرد به جای جمع استفاده شده است: [در [[روایات‌]]] می‌گوید: "از [[فرزندان]] او و دیگری"؛ در حالی که صحیح این بود که بگوید "از [[فرزندان]] او و دیگران". مگر این که کسی بگوید ضمیر "هاء" در کلمه "ولده" از سوی نسخه‌نویسان اضافه شده است یا این که بگویند مقصود [[روایت]] اشاره به این مطلب است که [[امام]] {{ع}} فقط یک [[فرزند]] دارد. یا این که بگوید مراد از لفظ "ولد" اسم جنس است و برای مراعات این نکته ضمیر مفرد به کار رفته است<ref>سید جعفر مرتضی، جزیرة خضرا در ترازوی نقد، ترجمه: محمد سپهری، ص ۲۱۸.</ref>.
#درباره [[روایت]] [[شیخ طوسی]] گفته می‌شود که مورد [[تحریف]] واقع شده است. زیرا در این [[روایت]]، ضمیر مفرد به جای جمع استفاده شده است: [در [[روایات‌]]] می‌گوید: "از [[فرزندان]] او و دیگری"؛ در حالی که صحیح این بود که بگوید "از [[فرزندان]] او و دیگران". مگر این که کسی بگوید ضمیر "هاء" در کلمه "ولده" از سوی نسخه‌نویسان اضافه شده است یا این که بگویند مقصود [[روایت]] اشاره به این مطلب است که [[امام]] {{ع}} فقط یک [[فرزند]] دارد. یا این که بگوید مراد از لفظ "ولد" اسم جنس است و برای مراعات این نکته ضمیر مفرد به کار رفته است<ref>سید جعفر مرتضی، جزیرة خضرا در ترازوی نقد، ترجمه: محمد سپهری، ص ۲۱۸.</ref>.


حکایت [[جزیره خضراء]] که سخن از [[فرزندان حضرت]] در جزیره‌ای دوردست دارد. در آن داستان، ادعا شده است برخی [[فرزندان حضرت]] [[مهدی]] {{ع}} در جزایری دور دست و ناشناخته، بر شهرهایی [[حکومت]] می‌کنند.
حکایت [[جزیره خضراء]] که سخن از [[فرزندان حضرت]] در جزیره‌ای دوردست دارد. در آن داستان، ادعا شده است برخی [[فرزندان حضرت]] [[مهدی]] {{ع}} در جزایری دور دست و ناشناخته، بر شهرهایی [[حکومت]] می‌کنند.
خط ۹۶: خط ۹۶:
[[روایت]] دیگری که [[سید بن طاووس]] [[نقل]] کرده است که [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{عربی|اللّهم صلّ علي وُلاةِ عهده و الائمّة مِن ولده...}}<ref>جمال الاسبوع، ص ۵۱۲.</ref>؛
[[روایت]] دیگری که [[سید بن طاووس]] [[نقل]] کرده است که [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{عربی|اللّهم صلّ علي وُلاةِ عهده و الائمّة مِن ولده...}}<ref>جمال الاسبوع، ص ۵۱۲.</ref>؛
::::::اما این [[روایت]] نیز به دلایلی بر مدعا غیر قابل پذیرش است.
::::::اما این [[روایت]] نیز به دلایلی بر مدعا غیر قابل پذیرش است.
:::::#[[روایت]] از نظر [[سند]] ضعیف است.
#[[روایت]] از نظر [[سند]] ضعیف است.
:::::#این [[روایت]] بنابر تصریح خود ابن طاووس، دارای متن دیگری نیز می‌باشد که به این شکل است: {{عربی|"االلّهم صلّ علي وُلاةِ عهده و الائمّة مِن بعدِهِ..."}} که در آن، کلمه "من ولده" نیست. جالب این که [[شیخ طوسی]] در کتاب مصباح المتهجد<ref>شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص ۴۰۹.</ref> و کفعمی در مصباح‌<ref>کفعمی، المصباح، ص ۵۴۸.</ref> به همین صورت دوم [[نقل]] کرده‌اند.
#این [[روایت]] بنابر تصریح خود ابن طاووس، دارای متن دیگری نیز می‌باشد که به این شکل است: {{عربی|"االلّهم صلّ علي وُلاةِ عهده و الائمّة مِن بعدِهِ..."}} که در آن، کلمه "من ولده" نیست. جالب این که [[شیخ طوسی]] در کتاب مصباح المتهجد<ref>شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص ۴۰۹.</ref> و کفعمی در مصباح‌<ref>کفعمی، المصباح، ص ۵۴۸.</ref> به همین صورت دوم [[نقل]] کرده‌اند.
:::::#بر فرض هم که درستی [[روایت]] را بپذیریم، باز هم در [[روایت]]، نکته‌ای که حاکی از زمان ولادت [[فرزندان]] [[امام]] باشد، وجود ندارد و ممکن است به [[فرزندان]] آن [[حضرت]] [[پس از ظهور]] اشاره کرده باشد.
#بر فرض هم که درستی [[روایت]] را بپذیریم، باز هم در [[روایت]]، نکته‌ای که حاکی از زمان ولادت [[فرزندان]] [[امام]] باشد، وجود ندارد و ممکن است به [[فرزندان]] آن [[حضرت]] [[پس از ظهور]] اشاره کرده باشد.


میرزا [[حسین]] [[طبرسی]] نوری در کتاب [[نجم الثاقب]] با عنوان "[[دفع شبهه]] نبودن اولاد برای آن [[حضرت]]" آورده است: [[سید بن طاووس]] در اواخر کتاب [[جمال]] الاسبوع‌<ref>سید بن طاوس، جمال الاسبوع، ص ۵۱۲.</ref> گفته که: "من یافتم روایتی به [[سند]] متصل به این که از برای [[مهدی]] گروهی از اولاد است که والیانند در اطراف [[شهرها]] که در دریا است و ایشان دارایند غایت بزرگی و صفات [[نیکان]] را"<ref>طبرسی نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، ص ۴۰۲.</ref>.
میرزا [[حسین]] [[طبرسی]] نوری در کتاب [[نجم الثاقب]] با عنوان "[[دفع شبهه]] نبودن اولاد برای آن [[حضرت]]" آورده است: [[سید بن طاووس]] در اواخر کتاب [[جمال]] الاسبوع‌<ref>سید بن طاوس، جمال الاسبوع، ص ۵۱۲.</ref> گفته که: "من یافتم روایتی به [[سند]] متصل به این که از برای [[مهدی]] گروهی از اولاد است که والیانند در اطراف [[شهرها]] که در دریا است و ایشان دارایند غایت بزرگی و صفات [[نیکان]] را"<ref>طبرسی نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، ص ۴۰۲.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش