دفاع در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
[[دفاع]] از ریشه "د ـ ف ـ ع" به معنای باز داشتن، پس زدن، دور کردن، [[حمایت]] کردن و مانع شدن است<ref>مفردات، ص۳۱۶؛ لسان العرب، ج ۴، ص۳۶۹، "دفع"؛ لغتنامه، ج، ص۱۰۹۴۰ ـ ۱۰۹۴۱، "دفاع".</ref>. در اصطلاح [[فقه]] و [[متون دینی]]، از اقسام [[جهاد]] و به معنای [[جنگی]] است که [[انسان]] در مقابل [[حمله]] [[دشمن]] و برای جلوگیری و [[پیشگیری]] از [[هجوم]] [[دشمن]] به [[مسلمانان]] و [[اساس اسلام]] انجام میدهد<ref>دفاع مشروع در حقوق جزای ایران، ص۲۴؛ اصطلاحات فقهی، ص۲۲۴. </ref>؛ همچنین پس زدن [[متجاوز]] به [[جان]]، [[مال]]، [[آبرو]] و [[ناموس]] و [[مبارزه]] برای [[اثبات حق]]، گرفتن [[مال]] یا [[حفظ آبرو]] و [[ناموس]] [[دفاع]] نامیده میشود<ref>جواهر الکلام، ج ۴۱، ص۶۵۰؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۲، ص۸۵۲؛ مصطلحات الفقه؛ ص۲۴۵.</ref>. در اصطلاح [[حقوقی]] نیز [[دفاع]] به همین معناست و به پاسخ هر یک از دو طرف دعوا در [[محکمه]] به یکدیگر یا ایرادات متقابل هریک به ادعای دیگری، [[دفاع]] گفته میشود<ref>نک: محاضرات فی فقه الامامیه، ج ۴، ص۲۳ ـ ۲۴؛ نیز نک: ترمینولوژی حقوق، ص۳۰۳. </ref>. | [[دفاع]] از ریشه "د ـ ف ـ ع" به معنای باز داشتن، پس زدن، دور کردن، [[حمایت]] کردن و مانع شدن است<ref>مفردات، ص۳۱۶؛ لسان العرب، ج ۴، ص۳۶۹، "دفع"؛ لغتنامه، ج، ص۱۰۹۴۰ ـ ۱۰۹۴۱، "دفاع".</ref>. در اصطلاح [[فقه]] و [[متون دینی]]، از اقسام [[جهاد]] و به معنای [[جنگی]] است که [[انسان]] در مقابل [[حمله]] [[دشمن]] و برای جلوگیری و [[پیشگیری]] از [[هجوم]] [[دشمن]] به [[مسلمانان]] و [[اساس اسلام]] انجام میدهد<ref>دفاع مشروع در حقوق جزای ایران، ص۲۴؛ اصطلاحات فقهی، ص۲۲۴. </ref>؛ همچنین پس زدن [[متجاوز]] به [[جان]]، [[مال]]، [[آبرو]] و [[ناموس]] و [[مبارزه]] برای [[اثبات حق]]، گرفتن [[مال]] یا [[حفظ آبرو]] و [[ناموس]] [[دفاع]] نامیده میشود<ref>جواهر الکلام، ج ۴۱، ص۶۵۰؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۲، ص۸۵۲؛ مصطلحات الفقه؛ ص۲۴۵.</ref>. در اصطلاح [[حقوقی]] نیز [[دفاع]] به همین معناست و به پاسخ هر یک از دو طرف دعوا در [[محکمه]] به یکدیگر یا ایرادات متقابل هریک به ادعای دیگری، [[دفاع]] گفته میشود<ref>نک: محاضرات فی فقه الامامیه، ج ۴، ص۲۳ ـ ۲۴؛ نیز نک: ترمینولوژی حقوق، ص۳۰۳. </ref>. | ||
بسیاری از [[فقیهان]] [[جهاد]] را به دوگونه ابتدایی و [[دفاعی]] قسمت کرده و در تفاوت میان آن دو گفتهاند: "[[دفاع]]" [[جنگی]] است که پس از [[حمله]] و تعرض مهاجم و برای بازداشتن [[متجاوز]] از [[تجاوز]] انجام میگیرد و "[[جهاد ابتدایی]]" پیکاری است که آغازگرش جنگجویان [[مسلمان]] و هدفش [[دعوت]] [[کافران]] به [[اسلام]]، [[توحید]] و [[عدالت]] است<ref>الروضة البهیه، ج ۲، ص۳۷۹؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۴؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۱۵.</ref>. در مقابل، به [[باور]] برخی، اساس [[جنگهای اسلامی]] [[دفاعی]] است<ref>المنار، ج ۲، ص۲۱۵.</ref>، زیرا [[نبرد]] در [[اسلام]] برای یکی از سه [[هدف]] [[دفاع از کیان اسلام]]، [[حمایت از مستضعفان]] و جلوگیری از [[فساد]] و رفع موانع از [[دعوت الهی]] است<ref>تفسیر جامع آیات الاحکام، ج ۶، ص۳۴۵ ـ ۳۴۶؛ المیزان، ج ۲، ص۶۵ ـ ۶۷؛ المنار، ج ۲، ص۲۱۵.</ref>. براین پایه میتوان [[جهاد ابتدایی]] را زیرمجموعه [[جهاد دفاعی]] دانست؛ زیرا [[جهاد ابتدایی]]، [[دفاع از حقوق الهی]] و [[فطری]] [[انسان]] ([[خداجویی]]) است که [[اساس دین]] بر آن دو [[استوار]] شده است<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۱۵؛ مجموعه آثار، ج ۲۰، ص۲۴۰ ـ ۲۴۳، "جهاد".</ref>. به هر روی، [[فقها]] [[دفاع]] را به دوگونه قسمت کردهاند: "[[دفاع]] عام" که [[دفاع از کیان اسلام]] و [[کرامت انسانی]] است<ref>جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۱۴. ۱۸؛ مصطلحات الفقه، ص۲۴۵؛ مجموعه آثار، ج ۲۰، ص۲۴۳ ـ ۲۴۴، "جهاد".</ref> و "[[دفاع]] خاص" که [[دفاع از جان]] و [[مال]] و [[ناموس]] شخص مدافع است<ref>مصطلحات الفقه، ص۲۴۵؛ اصطلاحات فقهی، ص۲۲۴.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، | بسیاری از [[فقیهان]] [[جهاد]] را به دوگونه ابتدایی و [[دفاعی]] قسمت کرده و در تفاوت میان آن دو گفتهاند: "[[دفاع]]" [[جنگی]] است که پس از [[حمله]] و تعرض مهاجم و برای بازداشتن [[متجاوز]] از [[تجاوز]] انجام میگیرد و "[[جهاد ابتدایی]]" پیکاری است که آغازگرش جنگجویان [[مسلمان]] و هدفش [[دعوت]] [[کافران]] به [[اسلام]]، [[توحید]] و [[عدالت]] است<ref>الروضة البهیه، ج ۲، ص۳۷۹؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۴؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۱۵.</ref>. در مقابل، به [[باور]] برخی، اساس [[جنگهای اسلامی]] [[دفاعی]] است<ref>المنار، ج ۲، ص۲۱۵.</ref>، زیرا [[نبرد]] در [[اسلام]] برای یکی از سه [[هدف]] [[دفاع از کیان اسلام]]، [[حمایت از مستضعفان]] و جلوگیری از [[فساد]] و رفع موانع از [[دعوت الهی]] است<ref>تفسیر جامع آیات الاحکام، ج ۶، ص۳۴۵ ـ ۳۴۶؛ المیزان، ج ۲، ص۶۵ ـ ۶۷؛ المنار، ج ۲، ص۲۱۵.</ref>. براین پایه میتوان [[جهاد ابتدایی]] را زیرمجموعه [[جهاد دفاعی]] دانست؛ زیرا [[جهاد ابتدایی]]، [[دفاع از حقوق الهی]] و [[فطری]] [[انسان]] ([[خداجویی]]) است که [[اساس دین]] بر آن دو [[استوار]] شده است<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۱۵؛ مجموعه آثار، ج ۲۰، ص۲۴۰ ـ ۲۴۳، "جهاد".</ref>. به هر روی، [[فقها]] [[دفاع]] را به دوگونه قسمت کردهاند: "[[دفاع]] عام" که [[دفاع از کیان اسلام]] و [[کرامت انسانی]] است<ref>جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۱۴. ۱۸؛ مصطلحات الفقه، ص۲۴۵؛ مجموعه آثار، ج ۲۰، ص۲۴۳ ـ ۲۴۴، "جهاد".</ref> و "[[دفاع]] خاص" که [[دفاع از جان]] و [[مال]] و [[ناموس]] شخص مدافع است<ref>مصطلحات الفقه، ص۲۴۵؛ اصطلاحات فقهی، ص۲۲۴.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۱۲۲.</ref> | ||
==[[دفاع]] در [[قرآن]]== | ==[[دفاع]] در [[قرآن]]== | ||
از [[دفاع]] در [[قرآن]] با واژههای گوناگونی یاد شده است، برای نمونه "دفع" و مشتقات آن ۱۰ بار در [[قرآن]] به کار رفته است که مواردی از آن به معنای [[دفاع]] اصطلاحی است: {{متن قرآن|فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر میدانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی میکردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان میآورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>؛ همچنین "[[قتل]]" و مشتقات آن که در مواردی به [[جنگ]] کردن با [[دشمن]] در مقابل [[نبرد]] آنان دستور داده است: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>.<ref>التفسیر الکاشف، ج ۱، ص۲۹۶. </ref> و نیز دستور به [[جنگیدن]] با کسانی که [[مسلمانان]] را از وطنشان بیرون راندهاند: {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>.<ref>مواهب الرحمن، ج ۴، ص۱۴۳ ـ ۱۴۴. </ref>؛ به همین جهت کسانی را که در [[راه خدا]] و برای [[دفاع]] از مردان، [[زنان]] و [[کودکان]] [[مستضعف]] [[مبارزه]] نمیکنند را [[نکوهیده]] است<ref> الفرقان، ج ۵، ص۱۸۰. </ref>. [[مفسران]] [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> را نیز به [[دفاع]] زبانی ستمدیده از خود [[تفسیر]] کردهاند<ref>تفسیر مراغی، ج ۶، ص۵؛ فی ظلال القرآن، ج ۲، ص۷۹۶. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، | از [[دفاع]] در [[قرآن]] با واژههای گوناگونی یاد شده است، برای نمونه "دفع" و مشتقات آن ۱۰ بار در [[قرآن]] به کار رفته است که مواردی از آن به معنای [[دفاع]] اصطلاحی است: {{متن قرآن|فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر میدانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی میکردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان میآورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>؛ همچنین "[[قتل]]" و مشتقات آن که در مواردی به [[جنگ]] کردن با [[دشمن]] در مقابل [[نبرد]] آنان دستور داده است: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>.<ref>التفسیر الکاشف، ج ۱، ص۲۹۶. </ref> و نیز دستور به [[جنگیدن]] با کسانی که [[مسلمانان]] را از وطنشان بیرون راندهاند: {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>.<ref>مواهب الرحمن، ج ۴، ص۱۴۳ ـ ۱۴۴. </ref>؛ به همین جهت کسانی را که در [[راه خدا]] و برای [[دفاع]] از مردان، [[زنان]] و [[کودکان]] [[مستضعف]] [[مبارزه]] نمیکنند را [[نکوهیده]] است<ref> الفرقان، ج ۵، ص۱۸۰. </ref>. [[مفسران]] [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> را نیز به [[دفاع]] زبانی ستمدیده از خود [[تفسیر]] کردهاند<ref>تفسیر مراغی، ج ۶، ص۵؛ فی ظلال القرآن، ج ۲، ص۷۹۶. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۱۲۲-۱۲۳.</ref> | ||
==[[حقیقت]] [[دفاع]]== | ==[[حقیقت]] [[دفاع]]== | ||
[[قرآنکریم]] از دفع برخی از [[مردم]] به دست بعضی دیگر، نیز از برخی آثار آن سخن میراند: {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ}}<ref>«اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>، [[مفسران]] در [[تفسیر]] {{متن قرآن|دَفْعُ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>. به [[اختلاف]] [[سخن]] گفته، در نتیجه [[فساد]] [[زمین]] را متفاوت معنا کردهاند: برخی مراد از آن را دفع [[کافران]] از [[سرزمین اسلام]] به دست [[مؤمنان]] دانستهاند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۲۰۵؛ المیزان، ج ۲، ص۲۹۵.</ref>، ولی بعضی معتقدند به رغم [[تأیید]] این معنا با [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref> نمیتوان [[آیه]] را در دفع نظامی [[کافران]] به دست [[مسلمانان]] منحصر کرد؛ زیرا [[اصلاح]] [[زمین]]، همیشگی است نه در [[زمان]] خاص، در حالی که [[دفاع]] [[مسلمانان]] تنها وقتی عملی میشود که [[کافران]] [[تهاجم]] میکنند<ref> المیزان، ج ۲، ص۲۹۵.</ref>. | [[قرآنکریم]] از دفع برخی از [[مردم]] به دست بعضی دیگر، نیز از برخی آثار آن سخن میراند: {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ}}<ref>«اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>، [[مفسران]] در [[تفسیر]] {{متن قرآن|دَفْعُ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>. به [[اختلاف]] [[سخن]] گفته، در نتیجه [[فساد]] [[زمین]] را متفاوت معنا کردهاند: برخی مراد از آن را دفع [[کافران]] از [[سرزمین اسلام]] به دست [[مؤمنان]] دانستهاند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۲۰۵؛ المیزان، ج ۲، ص۲۹۵.</ref>، ولی بعضی معتقدند به رغم [[تأیید]] این معنا با [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref> نمیتوان [[آیه]] را در دفع نظامی [[کافران]] به دست [[مسلمانان]] منحصر کرد؛ زیرا [[اصلاح]] [[زمین]]، همیشگی است نه در [[زمان]] خاص، در حالی که [[دفاع]] [[مسلمانان]] تنها وقتی عملی میشود که [[کافران]] [[تهاجم]] میکنند<ref> المیزان، ج ۲، ص۲۹۵.</ref>. | ||
برخی نیز مراد از دفع را دفع [[عذاب]] و هلاک از [[فاجران]] و [[فاسقان]] به سبب [[اعمال شایسته]] [[مؤمنان]] دانستهاند<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۲، ص۲۲۴؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۶۲۱. </ref>. این معنا با برخی [[روایات]] [[منابع شیعه]]<ref> الکافی، ج ۲، ص۴۵۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۳۵. </ref> [[تأیید]] میشود. صاحب [[المیزان]] این معنا را مصداقی از مصادیق [[دفاع]] و با تحلیلی معنی دفع در [[آیه]] را عام دانسته که در همه [[شئون اجتماع]] جریان دارد و به [[زمان]] خاصی منحصر نیست. به دیده وی [[دفاع]]، امری [[فطری]] و عام است و [[حقیقت]] آن واداشتن دیگری ـ به هر صورت ممکن ـ به پذیرش [[اراده]] خود و پس زدن موانع [[اراده]] اوست و جایگاهش [[جنگ]] و [[صلح]]، [[راحتی]] و [[سختی]] و... و به افراد و جامعهای ویژه اختصاص ندارد. تدافع مایه [[تکامل]] [[جامعه]] شده و آن را از [[فساد]] و [[تباهی]] [[حفظ]] میکند<ref>المیزان، ج ۲، ص۲۹۴. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، | برخی نیز مراد از دفع را دفع [[عذاب]] و هلاک از [[فاجران]] و [[فاسقان]] به سبب [[اعمال شایسته]] [[مؤمنان]] دانستهاند<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۲، ص۲۲۴؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۶۲۱. </ref>. این معنا با برخی [[روایات]] [[منابع شیعه]]<ref> الکافی، ج ۲، ص۴۵۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۳۵. </ref> [[تأیید]] میشود. صاحب [[المیزان]] این معنا را مصداقی از مصادیق [[دفاع]] و با تحلیلی معنی دفع در [[آیه]] را عام دانسته که در همه [[شئون اجتماع]] جریان دارد و به [[زمان]] خاصی منحصر نیست. به دیده وی [[دفاع]]، امری [[فطری]] و عام است و [[حقیقت]] آن واداشتن دیگری ـ به هر صورت ممکن ـ به پذیرش [[اراده]] خود و پس زدن موانع [[اراده]] اوست و جایگاهش [[جنگ]] و [[صلح]]، [[راحتی]] و [[سختی]] و... و به افراد و جامعهای ویژه اختصاص ندارد. تدافع مایه [[تکامل]] [[جامعه]] شده و آن را از [[فساد]] و [[تباهی]] [[حفظ]] میکند<ref>المیزان، ج ۲، ص۲۹۴. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۱۲۳.</ref> | ||
==پیشینه [[دفاع]]== | ==پیشینه [[دفاع]]== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
در رویارویی دو [[سپاه]]، [[حضرت داود]]{{ع}} (از [[لشکر]] [[طالوت]]) که [[جوانی]] [[مؤمن]] بود، با پرتاب سنگی [[فرمانده]] [[دشمن]] ([[جالوت]]) را کشت و [[دشمن]] را [[شکست]] داد: {{متن قرآن|فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ}}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>، براساس گزارش [[قرآن کریم]]، [[ذوالقرنین]] در سومین سفرش به نقاط مختلف [[زمین]] به میان دو [[کوه]] در قفقاز<ref>المیزان، ج ۱۳، ص۳۷۸، ۳۹۴؛ نمونه، ج ۱۲، ص۵۴۹ ـ ۵۵۰. </ref> رسید که در آنجا مردمانی با درکی پایین [[زندگی]] میکردند و از [[شر]] [[یأجوج و مأجوج]] در [[امان]] نبودند: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا}}<ref>«تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمییافتند» سوره کهف، آیه ۹۳.</ref>، از این رو برای [[دفاع]] از [[حقوق]] خویش از [[ذوالقرنین]] خواستند که سدّی [[دفاعی]] در برابر [[یأجوج و مأجوج]] بسازد، تا از [[فسادانگیزی]] آنان در [[امان]] باشند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری میورزند، آیا میخواهی برای تو هزینهای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref>. [[ذوالقرنین]] نیز به [[دفاع]] از آنان شتافت و با [[همکاری]] آنان و ابزار آهن و مس، سدّی میان آن دو [[کوه]] پدید آورد که [[یأجوج و مأجوج]] نمیتوانستند در آن رخنه ایجاد کنند؛ یا از آن بالا روند: {{متن قرآن|قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا}}<ref>«گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم پارههای (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کورههای آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پارههای آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم و (بدینگونه یأجوج و مأجوج) نه میتوانستند از آن بالا روند و نه میتوانستند بدان رخنه کنند» سوره کهف، آیه ۹۵-۹۷.</ref>. | در رویارویی دو [[سپاه]]، [[حضرت داود]]{{ع}} (از [[لشکر]] [[طالوت]]) که [[جوانی]] [[مؤمن]] بود، با پرتاب سنگی [[فرمانده]] [[دشمن]] ([[جالوت]]) را کشت و [[دشمن]] را [[شکست]] داد: {{متن قرآن|فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ}}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>، براساس گزارش [[قرآن کریم]]، [[ذوالقرنین]] در سومین سفرش به نقاط مختلف [[زمین]] به میان دو [[کوه]] در قفقاز<ref>المیزان، ج ۱۳، ص۳۷۸، ۳۹۴؛ نمونه، ج ۱۲، ص۵۴۹ ـ ۵۵۰. </ref> رسید که در آنجا مردمانی با درکی پایین [[زندگی]] میکردند و از [[شر]] [[یأجوج و مأجوج]] در [[امان]] نبودند: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا}}<ref>«تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمییافتند» سوره کهف، آیه ۹۳.</ref>، از این رو برای [[دفاع]] از [[حقوق]] خویش از [[ذوالقرنین]] خواستند که سدّی [[دفاعی]] در برابر [[یأجوج و مأجوج]] بسازد، تا از [[فسادانگیزی]] آنان در [[امان]] باشند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری میورزند، آیا میخواهی برای تو هزینهای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref>. [[ذوالقرنین]] نیز به [[دفاع]] از آنان شتافت و با [[همکاری]] آنان و ابزار آهن و مس، سدّی میان آن دو [[کوه]] پدید آورد که [[یأجوج و مأجوج]] نمیتوانستند در آن رخنه ایجاد کنند؛ یا از آن بالا روند: {{متن قرآن|قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا}}<ref>«گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم پارههای (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کورههای آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پارههای آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم و (بدینگونه یأجوج و مأجوج) نه میتوانستند از آن بالا روند و نه میتوانستند بدان رخنه کنند» سوره کهف، آیه ۹۵-۹۷.</ref>. | ||
برخی با استناد به [[تاریخ]]، همه [[جنگهای پیامبر]]{{صل}} را [[دفاعی]] دانسته و معتقدند که [[پیامبر]]{{صل}} در همه دوران [[حکومت]] خود در [[مدینه]] [[فرصت]] و امکانات لازم برای [[جهاد ابتدایی]] را به دست نیاورد<ref>جهاد در اسلام، ص۳۴؛ المنار، ج ۲، ص۲۱۵ ـ ۲۱۶. </ref>. برخی از [[آیات قرآن]] نیز ماهیت [[دفاعی]] نبردهای [[پیامبر]]{{صل}} را [[تأیید]] میکنند: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>؛ {{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، | برخی با استناد به [[تاریخ]]، همه [[جنگهای پیامبر]]{{صل}} را [[دفاعی]] دانسته و معتقدند که [[پیامبر]]{{صل}} در همه دوران [[حکومت]] خود در [[مدینه]] [[فرصت]] و امکانات لازم برای [[جهاد ابتدایی]] را به دست نیاورد<ref>جهاد در اسلام، ص۳۴؛ المنار، ج ۲، ص۲۱۵ ـ ۲۱۶. </ref>. برخی از [[آیات قرآن]] نیز ماهیت [[دفاعی]] نبردهای [[پیامبر]]{{صل}} را [[تأیید]] میکنند: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>؛ {{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۱۲۳ - ۱۲۶.</ref> | ||
==موارد [[تشریع]] [[دفاع]] و [[احکام]] آن== | ==موارد [[تشریع]] [[دفاع]] و [[احکام]] آن== |
نسخهٔ ۲۸ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۳
دفاع به معنای بازداشتن و مانع شدن از اقسام جهاد و به معنای جنگی است که انسان در مقابل حمله دشمن و برای جلوگیری و پیشگیری از هجوم دشمن به مسلمانان و اساس اسلام انجام میدهد. بسیاری از پیامبران و پیروان آنها در راه خدا و دفاع از اهداف الهی با دشمنان به نبرد برخاستهاند و برخی با استناد به تاریخ، همه جنگهای پیامبر(ص) را دفاعی دانستهاند. دفاع در سه حوزه مشروع است: دفاع از کیان اسلام و سرزمینهای مسلمانان؛ دفاع از حریم شخصی و در یاری مظلوم.
مقدمه
دفاع از ریشه "د ـ ف ـ ع" به معنای باز داشتن، پس زدن، دور کردن، حمایت کردن و مانع شدن است[۱]. در اصطلاح فقه و متون دینی، از اقسام جهاد و به معنای جنگی است که انسان در مقابل حمله دشمن و برای جلوگیری و پیشگیری از هجوم دشمن به مسلمانان و اساس اسلام انجام میدهد[۲]؛ همچنین پس زدن متجاوز به جان، مال، آبرو و ناموس و مبارزه برای اثبات حق، گرفتن مال یا حفظ آبرو و ناموس دفاع نامیده میشود[۳]. در اصطلاح حقوقی نیز دفاع به همین معناست و به پاسخ هر یک از دو طرف دعوا در محکمه به یکدیگر یا ایرادات متقابل هریک به ادعای دیگری، دفاع گفته میشود[۴].
بسیاری از فقیهان جهاد را به دوگونه ابتدایی و دفاعی قسمت کرده و در تفاوت میان آن دو گفتهاند: "دفاع" جنگی است که پس از حمله و تعرض مهاجم و برای بازداشتن متجاوز از تجاوز انجام میگیرد و "جهاد ابتدایی" پیکاری است که آغازگرش جنگجویان مسلمان و هدفش دعوت کافران به اسلام، توحید و عدالت است[۵]. در مقابل، به باور برخی، اساس جنگهای اسلامی دفاعی است[۶]، زیرا نبرد در اسلام برای یکی از سه هدف دفاع از کیان اسلام، حمایت از مستضعفان و جلوگیری از فساد و رفع موانع از دعوت الهی است[۷]. براین پایه میتوان جهاد ابتدایی را زیرمجموعه جهاد دفاعی دانست؛ زیرا جهاد ابتدایی، دفاع از حقوق الهی و فطری انسان (خداجویی) است که اساس دین بر آن دو استوار شده است[۸]. به هر روی، فقها دفاع را به دوگونه قسمت کردهاند: "دفاع عام" که دفاع از کیان اسلام و کرامت انسانی است[۹] و "دفاع خاص" که دفاع از جان و مال و ناموس شخص مدافع است[۱۰].[۱۱]
دفاع در قرآن
از دفاع در قرآن با واژههای گوناگونی یاد شده است، برای نمونه "دفع" و مشتقات آن ۱۰ بار در قرآن به کار رفته است که مواردی از آن به معنای دفاع اصطلاحی است: ﴿فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾[۱۲]؛ ﴿وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ﴾[۱۳]؛ همچنین "قتل" و مشتقات آن که در مواردی به جنگ کردن با دشمن در مقابل نبرد آنان دستور داده است: ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ﴾[۱۴].[۱۵] و نیز دستور به جنگیدن با کسانی که مسلمانان را از وطنشان بیرون راندهاند: ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا﴾[۱۶].[۱۷]؛ به همین جهت کسانی را که در راه خدا و برای دفاع از مردان، زنان و کودکان مستضعف مبارزه نمیکنند را نکوهیده است[۱۸]. مفسران آیه ﴿لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا﴾[۱۹] را نیز به دفاع زبانی ستمدیده از خود تفسیر کردهاند[۲۰].[۲۱]
حقیقت دفاع
قرآنکریم از دفع برخی از مردم به دست بعضی دیگر، نیز از برخی آثار آن سخن میراند: ﴿وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ﴾[۲۲]، مفسران در تفسیر ﴿دَفْعُ﴾ در آیه ﴿وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾[۲۳]. به اختلاف سخن گفته، در نتیجه فساد زمین را متفاوت معنا کردهاند: برخی مراد از آن را دفع کافران از سرزمین اسلام به دست مؤمنان دانستهاند[۲۴]، ولی بعضی معتقدند به رغم تأیید این معنا با آیه ﴿الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۲۵] نمیتوان آیه را در دفع نظامی کافران به دست مسلمانان منحصر کرد؛ زیرا اصلاح زمین، همیشگی است نه در زمان خاص، در حالی که دفاع مسلمانان تنها وقتی عملی میشود که کافران تهاجم میکنند[۲۶].
برخی نیز مراد از دفع را دفع عذاب و هلاک از فاجران و فاسقان به سبب اعمال شایسته مؤمنان دانستهاند[۲۷]. این معنا با برخی روایات منابع شیعه[۲۸] تأیید میشود. صاحب المیزان این معنا را مصداقی از مصادیق دفاع و با تحلیلی معنی دفع در آیه را عام دانسته که در همه شئون اجتماع جریان دارد و به زمان خاصی منحصر نیست. به دیده وی دفاع، امری فطری و عام است و حقیقت آن واداشتن دیگری ـ به هر صورت ممکن ـ به پذیرش اراده خود و پس زدن موانع اراده اوست و جایگاهش جنگ و صلح، راحتی و سختی و... و به افراد و جامعهای ویژه اختصاص ندارد. تدافع مایه تکامل جامعه شده و آن را از فساد و تباهی حفظ میکند[۲۹].[۳۰]
پیشینه دفاع
به گفته دانشمندان علوم طبیعی "دفاع" برای هر موجود زنده امری غریزی است و به انسان اختصاص ندارد، از این رو همه موجودات جهان به شکل طبیعی به ابزار دفاعی تجهیز شدهاند[۳۱]. برخی دانشمندان اسلامی، چون دنیا عالم تزاحم است، دفاع را برای هر پدیده زنده امری فطری دانستهاند[۳۲]. براین پایه، نمیتوان تاریخچه و زمان آغاز مشخصی برای آن شناساند و در حقیقت باید آن را با وجود انسان روی کره خاکی همزمان دانست، درنتیجه بیان تاریخچهای به شکل مرسوم برای آن بیمعناست؛ اما از دفاع نظامی و مشروعیت آن در شرایع پیشین میتوان بحث کرد.
بسیاری از پیامبران و پیروان آنها در راه خدا و دفاع از اهداف الهی با دشمنان به نبرد برخاستهاند. براساس روایتی، حضرت ابراهیم(ع) نخستین مدافع در راه خداست که با فراهم کردن لشکری به کمک و دفاع از لوط(ع) در برابر دشمنان شتافت[۳۳].
براساس آیات قرآن کریم موسی(ع) هنگام دفاع از یکی از پیروانش، در برابر مردی قبطی (دشمن موسی) با ضربهای وی را از پای درآورد: ﴿وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ﴾[۳۴] و وقتی فهمید گروهی در پیِ وی و دستگیری اویند، گریخت و ناخواسته برای مدتی دور از مصر زندگی کرد: ﴿فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۳۵] وی پس از بازگشت به مصر دوباره به دفاع از بنیاسرائیل در بند فرعون پرداخت و برای به دست آوردن حقوق از دست رفته آنان اقدام کرد و آنان را برای دفاع در برابر ستمکاریهای فرعون شوراند و به آنان پیروزی را وعده داد. موسی(ع) از آنان خواست با یاری خواستن از خدا و پیشه کردن صبر پیروزی خود را ضمانت کنند: ﴿قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِيَنَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ﴾[۳۶] و هنگامی که فرعونیان در پی مجازات موسی(ع) به دلیل رد اعتقادات باطلشان از سوی وی بودند، مؤمنی از آلفرعون که برخی او را حبیب نجار دانستهاند[۳۷] از موسی(ع) دفاع و تلاش کرد مانع قتل وی شود: ﴿وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ﴾[۳۸].
دفاع طالوت و داود(ع) از بنیاسرائیل در قرآن کریم گزارش شده است: قرآن پس از بیان چگونگی مبارزه طالوت با جالوت نقش مردم را در دفاع برجسته کرده و ریشهکنی فساد را به دفع برخی مردم به دست برخی دیگر وابسته میداند: ﴿وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ﴾[۳۹]. بر اساس آیه ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ﴾[۴۰] پس از درگذشت موسی(ع) دشمنان بر بنیاسرائیل چیره شدند و با اسیر کردن فرزندانشان آنان را از سرزمین خویش بیرون راندند و خدا برای هدایت و نجات آنان از گمراهی پیامبری فرستاد[۴۱]. بنیاسرائیل برگرد پیامبرشان ـ که به اختلاف، نام او را شمعون[۴۲]، یوشع[۴۳] و اشموئیل[۴۴] خواندهاند ـ حلقه زده و از وی خواستند تا با انتخاب فرماندهی، آنان را برای مبارزه با دشمنانشان یاری دهد و پایبند شدند که شجاعانه در رکاب فرمانده با دشمن بستیزند[۴۵] و پیامبر آنان، به فرمان خدا طالوت را که شخصی شایسته و کاردان بود و بر دیگران در نیروی بدنی و دانش برتری داشت، به فرماندهی آنان برگزید. طالوت با گردآوری نیرویی اندک و سازماندهی با اخلاصترین آنها به جنگ با دشمنان پرداخت[۴۶].
در رویارویی دو سپاه، حضرت داود(ع) (از لشکر طالوت) که جوانی مؤمن بود، با پرتاب سنگی فرمانده دشمن (جالوت) را کشت و دشمن را شکست داد: ﴿فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ﴾[۴۷]، براساس گزارش قرآن کریم، ذوالقرنین در سومین سفرش به نقاط مختلف زمین به میان دو کوه در قفقاز[۴۸] رسید که در آنجا مردمانی با درکی پایین زندگی میکردند و از شر یأجوج و مأجوج در امان نبودند: ﴿حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا﴾[۴۹]، از این رو برای دفاع از حقوق خویش از ذوالقرنین خواستند که سدّی دفاعی در برابر یأجوج و مأجوج بسازد، تا از فسادانگیزی آنان در امان باشند: ﴿قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا﴾[۵۰]. ذوالقرنین نیز به دفاع از آنان شتافت و با همکاری آنان و ابزار آهن و مس، سدّی میان آن دو کوه پدید آورد که یأجوج و مأجوج نمیتوانستند در آن رخنه ایجاد کنند؛ یا از آن بالا روند: ﴿قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا﴾[۵۱].
برخی با استناد به تاریخ، همه جنگهای پیامبر(ص) را دفاعی دانسته و معتقدند که پیامبر(ص) در همه دوران حکومت خود در مدینه فرصت و امکانات لازم برای جهاد ابتدایی را به دست نیاورد[۵۲]. برخی از آیات قرآن نیز ماهیت دفاعی نبردهای پیامبر(ص) را تأیید میکنند: ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ﴾[۵۳]؛ ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا﴾[۵۴]؛ ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۵۵].[۵۶]
موارد تشریع دفاع و احکام آن
در موارد مختلفی از منابع فقهی ـ مانند ابواب جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، حدود، مرابطه ـ از دفاع سخن گفته شده است که به شکل کلی میتوان آن را در سه حوزه بررسی کرد.
دفاع از کیان اسلام و سرزمینهای مسلمانان
قرآن در آیه ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ﴾[۵۷] به آمادگی نظامی در برابر حمله دشمن اشاره دارد و مسلمانان را در برابر تهاجم پیشبینی نشده دشمنان بر ضد مسلمانان به آمادگی دفاعی ترغیب میکند[۵۸]. این تاکتیک دفاعی سبب میشود دشمن در اندیشه حمله به مرزهای اسلامی نباشد، از این رو فقیهان به هنگام درگیری و رویارویی با دشمن، دفاع را واجب دانستهاند[۵۹]. نزدیک به همه فقها با استناد به آیاتی چون: ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ﴾[۶۰]، ﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ﴾[۶۱]، ﴿الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾[۶۲] و ﴿فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾[۶۳]؛ ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ﴾[۶۴]، ﴿الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۶۵]، دفاع از کیان اسلام، جان، مال، آبرو و حریم مسلمانان در برابر تهاجم دشمن را امری مشروع و ضروری خواندهاند[۶۶] که ویژه شخص و زمان خاصی نیست[۶۷]. گرچه مفسران ذیل این آیات بیشتر به بررسی جنگ مسلمانان با مشرکان پرداختهاند، ازآنجا که حکم به قتال در مقابل کسانی است که به کشتار مسلمانان پرداختهاند، قطعا حکم دفاع را بیان میکند[۶۸].
بر این پایه، برخی جهاد ابتدایی را به گونهای کلی جایز نمیدانند و معتقدند آیات مطلق جهاد در راه خدا: ﴿كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۶۹]، ﴿فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا﴾[۷۰]، ﴿الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا﴾[۷۱]، ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ﴾[۷۲]،﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۷۳] با آیاتی که جهاد را به هجوم دشمن تقیید کرده: ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾[۷۴]؛ ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ﴾[۷۵]، ﴿الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۷۶] تخصیص خوردهاند و بر این پایه، جهاد تنها در برابر هجوم دشمن و برای دفاع از مسلمانان و اسلام مشروع است[۷۷]؛ حتی برخی به عدم جواز قتال مشرکانی فتوا دادهاند که به مبارزه با مسلمانان نمیپردازند[۷۸].
برپایه برخی از آیات یاد شده، در مکه که شهر امن الهی است، نباید جنگ و خونریزی انجام گیرد؛ اما تا وقتی که دشمن به شمشیر دست نبرده و اگر دشمن به جنگ دست زد، حتی در مسجدالحرام باید با او پیکار کرد و به سزای اعمالش رساند: ﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ﴾[۷۹]. امام صادق(ع) آیه ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ﴾[۸۰] را گویای جواز دفاع در برابر دشمن در هر زمان دانستهاند[۸۱].
قرآن، مقابله به مثل را شرط دفاع میداند: ﴿الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾[۸۲]؛ نیز ﴿وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ﴾[۸۳]، بنابراین در دفع ظلم دشمن باید به اندازه تجاوز او پاسخ داد[۸۴].
برخی از فقها اقدام به بیش از تجاوز دشمن در دفاع را ضمانآور، حتی موجب قصاص دانستهاند[۸۵]. به نظر فقهای شیعه، در جهاد دفاعی اجازه امام معصوم(ع) شرط نیست[۸۶]، ولی از آنجا که در جهاد دفاعی نیز به فرماندهی برخوردار از دانش جنگ و درایت لازم نیاز است، انجام گرفتن آن را با رهبری پیشوایی عادل بهتر میدانند[۸۷] و در نبود پیشوایی عادل، دفاع با راهنمایی امام جور را جایز میخوانند با این شرط که مدافع به نیت دفاع از خود، اسلام و مسلمانان پیکار کند؛ نه به قصد دفاع از امام جور[۸۸].[۸۹]
دفاع از حریم شخصی
دفاع از حریم شخصی به حکم عقل و فطرت بایسته است و متون دینی نیز بر آن تأکید دارند و دفاع از جان، مال، عرض و ناموس را واجب میدانند[۹۰]. این نکته را از برخی عمومات قرآن کریم، مانند آیه ﴿الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾[۹۱]، ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ﴾[۹۲] میتوان دریافت. گرچه همانگونه که از سیاق آیات بر میآید این آیات درباره مشرکانی است که به مقدّسات اسلام احترام نگذاشته و حرمت حریم امن الهی را میشکنند یا احترام ماههای حرام را نگه نمیدارند، همانگونه که در میان محققان مشهور است، مورد، مخصص نیست[۹۳].
از آیاتی دیگر نیز میتوان حکم دفاع شخصی را فهمید؛ مانند: ﴿وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾[۹۴]، برخی این آیه را دلیل بر وجوب دفاع شخص توانا در برابر سارق و جز او دانستهاند[۹۵]. براین پایه، شخص توانمند اگر در برابر سارق و متجاوز از خود دفاع نکند و تسلیم او شود با دست خودش، خود را به هلاک انداخته است؛ نیز نظیر ﴿ا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا﴾[۹۶] که به مظلوم اجازه میدهد در مقام دفاع از خود تظلّم کند و بدیهایی را که در حق او شده بازگو کند[۹۷].
آیه ﴿ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ﴾[۹۸] به کسانی که در برابر ظالم از خود دفاع میکنند، نصرت الهی را وعده میدهد که بنابر نظری به دفاع از نفس اشاره دارد[۹۹]، چنانکه آیه ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ﴾[۱۰۰].[۱۰۱] نیز فقها در احکام این گونه دفاع گفتهاند اگر مدافع به هنگام دفاع از خود و حریمش (همسر، فرزند، خادم و...) به مهاجم و یا اموال او آسیبی بزند، ضامن نیست و مهاجم نمیتواند وی را قصاص کند؛ یا دیه یا ارش از او بخواهد[۱۰۲]، بنابراین دفاع از جان و حریم شخصی، و به ظلم تن ندادن در هر وضعیتی، حتی هنگام احتمال خطر و عدم توان فرار از چنگ ظالم، واجب است؛ لیکن در دفاع از مال اگر احتمال خطر جانی وجود داشته باشد، تنها روشهای مسالمتآمیز جایز دانسته شده است[۱۰۳]. همچنین اگر مهاجمی به انسان یا به حریم او حمله یا حتی آهنگ تجاوز به حریم او را کند، مبارزه با او و راندنش به هر وسیله ممکن، جایز است و چنانچه به قتل مهاجم انجامد، مدافع، قصاص نمیشود[۱۰۴]؛ اما اگر مهاجم به مدافع آسیبی زند، ضامن است و بر اثر قتل مدافع، قصاص میشود[۱۰۵].[۱۰۶]
یاری مظلوم
از آنجا که ظلم در اسلام به کلی منفور است[۱۰۷]، مقابله با ستم و دفاع از مظلوم برای خشکاندن ریشه ستم راهکاری مناسب و مشروع است[۱۰۸]؛ ولی مسلمانان در دفاع از جان، مال و ناموس خویش نباید تجاوزگری پیشه کرده و بیش از آنچه به آنان ظلم شده در مورد دشمن خویش انجام دهند: ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ﴾[۱۰۹]، گرچه برخی این آیه را از آن رو که تنها جنگ با کسانی را جایز میداند که با مسلمانان نبرد میکنند، منسوخ با آیه ﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۱۱۰] دانستهاند که مسلمانان را به جنگ با مشرکان به صورت مطلق دستور میدهد[۱۱۱] و بر اساس آن، نبرد با کافران را تنها به سبب کفرشان واجب خوانده که این حکم اطفال، رهبانان، کشاورزان، زنان و مردان غیر جنگجوی کفار را نیز در برمیگیرد[۱۱۲]. در مقابل، بسیاری از مفسران منسوخ بودن آیه را نپذیرفته و معتقدند سبب قتال با مشرکان، تجاوز نظامی آنان است، بنابراین ﴿وَلَا تَعْتَدُوا﴾ کشتار رهبانان را که در صومعهها سرگرم عبادتاند و اطفال و زنان، نیز کسانی را که کارشان جنگ با مسلمانان نیست ـ مانند کشاورزان ـ یا کسانی را که به نبرد با مسلمانان نپرداختهاند روا نمیشمارد[۱۱۳]. به دیده برخی، این آیه از نخستین آیاتی است که تهاجم نظامی به دشمن را برای دفاع تشریع و مسلمانان را به آن تشویق کرده است[۱۱۴].
به هر روی، قرآن کریم به مسلمانانی که تنها به جهت پذیرفتن دین خدا از سرزمینشان رانده شده و دشمنان اموال آنان را غصب کردهاند، جهاد در مقابل آنان را اجازه میدهد: ﴿ أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۱۱۵].[۱۱۶] بر اساس شأن نزولی که برای این آیه یاد شده است، ظلمی که مشرکان نسبت به مسلمانان روا میداشتند، آزاری بود که بارها مسلمانان از آن به پیامبر اکرم(ص) شکایت میبردند و حضرت از این رو که هنوز مأمور به جنگ نبود، آنان را به صبر امر میکرد، تا اینکه آیه در مدینه نازل شد[۱۱۷]. در پی فرود آمدن این آیات، مسلمانان نه تنها به دفاع از خویش وظیفه داشتند، باید از دیگر مسلمانان ستمدیده نیز دفاع میکردند: ﴿وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِيَاء الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا﴾[۱۱۸] بر اساس شأن نزولی در اینباره، مسلمانان مکه که نتوانسته بودند همراه دیگر مسلمانان به مدینه هجرت کنند و در دفاع از خود در برابر ظلم مشرکان نیز توان نداشتند، برای رهایی خود از آزار آنان از مسلمانان کمک خواستند[۱۱۹]، از این رو قرآن با نکوهش کوتاهی در دفاع از مسلمانان مظلوم مکه، مؤمنان را به جنگ با دشمنان آنان ترغیب کرد.
مفسران بر اساس آیه ﴿الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۱۲۰] دفاع خدا از مظلومان را سنتی الهی دانستهاند که به دست انسانها انجام میشود و در همه ادیان الهی این سنت بوده است و اگر خدا به دست گروهی از هر امتی به دفاع از گروه دیگر نمیپرداخت، مشرکان مراکز عبادی بندگان خدا را، اعم از صومعهها، کلیساها و مساجد، ویران میکردند[۱۲۱]. براساس برخی از آیات، شرط دفاع از مظلوم مشرک بودن ظالم نیست، بلکه اگر دو گروه مسلمان به نبرد با یکدیگر پردازند، نخست باید برای خاموش کردن آتش جنگ و ایجاد صلح کوشید و چنانچه در این باره توفیقی به دست نیامد و یک گروه از آنان به تجاوزگری خود ادامه داد، باید به دفاع از مظلوم با گروه ستمکار ستیز کرد، تا در برابر حق تسلیم شده و از تجاوزگریدست بردارد: ﴿وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ﴾[۱۲۲].[۱۲۳]
شیوههای دفاع
گرچه آیات پیشگفته جنگ را از شیوههای مؤثر و اساسی دفاع میدانند، در برخی آیات شیوههای دیگری نیز برای دفاع پیشنهاد شده است: ﴿وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ﴾[۱۲۴]، ﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ﴾[۱۲۵] بر این پایه، تا دفاع به شیوهای دارای آسیب کمتر شدنی است، نباید به روش سختتر دست یازید، از این رو فقها برای دفاع مراتبی یاد و مدافع را به رعایت آن پایبند کردهاند[۱۲۶]. به هر روی، گاهی اوضاع ایجاب میکند که مدافع تنها با قلب منکری را انکار و با آن خود را از افتادن در دام ابلیس حفظ کند (دفاع قلبی)، چنانکه علی(ع) فرمود کسی که عملی عدوانی یا صحنهای غیراخلاقی را ببیند و با قلب آن را انکار کند، به سلامت از آن بیرون خواهد آمد و مصون میماند[۱۲۷]. برابر برخی روایات، دفاع زبانی در مرحله دوم، دارای پاداش بالاتر از مرتبه نخست و برترین جهاد است[۱۲۸].
به دیده برخی، دفاع باید متناسب با هجمه دشمن باشد؛ به این معنا که اگر دشمن با ابزار هنر آهنگ ضربه زدن به کیان اسلام کرد، در صورت امکان باید از دین دفاع هنری داشت[۱۲۹]. در مورد هجمه فرهنگی نیز باید دفاع علمی ـ فرهنگی انجام گیرد، از این روست که دانشمندی که برای گسترش فرهنگ میکوشد، از ۱۰۰۰ یا ۷۰۰۰۰ عابد برتر دانسته شده است[۱۳۰]. به هر روی، همانگونه که دفاع با جان ارزشمند است و کسی که در راه دفاع از مال، ناموس و دین خود کشته شود شهید است[۱۳۱].
دفاع با بذل مال نیز ارزش داشته و روایات، کسی را که با بذل مال از دین خود دفاع کند، بخشندهترین فرد شناساندهاند[۱۳۲]. به باور برخی از فقیهان، دفاع، به نتیجه برسد یا شکست بخورد، مقدّس است و اگر مدافع در این راه کشته شود، پاداش شهید دارد؛ اما در دیگر احکام (غسل و کفن) حکم غیر شهید را دارد[۱۳۳].[۱۳۴]
پیامبر خاتم (ص) و دفاع از دیدگاه قرآن کریم
دفاع امری عقلایی و غیر قابل مناقشه برای هر انسانی است. آیاتی چون ﴿لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ﴾[۱۳۵]﴿إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا﴾[۱۳۶]و ﴿وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۱۳۷] از نگاه مفسران زیادی اشاره به امکان همزیستی مسالمت آمیز غیر مسلمانان با مسلمانان دارد. این مسأله مخصوصا در آیه ۸ سوره ممتحنه کاملا مشهود است؛ زیرا هنگامی که احسان و نیکی با کفاری که سر جنگ با مسلمانان ندارند، نهی نشده وجایز است، پس جنگ با آنان به طریق اولی مورد نهی خداوند خواهد بود. نتیجه چنین برداشتی آن است که علاوه بر کفار اهل ذمه، افرادی نیز به عنوان بیطرف شناخته میشوند که جان و مال آنان محترم شمرده میشود. در واقع اصالت صلح که در سده اخیر مورد تاکید قرار گرفته نتیجه طبیعی معنایی است که مفسران از فتنه در نظر گرفته و ملاک در قتال را محاربه میدانند. از سوی دیگر به صفت اجتماعی دفاع در حالت جنگ و نقض عهد است که در آیات بسیاری دلیل قتال با آنان نقض عهد بوده است. نگاه اسلام به مهاهدات بینالمللی بسیار قابل توجه به نظر میرسد؛ زیرا برای عهد و میثاق جایگاه خاصی قائل است و حاضر نیست تا با تغییر شرایط و احساس قدرت، آن را زیر پا بگذارد. حال در این مدخل منظور از دفاع به جای جهاد ابتدایی به شیوهها مختلف اعتقادی و اخلاقی مطرح است و در این بحث دو دسته از آیات ذکر شده است. یکی آن دسته از آیاتی که خداوند از پیامبر خود دفاع میکند، یا تعلیم میدهد که چگونه از خود دفاع زبانی و بیانی کند: و بخش دیگری ناظر به دستور به دفاع از خود پیامبر و مسلمانان است. اما در این آیات افزون بر این نکته مواردی از دفاعهای خدا از پیامبر در برابر مشرکان و مخالفان و منکران و اهل شبهه مطرح شده و مباحث ناظر به جهاد دفاعی در مدخل جهاد آمده است.
- ﴿قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۱۳۸]
- ﴿قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ﴾[۱۳۹]
- ﴿أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى * وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى﴾[۱۴۰]؛ ﴿إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ﴾[۱۴۱]
- ﴿وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾[۱۴۲]؛ ﴿وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا﴾[۱۴۳]؛ ﴿هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَنْ يُجَادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا﴾[۱۴۴]
- ﴿وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا * مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا﴾[۱۴۵]؛ ﴿مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۱۴۶]
- ﴿وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۴۷]؛ ﴿وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ﴾[۱۴۸]
- ﴿فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ﴾[۱۴۹]
- ﴿تَنْزِيلُ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ * أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ﴾[۱۵۰]
- ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾[۱۵۱]
- ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ * أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِيدِ﴾[۱۵۲]
- ﴿وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾[۱۵۳]
- ﴿وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتٰارِکوا آلِهَتِنٰا لِشٰاعِرٍ مَجْنُونٍ * بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ﴾[۱۵۴]
- ﴿وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ * وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ﴾[۱۵۵]
- ﴿وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۵۶]
- ﴿أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکمْ أَولَ مَرةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللٰهُ أَحَق أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾[۱۵۷]
نکات: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- دفاع پیامبر از توحید، با مبارزه علیه شرک و بتپرستی و اعلام باطل بودن خیالهای مشرکان که براساس جهالت به نام خدایان نامگذاری کردهاند: ﴿قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا﴾[۱۵۸]... ﴿قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ﴾[۱۵۹].... ﴿إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ﴾[۱۶۰]
- تلاش برخی از مسلمانان در صدر اسلام، برای دفاع از خیانتکاران، در پیشگاه پیامبر: ﴿وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ﴾[۱۶۱]
- دفاع خداوند از پیامبر در برابر اتهام ازدواج با همسر فرزند، جهت حفظ شخصیت آن حضرت: ﴿فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا﴾[۱۶۲]
- اهتمام خداوند به دفاع از پیامبر وحفظ شخصیت اجتماعی آن حضرت: ﴿مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ﴾[۱۶۳]
- دفاع خداوند از پیامبر در برابر اتهام انتساب آموختههای خود از بشر به خدا: ﴿قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۶۴]
- دفاع خداوند از پیامبر در برابر اتهام کهانت و جنون به آنحضرت: ﴿فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ﴾[۱۶۵]
- دفاع از پیامبر در برابر متهم ساختن وی به افترا بستن به خدا: ﴿قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۶۶]... ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ﴾[۱۶۷]... ﴿أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِيدِ﴾[۱۶۸]
- دفاع خداوند از پیامبر در برابر گمان باطل برخی از مسلمانان صدر اسلام، مبنی برخیانت پیامبر در غنائم جنگی ﴿وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ﴾[۱۶۹]
- دفاع خداوند از محمد(ص) در برابر سخنان ناروای منافقان، نسبت به آن حضرت مبنی بر - گوشی - و زود باور بودن آن حضرت: ﴿وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ﴾[۱۷۰] واین که گوش کردن آن حضرت به سخنان آنان سبب خیر برای عموم مردم است ﴿قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ﴾[۱۷۱]
- وجوب دفاع از پیامبر و پیکار با اخراجگران آن حضرت ﴿أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ﴾[۱۷۲][۱۷۳].
منابع
پانویس
- ↑ مفردات، ص۳۱۶؛ لسان العرب، ج ۴، ص۳۶۹، "دفع"؛ لغتنامه، ج، ص۱۰۹۴۰ ـ ۱۰۹۴۱، "دفاع".
- ↑ دفاع مشروع در حقوق جزای ایران، ص۲۴؛ اصطلاحات فقهی، ص۲۲۴.
- ↑ جواهر الکلام، ج ۴۱، ص۶۵۰؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۲، ص۸۵۲؛ مصطلحات الفقه؛ ص۲۴۵.
- ↑ نک: محاضرات فی فقه الامامیه، ج ۴، ص۲۳ ـ ۲۴؛ نیز نک: ترمینولوژی حقوق، ص۳۰۳.
- ↑ الروضة البهیه، ج ۲، ص۳۷۹؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۴؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۱۵.
- ↑ المنار، ج ۲، ص۲۱۵.
- ↑ تفسیر جامع آیات الاحکام، ج ۶، ص۳۴۵ ـ ۳۴۶؛ المیزان، ج ۲، ص۶۵ ـ ۶۷؛ المنار، ج ۲، ص۲۱۵.
- ↑ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۱۵؛ مجموعه آثار، ج ۲۰، ص۲۴۰ ـ ۲۴۳، "جهاد".
- ↑ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۱۴. ۱۸؛ مصطلحات الفقه، ص۲۴۵؛ مجموعه آثار، ج ۲۰، ص۲۴۳ ـ ۲۴۴، "جهاد".
- ↑ مصطلحات الفقه، ص۲۴۵؛ اصطلاحات فقهی، ص۲۲۴.
- ↑ سادات، سید احمد؛ مقاله «دفاع»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۱۲۲.
- ↑ «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
- ↑ «و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر میدانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی میکردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان میآورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.
- ↑ «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
- ↑ التفسیر الکاشف، ج ۱، ص۲۹۶.
- ↑ «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
- ↑ مواهب الرحمن، ج ۴، ص۱۴۳ ـ ۱۴۴.
- ↑ الفرقان، ج ۵، ص۱۸۰.
- ↑ «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.
- ↑ تفسیر مراغی، ج ۶، ص۵؛ فی ظلال القرآن، ج ۲، ص۷۹۶.
- ↑ سادات، سید احمد؛ مقاله «دفاع»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۱۲۲-۱۲۳.
- ↑ «اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
- ↑ «اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۲۰۵؛ المیزان، ج ۲، ص۲۹۵.
- ↑ «همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص۲۹۵.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج ۲، ص۲۲۴؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۶۲۱.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص۴۵۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۳۵.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص۲۹۴.
- ↑ سادات، سید احمد؛ مقاله «دفاع»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۱۲۳.
- ↑ کتاب الحیوان، ج ۷، ص۲۴۶ ـ ۲۴۷؛ نیز نک: المیزان، ج ۲، ص۶۹ ـ ۷۱.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص۶۹ ـ ۷۱؛ ج ۱۴، ص۳۸۵؛ جهاد، ص۸۶.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۱۴۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۹.
- ↑ «و هنگام بیخبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار میکردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراهکننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.
- ↑ «آنگاه (موسی) از آن (شهر) هراسان در حالی که (هر سو را) پاس میداشت، بیرون رفت، گفت: پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران رهایی بخش» سوره قصص، آیه ۲۱.
- ↑ «موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بیگمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث میدهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است گفتند: ما پیش از آنکه تو نزد ما بیایی و پس از آنکه آمدی آزار دیدهایم، (موسی) گفت: امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد آنگاه در نگرد که چگونه رفتار میکنید» سوره اعراف، آیه ۱۲۸-۱۲۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص۸۱۱؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص۳۵۰.
- ↑ «و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان میداشت گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من، خداوند است و برهانها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده میدهد بر سرتان خواهد آمد؛ بیگمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمیکند» سوره غافر، آیه ۲۸.
- ↑ «اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
- ↑ «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۱، ص۳۰۳ ـ ۳۰۴؛ مجمعالبیان، ج ۲، ص۶۱۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۳۰۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۲، ص۶۱۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۱۸۲.
- ↑ تفسیر صنعانی، ج ۱، ص۹۷؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۶۱۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۳۰۷.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۲، ص۶۱۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۱۸۲.
- ↑ ر. ک: التبیان، ج ۲، ص۲۸۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۱۹۱ ـ ۱۹۲، ۱۹۵.
- ↑ «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۳، ص۳۷۸، ۳۹۴؛ نمونه، ج ۱۲، ص۵۴۹ ـ ۵۵۰.
- ↑ «تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمییافتند» سوره کهف، آیه ۹۳.
- ↑ «گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری میورزند، آیا میخواهی برای تو هزینهای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.
- ↑ «گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم پارههای (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کورههای آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پارههای آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم و (بدینگونه یأجوج و مأجوج) نه میتوانستند از آن بالا روند و نه میتوانستند بدان رخنه کنند» سوره کهف، آیه ۹۵-۹۷.
- ↑ جهاد در اسلام، ص۳۴؛ المنار، ج ۲، ص۲۱۵ ـ ۲۱۶.
- ↑ «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
- ↑ «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
- ↑ «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.
- ↑ سادات، سید احمد؛ مقاله «دفاع»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۱۲۳ - ۱۲۶.
- ↑ «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمیشناسید (اما) خداوند آنان را میشناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ احکام القرآن، ج ۲، ص۷۸۲ ـ ۸۷۳؛ کنزالعرفان، ج ۱، ص۳۸۸؛ المیزان، ج ۹، ص۱۱۷.
- ↑ ر. ک: جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۳۸؛ المنیر، ج ۱۰، ص۵۰ ـ ۵۱.
- ↑ «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
- ↑ «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همانجا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
- ↑ «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
- ↑ «پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
- ↑ «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
- ↑ «همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
- ↑ النهایه، ص۲۹۰؛ المغنی، ج ۱۰، ص۲۳۸؛ جواهرالکلام، ج ۴۱، ص۶۵۰.
- ↑ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۱۸ ـ ۱۹؛ ج ۴۱، ص۶۵۱؛ الجهاد، ص۴۱۳.
- ↑ نک: مجمعالبیان، ج ۲، ص۶۲۱؛ روضالجنان، ج ۱۳، ص۳۳۷، قس: جهاد در اسلام، ص۲۰، ۳۵.
- ↑ «جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند میدارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست میدارید و همان برایتان بدتر است و خداوند میداند و شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.
- ↑ «آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین میفروشند و هر که در راه خداوند نبرد کند چه کشته شود و چه پیروز گردد زودا که به او پاداشی سترگ ارزانی داریم» سوره نساء، آیه ۷۴.
- ↑ «مؤمنان در راه خداوند جنگ میکنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.
- ↑ «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمیآورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کردهاند حرام نمیدانند و به دین حق نمیگروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
- ↑ «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کردهاید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
- ↑ «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همانجا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است. و اگر دست بازداشتند خداوند آمرزندهای بخشاینده است. و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد. (این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۰-۱۹۴.
- ↑ «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
- ↑ «همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
- ↑ جهاد در اسلام، ص۳۲ ـ ۳۴.
- ↑ ر. ک: فقه السنه، ج ۲، ص۶۱۴ ـ ۶۱۵؛ جهاد در اسلام، ص۳۴.
- ↑ «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همانجا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
- ↑ «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
- ↑ الکافی، ج ۵، ص۱۷؛ تهذیب، ج ۶، ص۱۳۲؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۲۲.
- ↑ «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
- ↑ «و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد» سوره شوری، آیه ۴۰.
- ↑ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص۱۲۸ - ۱۲۹؛ جهاد در اسلام، ص۳۲، جهاد، ص۲۹۸.
- ↑ تحریرالوسیله، ج ۱، ص۴۸۸؛ ر. ک: الفقه الاسلامی، ج ۴، ص۲۸۷۳.
- ↑ النهایه، ص۲۹۰؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۱۴ ـ ۱۹؛ تفسیر جامع آیات الاحکام، ج ۶، ص۳۵۴.
- ↑ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۳۲ ـ ۳۳۳؛ جهاد در راه خدا، ص۶۸.
- ↑ النهایه، ص۲۹۰؛ المغنی، ج ۱۰، ص۳۷۱؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۴۷.
- ↑ سادات، سید احمد؛ مقاله «دفاع»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳.
- ↑ المجموع، ج ۱۹، ص۲۵۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص۱۱۹؛ جهاد در راه خدا، ص۵۷ ـ ۵۸.
- ↑ «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
- ↑ «و آنان که چون بدیشان ستم رسد داد (خود) میستانند و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست» سوره شوری، آیه ۳۹-۴۱.
- ↑ ر.ک: المیزان، ج ۹، ص۸؛ جواهرالکلام، ج ۲، ص۳۵۷ ـ ۳۵۸؛ اصول الفقه، ج ۴، ص۳۰۰.
- ↑ «و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.
- ↑ الخلاف، ج ۵، ص۳۴۵ ـ ۳۴۶؛ المجموع، ج ۱۹، ص۲۴۷.
- ↑ «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.
- ↑ ر.ک: التبیان، ج ۳، ص۳۷۱؛ تفسیر مراغی، ج ۶، ص۵.
- ↑ «چنین است و هر کس مانند کیفری که دیده است (دیگران را) کیفر کند سپس بر او ستم رود خداوند او را یاری خواهد کرد، بیگمان خداوند درگذرندهای آمرزنده است» سوره حج، آیه ۶۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۴، ص۴۰۰؛ المنیر، ج ۱۷، ص۲۵۸ ـ ۲۵۹.
- ↑ «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
- ↑ التفسیر الکاشف، ج۱، ص۳۹۷؛ المنیر، ج۲، ص۱۸۷.
- ↑ جواهرالکلام، ج ۴۱، ص۶۵۰ ـ ۶۵۱.
- ↑ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۱۶؛ تحریرالوسیله، ج ۱، ص۴۸۸.
- ↑ النهایه، ص۲۹۷؛ المجموع، ج ۱۹، ص۲۴۷، ۲۵۴.
- ↑ تحریرالوسیله، ج ۱، ص۴۸۸؛ جهاد در راه خدا، ص۶۰.
- ↑ سادات، سید احمد؛ مقاله «دفاع»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳.
- ↑ ثواب الاعمال، ص۲۷۲ ـ ۲۷۴؛ ریاض السالکین، ج ۷، ص۲۲۶.
- ↑ ر.ک: التفسیر الکاشف، ج ۷، ص۱۱۳.
- ↑ «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
- ↑ «و چون ماههای حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.
- ↑ ر.ک: بدایة المجتهد، ج ۱، ص۳۰۸؛ جامعالبیان، ج ۲، ص۲۵۹ ـ ۲۶۰؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص۱۲.
- ↑ نک: النهایه، ص۲۹۲؛ المغنی، ج ۱۰، ص۴۰۲ ـ ۴۰۳؛ الاحکام السلطانیه، ص۹۰.
- ↑ روضالجنان، ج ۳، ص۷۳؛ ج ۹، ص۱۴۳؛ نیز ر. ک: زبدهالبیان، ص۳۰۶؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص۳۰۸.
- ↑ نمونه، ج ۲، ص۱۷؛ التحریر والتنویر، ج ۲، ص۱۹۶؛ المیزان، ج۲، ص۶۵.
- ↑ «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.
- ↑ ر.ک: فقه السنه، ج ۲، ص۶۲۰ ـ ۶۲۱؛ جهاد در اسلام، ص۲۶ ـ ۲۷.
- ↑ الوجیز، عاملی، ج ۲، ص۳۴۳؛ مقتنیات الدرر، ج ۷، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷؛ الوجیز، دخیل علی، ص۴۴۴.
- ↑ «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار مؤمنان در راه خداوند جنگ میکنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۵-۷۶.
- ↑ جامعالبیان، ج ۵، ص۲۳۱؛ مجمعالبیان، ج ۳، ص۱۳۱؛ کنزالعرفان، ج ۱، ص۳۴۵.
- ↑ «همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
- ↑ مقتنیات الدرر، ج ۷، ص۲۳۷؛ المنیر، ج ۱۷، ص۲۳۲ ـ ۲۳۳.
- ↑ «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.
- ↑ سادات، سید احمد؛ مقاله «دفاع»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳.
- ↑ «نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان میگردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.
- ↑ «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف میکنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.
- ↑ الروضة البهیه، ج ۹، ص۳۴۹؛ تحریر الوسیله، ج ۱، ص۴۸۷ ـ ۴۸۸.
- ↑ نهج البلاغه، کلمات قصار، ص۳۷۳ ـ ۳۷۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۹۷، ص۹۳؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۸، ص۲۳۶ ـ ۲۴۵.
- ↑ پاسداری از دین، ص۱۳۱ ـ ۱۳۲.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص۳۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص۱۸ ـ ۱۹؛ ج ۷۵، ص۱۷۳.
- ↑ النهایه، ص۲۹۷؛ السرائر، ج ۲، ص۱۹.
- ↑ بحارالانوار، ج ۹۷، ص۱۵.
- ↑ الروضهالبهیه، ج ۹، ص۳۴۹؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۱۷؛ جهاد در راه خدا، ص۵۸.
- ↑ سادات، سید احمد؛ مقاله «دفاع»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳.
- ↑ "خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکردهاند و شما را از خانههایتان بیرون نراندهاند باز نمیدارد؛ بیگمان خداوند دادگران را دوست میدارد" سوره ممتحنه، آیه ۸.
- ↑ "مگر آنان را که با گروهی وابستگی دارند که میان شما و ایشان پیمانی است یا آنکه با دلتنگی از نبرد با شما و یا نبرد با قوم خویش، نزد شما آمدهاند- و اگر خداوند میخواست آنان را بر شما چیرگی میداد و با شما به نبرد میپرداختند- باری، اگر اینان از شما کنارهج" سوره نساء، آیه ۹۰.
- ↑ "و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست" سوره انفال، آیه ۶۱.
- ↑ "بگو آیا به جای خداوند، چیزی را میپرستید که برای شما نه زیان دارد و نه سود؛ و خداوند است که شنوای داناست" سوره مائده، آیه ۷۶.
- ↑ "بگو ای نادانان! آیا به من فرمان میدهید که جز خداوند را بپرستم؟" سوره زمر، آیه ۶۴.
- ↑ "آیا بتهای "لات" و "عزّی" را (شایسته پرستش) دیدهاید؟ * و آن سومین بت دیگر "منات" را؟" سوره نجم، آیه ۱۹-۲۰.
- ↑ "آنها جز نامهایی که شما و پدرانتان نامیدهاید نیستند، خداوند بر (پرستش) آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوسهایی که در دل دارند پیروی نمیکنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است" سوره نجم، آیه ۲۳.
- ↑ "و در پیجویی گروه (مشرکان) سست نشوید، اگر شما (در پیکار با آنها) به رنج افتادهاید آنان نیز چون شما به رنج افتادهاند و شما به خداوند امیدی دارید که آنان ندارند و خداوند دانایی فرزانه است" سوره نساء، آیه ۱۰۴.
- ↑ "و از آنان که به خویش خیانت میورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمیدارد" سوره نساء، آیه ۱۰۷.
- ↑ "هان! (گیرم) این شمایید که در زندگانی این جهان از ایشان دفاع کردید، در رستخیز از آنان در برابر خداوند که دفاع خواهد کرد؟ یا چه کس حامی آنان خواهد بود؟" سوره نساء، آیه ۱۰۹.
- ↑ "و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که * پیامبر را در آنچه خداوند بر او روا داشته است تنگنایی نیست؛ بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش از این برگذشتهاند و فرمان خداوند دارای اندازهای سنجیده است" سوره احزاب، آیه ۳۷-۳۸.
- ↑ "محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست" سوره احزاب، آیه ۴۰.
- ↑ "و چون آیهای را به جای آیهای دیگر آوریم- و خداوند به آنچه فرو میفرستد داناتر است- میگویند: تو تنها دروغبافی؛ (چنین نیست) بلکه بیشتر آنان نمیدانند" سوره نحل، آیه ۱۰۱.
- ↑ "و خوب میدانیم که آنان میگویند: جز این نیست که بشری به او آموزش میدهد؛ (چنین نیست، زیرا) زبان آن کس که (قرآن را) به او میبندند غیر عربی است و این (قرآن به) زبان عربی روشنی است" سوره نحل، آیه ۱۰۳.
- ↑ "بنابراین پند بده که تو، به (برکت) نعمت پروردگارت نه پیشگویی و نه دیوانه" سوره طور، آیه ۲۹.
- ↑ "فرو فرستادن این کتاب (آسمانی) که تردیدی در آن نیست از سوی پروردگار جهانیان است * بلکه میگویند که آن را خود بربافته است؛ نه بلکه آن (قرآن) از پروردگار تو، راستین است تا گروهی را که پیش از تو بیمدهندهای برای آنان نیامده بود بیم دهی، باشد که رهیاب گردند" سوره سجده، آیه ۲-۳.
- ↑ "یا میگویند: (پیامبر) بر خداوند دروغی بسته است، اگر خداوند بخواهد بر دل تو مهر مینهد: و خداوند باطل را از میان برمیدارد و حقّ را با کلمات خویش استوار میدارد که او به اندیشهها داناست" سوره شوری، آیه ۲۴.
- ↑ "و کافران گفتند: آیا شما را به مردی رهنمون شویم که به شما خبر میدهد که: چون یکسره پراکنده شدید (و از بین رفتید) دوباره آفرینشی نو خواهید یافت؟ * پس آیا بر خداوند دروغی بسته یا دیوانه است؟ (هیچ یک)؛ بلکه کسانی که به جهان واپسین ایمان ندارند در عذاب و گمراهی ژرفند" سوره سبأ، آیه ۷-۸.
- ↑ "هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد؛ و هر کس خیانت کند در رستخیز آنچه را خیانت ورزیده است، (با خود) خواهد آورد؛ آنگاه به هر کس (پاداش) هر چه کرده است تمام داده خواهد شد و بر آنان ستم نخواهد رفت" سوره آل عمران، آیه ۱۶۱.
- ↑ "و میگفتند: آیا ما برای یک شاعر دیوانه دست از خدایان خویش بکشیم؟ * (او دیوانه نیست) بلکه حقیقت را (با خود) آورده و پیامبران (پیشین) را راست دانسته است" سوره صافات، آیه ۳۶-۳۷.
- ↑ "و همنشین شما، دیوانه نیست، * و بیگمان او (- جبرئیل) را در افق روشن دیدار کرده است،" سوره تکویر، آیه ۲۲-۲۳.
- ↑ "و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار میکنند و میگویند او خوشباور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آوردهاند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار میرسانند" سوره توبه، آیه ۶۱.
- ↑ "چرا با گروهی که پیمانهای خود را شکستند و به بیرون راندن پیامبر دل نهادند و نخست بار پیکار با شما را آغاز کردند جنگ نمیکنید؟ آیا از آنها میهراسید؟ با آنکه- اگر مؤمنید- خداوند سزاوارتر است که از وی بهراسید" سوره توبه، آیه ۱۳.
- ↑ "بگو آیا به جای خداوند، چیزی را میپرستید که برای شما نه زیان دارد و نه سود؛ و خداوند است که شنوای داناست" سوره مائده، آیه ۷۶.
- ↑ "بگو ای نادانان! آیا به من فرمان میدهید که جز خداوند را بپرستم؟" سوره زمر، آیه ۶۴.
- ↑ "آنها جز نامهایی که شما و پدرانتان نامیدهاید نیستند، خداوند بر (پرستش) آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوسهایی که در دل دارند پیروی نمیکنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است" سوره نجم، آیه ۲۳.
- ↑ "و از آنان که به خویش خیانت میورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمیدارد" سوره نساء، آیه ۱۰۷.
- ↑ "و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که:" سوره احزاب، آیه ۳۷.
- ↑ "پیامبر را در آنچه خداوند بر او روا داشته است تنگنایی نیست؛ بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش از این برگذشتهاند و فرمان خداوند دارای اندازهای سنجیده است" سوره احزاب، آیه ۳۸.
- ↑ "و چون آیهای را به جای آیهای دیگر آوریم- و خداوند به آنچه فرو میفرستد داناتر است- میگویند: تو تنها دروغبافی؛ (چنین نیست) بلکه بیشتر آنان نمیدانند" سوره نحل، آیه ۱۰۱.
- ↑ "بنابراین پند بده که تو، به (برکت) نعمت پروردگارت نه پیشگویی و نه دیوانه" سوره طور، آیه ۲۹.
- ↑ "و چون آیهای را به جای آیهای دیگر آوریم- و خداوند به آنچه فرو میفرستد داناتر است- میگویند: تو تنها دروغبافی؛ (چنین نیست) بلکه بیشتر آنان نمیدانند" سوره نحل، آیه ۱۰۱.
- ↑ "بلکه میگویند که آن را خود بربافته است؛ نه بلکه آن (قرآن) از پروردگار تو، راستین است تا گروهی را که پیش از تو بیمدهندهای برای آنان نیامده بود بیم دهی، باشد که رهیاب گردند" سوره سجده، آیه ۳.
- ↑ "پس آیا بر خداوند دروغی بسته یا دیوانه است؟ (هیچ یک)؛ بلکه کسانی که به جهان واپسین ایمان ندارند در عذاب و گمراهی ژرفند" سوره سبأ، آیه ۸.
- ↑ "هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد؛ و هر کس خیانت کند در رستخیز آنچه را خیانت ورزیده است، (با خود) خواهد آورد؛ آنگاه به هر کس (پاداش) هر چه کرده است تمام داده خواهد شد و بر آنان ستم نخواهد رفت" سوره آل عمران، آیه ۱۶۱.
- ↑ "و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار میکنند و میگویند او خوشباور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آوردهاند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار میرسانند" سوره توبه، آیه ۶۱.
- ↑ "و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار میکنند و میگویند او خوشباور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آوردهاند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار میرسانند" سوره توبه، آیه ۶۱.
- ↑ "چرا با گروهی که پیمانهای خود را شکستند و به بیرون راندن پیامبر دل نهادند و نخست بار پیکار با شما را آغاز کردند جنگ نمیکنید؟ آیا از آنها میهراسید؟ با آنکه- اگر مؤمنید- خداوند سزاوارتر است که از وی بهراسید" سوره توبه، آیه ۱۳.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص۵۲۲-۵۲۵.