آمرزش در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رازی' به 'رازی'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان مدخل‌ وابسته}} +{{پایان مدخل وابسته}}))
جز (جایگزینی متن - 'رازی' به 'رازی')
خط ۱۷: خط ۱۷:
همچنین، آن [[حضرت]] در گرماگرم [[نبرد]] [[فتح مکه]] ندا داد: هر کس داخل خانه [[ابوسفیان]] شود، یا در خانه‌اش بماند، در [[امان]] است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۰۵ ۴۰۶؛ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۲۲۲؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۵۵؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۵۴؛ ابن‌حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۱۸۲ و احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۲۹۲.</ref> و وقتی [[مکه]] [[فتح]] شد، در جمع [[مردم]] [[مکه]] به [[سخنرانی]] پرداخت و پس از [[حمد]] و [[سپاس]] [[الهی]] فرمود: "شما چه می‌گویید و چه تصور می‌کنید؟"‌ گفتند: "خیر و [[نیکی]] می‌گوییم و گمانی جز [[نیکی]] نداریم که تو [[برادری]] بزرگوار و برادرزاده‌ای گرامی هستی و اکنون به [[قدرت]] رسیده‌ای"؛‌ پس، [[اشک]] در چشمان آن [[حضرت]]، حلقه زد و فرمود: "من اکنون همان سخنی را با شما می‌گویم که برادرم [[یوسف]] گفت: {{متن قرآن|قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«(یوسف) گفت: امروز (دیگر) بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را ببخشاید و او مهربان‌ترین مهربانان است» سوره یوسف، آیه ۹۲.</ref><ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۲، ص ۸۳۵؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۱۴۱ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۵، ص ۲۴۲.</ref>.‌ او حتی [[ابوسفیان]] را هم بخشید؛ ابوسفیانی که از بزرگترین [[دشمنان]] او و از تحریک کنندگان [[مردم]] بر [[قتل]] [[حضرت]]، پیش از [[هجرت]] و در جنگ‌های پس از [[هجرت]] بود؛ کسی که [[دشمنان]] را در روز [[احد]] و دیگر [[غزوات]] پیش از [[فتح مکه]] علیه  [[رسول خدا]]{{صل}} جمع کرده بود و از کسانی بود که اموالش را در راه [[جنگ]] با [[رسول اکرم]]{{صل}} خرج می‌کرد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۲.</ref>.
همچنین، آن [[حضرت]] در گرماگرم [[نبرد]] [[فتح مکه]] ندا داد: هر کس داخل خانه [[ابوسفیان]] شود، یا در خانه‌اش بماند، در [[امان]] است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۰۵ ۴۰۶؛ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۲۲۲؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۵۵؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۵۴؛ ابن‌حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۱۸۲ و احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۲۹۲.</ref> و وقتی [[مکه]] [[فتح]] شد، در جمع [[مردم]] [[مکه]] به [[سخنرانی]] پرداخت و پس از [[حمد]] و [[سپاس]] [[الهی]] فرمود: "شما چه می‌گویید و چه تصور می‌کنید؟"‌ گفتند: "خیر و [[نیکی]] می‌گوییم و گمانی جز [[نیکی]] نداریم که تو [[برادری]] بزرگوار و برادرزاده‌ای گرامی هستی و اکنون به [[قدرت]] رسیده‌ای"؛‌ پس، [[اشک]] در چشمان آن [[حضرت]]، حلقه زد و فرمود: "من اکنون همان سخنی را با شما می‌گویم که برادرم [[یوسف]] گفت: {{متن قرآن|قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«(یوسف) گفت: امروز (دیگر) بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را ببخشاید و او مهربان‌ترین مهربانان است» سوره یوسف، آیه ۹۲.</ref><ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۲، ص ۸۳۵؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۱۴۱ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۵، ص ۲۴۲.</ref>.‌ او حتی [[ابوسفیان]] را هم بخشید؛ ابوسفیانی که از بزرگترین [[دشمنان]] او و از تحریک کنندگان [[مردم]] بر [[قتل]] [[حضرت]]، پیش از [[هجرت]] و در جنگ‌های پس از [[هجرت]] بود؛ کسی که [[دشمنان]] را در روز [[احد]] و دیگر [[غزوات]] پیش از [[فتح مکه]] علیه  [[رسول خدا]]{{صل}} جمع کرده بود و از کسانی بود که اموالش را در راه [[جنگ]] با [[رسول اکرم]]{{صل}} خرج می‌کرد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۲.</ref>.


همچنین آن [[حضرت]]، [[هند بنت عتبه]]، [[همسر]] [[ابوسفیان]] را بخشید، با اینکه او جنازه عمویش، حمزه [[سیدالشهداء]] را مثله کرده بود<ref>ابوحاتم رازی، اعلام النبوه، ص ۷۸.</ref>؛ کسی که حتی [[ابوسفیان]]، او را به [[علت]] [[کار]] زشتش توبیخ کرد. همچنین آن [[حضرت]] از وحشی، [[غلام]] [[جبیر بن مطعم]]، که حمزه را کشت، در گذشت‌<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۶۳؛ السیرة النبویة، ج ۲، ص ۷۲ و المغازی، ج ۲، ص ۸۶۳.</ref>. آن [[حضرت]] در [[فتح مکه]]، صفوان بن [[امیه]] را نیز بخشید؛ کسی که شدیدترین [[دشمنی‌ها]] را نسبت به آن [[حضرت]]{{صل}} داشت. در آن زمان، [[عمیر بن وهب]] گفت: "ای [[نبی]] [[خدا]]{{صل}} همانا [[صفوان بن امیه]] فرار کرده تا خودش را در دریا [[غرق]] کند؛ به او [[امان]] بده!"<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۳۰۸؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۱۸ - ۴۱۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف، ج ۷، ص ۱۱۵؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۳ و المغازی، ج ۲، ص ۸۵۳.</ref>[[حضرت رسول]] به وی [[امان]] داد و [[عمامه]] خود را برایش فرستاد تا با آن به [[مکه]] داخل شود. همچنین [[رسول خدا]]{{صل}} شاعرانی را بخشید که ایشان را هجو کرده، [[مردم]] را با شعرشان علیه ایشان برانگیخته بودند<ref>اعلام النبوه (رازی)، ص ۷۹.</ref>؛ شاعرانی چون [[عبداللّه بن زبعری]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۳، ص ۹۰۲، حمیری کلاعی، الاکتفاء، ج ۱، ص ۵۴۶ - ۵۴۷؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۷۳ - ۲۷۴؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۴ و دلائل النبوه، ج ۵، ص ۹۹.</ref>، [[کعب بن زهیره]]<ref>الاستیعاب، ص ۱۳۱۳ - ۱۳۱۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج ۵، ص ۴۴۴؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج ۴، ص ۱۷۶؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۲، ص ۸۸؛ جوامع السیره، ص ۱۹۸ و دلائل النبوه، ج ۵، ص ۲۰۷ - ۲۰۸.</ref> و بسیاری دیگر<ref>اعلام النبوه (رازی)، ص ۸۰ و الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۲، ص۴۹۸-۴۹۹.</ref> آن [[حضرت]] نه تنها آنان، بلکه بسیاری از دشمنانش را - که [[اعمال]] [[پلیدی]] انجام داده بودند، بخشید-؛ گذشت و عطوفت ایشان چندان [[ابوسفیان]] را شگفت زده کرد که به آن [[حضرت]]{{صل}} گفت: {{عربی|  مَا رَأَيْنَا احْلُمْ مِنْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} }}<ref>اعلام النبوه ([[رازی]])، ص ۷۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۳.</ref>.
