←جستارهای وابسته
(←منابع) |
|||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
[[فخر رازی]] پس از نقل این رویداد میگوید: این [[آیه]] [[شریف]] دلالت دارد که [[حسن]] و [[حسین]]، [[فرزندان رسول خدا]]{{صل}} بهشمار میآمدند زیرا آن [[حضرت]] به [[مسیحیان]] [[وعده]] داد فرزندانش را برای [[مباهله]] فرابخواند و حسن و حسین را فراخواند. بنابراین، لزوما ایندو بزرگوار، [[فرزندان]] [[رسول]] اکرماند<ref>تفسیر کبیر، ذیل همین آیه؛ الصواعق المحرقه، ص۲۳۸؛ اسباب النزول واقدی، ص۷۵.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۳۰.</ref> | [[فخر رازی]] پس از نقل این رویداد میگوید: این [[آیه]] [[شریف]] دلالت دارد که [[حسن]] و [[حسین]]، [[فرزندان رسول خدا]]{{صل}} بهشمار میآمدند زیرا آن [[حضرت]] به [[مسیحیان]] [[وعده]] داد فرزندانش را برای [[مباهله]] فرابخواند و حسن و حسین را فراخواند. بنابراین، لزوما ایندو بزرگوار، [[فرزندان]] [[رسول]] اکرماند<ref>تفسیر کبیر، ذیل همین آیه؛ الصواعق المحرقه، ص۲۳۸؛ اسباب النزول واقدی، ص۷۵.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۳۰.</ref> | ||
==[[ایثار]] [[فاطمه]]{{س}}== | |||
{{متن قرآن|يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ}}<ref>«و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند» سوره حشر، آیه ۹.</ref> | |||
[[مفسران]] در [[شأن نزول]] أین أیه داستانهای متعددی نقل کردهاند. در [[حدیثی]] میخوانیم: | |||
کسی [[خدمت]] [[پیامبر]] آمد و عرض کرد: گرسنهام. پیامبر دستور داد از [[منزل]] برای او غذایی بیاورند، ولی در منزل [[حضرت]] [[غذا]] نبود؛ فرمود: چه کسی امشب این مرد را میهمان میکند؟ مردی از [[انصار]] اعلام [[آمادگی]] کرد و او را به منزل خویش برد، اما جز مقدار کمی غذا برای [[کودکان]] خود چیزی نداشت؛ سفارش کرد غذا را برای میهمان بیاورید و چراغ را خاموش کرد و به همسرش گفت: کودکان را هرگونه که ممکن است، چاره کن تا [[خواب]] روند؛ سپس [[زن]] و مرد بر سر سفره نشستند و بیآنکه چیزی از غذا در دهان بگذارند، [[دهان]] خود را تکان میدادند. میهمان [[گمان]] کرد آنها نیز همراه او غذا میخورند و به مقدار کافی خورد و [[سیر]] شد و آنها شب گرسنه خوابیدند. صبح خدمت پیامبر آمدند. پیامبر نگاهی به آنها کرد و تبسمی فرمود و [[آیه]] فوق را [[تلاوت]] کرد و ایثار آنها را ستود. | |||
در روایاتی که از طرق [[اهل بیت]] رسیده میخوانیم: میزبان، علی{{ع}} و کودکان، [[فرزندان]] او و کسی که کودکان را گرسنه خواباند، بانوی [[اسلام]] [[فاطمه زهرا]]{{س}} بود<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، ج۹، ذیل آیه.</ref>. | |||
مانند این [[روایت]]، از طریق [[اهل سنت]] نیز نقل شده است<ref>شواهد التنزیل، عبیدالله بن أحمد، معروف به حسکانی، ج۲، ص۲۴۶.</ref>. آنها گفتهاند آیه فوق در مورد علی، حسن و حسین{{عم}} نازل شده است. آنها بودند که با وجود [[فقر]] و [[گرسنگی]]، ایثار و [[از خودگذشتگی]] داشتند.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۷۳.</ref> | |||
===[[آرامش]] دهنده قلبها=== | |||
{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref>. | |||
چگونه [[دل]] با [[یاد خدا]] آرام میگیرد؟ همیشه [[اضطراب]] و دلشوره یکی از بزرگترین بلاهای [[زندگی]] [[انسانها]] بوده و هست و آرامش یکی از گمشدههای مهم [[بشر]]. برخی از [[دانشمندان]] میگویند: به هنگام بروز بعضی از بیماریهای واگیردار همچون وبا از هر ده نفر که گویا به علت وبا میمیرند، [[مرگ]] بیشتر آنها به علت [[نگرانی]] و [[ترس]] است و در [[حقیقت]] تنها کمی از آنها به خاطر دچار شدن به [[بیماری]] وبا از بین میروند. آرامش و [[دلهره]]، نقش بسیار مهمی در [[سلامت]] و بیماری فرد و [[جامعه]] و [[سعادت]] و [[بدبختی]] انسانها دارد. چه عواملی باعث نگرانی میشوند؟ | |||
#گاهی اضطراب و دلشوره برای [[آینده]] تاریک و مبهمی است که در برابر [[فکر]] [[انسان]] [[خودنمایی]] میکند؛ | |||
#گاه گذشته تاریک زندگی، فکر انسان را به خود مشغول میدارد؛ نگرانی از کوتاهیها، [[لغزشها]] و [[گناهان]]؛ | |||
#گاهی [[ناتوانی]] انسان در برابر عوامل طبیعی و گاه در مقابل انبوه [[دشمنان داخلی]] و خارجی است؛ | |||
#گاهی نیز ریشه نگرانیهای [[آزاردهنده]] انسان، [[احساس پوچی]] در زندگی است؛ | |||
#گاهی علت اضطراب و دلشوره، بد گمانیها و پریشانپنداریها است؛ | |||
#گاهی علت اضطراب و دلشوره، دلباختگی به [[دنیا]] و جلوهگاههای آن است؛ | |||
#گاهی علت نگرانی، ترس و [[وحشت]] از مرگ و [[جهان]] پس از مرگ است<ref>اقتباس از: تفسیر نمونه، زیر نظر: ناصر مکارم شیرازی، ج۱۰، ذیل آیه.</ref> و گاهی علتهای دیگری برای [[تشویشها]] و دلهرهها وجود دارد، ولی تمام این عوامل در برابر [[ایمان به خدا]] ذوب شده و بیرنگ میشوند. | |||
