جز
جایگزینی متن - '.</ref> ::::::' به '.</ref> '
جز (جایگزینی متن - '. ::::::' به '. ') |
جز (جایگزینی متن - '.</ref> ::::::' به '.</ref> ') |
||
خط ۵۳۰: | خط ۵۳۰: | ||
به همین سبب [[امام یازدهم]] {{ع}} بیشتر از سایر [[ائمه]] {{ع}} تحت مراقبت [[مقام خلافت]] درآمده بود و [[خلیفه]] وقت تصمیم قطعی گرفته بود که به هر طریق باشد به داستان [[امامت]] [[شیعه]] خاتمه بخشد و در این خانه را برای همیشه ببندد. و از این روی همین که بیماری [[امام]] را به [[معتمد]] [[خلیفه]] وقت گزارش دادند چند تن از معتمدان و [[قضات]] خود را به منزل [[امام]] گماشت که پیوسته ملازم وی و مراقب اوضاع داخلی منزل باشند تا اگر دارای فرزندی میباشد وی را گرفته و از بین ببرند. پس از [[شهادت]] [[امام]] نیز خانه حضرت را تفتیش و توسط قابلهها کنیزان آن حضرت را معاینه کردند و تا دو سال مأمورین [[خلیفه]] در خط پیدا کردن [[خلف]] آن حضرت مشغول فعالیت بودند تا به کلی نا امید شدند<ref>همان.</ref> | به همین سبب [[امام یازدهم]] {{ع}} بیشتر از سایر [[ائمه]] {{ع}} تحت مراقبت [[مقام خلافت]] درآمده بود و [[خلیفه]] وقت تصمیم قطعی گرفته بود که به هر طریق باشد به داستان [[امامت]] [[شیعه]] خاتمه بخشد و در این خانه را برای همیشه ببندد. و از این روی همین که بیماری [[امام]] را به [[معتمد]] [[خلیفه]] وقت گزارش دادند چند تن از معتمدان و [[قضات]] خود را به منزل [[امام]] گماشت که پیوسته ملازم وی و مراقب اوضاع داخلی منزل باشند تا اگر دارای فرزندی میباشد وی را گرفته و از بین ببرند. پس از [[شهادت]] [[امام]] نیز خانه حضرت را تفتیش و توسط قابلهها کنیزان آن حضرت را معاینه کردند و تا دو سال مأمورین [[خلیفه]] در خط پیدا کردن [[خلف]] آن حضرت مشغول فعالیت بودند تا به کلی نا امید شدند<ref>همان.</ref> | ||
اما از آنجا که هیچ چیز نمیتواند در [[اراده خداوند]] خدشهای وارد کند سرانجام [[خداوند]] [[آخرین حجت]] و [[ذخیره]] خود را در سال ۲۵۶ هجری قمری به [[امام حسن عسکری]] {{ع}} عطا نمود؛ و با توجه به شرایط موجود، تولد و رشد و نمو آن حضرت نیز به صورت خارق العاده و به صورت مخفیانه و بدون جلب توجه اتفاق افتاد. و نظر به اینکه [[خلیفه]] وقت تصمیم جدی به قطع نسل [[امامان]] [[اهل بیت]] {{عم}} و خاتمه دادن به قضیه [[امامت]] [[شیعه]] گرفته بود به [[دستور]] پدر بزرگوارشان ولادت و [[وجود امام]] پنهان ماند و از غیر خاص [[شیعه]] کسی از وجود ایشان خبر نداشت<ref>همان/ ص ۲۳۰ / بررسیهای اسلامی/ ج ۱ / صفحه ۲۳۰.</ref> | |||
تا ۶ سال به همین ترتیب بود و افراد بسیار محدودی از [[خواص]] [[شیعه]] توانستهاند در این مدت آن حضرت را مشاهده کنند<ref>شیعه در اسلام (طب قدیم) ص ۲۳۰.</ref>. چه اینکه در سال ۲۶۰ هجری که پدر بزرگوارش به [[شهادت]] رسید آن حضرت به [[امامت]] رسید و از آنجایی که به امر [[خدا]] [[غیبت]] [[اختیار]] کرده بود [[شیعیان]] و دوستداران ایشان فقط از طریق [[نواب]] آن حضرت میتوانستند با ایشان ارتباط داشته باشند و بهره ببرند. البته موارد استثنایی بود که حضرت خود را برای بعضی از افراد غیر از [[نواب خاص]] نمایان میکردند<ref>شیعه در اسلام (طب قدیم) / ص ۲۳۰ / در کتاب منتخب الانوار المضیئه/ ص ۲۵۱ موارد متعددی از این ملاقاتها به همراه منابع آن آمده است.</ref> | |||
آنچه گفته شد مهمترین عامل برای [[غیبت امام زمان]] {{ع}} [[دشمنی]] دستگاه [[حاکمیت]] با آن حضرت و [[امامت]] ایشان بود [[عمری]] که به هیچ وجه امکان تداوم حضور ظاهری [[امام]] را در [[جامعه]] ممکن نمیکرد و طبعاً اگر ایشان نیز مانند اجداد خود در بین [[مردم]] به زندگی معمولی ادامه میداد از گزند [[دشمنان]] ایمن نبود و مانند دیگر [[ائمه اطهار]] {{عم}} به [[شهادت]] میرسید. | |||
از طرفی بر اساس [[ادله عقلی]] و نقلی متعدد هیچگاه [[زمین]] نمیتواند از [[حجت]] و [[امام]] خالی باشد لذا در هر صورت باید [[امام]] وجود داشته باشد، چه به صورت علنی و ظاهری و چه به صورت غیابی و مخفی. با توجه به این مطلب روشن میشود که وقتی شرایط برای حضور فیزیکی [[امام]] در [[جامعه]] فراهم نیست [[حکمت خداوند]] ایجاد میکند که [[وجود امام]] را به صورت غیابی مقدر کند تا زمان و بستر مناسب برای [[ظهور]] و حضور ایشان فراهم شود<ref>این ادله در فصل دوم و سوم به تفصیل مطرح شد.</ref> | از طرفی بر اساس [[ادله عقلی]] و نقلی متعدد هیچگاه [[زمین]] نمیتواند از [[حجت]] و [[امام]] خالی باشد لذا در هر صورت باید [[امام]] وجود داشته باشد، چه به صورت علنی و ظاهری و چه به صورت غیابی و مخفی. با توجه به این مطلب روشن میشود که وقتی شرایط برای حضور فیزیکی [[امام]] در [[جامعه]] فراهم نیست [[حکمت خداوند]] ایجاد میکند که [[وجود امام]] را به صورت غیابی مقدر کند تا زمان و بستر مناسب برای [[ظهور]] و حضور ایشان فراهم شود<ref>این ادله در فصل دوم و سوم به تفصیل مطرح شد.</ref> | ||
البته در [[عصر غیبت]] نیز [[جامعه]] بی نیاز از [[هدایتگریهای امام]] معصومی که در پیچ و خمهای معرفتی مسیر را برای او مشخص و مشکلات فکری و عملی آنها پاسخگو باشد نیست، لذا برای ادامه ارتباط [[مردم]] با آن حضرت شبکه [[وکالت]] یا همان [[نیابت]] به وجود آمد، که از آن طریق امکان ارتباط [[شیعیان]] و [[امام]] وجود داشت<ref>برای اطلاع از شبکه وکالت یا نیابت و نحوه تشکیل و سابقه آن در میان امامان معصوم {{ع}} ر.ک به: سیره پیشوایان/ نوشته مهدی پیشوایی/ صفحه ۵۷۳.</ref>»<ref>[[علی رضا امامی میبدی|امامی میبدی، علی رضا]]، [[آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]، ص ۹۴-۹۷.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۵۲: | خط ۵۵۶: | ||
«[[امام علی]] میفرماید: آری خداوندا! هیچگاه [[زمین]] خالی نمیماند از کسی که به [[دلیل]] و [[حجّت]] [[دین خدا]] را برپا دارد، حال یا آشکار و مشهور یا ترسان و پنهان، تا [[حجتها]] و دلیلهای روشن [[خدا]] [[باطل]] نشده و از بین نرود، اینان چه تعدادند و کجایند؟ به [[خدا]] [[سوگند]]! که شمار آنان اندک ولی نزد [[خدا]] [[منزلت]] والا دارند و بسیار بزرگوارند (بزرگمقدارند) که [[خدا]] به وسیله آنان [[حجتها]] و نشانههای خود را حفظ میکند تا به افرادی که همانندشان هستند بسپارد و در دلهای آنان بکارد، آنان که [[علم]] و [[دانش]] را با [[نور]] حقیقتبینی برگرفتند و [[روح]] [[یقین]] را دریافتهاند و آنچه خوشگذرانها دشوار شمارند، آسان و دلنشین گرفته و با آنچه نادانان [[هراس]] دارند، انس گرفتهاند. در [[دنیا]] با بدنهایی [[زندگی]] میکنند که روحهایشان به [[جهان]] بالا پیوند خورده است، آنان [[جانشینان]] [[خدا]] در [[زمین]] و [[دعوت]] کنندگان به سوی [[دین]] خدایند، آه و افسوس، چه سخت [[شوق]] دیدارشان دارم! ای [[کمیل]] هرگاه خواستی بازگرد"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ؛ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ. وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ؟ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً، يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ، هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ، وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى. أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ، وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ. آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ! انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹.</ref><ref>[[حسین ایرانی|ایرانی، حسین]]، [[منجی موعود از منظر نهج البلاغه (کتاب)|منجی موعود از منظر نهج البلاغه]]، ص:۴۸-۴۹.</ref> | «[[امام علی]] میفرماید: آری خداوندا! هیچگاه [[زمین]] خالی نمیماند از کسی که به [[دلیل]] و [[حجّت]] [[دین خدا]] را برپا دارد، حال یا آشکار و مشهور یا ترسان و پنهان، تا [[حجتها]] و دلیلهای روشن [[خدا]] [[باطل]] نشده و از بین نرود، اینان چه تعدادند و کجایند؟ به [[خدا]] [[سوگند]]! که شمار آنان اندک ولی نزد [[خدا]] [[منزلت]] والا دارند و بسیار بزرگوارند (بزرگمقدارند) که [[خدا]] به وسیله آنان [[حجتها]] و نشانههای خود را حفظ میکند تا به افرادی که همانندشان هستند بسپارد و در دلهای آنان بکارد، آنان که [[علم]] و [[دانش]] را با [[نور]] حقیقتبینی برگرفتند و [[روح]] [[یقین]] را دریافتهاند و آنچه خوشگذرانها دشوار شمارند، آسان و دلنشین گرفته و با آنچه نادانان [[هراس]] دارند، انس گرفتهاند. در [[دنیا]] با بدنهایی [[زندگی]] میکنند که روحهایشان به [[جهان]] بالا پیوند خورده است، آنان [[جانشینان]] [[خدا]] در [[زمین]] و [[دعوت]] کنندگان به سوی [[دین]] خدایند، آه و افسوس، چه سخت [[شوق]] دیدارشان دارم! ای [[کمیل]] هرگاه خواستی بازگرد"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ؛ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ. وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ؟ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً، يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ، هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ، وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى. أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ، وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ. آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ! انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹.</ref><ref>[[حسین ایرانی|ایرانی، حسین]]، [[منجی موعود از منظر نهج البلاغه (کتاب)|منجی موعود از منظر نهج البلاغه]]، ص:۴۸-۴۹.</ref> | ||
در اینجا [[حضرت علی]]{{ع}} به یکی از فلسفههای [[غیبت]] و پنهان بودن [[امام زمان]]{{ع}} که همان [[ترس از قتل]] و عدم [[یاران]] [[مخلص]] کافی و [[آمادگی]] نداشتن [[جامعه]] باشد، اشاره میکند و [[روایات]] متعددی بر این [[حقیقت]] دلالت دارد (که [[خداوند]] آخرین [[رهبر]] و [[امام]] [[معصوم]] را برای [[نجات]] [[بشریت]] و تحقق [[عدالت جهانی]] و احیای [[احکام الهی]]، از نظرها پوشیده و پنهان داشته تا مانند یازده [[امام]] [[معصوم]]{{عم}} که [[پیامبر اکرم]] معیّن فرموده بود، به [[شهادت]] نرسانند). | |||
از جمله [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: "مطمئناً برای [[قائم]] ما غیبتی است قبل از ظهورش. [[راوی]] میپرسد: چرا و به چه [[علت]]؟ میفرماید: به خاطر [[ترس از قتل]]"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ ظُهُورِهِ. قُلْتُ: لِمَ؟ قَالَ: يَخَافُ الْقَتْلَ}}منتخب الأثر، ص ۲۶۹؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ مکیال المکارم، ص ۱۵۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۷.</ref>؛ | از جمله [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: "مطمئناً برای [[قائم]] ما غیبتی است قبل از ظهورش. [[راوی]] میپرسد: چرا و به چه [[علت]]؟ میفرماید: به خاطر [[ترس از قتل]]"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ ظُهُورِهِ. قُلْتُ: لِمَ؟ قَالَ: يَخَافُ الْقَتْلَ}}منتخب الأثر، ص ۲۶۹؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ مکیال المکارم، ص ۱۵۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۷.</ref>؛ |