همچنین آن [[حضرت]]، [[هند بنت عتبه]]، [[همسر]] [[ابوسفیان]] را بخشید، با اینکه او جنازه عمویش، حمزه [[سیدالشهداء]] را مثله کرده بود<ref>ابوحاتم رازی، اعلام النبوه، ص ۷۸.</ref>؛ کسی که حتی [[ابوسفیان]]، او را به [[علت]] [[کار]] زشتش توبیخ کرد. همچنین آن [[حضرت]] از وحشی، [[غلام]] [[جبیر بن مطعم]]، که حمزه را کشت، در گذشت‌<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۶۳؛ السیرة النبویة، ج ۲، ص ۷۲ و المغازی، ج ۲، ص ۸۶۳.</ref>. آن [[حضرت]] در [[فتح مکه]]، صفوان بن [[امیه]] را نیز بخشید؛ کسی که شدیدترین [[دشمنی‌ها]] را نسبت به آن [[حضرت]]{{صل}} داشت. در آن زمان، [[عمیر بن وهب]] گفت: "ای [[نبی]] [[خدا]]{{صل}} همانا [[صفوان بن امیه]] فرار کرده تا خودش را در دریا [[غرق]] کند؛ به او [[امان]] بده!"<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۳۰۸؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۱۸ - ۴۱۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف، ج ۷، ص ۱۱۵؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۳ و المغازی، ج ۲، ص ۸۵۳.</ref>[[حضرت رسول]] به وی [[امان]] داد و [[عمامه]] خود را برایش فرستاد تا با آن به [[مکه]] داخل شود. همچنین [[رسول خدا]]{{صل}} شاعرانی را بخشید که ایشان را هجو کرده، [[مردم]] را با شعرشان علیه ایشان برانگیخته بودند<ref>اعلام النبوه (رازی)، ص ۷۹.</ref>؛ شاعرانی چون [[عبداللّه بن زبعری]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۳، ص ۹۰۲، حمیری کلاعی، الاکتفاء، ج ۱، ص ۵۴۶ - ۵۴۷؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۷۳ - ۲۷۴؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۴ و دلائل النبوه، ج ۵، ص ۹۹.</ref>، [[کعب بن زهیره]]<ref>الاستیعاب، ص ۱۳۱۳ - ۱۳۱۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج ۵، ص ۴۴۴؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج ۴، ص ۱۷۶؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۲، ص ۸۸؛ جوامع السیره، ص ۱۹۸ و دلائل النبوه، ج ۵، ص ۲۰۷ - ۲۰۸.</ref> و بسیاری دیگر<ref>اعلام النبوه (رازی)، ص ۸۰ و الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۲، ص۴۹۸-۴۹۹.</ref> آن [[حضرت]] نه تنها آنان، بلکه بسیاری از دشمنانش را - که [[اعمال]] [[پلیدی]] انجام داده بودند، بخشید-؛ گذشت و عطوفت ایشان چندان [[ابوسفیان]] را شگفت زده کرد که به آن [[حضرت]]{{صل}} گفت: {{عربی|  مَا رَأَيْنَا احْلُمْ مِنْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} }}<ref>اعلام النبوه (رازی)، ص ۷۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۳.</ref>.


در [[مدینه]] هم [[رسول خدا]]{{صل}} دشواری‌های بسیاری سرکردگی را [[تحمل]] کرد و [[دشمنی‌ها]] و خیانت‌های [[قوم یهود]] و کارشکنی‌های [[منافقان]] [[مدینه]] به سرکردگی [[عبداللّه بن أبی]] به شدت آن [[حضرت]] را آزرده خاطر می‌ساخت، با این حال، تا زمانی که آنها علیه [[دولت]] تازه تأسیس [[نبوی]]{{صل}}، به [[جنگ]] برنخاسته بودند، همواره با اغماض به اعمالشان می‌نگریست و بر توهین‌ها و آزارهایشان [[صبر]] کرده، بزرگوارانه آنها را می‌بخشید. چشم‌پوشی از کارشکنی‌های [[منافقان]] در [[غزوه]] [[احد]]، واقعه إفک و ده‌ها مورد دیگر، از موارد [[بخشش]] ایشان است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۳.</ref>.
در [[مدینه]] هم [[رسول خدا]]{{صل}} دشواری‌های بسیاری سرکردگی را [[تحمل]] کرد و [[دشمنی‌ها]] و خیانت‌های [[قوم یهود]] و کارشکنی‌های [[منافقان]] [[مدینه]] به سرکردگی [[عبداللّه بن أبی]] به شدت آن [[حضرت]] را آزرده خاطر می‌ساخت، با این حال، تا زمانی که آنها علیه [[دولت]] تازه تأسیس [[نبوی]]{{صل}}، به [[جنگ]] برنخاسته بودند، همواره با اغماض به اعمالشان می‌نگریست و بر توهین‌ها و آزارهایشان [[صبر]] کرده، بزرگوارانه آنها را می‌بخشید. چشم‌پوشی از کارشکنی‌های [[منافقان]] در [[غزوه]] [[احد]]، واقعه إفک و ده‌ها مورد دیگر، از موارد [[بخشش]] ایشان است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۳.</ref>.
خط ۵۴: خط ۵۴:
جالب آن است که وقتی [[حفصه]] [[راز]] [[پیامبر]]{{صل}} را، یعنی [[نوشیدن]] [شربت]عسل نزد [[همسر]] دیگرش، [[زینب]] دختر جَحْشْ، و [[تحریم]] نوشیدن آن بر خود در [[آینده]]، را فاش کرد و [[رسول خدا]]{{صل}} از [[طریق وحی]]، از این [[افشای راز]] [[آگاه]] شد، قسمتی از آن را به حفصه گفت، و برای اینکه او زیاد شرمنده و خجل نشود از بیان قسمت دیگر خودداری کرد<ref>تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۷۵.</ref>. آن [[حضرت]] پس از [[نزول]] این [[آیات]]، [[حقانیت]] خود را به رخ همسرانش نکشید و هیچ‌گونه نکوهشی نشان نداد و زبان به ملامت آنان نگشود<ref>تفسیر الکشاف، ج۴، ص۵۶۶.</ref>.
جالب آن است که وقتی [[حفصه]] [[راز]] [[پیامبر]]{{صل}} را، یعنی [[نوشیدن]] [شربت]عسل نزد [[همسر]] دیگرش، [[زینب]] دختر جَحْشْ، و [[تحریم]] نوشیدن آن بر خود در [[آینده]]، را فاش کرد و [[رسول خدا]]{{صل}} از [[طریق وحی]]، از این [[افشای راز]] [[آگاه]] شد، قسمتی از آن را به حفصه گفت، و برای اینکه او زیاد شرمنده و خجل نشود از بیان قسمت دیگر خودداری کرد<ref>تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۷۵.</ref>. آن [[حضرت]] پس از [[نزول]] این [[آیات]]، [[حقانیت]] خود را به رخ همسرانش نکشید و هیچ‌گونه نکوهشی نشان نداد و زبان به ملامت آنان نگشود<ref>تفسیر الکشاف، ج۴، ص۵۶۶.</ref>.


از این آیات برمی‌آید که برخی از [[همسران پیامبر]]{{صل}} نه تنها با سخنان خود آن حضرت را می‌آزردند و ناراحت می‌ساختند، بلکه موضوع [[رازداری]] را که از مهم‌ترین شرایط یک همسر باوفا است رعایت نمی‌کردند؛ و برخلاف [[رفتار]] آنان، پیامبر{{صل}} با [[بخشش]] و گذشت تمام با ایشان رفتار می‌کرد، چنان‌که در این ماجرا حتی حاضر نشد تمام [[رازی]] را که حفصه افشا کرده بود، به رخ او بکشد<ref>تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۷۵-۲۷۶.</ref>. بر همین اساس [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|مَا اِسْتَقْصَى كَرِيمٌ قَطُّ، لِأَنَّ اللهَ تَعَالَى يَقُولُ: [قَالَ‏ اللَّهُ‏ تَعَالَى]‏ {{متن قرآن|عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ}}}}<ref>«انسان بزرگوار [در مقام احقاق حق خویش] تا آخرین مرحله پیش نمی‌رود، زیرا خدای متعال [در مورد پیامبرش] می‌فرماید: “او بخشی از آن را اظهار کرد و از بخشی [دیگر] اعراض نمود”». احکام القرآن الجصاص، ج۱، ص۶۱۲؛ شرح ابن أبی‌الحدید، ج۲۰، ص۲۶۴؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۲۴۱؛ کنزالعمال، ج۲، ص۵۳۹؛ تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۳۸.</ref>.
