بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{سیره معصوم}} <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
انفاق و ایثار در همه ابعادش در وجود [[فاطمه]]{{س}} به صورت ملکهای در آمده بود که در تمامی زوایای زندگیاش تبلور داشت. صحنههایی که فاطمه{{س}} در زندگی کوتاه مدت خود از ایثار ترسیم کرده است، بیشک در [[تاریخ]] [[بشر]] بینظیر است. اینک در ادامه بحث به جلوههایی از انفاق و ایثار [[خدا]] پسندانه فاطمه{{س}} اشاره میکنیم.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۳.</ref> | انفاق و ایثار در همه ابعادش در وجود [[فاطمه]]{{س}} به صورت ملکهای در آمده بود که در تمامی زوایای زندگیاش تبلور داشت. صحنههایی که فاطمه{{س}} در زندگی کوتاه مدت خود از ایثار ترسیم کرده است، بیشک در [[تاریخ]] [[بشر]] بینظیر است. اینک در ادامه بحث به جلوههایی از انفاق و ایثار [[خدا]] پسندانه فاطمه{{س}} اشاره میکنیم.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۳.</ref> | ||
==در آمد [[فدک]]== | |||
فدک قریهای بود در فاصله حدود صد و چهل کیلومتری [[مدینه]] با چشمهای جوشان و نخلهای فراوان<ref>معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.</ref> که درختان خرمای آن با کل درختان خرمای [[شهر کوفه]] در [[قرن ششم]] [[برابری]] میکرد<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۳۶.</ref>. این روستای سرسبز در سال، درآمدی بین ۲۴ تا هتفاد هزار دینار داشت<ref>سفینة البحار، ج۷، ص۴۵؛ بحارالانوار، ج۲۹، ص۱۲۳.</ref>. شاید این [[اختلاف]] ناشی از تفاوت درآمد سالانه آن بوده است. | فدک قریهای بود در فاصله حدود صد و چهل کیلومتری [[مدینه]] با چشمهای جوشان و نخلهای فراوان<ref>معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۸.</ref> که درختان خرمای آن با کل درختان خرمای [[شهر کوفه]] در [[قرن ششم]] [[برابری]] میکرد<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۳۶.</ref>. این روستای سرسبز در سال، درآمدی بین ۲۴ تا هتفاد هزار دینار داشت<ref>سفینة البحار، ج۷، ص۴۵؛ بحارالانوار، ج۲۹، ص۱۲۳.</ref>. شاید این [[اختلاف]] ناشی از تفاوت درآمد سالانه آن بوده است. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
[[پیامبر]]{{صل}} پس از [[مشاهده]] این [[بخشش]] سه بار فرمود: {{متن حدیث|فِدَاهَا أَبُوهَا}}؛ «پدرش به فدایش!»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۰.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۵.</ref> | [[پیامبر]]{{صل}} پس از [[مشاهده]] این [[بخشش]] سه بار فرمود: {{متن حدیث|فِدَاهَا أَبُوهَا}}؛ «پدرش به فدایش!»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۰.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۵.</ref> | ||
==[[وصیت]] به انفاق== | |||
حضرت فاطمه{{س}} پیش از [[شهادت]] به علی{{ع}} وصیت کرد که بخشی از [[اموال]] وی را بین [[همسران پیامبر]]{{صل}} و [[زنان]] [[بنیهاشم]] و اُمامه دختر [[ابوالعاص]] تقسیم کند. بنابر [[نقلی]] دیگر، وی با [[مال]] خود بر بنیهاشم و [[بنی عبدالمطلب]] انفاق میکرد<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۸؛ دلائل الامامه، ص۴۲ - ۴۳.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۶.</ref> | حضرت فاطمه{{س}} پیش از [[شهادت]] به علی{{ع}} وصیت کرد که بخشی از [[اموال]] وی را بین [[همسران پیامبر]]{{صل}} و [[زنان]] [[بنیهاشم]] و اُمامه دختر [[ابوالعاص]] تقسیم کند. بنابر [[نقلی]] دیگر، وی با [[مال]] خود بر بنیهاشم و [[بنی عبدالمطلب]] انفاق میکرد<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۸؛ دلائل الامامه، ص۴۲ - ۴۳.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۶.</ref> | ||
==[[ایثار]] در شب [[عروسی]]== | |||
شب [[ازدواج]] برای هر عروس و دامادی خاطرهآمیز، و [[زیبایی]] و [[آراستگی]] عروس در چنین شبی در [[افکار]] و علاقه [[آینده]] داماد اثرگذار است و به عنوان پایه و اساس [[زندگی]] مشترک آنان به حساب میآید؛ ولی [[فاطمه]]{{س}} با [[آگاهی]] از همه این حساسیتها، پیراهن عروسیاش را به [[سائل]] بخشید و با پیراهن دیگری آن شب را گذراند. | شب [[ازدواج]] برای هر عروس و دامادی خاطرهآمیز، و [[زیبایی]] و [[آراستگی]] عروس در چنین شبی در [[افکار]] و علاقه [[آینده]] داماد اثرگذار است و به عنوان پایه و اساس [[زندگی]] مشترک آنان به حساب میآید؛ ولی [[فاطمه]]{{س}} با [[آگاهی]] از همه این حساسیتها، پیراهن عروسیاش را به [[سائل]] بخشید و با پیراهن دیگری آن شب را گذراند. | ||
هنگامی که [[سلمان]] افسار مرکب عروس را در دست داشت و به سمت [[خانه]] استیجاری داماد میرفتند، ناگهان کنیزی به [[دختر پیامبر]]{{صل}} سلام گفت و برای رفع [[مشکلات]] خود [[استمداد]] جست. فاطمه{{س}} از مرکب پایین آمد و در میان حلقه زنان همراه، پیراهن عروسیاش را که به هفت درهم خریداری شده بود از تنش در آورد و به [[سائل]] بخشید و خود [[پیراهن کهنه]] پوشید و راهی [[خانه]] شوهر شد. | هنگامی که [[سلمان]] افسار مرکب عروس را در دست داشت و به سمت [[خانه]] استیجاری داماد میرفتند، ناگهان کنیزی به [[دختر پیامبر]]{{صل}} سلام گفت و برای رفع [[مشکلات]] خود [[استمداد]] جست. فاطمه{{س}} از مرکب پایین آمد و در میان حلقه زنان همراه، پیراهن عروسیاش را که به هفت درهم خریداری شده بود از تنش در آورد و به [[سائل]] بخشید و خود [[پیراهن کهنه]] پوشید و راهی [[خانه]] شوهر شد. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
علاوه بر این شما چنین میکردید<ref>العوالم، ج۱۱، ص۲۱۰.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۶.</ref> | علاوه بر این شما چنین میکردید<ref>العوالم، ج۱۱، ص۲۱۰.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۶.</ref> | ||
===گردنبند با [[برکت]] | ==[[ایثار]] در مقابل شوهر== | ||
کمبودها و فشارهای طاقتفرسا بر زندگی نوپای علی{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}} [[سایه]] افکنده بود و زندگی آنان در کمال [[تنگدستی]] سپری میشد. چه روزها و شبهایی که گذشت و غذایی برای خوردن در [[خانه علی]]{{ع}} یافت نمیشد؛ اما ایثار زهرا{{س}} همه [[مشکلات]] را برطرف میکرد. فاطمه{{س}} در سختترین شرایط چیزی از [[همسر]] خود نمیخواست که مبادا باعث به [[زحمت]] افتادن همسرش شود. | |||
روزی [[امام علی]]{{ع}} فرمود: | |||
فاطمه [[جان]]! آیا غذایی داری تا گرسنگیام را برطرف سازم؟ فاطمه{{س}} فرمود: نه، [[سوگند]] به خدایی که پدرم را به [[نبوت]] و شما را به [[امامت]] [[برگزیده]]! دو [[روز]] است در [[منزل]] غذای کافی ندارم. آنچه بود به شما و فرزندانم [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} دادم و خودم از آن غذای اندک نیز استفاده نکردم. علی{{ع}} با [[تأسف]] فرمود: فاطمه جان! چرا به من اطلاع ندادی تا غذایی تهیه کنم؟ فاطمه{{س}} فرمود: اباالحسن! من از پروردگارم [[شرم]] میکنم که تو را به چیزی [[تکلیف]] کنم که توان آن را نداری<ref>امالی طوسی، ص۶۱۶؛ کشفالغمه، ج۱، ص۴۶۹؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۰۳.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۰۶.</ref>. | |||
==گردنبند با [[برکت]]== | |||
بعد از [[نماز عصر]] پیرمردی به [[رسول خدا]]{{صل}} مراجعه و عرض کرد: «یا [[رسول الله]]! گرسنهام، سیرم کن؛ عریانم، بپوشان؛ فقیرم، کمکم کن». | بعد از [[نماز عصر]] پیرمردی به [[رسول خدا]]{{صل}} مراجعه و عرض کرد: «یا [[رسول الله]]! گرسنهام، سیرم کن؛ عریانم، بپوشان؛ فقیرم، کمکم کن». | ||
پیامبر{{صل}} فرمود: «من چیزی که به تو بدهم در [[اختیار]] ندارم؛ ولی [[راهنمایی]] کننده بر خیر همچون انجام دهنده آن است. برو به [[منزل]] کسی که [[خدا]] و پیامبر را [[دوست]] دارد، خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند؛ کسی که [[رضای خدا]] را بر خواسته خویش مقدم میدارد، هم اکنون برو سراغ [[خانه فاطمه]]. | پیامبر{{صل}} فرمود: «من چیزی که به تو بدهم در [[اختیار]] ندارم؛ ولی [[راهنمایی]] کننده بر خیر همچون انجام دهنده آن است. برو به [[منزل]] کسی که [[خدا]] و پیامبر را [[دوست]] دارد، خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند؛ کسی که [[رضای خدا]] را بر خواسته خویش مقدم میدارد، هم اکنون برو سراغ [[خانه فاطمه]]. | ||
خط ۶۷: | خط ۷۲: | ||
غلام نزد فاطمه{{س}} آمد و موضوع را به عرض وی رسانید. فاطمه{{س}} گردنبند را گرفت و غلام را در [[راه خدا]] [[آزاد]] کرد. غلام از این رخداد خندید و گفت: «چه گردنبند با برکتی! گرسنهای را [[سیر]] کرد، عریانی را پوشانید، [[فقیری]] را [[بینیاز]] ساخت، بردهای را آزاد کرد و سرانجام به صاحب اصلیاش بازگشت»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۶ - ۵۸ با اختصار.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۷.</ref> | غلام نزد فاطمه{{س}} آمد و موضوع را به عرض وی رسانید. فاطمه{{س}} گردنبند را گرفت و غلام را در [[راه خدا]] [[آزاد]] کرد. غلام از این رخداد خندید و گفت: «چه گردنبند با برکتی! گرسنهای را [[سیر]] کرد، عریانی را پوشانید، [[فقیری]] را [[بینیاز]] ساخت، بردهای را آزاد کرد و سرانجام به صاحب اصلیاش بازگشت»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۶ - ۵۸ با اختصار.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۷.</ref> | ||
==[[ایثار]] فقط برای [[خدا]]== | |||
[[شأن نزول]] [[سوره]] «دهر» را همه شنیدهایم. خلاصه آن چنین است: [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} مریض میشوند. پیامبر{{صل}} به [[عیادت]] آنان میرود و به [[حضرت امیر]]{{ع}} پیشنهاد میکند برای شفای فزندانشان [[نذر]] کنند [[روزه]] بگیرند. بچهها [[شفا]] مییابند. [[والدین]] آنها به نذر خویش، یعنی گرفتن سه [[روز]] روزه [[وفا]] میکنند. [[فضه]] و [[حسنین]] نیز علی و زهرا{{عم}} را در این امر [[همراهی]] مینمایند. | [[شأن نزول]] [[سوره]] «دهر» را همه شنیدهایم. خلاصه آن چنین است: [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} مریض میشوند. پیامبر{{صل}} به [[عیادت]] آنان میرود و به [[حضرت امیر]]{{ع}} پیشنهاد میکند برای شفای فزندانشان [[نذر]] کنند [[روزه]] بگیرند. بچهها [[شفا]] مییابند. [[والدین]] آنها به نذر خویش، یعنی گرفتن سه [[روز]] روزه [[وفا]] میکنند. [[فضه]] و [[حسنین]] نیز علی و زهرا{{عم}} را در این امر [[همراهی]] مینمایند. | ||
خط ۷۵: | خط ۸۰: | ||
{{متن قرآن|يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا}}<ref>«به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند *(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی * بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم» سوره انسان، آیه ۷-۱۰.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۹.</ref> | {{متن قرآن|يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا}}<ref>«به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند *(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی * بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم» سوره انسان، آیه ۷-۱۰.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[درآمدی بر سیره فاطمی (کتاب)|درآمدی بر سیره فاطمی]]، ص ۱۰۹.</ref> | ||
==[[ایثار]] در [[پذیرایی از مهمان]]== | |||
روزی [[عربی]] مستمند [[خدمت]] [[رسول الله]]{{صل}} رسید و از [[رنج]] گرسنگی به حضرتش [[شکوه]] کرد. [[حضرت]] پیکی نزد همسرانش فرستاد و از ایشان در خواست طعام کرد؛ ولی همگی گفتند که ما جز آب چیزی برای خوردن نداریم. | روزی [[عربی]] مستمند [[خدمت]] [[رسول الله]]{{صل}} رسید و از [[رنج]] گرسنگی به حضرتش [[شکوه]] کرد. [[حضرت]] پیکی نزد همسرانش فرستاد و از ایشان در خواست طعام کرد؛ ولی همگی گفتند که ما جز آب چیزی برای خوردن نداریم. | ||
پیامبر{{صل}} خطاب به [[مسلمانان]] فرمود: «چه کسی این مرد را امشب میهمان میکند؟» علی{{ع}} اظهار [[آمادگی]] کرد و [[عرب]] را به [[خانه]] آورد و از [[فاطمه]]{{س}} در این باره کمک خواست. زهرا{{س}} گفت: «ما طعامی جز به اندازه [[خوراک]] کودکانمان نداریم؛ ولی میهمان را بر فرزند خود مقدم میداریم». | پیامبر{{صل}} خطاب به [[مسلمانان]] فرمود: «چه کسی این مرد را امشب میهمان میکند؟» علی{{ع}} اظهار [[آمادگی]] کرد و [[عرب]] را به [[خانه]] آورد و از [[فاطمه]]{{س}} در این باره کمک خواست. زهرا{{س}} گفت: «ما طعامی جز به اندازه [[خوراک]] کودکانمان نداریم؛ ولی میهمان را بر فرزند خود مقدم میداریم». |