اقسام و انواع علم کدام‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
| موضوعات وابسته    =  
| موضوعات وابسته    =  
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = [[سید محمد شیرازی|سلطان الواعظین]]؛ [[سید علی هاشمی|هاشمی]]؛ [[سید نسیم عباس نقوی|نقوی]]؛ [[سید مرتضی حسینی شاهرودی|حسینی شاهرودی]]؛ [[سید حبیب بخارایی‌زاده|بخارایی‌زاده]]؛ [[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]؛ [[قاسم علی شیخ‌زاده|شیخ‌زاده]]
| پاسخ‌دهندگان      = [[سید محمد شیرازی|سلطان الواعظین]]؛ [[محمد باقر تحریری|تحریری]]؛ [[سید علی هاشمی|هاشمی]]؛ [[سید نسیم عباس نقوی|نقوی]]؛ [[سید مرتضی حسینی شاهرودی|حسینی شاهرودی]]؛ [[سید امین موسوی|موسوی]]؛ [[سید حبیب بخارایی‌زاده|بخارایی‌زاده]]؛ [[محمد حسن نادم|نادم]]؛ [[محمد تقی شاکر|شاکر]]؛ [[قاسم علی شیخ‌زاده|شیخ‌زاده]]؛ [[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]؛ [[طیبه اکبری راد|اکبری راد]]، [[فاطمه جمشیدی|جمشیدی]]؛ [[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابى حسینى]]
}}
}}
'''اقسام و انواع علم کدام‌اند؟ ''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم معصوم (پرسش)|علم معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم معصوم]]''' مراجعه شود.
'''اقسام و انواع علم کدام‌اند؟ ''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم معصوم (پرسش)|علم معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم معصوم]]''' مراجعه شود.
خط ۶۴: خط ۶۴:
::::::'''علم موهوب''': علم موهوب عبارت است از علمی که بدون واسطه و بدون اکتساب، از جانب خدا به بنده عطا شود و بنده از ثمرات و عطایای اسم "وهاب" برخوردار باشد، چنان که دو قسم پیش از این از ثمرات و عطایای اسم "علیم" بود. مانند [[علم انبیا]] که عقیده همگان بر این است که علمی موهوبی است و دست کم نبوت تشریعی به عقیده همگان، موهوب است و نیز مانند علم [[حضرت خضر]] {{ع}} که در حق او فرمود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا}}﴾}} <ref> سوره کهف، آیه: ۶۵.</ref>. این نوع علم، مانند اصل وجود موجودات، عطیّه‌ای الهی است که در به دست آوردن آن هیچ کس هیچ نقش و تأثیری ندارد»<ref>[http://docs.google.com/viewerng/viewer?url=http://tahour.ir/Books/TheosophyofIslam.pdf آشنایی با عرفان اسلامی، ص ۴۴ و ۴۵].</ref>.
::::::'''علم موهوب''': علم موهوب عبارت است از علمی که بدون واسطه و بدون اکتساب، از جانب خدا به بنده عطا شود و بنده از ثمرات و عطایای اسم "وهاب" برخوردار باشد، چنان که دو قسم پیش از این از ثمرات و عطایای اسم "علیم" بود. مانند [[علم انبیا]] که عقیده همگان بر این است که علمی موهوبی است و دست کم نبوت تشریعی به عقیده همگان، موهوب است و نیز مانند علم [[حضرت خضر]] {{ع}} که در حق او فرمود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا}}﴾}} <ref> سوره کهف، آیه: ۶۵.</ref>. این نوع علم، مانند اصل وجود موجودات، عطیّه‌ای الهی است که در به دست آوردن آن هیچ کس هیچ نقش و تأثیری ندارد»<ref>[http://docs.google.com/viewerng/viewer?url=http://tahour.ir/Books/TheosophyofIslam.pdf آشنایی با عرفان اسلامی، ص ۴۴ و ۴۵].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۵. حجت الاسلام و المسلمین بخارایی‌زاده؛}}
{{جمع شدن|۵. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛}}
[[پرونده:120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی|موسوی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]''' در کتاب: ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::*«'''علم حضوری:''' علمی است که وجود علم عین وجود معلوم است و انکشاف معلوم پیش عالم به واسطه حضور خود معلوم در نزد عالم است. و شی ادراک کننده بدون وساطت تصویر ذهنی شخصیت واقعی معلوم را می‌یابد.<ref> اصول فلسفه و روش رئالیسم، سید محمد حسین طباطبایی، ج۱، ص۸۳ و ج۲، ص۴۴.</ref> مثل علم نفس ناطقه به خود و به صفات متضمّنه خود که بدون حصول صورت حاصل می‌شود زیرا اگر صورت نفس در نفس حاصل شود، اجتماع مثلین لازم آید و مانند علم عقول بر نفس‌های خود که بدون صورت ایجاد می‌شود<ref> غیاث اللغات، ص۶۱۰.</ref> نظر حکمای مشاء و اشراق در علم حضوری حکمای مشاء علم حضوری را اختصاص به علم شی به نفس خود و به امور غیر خارج از خود مانند صور علمی حال در آن و صفت قائم به آن منحصر کرده‌اند.  حکماء اشراق آن را شامل علت به معلول خود و علم معلول به علت خود دانسته‌اند، زیرا وجود معلول به نسبت به علت خود، وجود رابط است و به آن قیام دارد و از آن مستقل نیست و اگر علت و معلول از ماده مجرد باشند، معلول با عین وجود برای علت خود معلوم به علم حضوری خواهد بود. همچنین علم برای معلول خود که نسبت به او رابطه و قائم است، حضور دارد. بنابراین علت برای معلول خود، معلوم به علم حضوری است مشروط به آن که هر دو مجرد از ماده باشند<ref> مجموعه مصنفات شیخ اشراق، شهاب الدین یحیی سهروردی، ج۱، ص۷۳، ۴۸۳.</ref>.
::::::*'''علم حصولی:''' علمی است که واقعیت معلوم پیش عالم حاضر نیست. فقط مفهوم و تصویری از معلوم پیش عالم حاضر است، مثل علم نفس به موجودات خارجی<ref>اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۱، ص۸۳ و ج۲، ص۴۴.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۰.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۶. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛}}
[[پرونده:673639443601.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن نادم]]]]
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]'''، در کتاب ''«[[معارف کلامی شیعه (کتاب)|معارف کلامی شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«علما علم را به اقسام مختلفی تقسیم کرده، علم حضوری و حصولی، جزئی و کلّی، فعلی و انفعالی، ظاهری و باطنی و اکتسابی و فطری را از مهمّ‌ترین تقسیمات و اقسام علم دانسته‌اند<ref> درباره اقسام علم بنگرید به: طباطبایی، نهایه الحکمه، ص ۲۱۴، ۲۲۵ و ۲۶۵؛ فخر رازی، المباحث المشرقیه، ج ۱، ص ۴۸۵.</ref> علم باطنی از راه‌هایی غیر از حواس ظاهری کسب شده و از صنایع اکتسابی است که گاهی به آن علم لدنّی نیز گفته‌اند. این علوم ویپه‌ی اولیای الاهی، [[امامان]] و انبیا است و در آن، خطا و اشتباه راه ندارد و چون بی‌واسطه از منبع فیض ناشی می‌شود از عیوب و خطا مبرّا است<ref>سیّد لاری، رسائل، ج ۲، ص ۳؛ سیّد مرتضی، الشّافی، ج ۲، ص ۳۳.</ref> بنا بر روایات وارده از [[ائمه]]{{عم}} علم حقیقی همان فیوضات الاهی وارد شده بر قلب مؤمن است که همیشه در حال افزایش بوده، تحصیل آن به ریاضت و عنایات الاهی احتیاج دارد<ref>کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۹۲- ۹۴؛ فیض کاشانی، الوافی، ج ۳، ص ۵۵۴.</ref>. یکی دیگر از اقسام علم که درباره [[ائمه]] و پیامبران به کار می‌رود، [[علم غیب]] است. در ادبیات عرب به هرچه از چشم‌ها نهان باشد، غیب می‌گویند<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۶۵۴.</ref>»<ref>[[معارف کلامی شیعه (کتاب)|معارف کلامی شیعه]]، ص۲۸۶</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۷. حجت الاسلام و المسلمین بخارایی‌زاده؛}}
[[پرونده:11805.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید حبیب بخارایی‌زاده|بخارایی‌زاده]]]]
[[پرونده:11805.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید حبیب بخارایی‌زاده|بخارایی‌زاده]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید حبیب بخارایی‌زاده]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید حبیب بخارایی‌زاده]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
خط ۹۴: خط ۸۰:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۶. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛}}
[[پرونده:120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی|موسوی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]''' در کتاب: ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::*«'''علم حضوری:''' علمی است که وجود علم عین وجود معلوم است و انکشاف معلوم پیش عالم به واسطه حضور خود معلوم در نزد عالم است. و شی ادراک کننده بدون وساطت تصویر ذهنی شخصیت واقعی معلوم را می‌یابد.<ref> اصول فلسفه و روش رئالیسم، سید محمد حسین طباطبایی، ج۱، ص۸۳ و ج۲، ص۴۴.</ref> مثل علم نفس ناطقه به خود و به صفات متضمّنه خود که بدون حصول صورت حاصل می‌شود زیرا اگر صورت نفس در نفس حاصل شود، اجتماع مثلین لازم آید و مانند علم عقول بر نفس‌های خود که بدون صورت ایجاد می‌شود<ref> غیاث اللغات، ص۶۱۰.</ref> نظر حکمای مشاء و اشراق در علم حضوری حکمای مشاء علم حضوری را اختصاص به علم شی به نفس خود و به امور غیر خارج از خود مانند صور علمی حال در آن و صفت قائم به آن منحصر کرده‌اند.  حکماء اشراق آن را شامل علت به معلول خود و علم معلول به علت خود دانسته‌اند، زیرا وجود معلول به نسبت به علت خود، وجود رابط است و به آن قیام دارد و از آن مستقل نیست و اگر علت و معلول از ماده مجرد باشند، معلول با عین وجود برای علت خود معلوم به علم حضوری خواهد بود. همچنین علم برای معلول خود که نسبت به او رابطه و قائم است، حضور دارد. بنابراین علت برای معلول خود، معلوم به علم حضوری است مشروط به آن که هر دو مجرد از ماده باشند<ref> مجموعه مصنفات شیخ اشراق، شهاب الدین یحیی سهروردی، ج۱، ص۷۳، ۴۸۳.</ref>.
::::::*'''علم حصولی:''' علمی است که واقعیت معلوم پیش عالم حاضر نیست. فقط مفهوم و تصویری از معلوم پیش عالم حاضر است، مثل علم نفس به موجودات خارجی<ref>اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۱، ص۸۳ و ج۲، ص۴۴.</ref>»<ref>[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]؛ ص ۲۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۷. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛}}
[[پرونده:673639443601.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن نادم|نادم]]]]
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]'''، در کتاب ''«[[معارف کلامی شیعه (کتاب)|معارف کلامی شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«علما علم را به اقسام مختلفی تقسیم کرده، علم حضوری و حصولی، جزئی و کلّی، فعلی و انفعالی، ظاهری و باطنی و اکتسابی و فطری را از مهمّ‌ترین تقسیمات و اقسام علم دانسته‌اند<ref> درباره اقسام علم بنگرید به: طباطبایی، نهایه الحکمه، ص ۲۱۴، ۲۲۵ و ۲۶۵؛ فخر رازی، المباحث المشرقیه، ج ۱، ص ۴۸۵.</ref> علم باطنی از راه‌هایی غیر از حواس ظاهری کسب شده و از صنایع اکتسابی است که گاهی به آن علم لدنّی نیز گفته‌اند. این علوم ویپه‌ی اولیای الاهی، [[امامان]] و انبیا است و در آن، خطا و اشتباه راه ندارد و چون بی‌واسطه از منبع فیض ناشی می‌شود از عیوب و خطا مبرّا است<ref>سیّد لاری، رسائل، ج ۲، ص ۳؛ سیّد مرتضی، الشّافی، ج ۲، ص ۳۳.</ref> بنا بر روایات وارده از [[ائمه]]{{عم}} علم حقیقی همان فیوضات الاهی وارد شده بر قلب مؤمن است که همیشه در حال افزایش بوده، تحصیل آن به ریاضت و عنایات الاهی احتیاج دارد<ref>کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۹۲- ۹۴؛ فیض کاشانی، الوافی، ج ۳، ص ۵۵۴.</ref>. یکی دیگر از اقسام علم که درباره [[ائمه]] و پیامبران به کار می‌رود، [[علم غیب]] است. در ادبیات عرب به هرچه از چشم‌ها نهان باشد، غیب می‌گویند<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۶۵۴.</ref>»<ref>[[معارف کلامی شیعه (کتاب)|معارف کلامی شیعه]]، ص۲۸۶</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۸. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛}}
{{جمع شدن|۸. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛}}
[[پرونده:847645352.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی شاکر|شاکر]]]]
[[پرونده:847645352.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی شاکر|شاکر]]]]
خط ۱۰۴: خط ۱۰۲:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۹. آقای شیخ‌زاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة).}}
{{جمع شدن|۹. آقای شیخ‌زاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}}
[[پرونده:11818.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[قاسم علی شیخ‌زاده|شیخ‌زاده]]]]
[[پرونده:11818.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[قاسم علی شیخ‌زاده|شیخ‌زاده]]]]
::::::آقای '''[[قاسم علی شیخ‌زاده|شیخ‌زاده]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایان‌نامه)| رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته‌ است:
::::::آقای '''[[قاسم علی شیخ‌زاده|شیخ‌زاده]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایان‌نامه)| رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته‌ است:
خط ۱۲۷: خط ۱۲۵:
{{جمع شدن|۱۱. خانم اکبری راد و خانم جمشیدی؛}}
{{جمع شدن|۱۱. خانم اکبری راد و خانم جمشیدی؛}}
[[پرونده:11936.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[طیبه اکبری راد|اکبری راد]]]]
[[پرونده:11936.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[طیبه اکبری راد|اکبری راد]]]]
::::::خانم '''[[طیبه اکبری راد|اکبری راد]]''' و خانم [[فاطمه جمشیدی]] در مقاله ''«[[بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث (مقاله)|بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::خانم '''[[طیبه اکبری راد]]''' و خانم [[فاطمه جمشیدی]] در مقاله ''«[[بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث (مقاله)|بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«واژه علم در تعریف برخی ازاهل لغت به معنای درک کردن حقیقت چیزی<ref>مفردات، ترجمه حسین خداپرست، ص۵۳۱.</ref>. و گاهی به معنای دانستن، دانش یا اظهار و روشن کردن<ref>قاموس قران، ج۵، ص۳۳.</ref>. آمده است؛ همچنان که خداوند می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا }}﴾}} <ref> سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش می‌کند؛ سوره کهف، آیه: ۱۲.</ref>. برخی نیز آن را به معنای دریافتن چیزی، به حقیقت آن پی‌بردن<ref>الرائد، ترجمه رضا انزابی نژاد، ج۲ ،ص۱۲۱۶.</ref>. آورده‌اند. فلاسفه به سبب بدیهی بودن مفهوم علم، آن را نیازمند تعریف نمی‌دانند<ref>بدایة الحکمه، ص۲۳۶.</ref>. البته در علم منطق تعاریفی برای علم بیان می‌شود <ref>المنطق المظفر، ص۱۵.</ref>. با این وجود یکی از تقسیماتی که می‌توان برای علم در نظر داشت، تقسیم آن به حضوری و حصولی است. علم حضوری علمی است که بدون واسطه، به ذات معلوم تعلق گیرد و وجود واقعی و عینی معلوم برای عالم و شخص درک کننده منکشف گردد، اما علم حصولی علمی است که با وجود خارجی آن مورد شهود و آگاهی عالم قرار نگیرد، بلکه شخص از راه چیزی که نمایانگر معلوم است از آن آگاهی پیدا می‌کند<ref>آموزش فلسفه، ج۱ ،ص۱۶۶؛ همچنین نک: شرح منظومه، ص۱۴۲ - ۱۴۳.</ref>»<ref>[http://momqh.ahadithona.ir/Article/139606281328208137 بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث؛ ص ۹۰.]</ref>.