[[مؤمن حقیقی]]، با ایمان به خدا و [[عمل صالح]]، [[قدرت]] و توانی پیدا میکند که [[قادر]] است با تمام عوامل یادشده به [[مبارزه]] برخیزد و بر همه آنها [[پیروز]] شود. آری [[یاد خدا]] [[آرامشبخش]] دلهاست. | |||
[[آلوسی]] در تفسیرش [[حدیثی]] نقل میکند که وقتی این [[آیه]] نازل شد، [[پیامبر]] فرمود: «[[قلب]] مطمئن را کسی دارد که [[خدا]] و رسولش و [[اهل بیت]] مرا [[دوست]] داشته باشد؛ دوست داشتنی [[حقیقی]] (و [[راستین]]) و نه دروغی»<ref>تفسیر روح المعانی، محمود آلوسی، ج۱۳، ص۱۳۴.</ref>. | |||
میدانیم از جمله اهل بیت [[رسول خدا]]، دختر گرامی او، [[فاطمه زهرا]]{{س}} است؛ [[دوستی]] [[فاطمه]]{{س}} مایه [[آرامش]] قلب است.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۷۳.</ref> | |||
===[[آیة]] الکبری=== | |||
[[خداوند]] میفرماید: | |||
{{متن قرآن|كَلَّا وَالْقَمَرِ * وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ * وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ * إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ}}<ref>«هرگز! سوگند به ماه * و به شب آنگاه که پشت کند * و به بامداد چون بردمد * که آن (دوزخ) یکی از بزرگ (نشانه) هاست» سوره مدثر، آیه ۳۲-۳۵.</ref>. خداوند به سه چیز مهم [[سوگند]] یاد مینماید تا مطلبی مهم را گوشزد کند: | |||
سوگند به ماه که از نظر [[آفرینش]]، گردش [[منظم]]، [[نور]] و [[زیبایی]] و تغییرات تدریجی مهم است. سوگند به شب هنگامی که دامن برچیند، که خاموش و آرامبخش و هنگام [[راز و نیاز]] عاشقانه با [[حضرت حق]] است و سوگند به صبح روشن که پایان [[تاریکی]]، [[زیبا]] و دلانگیز و هنگام [[کوشش]] است. | |||
[[مفسر]] بزرگ، [[علی بن ابراهیم]] در [[تفسیر]] گرانسنگ خود از پنجمین پیشوای نور، صاحب [[علم خدا]]، [[حضرت باقر]]{{ع}} درباره بطن و تفسیر {{متن قرآن|إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ}}<ref>«که آن (دوزخ) یکی از بزرگ (نشانه) هاست» سوره مدثر، آیه ۳۵.</ref> چنین [[روایت]] کرده که منظور، [[حضرت فاطمه]]{{س}} است<ref>تفسیر نورالثقلین، عبد علی بن جمعة العروسی الحویزی، ج۵، ص۴۵۸؛ تفسیر القمی، علی بن ابراهیم بن هاشم قمی ج۲، ص۳۹۹.</ref>. آنچه خداوند به آن سوگند میخورد، [[عظیم]] است و آنچه برای آن سوگند یاد میکند، بسیار بزرگ و بیاندازه مهم. گاه افراد عادی درصدد بر میآیند از شخصی تعریف و [[تمجید]] نمایند و گاه پیامبر یا [[امام]]- که صرفنظر از [[وحی]]، اقیانوس بیکرانه [[دانش]] و [[بینش]] او به گستره [[تاریخ]] [[فرهنگها]] موج میزند - کسی را میستاید؛ اما آنجا که [[عقلها]] حیران، [[اندیشهها]] سرگردان و دستیابی همگان به قله پرافتخارش کوتاه است و [[شگفتی]] فزونی مییابد که [[آفریدگار]] کهکشانها و [[آسمان]] بلند و برافراشته، آفریدگاری که [[ابراهیم]]، [[موسی]] و [[عیسی]]{{عم}} و سالار پیامآوران را [[مبعوث]] نمود، میخواهد شخصیتی را معرفی کند که از دیدگاه خودش بزرگ است و آن کسی جز [[فاطمه]]{{س}} نیست. به خاطر این بزرگی است که [[پدر]] بزرگوارش میفرماید: {{متن حدیث|فِدَاكِ أَبُوكِ}}؛ «پدرت به قربانت»<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۱۷.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۷۴.</ref> | |||
===[[آیه]] اعطا=== | |||
[[خداوند]] در [[قرآن مجید]] میفرماید {{متن قرآن|وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى}}<ref>«و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۵.</ref>. | |||
در [[روایات]] زیادی آمده است که خداوند به فاطمه{{س}} این [[اختیار]] را داد که در فردای [[قیامت]] از [[گنهکاران]] [[امت]] پدرش [[شفاعت]] کند و این روایات از طریق [[فریقین]] نقل شده است. | |||
[[مفسران اهل سنت]] در ذیل این آیه روایاتی آوردهاند. از جمله اینکه [[جابر بن عبدالله]] [[روایت]] کرده است که روزی [[رسول خدا]]، فاطمه{{س}} را در [[منزل]] مشغول آرد کردن گندم دید که بر خود حله شتر افکنده بود. فرمود: یا فاطمه! بشتاب و تلخی [[دنیا]] را به خاطر [[نعمتهای بهشتی]] بچش. به دنبال این جریان بود که آیه {{متن قرآن|وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى}}<ref>«و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۵.</ref> نازل شد<ref>الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، جلالالدین عبدالرحمن سیوطی، ج۸، ص۵۴۳؛ کشف الاسرار، ابوالفضل رشیدالدین میبدی، ج۱۰، ص۵۲۴؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۴۴.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۷۵.</ref> | |||
===[[آیه قربی]]=== | |||
{{متن حدیث|فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری مورز» سوره اسراء، آیه ۲۶.</ref> عَلَى رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} قَالَ ادْعُوا لِي فَاطِمَةَ فَدَعَوْهَا لَهُ فَقَالَ يَا فَاطِمَةُ قَالَتْ لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ إِنَّ فَدَكَ لَمْ يُوجَفْ عَلَيْهَا بِ {{متن قرآن|خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ}}<ref>«شما برای (به دست آوردن) آن، اسبان و شترانی دوانده باشید» سوره حشر، آیه ۶.</ref> وَ هِيَ لِي خَاصَّةً دُونَ الْمُسْلِمِينَ وَ قَدْ جَعَلْتُهَا لَكِ لِمَا أَمَرَنِيَ اللَّهُ بِهِ فَخُذِيهَا لَكِ وَ لِوُلْدِكِ}}<ref>تحف العقول، حسن بن علی ابن شعبه حرانی، ص۴۳۰.</ref>؛ | |||
وقتی این [[آیه]] نازل شد، [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: [[فاطمه زهرا]]{{س}} را نزد من حاضر کنید. [[فاطمه]]{{س}} به حضور [[پیامبر]] [[دعوت]] شد. پیامبر گفت: ای فاطمه! گفت: لبیک یا [[رسول الله]]! فرمود: [[فدک]] از چیزهایی است که بدون [[جنگ]] سواره و پیاده به دست آمده است؛ ویژه من است و [[مسلمین]] از آن بهرهای ندارند. من به [[امر خداوند]] آن را به تو بخشیدم؛ آن را برای خود و فرزندانت تحویل بگیر». | |||
از [[خرائج راوندی]] و [[مناقب]] [[ابن شهر آشوب]] هم منقول است که پس از [[نزول]] {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری مورز» سوره اسراء، آیه ۲۶.</ref> پیامبر فاطمه{{س}} را خواند و فرمود: فدک [[مال]] تو و [[ذریه]] بعد از تو یعنی [[نسل]] بعد از نسل است؛ عوض [[حق]] [[مادر]] تو است؛ فدک [[هدیه]] برای تو است». | |||
[[امیر مؤمنان]] به [[امر رسول خدا]] قباله فدک را به نام فاطمه{{س}} نوشت. علی{{ع}} و [[غلام]] رسول الله و [[ام ایمن]] به عنوان [[شاهد]] حضور داشتند. فاطمه{{س}} گفت: [[پدر]] [[جان]]! در [[زمان]] [[حیات]] تو، من در آن [[تصرف]] نخواهم کرد؛ زیرا که شما بر جان و مال من سزاوارتر هستی {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref>. [[اراده]] پیامبر درباره تصرف در جان و مال آنها بر اراده خودشان مقدم است. سپس پیامبر عواقب امور و [[بخلورزی]] و [[خودخواهی]] مردان و [[کردار]] و [[رفتار]] ناجوانمردانه و تحرکات و تطورات پس از [[رحلت]] خود را به فاطمه{{س}} خبر داد و فرمود: فاطمه جان! ناخرسندم از اینکه فدک را دستاویز قرار دهم که پس از من او را از تو بازگیرند. [[فاطمه]]{{س}} برای امر [[پدر]] - به عنوان یک [[وحی]] آسمانی و [[الهی]] - [[خضوع]] کرد. [[پیامبر]] [[مردم]] را در [[منزل]] خود جمع کرد و داستان بخشیدن [[فدک]] را به فاطمه{{س}} و [[نزول آیه]] {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان» سوره اسراء، آیه ۲۶.</ref>، را به آنان اعلام کرد<ref>الخرائج و الجرائح، قطب الدین الراوندی، ج۹؛ مناقب آل ابی طالب{{ع}}، ابن شهر آشوب مازندرانی، ج۱، ص۹۷؛ کشف المحجة لثمرة المهجة، سید علی بن موسی بن طاووس حسنی حسینی، ص۱۲۴؛ مسند فاطمة الزهراء{{س}}، سید حسین شیخ الاسلامی، ص۱۶۱.</ref>. | |||
[[دعا]] برای «[[آل]]» افتخاری بزرگ است. این دعا در پایان تشهد [[نماز]] قرار گرفته است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ}}. | |||
[[اهل سنت]] هم در تشهد نماز میخوانند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ وَ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ}}<ref>الام، محمد بن ادریس شافعی و محمد زهری النجار، ج۱، ص۱۴۰.</ref>؛ | |||
چنین [[تعظیم]] و احترامی در [[حق]] غیر «آل» وارد نشده است. بنابراین، همه [[ادله]] یاد شده نشان میدهد که [[محبت]] [[آل محمد]] [[واجب]] و لازم است. | |||
[[فخر رازی]] از [[رسول خدا]] نقل میکند: {{متن حدیث|أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً...}}؛ [[امام کاظم]]{{ع}} میفرماید: [[پیامبر اکرم]] در حالی که [[دست امام]] حسن و [[امام حسین]]{{ع}} را گرفته بود فرمود: {{متن حدیث|مَنْ أَحَبَّنِي وَ أَحَبَّ هَذَيْنِ وَ أَبَاهُمَا وَ أُمَّهُمَا كَانَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ج۱، ج۱، ص۱۷۱.</ref>؛ «هر کس من و پدر و [[مادر]] این دو را [[دوست]] بدارد، در [[روز رستاخیز]] هم رتبه من است». | |||
[[زمخشری]] در [[کشاف]] میگوید: وقتی که [[آیه مبارکه]] [[قربی]] نازل شد، [[خدمت]] [[مبارک]] [[پیامبر اسلام]] گفته شد: یا [[رسول الله]]! [[نزدیکان]] شما چه کسانی هستند که [[دوستی]] و [[پیروی]] از آنها بر ما [[واجب]] شده است؟ [[پیامبر]] فرمودند: علی، [[فاطمه]] و دو فرزندشان{{عم}}<ref>الکشاف، محمود بن عمر بن محمد بن عمر زمخشری، ج۳، ص۴۰۲.</ref>. | |||
[[فخر الدین رازی]] بعد از [[نقل روایت]] [[زمخشری]]، [[روایت]] دیگری را که درباره [[حب]] [[آل محمد]] است نقل میکند و میگوید: آل محمد کسانی هستند که بازگشت امرشان به اوست و کسانی که ارتباطشان محکمتر و کاملتر باشد، [[آل]] محسوب میشوند. [[شک]] نیست که فاطمه، علی، حسن و حسین{{عم}} محکمترین پیوند را با [[رسول خدا]] داشتند. این از مسلمات و مستفاد از [[احادیث متواتر]] است؛ بنابراین لازم است که آنها را [[آل پیامبر]] بدانیم. سپس میافزاید: گروهی در مفهوم «آل» [[اختلاف]] کردهاند. بعضی آنها را [[خویشاوندان]] نزدیک پیامبر میدانند و برخی گفتهاند آنها [[امت پیامبر]] هستند. اگر این واژه را بر معنی اول حمل کنیم، آل پیامبر تنها آنها هستند و اگر به معنی [[امت]] که [[دعوت]] او را پذیرفتهاند، بدانیم، باز هم [[خویشان]] نزدیک رسول خدا آل او محسوب میشوند. آنها «آل» هستند، اما آیا غیر آنها در لفظ آل داخلند یا نه؟ اختلاف است. | |||
رازی از صاحب [[کشاف]] نقل میکند: وقتی این [[آیه]] نازل شد، عرض کردند: ای رسول خدا خویشان تو کیاناند که مودتشان بر ما واجب است؟ فرمود: علی، فاطمه و دو فرزندشان{{عم}}. بنابراین ثابت میشود که این چهار تن ذی القربای پیغمبرند. هنگامی که این معنی ثابت شد واجب است از [[احترام]] فوقالعادهای برخوردار باشند. | |||
[[فخرالدین رازی]] میافزاید: دلائل مختلف بر این مسئله دلالت میکند: یک دلیل جمله {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> است که بیان شد. دلیل دوم اینکه شک نیست که پیامبر، فاطمه{{س}} را [[دوست]] میداشت و درباره او فرمود: فاطمه{{س}}، پاره تن من است و آن کسی که او را [[آزار]] دهد، مرا آزرده است؛ با احادیث متواتر از رسول خدا ثابت شده است که او، علی و حسن و حسین{{عم}} را هم دوست میداشت. هنگامی که این معنا ثابت شد، [[محبت]] آنها بر تمام [[امت]] [[واجب]] است، چون [[خداوند]] فرموده: {{متن قرآن|وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم، همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن اوست، هیچ خدایی جز او نیست که زنده میدارد و میمیراند، پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخواندهای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروی کنید باشد که راهیاب گردید» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ}}<ref>«پس کسانی که از فرمان وی سرمیپیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.</ref> و نیز فرمود: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ}}<ref>«بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. | |||
دلیل سوم، [[دعا]] برای [[آل]] است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّداً}}؛ که چنین [[تعظیم]] و احترامی در [[حق]] غیرآل دیده نشده است. بنابراین همه دلایلی که ذکر شد، نشان میدهد محبت [[آل محمد]]{{صل}} واجب است. | |||
[[بیضاوی]] هم میگوید: وقتی [[آیه قربی]] نازل شد، از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} سؤال شد آنان که [[مودت]] و [[دوستی]] آنها بر ما [[واجب]] شده است، کیاناند؟ فرمود: علی، [[فاطمه]]، حسن و حسین{{عم}} هستند<ref>تفسیر البیضاوی، ناصرالدین ابی سعید الشیرازی البیضاوی، ج۴، ص۱۲۳.</ref>. | |||
[[قسطلانی]] مینویسد: [[خدای تعالی]] مودت [[خویشان]] نزدیک [[پیامبر]] را بر همگان واجب کرده است. درباره [[وجوب محبت اهل بیت]] معظم [[حضرت رسول]] و [[ذریه]] اوست که [[خدا]] میفرماید: بگو ای پیامبر، در مقابل انجام رسالتم از شما مزدی به جز مودت خویشان نزدیکم نمیخواهم<ref>المواهب الدنیه، أحمد بن محمد قسطانی، ج۳، ص۷ و ۲۱.</ref>. | |||
[[حاکم]] در [[تفسیر آیه]] مودت به نقل از [[مجمع البیان]] مینویسد که [[رسول خدا]] فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْأَنْبِيَاءَ مِنْ أَشْجَارٍ شَتَّى، وَ خَلَقَنِي وَ عَلِيّاً مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ، فَأَنَا أَصْلُهَا وَ عَلِيٌّ فَرْعُهَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثِمَارُهَا، وَ أَشْيَاعُنَا أَوْرَاقُهَا فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْ أَغْصَانِهَا نَجَا، وَ مَنْ زَاغَ هَوًى، وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ أَلْفَ عَامٍ، ثُمَّ أَلْفَ عَامٍ، ثُمَّ أَلْفَ عَامٍ وَ لَمْ يُدْرِكْ مَحَبَّتَنَا لَأَكَبَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى مَنْخِرَيْهِ فِي النَّارِ. ثُمَّ تَلَا {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>}}<ref>شواهد التنزیل، عبیدالله بن أحمد، معروف به حسکانی، ج۲، ص۲۰۳؛ تاریخ مدینة الدمشق، حافظ أبوالقاسم ابن عساکر، ج۱۲، ص۱۴۳؛ الغدیر، شیخ عبدالحسین امینی نجفی، ج۲، ص۳۰۸؛ جنة العاصمة، سید محمد حسین میر جهانی طباطبایی، ص۴۶۰.</ref>؛ رسول خدا گفت: خدا [[پیغمبران]] را از درختهای پراکنده آفرید و مرا از یک درخت آفرید. من ریشه آنم و علی{{ع}} شاخه آن و فاطمه{{س}} پیوند آن و حسن و حسین{{عم}} میوه آنند. پس کسی که به شاخهای از شاخههای آن بیاویزد، [[نجات]] مییابد و کسی که از آن روی برگرداند، هلاک میشود. اگربندهای خدای را در میان [[صفا و مروه]] هزار سال و پس از آن هزار سال و پس از آن هزار سال [[بندگی]] کند و ما را نشناسد [[خدا]] او را بر روی در [[آتش]] میاندازد». سپس [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>}} را [[تلاوت]] نمود. | |||
[[جلالالدین عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی]] در کتاب دیگر خود - لباب النقول - در ذیل [[آیه شریفه]] یاد میکند: چون آیه {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان» سوره اسراء، آیه ۲۶.</ref>، فرود آمد، [[پیامبر اکرم]]، [[فاطمه]]{{س}} راطلبید و [[فدک]] را [[ملک]] او ساخت<ref>لباب النقول فی أسباب النزول، جلالالدین عبدالرحمن بن أبی بکر سیوطی، ج۲، ص۳.</ref>. فدک، قریهای در نزدیک [[مدینه]] بود. [[طبرسی]] در [[حوادث سال هفتم هجری]] میگوید: [[رسول خدا]] دژهای وطیس و سلالم خیبریان را محاصره نمود. هنگامی که کار بر آنان تنگ شد و [[یقین]] به نابودی خود کردند، از [[حضرت]] خواستند که آنان را [[اسیر]] خود سازد و خونشان را نریزد. رسول خدا چنین نمود و تمام [[اموال]] قلعههای شق نظاء، کتیبه و دیگر دژها - جز ذنیک الحصن - به دست آن حضرت افتاد. هنگامی که اهالی فدک بر این موضوع [[آگاه]] شدند، نزد حضرت [[پیغمبر]] [[پیام]] فرستادند که آنان را نیز اسیر سازد و خونشان را محفوظ دارد و داراییشان را مالک شود... هنگامی که بر [[اهل]] [[خیبر]] چیره گشت، آنان خواستند که با ایشان [[مصالحه]] شود؛ نصف اموالشان را در [[اختیار]] گیرد و نصف دیگر را به آنان ببخشد. اهالی فدک نیز چنین درخواستی نمودند که در هر دو مورد با پذیرش رسول خدا مواجه شدند. از این لحاظ، خیبر [[غنیمت]] [[مسلمین]] است و فدک، [[خالص]] از آن [[پیغمبر اکرم]] است؛ زیرا بر آن [[حمله]] نظامی صورت نگرفته است<ref>تاریخ الطبری، أبوجعفر محمد بن جریر الطبری، ج۳، ص۹۵.</ref>. | |||
واقدی نقل میکند: هنگامی که [[رسول خدا]] [[خیبر]] را [[فتح]] نمود، یکی از قریههای [[یهودیان]] ([[فدک]]) را از آن خود ساخت. [[جبرئیل]] این [[آیه]] را نازل کرد: {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان» سوره اسراء، آیه ۲۶.</ref>. | |||
[[حضرت]] فرمود: ذالقربی کیست و [[حق]] او چیست؟ | |||
جبرئیل گفت: او [[فاطمه]]{{س}} است. فدک و زمینهای مزروعی آن را در [[اختیار]] او قرار بده. | |||
پس آن بانو، از محصولات زراعی آنها بهره میجست، تا [[پدر]] بزرگوارش [[رحلت]] نمود<ref>ر. ک: شواهد التنزیل، عبیدالله بن أحمد، معروف به حسکانی، ج۱، ص۳۳۸؛ غایة المرام، سید هاشم الحسینی بحرانی، ص۳۲۳؛ الغدیر، شیخ عبدالحسین امینی نجفی ج۷، ص۱۹۱؛ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، سید نورالله حسینی مرعشی تستری، ج۱۹، ص۱۱۹؛ فضائل الخمسة، سید مرتضی حسینی فیروزآبادی، ج۳، ص۱۶۸.</ref>. | |||
با رحلت پدر [[اجر]] و [[مزد رسالت]] را زایل کردند و نادیده گرفتند. این سخن از زبان فرزند ارشد [[فاطمه زهرا]]{{س}} نیز بیان شده است. [[امام باقر]]{{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ}}<ref>«بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد!» سوره سبأ، آیه ۴۷.</ref> فرمود: | |||
{{متن حدیث|الأَجْرُ الَّذِي هُوَ الْمَوَدَّةُ فی القربی التی لم اسالکم غیرها، فهو لکم تهتدون بها و تسعدون بها و تنجون من عذاب الله یوم القیامة}}؛ مزدی که [[دوستی]] [[خویشان]] نزدیک باشد که غیر آن را از شما نخواستم به نفع خود شما است. به وسیله آن راه را مییابید و خوشبخت میشوید و از [[عذاب]] [[روز قیامت]] [[نجات]] پیدا میکنید. {{متن حدیث|فالمودة مشتقة من الود و هو الحب القوی الدائم الثابت}}<ref>ینابیع المودة، سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، ج۱، ص۳۱۶.</ref>. | |||
پس [[مودت]] مشتق از «[[ود]]» است و آن دوستی محکم دائم ثابت است. [[علی بن الحسین]]{{ع}} در سفرش به [[دمشق]] به [[آیه مودت]] [[استدلال]] کرد و خطاب به یکی از [[شامیان]] فرمود: {{متن حدیث|... أَ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ قَالَ نَعَمْ قَالَ قَرَأْتَ آلَ حم قَالَ نَعَمْ قَالَ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ وَ لَمْ أَقْرَأْ آلَ حم قَالَ: أَمَا قَرَأْتَ- {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند مژده میدهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> قَالَ: وَ إِنَّكُمْ لَأَنْتُمْ هُمْ؟ قَالَ: نَعَمْ}}<ref>تفسیر الطبری، أبوجعفر محمد بن جریر طبری، ج۲۴، ص۱۶؛ المواهب الدنیه، أحمد بن محمد قسطانی، ج۷، ص۲۰؛ الصواعق المحرقة، أحمد بن حجر هیثمی مکی، ص۲۵۹.</ref>؛ | |||
آیا [[قرآن]] خواندهای؟ عرض کرد: بلی. [[حضرت]] فرمود: [[آل]] حم را خواندهای؟ عرض کرد: چگونه میشود قرآن را قرائت کردهام ولی آل حم را نخواندهام». | |||
حضرت فرمود: آیا [[آیه]] «بگو ای [[پیامبر]] من برای رسالتم پاداشی از شما نمیخواهم مگر [[مودت]] نسبت به [[خویشان]] نزدیکم» را نخواندهای؟ گفت: به [[راستی]] شما همان [[خانواده]] هستید؟ حضرت جواب داد: بلی. با این حال [[اهل بیت]] همان طور که [[خاندان پیامبر]] در [[مکه]]، در [[محاصره اقتصادی]] قرار گرفتند، اینان نیز در تنگنای [[اقتصادی]] قرار گرفتند و به دست گیرندگان [[قدرت]] نه تنها [[فاطمه]]{{س}} را از [[فدک]] [[محروم]] کردند بلکه ارثیه و سهم [[ذوی القربی]] را از او دریغ داشتند. | |||
[[ابن ابی الحدید]] در این باره میگوید: [[مردم]] [[گمان]] میکنند که [[نزاع]] فاطمه{{س}} با [[ابوبکر]] در دو چیز بوده است: [[ارث]] و نحله، یعنی هبة فدک؛ ولی من در [[حدیث]] یافتم که فاطمه{{س}} در امر سومی نیز با ابوبکر نزاع داشت که ابوبکر او را منع کرد و آن سهم ذوی القربی بود<ref>شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید معتزلی، ج۱۶، ص۲۳۰.</ref>. | |||
از [[امام علی]]{{ع}} هم [[روایت]] شده است: | |||
{{متن حدیث|فِينَا فِي آلِ حم آيَةٌ لَا يَحْفَظُ مَوَدَّتَنَا إِلَّا كُلُّ مُؤْمِنٍ {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>}}<ref>جنة العاصمة، سید محمد حسین میر جهانی طباطبایی، ص۴۶۱.</ref>؛ در [[شأن]] ما [[آل]] حم (یعنی [[آل محمد]]) آیهای است. [[دوستی]] ما را در [[دل]] قرار نمیدهد مگر هر که [[مؤمن]] باشد. پس این [[آیه]] را خواند: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> | |||
[[حضرت امام حسین بن علی]]{{ع}} در خطبهای فرمود: | |||
{{متن حدیث|وَ أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ الَّذِي كَانَ جَبْرَئِيلُ{{ع}} يَنْزِلُ فینا و یصعد من عندنا و انا من [[اهل البیت]] الذین افترض [[الله]] مودتهم علی کل مسلم و انزل الله فیهم {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>}}<ref>نظم دررالسمطین، جمال الدین حسن بن محمد زرندی، ص۱۴۸.</ref>؛ من از خاندانی هستم که [[جبرئیل]] بر ما نازل میشد و از نزد ما به [[آسمان]] صعود میکرد. من از خانوادهای هستم که [[خدای تعالی]] [[مودت]] آنان را بر همه [[مسلمانان]] [[واجب]] کرده است (یعنی هر کس ادعای [[مسلمانی]] کند، باید دارای مودت [[اهل بیت پیامبر]] باشد و فردی از [[مسلمین]] استثناء نشده است) و در شأن آنان است که [[خدا]] میفرماید: بگو ای [[پیامبر]]، من برای انجام رسالتم به جز مودت [[خویشان]] نزدیکم، مزدی از شما نمیخواهم و هر کس کار [[نیکی]] انجام دهد (بر این [[محبت]] بیفزاید) ما برایش در آن، نیکی میافزاییم (بر [[پاداش]] طبیعیش حداقل ده برابر اضافه میکنیم) و کسب عمل [[نیکو]] مودت و دوستی ما است». | |||
[[ابو الأسود]] هم از [[عروه]] نقل کرده است: «[[فاطمه]]{{س}} [[فدک]] و سهم [[ذوی القربی]] را از ابوبکرطلبید و او از دادن، [[امتناع]] ورزید و آنها را در [[مال]] [[خدای تعالی]] قرار داد»<ref>نظم دررالسمطین، جمال الدین حسن بن محمد زرندی، ص۲۳۱.</ref>. | |||
بنابراین به اتفاق [[خاصه]] ([[شیعه]]) و بسیاری از بزرگان [[عامه]] ([[اهل سنت]]) این [[آیه شریفه]] درباره [[وجوب]] [[مودت]] و [[محبت اهل بیت]] است و مراد از القربی، علی، فاطمه، حسن و حسین{{عم}} هستند. | |||
[[ثعلبی]] و [[ابونعیم]] و [[بغوی]] و واحدی و [[طبرانی]] و احمد به سندهای خود از [[ابن عباس]] [[روایت]] کردهاند که گفت: هنگامی که [[آیه مودت]] نازل شد، گفتند: ای [[رسول الله]] [[نزدیکان]] تو کیانند که [[دوستی]] آنان بر ما [[واجب]] شده است؟ فرمود: آنها، علی، فاطمه و دو پسرش، حسن و حسین{{عم}} هستند<ref>زندگانی فاطمه الزهراء و زینب کبری، عبدالحسین دستغیب، ص۱۳ و ۱۴.</ref>. | |||
از ابن عباس هم نقل شده، هنگامی که این [[آیه]] نازل شد، جمعی از [[صحابه رسول خدا]] سؤال کردند: {{متن حدیث|يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَمَرَنَا اللَّهُ بِمَوَدَّتِهِمْ}}؛ «ای [[پیامبر خدا]]! آنان چه کسانیاند که [[خداوند]] محبتشان را بر ما واجب ساخته است؟» | |||
[[حضرت]] در جواب فرمودند: {{متن حدیث|عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ وُلْدُهُمَا}}؛ «علی و فاطمه و دو فرزندشان{{عم}}»<ref>تحلیل سیره فاطمه زهرا{{س}}، علی اکبر بابازاده، ص۲۲.</ref>. | |||
بنابراین یکی از مصادیق این [[آیه مبارکه]] وجود [[مقدس]] [[فاطمه زهرا]]{{س}} است که [[محبت]] نسبت به این بزرگوار سبب [[سعادت]] و رسیدن به قله [[خوشبختی]] است و به واسطه محبت او میتوانیم راه درست را بیابیم. دوستی ذوی القربی بازگشت به مسئله [[ولایت]] است و [[نیک]] پیداست که قبول این ولایت و [[رهبری]]، سبب سعادت خود انسانهاست. | |||
در [[شأن نزول]] این آیه در [[تفسیر مجمع البیان]] برای [[آیات]] ۲۳ تا ۲۶ [[سوره مبارکه شوری]] آمده که از رسول الله نقل شده است، هنگامی که وارد [[مدینه]] شد و پایههای [[اسلام]] محکم گردید، [[انصار]] گفتند ما [[خدمت]] [[رسول خدا]] میرسیم و عرض میکنیم: اگر [[مشکلات]] [[مالی]] پیدا شد این [[اموال]] ما بدون هیچ قید و شرط در [[اختیار]] تو قرار دارد. هنگامی که این سخن را به ایشان گفتند، [[آیه]] ۲۳ [[سوره شوری]] نازل شد، اما [[منافقان]] گفتند: این سخنی است که بر [[خدا]] [[افترا]] بسته و هدفش این است که ما را پس از خود در برابر خویشاوندانش [[ذلیل]] کند. | |||
آیه بعد {{متن قرآن|يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}}<ref>«یا میگویند: (پیامبر) بر خداوند دروغی بسته است» سوره شوری، آیه ۲۴.</ref> نازل شد و به آنها پاسخ گفت. [[پیامبر]] به سراغ آنان فرستاد و آیه را بر آنها [[تلاوت]] کرد. گروهی پشیمان شدند و [[گریه]] کردند و سخت ناراحت گشتند. | |||
آیه سوم {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ}}<ref>«و اوست که توبه را از بندگانش میپذیرد و از گناهان درمیگذرد و آنچه میکنید میداند» سوره شوری، آیه ۲۵.</ref> نازل شد. پیامبر به سراغ آنها فرستاد و آنها را [[بشارت]] داد که [[توبه]] خالصانه آنها مقبول درگاه خداست<ref>تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و دیگران، ج۲، ص۴۰۲.</ref>. | |||
[[جابر بن عبدالله]] میگوید: مردی [[اعرابی]] [[خدمت]] [[رسول خدا]] آمد و عرض کرد: ای محمد! [[اسلام]] را بر من عرضه دار. | |||
فرمودند: [[شهادت]] بده به {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> و اینکه محمد{{صل}}، [[بنده]] و فرستاده اوست. گفت: آیا در مقابل از من [[اجر]] و پاداشی میطلبی؟ | |||
فرمودند: خیر، فقط [[دوستی]] و [[محبت]] با [[خویشاوندان]] را میخواهم. | |||
گفت: خویشاوندان من یا شما. | |||
فرمودند: خیر، خویشاوندان من. | |||
گفت: دستت را پیش بیاور تا [[بیعت]] کنم. پس گفت [[لعنت خدا]] باد به آن کس که به تو مهر نورزد و خویشاوندانت را [[دوست]] نداشته باشد و پیامبر هم آمین فرمودند<ref>کفایة الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب، حافظ أبوعبدالله محمد بن یوسف گنجی شافعی، ص۳۱.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۷۵.</ref> | |||
===[[باطن]] برخی از [[آیات الهی]]=== | |||
[[محمد بن حنفیه]] میگوید: [[امام مجتبی]]{{ع}} فرمود: به خدا [[سوگند]] از تمام آیاتی که در [[کتاب خداوند]] - عزوجل - عبارت {{متن قرآن|إِنَّ الْأَبْرَارَ}}<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا}} «نیکان از پیالهای مینوشند که آمیخته به بوی خوش است» سوره انسان، آیه ۵؛ {{متن قرآن|إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ}} «بیگمان نیکان در ناز و نعمتی بیشمارند» سوره انفطار، آیه ۱۳ و سوره مطففین، آیه ۲۲.</ref> را دارد، جز [[علی بن ابی طالب]]، [[فاطمه]]، من و حسین{{عم}} [[اراده]] نشدهایم؛ {{متن حدیث|لِأَنَّا نَحْنُ أَبْرَارٌ بِآبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ قُلُوبُنَا عَلَتْ بِالطَّاعَاتِ وَ الْبِرِّ وَ تَبَرَّأَتْ مِنَ الدُّنْيَا وَ حُبِّهَا وَ أَطَعْنَا اللَّهَ فِي جَمِيعِ فَرَائِضِهِ وَ آمَنَّا بِوَحْدَانِيَّتِهِ وَ صَدَّقْنَا بِرَسُولِهِ}}؛ | |||
زیرا ما نسبت به پدرها و مادرهایمان نیکوکاریم و قلبهایمان به جهت انجام [[طاعت]] و [[عبادت]] [[پروردگار]] و [[نیکی]] اوج گرفته و از [[دنیا]] و [[دنیا دوستی]] [[بیزاری]] جسته و [[خدا]] را در همه [[واجبات]] [[اطاعت]] نمودهایم. به [[یگانگی خدا]] [[ایمان]] آوردهایم و رسولش را [[تصدیق]] نمودهایم»<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۴، ص۳.</ref>. | |||
[[امام باقر]]{{ع}} نیز در مورد [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ * كِتَابٌ مَرْقُومٌ * يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ کارنامه نیکان در «علّیین» است * و تو چه دانی که علّیین چیست؟* کارنامهای است نگاشته * که مقرّبان (درگاه خداوند) در آن مینگرند» سوره مطففین، آیه ۱۸-۲۱.</ref>. | |||
فرمود: {{متن حدیث|هُوَ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ{{عم}}}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۴، ص۳.</ref>؛ «مقربون، [[رسول الله]] و علی و فاطمه و حسن و حسین{{عم}} هستند». | |||
انس میگوید: روزی رسول الله [[نماز صبح]] را خواند؛ سپس روی مبارکش را به سوی ما برمیگرداند. عرض کردم: ممکن است آیه شریفه {{متن قرآن|فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> را [[تفسیر]] بفرمایید؟ | |||
فرمود: {{متن حدیث|وَ أَمَّا النَّبِيُّونَ فَأَنَا وَ أَمَّا الصِّدِّيقُونَ فَأَخِي عَلِيٌّ وَ أَمَّا الشُّهَدَاءُ فَعَمِّي حَمْزَةُ وَ أَمَّا الصَّالِحُونَ فَابْنَتِي فَاطِمَةُ وَ أَوْلَادُهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ{{عم}}}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۴، ص۳۱.</ref>؛ مقصود از «[[پیامبران]]» من و از «صدیقان» برادرم علی{{ع}} و از «[[شهدا]]» عمویم [[حمزه]] و از «[[صالحان]]» دخترم [[فاطمه]]{{س}} و [[فرزندان]] او حسن و حسین{{ع}} هستند». | |||
[[یعقوب بن جعفر بن ابراهیم]] میگوید: نزد [[حضرت]] [[ابی الحسن موسی]]{{ع}} بودم که مردی [[نصرانی]] خدمتش رسید و مسائلی را پرسید. یکی از سؤالهای او این بود که [[تفسیر باطنی]] این [[آیه شریفه]] که [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|حم * وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ * إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ * فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ}}<ref>«حم * سوگند به این کتاب روشن* که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم * در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا میکنند (و تفصیل میدهند)» سوره دخان، آیه ۱-۴.</ref> چیست؟ | |||
حضرت فرمود: مقصود از {{متن قرآن|حم}}، [[حضرت محمد]]{{صل}} است و نام وی در کتابی که به [[حضرت هود]]{{ع}} نازل شده، موجود است و آن کتاب حروفش ناقص است و مقصود از [[کتاب مبین]]، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و از «لیله» فاطمه{{س}} است. اما اینکه میفرماید: {{متن قرآن|فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ}}، یعنی از فاطمه{{س}} خیر فراوان و مردان [[حکیم]] و فرزانه متولد میشوند<ref>بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۲۴، ص۳۱۹.</ref>. | |||
[[مفضل بن عمر]] میگوید: | |||
از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم: مراد از «کلمات» در فرمایش [[خداوند عزوجل]] چیست آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | |||
فرمود: مقصود همان کلماتی است که [[حضرت آدم]]{{ع}} از پروردگارش فرا گرفت و با آنها به سوی او توجه نمود: {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ}}<ref>«آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.</ref> و آنها عبارتند از: {{متن حدیث|أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَّا تُبْتَ عَلَيَ فَتَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۷.</ref>؛ از تو درخواست میکنم به [[حق]] محمد و علی و [[فاطمه]] و حسن و حسین{{عم}} که [[توبه]] مرا قبول کنی؛ پس [[خداوند]] توبه او را پذیرفت و او بسیار توبهپذیر و [[مهربان]] است». | |||
همچنین [[راوی]] میگوید: نزد [[حضرت]] ابیجعفر ([[امام باقر]]{{ع}}) نشسته بودم که به من فرمود [[خداوند متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز میدارد؛ به شما اندرز میدهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. | |||
سپس فرمود: مقصود از «[[عدل]]» [[رسول الله]] و از «[[احسان]]» [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} و از {{متن قرآن|إِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى}} [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} است<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۰.</ref>. | |||
[[ابی حمزه]] از امام باقر{{ع}} درباره [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ * نَذِيرًا لِلْبَشَرِ}}<ref>«که آن (دوزخ) یکی از بزرگ (نشانه) هاست * بیمدهندهای است برای آدمیان» سوره مدثر، آیه ۳۵-۳۶.</ref> فرمود: یعنی فاطمه{{س}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۲۳.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۸۲.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |