اقتصاد جاهلی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-*[ +* [)) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
*منطقه [[حجاز]] و یمامه، به سبب برخورداری از [[آب]] فراوان، در آن روزگار از همه جا سرسبزتر و آبادتر و حاصلخیزتر بود و همه نوع میوه و باغهای شگفت و [[قصور]] بلند در آن وجود داشت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱، ص۶۲۹.</ref>. از لحاظ کثرت درختان خرما، یمامه در [[حجاز]] نظیر نداشت<ref>محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۹.</ref>. وادیهای عرض و منطقه قران نیز که از توابع یمامه به شمار میآمدند، مملو از درختان خرما بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۹.</ref>. | *منطقه [[حجاز]] و یمامه، به سبب برخورداری از [[آب]] فراوان، در آن روزگار از همه جا سرسبزتر و آبادتر و حاصلخیزتر بود و همه نوع میوه و باغهای شگفت و [[قصور]] بلند در آن وجود داشت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱، ص۶۲۹.</ref>. از لحاظ کثرت درختان خرما، یمامه در [[حجاز]] نظیر نداشت<ref>محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۹.</ref>. وادیهای عرض و منطقه قران نیز که از توابع یمامه به شمار میآمدند، مملو از درختان خرما بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۹.</ref>. | ||
*در شمال [[یثرب]] به [[برکت]] چشمههای پُر [[آب]] و [[فراوانی آب]]، و در منطقه جوف و نیز مناطق سهگانه مهم [[یثرب]] یعنی عقیق، بطحان و قناه، همچنین، اطراف یثرب وجود قناتهای پُر [[آب]]، علاوه بر زراعت، نخل نیز وجود داشت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۴۱.</ref>. | *در شمال [[یثرب]] به [[برکت]] چشمههای پُر [[آب]] و [[فراوانی آب]]، و در منطقه جوف و نیز مناطق سهگانه مهم [[یثرب]] یعنی عقیق، بطحان و قناه، همچنین، اطراف یثرب وجود قناتهای پُر [[آب]]، علاوه بر زراعت، نخل نیز وجود داشت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۴۱.</ref>. | ||
*[[طائف]] هم با درختان میوه انبوهش، تأمین کننده اصلی میوه [[مکه]] بود<ref>محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۱۹؛ مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم، ص۶۷.</ref>. از باغات وسیع انگور [[طائف]]، مویز و کشمش به دست میآمد که در سواحل مدیترانه، فروخته میشد<ref>؛ مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم، ص۶۷.</ref>. نجد هم به سبب [[فراوانی آب]]، درختان میوه و زمینهای مزروعی بسیار داشت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۹. </ref>. | * [[طائف]] هم با درختان میوه انبوهش، تأمین کننده اصلی میوه [[مکه]] بود<ref>محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۱۹؛ مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم، ص۶۷.</ref>. از باغات وسیع انگور [[طائف]]، مویز و کشمش به دست میآمد که در سواحل مدیترانه، فروخته میشد<ref>؛ مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم، ص۶۷.</ref>. نجد هم به سبب [[فراوانی آب]]، درختان میوه و زمینهای مزروعی بسیار داشت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۹. </ref>. | ||
*در [[شرق]] [[عربستان]]؛ هجر، [[احساء]] و مناطق تابعهشان، از مناطق عمده [[کشاورزی]] به شمار میآمدند که در آن، انواع سبزیجات، درختان میوه و نخل حاصل میشد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۴۴؛ محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۱۹.</ref>. مناطق قطر، کاظمه و مرائض نیز از دیگر نقاط عمده [[کشاورزی]] در [[شرق]] بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۴۴.</ref>. در عمان، نخل، زیاد بود و درختان موز، انار و میوه درخت سدر، بسیار یافت میشد<ref>محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۲۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[اقتصاد عرب جاهلی (مقاله)|اقتصاد عرب جاهلی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۴۱-۱۴۲.</ref>. | *در [[شرق]] [[عربستان]]؛ هجر، [[احساء]] و مناطق تابعهشان، از مناطق عمده [[کشاورزی]] به شمار میآمدند که در آن، انواع سبزیجات، درختان میوه و نخل حاصل میشد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۴۴؛ محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۱۹.</ref>. مناطق قطر، کاظمه و مرائض نیز از دیگر نقاط عمده [[کشاورزی]] در [[شرق]] بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۴۴.</ref>. در عمان، نخل، زیاد بود و درختان موز، انار و میوه درخت سدر، بسیار یافت میشد<ref>محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۲۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[اقتصاد عرب جاهلی (مقاله)|اقتصاد عرب جاهلی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۴۱-۱۴۲.</ref>. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
==[[تجارت]]== | ==[[تجارت]]== | ||
*[[تجارت]] در میان [[مردم]] شهرنشین، بسیار وسیعتر و گستردهتر از [[اعراب]] بادیهنشین بود؛ چرا که [[تجارت]] با [[مردم]] جزیرةالعرب و کشورهای بزرگ اطراف و نیز دیگر سرزمینهای دور و نزدیک را در بر میگرفت. در این میان، یمنیها، اولین شهرنشینان شبه جزیره بودند که در صنایع، [[علوم]] و [[فنون]] تجاری نیز تبحر تام داشتند و پیشتاز این [[تجارت]] در سطح وسیع آن بودند. آنان با تشکیل اولین دولتهای [[عربی]] در منطقه، در توسعه [[تجارت]] کوشیدند<ref>عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۶.</ref>. آنها از حاصلخیزی [[زمین]]، نزدیکی به دریا و محل ممتاز آن بر سر راه [[هند]] که مایه [[پیشرفت]] این سرزمین را فراهم میآورد، حداکثر بهره را بردند. | * [[تجارت]] در میان [[مردم]] شهرنشین، بسیار وسیعتر و گستردهتر از [[اعراب]] بادیهنشین بود؛ چرا که [[تجارت]] با [[مردم]] جزیرةالعرب و کشورهای بزرگ اطراف و نیز دیگر سرزمینهای دور و نزدیک را در بر میگرفت. در این میان، یمنیها، اولین شهرنشینان شبه جزیره بودند که در صنایع، [[علوم]] و [[فنون]] تجاری نیز تبحر تام داشتند و پیشتاز این [[تجارت]] در سطح وسیع آن بودند. آنان با تشکیل اولین دولتهای [[عربی]] در منطقه، در توسعه [[تجارت]] کوشیدند<ref>عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۶.</ref>. آنها از حاصلخیزی [[زمین]]، نزدیکی به دریا و محل ممتاز آن بر سر راه [[هند]] که مایه [[پیشرفت]] این سرزمین را فراهم میآورد، حداکثر بهره را بردند. | ||
*از [[تجارت]] بحریه [[اعراب جاهلی]]، اطلاع چندانی در دست نیست؛ اما شواهد و قراین به دست آمده، نشانگر آن است که یمنیها قرنهای متمادی در قبل و بعد از میلاد بر [[تجارت]] منطقه [[سیادت]] داشتند؛ اما رفتهرفته، [[تجارت]] دریایی آنها مغلوب برتریهای ناوگان دریایی [[روم]] و یونان شد<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۶.</ref> و از آن پس، تجارتهای دریایی، بیشتر از سوی دریانوردان رومی و یونانی و نیز دریانوردان [[هندی]] و ایرانی صورت میگرفت<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۶.</ref>. | *از [[تجارت]] بحریه [[اعراب جاهلی]]، اطلاع چندانی در دست نیست؛ اما شواهد و قراین به دست آمده، نشانگر آن است که یمنیها قرنهای متمادی در قبل و بعد از میلاد بر [[تجارت]] منطقه [[سیادت]] داشتند؛ اما رفتهرفته، [[تجارت]] دریایی آنها مغلوب برتریهای ناوگان دریایی [[روم]] و یونان شد<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۶.</ref> و از آن پس، تجارتهای دریایی، بیشتر از سوی دریانوردان رومی و یونانی و نیز دریانوردان [[هندی]] و ایرانی صورت میگرفت<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۶.</ref>. | ||
*دولتهای [[یمنی]] از طریق خشکی از راه [[یمن]] تا [[شام]] را در امتداد سواحل غربی شبه جزیره میپیمودند؛ راهی که از [[مکه]] و پترا میگذشت و در انتهای شمالی به جانب [[مصر]]، [[شام]] و [[عراق]] منشعب میشد و در راه [[شام]] در نزدیک غزه به دریا میرسید<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۵.</ref>. | *دولتهای [[یمنی]] از طریق خشکی از راه [[یمن]] تا [[شام]] را در امتداد سواحل غربی شبه جزیره میپیمودند؛ راهی که از [[مکه]] و پترا میگذشت و در انتهای شمالی به جانب [[مصر]]، [[شام]] و [[عراق]] منشعب میشد و در راه [[شام]] در نزدیک غزه به دریا میرسید<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۵.</ref>. | ||
*راه کاروان رو حضرموت که به لحاظ [[تجارت]] کندر و بخور ثروتمند شده بود، به مأرب میرسید و از آنجا به شاهراه بزرگ تجاری میپیوست<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۵.</ref>؛ اما در [[شرق]] شبهجزیره، وجود بندرگاههای بزرگ و مهمی چون مسقط، همچنان [[تجارت]] دریایی [[اعراب]] را فعال نگه داشته بود. کشتیهای این بندر از طریق خلیج [[فارس]] تا [[بابل]] پیش میرفتند و طلا، قصدیر، چوبهای خوب، عاج، [[صندل]]، ادویه، پنبه و انواع عطرها را به آنجا میبردند<ref>زید بن علی عنان، تاریخ یمن، ص۷۶.</ref>. [[اعراب]] [[شرق]] شبه جزیره، علاوه بر راه دریایی، راهی را در امتداد سواحل خلیجفارس و دریای عمان میپیمودند و از آنجا به [[عراق]]، کالا میفرستادند<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۳۳۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[اقتصاد عرب جاهلی (مقاله)|اقتصاد عرب جاهلی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۴.</ref>. | *راه کاروان رو حضرموت که به لحاظ [[تجارت]] کندر و بخور ثروتمند شده بود، به مأرب میرسید و از آنجا به شاهراه بزرگ تجاری میپیوست<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۵.</ref>؛ اما در [[شرق]] شبهجزیره، وجود بندرگاههای بزرگ و مهمی چون مسقط، همچنان [[تجارت]] دریایی [[اعراب]] را فعال نگه داشته بود. کشتیهای این بندر از طریق خلیج [[فارس]] تا [[بابل]] پیش میرفتند و طلا، قصدیر، چوبهای خوب، عاج، [[صندل]]، ادویه، پنبه و انواع عطرها را به آنجا میبردند<ref>زید بن علی عنان، تاریخ یمن، ص۷۶.</ref>. [[اعراب]] [[شرق]] شبه جزیره، علاوه بر راه دریایی، راهی را در امتداد سواحل خلیجفارس و دریای عمان میپیمودند و از آنجا به [[عراق]]، کالا میفرستادند<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۳۳۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[اقتصاد عرب جاهلی (مقاله)|اقتصاد عرب جاهلی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۴.</ref>. | ||
*[[اعراب]] جنوبی در [[تورات]] و کُتب یونان و [[روم]]، بلادی ثروتمند معرفی شدند که قافلههایشان طلا، نقره و همچنین چوبهای گرانقیمت را به بلاد [[شام]] و آشور و [[عراق]] [[تجارت]] میکردند. | * [[اعراب]] جنوبی در [[تورات]] و کُتب یونان و [[روم]]، بلادی ثروتمند معرفی شدند که قافلههایشان طلا، نقره و همچنین چوبهای گرانقیمت را به بلاد [[شام]] و آشور و [[عراق]] [[تجارت]] میکردند. | ||
*در این کتب، ذکر شده است که یمنیها ظروف و مصنوعات طلایی و نقرهای و در و پنجرههای مرصع از عاج، طلا و نقره و دیگر سنگهای قیمتی و نیز عسل و شمعهای ساخته شده از موم را به [[شام]] میفرستادند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۵.</ref>. عمده صادرات [[اعراب]] به خارج، مواد خام بود که از بلاد [[عرب]] به دست میآمد یا از [[آفریقا]]، [[هند]] و ماورای [[هند]] به [[عربستان]] میآمد. مهمترین این مواد، انواع عطرها و پوست بود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.</ref>. | *در این کتب، ذکر شده است که یمنیها ظروف و مصنوعات طلایی و نقرهای و در و پنجرههای مرصع از عاج، طلا و نقره و دیگر سنگهای قیمتی و نیز عسل و شمعهای ساخته شده از موم را به [[شام]] میفرستادند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۵.</ref>. عمده صادرات [[اعراب]] به خارج، مواد خام بود که از بلاد [[عرب]] به دست میآمد یا از [[آفریقا]]، [[هند]] و ماورای [[هند]] به [[عربستان]] میآمد. مهمترین این مواد، انواع عطرها و پوست بود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.</ref>. | ||
*عطرهایی که در بازار عرضه میشد، به دو دسته مردانه و زنانه تقسیم میشد. [[اعراب]] جنوبی، این عطرها را به [[شام]]، [[مصر]]، [[عراق]] و نیز در مناطق [[عربی]] از جمله خود [[یمن]] توزیع میکردند. عطرها با انواع متعددش از اشجاری حاصل میآمدند که بعضی از آنها از [[هند]] و [[آفریقا]] وارد میشد و از [[مصر]] و [[شام]] به [[عراق]] میآمد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.</ref>. بخور و لباسهای خوشبو نیز از پر ارزشترین کالاها بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.</ref>. انواع دارچینهای چینی، [[هندی]] و سیلانی از جزیره سیلان به [[یمن]] میرسید که مطاعی با [[ارزش]] در [[تجارت]] بود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.</ref>. یمنیها جمیع ممالک [[آفریقای شرقی]] را میشناختند و به آنجا کالا عرضه میکردند<ref>زید بن علی عنان، تاریخ یمن، ص۷۷.</ref> و ادویه، منسوجات، [[شمشیر]] [[هندی]]، حریر چینی، برده، بوزینه، عاج، طلا و پر شترمرغ از [[حبشه]] وارد میکردند و به بازار اروپا میرساندند<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۶۴.</ref>. آنها آن [[قدر]] در [[تجارت]]، ماهر و چیرهدست بودند که هردوت میپنداشته است که از همه [[عربستان]]، بوی [[عطر]] برمیخیزد و بخور، مر، فلوس، دارچین و کندر از آنجا میآید"<ref>هردوت، تاریخ هرودت، ج۳، ص۲۰۳-۲۰۷.</ref>. | *عطرهایی که در بازار عرضه میشد، به دو دسته مردانه و زنانه تقسیم میشد. [[اعراب]] جنوبی، این عطرها را به [[شام]]، [[مصر]]، [[عراق]] و نیز در مناطق [[عربی]] از جمله خود [[یمن]] توزیع میکردند. عطرها با انواع متعددش از اشجاری حاصل میآمدند که بعضی از آنها از [[هند]] و [[آفریقا]] وارد میشد و از [[مصر]] و [[شام]] به [[عراق]] میآمد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.</ref>. بخور و لباسهای خوشبو نیز از پر ارزشترین کالاها بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.</ref>. انواع دارچینهای چینی، [[هندی]] و سیلانی از جزیره سیلان به [[یمن]] میرسید که مطاعی با [[ارزش]] در [[تجارت]] بود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.</ref>. یمنیها جمیع ممالک [[آفریقای شرقی]] را میشناختند و به آنجا کالا عرضه میکردند<ref>زید بن علی عنان، تاریخ یمن، ص۷۷.</ref> و ادویه، منسوجات، [[شمشیر]] [[هندی]]، حریر چینی، برده، بوزینه، عاج، طلا و پر شترمرغ از [[حبشه]] وارد میکردند و به بازار اروپا میرساندند<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۶۴.</ref>. آنها آن [[قدر]] در [[تجارت]]، ماهر و چیرهدست بودند که هردوت میپنداشته است که از همه [[عربستان]]، بوی [[عطر]] برمیخیزد و بخور، مر، فلوس، دارچین و کندر از آنجا میآید"<ref>هردوت، تاریخ هرودت، ج۳، ص۲۰۳-۲۰۷.</ref>. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==بازارهای تجاری== | ==بازارهای تجاری== | ||
*[[قرآن کریم]] در [[سوره قریش]] به سفرهای زمستانی بازرگانان مکی و سفرهای تابستانی آنها به [[شام]] و [[یمن]] اشاره کرده است. [[هاشم]] از اجداد [[پیامبر]]{{صل}} به عنوان کسی مشهور است که این سفرهای تجاری را راهاندازی کرده است<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۵۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۶.</ref>. | * [[قرآن کریم]] در [[سوره قریش]] به سفرهای زمستانی بازرگانان مکی و سفرهای تابستانی آنها به [[شام]] و [[یمن]] اشاره کرده است. [[هاشم]] از اجداد [[پیامبر]]{{صل}} به عنوان کسی مشهور است که این سفرهای تجاری را راهاندازی کرده است<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۵۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۶.</ref>. | ||
*[[قریش]] در [[مکه]]، اجتماعات و بازارگاههایی مانند [[عکاظ]] برپا کردند<ref>شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۸۷.</ref>. [[قبایل]] شمال و جنوب غربی برای [[تجارت]]، همراه [[قبایل]] نجد در این بازار جمع میشدند و راههای تجاری [[یمن]] و [[شام]] و خلیجفارس و [[بابل]] از آن میگذشت<ref>دائرة المعارف اسلامی، ج۲، ص۳۸۲.</ref>. این، بزرگترین بازار [[عرب]] در نزدیک [[عرفات]] از نیمه ذیالقعده تا آخر این ماه تشکیل میشد<ref>زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۸۵؛ محمد بن عبدالله ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>. [[مردم]] به منازلی وارد میشدند که هر قبیلهای برای خود بنا کرده بود و در آنها به خرید و فروش میپرداختند. بعد به مجنه ذیالمجاز میرفتند<ref>زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۸۵؛ محمد بن عبدالله ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref> و ده روز در آن بازار بودند و چون هلال ذیالحجه را [[مشاهده]] میکردند، به ذیالمجاز میرفتند و هشت شب را در آنجا میماندند. سپس روز ترویه، ذیالمجاز را به قصد [[عرفه]] ترک میکردند<ref>زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۸۵؛ محمد بن عبدالله ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>. | * [[قریش]] در [[مکه]]، اجتماعات و بازارگاههایی مانند [[عکاظ]] برپا کردند<ref>شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۸۷.</ref>. [[قبایل]] شمال و جنوب غربی برای [[تجارت]]، همراه [[قبایل]] نجد در این بازار جمع میشدند و راههای تجاری [[یمن]] و [[شام]] و خلیجفارس و [[بابل]] از آن میگذشت<ref>دائرة المعارف اسلامی، ج۲، ص۳۸۲.</ref>. این، بزرگترین بازار [[عرب]] در نزدیک [[عرفات]] از نیمه ذیالقعده تا آخر این ماه تشکیل میشد<ref>زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۸۵؛ محمد بن عبدالله ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>. [[مردم]] به منازلی وارد میشدند که هر قبیلهای برای خود بنا کرده بود و در آنها به خرید و فروش میپرداختند. بعد به مجنه ذیالمجاز میرفتند<ref>زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۸۵؛ محمد بن عبدالله ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref> و ده روز در آن بازار بودند و چون هلال ذیالحجه را [[مشاهده]] میکردند، به ذیالمجاز میرفتند و هشت شب را در آنجا میماندند. سپس روز ترویه، ذیالمجاز را به قصد [[عرفه]] ترک میکردند<ref>زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۸۵؛ محمد بن عبدالله ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>. | ||
*دیگر بازارهای [[عربستان]]، دومةالجندل در شمال نجد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۰۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۳۹۰.</ref>، [[بازار]] [[خیبر]]، [[بازار]] [[حیره]]<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰؛ دینوری، اخبار الطوال، ص۱۱۶.</ref>، [[بازار]] حجر در یمامه<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>، [[بازار]] [[ریاء]] یا دباء<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref> و صحار در عمان بودند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>.[[بازار]] [[ریاء]] که در آخرین روز [[ماه رجب]] دایر میشد، [[بازار]] بزرگی بود که [[داد و ستد]] با خارجیان در آنجا صورت میگرفت. تجار [[هند]]، [[سند]] و چین، به قصد این بازار میآمدند و در آنجا به معامله میپرداختند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۷۶.</ref>.[[بازار]] صحار بازار نیز که در اول [[رجب]] برقرار میشد، به لباسهایش معروف بود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۷۶؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>.[[بازار]] مشقر در هجر<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>، [[بازار]] شحر<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>، [[بازار]] رابیه در حضرموت<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۵۰.</ref>، [[بازار]] [[نجران]]، [[بازار]] صنعا<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۵۰؛ محمدهادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۱۵.</ref> و نیز بازار عدن<ref>محمدهادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۱۵.</ref> از بازارهایی است که در اولین روز [[ماه رمضان]] برپا و از آنجا عطریات به دیگر نقاط فرستاده میشد. | *دیگر بازارهای [[عربستان]]، دومةالجندل در شمال نجد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۰۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۳۹۰.</ref>، [[بازار]] [[خیبر]]، [[بازار]] [[حیره]]<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰؛ دینوری، اخبار الطوال، ص۱۱۶.</ref>، [[بازار]] حجر در یمامه<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>، [[بازار]] [[ریاء]] یا دباء<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref> و صحار در عمان بودند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>.[[بازار]] [[ریاء]] که در آخرین روز [[ماه رجب]] دایر میشد، [[بازار]] بزرگی بود که [[داد و ستد]] با خارجیان در آنجا صورت میگرفت. تجار [[هند]]، [[سند]] و چین، به قصد این بازار میآمدند و در آنجا به معامله میپرداختند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۷۶.</ref>.[[بازار]] صحار بازار نیز که در اول [[رجب]] برقرار میشد، به لباسهایش معروف بود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۷۶؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>.[[بازار]] مشقر در هجر<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>، [[بازار]] شحر<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>، [[بازار]] رابیه در حضرموت<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۵۰.</ref>، [[بازار]] [[نجران]]، [[بازار]] صنعا<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۵۰؛ محمدهادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۱۵.</ref> و نیز بازار عدن<ref>محمدهادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۱۵.</ref> از بازارهایی است که در اولین روز [[ماه رمضان]] برپا و از آنجا عطریات به دیگر نقاط فرستاده میشد. | ||
*یثرب نیز از مراکز عمده تجاری در [[عربستان]] به شمار میآمد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۱۶.</ref>. در این [[شهر]]، علاوه بر [[اعراب]]، [[یهودیان]] بسیاری نیز بودند که به امور تجاری میپرداختند<ref>سید علی حسنی ندوی، السیرة النبویه، ص۲۶۶.</ref>. | *یثرب نیز از مراکز عمده تجاری در [[عربستان]] به شمار میآمد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۱۶.</ref>. در این [[شهر]]، علاوه بر [[اعراب]]، [[یهودیان]] بسیاری نیز بودند که به امور تجاری میپرداختند<ref>سید علی حسنی ندوی، السیرة النبویه، ص۲۶۶.</ref>. |
نسخهٔ ۳ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۱
مقدمه
- درآمد بسیاری از ساکنان شبه جزیره از راه کشاورزی و دامپروری و تجارت بود و تجار، بازارهای بزرگی در سرتاسر عربستان برپا کرده بودند و در آن به تجارت میپرداختند؛ ولی با این حال بیشتر مردم عرب به ویژه بدویان را افراد نیازمند و فقیر تشکیل میدادند که بسیاری از آنان برای گذراندن معیشت خود، چارهای جز راهزنی نمیدیدند[۱].[۲] استمرار یکنواختی و خشکی صحرا، افزون بر پیامدهای سخت معیشتی سبب قانونگریزی و دوست داشتن آزادی شده بود و تنها دو چیز آنان را محدود میکرد: (۱): قید و بندهای کیش بتپرستی، مراسم و شعائر آن؛ (۲): سنتها، آداب و رسوم قبیلگی و وظایف آنان در برابر قبیله[۳].
- مهمترین فعالیتهای اقتصادی در شبه جزیره عربستان، کشاورزی و دامپروری بود. عبور خطوط بازرگانی از آنجا باعث شد اعراب نیز به عرصه تجارت گام بگذارند و بتوانند به موفقیتهای چشمگیری دست یابند[۴].
کشاورزی
- این شبه جزیره، آب و هوای خشک و بیابانی دارد و از لحاظ نزولات آسمانی و نیز جریان آبهای سطحی بهشدت در تنگنا بوده و هست؛ پس نباید کشاورزی پر رونقی را از آن انتظار داشت؛ اما بر خلاف این تصور، مناطقی از عربستان مانند: یثرب، یمامه، احساء خیبر، یمن و طائف وجود داشت که به دلیل فراوانی آب، بنیان ثروتشان بر کشاورزی، استوار بود.
- متأسفانه از منابع مکتوب جاهلی، خبر چندانی از کشت و زرع و تفصیل آن در عربستان به دست ما نرسیده است؛ اما آنچه از منابع به دست میآید، این است که یمن، سرزمینی آباد بوده و به دلیل کثرت درختان و میوهها و کشتزارهایشان به "خضراء" معروف بوده است[۵]. ادویه، حبوبات، قارچ و نیز درختان نخل، انگور و...، عمدهترین محصولات زراعی یمن را تشکیل میداد[۶].
- منطقه حجاز و یمامه، به سبب برخورداری از آب فراوان، در آن روزگار از همه جا سرسبزتر و آبادتر و حاصلخیزتر بود و همه نوع میوه و باغهای شگفت و قصور بلند در آن وجود داشت[۷]. از لحاظ کثرت درختان خرما، یمامه در حجاز نظیر نداشت[۸]. وادیهای عرض و منطقه قران نیز که از توابع یمامه به شمار میآمدند، مملو از درختان خرما بودند[۹].
- در شمال یثرب به برکت چشمههای پُر آب و فراوانی آب، و در منطقه جوف و نیز مناطق سهگانه مهم یثرب یعنی عقیق، بطحان و قناه، همچنین، اطراف یثرب وجود قناتهای پُر آب، علاوه بر زراعت، نخل نیز وجود داشت[۱۰].
- طائف هم با درختان میوه انبوهش، تأمین کننده اصلی میوه مکه بود[۱۱]. از باغات وسیع انگور طائف، مویز و کشمش به دست میآمد که در سواحل مدیترانه، فروخته میشد[۱۲]. نجد هم به سبب فراوانی آب، درختان میوه و زمینهای مزروعی بسیار داشت[۱۳].
- در شرق عربستان؛ هجر، احساء و مناطق تابعهشان، از مناطق عمده کشاورزی به شمار میآمدند که در آن، انواع سبزیجات، درختان میوه و نخل حاصل میشد[۱۴]. مناطق قطر، کاظمه و مرائض نیز از دیگر نقاط عمده کشاورزی در شرق بودند[۱۵]. در عمان، نخل، زیاد بود و درختان موز، انار و میوه درخت سدر، بسیار یافت میشد[۱۶][۱۷].
دامداری
- علاوه بر پرورش انواع دام و طیور در یمن، اعراب بدوی تهامه، نجد، نفود، شام، دهناء و بحرین نیز به شبانی میزیستند[۱۸]. شتر، عمده دامی بود که به لحاظ سازگاریاش با محیط خشک صحرا در سراسر عربستان، اقبالی عمومی داشت[۱۹].
تجارت
- تجارت در میان مردم شهرنشین، بسیار وسیعتر و گستردهتر از اعراب بادیهنشین بود؛ چرا که تجارت با مردم جزیرةالعرب و کشورهای بزرگ اطراف و نیز دیگر سرزمینهای دور و نزدیک را در بر میگرفت. در این میان، یمنیها، اولین شهرنشینان شبه جزیره بودند که در صنایع، علوم و فنون تجاری نیز تبحر تام داشتند و پیشتاز این تجارت در سطح وسیع آن بودند. آنان با تشکیل اولین دولتهای عربی در منطقه، در توسعه تجارت کوشیدند[۲۰]. آنها از حاصلخیزی زمین، نزدیکی به دریا و محل ممتاز آن بر سر راه هند که مایه پیشرفت این سرزمین را فراهم میآورد، حداکثر بهره را بردند.
- از تجارت بحریه اعراب جاهلی، اطلاع چندانی در دست نیست؛ اما شواهد و قراین به دست آمده، نشانگر آن است که یمنیها قرنهای متمادی در قبل و بعد از میلاد بر تجارت منطقه سیادت داشتند؛ اما رفتهرفته، تجارت دریایی آنها مغلوب برتریهای ناوگان دریایی روم و یونان شد[۲۱] و از آن پس، تجارتهای دریایی، بیشتر از سوی دریانوردان رومی و یونانی و نیز دریانوردان هندی و ایرانی صورت میگرفت[۲۲].
- دولتهای یمنی از طریق خشکی از راه یمن تا شام را در امتداد سواحل غربی شبه جزیره میپیمودند؛ راهی که از مکه و پترا میگذشت و در انتهای شمالی به جانب مصر، شام و عراق منشعب میشد و در راه شام در نزدیک غزه به دریا میرسید[۲۳].
- راه کاروان رو حضرموت که به لحاظ تجارت کندر و بخور ثروتمند شده بود، به مأرب میرسید و از آنجا به شاهراه بزرگ تجاری میپیوست[۲۴]؛ اما در شرق شبهجزیره، وجود بندرگاههای بزرگ و مهمی چون مسقط، همچنان تجارت دریایی اعراب را فعال نگه داشته بود. کشتیهای این بندر از طریق خلیج فارس تا بابل پیش میرفتند و طلا، قصدیر، چوبهای خوب، عاج، صندل، ادویه، پنبه و انواع عطرها را به آنجا میبردند[۲۵]. اعراب شرق شبه جزیره، علاوه بر راه دریایی، راهی را در امتداد سواحل خلیجفارس و دریای عمان میپیمودند و از آنجا به عراق، کالا میفرستادند[۲۶][۲۷].
- اعراب جنوبی در تورات و کُتب یونان و روم، بلادی ثروتمند معرفی شدند که قافلههایشان طلا، نقره و همچنین چوبهای گرانقیمت را به بلاد شام و آشور و عراق تجارت میکردند.
- در این کتب، ذکر شده است که یمنیها ظروف و مصنوعات طلایی و نقرهای و در و پنجرههای مرصع از عاج، طلا و نقره و دیگر سنگهای قیمتی و نیز عسل و شمعهای ساخته شده از موم را به شام میفرستادند[۲۸]. عمده صادرات اعراب به خارج، مواد خام بود که از بلاد عرب به دست میآمد یا از آفریقا، هند و ماورای هند به عربستان میآمد. مهمترین این مواد، انواع عطرها و پوست بود[۲۹].
- عطرهایی که در بازار عرضه میشد، به دو دسته مردانه و زنانه تقسیم میشد. اعراب جنوبی، این عطرها را به شام، مصر، عراق و نیز در مناطق عربی از جمله خود یمن توزیع میکردند. عطرها با انواع متعددش از اشجاری حاصل میآمدند که بعضی از آنها از هند و آفریقا وارد میشد و از مصر و شام به عراق میآمد[۳۰]. بخور و لباسهای خوشبو نیز از پر ارزشترین کالاها بودند[۳۱]. انواع دارچینهای چینی، هندی و سیلانی از جزیره سیلان به یمن میرسید که مطاعی با ارزش در تجارت بود[۳۲]. یمنیها جمیع ممالک آفریقای شرقی را میشناختند و به آنجا کالا عرضه میکردند[۳۳] و ادویه، منسوجات، شمشیر هندی، حریر چینی، برده، بوزینه، عاج، طلا و پر شترمرغ از حبشه وارد میکردند و به بازار اروپا میرساندند[۳۴]. آنها آن قدر در تجارت، ماهر و چیرهدست بودند که هردوت میپنداشته است که از همه عربستان، بوی عطر برمیخیزد و بخور، مر، فلوس، دارچین و کندر از آنجا میآید"[۳۵].
- علاوه بر یمن، در شرق عربستان هم، تجار هجر، بحرین و دیگر اعراب شرق عربستان، تاجران قابلی به شمار میآمدند[۳۶]؛ اما خبر چندانی به دست ما نرسیده است و میدانیم که عمان، یکی از بزرگترین و توانگرترین بازرگانی جهان را دارا بوده است[۳۷].
- در حجاز، مکه، شهر بازرگانی بزرگی به شمار میرفت[۳۸]. بسیاری از مردم مکه از ممر تجارت میزیستهاند. از راههای تجاری آنها، نخست، طریق معروف جنوب به شمال بود، دیگری از سمت شمال به خیبر و از وسط صحرا وادیالرمه و بعد به حیره میرسید[۳۹]. کاروانهای مکی از یمن و سواحل اقیانوس هند و شرق آفریقا، سقز، عطریات، بخور، پوست، جامههای نفیس عدنی، ادویه هندی، صمغ، عاج و برده آفریقایی و از طائف، مویز و کشمش و از معادن بنیسلیم، طلا به سواحل مدیترانه، صادر میکردند و از آنجا اسلحه، گندم، روغن، شراب و پارچههای پنبهای، کتانی و ابریشمی بر میگرداندند[۴۰].
- مهمترین کالای تجارت قریش، پوست دباغی شده بود[۴۱]. نقره هم از مهمترین کالاهایی بود که بازار شام را فرا میگرفت[۴۲]. عمدهترین کالایی که تجار مکی از شام به مکه تجارت میکردند، روغن بود[۴۳][۴۴].
بازارهای تجاری
- قرآن کریم در سوره قریش به سفرهای زمستانی بازرگانان مکی و سفرهای تابستانی آنها به شام و یمن اشاره کرده است. هاشم از اجداد پیامبر(ص) به عنوان کسی مشهور است که این سفرهای تجاری را راهاندازی کرده است[۴۵].
- قریش در مکه، اجتماعات و بازارگاههایی مانند عکاظ برپا کردند[۴۶]. قبایل شمال و جنوب غربی برای تجارت، همراه قبایل نجد در این بازار جمع میشدند و راههای تجاری یمن و شام و خلیجفارس و بابل از آن میگذشت[۴۷]. این، بزرگترین بازار عرب در نزدیک عرفات از نیمه ذیالقعده تا آخر این ماه تشکیل میشد[۴۸]. مردم به منازلی وارد میشدند که هر قبیلهای برای خود بنا کرده بود و در آنها به خرید و فروش میپرداختند. بعد به مجنه ذیالمجاز میرفتند[۴۹] و ده روز در آن بازار بودند و چون هلال ذیالحجه را مشاهده میکردند، به ذیالمجاز میرفتند و هشت شب را در آنجا میماندند. سپس روز ترویه، ذیالمجاز را به قصد عرفه ترک میکردند[۵۰].
- دیگر بازارهای عربستان، دومةالجندل در شمال نجد[۵۱]، بازار خیبر، بازار حیره[۵۲]، بازار حجر در یمامه[۵۳]، بازار ریاء یا دباء[۵۴] و صحار در عمان بودند[۵۵].بازار ریاء که در آخرین روز ماه رجب دایر میشد، بازار بزرگی بود که داد و ستد با خارجیان در آنجا صورت میگرفت. تجار هند، سند و چین، به قصد این بازار میآمدند و در آنجا به معامله میپرداختند[۵۶].بازار صحار بازار نیز که در اول رجب برقرار میشد، به لباسهایش معروف بود[۵۷].بازار مشقر در هجر[۵۸]، بازار شحر[۵۹]، بازار رابیه در حضرموت[۶۰]، بازار نجران، بازار صنعا[۶۱] و نیز بازار عدن[۶۲] از بازارهایی است که در اولین روز ماه رمضان برپا و از آنجا عطریات به دیگر نقاط فرستاده میشد.
- یثرب نیز از مراکز عمده تجاری در عربستان به شمار میآمد[۶۳]. در این شهر، علاوه بر اعراب، یهودیان بسیاری نیز بودند که به امور تجاری میپرداختند[۶۴].
- بازار عمده این شهر "فلج" نام داشت که بازار بننزار و یمنیها بود[۶۵]. در این شهر، علاوه بر راههای تجاری بزرگ، راه تجاری دیگری بین مکه و یثرب برقرار شده بود و مردم این دو شهر در آنجا داد و ستد میکردند[۶۶]. از معادن مهم این شهر، سنگ فسان بود که شهرتی جهانی داشت[۶۷][۶۸].
دیگر فعالیتهای اقتصادی
- راهزنی، شکار[۶۹]، ماهیگیری در سواحل دریا و صید مروارید در سواحل دریای عمان و خلیج فارس[۷۰] از دیگر فعالیتهای اقتصادی مردم منطقه بوده است[۷۱].
منابع
پانویس
- ↑ شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۹۰.
- ↑ ر.ک: پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۶ ـ۸۷.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «جنگهای اعراب جاهلی»، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۲۶۷ـ ۲۶۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اقتصاد عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۴۱.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۱، ص۷۶.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱، ص۶۲۹.
- ↑ محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۹.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۹.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۴۱.
- ↑ محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۱۹؛ مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم، ص۶۷.
- ↑ ؛ مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم، ص۶۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۹.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۴۴؛ محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۱۹.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۴۴.
- ↑ محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۲۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اقتصاد عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۴۱-۱۴۲.
- ↑ شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۸۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اقتصاد عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۴۲.
- ↑ عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۶.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۶.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۶.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۵.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۵.
- ↑ زید بن علی عنان، تاریخ یمن، ص۷۶.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۳۳۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اقتصاد عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۴.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۵.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.
- ↑ زید بن علی عنان، تاریخ یمن، ص۷۷.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۶۴.
- ↑ هردوت، تاریخ هرودت، ج۳، ص۲۰۳-۲۰۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۱.
- ↑ ناشناخته، حدود العالم من المشرق إلی المغرب، ۱۳۷۲، ص۴۳۰.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۱.
- ↑ شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۸۶.
- ↑ شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۸۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۰۷.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۰۸.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۹۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اقتصاد عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۵.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۵۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۶.
- ↑ شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۸۷.
- ↑ دائرة المعارف اسلامی، ج۲، ص۳۸۲.
- ↑ زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۸۵؛ محمد بن عبدالله ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۸۵؛ محمد بن عبدالله ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۸۵؛ محمد بن عبدالله ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۰۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۳۹۰.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰؛ دینوری، اخبار الطوال، ص۱۱۶.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۷۶.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۷۶؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۵۰.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۵۰؛ محمدهادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۱۵.
- ↑ محمدهادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۱۵.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۱۶.
- ↑ سید علی حسنی ندوی، السیرة النبویه، ص۲۶۶.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۱۶.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۰۸.
- ↑ ناشناخته، حدود العالم من المشرق الی المغرب، ص۴۴۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اقتصاد عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷.
- ↑ شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۹۰.
- ↑ حدود العالم من المشرق الی المغرب، ص۴۳۸؛ محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۲۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، اقتصاد عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۴۷.