::::::«واژه علم در تعریف برخی ازاهل لغت به معنای درک کردن حقیقت چیزی<ref>مفردات، ترجمه حسین خداپرست، ص۵۳۱.</ref>. و گاهی به معنای دانستن، دانش یا اظهار و روشن کردن<ref>قاموس قران، ج۵، ص۳۳.</ref>. آمده است؛ همچنان که خداوند می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا }}﴾}} <ref> سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش می‌کند؛ سوره کهف، آیه: ۱۲.</ref>. برخی نیز آن را به معنای دریافتن چیزی، به حقیقت آن پی‌بردن<ref>الرائد، ترجمه رضا انزابی نژاد، ج۲ ،ص۱۲۱۶.</ref>. آورده‌اند. فلاسفه به سبب بدیهی بودن مفهوم علم، آن را نیازمند تعریف نمی‌دانند<ref>بدایة الحکمه، ص۲۳۶.</ref>. البته در علم منطق تعاریفی برای علم بیان می‌شود <ref>المنطق المظفر، ص۱۵.</ref>. با این وجود یکی از تقسیماتی که می‌توان برای علم در نظر داشت، تقسیم آن به حضوری و حصولی است. علم حضوری علمی است که بدون واسطه، به ذات معلوم تعلق گیرد و وجود واقعی و عینی معلوم برای عالم و شخص درک کننده منکشف گردد، اما علم حصولی علمی است که با وجود خارجی آن مورد شهود و آگاهی عالم قرار نگیرد، بلکه شخص از راه چیزی که نمایانگر معلوم است از آن آگاهی پیدا می‌کند<ref>آموزش فلسفه، ج۱ ،ص۱۶۶؛ همچنین نک: شرح منظومه، ص۱۴۲ - ۱۴۳.</ref>»<ref>[http://momqh.ahadithona.ir/Article/139606281328208137 بررسی مفهوم علم و کیفیت انتقال آن در احادیث؛ ص ۹۰.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۲. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛}}
{{جمع شدن|۱۲. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين).}}
[[پرونده:11817.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابى حسینى]]]]
[[پرونده:11817.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابى حسینى]]]]
::::::خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
خط ۱۳۷: خط ۱۳۵:
::::::فلاسفه در تقسیم اولی، علم را به "حصولی" و "حضوری" تقسیم می‌کنند. در علم حضوری معلوم، عین واقعیت بوده و با حضور خارجی‌اش نزد ذهن، علم حاصل می‌شود. در حالیکه در علم حصولی معلوم، عین واقعیت نیست بلکه واقعیت نما است به عبارت دیگر از واقعیات نزد ذهن حاضر می‌شود، ماهیات آنهاست نه وجود خارجی آنها، از این رو آثار واقعیت خارجی را دارا نمی‌باشد. تصور، تصدیق و مباحثی که در رابطه با این دو در منطق مطرح می‌شود -از قبیل مباحث مربوط به قضایا و تقسیمات آنها به نظری و بدیهی و...- همگی در محدودۀ علم حصولی است زیرا در علم حضوری با حضور عین واقع، راهی برای تصور یا تصدیق که متفرّع بر تصور است، وجود ندارد<ref>تقسیم علم به حصولی و حضوری از دو دیدگاه انجام می‌شود؛ گاه از رهگذر انقسام علم به بی‌واسطه و با واسطه، و گاه از رهگذر وجود ماهیت. ر.ک عبدالله جوادی آملی، شناخت‌شناسی در قرآن، ص:۳۰۸.</ref>»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۲۵.</ref>.
::::::فلاسفه در تقسیم اولی، علم را به "حصولی" و "حضوری" تقسیم می‌کنند. در علم حضوری معلوم، عین واقعیت بوده و با حضور خارجی‌اش نزد ذهن، علم حاصل می‌شود. در حالیکه در علم حصولی معلوم، عین واقعیت نیست بلکه واقعیت نما است به عبارت دیگر از واقعیات نزد ذهن حاضر می‌شود، ماهیات آنهاست نه وجود خارجی آنها، از این رو آثار واقعیت خارجی را دارا نمی‌باشد. تصور، تصدیق و مباحثی که در رابطه با این دو در منطق مطرح می‌شود -از قبیل مباحث مربوط به قضایا و تقسیمات آنها به نظری و بدیهی و...- همگی در محدودۀ علم حصولی است زیرا در علم حضوری با حضور عین واقع، راهی برای تصور یا تصدیق که متفرّع بر تصور است، وجود ندارد<ref>تقسیم علم به حصولی و حضوری از دو دیدگاه انجام می‌شود؛ گاه از رهگذر انقسام علم به بی‌واسطه و با واسطه، و گاه از رهگذر وجود ماهیت. ر.ک عبدالله جوادی آملی، شناخت‌شناسی در قرآن، ص:۳۰۸.</ref>»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۲۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
==پرسش‌های وابسته==
==پرسش‌های وابسته==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش‌های وابسته}}
۵۳٬۳۷۰

ویرایش