از این آیات برمی‌آید که برخی از [[همسران پیامبر]]{{صل}} نه تنها با سخنان خود آن حضرت را می‌آزردند و ناراحت می‌ساختند، بلکه موضوع [[رازداری]] را که از مهم‌ترین شرایط یک همسر باوفا است رعایت نمی‌کردند؛ و برخلاف [[رفتار]] آنان، پیامبر{{صل}} با [[بخشش]] و گذشت تمام با ایشان رفتار می‌کرد، چنان‌که در این ماجرا حتی حاضر نشد تمام رازی را که حفصه افشا کرده بود، به رخ او بکشد<ref>تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۷۵-۲۷۶.</ref>. بر همین اساس [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|مَا اِسْتَقْصَى كَرِيمٌ قَطُّ، لِأَنَّ اللهَ تَعَالَى يَقُولُ: [قَالَ‏ اللَّهُ‏ تَعَالَى]‏ {{متن قرآن|عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ}}}}<ref>«انسان بزرگوار [در مقام احقاق حق خویش] تا آخرین مرحله پیش نمی‌رود، زیرا خدای متعال [در مورد پیامبرش] می‌فرماید: “او بخشی از آن را اظهار کرد و از بخشی [دیگر] اعراض نمود”». احکام القرآن الجصاص، ج۱، ص۶۱۲؛ شرح ابن أبی‌الحدید، ج۲۰، ص۲۶۴؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۲۴۱؛ کنزالعمال، ج۲، ص۵۳۹؛ تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۳۸.</ref>.


رسول خدا{{صل}} به [[پیروان]] خود سفارش می‌فرمود که بنای رفتارشان در [[خانواده]] بر بخشش و گذشت باشد، چنان‌که [[روایت]] شده است مردی به نام جزء<ref>جزء بن مالک بن عامر انصاری از اصحاب پیامبر{{صل}} است که احتمالاً در نبرد یمامه به شهادت رسیده است. البته طبری او را از جمله شهدای احد دانسته است. ر.ک: المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۶۹؛ الاستیعاب، ج۱، ص۲۵۶؛ اسدالغابة، ج۱، ص۳۳۶؛ الوافی بالوفیات، ج۱۱، ص۸۴.</ref> نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و گفت: “ای رسول خدا، خانواده‌ام مرا عصبانی می‌کنند، چگونه مجازاتشان کنم؟” [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|تَعْفُو}} ببخش و درگذر! جزء دوباره پرسید و پیامبر{{صل}} همان پاسخ را داد. بار سوم که پرسید پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|فإِنْ عاقَبْتَ فَعاقِبْ بِقَدْرِ الذَّنْبِ واتَّقِ الوَجْهَ}}<ref>«اگر هم [به ناچار]مجازات کردی، به اندازه گناه و جرم مجازات کن، و از زدن به صورت پرهیز کن». المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۶۹.</ref>  
رسول خدا{{صل}} به [[پیروان]] خود سفارش می‌فرمود که بنای رفتارشان در [[خانواده]] بر بخشش و گذشت باشد، چنان‌که [[روایت]] شده است مردی به نام جزء<ref>جزء بن مالک بن عامر انصاری از اصحاب پیامبر{{صل}} است که احتمالاً در نبرد یمامه به شهادت رسیده است. البته طبری او را از جمله شهدای احد دانسته است. ر.ک: المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۶۹؛ الاستیعاب، ج۱، ص۲۵۶؛ اسدالغابة، ج۱، ص۳۳۶؛ الوافی بالوفیات، ج۱۱، ص۸۴.</ref> نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و گفت: “ای رسول خدا، خانواده‌ام مرا عصبانی می‌کنند، چگونه مجازاتشان کنم؟” [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|تَعْفُو}} ببخش و درگذر! جزء دوباره پرسید و پیامبر{{صل}} همان پاسخ را داد. بار سوم که پرسید پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|فإِنْ عاقَبْتَ فَعاقِبْ بِقَدْرِ الذَّنْبِ واتَّقِ الوَجْهَ}}<ref>«اگر هم [به ناچار]مجازات کردی، به اندازه گناه و جرم مجازات کن، و از زدن به صورت پرهیز کن». المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۶۹.</ref>  
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش