علم وراثتی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۶: خط ۶۶:


[[رده:مدخل]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:علم وراثتی]]
[[رده:مدخل امامت پاسخ به شبهات کلامی]]
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان]]
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان]]
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان علم معصوم]]
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان علم معصوم]]
[[رده:مقاله‌های اولویت یک]]
[[رده:مقاله‌های اولویت یک]]
[[رده:علم معصوم]]
[[رده:علم معصوم]]

نسخهٔ ‏۱۶ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۴

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث علم معصوم است. "علم وراثتی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل علم معصوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

علم وراثتی عبارت از آن است که امام وارث علوم انبیاء و پیامبر اکرم(ص) است. تمام علوم انبیای گذشته به پیامبر اسلام(ص) به ارث رسیده و ایشان هم، همۀ معارف و علوم خود را به امیرالمؤمنین(ع) و ایشان نیز به فرزندانش تا امام زمان(ع) منتقل کرد. حال این وراثت یا از راه عادی و تعلیم و تعلم بوده است و یا از راه القاء و عنایت خداوندی.

امام وارث علوم انبیاء

امام از نظر کمالات وجودی، تالی تلو نبی بوده و امامت، با نبوت اتصال و ارتباط بلافصل دارد لذا امام، وارث انبیاست و از منابع علم امامان(ع) وصایت و وراثت انبیاء و پیامبر اکرم(ص) است. در اصل تمام علوم انبیای گذشته به پیامبر اسلام(ص) به ارث رسیده و ایشان هم، همۀ معارف و علوم خود را به اولین وصی خود، امیرالمؤمنین(ع) و امام علی(ع) نیز به فرزندانش تا امام زمان(ع) منتقل کرد.

یکی از دلایل به ارث رسیدن علوم این است که علم از طرف خداوند است و اگر به ارث نرسد مردم جاهل مانده، نظام خلق فاسد می‌گردد و خداوند نیز حجّتی بر مردم نخواهد داشت، بلکه برعکس خواهد بود، بنابراین چون خداوند حکیم است حکمت او اقتضای توارث علم و دوام عالم است تا حجت بر مردم تمام گردد. علم ائمه اطهار(ع) علوم الهی است که نسل به نسل از رسول خدا(ص) به ارث برده‌اند و علوم ایشان اجتهاد و استنباط مصطلح نیست؛ لذا می‌توان کلام یکی از آنها را به دیگری نسبت داد. اصولاً از آنجایی که امامت در راستای خاتمیت پیامبر اکرم(ص) قرار گرفته است، این وراثت معنای خاصی دارد که به معنای شرح آموزه‌های پیامبر در راستای نیاز مردم است[۱].

راه به ارث رسیدن علوم و مصادیق آن

ارث رسیدن دانش پیامبر(ص) به امامان(ع) از دو راه بوده است:

  1. یکی از راه عادی که همان تعلیم و تعلم است: حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «کنت ادخل علی رسول الله کُلَّ یَوْمٍ دَخْلَةً وَ کُلَّ لَیْلَةٍ دَخْلَة... إِذَا سَأَلْتُهُ أَجَابَنِی وَ إِذَا سَکَتُّ وَ فَنِیَتْ مَسَائِلِی ابْتَدَأَنِی»[۲].
  2. راه دیگر تعلیم از راه غیر عادی و از راه القاء و عنایت خداوندی است، امام علی(ع) آنگاه که به دستور پیامبر(ص) عازم یمن شد، از ایشان درباره پرسش‌هایی که مردم یمن درباره قضا از او می‌کنند، راهنمایی خواست. پیامبر فرمودند: «ادن، فدنوت فضرب بیده علی صدری ثم قال: "اللهم ثبت لسانه واهد قلبه" فلا والذی فلق الحبة و برء النسمة ما شککت فی قضاء بین اثنین بعد»[۳].[۴].

وراثت امامان(ع) از انبیاء دو صورت دارد:

  1. وراثت اعتباری: یعنی اموری که مربوط به آثار ظاهری نبوت است، مانند پیراهن حضرت یوسف(ع)، عصای موسی(ع) و... که بیشتر برای ابراز حق در مواردی است که مسئله امامت ایشان مشتبه می‌شده و داشتن آثار ظاهری انبیاء نشانه حقانیت ایشان معرفی شده است.
  2. وراثت حقیقی: یعنی علوم و حکمت‌ها و کمالات و سجایای اخلاقی که در هر پیامبری به صورتی ظهور نموده است به ارث برده‌اند و از همین باب است وراثت کتب انبیاء سابق و انتقال برخی کتب مانند جفر و جامعه و... میان ایشان، چنان‌که در روایتی از امام صادق(ع) سؤال می‌شود: آیا تورات و انجیل و کتب انبیاء نزد شما است؟ حضرت فرمود: "آنها در نزد ما به صورت وراثت از ایشان به ما رسیده است و همان‌گونه که آنها قرائت می‌کردند ما نیز آنها را می‌خوانیم و همان‌گونه که آنها از آن کتاب‌ها سخن می‌گفتند ما نیز از آنها سخن می‌گوییم، به راستی خداوند حجتی را در زمینش قرار نمی‌دهد که از او چیزی سؤال شود و او بگوید: نمی‌دانم"[۵].[۶]

روایات

روایات فراوانی که از حد شمارش بیرون است، از شیعه و اهل سنت در این زمینه وارد شده است و مفهوم آنها این است که علم ائمه(ع) بالوراثه از رسول خداست و نیز روایات متعددی[۷] دلالت می‌‌کنند هر امامی از امام پیشین، دانش‌هایی را فرا می‌گرفته است. برخی از این روایات عبارت‌اند از[۸]:

  1. محمد بن فضل هاشمی از امام رضا(ع) روایت کرده، آن جناب نظر کرد به ابن هذاب و سپس فرمود: "اگر به تو خبر دهم در این روزها یکی از بستگان تو کشته خواهد شد آیا گفته مرا تصدیق می‌کنی؟» عرض کرد خیر؛ زیرا جز خداوند متعال کسی علم غیب نمی‌داند. امام رضا(ع) آیۀ: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ[۹] را تلاوت نموده و بعد فرمودند: رسول خدا(ص) مورد رضا و پسند خداست و ما وارثان همین رسول هستیم که خداوند او را بر غیب خود که می‌خواهد آگاه نموده و آن حضرت علم به وقایع گذشته و بعد تا روز قیامت را به ما آموخت"[۱۰].[۱۱]
  2. مفضل بن عمر روایت کرده امام صادق(ع) فرمودند: "سلیمان از داود ارث برد و محمد(ص) از سلیمان ارث برد و ما از محمد(ص) ارث بردیم. علم تورات و انجیل‏ و زبور و تفسیر الواح نزد ماست. مفضل عرض کرد: علم زیادی‌ است! امام فرمودند: این علم چندان مهم نیست بلکه علم مهم، علمی‌ است که در هر روز و در هر ساعت به ما داده می‌‏شود"[۱۲].[۱۳]
  3. زراره از امام باقر(ع) نقل می‌کند: "علمی که همراه حضرت آدم نازل شد، به علی(ع) به ارث رسید و هیچ کدام از ما امامان از دنیا نمی‌رویم مگر اینکه یک نفر از اهل بیت ما، آن علم را یا هر گونه که خدا بخواهد، به ارث می‌بریم"[۱۴].[۱۵]

در نتیجه علوم انبیای گدشته و پیامبر اکرم(ص) و امامان قبلی به امامان(ع) به ارث رسیده است و یکی از راه‌های علم آموزی اهل بیت(ع) از این راه است.

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

منابع

پانویس

  1. ر.ک: مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام۲، ص۷۲؛ مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، ص۲۹؛ جوادی آملی، عبدالله، علم موروثی، علم لدنی، پیشگویی‌های امام علی(ع)؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ج ۲، ص۳۹۱ و ۳۹۲؛ یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص۳۴۸.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۶۴.
  3. ابن حیون، نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار(علیهم السلام)، ج٢، ص٣٠١.
  4. ر.ک: مروی، احمد، مصطفوی، حسن، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۳۰.
  5. ابن بابویه، محمد بن علی، توحید، ص۲۷۵.
  6. ر.ک: تحریری، محمد باقر، جلوه‌های لاهوتی، ج۱، ص۳۶۳ ـ ۳۶۵؛ حسینی میلانی، سید علی، با پیشوایان هدایتگر، ج۲، ص۲۶۰؛ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۱۸۰.
  7. مانند: محمد بن حسن صفار؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ع)؛ ص۲۹۰ ـ ۲۹۶.
  8. ر.ک: طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۹۱؛ لنکرانی، محمد فاضل و اشراقی، شهاب‌الدین، پاسداران وحی، ص۱۹۳؛ جوادی آملی، عبدالله، علم موروثی، علم لدنی، پیشگویی‌های امام علی(ع)؛ امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص۲۴۷؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ج ۲، ص۳۹۱ و ۳۹۲؛ نادم، محمد حسن و افتخاری، سید ابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص۶۲؛ افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص۶۵ ـ ۷۰ و....
  9. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷.
  10. «ثُمَّ نَظَرَ الرِّضَا(ع)إِلَی ابْنِ هَذَّابٍ فَقَالَ إِنْ أَنَا أَخْبَرْتُکَ أَنَّکَ سَتُبْتَلَی فِی هَذِهِ الْأَیَّامِ بِدَمِ ذِی رَحِمٍ لَکَ أَ کُنْتَ مُصَدِّقاً لِی قَالَ لَا فَإِنَّ الْغَیْبَ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَی قَالَ(ع)أَ وَ لَیْسَ اللَّهُ یَقُولُ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی‏ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی‏ مِنْ رَسُولٍ «۵» فَرَسُولُ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ مُرْتَضَی وَ نَحْنُ وَرَثَةُ ذَلِکَ الرَّسُولِ الَّذِی أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَی مَا شَاءَ مِنْ غَیْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ»؛ راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص۳۴۳.
  11. ر.ک: طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۹۱.
  12. «إِنَّ سُلَیْمَانَ وَرِثَ‏ دَاوُدَ وَ إِنَّ مُحَمَّداً وَرِثَ سُلَیْمَانَ وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً وَ إِنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ تِبْیَانَ مَا فِی الْأَلْوَاحِ قَالَ قُلْتُ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعِلْمُ قَالَ لَیْسَ هَذَا هُوَ الْعِلْمَ إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِی یَحْدُثُ یَوْماً بَعْدَ یَوْمٍ وَ سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب الکافی، ج۱، ص۲۲۴.
  13. ر.ک: امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص۲۴۷.
  14. «إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِی نَزَلَ مَعَ آدَمَ(ع)لَمْ یُرْفَعْ وَ الْعِلْمُ یُتَوَارَثُ وَ کَانَ عَلِیٌّ(ع)عَالِمَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ إِنَّهُ لَمْ یَهْلِکْ مِنَّا عَالِمٌ قَطُّ إِلَّا خَلَفَهُ مِنْ أَهْلِهِ مَنْ عَلِمَ مِثْلَ عِلْمِهِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۲۲.
  15. ر.ک: افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص۶۵ ـ ۷۰.